نوع مقاله : علمی

نویسندگان

1 دکتری جامعه شناسی سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس

2 کارشناس ارشد جامعه شناسی

چکیده

این پژوهش به تحلیل جامعه شناختی بیمارا ن قلبی و عروقی می پردازد ومساله آن ناظر بر افزایش بیماریهای قلبی و  عروقی در شهر بوشهر است. دستگاه نظری این مقاله براساس تئوری بوردیو، نان لین، کاکرهام  ساخته شده است. جمعیت نمونه 320 نفر است که به صورت تصادفی از بین بیماران قلبی- عروقی  که در نیمه دوم 1386 و نیمه اول 1387 در بیمارستانهای شهر بوشهر بستری شده‌اند انتخاب گردیده اند. با استفاده ازروش پیمایش اجتماعی و رجوع به اسناد پژشکی، داده های تجربی گردآوری و از طریق روش تحلیل رگرسیون داوری درباب فرضیات انجام شده است. متغیرهای مستقل سرمایه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی و متغیر وابسته بیماری قلبی و عروقی است. یافته های تجربی دلالت برآن دارندکه بین بیماری قلبی و عروقی و ترکیبی از سرمایه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی (سرمایه های فرد)به اندازه 61 هم تغییری منظم وجود دارد، به طوری که هرچه میزان این سرمایه ها بیشترباشد، شدت بیماری نیز کاهش می‌یاید. درپایان گفته شده است که سبک زندگی بهداشتی نیازمند برخورداری شهروندان از هر سه نوع سرمایه در حد مطلوب است.

کلیدواژه‌ها

طرح مساله

            در گذشته مهمترین عامل مرگ و میر ابتلا به بیماریهای عفونی واگیردار بوده است .اما امروزه همراه با تحولات ایجاد شده در سالهای اخیر نوع بیماریها نیز تغییر کرده است. به طوری که بیماریهای عفونی جای خود را به بیمارِهای قلبی و عروقی و سرطان داده است(محسنی،20:1367). بیماریهای قلبی و عروقی دامنه وسیعی از حالات و شرایطی را در بر می گیرد که به علت عملکرد نادرست در سیستم قلب و عروق ایجاد می شود و شامل نارسایی قلبی مادرزادی،سکته قلبی حاد، عفونت دیواره قلب ،آنژین صدری (نشانه اولیه بیماری ایسکمیک قلبی) و فشارخون است که بر اساس نوع بیماری و شدت وخامت آن با مداخله جراحی و درمان دارویی بهبود می یابد(بولینگ،247:2001).

            نتایج بررسیها در کشور ما نشان دهنده آن است که بیماریهای قلبی و عروقی یک مشکل عمده بهداشتی و اجتماعی به شمار می رود که ابعاد آنها به سرعت در حال افزایش است. در حال حاضر بیماران قلبی 40%آمار مرگ و میر کشورایران را به خوداختصاص داده اند. اگر به پیشگیری آن توجه کافی نشود، پیش بینی می شود این رقم رشد قابل ملاحظه ای داشته باشد(عزیزی ودیگران،67:1383). آمار تلفات ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی در21 شهر انتخابی کشور در سال 1365، 1/28 درصد و در سال 1373، 3/43 گزارش شده است (ابدی ،1378: 32). براساس مطالعات انجام شده و آمارهای موجود، در بیمارستانهای شهر بوشهر نیز بیماریهای قلبی و عروقی افزایش یافته است، به طوری که در بیمارستان تامین اجتماعی این شهر در سال 1376بیماران قلبی و عروقی 7 درصد از کل بیماریهارا تشکیل داده است.ولی این میزان در سال 1386 به 18درصد رسیده است. اگر این آمار را با آمار این بیماری در بیمارستان فاطمه زهرای این شهر ادغام کنیم، جدول شماره یک بدست می آید.

 

 

جدول  1 - میزان درصد مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی و  عروقی در بوشهربر حسب سالهای مختلف

سال

1377

1378

1379

1380

1381

1382

1383

1384

1385

درصد مرگ و میر

8/21

3/24

6/23

5/27

4/29

5/29

7/32

5/33

8/35

منبع: مرکز آمار بیمارستانهای تامین اجتماعی و فاطمه زهرای شهر بوشهر و معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان

این شواهد دلالت برپرابلماتیک بودن بیماری بیماریهای قلبی و  عروقی در شهر بوشهر دارد. اکنون  می توان سوال مقاله را به این صورت بیان کرد که" عوامل اجتماعی تاثیر گذار بر شدت مرگ و میر ناشی از  بیماری قلبی و عروق  در بوشهرکدامند؟" درپاسخ به این سوال و در مقام حل مساله دونوع استدلال اقامه کرده ایم: استدلال نظری و استدلال تجربی. درزیرابتدا درپرتو استدلال نظری راه حل تئوریک مساله ارائه و درادامه ازطریق استدلال تجربی درباب آن راه حل داوری شده است.

استدلال نظری

در این پژوهش  ابتدابه ادییات نظری در باب سرمایه و اشکال آن پرداخته شده و در ادامه رابطه  انواع سرمایه را با بهداشت وسلامتی مورد کاوش قرار داده ایم. از آرای بوردیو ، نان لین، کاکرهام در توضیح این رابطه و ساختن مدل نظری پژوهش استفاده کرده ایم

سرمایه در مفهوم کلاسیک، نظریه‌ای درباره روابط اجتماعی استثماری میان دو طبقه می‌باشد.اما مفهوم سرمایه طی چهار دهه گذشته دستخوش تحولاتی گردیده است که به واسطه آنها شاهد ظهور نظریه‌های جدید سرمایه مثل سرمایه انسانی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی می‌باشیم با این وجود ایده اصلی مفهوم سرمایه یعنی « سرمایه گذاری برای تولید سود» هنوز حفظ شده است. تئوریهای جدید سرمایه همچنین بر تعامل کنش‌های فردی و وضعیت های ساختاری در فرایند سرمایه‌گذاری تاکید دارند (لین،18:1999).

نظریه سرمایه فهم ما را از فرایندهای تضاد همچون منازعه برسر منابع کمیاب و توزیع نابرابر قدرت افزایش می‌دهد. در سال 1980 یک تئوری جدیدی بوسیله پیربوردیو مطرح شد که بر  کنش متقابل میان سرمایه غیر مادی و مادی به عنوان مرکز تحلیل جامع نابرابری اجتماعی، قشربندی اجتماعی و توزیع نابرابر قدرت تاکید داشت. از نظر بوردیو سرمایه وقتی از سوی عاملان یا گروهی از عاملان به شکل خصوصی یعنی انحصاری تصرف ‌شود آنان را قادر می‌سازد  نیروی اجتماعی را به شکل نیروی کار متجسم یا زنده تصاحب نمایند( موسوی خامنه،‌ 1383 : 15). بوردیو میان سه نوع سرمایه تمایز قائل می‌شود:

1-سرمایه اقتصادی یا تولید دارایی(سرمایه پول و سرمایه مادی که میتواند برای تولید کالا و خدمات بکار گرفته شود)؛

2-سرمایه اجتماعی یا جایگاه افراد در موقعیت های اجتماعی و روابط درون گروهی و شبکه های اجتماعی؛

3-سرمایه فرهنگی یا قابلیت های غیر رسمی بین مردم مانند: منش ها ،ارزش ها و هنجارها،مدارک تحصیلی.

به عقیده بوردیو این سرمایه است که به یک فرد اجازه می دهد تا سرنوشت خود و دیگران را تحت نظارت گیرد. از نظر او ساختار توزیع انواع سرمایه در هر لحظه معین،‌ نمایانگر ساختار ذاتی جهان اجتماعی است. این ساختار[1] احتمال موفقیت فعالیتها را تعیین می‌کند. در جدول زیر چشم اندازی از انواع سرمایه و برخی ویژگیهای متمایز‌آن ارائه شده است.

