سیدامیرمسعود شهرام نیا
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1392، ، صفحه 52-89
چکیده
تأثیر جهانى شدن بر دموکراسى به عنوان یکى از وجوه مهم حیات بشر امروز، از موضوعات مورد توجه اندیشمندان سیاسى است. آیا جهانى شدن موجب توسعه و تقویت دموکراسى خواهد شد یا برعکس. پرسش اصلى نوشتار حاضر این است که «تأثیر جهانى شدن بر روند دموکراتیزاسیون (دموکراسی سازی) و جنبشهاى دموکراتیک در ایران معاصر چه بوده است؟» در این مطالعه، ...
بیشتر
تأثیر جهانى شدن بر دموکراسى به عنوان یکى از وجوه مهم حیات بشر امروز، از موضوعات مورد توجه اندیشمندان سیاسى است. آیا جهانى شدن موجب توسعه و تقویت دموکراسى خواهد شد یا برعکس. پرسش اصلى نوشتار حاضر این است که «تأثیر جهانى شدن بر روند دموکراتیزاسیون (دموکراسی سازی) و جنبشهاى دموکراتیک در ایران معاصر چه بوده است؟» در این مطالعه، براى فهم تأثیرات حاصل از جهانى شدن به دموکراسى، وضعیت دموکراسى در ایران معاصر به عنوان نمونه، مورد توجه قرار مىگیرد. فرضیه ما این است که «شواهد موجود حاکى از تأثیر مثبت جهانى شدن در کنار سایر عوامل بر تقویت جنبشهاى دموکراتیک و روند دموکراتیزاسیون در ایران معاصر است.» به این منظور، پس از اشاره به تعریف جهانى شدن، ابعاد و شاخصهاى مختلف آن، راههاى تأثیر این پدیده بر دموکراسى با تأکید بر جنبشهاى دموکراتیک در ایران معاصر بررسى و تحلیل مىشود. پژوهش حاضر از نوع تحلیلى با روش تبیین علّى است.
سیداسماعیل مسعودی؛ سید سعید زاهد زاهدانی
دوره 18، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 53-81
چکیده
ماکس وبر حامل مهمترین پرسش فلسفیِ مجادلات روششناختی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بوده است: «معنا و ماهیت ”ابژکتیویته“ در علوم فرهنگی و اجتماعی چیست؟». او با گذر از دوگانۀ پوزیتیویستیِ ”آزادی ارزشی“ و ”حکم ارزشی“ و استفاده از اصطلاحِ ”ربط ارزشیِ“ طرح شده توسطِ مکتب نوکانتی جنوب غربی آلمان توانست مسیر ...
بیشتر
ماکس وبر حامل مهمترین پرسش فلسفیِ مجادلات روششناختی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بوده است: «معنا و ماهیت ”ابژکتیویته“ در علوم فرهنگی و اجتماعی چیست؟». او با گذر از دوگانۀ پوزیتیویستیِ ”آزادی ارزشی“ و ”حکم ارزشی“ و استفاده از اصطلاحِ ”ربط ارزشیِ“ طرح شده توسطِ مکتب نوکانتی جنوب غربی آلمان توانست مسیر ویژهای برای تاسیس علوم فرهنگی و ابژکتیویته آن فراهم آورد. اما فهم و تبیین جایگاه ”ربط ارزشی“ برای دستیابی به ابژکتیویته در علوم فرهنگی و همچنین یافتن ضعفهای آن، نیازمند تأمل و بازخوانی فلسفی است. ماکس وبر ”ربط ارزشی“ را به پشتوانۀ آباء فلسفیاش (از جمله ریکرت) با ”بازگشت به کانت“به سرانجام رساند؛ اما رجوع وبر به کانت در آثار روششناختیاش به صورت مختصر و کاملاً جسته و گریخته بوده است. این مقاله، عهدهدار بازطراحی منظم اندیشه وبر برای تبیین جایگاه ربط ارزشی در ابژکتیویته براساس فلسفۀ کانت به خصوص با تاکید بر وجه ”استعلایی“ این فلسفه است. تحلیل استعلایی و کانتیِ مسئله ابژکتیویته ماکس وبر، به لحاظ روشی از سنخ فلسفۀ علوم اجتماعی بوده و دارای دو بُعد تفسیری و انتقادی همزمان است. با تفسیر ابژکتیویته ماکس وبر براساس فلسفۀ استعلایی کانت روشن گردید که ” ارزش“ به مثابۀ حد و شرط ”پیشینی“؛ هم شرط شکلگیری و هم شرط فهم ابژههای فرهنگی است. از همین رو، هر چند ربط ارزشی شرط ابژکتیویته تحقیق است اما اساساً یک شرط سوبژکتیو است.
حامد طاهری کیا
دوره 15، شماره 4 ، دی 1393، ، صفحه 54-70
چکیده
این مقاله به بررسی مفهوم ایدئولوژی در اندیشه گابریل تارد میپردازد. تارد، در قرن 19، تفکر خود را در سنت فلسفی لایبنیتس و در رقابت با نظریه جامعهشناسی دورکیم دنبال میکرد. برونو لاتور جامعهشناسی تارد را «جامعهشناسی ترجمه» نامگذاری میکند که بر اصل پویایی و تغییرات اجتماعی دلالت دارد. این مفهوم مشخص میسازد که جامعهشناسی ...
بیشتر
این مقاله به بررسی مفهوم ایدئولوژی در اندیشه گابریل تارد میپردازد. تارد، در قرن 19، تفکر خود را در سنت فلسفی لایبنیتس و در رقابت با نظریه جامعهشناسی دورکیم دنبال میکرد. برونو لاتور جامعهشناسی تارد را «جامعهشناسی ترجمه» نامگذاری میکند که بر اصل پویایی و تغییرات اجتماعی دلالت دارد. این مفهوم مشخص میسازد که جامعهشناسی تارد تا چه مقدار میتواند با ایدئولوژی مسلط دچار تنش شود. رویکردهای نوین به اندیشه گابریل تارد، در جریانهای متاخر جامعهشناسی، ضرورت شناخت او را با اهمیتتر میکنند. تارد با بررسی تغییرات قدرت در اجتماع بر اساس سه فرایند تقلید، تناقض و تطبیق به فهمی از کنشگر اجتماعی دست پیدا میکند که با کمک خلاقیت میتواند باعث شکلگیری جریانهای نوین اجتماعی شود. از نظر او این نوآوریها از طریق تقلید گسترده شده و به یک پدیده اجتماعی تبدیل میشوند. این پدیده نوین اجتماعی میتواند با ایدئولوژی مسلط دچار رویارویی شود. در نتیجه جریانی در حال تغییر از زندگیروزمره وجود دارد که از کوچکترین ذرات اجتماع برخواسته میشود و بواسطه فرایند تقلید در برابر ایدئولوژی مسلط قرار میگیرد.
مهدی محسنیان راد
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1386، ، صفحه 54-78
چکیده
این مقاله، با توجه به رابطة پیچیدة فرد، جامعه و تمدن و با اتکاء به این نظریه که "فرد، به هر روش و وسیلهای که باشد، عناصر تمدنی خاص جامعة خویش را به طور قطع و یقین جذب و در نهاد خویش ذخیره میسازد" (1) ،به تحلیل محتوای اشعار ارتباطی 43 اندیشمند نظم نویس ایرانی طی یازده قرن و مجموعه ای از ضرب المثل های فارسی پرداخته و با نگاه به تحولات ادوار ...
