محمد فاضلی
دوره 17، 1,2 ، فروردین 1395، ، صفحه 207-222
چکیده
آقای محمدرضا طالبان نقدی بر مقاله «ارزیابی درونی از کیفیت خروجی نظام آموزش جامعهشناسی در ایران» (فاضلی و همکاران، 1394) نوشتهاند. این نقد در بردارنده مجموعهای از انتقادات روششناختی است که تلاش میشود درباره هر یک از آنها توضیح داده شود. پیش از هر چیز از ایشان سپاسگزاریم که وقت گرانبهای خویش را برای نوشتن نقدی تفصیلی ...
بیشتر
آقای محمدرضا طالبان نقدی بر مقاله «ارزیابی درونی از کیفیت خروجی نظام آموزش جامعهشناسی در ایران» (فاضلی و همکاران، 1394) نوشتهاند. این نقد در بردارنده مجموعهای از انتقادات روششناختی است که تلاش میشود درباره هر یک از آنها توضیح داده شود. پیش از هر چیز از ایشان سپاسگزاریم که وقت گرانبهای خویش را برای نوشتن نقدی تفصیلی مصروف داشتهاند.
محمد فاضلی؛ سجاد فتاحی؛ معصومه اشتیاقی؛ نسترن زنجان رفیعی
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 3-24
چکیده
مهمترین و روشنترین وظیفه نظامهای دانشگاهی، آموزش و بهطور عام انتقال دانش موجود در حوزههای گوناگون به افرادی است که به منزله دانشجو وارد آن نظامها شده و مدت زمان مشخصی را در آنها سپری مینمایند. از اینرو شاید بتوان مهمترین شاخص برای ارزیابی کارآمدی و کیفیت یک نظام آموزشی را میزان توانایی و سطح کیفی فارغالتحصیلان ...
بیشتر
مهمترین و روشنترین وظیفه نظامهای دانشگاهی، آموزش و بهطور عام انتقال دانش موجود در حوزههای گوناگون به افرادی است که به منزله دانشجو وارد آن نظامها شده و مدت زمان مشخصی را در آنها سپری مینمایند. از اینرو شاید بتوان مهمترین شاخص برای ارزیابی کارآمدی و کیفیت یک نظام آموزشی را میزان توانایی و سطح کیفی فارغالتحصیلان دانست. این مقاله شاخصهایی نظیر «توانایی و انگیزه علمی دانشجویان» و «کیفیت پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری» را به منزله شاخصهایی برای قضاوت درباره نحوه عملکرد نظام آموزش جامعهشناسی در ایران در نظر گرفته و تلاش میکند گزارشی درباره نحوه عملکرد این نظام از منظری درونی و از دیدگاه دانشجویان، فارغالتحصیلان و اساتید جامعهشناسی ارائه نماید. برای سنجش هر یک از این شاخصها نیز از روشهای کمی و کیفی نظیر مطالعه اسنادی، پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. اطلاعات کمّی با ارسال پرسشنامه برای آن دسته از اعضای انجمن جامعهشناسی ایران که نشانی پست الکترونیک آنها در اختیار انجمن بوده به دست آمده است. مصاحبه با 37 نفر از اساتید، دانشجویان و پژوهشگران جامعهشناسی نیز مکمل دادههای کمّی است. نتایج حاصل نشاندهنده آن است که از منظر کنشگران درون این نظام آموزشی، آموزش جامعهشناسی در ایران اگرچه در بیشتر سالیان گذشته از نظر کمی وضعیت روبه رشدی را شاهد بوده است اما از نظر کیفی از وضعیت مناسبی برخوردار نیست که همین امر شناسایی علل درون و برون نظامی موثر بر پاسخ نه چندان مناسب این خرده نظام آموزشی را ضروری مینماید که خود موضوع مقالات دیگری است.
