غلامعباس توسلی؛ ابوعلی ودادهیر
دوره 10، شماره 4 ، دی 1388، ، صفحه 1-35
چکیده
نظریه جامعه ریسک یا بیمزده یکی از با نفوذترین نظریههای جامعهشناسی معاصر است که اصول و شاکله شمار زیادی از تبیینها، مدلها و تحلیلهای علمی را از رخدادهای محیطی و بوم شناختی گرفته تا وقایع و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو دهه گذشته یا بیشتر فراهم کرده است. این نظریه و مفاهیم مرتبط با آن هر چند که در اوان نضج خود بیشتر به ...
بیشتر
نظریه جامعه ریسک یا بیمزده یکی از با نفوذترین نظریههای جامعهشناسی معاصر است که اصول و شاکله شمار زیادی از تبیینها، مدلها و تحلیلهای علمی را از رخدادهای محیطی و بوم شناختی گرفته تا وقایع و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو دهه گذشته یا بیشتر فراهم کرده است. این نظریه و مفاهیم مرتبط با آن هر چند که در اوان نضج خود بیشتر به یک مانیفیست اکولوژیکی و محیطزیستگرایانه شبیه بود، معالوصف به دلیل همنوایی با مفاهیم و یا نظریات مرتبطی مانند جهانیشدن، مدرنیتة متأخر یا باز اندیشانه یا مدرنیته به مثابه پروژهای ناتمام و جز آنها، تدریجاً توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران علوم سیاسی، جامعهشناسی، بومشناسی، اقتصاد و حتی مطالعات علم و تکنولوژی(STS) را به خود جلب کرد. این مقاله تلاش میکند ضمن بازنگری کلی در نظریه جامعة و فرهنگ بیمزده، دلالتها و کاربردهای خاص آن را در مناسبات دانش و سیاست به تفکیک زمانی قبل و بعد از حادثه تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 مورد توجه قرار دهد. فرض بر این است که پس از حادثه 11/9 و به نوعی گسترش حملات تروریستی در جهان و با تبدیل زیستمحیط به مثابه مسأله اجتماعی جهانی، مفهوم بیمزدگی یا ریسک و به تبع آن نظریه جامعه و فرهنگ بیمزده بیش از پیش جهانی شده است، بطوریکه اولریش بِک، در حد مقام یک پیامآور یا پیشگوی نهیبزننده ارتقاء یافته است. به تصوّر ما، جامعه جهانی پس از 11/9 دیگر صرفاً جامعهای با فرهنگ بیمزده و یا در معرض بیم (Risky) نیست، بلکه به یک جامعة بیمزده نظارتی یا حراستی(Surveillance-risk Society) بدل شده است که در آن میتوان از جهانیشدن جدّی و چندلایة بیم سخن به میان آورد. بیشک اِعمال قدرت، حاکمیت و نظارت در یک جامعه و فرهنگ بیمزدة نظارتی، حتی در منزویترین و سنتیترین کشورهای دنیا، متفاوت از شرایط قبل از حادثه 11/9 خواهد بود؛ دنیایی که به شکل منحصر به فردی از حیث تاریخی شاهد تلفیق پیچیده جامعه جهانی بیمزده با جامعه جهانی نظارتی (تحت دیدهبانی) و بسط ابزارهای مراقبت و رصد درونی بر شهروندان است.
غلامعباس توسلی؛ سیاوش قلی پور
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1386، ، صفحه 1-29
چکیده
این پژوهش، هویتِ فرهنگیِ قوم لک را در درون فرایندهای جهانی شدن مورد بررسی قرار داده و بر اساس ویژگی های اجتماعی و فرهنگی لک ها، جامعه مورد مطالعه را به چهار گونه ی شیعه سنتی، شیعه مدرن، اهل حق سنتی، اهل حق مدرن دسته بندی کرده است. با استفاده از روش «کیفی» و از طریق مشاهده، مصاحبه و بررسی اسناد اطلاعات لازم را در مورد گروهای فرهنگی ...
بیشتر
این پژوهش، هویتِ فرهنگیِ قوم لک را در درون فرایندهای جهانی شدن مورد بررسی قرار داده و بر اساس ویژگی های اجتماعی و فرهنگی لک ها، جامعه مورد مطالعه را به چهار گونه ی شیعه سنتی، شیعه مدرن، اهل حق سنتی، اهل حق مدرن دسته بندی کرده است. با استفاده از روش «کیفی» و از طریق مشاهده، مصاحبه و بررسی اسناد اطلاعات لازم را در مورد گروهای فرهنگی مذکورگردآوری نموده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که: لکها علیرغم تفاوت های فرهنگی که در میان خویشتن دارند، برخی خصیصه های فرهنگی مشترک دارند که مشخصا بیانگر هویت قومی آنهاست ؛ آنها بخش دیگری از هویت فرهنگی خود را به شیوه ای عام گرایانه بازسازی می کنند. یعنی با پذیرفتن عناصر مدرن و جهانی در کنار عناصر محلی و قدیمی، ترکیب ظریفی از امر محلی و جهانی را به وجود آورده اند؛ تمام عناصر فرهنگی در میان این قوم از قدرت هویت سازی همسانی برخوردار نیستند عناصری که در درون فرایندهای قدرت، تفاوت و مقاومت قرار می گیرند توان هویت سازی بالاتری دارند.