محمدجواد زاهدی؛ محمد حیدرپور
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1387، ، صفحه 127-141
چکیده
پیدایش گروه روشنفکران در ایران و بهدنبال آن آغاز جنبش روشنفکری با هدف نوسازی جامعه، به آستانه مشروطیت بازمیگردد .روشنفکران عصر مشروطیت تا پایان دوره پهلوی اول نقش تاریخی دورانسازی را بهعهدهداشتند. آنان پیشگامان مدرنیته و نوسازی بودند. خاستگاه اجتماعی و اندیشگی این روشنفکران و مفاهیم و مسائلی که به آن میپرداختند از زمینههای ...
بیشتر
پیدایش گروه روشنفکران در ایران و بهدنبال آن آغاز جنبش روشنفکری با هدف نوسازی جامعه، به آستانه مشروطیت بازمیگردد .روشنفکران عصر مشروطیت تا پایان دوره پهلوی اول نقش تاریخی دورانسازی را بهعهدهداشتند. آنان پیشگامان مدرنیته و نوسازی بودند. خاستگاه اجتماعی و اندیشگی این روشنفکران و مفاهیم و مسائلی که به آن میپرداختند از زمینههای موضوعی جامعهشناسی تاریخی و از مباحث اصلی جامعهشناسی روشنفکران ایران است. چگونگی ایفای نقش اجتماعی و تاریخی توسط این روشنفکران، پایگاه اجتماعی آنان و نیز نحوه ارتباطشان با مردم و حکومت موضوع اصلی این پژوهش است.
رویکرد روششناختی تحقیق، رویکردی تحلیلی و انتقادی با استفاده از روش فرا تحلیل و اسلوب جامعهشناسی تاریخی است و در این راه از دیدگاه وبر و پارسونز و دیگر صاحبنظران در زمینه نقش اجتماعی روشنفکران استفاده شده است. هدف اصلی تحقیق، تبیین جامعهشناختی نقش اجتماعی و سیاسی روشنفکران در عصر مشروطیت و پهلوی اول و یافتن پاسخ برای این پرسش اساسی است که: « چرا روشنفکران پس از انقلاب مشروطیت نتوانستند مواضع اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار خود را حفظ کنند؟».
برای پاسخگویی به این پرسش چند پیشفرض تاریخی مطرح و سپس با استفاده از مطالعات تاریخی انجام شده در این زمینه به بررسی این پیشفرضها پرداخته شد.
نتایج پژوهش نشان میدهد که برخی روشنفکران ایران در عصر مشروطیت با در پیش گرفتن روش فرو کاستن معانی و مفاهیم مدرن به مفهومهای سنتی و برخی دیگر با تأسی به الگوی روشنگری فرانسوی که راهبرد خشونتآمیز را سرمشق خود قرار میدهد، موجب از دست رفتن مواضع اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار اولیه خود شدند. البته در این فرایند ، ساختار فرسوده جامعه و فرهنگ سنتی حاکم بر آن و نقش مخرب محافظان فرهنگ سنتی و در اقلیت مطلق بودن اقشار تحصیلکرده و متوسط نیز در افول نقش روشنفکران مؤثر بوده است. علاوهبر این ، در دوره پهلوی اول اتخاذ استراتژی «توسعه آمرانه» بهعنوان راهبرد اصلی ترقی جامعه و انسداد سیاسی که رضاشاه بر جامعه ایران تحمیل کرد، نیز از زمره عوامل مهم دیگری است که سبب از دست رفتن مواضع اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار روشنفکران در جامعه ایران شد.