جدول 2 توزیع انواع سرمایه و تمایز آنها

معرفها

قبول عامه مردم

تمایز اساسی

انواع سرمایه

موقعیت‌های اقتصادی

پول

موفقیت پولی در برابر شکست

اقتصادی

عضویت

ارتباط و تماس‌های اجتماعی

عضویت در برابر عدم عضویت

اجتماعی

شهرت اعتبار و آموزش

شناخت موقعیت و منزلت

باز شناخت در برابر عدم تفاوت

فرهنگی

منبع:آنهیر و دیگران،870:1995

بوردیو معتقد است که انواع سرمایه مستقل نیستند و دارای کنش متقابل هستند و این کنش متقابل وضعیت افراد را در حوزه‌های مختلف کنش و ماهیت قشربندی اجتماعی آنها را تعیین می‌کند(بوردیو ، 33:1381). برای بوردیو سرمایه یک مفهوم مجرد اساسی است تا بواسطه آن ساختار و کارکرد جهان اجتماعی راتفسیر کند. بنابراین هدف بوردیو بازسازی مجرد سرمایه در همة اشکال و نه فقط شکل معرفی شده در نظریه‌های اقتصادی است. در این تئوری سرمایه شامل هم منابع مادی و هم منابع غیر مادی است که آزادی کنشگر و شانسهای او را برای برتری در حوزه اجتماعی تعیین می‌کند. به عقیده بوردیو سرمایه اجتماعی مجموع منابع واقعی و بالقوه‌ای است که می‌تواند از طریق عضویت در شبکه‌های اجتماعی شکل گیرد. سرمایه فرهنگی در نهایت به منابعی که با نظامهای ارزشی متفاوت مرتبط است اشاره دارد. این نوع از سرمایه در حالات و عادات فردی ( سرمایه فرهنگی مجازی) در شکل و عنوانهای آموزشی که به یک شخص قدرت و منزلت اجتماعی معین اعطاء می‌کند(سرمایه نهادینه) و یا در شکل شناخت و سنت‌ ذخیره شده در قالب مادی(سرمایه عینی ) همچون کتاب،‌ ماشین‌ و غیره تجلی می‌یابد. (مک کین،50:2007).به اعتقاد بوردیو سرمایه اجتماعی به عنوان شبکه‌ای از روابط یک موهبت طبیعی یا حتی اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی‌وقفه به دست می‌آید. به عبارت دیگر‌، شبکه‌ روابط محصول راهبردهای سرمایه گذاری فردی یا جمعی‌، آگاهانه یا ناخودآگاه است که هدفش ایجاد یا باز تولید روابط اجتماعی است که مستقیماً در کوتاه مدت یا بلند مدت قابل  استفاده هستند. بنابراین کاربرد سرمایه اجتماعی در نزد بوردیو بر این درک استوار است که افراد چگونه با سرمایه‌گذاری بر روابط گروهی، وضعیت اقتصادی خود را در یک فضای اجتماعی سلسله مراتبی بهبود می‌بخشند. لذا سرمایه اجتماعی از نظر بوردیو ابزاری است که وضعیت گروه و در نتیجه فرد را باز تولید می نماید. بوردیو بر قابلیت تبدیل انواع مختلف سرمایه تاکید داشت و سرمایه اقتصادی را ریشه انواع دیگر سرمایه می‌داند و به تعبیر این سرمایه اجتماعی در نظر بوردیو لباس مبدل برای سرمایه اقتصادی می‌باشد. بوردیو بیان می‌دارد این شکل‌های دگرگون شده و تغییر چهره داده سرمایه اقتصادی هرگز تماماً قابل تقلیل به این تعریف نیست (لین،55:2001). بنابراین به کمک سرمایه اجتماعی‌، کنشگران قادرند مستقیماً به منابع اقتصادی دست یابند.

ارتباط میان سرمایه های فرد با بهداشت را می توان در قالب دو رویکرد مطرح نمود. رویکرد اول یک رویکرد اجتماعی-روانی است که به زمینه های اجتماعی و روانی فرد و ارتباط آنها با سلامتی می پردازد. رویکرد دوم یک رویکرد مادی گراست که بر عوامل مادی و فیزکی تاثیر گذار بر سلامتی و بهداشت تاکید دارد(لیندستروم،675:2001).

مطالعات نشان داده است که موقعیت اجتماعی پائین و انزوای اجتماعی می‌تواند علت استرس ها باشد و به تاثیرات بهداشتی نامطلوب منجر شود. علی رغم این یافته های مهم توجه کمی به نقش سرمایه فرهنگی و اجتماعی در تولید موقعیت‌های اجتماعی و موقعیت‌های بهداشتی و پیامدهای بهداشتی شده است. پیروان رویکرد اجتماعی – روانی جهت توصیف رابطة سرمایه اجتماعی و بهداشت معتقدند که چگونه فشار اجتماعی می‌تواند استرس‌ها را افزایش دهند و چگونه این استرس ها بواسطة کسب یا دسترسی به منابع سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابد. در حالی که پیروان رویکردی مادی  معتقدند شرایط مادی در سطوح متفاوتی از موقعیت‌های اقتصادی -اجتماعی مکانیسم اساسی است که نابرابریهای موجود در عرصه بهداشت را توجیه می‌کنند(چاکو،1090:2003). اما امروزه محققان هر دو رویکرد را به کار برده‌اند. زرتر و وک لوک سه دیدگاه متمایز از اثر بخشی سرمایه اجتماعی مطرح نموده‌اند.1- دیدگاه حمایت اجتماعی که معتقد است شبکه‌های اجتماعی برای رفاه و سلامتی جسمی و روانی مردم اساسی و پایه هستند. در این دیدگاه سطوح شخصی حمایت اجتماعی به موقعیت بهداشتی مردم کمک می‌کند. 2- تز نابرابری،‌ که فرض می‌گیرد سطوح گسترده نابرابری اقتصادی و اجتماعی،‌ احترام متقابل میان گروههای متفاوت شهروندان را خدشه‌دار می‌کند. 3- رویکرد اقتصادی_ سیاسی که معتقد است نابرابری در بهداشت پایه و اساسش در نابرابری دسترس به منابع مادی است.  رویکردهای سه گانه به سرمایه اجتماعی به نظر می‌رسد موازی با سه نوع از سرمایه اجتماعی یعنی سرمایه اجتماعی درون گروهی ( محدود )، اتصالی و ارتباطی است (پورتنگا،260:2006). طبق استدلال زرتر و وک لوک هر سه نوع سرمایه برای بهداشت و سلامت مردم دارای اهمیت است. سرمایه اجتماعی درون گروهی برای حمایت اجتماعی ضروری است و سرمایه اجتماعی اتصالی برای همبستگی و احترام متقایل و اعتماد متقابل در پهنة اجتماعی لازم است و سرمایه اجتماعی ارتباطی نیز برای تحرک موثر نهادهای سیاسی در تصمیم گیرهای مربوط به حوزه بهداشت. یک تمایز مهم دیگر میان جنبه ساختاری و شناختی سرمایه اجتماعی است. مولفه ساختاری سرمایه اجتماعی از ساختارهای سازمان یافته عینی و تراکم عضویت در سازمانها تشکیل یافته در حالی که مولفه شناختی سرمایه اجتماعی بیشتر شامل ادارک ذهنی از سرمایه اجتماعی قابل ارزش و نگرش‌های مربوط به اعتماد می باشد. سرمایه اجتماعی در هر دو بعد با پیامدهای بهداشتی مرتبط است عضویت در سازمانها ( به خصوص سازمانهای مرتبط ‌با حوزه بهداشت) به گسترش ایده‌ها و رفتارهای هنجاری مرتبط با بهداشت می‌انجامد و رفتارهای مناسب بهداشتی همچون عدم سیگار کشیدن،‌ دوری از استرس‌ها‌، فعالیت فیزیکی و غیره تشویق می‌شوند. از طرفی دیگر اعتماد رشد شبکه های اجتماعی را تسهیل می‌کند و شبکه‌های اجتماعی ( به خصوص مرتبط با سازمانهای ارائه دهنده خدمات بهداشتی) تاثیر مثبتی بر بهداشت می‌گذارند. از این رو باید گفت که سرمایه اجتماعی رفتارهای جستجو کننده بهداشت را از طریق اطلاعات و آگاهی های بهداشتی در درون شبکه‌های اجتماعی تشویق می‌کند(میچل ،58:2007). یکی از ویژگیهای سرمایه اجتماعی‌، اعتماد است. اعتماد یک پدیده ارتباطی است از این رو همکاری را افزایش می‌دهد. افزایش گرایش ومیل به همکاری،‌ همچنین افزایش اعتماد و وابستگی متقابل آنها به یکدیگر نتیجه تراکم سرمایه اجتماعی است. اعتماد می‌تواند به اعتماد عمودی که در سطح نهادهای جامعه و اعتماد افقی در سطح مردم تقسیم کرد. اعتماد عمومی یا نهادی به اعتماد شهروندان به نهادها به ویژه نهادهای عمومی همچون نظام مراقبت بهداشتی توجه دارد. باید توجه داشت که کارایی هر نظام مراقبت اجتماعی مبتنی بر اعتماد نهادی است. اعتماد نهادی به بیماران اجازه می‌دهد که با متولیان  اعتماد نهادی ( پزشکان و پرسنل بیمارستان ) بدون شناخت قبلی ارتباط موثری داشته باشند. از این رو اعتماد یک عنصر مرکزی برای کنش متقابل مطلوب میان بیماران و کارکنان است. برخورد چهره به چهره با کارکنان حوزه بهداشت می‌تواند این رابطه اعتماد آمیز را بوجود آورد یا در آن اختلال ایجاد نماید. اعتماد نهادی بر عرضه خدمات به بیماران تاثیر می‌گذارد. بنابراین باید گفت که اعتماد از همکاری درون نظام مراقبت بهداشتی که برای تولید بهداشت لازم است پشتیبانی می‌کند(محسنی،1379:2007). اعتماد یک زمینه ای را فراهم می‌کند که بیماران و کارکنان بتوانند به طور موثر برای بنا نهادن و رسیدن به اهداف مراقبت با همدیگر مشارکت کنند. ارتباط میان اعتماد نهادی و بهداشت فردی از طریق رفتار جستجو کننده مراقبت قابل تفسیر است، به طوری که اطلاعات نشان داده است  افرادی که اعتماد نهادی پائین دارند ادراک ضعیفی از بهداشت شخصی خود دارند و رو رفتارهای جستجو کننده مراقبت بهداشتی کمتری از خود بروز می‌دهند. اعتماد به نظام مراقبت بهداشتی همچنین ممکن است بر نگرش و تمایل بیمار برای دنبال کردن توصیه‌های مربوط به درمان پزشکی و بازگشت مجدد و کنترل پیشگیرانه طبی تاثیر بگذارد. این باعث می‌شود که دو هدف عمده نظام های مراقبت بهداشتی یعنی پیشگیری از بیماری و بازتوانی بیماران با مشکل مواجه شود. در نظام فکری بوردیو دومین مولفه اساسی تاثیر گذار بر عملکرد فرد سر مایه اقتصادی است و در همین چهارچوب سرمایه اقتصادی_ فیزیکی از مولفه‌های کلیدی در تعیین موقعیت بهداشتی و بروز رفتارهای بهداشتی است. تفکر اقتصادی اهمیت فزاینده‌ای در تحقیقات راجع به خدمات بهداشتی و ترویج بهداشت داشته است. رویکرد اقتصادی به مطالعه ترویج بهداشت به طور عمومی تاکید دارد و بر شرایط مادی و ساختاری توجه جدی دارد. سرمایه اقتصادی که شامل درآمد،‌ امول و داراییهای مالی است زمانی برای موضوعات بهداشت کاربرد دارند که سرمایه اقتصادی در شکل پول بتواند نیازها و کالاهای ارتقاء دهنده بهداشت را تامین کند. سرمایه اقتصادی همچنین برای بهبود پیش شرط‌های رفتار بهداشتی مثل پرداختن به فعالیتهای فیزیکی اساسی است لذا از طریق تامین فرصت‌های لازم برای پرداختن به فعالیتهای مروج بهداشت ضروری است (مک کین ،49:2007) .رابطه و تعامل بین طبقه اجتماعی و سبک زندگی مرتبط با سلامت فرد،‌ از امکانات اقتصادی بر می‌خیزد. برای مثال غذای سالم و رژیم غذایی مناسب از منابع اقتصادی قابل دسترس افراد متاثر می‌شود.

