احسام سلطانی؛ محمدجواد زاهدی
دوره 18، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 30-52
چکیده
به دلیل سرشت اجتماعی انسان، اساساً تنهایی ناممکن است. اجتماع، نه با «من» بلکه با یک انسان دیگر، با «تو»، شکل میگیرد. باختین از جمله افرادی است که در مباحثی که پیش میکشد به این امر اشاره میکند که وجود دیگری شالوده شکلگیری "خود" است. در مقاله حاضر به «خود» و «دیگری» در اندیشة نیما پرداخته شده است. منظور از دیگری، ...
بیشتر
به دلیل سرشت اجتماعی انسان، اساساً تنهایی ناممکن است. اجتماع، نه با «من» بلکه با یک انسان دیگر، با «تو»، شکل میگیرد. باختین از جمله افرادی است که در مباحثی که پیش میکشد به این امر اشاره میکند که وجود دیگری شالوده شکلگیری "خود" است. در مقاله حاضر به «خود» و «دیگری» در اندیشة نیما پرداخته شده است. منظور از دیگری، صدا و زبانی متفاوت نسبت به صدا و زبان «من» است. در این مقاله سعی شده است تا سویههای مختلف و متفاوت این موضوع مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار از آراء میخائیل باختین، متفکر روس، استفاده شده است. تحقیق حاضر بر رویکرد کیفی استوار است و از روشهای تحلیل گفتمان، تحلیل محتوای کیفی و تحلیل مضمون نیز استفاده شده است.
یافتههای تحقیق بازگوی آن است که نیما با پیش کشیدن مباحثی دربارة «خود» و «دیگری» از جمله شاعرانِ پس از مشروطه در ایران است که به این مسئله به طور جدی پرداخته است اما به دلیل تعلق خاطری که به دیالکتیک هگل دارد، در مراحل بعدی کار خود، تفاوت میان «من» و «دیگری» را به نفع جهانی یکپارچه، منسجم و وحدتیافته مصادره میکند.
مهرناز امین آقایی؛ محمدجواد زاهدی؛ ملیحه شیانی
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 3-37
چکیده
تغییرات رویکردی در گفتمان شهروندی، منجر به دستیابی به تعریفی از شهروندی گردید که به جای تعریف این مفهوم بهمثابه یک پایگاه حقوقی، بر عاملیت شهروندان بهمثابه کنشگرانی در حوزه اجتماع، سیاست و دولت تاکید دارد. شکل گیری مفهوم شهروندی فعال، ریشه در این رویکرد دارد. در این مقاله، شهروندی فعال به معنای توانایی برای درگیر شدن در گونههای ...
بیشتر
تغییرات رویکردی در گفتمان شهروندی، منجر به دستیابی به تعریفی از شهروندی گردید که به جای تعریف این مفهوم بهمثابه یک پایگاه حقوقی، بر عاملیت شهروندان بهمثابه کنشگرانی در حوزه اجتماع، سیاست و دولت تاکید دارد. شکل گیری مفهوم شهروندی فعال، ریشه در این رویکرد دارد. در این مقاله، شهروندی فعال به معنای توانایی برای درگیر شدن در گونههای مختلف کنشهای اجتماعی و سیاسی با انگیزه تصمیم سازی و تاثیرگذاری و برمبنای فضایل اخلاقیِ احترام متقابل و عدم خشونت است. مروری بر تحقیقات و مطالعات در حوزه شهروندی نشان میدهند میزان تحقق شهروندی در جامعه مطلوب نیست و اکثریت شهروندان تهرانی شهروندان منفعلی هستند. از این رو بررسی وضعیت شهروندی فعال در شهر تهران و عوامل موثر بر آن هدف اصلی تحقیق مدنظر قرار گرفت. روش انجام پژوهش پیمایشی و جمعیت آماری کلیة شهروندان بالای 18 سال ساکن شهر تهران است. حجم نمونه برابر 1200 نفر محاسبه گردید و جهت دسترسی به افراد نمونه، از روش نمونهگیری طبقهبندی شده استفاده شد. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه است که از اعتبار صوری و پایایی بالاتر از 7/0 برخوردار است. نتایج آزمونهای همبستگی نشان داد بین برخورداری از حق شهروندی، مصرف رسانهای و عامگرایی با شهروندی فعال ارتباط مستقیمی وجود دارد و بین احساس محرومیت نسبی و احساس بیقدرتی با شهروندی فعال نیز ارتباط غیرمستقیمی وجود دارد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد 40 درصد از تغییرات متغیر شهروندی فعال توسط متغیرهای مستقل تبیین میگردد و برخورداری از حق شهروندی با ضریب بتای 25/0 بیشترین تاثیر را بر شهروندی فعال دارد. نتایج تحقیق نشان میدهد که احساس بیقدرتی، احساس محرومیت نسبی، فقدان مهارتهای مدنی و یا بیاعتمادی به تاثیر مشارکت سیاسی در تغییر وضعیت اقتصادی و رفاهی جامعه، مهم ترین عوامل موثر بر شهروندی فعال هستند. شهروندان ضمن اینکه ازدانش سیاسی، علاقه سیاسی،تعهد مدنی، قانونپذیری توان بازاندیشی و برخی عوامل دیگر که به نوعی ملزومات نرم افزاری تحقق شهروندی در سطح پایین هستند، نسبت به مهارتهای مدنی و ابزارهای مشارکت اجتماعی و سیاسی موجود ناآگاهند و یا فضا و شیوههای مشارکتی فعلی را جهت پیشیبرد منافع ذهنی خود مناسب نمیدانند. نیاز اصلی شهروندی فعال، مهارت تبدیل مطالبهگری و انتقاد به ایدهپردازی و مشارکت در اجرا و تحقق ایدهها است.