بیشتر
این مقاله، با توجه به رابطة پیچیدة فرد، جامعه و تمدن و با اتکاء به این نظریه که "فرد، به هر روش و وسیلهای که باشد، عناصر تمدنی خاص جامعة خویش را به طور قطع و یقین جذب و در نهاد خویش ذخیره میسازد" (1) ،به تحلیل محتوای اشعار ارتباطی 43 اندیشمند نظم نویس ایرانی طی یازده قرن و مجموعه ای از ضرب المثل های فارسی پرداخته و با نگاه به تحولات ادوار تاریخی "سامان – نابسامان" یا "سکون- تحول" (2) ایران، به این نتیجه می رسد که نخبگان ایرانی، در اثر فشار شرایط حاکم در دوره های نابسامان و ماندگاری استبداد ایرانی (3) ابتدا مجبور به مداحی فرادستان شدند (تا آنجا که پدیده مداحی، بخشی از هنجارهای ارتباطی ایرانی شد.)، سپس در اثر تحولات بعدی، به سکوت روی آورده و در سرگردانی خود، پانزده نوع سکوت را در توصیه به دیگران – از جمله عامه – جای دادند. مطالعه حاضر نشان می دهد که ایرانی - به صورتی خود مدار و ذره ای - (4) و در درک سرگردانی نخبگان زیر سلطه استبداد، به تدریج آموخته است که با نوعی "زرنگی" که از آن با اصطلاح "جادوی ایرانی" یادشده (5)، هر لحظه نقطه ای از تعامل سه طیف "سکوت" – "غیر سکوت"، "ظاهر" – "باطن" و "خودی" – "غیر خودی" را انتخاب و در یکی از دو ایستگاه "فرادست پنداشتی" و "فرودست پنداشتی"، گلیم خود را از آب بیرون کشد.
مقاله در انتها با مروری بر سیر فلسفه سیاسی در ایران و بازسازی مدل ارتباطی دو مدینه فاضله فارابی و مسکویه، به این نتیجه می رسد که تحولات تاریخی ایران، جایی برای "مصلحت عمومی" که نیازمند "ارتباط افقی" است فراهم نکرده است و احتمالاً این خلاء برشکل گیری مدل یا الگوی هشت انگاره ای ارتباط ایرانی مؤثر بوده است. الگویی که پیروی از آن، فرد را در بیرون کشیدن گلیم خود از آب یاری می رسانده است.
سعید معیدفر؛ حسین احمدى
دوره 11، شماره 4 ، آبان 1389، ، صفحه 54-79
چکیده
در ادبیات جامعهشناسى سیاسى، بین فساد و ثبات سیاسى کشورها رابطهاى پارادکسیکال وجود دارد. عدهاى معتقدند که فساد سیاسى زمینه بىثباتى است، در نقطه مقابل دیگران معتقدند حکام فاسد با توجه به همان قاعده فساد سیاسى، ناراضیان خود را مىخرند.
این مقاله دیدگاه متعارف را در زمینه رابطه منفى بین فساد و ثبات سیاسى مىپذیرد و مدعى است که ...
بیشتر
در ادبیات جامعهشناسى سیاسى، بین فساد و ثبات سیاسى کشورها رابطهاى پارادکسیکال وجود دارد. عدهاى معتقدند که فساد سیاسى زمینه بىثباتى است، در نقطه مقابل دیگران معتقدند حکام فاسد با توجه به همان قاعده فساد سیاسى، ناراضیان خود را مىخرند.
این مقاله دیدگاه متعارف را در زمینه رابطه منفى بین فساد و ثبات سیاسى مىپذیرد و مدعى است که در رابطه بین فساد سیاسى و ثبات سیاسى عامل نابرابرى درآمدى مىتواند مداخلهگر بوده و تأثیر کنترل فساد سیاسى بر ثبات سیاسى را تشدید کند.
مدعیات نویسندگان مقاله با تحلیل دادههاى موجود که توسط سازمانهاى بینالمللى براى سالهاى 1996 تا 2009 میلادى در بین 208 کشور جهان گزارش شده مورد آزمون قرار گرفته است. یافتههاى مقاله فرضیه محققان را در زمینه اثر مثبت کنترل فساد سیاسى بر ثبات سیاسى تأیید مىکند، علاوهبر این در مورد واسطهگرى رابطه بین فساد سیاسى و ثبات سیاسى توسط متغیر نابرابرى درآمدى ادعاى نویسندگان در مورد کشورهاى آسیایى تأیید مىشود، ولى یافتهها نشان مىدهد که ضریب مسیر این عامل در سایر مناطق معنىدار نیست و باید بهدنبال عوامل دیگرى براى تبیین دقیقتر مکانیسم تأثیرگذارى فساد بر ثبات سیاسى باشیم.
فرشته هدایتی؛ سوسن باستانی
چکیده
از دلالتهای اصلی وجوب حجاب اسلامی در آرای فقهی استحکام بنیان خانواده و جلوگیری از بیبندوباری و هیجانهای جنسی و ارزش و احترام و جلوگیری از ابژگی زن ذکر میشود، با توجه بهاهمیت ابعاد جنسی مساله پوشش، در این پژوهش با اتکا بهرویکردی استقرایی در بستر پیچیده و متلاطم و متناقض موجود در زمینه پوشش که هنجارهای نانوشته و مقررات ...
بیشتر
از دلالتهای اصلی وجوب حجاب اسلامی در آرای فقهی استحکام بنیان خانواده و جلوگیری از بیبندوباری و هیجانهای جنسی و ارزش و احترام و جلوگیری از ابژگی زن ذکر میشود، با توجه بهاهمیت ابعاد جنسی مساله پوشش، در این پژوهش با اتکا بهرویکردی استقرایی در بستر پیچیده و متلاطم و متناقض موجود در زمینه پوشش که هنجارهای نانوشته و مقررات رسمی آن را تنظیم میکنند، دریافت زنان و مردان از نسبت حجاب و امر جنسی مطالعه شده است. پژوهش با استفاده از نظریه مبنایی انجام شد. دادهها بهوسیله مصاحبه عمیق و مشاهده مستقیم جمعآوری شدند. جمعیت هدف مطالعه را مردان و زنان ۲۵ تا ۴۰ ساله ساکن تهران تشکیل میدهند و نمونهها شامل ۱۶ زن و ۸ مرد هستند که بر مبنای نمونهگیری نظری انتخاب شدند. بر اساس نتایج پژوهش، مضمون اصلی که توضیحدهنده رابطه حجاب و سکسوالیته باشد"انواع مواجهه با امر جنسی" نامگذاری شد. نحوه تجربه امر جنسی، نگرش بهامر جنسی و جذابیتهای جنسی، تفسیرهای افراد را حول رابطه حجاب و سکسوالیته شکل میدهد که همین امر خود تحت تاثیر عوامل علی و زمینهای قرار دارد. بهعبارتی عوامل علی از قبیل تغیبرات اجتماعی، ویژگیهای حجاب اسلامی و تبعیت از همسالان و عوامل زمینهای اعم از میزان تعلق مذهبی، تربیت خانوادگی، موقعیت جغرافیایی، آنومی نشانهشناختی و جامعه مردسالار بر مواجهه افراد با امر جنسی تاثیرگذار است. از پیامدهای تنوع در مواجهه با امر جنسی، تفاوت در معیارهای انتخاب پوشش، طبقهبندی تیپهای پوششی بر اساس درک و دریافت از سکسوالیته، دیگریسازی و قضاوتهای اخلاقی است. استراتژیهایی که افراد برای اداره پوشش خود و مسائل مربوط بهآن اتخاذ میکنند، همنوایی با تعاریف موجود و یا بازاندیشی در مفاهیم غیرت و حجاب است.
محمد اسماعیل ریاحی؛ زین العابدین جعفری
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1388، ، صفحه 55-86
چکیده
گرایش جوانان تحصیل کرده دانشگاهی به جنبشهای دینی جدید، در ایران امروز و با وجود حکومت دینی، پدیده نوینی است که در خور بررسی و مداقه علمی است. پژوهش حاضر به دنبال کشف میزان گرایش دانشجویان به جنبش های دینی جدید بوده و در صدد است تا برخی همبسته های اجتماعی این گرایش را نیز شناسایی و توصیف نماید. تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایش انجام ...