            فقر و محرومیت باعث کاهش شانس‌های بهداشتی می‌شود،‌ مطالعات کیفی در مورد فقر نشان داده است که مکانیسم پیچیده‌ای این رابطه را توجیه می‌کند. مکانیسم های همچون استرس، فقدان اعتماد به نفس،‌ داغ و بی‌قدرتی،‌ فقدان امید به زندگی و اعتماد به سرنوشت و ویژگیهای که مرتبط با پیامدهای بهداشت منفی هستند(کتل،1502:2001). وقتی فردی در شرایط مالی نامناسب باشد و نتواند خواسته‌ها و امیال فردی و جمعی خود و خانواده را تامین نماید دچار استرس می‌شود و آگاهی از این فقر تاثیر منفی و مستقیم بر بهداشت نیز میزان بالای بیکاری، درآمد پائین برای خرید کالاهای اساسی،‌ به طور کلی زندگی در شرایط بد مالی نه تنها فرد را از نظر روانی دچار استرس ناامیدی و بدبینی می‌کند بلکه توان خرید نیازهای اساس و رژیم غذای نامناسب کاهش می‌یابد و فرد مجبور می‌شود از کالاها و مواد غذایی که کیفیت پائین تری دارند استفاده کنند. سومین عنصر سرمایه که بر بهداشت و سلامتی تاثیر می گذارد سرمایه فرهنگی است.

بوردیو سرمایه فرهنگی را به عنوان یک دارایی و شکلی از شناخت معرفی می‌کند، سرمایه فرهنگی همچون درآمد یک منبعی است که نقش اساسی در تولید و باز تولید امنیت مادی و سلسله مراتب اجتماعی دارد. سرمایه فرهنگی همچون سرمایه اجتماعی یکی از اضلاع مثلث منابع اجتماعی محسوب می‌شود که بواسطه آن سلایق و انتخاب های افرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اگر این حقیقت داشته باشد که سرمایه فرهنگی کیفیتی قابل مقایسه با دیگر اشکال سرمایه دارد پس این نیز ممکن است که حقیقت داشته شد که تراکمی از چنین سرمایه‌های می‌تواند منجر به بهبود پیامدهای یا نتایج سلامتی و بهداشت شود(کاواچی،452:2006 ). به عقیده بوردیو سرمایه فرهنگی مجازی نقش تعیین کننده‌ای در مبادله اشکال متناوب سرمایه ایفاء می‌کند. برای فهم واقعیت‌ها و شناخت آنچه در چنین کتاب‌های تولید شده و برای استفاده از ابزارها نیاز به سرمایه فرهنگی مجازی است. و سرمایه فرهنگی نهادینه براساس سرمایه فرهنگی مجازی معمولاً بدست می‌آید. سرمایه فرهنگی نهادینه کار کردش رسمیت بخشیدن به باز شناخت اجتماعی،‌ اشکال ویژه توانائیهای شناختی با مهارتهای عملی است و پذیرش اجتماعی آنان که صلاحیت علمی دارند را فراهم می‌کند و به تولید کننده پیام اعتبار می‌بخشد. این تغییر شکل سرمایه‌ها در مباحث بهداشتی  نیز کاربرد پذیر است بدین معنی که پیامهای بهداشتی از کسانی قابل پذیرش است که دارای صلاحیت علمی و مدارک علمی ( سرمایه فرهنگی نهادینه) باشند و افراد زمانی از کتاب های راهنمای رفتارهای بهداشتی استفاده می‌کنند که آگاهی بهداشتی ( سرمایه فرهنگی مجازی) لازم را داشته باشد.یکی از مولفه‌های اصلی سرمایه فرهنگی آموزش و یادگیری است. افرادی که سرمایه اقتصادی کافی برخوردار نیستند زمان شخصی که لازم است تا به آموزشی و یادگیری مهارتهای بهداشتی پرداخته شود صرف بدست آوردن نیازهای اولیه زندگی می‌شود. این نوع فرایند دوری از آموزش شامل عادات غیر بهداشتی دیگر مثل اعتماد به نفس پایین و عدم کنترل زندگی نیز می‌شود(کویزلیتا،352:1999).

یکی از بیماریهای مطرح که امروزه در نظام سلامت جایگاه مهمی دارد و برنامه های زیادی در جهت تعدیل آنها تدوین می شود بیماریهای قلبی و عروقی است. در علم پزشکی بیماری قلبی و عروقی(cardiovascular ) از واژه  cardioبه معنی قلب و vascular به معنی عروق تشکیل شده است. سیستم قلب و عروق شبکه ای است که قلب و عروق را به یکدیگر ارتباط می دهد.این شاهراه دارای سلولهایی است که خون را با اکسیژن و مواد غذایی را به تمام نقاط بدن می رساند، حال اگر اتفاقی در این سیستم رخ دهد عملکرد خونرسانی دچار اشکال می شود و بیماری قلبی و عروقی ایجاد می شود. این بیماری شامل اشکال عمدهای است همچون بیماری عروق قلب ،فشار خون ،تب روماتیسمی ،بیماریهای مادر زادی قلب،سکته قلبی و آترو اسکلروزیز. اما آنچه بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و قسمت اعظم مرگ و میر ناشی از این بیماری را تشکیل می دهد، بیماری عروق قلب و سکته قلبی است. در بیماری عروق قلبی به بافت عظلانی قلب اکسژن و مواد غذایی کافی به دلیل پلاکهای موجود در دیواره رگها نمی رسد،که این فرایند سبب بروز درد آنژین صدری می شود.بیماری عروق قلب ناشی از آتراسکلروزیزو سخت شدن دیواره رگها است، در طی آترواسکلروزیز دریچه عروق بواسطه تشکیل پلاکهای از چربی و سلولهای مرده دچار انسداد شده و خونرسانی را با مشکل مواجه می کند. این امر در شکل شدید تر باعث سکته قلبی و فشارخون می شود(ناوارو،459:1998). عواملی که در بروز این بیماری نقش عمده دارند و به تعبیری زمینه را برای بروز آن فراهم می کنند دو دسته هستند1_ عوامل غیر قابل تغییر که شامل جنس، سن، نژاد، سابقه فامیلی و ژنتیک.

