حسین احمدی؛ علی محمد حاضری
چکیده
در ریشه یابی فساد به عوامل متعددی توجه شده لیکن در مورد عامل باسوادی بزرگسالان مطالعه محدودتری صورت گرفته است. هدف این تحقیق مطالعه نقش عامل باسوادی بزرگسالان و مکانیسم های واسط در کاهش فساد است. مطالعه با استفاده از دادههای بینالمللی انجام شده است. میانگین دوره زمانی 1970 تا 2009 متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده و ارتباط آنها با ادراک ...
بیشتر
در ریشه یابی فساد به عوامل متعددی توجه شده لیکن در مورد عامل باسوادی بزرگسالان مطالعه محدودتری صورت گرفته است. هدف این تحقیق مطالعه نقش عامل باسوادی بزرگسالان و مکانیسم های واسط در کاهش فساد است. مطالعه با استفاده از دادههای بینالمللی انجام شده است. میانگین دوره زمانی 1970 تا 2009 متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده و ارتباط آنها با ادراک فساد در دوره زمانی 2012 تا 2018 در بین 180 کشور که دادههای آنها در دسترس بوده مطالعه شده است. یافته ها نشان می دهند رابطه مثبت بین شاخص های آموزش و ادراک فساد (میزان پاکی کشورها) مورد تائید است. علاوه بر اثر مستقیم باسوادی بزرگسالان اثر غیر مستقیم این متغیر از طریق پوشش تحصیلی (شاخص عدالت آموزشی)، و نسبت دانش آموز به معلم (شاخص دموکراسی در کلاس درس)، و نسبت دانش آموزان دختر به کل دانش آموزان (شاخص برابری جنسیتی) را نیز تایید شده است.
حسین احمدی؛ علی محمد حاضری
چکیده
در ریشهیابی فساد به عوامل متعددی توجه شده لیکن در مورد عامل باسوادی بزرگسالان مطالعه محدودتری صورت گرفته است. هدف این تحقیق مطالعه تأثیر عامل باسوادی بزرگسالان و مکانیسمهای واسط در کاهش فساد است. مطالعه با استفاده از دادههای بینالمللی انجام شده است. میانگین دوره زمانی 1970 تا 2009 متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده و ارتباط آنها ...
بیشتر
در ریشهیابی فساد به عوامل متعددی توجه شده لیکن در مورد عامل باسوادی بزرگسالان مطالعه محدودتری صورت گرفته است. هدف این تحقیق مطالعه تأثیر عامل باسوادی بزرگسالان و مکانیسمهای واسط در کاهش فساد است. مطالعه با استفاده از دادههای بینالمللی انجام شده است. میانگین دوره زمانی 1970 تا 2009 متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده و ارتباط آنها با ادراک فساد در دوره زمانی 2012 تا 2018 در بین 180 کشور که دادههای آنها در دسترس بوده مطالعه شده است. یافتهها نشان میدهند رابطه مثبت بین شاخصهای آموزش و ادراک فساد (میزان پاکی کشورها) مورد تائید است. علاوه بر اثر مستقیم باسوادی بزرگسالان اثر غیر مستقیم این متغیر از طریق پوشش تحصیلی (شاخص عدالت آموزشی) و نسبت دانشآموز به معلم (شاخص دموکراسی در کلاس درس) و نسبت دانش آموزان دختر به کل دانش آموزان (شاخص برابری جنسیتی) نیز تائید شده است.
نعیما محمدی؛ علی محمد حاضری
دوره 17، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 3-24
چکیده
این مقاله با هدف مطالعۀ عوامل تحریف کنندۀ فمینیسم اسلامی در کشورهای مسلمان واقع در قارۀ آسیا انجام شده و به منظور وارسی فرضیات تحقیق از روشِ تحلیل ثانویۀ دادههای مراکز اطلاعات جهانی و گزارش سازمان ملل (2015) استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان دادند دو مانع مهم و تبیینکننده در عینیت بخشیدن به اصول فمینیسم اسلامی عبارت است ...
بیشتر
این مقاله با هدف مطالعۀ عوامل تحریف کنندۀ فمینیسم اسلامی در کشورهای مسلمان واقع در قارۀ آسیا انجام شده و به منظور وارسی فرضیات تحقیق از روشِ تحلیل ثانویۀ دادههای مراکز اطلاعات جهانی و گزارش سازمان ملل (2015) استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان دادند دو مانع مهم و تبیینکننده در عینیت بخشیدن به اصول فمینیسم اسلامی عبارت است از: 1) درونی شدن ارزشهای مردسالارانه در حکومت و تقویت فقه ایستا که زنان را به یک سوژۀ منفعل سیاسی مبدل کرده است؛ 2) استعمار غرب و سلطۀ فمینیسم سکولار که مانع استقلال هویت فمینیسم در کشورهای اسلامی شده است. در چنین شرایطی تقویت و ترویج فمینیسمِ هرمنوتیک ضرورت دارد که مبتنی بر بر تفسیر زنانۀ بومی است. نتایج این مطالعه نشان داد؛ در شرایطی که شکاف جنسیتی (توسعه و توانمندسازی جنسیتی) در جامعه افزایش یابد، آزادیهای سیاسی و حقوق مدنی زنان کاهش یابد شود و همزمان یا اصول فقهی در ارتباط با مسائل زنان ایستا باشد یا جامعه تحت استعمار گفتمان فمینیسم سکولار باشد، زمینۀ تعامل با مبانی فمینیسم اسلامی در جامعه کاهش مییابد. با توجه به این شاخصها، در گروهی از کشورهای اسلامی-آسیایی فقه ایستا و در موارد دیگر، قدرت عملگری استعمار مهمترین عوامل تحریف فمینیسم اسلامی بهشمار میروند. اگرچه فمینیسم برای مولد بودن نیازمند حفظ پیوندهای بینالمللی است، اما تا زمانی که از استعمار گفتمان غرب رها نشود و با توجه به معیارهای فقه پویا مورد بازاندیشی قرار نگیرد، نمی تواند اصالت خود را به عنوان یک اندیشۀ رهایی بخش بومی در راستای به رسمیتشناسی حقوق زنان مسلمان نقش مؤثری ایفا کند.