محمود شارع پور؛ محمد فاضلی؛ الهه اقراریان
دوره 13، شماره 4 ، دی 1391، ، صفحه 60-89
چکیده
با اهمیت یافتن مبحث سرمایه اجتماعی در همه رشتههای علوم اجتماعی، تبیین عناصر موجد سرمایه اجتماعی به یکی از مهمترین مباحث در این حوزه بدل شده است. اعتماد یکی از عناصر سرمایه اجتماعی است و نقش مهمی در تبیین پیامدهای مترتب بر سرمایه اجتماعی دارد. رابرت پاتنام قریب دو دهه قبل تبیینی از اعتماد بر مبنای زندگی انجمنی ارائه کرد که با عنوان ...
بیشتر
با اهمیت یافتن مبحث سرمایه اجتماعی در همه رشتههای علوم اجتماعی، تبیین عناصر موجد سرمایه اجتماعی به یکی از مهمترین مباحث در این حوزه بدل شده است. اعتماد یکی از عناصر سرمایه اجتماعی است و نقش مهمی در تبیین پیامدهای مترتب بر سرمایه اجتماعی دارد. رابرت پاتنام قریب دو دهه قبل تبیینی از اعتماد بر مبنای زندگی انجمنی ارائه کرد که با عنوان نگاه جامعهمحور شناخته میشود و نهادگرایان در یک دهه گذشته ضمن نقد دیدگاه پاتنام، کوشیدهاند اعتماد را بر مبنای کیفیت نهادهای عمومی تبیین کنند. ما در این مقاله با بررسی تطبیقی 54 کشور از منظر زندگی انجمنی، کیفیت نهادها، سطح دموکراسی و دو صورت کلی اعتماد، یعنی اعتماد نهادی و اعتماد فراگیر، دیدگاه پاتنام را در برابر دیدگاه نهادگرایان بررسی میکنیم. دادههای لازم نیز از بانک اطلاعاتهای معتبر بینالمللی نظیر بانک جهانی، خانه آزادی و پیمایش جهانی ارزشها استخراج شدهاند. شواهد به دست آمده نشان میدهد رویکرد نهادگرایان به تبیین اعتماد، قدرت تبیینکنندگی بیشتری در مقایسه با دیدگاه پاتنام دارد. در بحث و نتیجهگیری، نتایج یافتههای حاصل برای تحلیل وضعیت کشورها و دموکراسیها و دو مسأله مهم یعنی مشروعیت نظامهای سیاسی دموکراتیک و زوال سرمایه اجتماعی تحلیل شده است.
احمد رجبزاده؛ محمد فاضلی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1386، ، صفحه 100-121
چکیده
مطالعات متعدد در تحقیقات جامعهشناختی درباره دموکراتیزاسیون بر نقش طبقات اجتماعی در گذار به دموکراسی یا تحکیم آن تأکید میکنند. برخی نظریهپردازان مانند برینگتن مور بورژوازی و برخی نظیر روشهمیر و همکارانش کارگران را کارگزار تحقق دموکراسی میدانند. این مقاله مدعی رویکرد دیگری به نقش طبقات اجتماعی در دموکراتیزاسیون است و از ...
بیشتر
مطالعات متعدد در تحقیقات جامعهشناختی درباره دموکراتیزاسیون بر نقش طبقات اجتماعی در گذار به دموکراسی یا تحکیم آن تأکید میکنند. برخی نظریهپردازان مانند برینگتن مور بورژوازی و برخی نظیر روشهمیر و همکارانش کارگران را کارگزار تحقق دموکراسی میدانند. این مقاله مدعی رویکرد دیگری به نقش طبقات اجتماعی در دموکراتیزاسیون است و از رهگذر بررسی تطبیقی فرایند گسست دموکراسی در سه کشور ایران، ترکیه و کره جنوبی در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، در خصوص فقدان منافع ذاتی از پیش تعیین شده برای هر یک از طبقات اجتماعی در دموکراسی استدلال میکند و معتقد است باید منافع هر طبقه اجتماعی را برساخته شرایط تاریخی خاص لحظهای از تاریخ که درباره آن تحلیل صورت میگیرد دانست. با اتکا به این رویکرد، دموکراسی نه کارکرد کنش تاریخی طبقهای خاص بلکه محصول تعادل قدرت نسبی طبقات اجتماعی دانسته میشود. چنین دیدگاهی از رویکردی ساختارگرایانه به تحکیم دموکراسی طرفداری میکند.