2- عوامل قابل تغییر که شامل مصرف غذاهای که حاوی نمک و چربی زیاد هستند، استعمال سیگار، استرس‌ها، کمی تحرک، چاقی و فشار خون (ساداتیان: 1379 :ص66-61). یکی از این روشها ارزیابی بیماران قلبی عروقی بوسیله اخذ شرح حال است. شرح حال کامل می تواد عوامل خطر ساز قابل تعدیل را مشخص کند و در انتخاب تستهای تشخیصی نیز موثر باشد و امکان ارزیابی ظرفیت عملکردی و تعیین شدت ناتوانی قلبی – عروقی را فراهم کند.

 از آنجا که رویکرد جامعه شناسی جامع مستلزم تلفیق جنبه‌های زمینه ای[2] تولید و توزیع بهداشت ازجمله: استرس های فیزیکی – اجتماعی، رفتارهای بهداشتی، نظام‌ حمایت اجتماعی، هنجارها و ارزشها وجنبه های خرد ازجمله:  نقش کنشگر و ویزگی های فردی است، لذا رویکرد تلفیقی که هم بر فرایندهای زمینه ای و هم بر عاملیت تاکید دارند، می تواند ارتباط متقابل میان سرمایه‌ها را نشان دهد. از این رو به یک چهار چوب نظری جامع نیاز است تا به ما کمک کند اثر متقابل اشکال متفاوت سرمایه و نقش آنها در  تولید بهداشت و رفتارهای و الگوهای جمعی مرتبط با بیماری را بهتر درک کنیم (مک کین،47:2007).پیوند میان دو سطح کلان و خرد در مدل نظری مقاله تشریح شده است. در این مدل تلاش می‌شود به ربط منطقی میان مفاهیم و چگونگی تأثیر گذاری سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی و در نهایت بروز و تشدید عوامل خطر ساز بیماریهای قلبی و عروقی پرداخته شود. خطوط دو طرفه در مدل بر کنش‌ متقابل و تغییر شکل اشکال متفاوت سرمایه تاکید دارد. توزیع نابرابر منابع سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر شانس ها و فرصت های بهداشتی در سطح فردی و جمعی تأثیر می‌گذارد. شانس های بهداشتی به طور ساختاری فرد را در ایجاد بهداشت مطلوب توانا می‌سازد و احتمال وقوع بهداشت مطلوب را فراهم می‌سازد.

 

مدل نظری مقاله

 

 

شانس های بهداشتی ترکیب یافته از تعیین کننده‌ها ساختاری بهداشت(دسترسی به مراقبت پزشکی و ساختارهای ترویج بهداشت) و تعیین کننده‌های رفتاری(الگوهای رفتاری افزایش دهنده یا کاهش دهنده بهداشت مثل عوامل خطر زا)، شانس وقوع بهداشت مطلوب را افزایش یا کاهش می‌دهند. نظام توزیع شانس های زندگی و قدرت بر اساس کنش مداوم میان سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تنظیم می‌شود. سرمایه فرهنگی با منطق متمایز خودش نقش اساسی دراین نظام ایفاء می‌کند. درحقیقت تولید و توزیع بهداشت تابعی از عوامل ساختاری و فردی است. شرایط فرهنگی- اجتماعی به طور مستقیم بر بهداشت مردم، شانس های بهداشتی و انتخابهای بهداشتی تأثیر می‌گذارد(کاکرهام و دیگران،332:1997).

رفتارها و تصمیم‌های افراد در مواردی مثل استفاده از الکل،‌ سیگار کشیدن،‌ رژیم غذایی، ‌ورزش و برخی فعالیتهای مثل رلکسیشن و بستن کمربند ایمنی و معاینه دوره‌ای پزشکی از طریق شانس های زندگی فرد و منابع قابل دسترس، محدود یا تقویت می شود(کاکرهام و دیگران،1416:2004). رفتارهای ناسالم در میان افرادی که در جایگاه اجتماعی پائین با امکانات ضعیف تر زندگی می کنند، شایع تر است. در واقع دسترسی نابرابر به منابع و موقعیت بهداشتی ضیعف‌، نوع زندگی پر خطر را برای آنها  فراهم می سازد. این رفتارهای پرخطر شامل استعمال دخانیات،‌ مصرف بی‌رویه الکل،‌ عدم فعالیت بدنی و عادات غلط غذایی و درگیر بودن در فعالیتهای خطرناک جنسی است. از آنجائی که این رفتارها به بهداشت مربوط می‌شوند،‌ می‌توان آنها را به عنوان عوامل متمایز سلامت از نظر اقتصادی – اجتماعی در نظر گرفت (همان اثر:1410،2004).  درنتیجه دسترس ضعیف به این منابع و سرمایه‌ها توانائیها و شانسهای فرد را برای رسیدن به زندگی سالم ( که عوامل خطر زا در آن کمتر جای دارند) کاهش می‌دهد.

رفتارهای مثل سیگار کشیدن،‌ فعالیتهای فیزیکی در زمان فراغت و عادات غذایی که ریشه در تفاوتهای اجتماعی- اقتصادی دارند، در بروز بیماریهای قلبی عروقی از اهمیت بسزایی برخوردارند. فعالیتهای فیزیکی کم در زمان فراغت ارتباط قوی با درآمد پائین،‌ سطح آموزش پائین و موقعیت‌های اجتماعی- اقتصادی دارد.

اکنون می توان فرضیه های مقاله را از دستگاه نظری فرموله شده استنتاج کرد.

1- بین سرمایه اجتماعی و بیماری قلبی و عروقی رابطه وجود دارد، به طوری که هرچه سرمایه اجتماعی بیماران افزایش یابد، شدت بیماری قلبی و عروقی در آنها کاهش می یاید.

2- بین سرمایه اقتصادی و بیماری قلبی و عروقی رابطه وجود دارد، به طوری که هرچه سرمایه اقتصادی افزایش یابد، شدت بیماری قلبی و عروقی کاهش می یاید.

3- بین سرمایه فرهنگی و بیماری قلبی وعروقی رابطه وجود دارد، به طوری که هرچه سرمایه فرهنگی افزایش یابد، شدت بیماری کاهش می یاید.

فرضیه ترکیبی: بیماری قلبی و عروقی تابعی از ترکیب سرمایه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی افراد است، به طوری که هرچه میزان این سرمایه ها بیشتر باشد، شدت بیماری نیز کاهش می‌یاید.

این استدلال، نظری و مبتنی برگزاره‌ تئوریک است. تطبیق این گزاره با واقعیت، نیازمند تعریف و تبدیل آن‌ به سنجه‏های قابل مشاهده[3] است. دراین‌جا چگونگی تطبیق استدلال نظری با واقعیت مطرح می‌شود . براساس قاعده  عملیاتی سازی مفاهیم ، برای هریک از مفاهیم مورد استفاده در تبیین تئوریک، معرف سازی کرده‏ایم که در زیر به این بحث پرداخته شده است.

عملیاتی سازی مفاهیم

عملیاتی سازی[4] مفاهیم زمینه آزمون تجربی فرضیه را فراهم می سازد. درچارچوب فرضیه این مقاله، مفاهیم سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و بیماری قلبی و عروقی را تعریف عملیاتی کرده ایم.

مفهوم سرمایه اجتماعی از طریق پیوندهای همسایگی،‌ شبکه‌ اجتماعی،‌ مشارکت مدنی‌ و اعتماد اندازه گیری شده است.   معرفهای پیوند همسایگی:1.روابط صمیمانه بین ما و همسایه ها وجود دارد؛ 2. معمولا در صورت نداشتن وسیله ای در منزل به راحتی آن را از همسایه ها قرض می گیریم3. در انجام برخی کارها با همسایه های خود مشورت می کنیم .

  معرفهای شبکه اجتماعی: مانند1. تا چه حد افرادی در اطراف شما وجود دارند که می توانید با آنها درد دل کنید2. تا چه حد افرادی در اطراف شما وخود دارند که شما را درک می کنند3. تا چه افرادی در اطراف شما وجود دارند که مصاحبت با آنها به شما آرامش می دهد.

  معرفهای مشارکت مدنی : مانند1. تا چه حد در گروههای مذهبی و مراسم مذهبی شرکت می کنید2. تا چه حد در انتخاباتی که در سطح محله و شهر انجام می شود ،شرکت می کنید3. تا چه حد در ورزشهای گروهی مشارکت می کنید.

  معرفهای اعتماد اجتماعی: مانند اعتماد به پزشک، پرستار، بیمارستان و همسایه ها .

مفهوم سرمایه اقتصادی از طریق میزان درآمد،‌ شغل و مالکیت خودرو و‌ مسکن فرد اندازه گیری شده است و نیز از پاسخگو در باب کافی بودن این نوع دارایی ها جهت برآورده کردن نیازهای مختلف او سوال شده است. شاخص سرمایه اقتصادی را از طریق ترکیب ارزشهای منزل مسکونی و درآمد فرد وتبدیل آنها به نمره z (نمره استاندارد) ساخته ایم.