بیشتر
گرایش جوانان تحصیل کرده دانشگاهی به جنبشهای دینی جدید، در ایران امروز و با وجود حکومت دینی، پدیده نوینی است که در خور بررسی و مداقه علمی است. پژوهش حاضر به دنبال کشف میزان گرایش دانشجویان به جنبش های دینی جدید بوده و در صدد است تا برخی همبسته های اجتماعی این گرایش را نیز شناسایی و توصیف نماید. تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایش انجام گردیده و برای گرد آوری داده ها از پرسش نامه های خود اجرا استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق 147189 نفر از دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران در سال 1386بوده اند که با استفاده از شیوه ی نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای و بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه ای برابر با 400 نفر از آنان به عنوان پاسخگویان تحقیق انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که 4/9 درصد از دانشجویان گرایش قوی نسبت به جنبشهای دینی جدید داشته اند، درحالی که 7/41 درصد از آنها دارای گرایش ضعیف بوده اند. تحلیل داده ها نشان می دهد که بالاترین میزان گرایش به جنبشهای دینی جدید در بین دانشجویانی مشاهده شده است که هنوز ازدواج نکرده بودند، به طور نیمه وقت شاغل بوده اند، در رشته های هنر و علوم انسانی تحصیل می کرده اند، جزو اقوام لر و ترک و کرد بوده اند، و والدین آنها به طبقات اجتماعی بالاتر متعلق بوده اند. همچنین، گرچه دختران دانشجو در مقایسه با پسران، گرایش بیشتری به جنبشهای دینی جدید داشته اند، این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبوده است. در نهایت، نتایج آزمونهای همبستگی، حاکی از کشف رابطه معکوس و معنادار بین میزان دینداری و میزان گرایش به هویت قومی با میزان گرایش به جنبشهای دینی جدید بوده است. یافته های تحقیق حاضر بر توجه بیشتر به پدیده جنبشهای دینی جدید و ابعاد آن در ایران، از سوی پژوهشگران و دانشگاهیان و نیز سیاستگذاران اجرایی کشور دلالت می نماید.
جعفر سخاوت
دوره 4، شماره 3 ، مهر 1381، ، صفحه 55-76
چکیده
مطالعه عوامل موثر بر ناهنجاری های رفتاری دانش آموزان استان لرستان،در سال 1380، در سه شهر خرم آباد،بروجرد و نورآباد آغاز شد.به این منظور،از بین دانش اموزان دختر و پسر رشته های مختلف ذتحصیلی، 975 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.در این مطالعه، رابطه ناهنجاری های رفتاری دانش آموزان با برخی ویژگیهای فردی آنان،نظیر ...
بیشتر
مطالعه عوامل موثر بر ناهنجاری های رفتاری دانش آموزان استان لرستان،در سال 1380، در سه شهر خرم آباد،بروجرد و نورآباد آغاز شد.به این منظور،از بین دانش اموزان دختر و پسر رشته های مختلف ذتحصیلی، 975 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.در این مطالعه، رابطه ناهنجاری های رفتاری دانش آموزان با برخی ویژگیهای فردی آنان،نظیر وضعیت تحصیلی،جنسیت و برخی ویژگیهای خانواده دانش آموزان و خود پنداره دانش آموز،میزان وابستگی با والدین،تصویر از خود،آرمان شغلی،پنداشت از کفایت درآمد خانواده،پنداشت از نظم مدرسه،بررسی شده است.برای انتخاب متغیرها،بیشتر از نظریه صاحب نظران نظارت اجتماعی،مانند گات فردسون و تراویس هیرشی،استفاده شده است.یافته ها حاکی از آن است که نابهنجاری های دانش آموزان ،در مدرسه و بیرون از مدرسه،ریشه های مشترکی دارند و نباید انها را دو پدیده جدا از هم دانست.با توجه به معنی دار بودن رابطه نابهنجاری های رفتاری با متغیرهای مذکور،یافته ها حاکی از آن است که داشتن روابط مطلوب در محیط خانواده و مدرسه،پنداشت از خود دانش آموز،پنداشت از درآمد خانواده، شغل پدر،پنداشت از نظم مدرسه،توفیق در کار مدرسه و جنسیت به عنوان عوامل تاثیرگذار در نابهنجاری های رفتاری دانش آموزان در مدرسه و برخی متغیرها مانند توفیق ذتحصیلی،جنسیت و پیوند با مادر در نابهنجاریهای رفتاری در بیرون مدرسه اهمیت بیشتری دارند.
حسن محدثی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1386، ، صفحه 56-80
چکیده
این مقاله شرایط اجتماعی ایران را در حالیکه حدود بیست و نه سال از انقلاب میگذرد، بر مبنای تفسیری از جامعه مدرن و جامعه به نحو فزاینده در حال مدرن شدن مورد بحث قرار داده است و تناسب و همخوانی آن را با نوع معینی از حضور اجتماعی دین مطرح میسازد. درباره حضور اجتماعی دین چهار دیدگاه را میتوان از هم تمیز داد: دیدگاه ضددینی (حذف دین)، ...
بیشتر
این مقاله شرایط اجتماعی ایران را در حالیکه حدود بیست و نه سال از انقلاب میگذرد، بر مبنای تفسیری از جامعه مدرن و جامعه به نحو فزاینده در حال مدرن شدن مورد بحث قرار داده است و تناسب و همخوانی آن را با نوع معینی از حضور اجتماعی دین مطرح میسازد. درباره حضور اجتماعی دین چهار دیدگاه را میتوان از هم تمیز داد: دیدگاه ضددینی (حذف دین)، دیدگاه مدافع خصوصی شدن دین (عدم حضور اجتماعی)، دیدگاه سیاست دیندارانه (حضور حداقلی)، دیدگاه سیاست دینی (حضور حداکثری). مقاله با چارچوب نظریای که مفاهیم اصلی آن مأخوذ از آرای چارلز دیویس و جامعهشناسانی چون پیتر برگر، و هرویولژه است، آغاز میشود و با بحث از پیامدهای منفی جامعه قدسی در ایران بعد از انقلاب ادامه مییابد. بر مبنای تحلیل وضعیتی که مقاله با طرح برخی مفاهیم نظیر تکثر اجتماعی، چندگانگی نظامهای ارزشی، و بحران جامعهپذیری دینی ارائه میکند، این نتیجه حاصل میشود که گزینه سیاست دینی یا طرح قدسی جامعه دیگر گزینه کارآمد و سازگار با شرایط اجتماعی نخواهد بود. به عبارت دیگر، شرایط اجتماعی مساعد برای تداوم آن دیگر موجود نیست. این البته به معنای پایان اجتماعی گزینه مذکور است و نه پایان سیاسی آن. انحصارگرایی دینی مندرج در این گزینه پیامدهایی منفی به بار آورده است که اجمالا به پارهای از آنها اشاره شده است. در ادامه گزینه بدیل باز هم بر مبنای چارچوب مفهومی مأخوذ از چارلز دیویس و آرای وی در باب طرح کثرتگرایانه جامعه مورد بحث قرار گرفته و شرایط اجتماعی برای تحقق آن مساعد ارزیابی شده است. گزینههای یک و دو به دلیل اینکه هر گونه حضور اجتماعی دین را نفی میکنند، اساسآ محل نزاع نبودهاند و در این مقاله نیز جز به اشاره به آنها پرداخته نشده است.
