میثم نقشی؛ نادر امیری؛ کمال خالقپناه
چکیده
هدف از این پژوهش، تحلیل گفتمان ایرانشهری به مثابه گفتمان هویتیِ نوین ایرانیان در کلیت اقتصادی- سیاسی معاصر است. از آنجا که صورتبندی نوین این گفتمان در آثار جوادطباطبابی ظهور یافته، مفصلبندی این گفتمان و چراییِ هژمونیکشدن آن بر مبنای متون نویسنده نامبرده مورد پرسش قرار میگیرد. در ادامه مفهوم خلاِ ایجاد شده به وسیله نئولیبرالیسم ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، تحلیل گفتمان ایرانشهری به مثابه گفتمان هویتیِ نوین ایرانیان در کلیت اقتصادی- سیاسی معاصر است. از آنجا که صورتبندی نوین این گفتمان در آثار جوادطباطبابی ظهور یافته، مفصلبندی این گفتمان و چراییِ هژمونیکشدن آن بر مبنای متون نویسنده نامبرده مورد پرسش قرار میگیرد. در ادامه مفهوم خلاِ ایجاد شده به وسیله نئولیبرالیسم را واسطه قرار داده و به صورتبندی این خلا در گفتمان ایرانشهری بر مبنای روششناسی لاکلائو پرداختهایم. ایده نظری پژوهش حاضر این است که گفتمان ایرانشهری درصدد تفسیر شکاف برآمده از نئولیبرالیسم به واسطه فلسفه سیاسی خاص خود است. بدینترتیب با بهرهگیری از مفاهیم رانسیری مولفههایی مانند: دیگری تهی از دیگریت، حذف مردم و برساخت ملت، جمعِ تهی افراد و تحمیل اجماع بر اختلاف را در تحلیل فلسفهسیاسی آن بر شمردهایم. براساس مولفههای فوق چنین استنباط میشود که گفتمان ایرانشهری و فلسفهسیاسی آن درصددند با عطف توجه تودهها به جایی غیر از بحرانهای نئولیبرالیسم، سیاستهویت ایرانی را بنیان نهاده و وضعیت موجود را توجیه کند.
محمدتقی سبزهای؛ نادر امیری؛ ارسلان کیوانی
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 70-94
چکیده
هدف اصلی این مقاله تحلیل جامعهشناختی چگونگی شکلگیری و دگرگونی حوزه عمومی دینی در عصر صفویه است. چارچوب نظری تحقیق، نظریه حوزه عمومی هابرماس است. روش این مطالعه جامعهشناختی تاریخی و شیوه جمعآوری اطلاعات مطالعه کتابخانهای است. نتایج این مطالعه نشان میدهند: حوزه عمومی دینی با بازنمایی جایگاه مرشد کامل (شاه) در میدانهای شهرها در دوران ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله تحلیل جامعهشناختی چگونگی شکلگیری و دگرگونی حوزه عمومی دینی در عصر صفویه است. چارچوب نظری تحقیق، نظریه حوزه عمومی هابرماس است. روش این مطالعه جامعهشناختی تاریخی و شیوه جمعآوری اطلاعات مطالعه کتابخانهای است. نتایج این مطالعه نشان میدهند: حوزه عمومی دینی با بازنمایی جایگاه مرشد کامل (شاه) در میدانهای شهرها در دوران شاه طهماسب شکل گرفت و در عصر شاه عباس به اوج رونق خود رسید. «عمومیت مبتنی بر نمایندگی» با تبلیغ سیادت و انتساب صفات خداگونه به مرشد کامل در حکایتها و داستانها در اذهان عمومی نهادینه شد و با سازوکارهایی مانند حضور در مراسم و مناسک مذهبی، جشنها، مکانهای عمومی، زیارت اماکن متبرکه، اعطای القاب و توزیع غذای پسمانده مرشد کامل بین خانودهها بازنمایی شد. از دوره شاه عباس به بعد به دلایلی مانند کاهش اعتبار الوهی مرشد کامل، غیرشخصی شدن دولت، تشکیل دولت مدرن، تشکیل ارتش دائمی و ... «عمومیت مبتنی بر نمایندگی» که در انحصار مرشد کامل بود به تدریج جایش را به علمای دینی بهمثابه نمایندگان عموم داد.
سیاوش قلی پور؛ نادر امیری؛ مهسا تیزچنگ
دوره 15، شماره 4 ، دی 1393، ، صفحه 111-152
چکیده
مقاله حاضر در نظر دارد نحوة مواجهة زنان شهر کرمانشاه با نظام پدرسالاری را در بستر حوزة خصوصی مورد بررسی قرار دهد. بهاین منظور سِیر زندگی آنان متاثر از آموزههای نخستین خانواده تا تثبیت نقشهای آنان در قالب همسر-مادر، در پنج مرحلهی کلیشههای جنسیتی، ازدواج، زنانگی ایدهآل، حوزة زناشویی و حوزة خصوصی پیگیری میشود. رویکرد ...
بیشتر
مقاله حاضر در نظر دارد نحوة مواجهة زنان شهر کرمانشاه با نظام پدرسالاری را در بستر حوزة خصوصی مورد بررسی قرار دهد. بهاین منظور سِیر زندگی آنان متاثر از آموزههای نخستین خانواده تا تثبیت نقشهای آنان در قالب همسر-مادر، در پنج مرحلهی کلیشههای جنسیتی، ازدواج، زنانگی ایدهآل، حوزة زناشویی و حوزة خصوصی پیگیری میشود. رویکرد نظری مقاله مبتنی بر آراء پیر بوردیو است. روش بررسی مقاله کیفی است. تکنیک گردآوری دادهها بر اساس مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. پاسخگویان بر حسب شاخصهای سرمایة فرهنگی به سه گروه سنتی، مدرن و فرهیخته تقسیم شدند. شاخصهای پدرسالاری شامل هویت مردانه، مردمحوری، سلطة مردانه و نقطة ثقل کنترل در میان گروهها با هم مقایسه و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل دربردارندة تناوبی در کنشهای بازتولیدی و مقاومتی است که بستگی زیادی به سرمایة فرهنگی زنان و تجارب میدانی آنها در گروههای مذکور دارد. اهمیت تمامی عوامل فوق یکسان نبوده و در مواردی فشار ساختاری ناشی از آن موجب نزدیکی دیدگاههای زنان علیرغم تفاوتهایشان بود.