سرمایه فرهنگی دارای سه بعد است.الف- بعد ذهنی که شامل تمایلات و گرایشهای فرد نسبت به استفاده از کالاها و خدمات است.ب- بعد عینی که شامل میزان مصرف کالاها و خدمات است.ج- بعد نهادی که شامل مدارک تحصیلی علمی فرد است. شاخص سرمایه فرهنگی را به واسطه ترکیب میزان تحصیلات و مصرف فرهنگی - هنری فرد  واز طریق نمره z (نمره استاندارد) به دست آورده ایم.

بیماری قلبی و عروقی از دو راه عملیاتی شده است.1- تست های تشخیصی که شامل اکو کاردیوگرافی، داپلر رنگی ،تست ورزش است که می توان از این طریق اندازه حفره های قلب،برون ده قلب حجم ضربه ای و فشار خون و تعداد ضربان قلب را به صورت عددی  و اعشاری بیان کرد. مثلا برون ده قلبی به صورت لیتر در دقیقه مطرح می شود .2-آزمایشات تشخیصی که شامل سنجش فاکتورهای چربی خون ،قند خون  وآنزیمهای خونی است مثلا  آزمایش LDL،HDL،CPK یا گلیسریدو تری گلیسرید (فرانسیس،1382: 28-40). آزمایشهای فوق به صورت عددی مطرح می شوند.

روش پژوهش:  روش گردآوری  داده های تجربی پیمایش اجتماعی با ابزار پرسشنامه است. علاوه بر ابزار پرسشنامه از روش اسنادی نیز جهت سنجش متغییر بیماریهای قلبی و عروق استفاده کرده ایم. در این روش به پرونده‌های بیماران جهت سنجش شاخص‌های این بیماری مراجعه شده است. روش داوری درباب فرضیات  روش تحلیل رگرسیون  می باشد.

جمعیت آماری این تحقیق  بیماران قلبی – عروق هستند که در نیمه دوم 1386 و نیمه اول 1387 در بیمارستانهای شهر بوشهر بستری شده‌اند. بر اساس تحقیق مقدماتی در هر ماه 200 نفر بیمار قلبی و عروقی  مراجعه کننده به بیمارستانهای شهر بوشهر داشتیم، به ازای هر متغیر مستقل 80 نفر در نظرگرفتیم(ر، ک به: ساعی، 1387) ودرنتیجه 320 نفر به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. از طرفی دیگر در این تحقیق به طور تصادفی دو ماه از سال1387 را انتخاب وجمعیت نمونه را در این دو ماه بررسی کرده ایم.

اعتبار: منظور ما از اعتبار اندازه گیری میزان دقت و صحت معرفهای انتخاب شده برای سنجش مفاهیم است. در اینجا میزان انطباق پذیری تعریف علمی با تعریف نظری مورد توجه است(ر، ک به: ساعی، 1387). برای تعیین اعتبار معرفها به استاد راهنما ، مشاور و متخصصین قلبی و عروق و داخلی مراجعه شد وآنان این معرفها را برای اندازه گیری مفاهیم فرضیات مناسب دانستند. برای سنجش اعتبار تجربی معرفها از تحلیل عامل استفاده شد . نتایج نشان می دهدکه  بار عامل گویه ها بیشتر از 50/  است که در جدول زیر آورده شده است.

جدول3 نتیجه  آزمون تحلیل عامل معرف های تحقیق

متغیرها

بار عاملی

پیوند همسایگی

74/

شبکه اجتماعی

52/

مشارکت اجتماعی

63/

اعتماد اجتماعی

53/

مصرف فرهنگی هنری

63/

بیماری قلبی و عروقی

73/

 

 

 

 

 

 

 

 

پایایی: در این مطالعه برای سنجش پایایی از روش آلفای کرومباخ استفاده کرده ایم. مقیاس های با ضریب آلفای بیش از 5/0 دارای پایایی مناسبی است. نتیجه این روش در جدول زیر آورده شده است.

جدول4 نتیجه آزمون پایای معر ف های تحقیق به روش آلفای کرومباخ

شاخص

تعداد گویه

ضریب آلفا

پیوند همسایگی

5

75/

شبکه اجتماعی

4

60/

مشارکت اجتماعی

4

64/

اعتماد اجتماعی

4

65/

مصرف فرهنگی هنری

6

58



استدلال تجربی

 دراین قسمت از طریق استدلال استقرایی(تجربی) صدق یا کذب فرضیات پژوهش مورد داوری قرارگرفته است.  دراین پژوهش تحلیل تجربی را دردو سطح انجام داده ایم : 1 - تحلیل توصیفی 2- تحلیل تبیینی . درتحلیل توصیفی  چگونگی توزیع  داده های تجربی مربوط به متغیرهای زمینه ای و مفاهیم موجود در فرضیات بررسی شده است. درسطح تحلیل تبیینی فرضیات از طریق گزاره های مشاهده ای آزمون تجربی قرار گرفته است

دادهای تجربی نشان می دهد که از کل حجم نمونه،5/57 درصد مرد و 5/42 درصد زن می باشند. از طرفی دیگر 56/31درصد از بیماران در سنین 45-46 سالگی قرار دارندو بیمارانی که در سنین 51-52 سالگی قرار دارند کمترین حجم نمونه را تشکیل می دهند.بر طبق داده های موجود کمترین میزان تحصیلات مربوط به لیسانس به بالاتر است (75/3) و بیشترین تحصیلات مربوط به دیپلم به میزان 44/28 می باشد .همچنین 13/53 درصد جمعیت نیز  تحصیلات در حد سیکل و دیپلم دارند . از طرفی دیگر تحصیلات زنان نسبت به مردان پایین تر است به طوری که بی سوادی در زنان 59/20 درصد می با شد در حالی که در مردان80/3 درصد می باشد.همچنین 54/50 درصد مردان تحصیلات بالاتر از سیکل دارند در حا لی که این میزان در زنان 21/27 می باشد.

 

سرمایه اجتماعی:  برای سنجش  سرمایه اجتماعی از چهار بعد پیوند همسایگی ،شبکه اجتماعی،مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی استفاده کرده ایم که داده های تجربی متغیرها وشاخص آنها در جدول  5 ارائه شده است.

جدول 5 - توزیع نسبی داده های تجربی سرمایه اجتماعی

گفتارها

زیاد

متوسط

کم

روابط صمیمانه بین ما و همسایه ها وجود دارد

2/27

8/43

1/29

ما و همسایگان معمولا به منازل یکدیگر جهت مهمانی می رویم

5/7

9/36

3/55

معمولا در صورت نداشتن وسیله ای در منزل به راحتی آن را از همسایه ها قرض می گیریم

6/1

5/27

9/70

در انجام برخی کارها با همسایه های خود مشورت می کنیم

8/2

6/40

6/56

همسایه های ما معمولا نگرانی های خود را با ما در میان می گذارند و از ما تقاضای کمک می­کنند

7/4

50

3/45

شاخص پیوند همسایگی

76/8

76/39

44/51

تا چه حد افرادی در اطراف شما وجود دارند که می توانید با آنها درد دل کنید

4/3

8/67

8/28

تا چه حد افرادی در اطراف شما وخود دارند که شما را درک می کنند

4/4

8/37

8/57

تا چه افرادی در اطراف شما وجود دارند که مصاحبت با آنها به شما آرامش می دهد

8/3

6/36

7/59

تا چه حد افرادی در اطراف شما وجود دارند که در حل مشکلات مالی به شما کمک می کنند

4/4

60

6/35

شاخص شبکه اجتماعی

4

55/50

47/45

تا چه حد در گروههای مذهبی و مراسم مذهبی شرکت می کنید

5/2

9/65

6/31

تا چه حد در رفع مشکلات محله شرکت می کنید

3/1

9/41

9/56

تا چه حد در انتخاباتی که در سطح محله و شهر انجام می شود ،شرکت می کنید

3/1

6/31

2/67

تا چه حد در ورزشهای گروهی مشارکت می کنیید

6/1

1/9

4/89

شا خص مشارکت اجتماعی

65/1

13/37

61/27

اعتماد به پزشک

7/64

8/27

5/7

اعتماد به پرستار

3/61

5/32

2/6

اعتماد به بیمارستان

7/29

9/41

4/28

اعتماد به همسایه

7/23

2/37

1/39

شاخص اعتماد اجتماعی

37/44

85/34

32/20

دراین جدول  شاخصها برحسب  متوسط توزیع درصد فراوانی متغیرهای هریک از ابعاد مفهوم سرمایه اجتماعی ساخته شده اند. داده ها نشان می دهندکه 44/51 درصد بیماران پیوند کمی با همسایگان خود دارند. شبکه اجتماعی یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی است . شبکه های اجتماعی چهار چوبهای هستند که روابط اجتماعی در آنها شکل می‌گیرد و اساساً پایه‌ای برای انسجام اجتماعی هستند. شاخص شبکه اجتماعی بیماران نشان نشان می دهد  که تنها 4 درصد بیماران شبکه اجتماعی  زیادی دارند . سومین شاخص اندازه گیری سرمایه اجتماعی مشارکت اجتماعی است.  مشارکت اجتماعی فعالیتهای داوطلبانه‌ای است که در سطح جامعه و درون انجمن‌ها،کلوپ ها و‌سازمانها تحقق می‌یابد.  دادهای تجربی مربوط به مشارکت اجتماعی نشان می دهد که بیماران مشارکت اجتماعی  در حد متوسط دارند. یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی اعتماد است ..یافته نشان می دهد که در مجموع 37/44 درصد بیماران  تا حد زیادی اعتماد اجتماعی دارند. به طورکلی   بیشترین فراوانی سرمایه اجتماعی پاسخگویان در زمینه اعتماد اجتماعی درصد است.