غلامرضا ذاکر صالحى
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1389، ، صفحه 56-77
چکیده
علوم اجتماعى در ایران با استناد به میزان کمى انتشارات به کمکارى و عدم هماهنگى با جریان پرشتاب تولید و انتشار علم متهم شده است. مسئله اصلى نوشتار حاضر این است که این اتهام با توجه به دادههاى عینى و بىطرفانه تا چه حد متوجه علوم اجتماعى در ایران است؟
با توجه به ادبیات جامعهشناسى علم، انتشار از سویى ذخیره انواع سرمایه را غنى مىکند ...
بیشتر
علوم اجتماعى در ایران با استناد به میزان کمى انتشارات به کمکارى و عدم هماهنگى با جریان پرشتاب تولید و انتشار علم متهم شده است. مسئله اصلى نوشتار حاضر این است که این اتهام با توجه به دادههاى عینى و بىطرفانه تا چه حد متوجه علوم اجتماعى در ایران است؟
با توجه به ادبیات جامعهشناسى علم، انتشار از سویى ذخیره انواع سرمایه را غنى مىکند و از سوى دیگر ابزارى براى منازعه رقابتى در میدان علم و اثبات شایستگى علمى است، این فرآیند بخش مهمى از نظام پاداشدهى در اجتماعهاى علمى و اسباب تعامل علمى دانشمندان و معرف هنجار اجتماعگرایى است.
از همه مهمتر میزان کمى و کیفى انتشارات علمى نشاندهنده رشد علم در هر زمینه و شاخه از علوم بشرى است. به لحاظ اینکه علم یک اندامواره زنده است و «زندگى علم» شباهتهاى بسیارى با زندگى طبیعى دارد، نظریه «زیست بومشناختى علم» مىتواند استعارهها و مفاهیم قوى براى توضیح رشد علم را در اختیار محققان قرار دهد.
مقاله حاضر با بهرهگیرى از این رویکرد و با استفاده از روش «علمسنجى» تلاش مىکند تحولات تولید علم در قلمرو علوم اجتماعى را در دهه 1378ـ88 بازشناسى کند.
یافتههاى این مطالعه نشان مىدهد، الگوى اصلى تولید علم در قلمرو علوم اجتماعى در کشور ما «تولید کتاب» بوده است. در این عرصه در دهه اخیر، 80 درصد تولید علم به علومانسانى و 9/14 درصد به علوم اجتماعى اختصاص داشته است. از نظر کمى، در میزان تولید علم، علوم اجتماعى در رتبه سوم پس از ادبیات و دین قرار دارد. این مسئله بیانگر «اصل تنوع» در زیستبوم علم است به این معنا که نحوه تولید و زیستبوم علوم اجتماعى براساس الگوى کتاب است نه مقاله ISI. هرچند در برخى رشتهها مانند شیمى این الگو متفاوت است. از سویى یافتهها نشان داد در دهه مورد مطالعه رشد کمى تولیدات علوم اجتماعى با رشد کمى سایر رشتهها همزاد و همراه است. این مسئله نیز پدیده «هم تطورى» را در زیستبوم علم بازنمایى مىکند.
سایر یافتهها با توجه به مؤلفههایى چون ترجمهاى یا تألیفى بودن، میزان تهرانى یا شهرستانى بودن علوم اجتماعى، زنانه یا مردانه بودن علوم اجتماعى، تولید چاپ اول و تجدید چاپ و سایر شاخصهاى کمى انتشار مانند تیراژ و صفحه و... وضعیت موجود و سیر تحول دهه اخیر را نشان مىدهند.
طیبه بلوردی؛ زهیرمصطفی بلوردی
دوره 13، شماره 3 ، مهر 1391، ، صفحه 57-82
چکیده
بررسیها حکایت از آن دارد که آن چه در کانون توجه برداشتهای تجربی صورت گرفته از مشارکت قرار دارد؛ پرداختن به سنجههای میزان و فعالیت مشارکتی و در برخی نیز بررسی موانع آن است. این نوشتار ضمن تأکید بر چنین تحقیقاتی، با اولویت بندی سنجههای مشارکت، روحیه مشارکتجویی را اولویت نخست خود در آسیب شناسی این موضوع دانسته و با رجوع ...
بیشتر
بررسیها حکایت از آن دارد که آن چه در کانون توجه برداشتهای تجربی صورت گرفته از مشارکت قرار دارد؛ پرداختن به سنجههای میزان و فعالیت مشارکتی و در برخی نیز بررسی موانع آن است. این نوشتار ضمن تأکید بر چنین تحقیقاتی، با اولویت بندی سنجههای مشارکت، روحیه مشارکتجویی را اولویت نخست خود در آسیب شناسی این موضوع دانسته و با رجوع به مباحث نظری و برساختن مفاهیم فایدهگرایی، بیگانگی اجتماعی، رضایت از زندگی، تقابل ارزشی، افول باورهای دینی و اعتماد با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای آنها را در 400 پرسشنامه میان دانشجویان منطقه هفت دانشگاههای آزاد اسلامی کشور(یعنی استانهای کرمان و هرمزگان) به محک آزمون نهاده است. یافتهها حکایت از آن دارد که به استثناء متغیر رضایت از زندگی، تمامی پیش فرضها معنادارند. هرچند که میزان و جهت تأثیرگذاری شان متفاوت است. همچنین ضریب رگرسیون دلالت بر سهم بیشتر متغیرهای افول باورهای دینی، تقابل ارزشی و اعتماد اجتماعی در تغییرات متغیر وابسته است.
احمدرضا اصغرپور ماسوله؛ عطیه صادقی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1393، ، صفحه 57-86
چکیده
شبکههای اجتماعی مجموعهای از روابط اجتماعی هستند و اعتماد، یکی از ویژگیهای مهم روابط اجتماعی محسوب میشود. بیاعتمادی زمینهساز عدم همکاری و بینظمی در جامعه میگردد از این رو هدف اصلی این پژوهش، بررسی تولید و فرسایش اعتماد در ساختارهای شبکهای مختلف است. ازآنجاییکه تعاملهای اجتماعی درون روابط اجتماعی رخ میدهند، چگونگی ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی مجموعهای از روابط اجتماعی هستند و اعتماد، یکی از ویژگیهای مهم روابط اجتماعی محسوب میشود. بیاعتمادی زمینهساز عدم همکاری و بینظمی در جامعه میگردد از این رو هدف اصلی این پژوهش، بررسی تولید و فرسایش اعتماد در ساختارهای شبکهای مختلف است. ازآنجاییکه تعاملهای اجتماعی درون روابط اجتماعی رخ میدهند، چگونگی انتخاب طرف تعامل میتواند بر شکلگیری اعتماد تأثیرگذار باشد. دو معیار مهم کنشگران در انتخاب طرف تعامل شدت اعتماد در رابطه اجتماعی و سابقه تعامل میباشد. بر همین اساس در این مقاله سه نوع راهبرد جهت انتخاب طرف تعامل به کار گرفته شده است که همگی مبتنی بر میزان اعتماد موجود در رابطه است: انتخاب روابط با اعتماد قوی، متوسط و ضعیف. پاسخدهی طرف تعامل نیز به دو گونهی تصادفی و مبتنی بر اعتماد امکانپذیر میباشد. بهمنظور بررسی دقیق چنین وضعیتی از مدلسازی عامل محور استفادهشده است چراکه با این روش میتوان جهت به فهم فرآیندها و سازوکارها و حتی انجام آزمایشهای مصنوعی اقدام کرد. لذا، در دو نوع ساختار شبکهای چهار حالت تنظیم برای مدل طراحی گردید. هرکدام از حالات، 300 بار و در 100 واحد زمانی اجرا شد. خروجی مدل با نرمافزار Spss و Matlab مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهند عاملهای دارای راهبرد قوی در مقایسه با عاملهای دارای راهبرد ضعیف بیشترین توانایی را در تولید اعتماد دارند. همچنین در شبکههایی که پاسخدهی عاملها بهصورت تصادفی صورت میگیرد، امکان انباشت اعتماد در رابطه وجود ندارد، درصورتیکه در شبکههایی که پاسخدهی مبتنی بر اعتماد است شاهد انباشته شدن اعتماد در بلندمدت خواهیم بود. همچنین، اعتماد در شبکههای مرکزی در مقایسه با شبکههای خوشهای با احتمال بیشتری دچار فرسایش میشود.