محمدجواد زاهدی؛ نوراله نورانی
دوره 18، شماره 1 ، فروردین 1396، ، صفحه 3-31
چکیده
«امر واقع» و «مسئله اجتماعی» دو مفهومی هستند که در این مقاله از منظر ژان بودریار مورد واکاوی و نقد قرار گرفتهاند. بر این اساس، کوشش شده، با اتکای بر آثار بودریار و با بهکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی، دو مفهوم مذکور استخراج و استنباط شوند. بودریار به عنوان یکی از چهرههای شاخص رویکرد پساساختارگرایی، موضع نظری قابل توجهی ...
بیشتر
«امر واقع» و «مسئله اجتماعی» دو مفهومی هستند که در این مقاله از منظر ژان بودریار مورد واکاوی و نقد قرار گرفتهاند. بر این اساس، کوشش شده، با اتکای بر آثار بودریار و با بهکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی، دو مفهوم مذکور استخراج و استنباط شوند. بودریار به عنوان یکی از چهرههای شاخص رویکرد پساساختارگرایی، موضع نظری قابل توجهی نسبت به رسانه و تاثیرات آن دارد. از یک سو از منظر بودریار، امر واقع در جهان جدید دارای وجهی برساختی است که از بطن نظام زبانی و در چارچوب گروه بندیهای متنوع اجتماعی ظاهر میشود. از سوی دیگر، او بر این باور است که رسانه در جهان جدید به مثابه ابزاری با دلالت فرهنگی، «فراواقعیت» را از طریق سازوکار دکوپاژ «شبیه سازی» میکند. برهمین اساس، از نظر او، رسانه میتواند هر پدیده اجتماعی را به مثابه مسئله اجتماعی شبیه سازی کند.
مهناز جلیلی؛ محمدجواد زاهدی؛ فرهنگ ارشاد؛ علی ربیعی
دوره 17، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 26-48
چکیده
علم پدیده ای اجتماعی است از این رو از اجتماع کنشگران فعال در عرصه علم به نام اجتماع علمی یاد میشود. این که بین سرمایه علمی و اجتماع علمی چه رابطه ای وجود دارد موضوع این مقاله است. در این مقاله سعی شده با استفاده از نظریه هبیتوس و میدان بوردیو به این سوال پاسخ داده شود. از این رو با پروبلماتیک کردن موضوع در حوزه رشته علوم اجتماعی، ...
بیشتر
علم پدیده ای اجتماعی است از این رو از اجتماع کنشگران فعال در عرصه علم به نام اجتماع علمی یاد میشود. این که بین سرمایه علمی و اجتماع علمی چه رابطه ای وجود دارد موضوع این مقاله است. در این مقاله سعی شده با استفاده از نظریه هبیتوس و میدان بوردیو به این سوال پاسخ داده شود. از این رو با پروبلماتیک کردن موضوع در حوزه رشته علوم اجتماعی، اجتماع علمی مربوط به رشته جامعه شناسی به عنوان جامعه هدف انتخاب شده و با اساتید این رشته با نمونه 163 نفر در دانشگاههای مستقر در کلانشهر تهران مصاحبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی به مثابه دو مؤلفه سازنده اجتماع علمی رشته جامعه شناسی از وضعیت نسبتاً خوبی برخوردار است و بین این دو مؤلفه و سرمایه علمی همبستگی مثبت و متقابلی وجود دارد.
نورالدین الهدادی؛ محمدجواد زاهدی؛ هوشنگ نایبی؛ شهناز صداقتزادگان
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 65-92
چکیده
امروزه جنبه های گوناگون مسأله هویت از سوی اندیشمندان و نظریه پردازان اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. درجامعه سنتی هویت قومی از طریق سنت و با عضویت افراد در گروه یا اجتماعات قومی به افراد داده میشود و بدین ترتیب از بیرون و به دست نظام خویشاوندی تعیین میشود. در مقابل با پیدایش سبک زندگی مدرن، چارچوبهای سنتی هویت ...