علی محمد حاضری؛ هادی رهبری
دوره 7، شماره 1 ، فروردین 1385، ، صفحه 66-92
چکیده
مسئله مورد تبیین در این مقاله بررسی استقلال نسبی طبقه تجار از حکومت و فرایند تغییرات طبقاتی آن ها در دوره قاجاریه می باشد.بر این اساس،سوال تحقیق تحت این عنوان "آیا تجار دوره قاجاریه طبقه نسبتا مستقل از حکومت محسوب می شوند؟" بیان شده است.در پاسخ به این سوال و رد مقام حل مسئله ،فرضیه تحقیق با ساختار مفهومی زیر بیان گردیده است:تجار دوره ...
بیشتر
مسئله مورد تبیین در این مقاله بررسی استقلال نسبی طبقه تجار از حکومت و فرایند تغییرات طبقاتی آن ها در دوره قاجاریه می باشد.بر این اساس،سوال تحقیق تحت این عنوان "آیا تجار دوره قاجاریه طبقه نسبتا مستقل از حکومت محسوب می شوند؟" بیان شده است.در پاسخ به این سوال و رد مقام حل مسئله ،فرضیه تحقیق با ساختار مفهومی زیر بیان گردیده است:تجار دوره قاجاریه را می توان یک طبقه نسبتا مستقل محسوب کرد به نحوی که تجار تا قبل از عصر امتیازات،یک طبقه اقتصادی،از عصر امتیازات تا عصر مشروطه به طبقه اجتماعی و از انقلای مشروطه تا پایان مجلس اول به یک طبقه سیاسی تبدیل شده اند.در ادامه فرضیات از طریق داده های تجربی که به روش تاریخی گرد آوری شده مورد داوری قرار گرفته اند.یافته های تجربی دلالت بر تایید دستگاه نظری این تحقیق دارد.
علی محمد حاضری؛ ابراهیم صالح آبادی
دوره 5، شماره 3 ، مهر 1383، ، صفحه 5-27
چکیده
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در شرایطی به پیروزی رسید که در کشور حاکمیت چندگانه ایجاد شده بود و گروههای مختلفی می توانستند حاکمیت جامعه را در دست بگیرند.ارتش شاهنشاهی یکی از گروه های بود که فرصت تسلط بر اوضاع متشنج آن زمان را داشت.در مقال حاضر بر آن هستیم تا علل اعلان بی طرفی ارتش را در آن موقعیت حساس بررسی کنیم.این امر مستلزم بررسی ...
بیشتر
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در شرایطی به پیروزی رسید که در کشور حاکمیت چندگانه ایجاد شده بود و گروههای مختلفی می توانستند حاکمیت جامعه را در دست بگیرند.ارتش شاهنشاهی یکی از گروه های بود که فرصت تسلط بر اوضاع متشنج آن زمان را داشت.در مقال حاضر بر آن هستیم تا علل اعلان بی طرفی ارتش را در آن موقعیت حساس بررسی کنیم.این امر مستلزم بررسی ساختار دستگاه یرکوب رژیم پهلوی است.در این مقاله،اعلام بی طرفی ارتش به عنوان یکی از شاخص های ضعف دستگاه و رابطه آن با مواردی از قبیل تمرد نظامیان،فرار نظامیان از پادگانها،اعلام همبستگی نظامیان با امام و ...مورد بررسی قرار میگیرد.بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق ،عللو عواملی عمده ضعف دستگاه سرکوب رژیم عبارت است از:
1. ساختار فرماندهی متمرکز و متکی به فرد حاکم بر دستگاه مه عملا موجب انفعال سیاسی دستگاه در حضور شاه و از همگسیختگی دستگاه در شرایط عدم حضور شاه میشود. این گسیختگی به وسیله انقلابیون تشدید و موجب ضعف دستگاه سرکوب شد.
2. تغییر نقش ارتش شاهنشاهی از نقش حافظ امنیت ملی و داخلی به عامل سیاست بین المللی و ژاندرام منطقه ای -که خود تابعی از رابطه آمریکا و ایران بود-که نتیجه آن عدم توانایی تسلط بر اوضاع متشنج داخلی و کنترل انقلاب شد.