ملیحه شیانی؛ میر طاهر موسوی؛ سعید مدنی قهفرخی
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1388، ، صفحه 57-84
چکیده
تراکم 35 درصدی جمعیت کشور در گستره سنی 29-15 سال به عنوان جمعیت فعال جامعه یک مزیت نسبی است، اما چنانچه از این فرصت و مزیت به درستی استفاده نشود فرصت ها به تهدیدات جدی تبدیل خواهد شد. بنابراین، سیاستگذاری و برنامه ریزی برای این بخش از جمعیت از مهمترین اولویت ها محسوب می شود. در این میان، سرمایه اجتماعی در کنار دیگر سرمایه ها فرایند پیش بینی ...
بیشتر
تراکم 35 درصدی جمعیت کشور در گستره سنی 29-15 سال به عنوان جمعیت فعال جامعه یک مزیت نسبی است، اما چنانچه از این فرصت و مزیت به درستی استفاده نشود فرصت ها به تهدیدات جدی تبدیل خواهد شد. بنابراین، سیاستگذاری و برنامه ریزی برای این بخش از جمعیت از مهمترین اولویت ها محسوب می شود. در این میان، سرمایه اجتماعی در کنار دیگر سرمایه ها فرایند پیش بینی شده در برنامه ها را تسهیل و امکان تحقق اهداف را فراهم می سازد.
به منظور سنجش سرمایه اجتماعی جوانان مقیاس چند بعدی ساخته شده و در میان 4500 نفر از افراد 29-15 سال ساکن در استان های کشور به اجرا در آمده است. نوع تحقیق پیمایش، تکنیک گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است.
یافته ها نشان دهنده ضعف سرمایه اجتماعی در میان جوانان به ویژه در بعد روابط انجمنی و اعتماد به نا آشنایان و مسئولان است. تأثیر ویژگی های فردی و اجتماعی بر سرمایه اجتماعی جوانان هم معنادار بوده است. با توجه به معناداری و روابط وغلبه سرمایه اجتماعی سنتی در میان جوانان، بهبود محیط اجتماعی، تقویت نهادهای مدنی، اصلاح بینش ها، نگرش ها و کنشهای افراد ضروری به نظر می رسد.
سید عبدالحسین نبوی؛ لیلا احمدی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1386، ، صفحه 57-75
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر عوامل فرهنگی ـ اجتماعی در نابرابری جنسیتی نمادی (نابرابری در قدرت تصمیمگیری) در خانوادهها و در پی پاسخگویی به سؤالات زیر صورت گرفته است: آیا نابرابری جنسیتی نمادی در خانوادهها وجود دارد؟ نابرابری جنسیتی در خانواده بهعنوان عرصه خصوصی به چه شکل نمود پیدا میکند؟ چه عواملی این نوع نابرابری را ایجاد ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر عوامل فرهنگی ـ اجتماعی در نابرابری جنسیتی نمادی (نابرابری در قدرت تصمیمگیری) در خانوادهها و در پی پاسخگویی به سؤالات زیر صورت گرفته است: آیا نابرابری جنسیتی نمادی در خانوادهها وجود دارد؟ نابرابری جنسیتی در خانواده بهعنوان عرصه خصوصی به چه شکل نمود پیدا میکند؟ چه عواملی این نوع نابرابری را ایجاد میکند؟
بسیاری از نظریههای جامعهشناختی میپذیرند که افزون بر عوامل ساختاری، عوامل ذهنی و شناختی نیز تأثیر زیادی در نابرابری جنسیتی دارد. پذیرش ایدئولوژی و عقاید قالبی جنسیتی توسط زنان در بستری از جامعهپذیری جنسیتی زمینه را برای بازتولید نابرابری در فضای خانواده فراهم میکند. در بعد نظری، برای رسیدن به اهداف تحقیق از نظریههای جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی بم، پییر بوردیو و چافتز در خصوص نابرابری جنسیتی استفاده شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه در بین زنان متأهل در سنین باروری مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اهواز در سال 86 انجام شده است. روش نمونهگیری خوشهای بوده و حجم نمونه پژوهش 384 نفر میباشد.
مهمترین یافتههای تحقیق نشاندهنده وجود نابرابری جنسیتی نمادی به گونهای محسوس بوده و نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیری نشاندهنده این است که متغیرهای درآمد، باورهای قالبی جنسیتی و جامعهپذیری جنسیتی 6/60 درصد از واریانس متغیر نابرابری جنسیتی نمادی را تبیین نموده و بیشترین تأثیر را در متغیر وابسته داشتهاند.
علیرضا شجاعیزند
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1387، ، صفحه 58-72
چکیده
در حالی کسب دانشِ الهیاتی ادیان در کنار دیگر علوم دین پژوهی به جامعهشناس دین توصیه میشود که ملزم است دریافت و اِظهارات خود را از آسیبهای کلامی صیانت نماید. راه حل پوزیتیویستی تاکنون، اجتناب از الهیات برای مصون ماندنِ از سوگیری کلامی بوده است. اما راه حل این مقال، تمیز و تفکیک الهیات است از کلام در گام نخست و سپس تشریح و تحدید مسیرهای ...
بیشتر
در حالی کسب دانشِ الهیاتی ادیان در کنار دیگر علوم دین پژوهی به جامعهشناس دین توصیه میشود که ملزم است دریافت و اِظهارات خود را از آسیبهای کلامی صیانت نماید. راه حل پوزیتیویستی تاکنون، اجتناب از الهیات برای مصون ماندنِ از سوگیری کلامی بوده است. اما راه حل این مقال، تمیز و تفکیک الهیات است از کلام در گام نخست و سپس تشریح و تحدید مسیرهای محتمل رسوخ ملاحظات کلامی است در مطالعه دین. با تجویز استمداد از الهیات، هم ضعفهای جامعهشناسی دین در موضوعشناسی برطرف میشود و هم از برچسب ناروایِ کلامی به جامعهشناسانی که واجد دانش الهیاتی ارزشمندی درباره دین مورد مطالعه خویش هستند، جلوگیری میگردد.
رسول ربانی؛ رضا همتی
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1387، ، صفحه 58-88
چکیده
امروز ترس از جرم (احساس ناامنی) به واقعیت اجتماعی متمایزی حتی مهمتر از خود جرم مبدل شده است. بیشتر پژوهشهای انجام گرفته در این خصوص به شکل توصیفی بوده و تلاشهای سیستماتیک چندانی برای شناخت عوامل مؤثر بر آن به عنوان یک مسئله اجتماعی، صورت نگرفته است. با این حال نتایج حاصل از این معدود پژوهشها نشان میدهد احساس امنیت (ذهنی) به اندازه ...
بیشتر
امروز ترس از جرم (احساس ناامنی) به واقعیت اجتماعی متمایزی حتی مهمتر از خود جرم مبدل شده است. بیشتر پژوهشهای انجام گرفته در این خصوص به شکل توصیفی بوده و تلاشهای سیستماتیک چندانی برای شناخت عوامل مؤثر بر آن به عنوان یک مسئله اجتماعی، صورت نگرفته است. با این حال نتایج حاصل از این معدود پژوهشها نشان میدهد احساس امنیت (ذهنی) به اندازه خود امنیت (عینی) در جامعه وجود ندارد.