بیشتر
امروزه جنبه های گوناگون مسأله هویت از سوی اندیشمندان و نظریه پردازان اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. درجامعه سنتی هویت قومی از طریق سنت و با عضویت افراد در گروه یا اجتماعات قومی به افراد داده میشود و بدین ترتیب از بیرون و به دست نظام خویشاوندی تعیین میشود. در مقابل با پیدایش سبک زندگی مدرن، چارچوبهای سنتی هویت بخش کمرنگ شده و سبک زندگی مدرن باعث شکلکیری چالشهای هویتی شده است. این مقاله بهدنبال تبیین رابطه میان سبک زندگی و هویت قومی در استان لرستان است. مدل نظری این پژوهش برمبنای نظریه گیدنز، بوردیو و بودریار طراحی شده است. سبک زندگی به شکل دوگانة مدرن و سنتی در پنج بعد شامل الگوی فراغت، الگوی مصرف رسانه، الگوی بازنمایی بدن، الگوی خرید و الگوی تغذیه سنجیده شده است. همچنین هویت قومی در سه بعد ساکن در شهرهای خرم آباد، بروجرد، دورود و الشتر است و از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از روش مدلسازی معادلات ساختاری بیانگر این است که مدل نظری، برازش نسبتاً بالایی دارد و دادههای تجربی مدل نظری تحقیق را تأیید و پشتیبانی میکند. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان میدهد که سبک زندگی مدرن به شکل مستقیم 21/0- بر هویت قومی تأثیر منفی میگذارد و سبک سنتی بر عکس سبک مدرن، به صورت مستقیم 25/0 بر هویت قومی تأثیر مثبت میگذارد. علاوه بر آن سبک مدرن به شکل غیرمستقیم و از طریق دینداری 8/0- بر هویت قومی تأثیر منفی میگذارد و سبک سنتی به شکل غیرمستقیم و از طریق دینداری20/0 بر هویت قومی تأثیر مثبت میگذارد. فرهنگی، تاریخی و اجتماعی سنجیده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل جمعیت
محمدجواد زاهدی؛ محمد حیدرپور
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1387، ، صفحه 127-141
چکیده
پیدایش گروه روشنفکران در ایران و بهدنبال آن آغاز جنبش روشنفکری با هدف نوسازی جامعه، به آستانه مشروطیت بازمیگردد .روشنفکران عصر مشروطیت تا پایان دوره پهلوی اول نقش تاریخی دورانسازی را بهعهدهداشتند. آنان پیشگامان مدرنیته و نوسازی بودند. خاستگاه اجتماعی و اندیشگی این روشنفکران و مفاهیم و مسائلی که به آن میپرداختند از زمینههای ...
بیشتر
پیدایش گروه روشنفکران در ایران و بهدنبال آن آغاز جنبش روشنفکری با هدف نوسازی جامعه، به آستانه مشروطیت بازمیگردد .روشنفکران عصر مشروطیت تا پایان دوره پهلوی اول نقش تاریخی دورانسازی را بهعهدهداشتند. آنان پیشگامان مدرنیته و نوسازی بودند. خاستگاه اجتماعی و اندیشگی این روشنفکران و مفاهیم و مسائلی که به آن میپرداختند از زمینههای موضوعی جامعهشناسی تاریخی و از مباحث اصلی جامعهشناسی روشنفکران ایران است. چگونگی ایفای نقش اجتماعی و تاریخی توسط این روشنفکران، پایگاه اجتماعی آنان و نیز نحوه ارتباطشان با مردم و حکومت موضوع اصلی این پژوهش است.
رویکرد روششناختی تحقیق، رویکردی تحلیلی و انتقادی با استفاده از روش فرا تحلیل و اسلوب جامعهشناسی تاریخی است و در این راه از دیدگاه وبر و پارسونز و دیگر صاحبنظران در زمینه نقش اجتماعی روشنفکران استفاده شده است. هدف اصلی تحقیق، تبیین جامعهشناختی نقش اجتماعی و سیاسی روشنفکران در عصر مشروطیت و پهلوی اول و یافتن پاسخ برای این پرسش اساسی است که: « چرا روشنفکران پس از انقلاب مشروطیت نتوانستند مواضع اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار خود را حفظ کنند؟».
برای پاسخگویی به این پرسش چند پیشفرض تاریخی مطرح و سپس با استفاده از مطالعات تاریخی انجام شده در این زمینه به بررسی این پیشفرضها پرداخته شد.
نتایج پژوهش نشان میدهد که برخی روشنفکران ایران در عصر مشروطیت با در پیش گرفتن روش فرو کاستن معانی و مفاهیم مدرن به مفهومهای سنتی و برخی دیگر با تأسی به الگوی روشنگری فرانسوی که راهبرد خشونتآمیز را سرمشق خود قرار میدهد، موجب از دست رفتن مواضع اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار اولیه خود شدند. البته در این فرایند ، ساختار فرسوده جامعه و فرهنگ سنتی حاکم بر آن و نقش مخرب محافظان فرهنگ سنتی و در اقلیت مطلق بودن اقشار تحصیلکرده و متوسط نیز در افول نقش روشنفکران مؤثر بوده است. علاوهبر این ، در دوره پهلوی اول اتخاذ استراتژی «توسعه آمرانه» بهعنوان راهبرد اصلی ترقی جامعه و انسداد سیاسی که رضاشاه بر جامعه ایران تحمیل کرد، نیز از زمره عوامل مهم دیگری است که سبب از دست رفتن مواضع اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار روشنفکران در جامعه ایران شد.