علی خسروی؛ ثریا معمار
چکیده
وضعیت جامعه شناسی در ایران یکی از پرشمارترین جایگاه های موضوعیِ مطالعات را شکل داده است اما با این حال این مطالعات در حدودِ توضیحِ نابسندۀ ساختار وضعیت مسئله گون جامعه شناسی در ایران متوقف شده، و کمتر قادر به توضیح فرایندیِ این ساختار بوده است. تحقیق حاضر با هدف بُعد بخشیدن به ساختار-فرایندِ وضعیت جامعه شناسی، از تکنیک ...
بیشتر
وضعیت جامعه شناسی در ایران یکی از پرشمارترین جایگاه های موضوعیِ مطالعات را شکل داده است اما با این حال این مطالعات در حدودِ توضیحِ نابسندۀ ساختار وضعیت مسئله گون جامعه شناسی در ایران متوقف شده، و کمتر قادر به توضیح فرایندیِ این ساختار بوده است. تحقیق حاضر با هدف بُعد بخشیدن به ساختار-فرایندِ وضعیت جامعه شناسی، از تکنیک ترسیم ماتریس شرطی/پیامدیِ تمهید شده در روش نظریۀ زمینه ایِ سیستماتیک استفاده نموده است. بنابر یافته های تحقیق؛ امر کانونیِ منتهی به وضعیت پدید آمده برای جامعه شناسی در ایران عبارت است از فقدان رسمیت جامعه شناسی. فقدان رسمیت جامعه شناسی به معنای اعم، موکول به فقدان رسمیت چندین مقوله اعم از؛ فقدان رسمیتِ میان میدانیِ امر اجتماعی، فقدان رسمیتِ اجتماعیِ جامعه شناسی و فقدان رسمیتِ معیارهای درون میدانیِ جامعه شناسی می باشد که در سطح خُرد، ناظر بر اجتماعات علمی و کنشگران میدان جامعه شناسی، در سطح میانی، ناظر بر دو میدانِ معرفتِ عامه و معرفتِ آکادمیک، در سطح کلان، ناظر بر میدان های سه گانۀ اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک، و در سطح ابرکلان، ناظر بر ایفای نقشِ آنتیگونیستیک علیه سرمایه داری جهانی، دولت نفتی، تجربه مدرنیته و...می باشد.
علی خسروی؛ ثریا معمار
چکیده
از آنجایی که مطالعات مربوط بهمدرنیته ایرانی، و جامعهشناسی تاریخی، تاثیراتی مهم بر مطالعه سایر حوزههای مرتبط با مدرنیته از جمله وضعیت جامعهشناسی در ایران دارند شایسته توجهاند. دکتر ابراهیم توفیق یکی از جامعهشناسان ایران است که مطالعات جامعهشناسی و مدرنیتة ایرانی را با رویکردی بهجامعهشناسی تاریخی، ...
بیشتر
از آنجایی که مطالعات مربوط بهمدرنیته ایرانی، و جامعهشناسی تاریخی، تاثیراتی مهم بر مطالعه سایر حوزههای مرتبط با مدرنیته از جمله وضعیت جامعهشناسی در ایران دارند شایسته توجهاند. دکتر ابراهیم توفیق یکی از جامعهشناسان ایران است که مطالعات جامعهشناسی و مدرنیتة ایرانی را با رویکردی بهجامعهشناسی تاریخی، بر تبارشناسی لحظه حال متمرکز نموده است. این مقاله در صدد تحلیل مطالعات ایشان بهمنظور فهم انتقادی مطالعات تبارشناختی از اکنونیتی است که نوع مواجهه با آن، وضعیت سنت، مدرنیته و جامعهشناسی را در ایران رقم زده است. به این منظور دادههای27 اثر از توفیق، بهشیوه اسنادی گردآوری و با روش مرور سیستماتیک، مورد تحلیل قرار گرفتهاند. پایانبندی انتقادی فراتحلیل صورت گرفته درباره آثار و آراء توفیق؛ فقدان مطالعه مناسبات سیستماتیک میان دانش و سرشت قدرت مآب دانش، تقلیل روابط سیستماتیک میان دانش و اراده بهقدرت، بهمناسبات میان دانش و بلوک قدرت، تقلیل نظام دانش بهمحتوای دانش، تعلیق چگونگی گسست از گفتمانِ گذار، مغفول باقی گذاشتن بحران بازنمایی در رابطه میان نظام تولید دانش و وضعیت جامعه، غفلت از ناتوان سازی سوژه در گسست از خوانش گذرا از حال توسط نظریه پسااستعماری، نقد ایدئولوژی در سطح رفتاری به رغم باور به ضرورت نقد مبنای وجودی ایدئولوژی در سطح شناختی، قرار گرفتن نظریه حال در معرض پروبلماتیک نظریة تداوم و. . . را نتیجه میگیرد. این موارد از سویی منجر به رسمیت یافتن فردیت لحظه حال و از دیگر سو منجر به بازتولید تلقی تداوم و بی توجهی به انحطاط شده است. همچنین این امور از سویی منجر به هوشیاری نسبت به تبعات گفتمانی رویکرد پسااستعماری، و از سوی دیگر منجر به فرسایش سوژه در گسست از خوانش گذرا از لحظه حال توسط جامعهشناسی در ایران شده است.