از این گذشته ترس از جرم و ناامنی از عوامل متعددی در سطوح خرد، میانه و کلان متأثر بوده و مقولهای صرفآ امنیتی و انتظامی نمیباشد. پژوهش حاضر دو هدف عمده را تعقیب میکند: اول بررسی متون نظری و تجربی مرتبط با ترس از جرم و احساس ناامنی (جانی و مالی) دوم، تعیین میزان ترس از جرم و برخی عوامل مؤثر بر آن. یافتههای تحقیق حاضر که به شیوه پیمایش مقطعی بر روی نمونهای از شهروندان زنجانی صورت گرفته، نشان میدهد احساس ترس نسبتآ اندکی در میان این پاسخگویان وجود دارد و عوامل فردی (مثل سن، جنس، درآمد خانوار، تحصیلات) در مقایسه با عوامل زمینهای (تلقی از خطر قربانی شدن، رضایت از محل، نگرش به پلیس و منطقه سکونت) از توان تبیینی لازم برخوردار نیستند.
میثم نقشی؛ نادر امیری؛ کمال خالقپناه
چکیده
هدف از این پژوهش، تحلیل گفتمان ایرانشهری به مثابه گفتمان هویتیِ نوین ایرانیان در کلیت اقتصادی- سیاسی معاصر است. از آنجا که صورتبندی نوین این گفتمان در آثار جوادطباطبابی ظهور یافته، مفصلبندی این گفتمان و چراییِ هژمونیکشدن آن بر مبنای متون نویسنده نامبرده مورد پرسش قرار میگیرد. در ادامه مفهوم خلاِ ایجاد شده به وسیله نئولیبرالیسم ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، تحلیل گفتمان ایرانشهری به مثابه گفتمان هویتیِ نوین ایرانیان در کلیت اقتصادی- سیاسی معاصر است. از آنجا که صورتبندی نوین این گفتمان در آثار جوادطباطبابی ظهور یافته، مفصلبندی این گفتمان و چراییِ هژمونیکشدن آن بر مبنای متون نویسنده نامبرده مورد پرسش قرار میگیرد. در ادامه مفهوم خلاِ ایجاد شده به وسیله نئولیبرالیسم را واسطه قرار داده و به صورتبندی این خلا در گفتمان ایرانشهری بر مبنای روششناسی لاکلائو پرداختهایم. ایده نظری پژوهش حاضر این است که گفتمان ایرانشهری درصدد تفسیر شکاف برآمده از نئولیبرالیسم به واسطه فلسفه سیاسی خاص خود است. بدینترتیب با بهرهگیری از مفاهیم رانسیری مولفههایی مانند: دیگری تهی از دیگریت، حذف مردم و برساخت ملت، جمعِ تهی افراد و تحمیل اجماع بر اختلاف را در تحلیل فلسفهسیاسی آن بر شمردهایم. براساس مولفههای فوق چنین استنباط میشود که گفتمان ایرانشهری و فلسفهسیاسی آن درصددند با عطف توجه تودهها به جایی غیر از بحرانهای نئولیبرالیسم، سیاستهویت ایرانی را بنیان نهاده و وضعیت موجود را توجیه کند.
سید محمد زکایی
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، ، صفحه 59-84
چکیده
رشد فرهنگ عامهپسند، ظهور سبکهاى جدید زندگى و اهمیت یافتن بازنمایىهاى رسانهاى در دو دهه اخیر چشمانداز تازهاى را در پرداختن به مسایل بزهکارى جوانان گشوده است. جرمشناسى فرهنگى به عنوان نقطه تلاقى جرمشناسى و مطالعات فرهنگى با فاصلهگرفتن از علت کاوىهاى عمومآ بیرونى و تأکید مفرط بر زمینههاى فردى و ساختارى، جرم و مجرم ...
بیشتر
رشد فرهنگ عامهپسند، ظهور سبکهاى جدید زندگى و اهمیت یافتن بازنمایىهاى رسانهاى در دو دهه اخیر چشمانداز تازهاى را در پرداختن به مسایل بزهکارى جوانان گشوده است. جرمشناسى فرهنگى به عنوان نقطه تلاقى جرمشناسى و مطالعات فرهنگى با فاصلهگرفتن از علت کاوىهاى عمومآ بیرونى و تأکید مفرط بر زمینههاى فردى و ساختارى، جرم و مجرم را بر ساختى اجتماعى نیز تلقى مىکند که براى فهم آنها الزامآ مىبایست به زمینهها، متن اجتماعى و روابط قدرت در جامعه تأملى جدى داشت. مقاله حاضر پس از مرور تحولات نظرى و تنوعات گفتمانى در نگاه به جرایم جوانان، به شرح و تحلیل سنت جرمشناسى فرهنگى و ظرفیتها و چالشهاى آن در بررسى مسایل خردهفرهنگى و سبک زندگى جوانان ایران مىپردازد. استدلال اصلى مقاله بر این است که جرمشناسى فرهنگى امکان مناسبى را براى بازنگرى در مرزبندىهاى فرهنگ و جرم فراهم ساخته و با دورى جستن از برخى کلیشهسازىها به فهم و شناخت بهترى از مسایل جوانان و درنتیجه سیاستگذارى بهتر براى آنها منتهى مىشود.
محمود شارع پور؛ محمد فاضلی؛ الهه اقراریان
دوره 13، شماره 4 ، دی 1391، ، صفحه 60-89
چکیده
با اهمیت یافتن مبحث سرمایه اجتماعی در همه رشتههای علوم اجتماعی، تبیین عناصر موجد سرمایه اجتماعی به یکی از مهمترین مباحث در این حوزه بدل شده است. اعتماد یکی از عناصر سرمایه اجتماعی است و نقش مهمی در تبیین پیامدهای مترتب بر سرمایه اجتماعی دارد. رابرت پاتنام قریب دو دهه قبل تبیینی از اعتماد بر مبنای زندگی انجمنی ارائه کرد که با عنوان ...
بیشتر
با اهمیت یافتن مبحث سرمایه اجتماعی در همه رشتههای علوم اجتماعی، تبیین عناصر موجد سرمایه اجتماعی به یکی از مهمترین مباحث در این حوزه بدل شده است. اعتماد یکی از عناصر سرمایه اجتماعی است و نقش مهمی در تبیین پیامدهای مترتب بر سرمایه اجتماعی دارد. رابرت پاتنام قریب دو دهه قبل تبیینی از اعتماد بر مبنای زندگی انجمنی ارائه کرد که با عنوان نگاه جامعهمحور شناخته میشود و نهادگرایان در یک دهه گذشته ضمن نقد دیدگاه پاتنام، کوشیدهاند اعتماد را بر مبنای کیفیت نهادهای عمومی تبیین کنند. ما در این مقاله با بررسی تطبیقی 54 کشور از منظر زندگی انجمنی، کیفیت نهادها، سطح دموکراسی و دو صورت کلی اعتماد، یعنی اعتماد نهادی و اعتماد فراگیر، دیدگاه پاتنام را در برابر دیدگاه نهادگرایان بررسی میکنیم. دادههای لازم نیز از بانک اطلاعاتهای معتبر بینالمللی نظیر بانک جهانی، خانه آزادی و پیمایش جهانی ارزشها استخراج شدهاند. شواهد به دست آمده نشان میدهد رویکرد نهادگرایان به تبیین اعتماد، قدرت تبیینکنندگی بیشتری در مقایسه با دیدگاه پاتنام دارد. در بحث و نتیجهگیری، نتایج یافتههای حاصل برای تحلیل وضعیت کشورها و دموکراسیها و دو مسأله مهم یعنی مشروعیت نظامهای سیاسی دموکراتیک و زوال سرمایه اجتماعی تحلیل شده است.