مفهوم سرمایه اقتصادی:  سرمایه اقتصادی شامل درآمدهای پولی،  منابع و دارایی های مالی است.در این تحقیق سرمایه اقتصادی توسط معرف های میزان درآمد،مالکیت منزل ،مساحت منزل شخصی، قدرت خرید و الویت های هزینه ای اندازه گیری شده است.                                                                  جدول 6. توزیع پاسخگویان بر حسب نوع منزل مسکونی

نوع منزل

فراوانی

درصد

شخصی

154

1/48

غیر شخصی

166

9/51

کل

320

100

شواهد دلالت برآن دارند که  88/51 درصد پاسخگویان منزل غیر شخصی دارند و 12/48 درصد پاسخگویان منزل شخصی دارند. جدول  بیانگر توزیع درصد نوع منزل پاسخگویان بر حسب متراژ منازل شخصی می باشد. بنا به چارچوب نظری تحقیق متراژ منازل غیر شخصی محاسبه نشده است. از طرفی دیگر می توان گفت که بیشترین فراوانی از لحاظ متراژ  در بازه 100-65 متر است که این میزان 21/42 درصد کل جمعیت نمونه را تشکیل می دهد.این یافته ها نشان می دهد که هرچه به سمت متراژهای بیشتر می رویم، از درصد کل جمعیت کاسته می شود،یعنی افراد توان مالی برای تملک منزلی با متراژ بالا را ندارند.

درصد

فراوانی

قدرت خرید

6/75

242

خرید  مواد غذایی

1/24

77

خرید تلوزیون یا یخچال

3/0

1

خرید ماشین

100

320

کل

جدول 8- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب قدرت خرید                                         جدول 7 جدول توزیع پاسخگویان بر حسب متراژ منزل مسکونی

متراژ

فراوانی

درصد

100-65 متر

65

21/42

136-101 متر

38

68/24

172-137 متر

27

53/17

208-173 متر

24

58/15

کل

154

100

     

 

 

 

 

 

 

    یافته ها نشان می دهد که درآمد ماهیانه 6/75 درصد پاسخگویان در حد خرید مواد غذایی است. تنها 3/0 پاسخگویان درآمد در حد خرید ماشین دارند. به طور کلی قدرت خرید پاسخگویان در حد نیازهای اساسی است و این  شواهد نشان دهنده که افراد توان مالی برای پرداختن به دیگر نیازهای اساسی را  خیلی کمتر دارند جدول9 نیز بیانگر این موضوع است

جدول 9- توزیع  درصد الویت پاسخگویان بر حسب زمینه های هزینه ای

زمینه هزینه ای

الویت

اوقات فراغت

بهداشت و درمان

تحصیل فرزندان

پرداخت قرض

موادغذایی

0

0

4/3

4/9

8/86

الویت اول

0

0

1/9

2/82

4/9

الویت دوم

9/

0

5/87

4/8

4/4

الویت سوم

5/27

9/71

0

0

0

الویت چهارم

6/71

1/28

0

0

0

الویت پنجم

100

100

100

 

100

کل

             

 

جدول 9 نشان دهنده الویت پاسخگویان بر حسب زمینه های است که هزینه می شود. داده های موجود نشان می دهد که تهیه مواد غذایی با 8/86 درصد در الویت اول پاسخگویان و.بهداشت و درمان با 9/71 درصد در ا لویت چهارم قرار دارد. همچنین الویت دوم2/82 درصد پاسخگویان پرداخت قرض می باشد.  بنا به یافته های موجود به علت پایین بودن سرمایه اقتصادی، اکثریت افراددرآمد خود را جهت خرید مواد غذایی و بازپرداخت قرض و وام هزینه می کنند و زمینه های همچون بهداشت و درمان و اوقات فراغت در ا لویت های آخرقرار دارد .

              مفهوم سرمایه فرهنگی: سرمایه فرهنگی در برگیرنده مهارتها و هنرها ، باورها و عادات فرد است و شامل اختصاص زمانهای ثابت و الزامی و صرف هزینه‌ برای امور فرهنگی می باشد(اشفنبری، 574:1997).سرمایه فرهنگی دارای دو بعد نهادینه شده و عینیت یافته می باشد.بعد نهادینه را به واسطه میزان تحصیلات و بعد عینی را به واسطه مصارف فرهنگی – هنری  فرد سنجیده شده است.

جدول 10.  توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب تحصیلات

درصد

فراوانی

تحصیلات

9/10

35

بی سواد

8/13

44

سواد خواندن و نوشتن

10

33

پنجم

7/24

79

سیکل

4/28

91

دیپلم

4/8

27

فوق دیپلم

8/3

12

لیسانس به بالاتر

100

320

کل

جدول 10 توزیع فراوانی بیماران را بر حسب تحصیلات آنها نشان می دهد. بیشترین فراوانی از لحاظ تحصیلات مربوط به  درصد بیمارانی است که دیپلم دارند. میزان بی سوادی 9/10 درصد می باشد که قابل توجه می باشد. میانه تحصیلات بیماران سیکل است. در واقع متوسط تحصیلات بیماران پایین است که این امر می تواند عادات و آگاهی افراد از عوامل زمینه ساز بیماری را  تحت تاثیر قرار دهد و با بعد عینی سرمایه فرهنگی تشدید می یابد. یکی دیگر از شاخص های سرمایه فرهنگی متغییر مصارف فرهنگی – هنری است. این شاخص بیانگر میزان ساعتی است که فرد به کارهای هنری و فرهنگی می پردازدکه در جدول زیر مطرح شده است.

مصرف فرهنگی-هنری

اصلا

کم

زیاد

شرکت در کلاسهای آموزشی

1/83

15

9/1

انجام کارهای دستی و هنری

8/67

1/24

1/8

تماشایی تلوزیون و ماهواره

6/1

8/77

6/20

رفتن به سینماو تئاتر

4/73

8/22

8/3

گوش کردن به موسیقی

3/46

9/45

8/7

مطالعه

5/62

9/36

6/0

جدول11. توزیع درصد پاسخگویان بر حسب مصارف فرهنگی - هنری

                    براساس شواهد موجود 5/62 درصد بیماران اصلا مطالعه ندارند و 9/36 درصد آنها مطالعه در حد کم دارند . همچنین 1/83  درصد بیماران  اصلا در کلاسهای آموزشی شرکت نمی کنند وتنها 15 درصد آنها در این کلاسها ی آموزشی شرکت کم  دارند . طبق داده های موجود تماشای تلوزیون و ماهواره، بیشترین فعالیتی است که بیماران به آن می پردازند.

 در مجموع افراد به کارهای فرهنگی و هنری توجهی خیلی کمی دارند و اوقات فراغت خود را به کارهای دیگر می پردازد .

درادامه بحث به آزمون فرضیات پرداخته می شود.


بیماری قلبی و عروقی: جدول 12 درصد ابتلای پاسخگویان را به چهارنوع بیماری قلبی و عروقی  بر حسب عوامل خطر ساز بیماری  نشان می دهد. شواهد دلالت برآن دارد که سکته قلبی با 75/43 درصد، بیشترین فراوانی در  بین پاسخگویان  به خود اختصاص داده است.کمترین فراوانی بیماری با 25/6 درصد مربوط به بیمارانی است  که نارسایی قلبی  دارند.

