محمد هدایتی
چکیده
از زمان شکلگیری دولتهای مدرن، بوروکراسیها بهابزار اصلی دولتها برای نیل بهاهداف توسعهای بدل شدهاند. وجود یک بوروکراسیِ کارآمد، لازمه تحقق اهداف قلمداد شده است. با اینحال در ادبیات جامعه شناسی، بهویژه پس از کلاسیکها، بوروکراسی دولتی مورد غفلت واقع شده و نوعی خلاء و آشفتگی مفهومی درباره آن وجود دارد. ...
بیشتر
از زمان شکلگیری دولتهای مدرن، بوروکراسیها بهابزار اصلی دولتها برای نیل بهاهداف توسعهای بدل شدهاند. وجود یک بوروکراسیِ کارآمد، لازمه تحقق اهداف قلمداد شده است. با اینحال در ادبیات جامعه شناسی، بهویژه پس از کلاسیکها، بوروکراسی دولتی مورد غفلت واقع شده و نوعی خلاء و آشفتگی مفهومی درباره آن وجود دارد. این مقاله میکوشد تا ضمن بررسی انتقادی آرای تاثیرگذار درباره بوروکراسیِ دولتی[در دو سطح کلاسیک و مدرن] و بررسیِ تقلیلگراییهای آنها، صورتبندی روشنی از آن ارائه کند و در نهایت مدلی مفهومی برای مطالعه تجربی آن بهدست دهد. این مدل کیفیت بوروکراسی دولتی در هر کشور را وابسته بهآرایش ساختاری و نهادی خاص آن کشور میداند؛ در واقع زمینه نهادی اصلیترین عامل تعیینکننده کیفیت بوروکراسی است. در این منطق نهادی چند متغیر برجسته میشوند: آرایش قدرت و ویژگیهای ساختار سیاسی، الگوی استحصال منابع و نظام روابط اقتصادی، نوع رابطه دولت و جامعه و در نهایت مسئله قدرت و عاملیت نخبگان. هر کدام از این متغیرها و ابعاد مختلف آنها، با ارجاع بهبرخی موارد تجربی توضیح داده میشوند و دلالتهای آنها برای بوروکراسیهای دولتی معرفی میشوند.