محمّدرضا طالبان
دوره 16، شماره 4 ، دی 1394، ، صفحه 60-92
چکیده
مقالة حاضر حول محور پرسشی شکل گرفته که از دیرباز برای علوم اجتماعی و بویژه جامعهشناسی مسألهزا بوده است، یعنی سوال در خصوص ماهیت انباشتگی دانش جامعهشناسی. آیا در انبوه مطالب نظری و تجربی تولید شده توسط جامعهشناسان در طول بیش از یک قرن فعالیت آکادمیک، میتوان الگوهایی از تغییر را نشان داد که حاکی از پیشرفت باشد؟ در این راستا، ...
بیشتر
مقالة حاضر حول محور پرسشی شکل گرفته که از دیرباز برای علوم اجتماعی و بویژه جامعهشناسی مسألهزا بوده است، یعنی سوال در خصوص ماهیت انباشتگی دانش جامعهشناسی. آیا در انبوه مطالب نظری و تجربی تولید شده توسط جامعهشناسان در طول بیش از یک قرن فعالیت آکادمیک، میتوان الگوهایی از تغییر را نشان داد که حاکی از پیشرفت باشد؟ در این راستا، مجموعهای از دیدگاههای متفاوت و حتی متعارضِ جامعهشناسان مورد واکاوی تحلیلی قرار گرفته است. سپس، دو رویکرد اصلی در بررسی پیشرفت علمی یعنی، مبناگرایی در برابر برساختگرایی مورد بحث و تجزیه تحلیل قرار گرفته و دلالتهای هر یک از این دو رویکرد برای وارسی پیشرفت در جامعهشناسی تشریح گردیده است. در پایان، استدلال گردید که با توجه به ماهیت چندپارادایمی جامعهشناسی، درست نیست که متعلَقِ پیشرفت را کلِ جامعهشناسی قرار دهیم؛ بلکه مسألة ارزیابی پیشرفت در جامعهشناسی را بایستی معطوف به زیررشتهها و حوزههای خاص مطالعاتی در درون رشتة جامعهشناسی نماییم. بر همین اساس، استدلالهای معطوف به ارزیابی پیشرفت علمی در جامعهشناسی بر پایة حوزة خاص «مطالعة انقلابها» استوار گردید؛ و بر اساس دو دیدگاه مبناگرایی و برساختگرایی نشان داده شد که مطالعة جامعهشناختی در خصوص انقلابها منجر به پیشرفت منظم و انباشت دانش در این حوزة مضمونی شده است.
سمیه مومنی؛ سارا شریعتی
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 60-85
چکیده
رؤیتپذیری از مباحث جدیدی است که با مسئلۀ اقلیتها در جوامع امروزی پیوند خورده است. گروههای اقلیت به نوعی خواستار رؤیتپذیری بیشتر و بهرسمیت شناخته شدن در جامعهاند. این مقاله میکوشد رؤیتپذیری زرتشتیان بهعنوان یکی از اقلیتهای دینی شهر تهران را مورد مطالعه قرار دهد. پرسش اساسی این است که رؤیتپذیری اقلیت زرتشتیان ...
بیشتر
رؤیتپذیری از مباحث جدیدی است که با مسئلۀ اقلیتها در جوامع امروزی پیوند خورده است. گروههای اقلیت به نوعی خواستار رؤیتپذیری بیشتر و بهرسمیت شناخته شدن در جامعهاند. این مقاله میکوشد رؤیتپذیری زرتشتیان بهعنوان یکی از اقلیتهای دینی شهر تهران را مورد مطالعه قرار دهد. پرسش اساسی این است که رؤیتپذیری اقلیت زرتشتیان بهمثابه یکی از سه اقلیت دینی قانونی در فضای عمومی شهر تهران چگونه است؟ مقاله پیشرو میکوشد تا رؤیتپذیری زرتشتیان شهر تهران را با استفاده از روشهای مشاهده کلی، مشاهده همراه با مشارکت، مصاحبه عمیق و مطالعات اسنادی مطالعه کند. نتایج تحقیق نشان میدهد که با توجه به چهار شاخص مکان، مناسک، رسانهها و پوشش، زرتشتیان رؤیتپذیری ندارند و در فضای عمومی شهر تهران تقریبا دیده نمیشوند و در نتیجه برخلاف اقلیتهای مذهبی در جوامع دیگر مانند جوامع اروپایی، میل چندانی برای رؤیتپذیری در فضای عمومی جامعه ندارند.
محمدتقى ایمان؛ الهام یوسفى؛ مرتضى حسینزاده (کاسمانى)
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1390، ، صفحه 61-91
چکیده
مزاحمت خیابانى یکى از اشکال ممنوع تبعیض جنسى علیه زنان است که عرصه عمومى را به محیطى ناامن و نامطلوب براى فعالیت اجتماعى آنان تبدیل مىکند. سکوت زنان در برابر این مزاحمتها یکى از دلایل شیوع آن در جامعه قلمداد مىشود، از این رو مطالعه تجربه زنان از مزاحمتهاى خیابانى و واکنش آنان در برابر این مزاحمتها ضرورى به نظر مىرسد.
پژوهش ...
بیشتر
مزاحمت خیابانى یکى از اشکال ممنوع تبعیض جنسى علیه زنان است که عرصه عمومى را به محیطى ناامن و نامطلوب براى فعالیت اجتماعى آنان تبدیل مىکند. سکوت زنان در برابر این مزاحمتها یکى از دلایل شیوع آن در جامعه قلمداد مىشود، از این رو مطالعه تجربه زنان از مزاحمتهاى خیابانى و واکنش آنان در برابر این مزاحمتها ضرورى به نظر مىرسد.
پژوهش حاضر که در بین دختران دانشجوى دانشگاه شیراز اجرا شد، به روش ترکیبى با استفاده از طرح اکتشافى (کیفى ـکمى) براى این منظور انجام شده است. در بخش کیفى پژوهش موضوع تحقیق از طریق مصاحبههاى عمیق با 16 مشارکتکننده مورد اکتشاف قرار گرفت تا به این وسیله پژوهشگران به معانى ذهنى، تجربیات و دیدگاههاى افراد مورد مطالعه نزدیک گردند. سپس یافتههاى بخش کیفى، محققین را در انتخاب چشمانداز نظرى و طراحى ابزار پرسشنامه بخش کمى (369 نمونه) یارى نمود.
عمومى در قالب 4 مؤلفه مزاحمتهاى بصرى، کلامى، تعقیبى و لمسى به دست آمد. بر اساس اظهارات پاسخگویان بخش کمى، مزاحمتهاى بصرى بیشترین شیوع را دارند و پس از آن به ترتیب مزاحمتهاى کلامى، لمسى و تعقیبى قرار دارند. همچنین درباره واکنش پاسخگویان نسبت به مزاحمتها، یافتههاى بخش کمى حاکى از این است که بیشتر پاسخگویان (حدود 70 درصد) به مزاحمتها پاسخ منفعلانه مىدهند. بدین معنا که بیشتر آنها ترجیح مىدهند که در برابر مزاحمتها سکوت اختیار کنند که این یافته نیز با نتایج مصاحبههاى کیفى منطبق بود.
محمد عبداللهی
دوره 5، شماره 2 ، تیر 1383، ، صفحه 62-99
چکیده
پایین بودن میزان مشارکت مدنی شهروندان ایرانی به ویژه زنان یکی از مسائل اساسی جامعه در حال گذار امروزی ایران است که بدون شناخت موانع و برنامه ریزی در جهت ارتقا کم و کیف آن مدیریت تضادهای اجتماعی و ساماندهی نظم و توسعه کشور اگر غیر ممکن نباشد،حئاقل بسیار مشکل خواهد بود.موضوع این مقاله مشارکت مدنی زنان و هدف توصیف و تحلیل جامعه شناختی ...