جدول 12توزیع درصد نوع بیماری قلبی و عروقی بر حسب عوامل خطر ساز بیماری

            عوامل خطر ساز بیماری

نوع بیماری

قند خون ناشتا بالاتر از 126

کلسترول بالاتر از 200

LDL بالاتر از 130

HDL کمتر از 35

فشار خون بالاتر از

90/140

کل

سکته فلبی

42%

50%

35%

25%

50%

140

75/43%

آنژین صدری

27%

46%

15%

30%

22%

90

12/28%

نارسایی قلبی

20%

22%

13%

24%

17%

20

25/6%

آریتمی های قلبی

40%

38%

18%

5%

39%

70

88/21%

کل

65

31/20%

100

25/31%

54

88/16%

32

10%

69

56/21%

320

100%

      یافته ها نشان می دهد که 25/31 درصد  افراد کلسترول تام بالاتر از 200 دارند و 10 درصد کل بیماران دارای HDL کمتر از  35 می باشند. در بین عوامل خطر ساز بیماری قلبی و عروقی عامل کلسترول تام با میانگین 39 نسبت به سایر عوامل تاثیر گذار تر است. سکته قلبی و آنژ ین صدری که از گروه بیماریهای اسکمیک قلبی هستند، بیش از سایر بیماریها تحت تاثیر عوامل خطر ساز بیماری قرار می گیرند

 

داوری در باب فرضیه اول

                    فرضیه اول:" بین سرمایه اجتماعی و بیماری قلبی و عروقی رابطه وجود دارد، به طوری که هرچه سرمایه اجتماعی بیماران افزایش  شود، شدت بیماری قلبی و عروقی در آنها کاهش می یاید".

جدول13.  رگرسیون  سرمایه اجتماعی بر شدت بیماری

B

Beta

f

constant

sig

R2

R

69/14-

493/0-

269/102

1552

000/0

243/0

493/0

یافته های تجربی نشان می دهد که ضریب همبستگی سرمایه اجتماعی با شدت بیماری قلبی و عروقی 493/0-و ضریب تعیین آن 24 درصد است. بدین معنی که نسبتی از واریانس متغیر شدت بیماری  که توسط سرمایه اجتماعی تبیین شده است، معادل 24  درصد است.

 تابع رگرسیون این فرضیه برابر با (سرمایه اجتماعی) ( 69/14- ) + 1552  = ỳ   است. در  این معادله عرض از مبداء 1552و ضریب رگرسیون 69/14- است. اگرتاثیر سرمایه اجتماعی بر روی بیماری قلبی و عروقی کنترل شود،پایه تغییرات بیماری قلبی و عروقی معادل 1552 است. حال اگر متغیر سرمایه اجتماعی وارد تحلیل شود، به ازای یک واحد افزایش درسرمایه اجتماعی، به اندازه 69/14 واحد کاهش درشدت بیماری قلبی و عروقی قابل تخمین است.


داوری در باب فرضیه دوم

فرضیه دوم " بین سرمایه اقتصادی و بیماری قلبی و عروقی رابطه وجود دارد، به طوری که هرچه سرمایه اقتصادی افزایش یابد، شدت بیماری قلبی و عروقی کاهش می یاید".

جدول 14.  رگرسیون سرمایه اقتصادی بر شدت بیماری قلبی و عروقی

B

Beta

f

constant

Sig

R2

R

36/64-

500/

820/105

36/898

000/

250/

500/

نتایج رگرسیون نشان می دهد که همبستگی بین سرمایه اقتصادی و شدت بیماری قلبی و عروق 50 درصد و ضریب تعیین آن 25 درصد است. بدین معنی که نسبتی از واریانس متغیر شدت بیماری که توسط سرمایه اقتصادی تبیین شده است معادل 25 درصد است.

معادله رگرسیون این فرضیه عبارت است: (سرمایه اقتصادی) ( 36/64- ) + 36/898  = ỳ  . در این معادله عرض از مبداء 36/898 می باشد، یعنی میزان بیماری بدون دخالت متغییر سرمایه اقتصادی برابر با 36/898 می باشد .  حال اگر عمل سرمایه اقتصادی  را وارد تحلیل کنیم، شواهد تجربی دلالت برآن دارد که به ازای هر واحد افزایش در سرمایه اقتصادی ، شدت بیماری قلبی و عروقی به میزان 36/64 واحد کاهش می یابد.

داوری در باب فرضیه سوم

فرضیه سوم " بین سرمایه فرهنگی و بیماری قلبی وعروقی رابطه وجود دارد، به طوری که هرچه سرمایه فرهنگی افزایش یابد، شدت بیماری کاهش می یاید".

جدول15. رگرسیون سرمایه فرهنگی برشدت بیماری قلبی و عروقی

B

Beta

f

constant

Sig

R2

R

59/11-

40/

90/63

8/808

000/

167/

40/

تحلیل رگرسیون نشان می دهد که همبستگی بین سرمایه فرهنگی و شدت بیماری قلبی و عروق 40/ وضریب تعیین آن 16 درصد است. معادله رگرسیون این فرضیه برابر (سرمایه فرهنگی)(59/11-) + 8/808= ỳ  است. در این معادله ضریب رگرسیون  معادل 59/11-  است. بدین معنی که به ازای هر واحد تغییر در سرمایه فرهنگی به میزان 59/11 واحد  تغییرمنفی در بیماری قلبی و عروقی قابل برآورد است.

داوری در باب فرضیه ترکیبی

فرضیه چهارم " بیماری قلبی و عروقی تابعی از ترکیب سرمایه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی افراد است، به طوری که هرچه میزان این سرمایه ها بیشتر باشد، شدت بیماری نیز کاهش می‌یاید".

برای آزمون تجربی این فرضیه سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را ترکیب و متغیر سرمایه های فرد  را ساخته ایم  .

جدول 16. رگرسیون سرمایه های فرد بر شدت بیماری

B

Beta

f

constant

Sig

R2

R

45/40-

61/-

505/194

8/877

000/

38/

61/

یافته های تجربی نشان می دهد که ضریب همبستگی شدت بیماری قلبی و عروقی با متغیر سرمایه های فرد،

 61 /- و ضریب تعیین آن 38 درصد است.  بدین معنی که نسبتی از واریانس متغیر شدت بیماری  که از طریق سرمایه های فرد تبیین شده  است معادل 38  درصداست.

 تابع رگرسیون این فرضیه عبارت است: (سرمایه های فرد)( 45/40-+ (8/877=y  . در این معادله عرض از مبدا 8/877 است . این یافته تجربی نشان می دهد که اگر تاثیر متغیر سرمایه های فرد، ثابت نگهداشته شود، متوسط شدت بیماری قلبی و عروقی معادل8/877  است. حال اگر متغیر مستقل مورد نظر را وارد تحلیل کنیم به ازای  هر واحد تغییر مثبت در سرمایه های فرد، شدت بیماری قلبی و عروقی به اندازه 45/40 واحد کاهش می یابد.

نتیجه گیری

 بر اساس یافته های تجربی موجود می توان داوری کرد که  هر سه سرمایه می توانند بخشی از تغییرات شدت بیماری قلبی و عروقی را تبیین کنند، به طوری که نسبتی از واریانس متغیر شدت بیماری  که توسط سرمایه اجتماعی تبیین شده معادل 24  درصداست و در مورد سرمایه اقتصادی 25 درصد است. سرمایه فرهنگی 16 درصد تغییرات را تبیین می کند. سرمایه کلی فرد 38 درصد تغییرات شدت بیماری را تبیین می کند. دراینجا باید گفت این رابطه مبتنی براستدلال آماری است . استدلال آماری در پی  پیداکردن نظم های تجربی[5]  است. این استدلا ل نیاز به تحلیل تئوریک دارد تا معنای نظری رابطه آماری بدست آمده روش شود. از حیث تحلیل تئوریک ،  افراد در درون شبکه‌های اجتماعی، از طریق کسب اطلاعات و آگاهی های بهداشتی  به انجام رفتارهای بهداشتی تشویق می شوند. افراد  دارای سرمایه اجتماعی بالا،  معاینات دوره ای را به طور منظم انجام می دهند و این امر به کنترل وضعیت بیماری منجرمی شود. از طرفی دیگر اعتماد به نظام مراقبت بهداشتی، بیماران را به استفاده از خدمات بهداشتی ترغیب می‌کند و سبب می‌شود بیماران تسلیم امر درمان شوند و بیماری را بپذیرند و اطلاعات مرتبط با امربیماری را دراختیار کنشگران پژشکی قرار دهند. اعتماد زمینه ای را فراهم می‌کند که بیماران و کنشگران پژشکی بتوانند به طور موثر برای رسیدن به اهداف ناظر بر مراقبتهای پژشکی با یکدیگر مشارکت کنند.

 سرمایه اقتصادی بالا در کنار سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی به تغذیه بهتر، ورزش مناسب‌تر و فرصتهای زندگی بهتر منجر می‌شود. کسانی که از سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی پائین تری برخوردارند، از تسهیلات بهداشتی بهتری برخوردار نیستند. این افراد رابطه‌ای ابزاری با بدن خود دارند و انواع رنجها را تحمل می کنند. اما کسانی که از سرمایه  اقتصادی و فرهنگی بیشتری برخوردارندو به منابع کمیابی مانند ثروت و قدرت دستیابی دارند، از رژیم غذایی مناسب‌تر و ورزش های بهتر برخوردارند و توان مقابله با عوامل استرس‌زا‌  را دارند.

