محمدسعید ذکایی؛ کیوان توانای منافی
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1393، ، صفحه 65-91
چکیده
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوهها و رویههای مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرمهای قاعدهمند و مشخصی را در زمینة چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق میکند و از این طریق به طرد فرمهای بدیل در این زمینه مبادرت میورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی ...
بیشتر
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوهها و رویههای مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرمهای قاعدهمند و مشخصی را در زمینة چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق میکند و از این طریق به طرد فرمهای بدیل در این زمینه مبادرت میورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی را بر چگونگی قوام دادن داستان زندگی تحمیل کرده و از این طریق میکوشد تا شیوههای مقبول و مشروع را از انواع نامقبول آن تمیز دهد. این تشویق و طرد هنگامی واجد دلالتها و پیامدهای معناداری میگردد که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که فرم متعارف در نهایت نوع مشخصی از سوژگی را امکانپذیر کرده و به تبع آن، انواع دیگری از سوژگی را محدود میکند. در همین راستا یکی از زمینههایی که میتواند چنین غیبتی را به نحو معناداری نشان دهد، مقولة جنسیت و به طور مشخصتر، مقولة اتوبیوگرافی زنان است. ژانر اتوبیوگرافی در روند تاریخی قوام یافتناش، در عمل اتوبیوگرافی زنان را خارج از چارچوبهای متعارف و کانونی این ژانر قرار داده و در نتیجه تنها با تحمیل کردن غیبت بر این اتوبیوگرافیها توانسته خود را به مثابة ژانری مشخص صورتبندی کند. بنابراین معرفی اتوبیوگرافیهای زنان به عرصة ژانر، اصولاً در راستای متزلزل کردن مرزها و خودبسندگیهای این ژانر عمل کرده و همزمان فرمها و صور بدیلی را برای قوام دادن داستان زندگی امکان پذیر میکند. در این مجال تلاش میشود تا با تمرکز بر مجموعهای از اتوبیوگرافیهای دانشجویی و با ارائة سنخشناسی و ذکر مهمترین نمونههای هر سنخ، چگونگی تلاش این دانشجویان به منظور قوام دادن داستان زندگی و تجربة زنانهشان را نشان دهیم؛ تلاشی که بیش از هر چیز از رهگذر عدول از فرم متعارف اتوبیوگرافی صورت پذیرفته است.
محمدسعید ذکایی؛ کیوان توانای منافی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 65-91
چکیده
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوهها و رویههای مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرمهای قاعدهمند و مشخصی را در زمینة چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق میکند و از این طریق به طرد فرمهای بدیل در این زمینه مبادرت میورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی ...
بیشتر
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوهها و رویههای مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرمهای قاعدهمند و مشخصی را در زمینة چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق میکند و از این طریق به طرد فرمهای بدیل در این زمینه مبادرت میورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی را بر چگونگی قوام دادن داستان زندگی تحمیل کرده و از این طریق میکوشد تا شیوههای مقبول و مشروع را از انواع نامقبول آن تمیز دهد. این تشویق و طرد هنگامی واجد دلالتها و پیامدهای معناداری میگردد که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که فرم متعارف در نهایت نوع مشخصی از سوژگی را امکانپذیر کرده و به تبع آن، انواع دیگری از سوژگی را محدود میکند. در همین راستا یکی از زمینههایی که میتواند چنین غیبتی را به نحو معناداری نشان دهد، مقولة جنسیت و به طور مشخصتر، مقولة اتوبیوگرافی زنان است. ژانر اتوبیوگرافی در روند تاریخی قوام یافتناش، در عمل اتوبیوگرافی زنان را خارج از چارچوبهای متعارف و کانونی این ژانر قرار داده و در نتیجه تنها با تحمیل کردن غیبت بر این اتوبیوگرافیها توانسته خود را به مثابة ژانری مشخص صورتبندی کند. بنابراین معرفی اتوبیوگرافیهای زنان به عرصة ژانر، اصولاً در راستای متزلزل کردن مرزها و خودبسندگیهای این ژانر عمل کرده و همزمان فرمها و صور بدیلی را برای قوام دادن داستان زندگی امکان پذیر میکند. در این مجال تلاش میشود تا با تمرکز بر مجموعهای از اتوبیوگرافیهای دانشجویی و با ارائة سنخشناسی و ذکر مهمترین نمونههای هر سنخ، چگونگی تلاش این دانشجویان به منظور قوام دادن داستان زندگی و تجربة زنانهشان را نشان دهیم؛ تلاشی که بیش از هر چیز از رهگذر عدول از فرم متعارف اتوبیوگرافی صورت پذیرفته است.