بیشتر
پایین بودن میزان مشارکت مدنی شهروندان ایرانی به ویژه زنان یکی از مسائل اساسی جامعه در حال گذار امروزی ایران است که بدون شناخت موانع و برنامه ریزی در جهت ارتقا کم و کیف آن مدیریت تضادهای اجتماعی و ساماندهی نظم و توسعه کشور اگر غیر ممکن نباشد،حئاقل بسیار مشکل خواهد بود.موضوع این مقاله مشارکت مدنی زنان و هدف توصیف و تحلیل جامعه شناختی آن در جهت شناخت سهم هر یک از عوامل در تبیین و پیش بینی میزان ارتقا آن در ایران است.در بخش نظری بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی دیدگاه ها و مرور منابع تجربی موجود یک چارچوب مفهومی تلفیقی و نوین تنظیم گردیده و رد قالب آن پرسش های اساسی و فرضیه های اصلی مطرح شده است.در بخش روش شناسی نیز ضمن اشاره به تعریف مفاهیم،نحوه مقیاس سازی ها و شیوه سنجش روایی و پایایی ابزار اندازه گیری،جامعه آماری،روش نمونه گیری و حجم نمونه و تکنیک های گردآوری و تحلیل داده ها معرفی شده است.در بخش توصیف و تحلیل داده ها ضمن اشاره به مشخصات محیط های اثباتی و هنجاری محل زندگی زنان در استان ها و شهرستانهای کشور در سطح کلان،وضعیت خاص اجتماعی شدن زنان در محیط های قومی و خانوادگی در سطح میانی،و نیز ورودی های حاصل از فرایند اجتماعی شدن زنان از لحاظ موقعیت و نقش در جامعه ،احساس از محیط هنجاری،پنداشت از اعیان فرهنگی و اجتماعی،میزان رشد نظام شخصیتیو خروجی های نظام شخصیتی از جمله آمادگی آنان برای عمل تشریح گردیده است.علاوه بر توصیف کم و کیف مشارکت مدنی زنان رابطه آن با هر یک از عوامل فوق الذکر در سطوح کلان،میانی و خرد تحلیل و سهم هر یک از عوامل اصلی در تبیین و پیش بینی تغییرات ان در سطح ایران تعیین گردیده است.در پایان بر اساس یافته های علمی،پیشنهادهایی در قالب چند راهبرد اساسی به منظور ارتقا کم و کیف مشارکت مدنی شهروندان ایران به ویژه زنان ارائه شده است.
مراد روحی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 63-96
چکیده
اگر از چند مورد کار جدی صرفنظر کرده باشیم غالب نظریاتی که تاکنون به تاریخ ایران پرداختهاند، چه در سطحی ساده و چه در سطحی پیچیدهتر، در لابیرنتی تودرتو از کشوقوسهای شرقشناسانه سیر کردهاند. پارادایمهایی از این دست که در سنت فلسفه تاریخ قرار میگیرند بهناچار تاریخ ایران را در آئینة دولت/ مرکز نگریستهاند و سکوتی تاریخی ...
بیشتر
اگر از چند مورد کار جدی صرفنظر کرده باشیم غالب نظریاتی که تاکنون به تاریخ ایران پرداختهاند، چه در سطحی ساده و چه در سطحی پیچیدهتر، در لابیرنتی تودرتو از کشوقوسهای شرقشناسانه سیر کردهاند. پارادایمهایی از این دست که در سنت فلسفه تاریخ قرار میگیرند بهناچار تاریخ ایران را در آئینة دولت/ مرکز نگریستهاند و سکوتی تاریخی به غیردولت/ غیرمرکز تحمیل کردهاند، برههای خاص از تاریخ را بهتمامی زمان و مکان آن فرافکندهاند و با غیرتاریخی کردن «لحظة حال» به آنچنان ازلیتی بخشیدهاند که بهناچار مفهوم «زمان» را از آن ساقط میکند. تاریخ پادشاهان همان تاریخ ایران میشود و منطق پیچیدة حیات اجتماعیِ تمامیت محدودة پهناور ایران و بافتهای نامتجانس آن، که هرکدام خود منطق درونی ویژة خود را دارد، از دل وقایع دربار استنتاج [1]میشود و به گسترة تاریخ و جغرافیای ایران تعمیم داده میشود. این نوشته سعی بر این دارد که رویکردهایی از این دست را وانهاده و غیردولت/غیرمرکز (در این مورد کردستان) را به سخن گفتن وادارد و سعی میکند قدمی مختصر باشد در راه صعب «نوشتن از پایین» تاریخ ایران؛ پرواضح است که هَمّی اینچنین "رنج سال سی" میخواهد، و صد البته از آن واضحتر اینکه این امر در قالب این نوشتار به تحقق نخواهد رسید، اما سعی میشود که قدم آغازین این نوع بازخوانی تاریخ، در حد توان نگارنده به گونهای اساسی برداشته شود. شرط امکان تاریخنگاری از پایین و شنیدن صدای سکوتِ تحمیلیِ پیرامون، بهزعم این نوشتار، واسازی تاریخنگاری رسمی مرکز و بازخوانی تاریخ لحظة حال ایران، از منظر این پیرامونهای ساکت میباشد. در این نوشتار، وقایع پیشامدرن کردستان بازاندیشی میشوند؛ یک گسست بین دورة پیشامدرن (دوران شاهزادهنشینی) و دورة مدرن (از اصلاحات امیرکبیر به بعد) فرض نهاده میشود، تداوم دورة پیشامدرن و نیز وقایع آغازین تجربة مدرنیته در این میدان بازنموده میشود و منطق خاص وقایع مشروطه تا برآمدن ملت- دولت مدرن، در مناطق کردنشین ایران مورد بحث قرار میگیرد. روش این پژوهش مطالعة اسنادی است
سید حسین سراج زاده؛ احمد جعفرى
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 63-94
چکیده
بررسى نگرشهاى عمومى در رابطه با جرایم و مجازاتها از دیرباز در کشورهاى غربى مرسوم بوده است. هدف اساسى این مطالعات آگاهى از نگرش مردم نسبت به جرایم
و مجازاتها و ایجاد هماهنگى بیشتر بین این نگرشها و قوانین کیفرى و نظام مجازات
است. با وجود این، مطالعات مذکور در ایران مرسوم نیست. هدف این مقاله آگاهى از
نگرش جمعیت مورد مطالعه در رابطه ...
بیشتر
بررسى نگرشهاى عمومى در رابطه با جرایم و مجازاتها از دیرباز در کشورهاى غربى مرسوم بوده است. هدف اساسى این مطالعات آگاهى از نگرش مردم نسبت به جرایم
و مجازاتها و ایجاد هماهنگى بیشتر بین این نگرشها و قوانین کیفرى و نظام مجازات
است. با وجود این، مطالعات مذکور در ایران مرسوم نیست. هدف این مقاله آگاهى از
نگرش جمعیت مورد مطالعه در رابطه با جدیت و اهمیت جرایم و عوامل مرتبط با آن
است. روش بهکار رفته در این بررسى پیمایشى است. تعداد 320 نفر از دانشجویان
دانشگاه تربیت معلم بهعنوان نمونه انتخاب و اطلاعات توسط پرسشنامه جمعآورى
شده است. یافتهها نشان مىدهند که عوامل زیادى مثل دیندارى، توسعهیافتگى،
شهرنشینى، طول مدت تحصیل در دانشگاه و جنسیت با میزان جدىانگارى جرم رابطه
دارد. لیکن در این بین رابطه دیندارى بسیار قوىتر مىباشد. دیندارى برخلاف عوامل
دیگر سبب جدىانگارى بیشتر جرایم مىگردد. یافتههاى این تحقیق در چارچوب
دلالتهاى نظریه جرم دورکیم، نظریه تضادگرا و نظریه بر ساختگرایى تبیین شده
است.