دلالتهای عملی پژوهش: یافته‌های این تحقیق دلالت برآن دارند که متغیرهای سرمایه اجتماعی، اقتصادی و سرمایه فرهنگی وزن مهمی در تبیین بیماری قلبی و عروقی دارند. اکنون این سوال مطرح است که برای کاهش بیماری قلبی و عروقی شهروندان چه باید کرد؟ در پاسخ به این سوال باید به یافته های نوشتار حاضر رجوع کرد. این یافته ها می توانند پایه برنامه ریزی علمی در جهت کنترل بیماری قلبی و عروقی شهروندان تلقی شوند.  شواهد تجربی موجود دلالت برآن دارندکه سبک زندگی بهداشتی نیازمند برخورداری شهروندان از هر سه نوع سرمایه در حد مطلوب است.  راه حل پیشنهادی ما آن است که باید به داده های تجربی هر یک از متغیرهای مورد مطالعه دراین پژوهش رجوع کرد و مشاهدات پرابلماتیک را استخراج و ازطریق درجهت ایجاد تغییرات مثبت در آنها برای مهندسی مساله مورد پژوهش استفاده کرد.  بنابراین در ادامه بحث بر حسب متغیرهای مورد مطاله، به ارایه راهکارهای عملی می پردازیم.

ب) تقویت سرمایه اجتماعی درنزد شهروندان: در فرضیه تاثیر سرمایه اجتماعی بر بیماری قلبی و عروقی ضریب رگرسیونی سرمایه اجتماعی معادل 69/14- است. این ارزش دلالت برآن دارد که با افزایش سرمایه اجتماعی، بیماری قلبی و عروقی کاهش می یابد. داده های موجود درجدول شماره پنح نشان می دهد که همه متغیرهای  مربوط به شاخص های پیوند همسایگی ومشارکت اجتماعی حالت بحرانی دارند. برای حل آن  باید درمتغیرهای سازنده این شاخصها تغییرات مثبت ایجاد کرد تا افراد بتوانند بواسطه بالا بردن سرمایه‌های اجتماعی خود شرایط بهبود کیفیت زندگی خود را فراهم سازند.

باید تلاش کرد نظام مراقبت و سلامت  را وارد حوزه عمومی کرد و از طریق تقویت شبکه روابط اجتماعی میان کنشگران پژشکی، اعتماد نسبت به نظام مراقبت بهداشتی  راافزایش داد. همچنان که پیشتر گفته شد، اعتماد زمینه ای را فراهم می‌کند که درآن بیماران و کنشگران پژشکی  می توانند به طور موثر برای رسیدن به اهداف ناظر بر مراقبتهای پژشکی با یکدیگر مشارکت کنند.

افزایش سرمایه اقتصادی: شواهد نشان می دهدکه به ازای هر واحد افزایش در سرمایه اقتصادی ، شدت بیماری قلبی و عروقی به میزان 36/64 واحد کاهش می یابد. یکی از راه های افزایش سرمایه اقتصادی شهروندان  تحقق نسبی عدالت توزیعی است.

تقویت سرمایه فرهنگی:  ضریب زاویه رگرسیونی سرمایه فرهنگی معادل   59/11-  است. بالابردن سطح سواد ، دانش بهداشتی  و تغییر در سبک زندگی شهروندان به کاهش عوامل خطر ساز بروز این نوع بیماریها می شود

سخن آخر

در این اثراگرچه تلاش شده است که تبیین مناسب‌تری از شدت بیماری قبلی و عروقی ارائه گردد. در عین حال این واقعیت را باید پذیرفت که تحقیق علمی تحقیقی مبتنی بر آزمون و خطا است. پایان هر تحقیق آغاز مسئله جدید است. این قاعده بر این نوشتار نیز صادق است. در این تحقیق 48 درصد از واریانس متغیر شدت بیماری قلبی و عروقی تبیین شده است و52 درصد واریانس پسمانده وجود دارد. واریانس پس مانده مربوط به متغیرهایی است که در این تحلیل حضور نداشته‌اند. امید است پژوهشگران  با نقد این اثر تیین بهتری درباب مسله بیماری قلبی و عروقی ارائه دهند.

در پایان برای  ادامه این نوع پژوهش ها موضوعات زیر توصیه می شود:

1 . تحلیل سیاستهای بهداشتی دولت و تأثیر آن در بروز زمینه‌های بیماری قلبی و عروقی؛ 2. بررسی تاثیر عوامل زیست محیطی همچون ارث، ترشح هورمونها، بیماری‌های ناشناخته و تأثیر آنها در بروز زمینه‌های قلبی و عروقی؛ 3. مطالعه تطبیقی بیماران قلبی و عروقی با سایر بیماری‌ها ؛ 4. کنترل مولفه‌های سبک زندگی در طول سالیان متمادی و تاثیر آن در بروز بیماری قلبی و عروقی.


 
- ابدی ،علیرضا (1378)، سالنامه آماری اداره کل آمار و خدمات ماشینی نشر و آمار بیمارستان ها، تهران انتشارات وزارت بهداشت و درمان
- بوردیو،پیر(1381) ْ،نظریه کنش، دلایل عملی و انتخاب عقلانی،ترجمه مرتضی مردیها،تهران انتشارات نقش و نگار
-ریتزر،جرج(1379)،نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر،ترجمه محسن ثلاثی،تهران نشر علمی
-ساعی، علی(1387)، روش تحقیق در علوم اجتماعی با رهیافت عقلانیت انتقادی، انتشارات سمت.
- ساداتیان،اصغر(1379)،تظاهرات اصلی و بیماریهای قلب،تهران:انتشارات سماط
- فرانسیس،ساینت(1382)، راهنمای عملی بیماریهای قلب و عروق،ترجمه حسین دو ست کامی، تهران ،موسسه فرهنگی انتشاراتی یاوریان
- عزیزی، فریدون(1383)،اپیدمیولوژی و کنترل بیماریهای شایع در ایران،تهران انتشارات خسروی
- محسنی،منوچهر(1367)،جامعه شناسی پزشکی،تهران انتشارات طهوری
- موسوی خامنه،مرضیه(1383) بررسی سرمایه اجتماعی در مدارس و تاثیر آن بر سلوک اجتماعی دانش آموزان،پایان نامه دکتری ،دانشگاه تهران
-Anheir,H.K,Gerhards,j,&Romo,F.P (1995) Forms of Capital and Social Structure in Cultural Fields : Examining Bourdieus Social Topography. American Journal of Sociology,100,589-903
-Bowling,ann.(2001)measuring disease, pen university press
-Cattell,Vicky. (2001) poor people ,poor place and poor health ;The mediating role of Social Network and Social Capital, Social Science & medicine ,52,pp:1501-1516 
- Chacko,Elizabeth(2003) Culture and Therapy :Complementary Strategies For Treatment of Type-2 Diabetes , social science &medicine,56, pp:1087-1098
Cockerham, W. C., RuÈ tten, A., & Abel, T. (1997). Conceptualizing contemporary health lifestyles: Moving beyond Weber. Sociological Quarterly, 38, 321±342.
-Cockerham, W. C., Hinote, B. P., Abbott, P., & Haerpfer, C(2004). Health lifestyles in central Asia: The case of Kyrgyzstan and Kazakhstan. Social Science & Medicine, 59,1409–1421.
-Kawachi, BP Kennedy, K Lochner and D Prothrow-Stith, (2006)  Social capital, income inequality and mortality, Am J Public Health, 87, pp. 440–468
- Koivusilta, L., Rimpelä, A. and Rimpelä, M. (1999) Health-related lifestyle in adolescence—origin of class differences in health? Health Education Research, 14, 339–355
lin,nan(2001) social capital;a theory of social structure and action ,Cambridge university press
-  -----------(1999) Building a Network Theory of Social Capital ,New York, Aldine degruyter
- Lindestrom.m (2001) Socioeconomic differences in Leisure-Time physical activity, Social Science & Medicine ,vol.52
-Mcqueen, David. (2007) Health and Modernity: The Role of Theory in Health Promotion, Spring ,New York  
- Mitchell,A.David(2007) Measuring Dimensions of Social Capital :Evidence from Surveys in Poor Communities in Nicaragua, Social Science &Medicine,64, pp:50-63
-Mohseni, Mohabat, (2007) Social Capital, Trust in the Health-Care System and Self-rate Health ,Social  Science &Medicine ,64,PP;1373-1383 
-Poortinga,Wounter(2006) Social Relation or Social Capital? : individual and Community Health Effects of Bonding social Capital, Social Science &Medicine,63,pp:255-270
-Navarro, V.,) 1998(  A historical review (1965-1997) of studies on class, health and quality of life : A personal 
account. International Journal of Health services 283 , pp. 450- 460