محمد سعید ذکایی؛ سیمین ویسی
چکیده
مردانگی بهعنوان قالبی ارزشی، هنجاری و رفتاری به درجات زیادی برآمده از روابط گفتمانی است. بسط شبکههای اجتماعی مجازی در دهه اخیر زمینه تکثر و صفآرایی گفتمانهای رقیبی از مردانگی را مهیا ساخته است. با اتکا به روش قومنگاری مجازی و تحلیل نشانهشناختی و مضمونی به دنبال شناسایی سنخهای مردانگی در فضای مجازی، گفتمانهای ...
بیشتر
مردانگی بهعنوان قالبی ارزشی، هنجاری و رفتاری به درجات زیادی برآمده از روابط گفتمانی است. بسط شبکههای اجتماعی مجازی در دهه اخیر زمینه تکثر و صفآرایی گفتمانهای رقیبی از مردانگی را مهیا ساخته است. با اتکا به روش قومنگاری مجازی و تحلیل نشانهشناختی و مضمونی به دنبال شناسایی سنخهای مردانگی در فضای مجازی، گفتمانهای حاکم بر آنها و روابط میان آنها هستیم. سنخهای اصلی استخراجشده شامل مردانگی هژمونیک، همدست، فرودست و حاشیهای و خردهسنخهای آنها هستند. صورت بدیل مردانگی فعالِ ضدِتبعیض با آرمان برابری دو جنس و صورت بریکولاژگونه (همپیوندی) مردانگی هژمونیک جدید نیز شناخته شد که به دنبال ترکیب عناصر مردانگی هژمونیک سنتی با عناصر جدیدتر برای تداوم بخشیدن به تفوق مردانه است. سنخها جهانشمول و برخی نیز بومی بودند. مردان ایرانی در زمینه پیچیده فرهنگی-تاریخی و نیز ساختارهای اقتصادی و سیاسی موجود دست به ترکیب عناصر هویتی خویش میزنند. بنابراین سلسلهمراتب میان انواع مردانگی، کنشگریهای آنها در مواجهه با یکدیگر و سایر صورتها و نیز در مواجهه با ساختارهای کلان، بصورت قدرت/ مقاومت و تاکتیک/ استراتژی، و نیز برخی مکانیسمهای آنها پیچیدگیهای بیشتری یافته و صورت ایرانی پیدا کردهاند.
محمد سعید ذکایی؛ مریم امن پور؛ اندیشه اکبری
چکیده
تحقیق حاضر درصدد است تا با رویکردی پساساختارگرایانه و نیز، روش دیرینهشناسی فوکویی، نقطة پیدایی مسئلۀ هویت زن در ایران و نیز، اصلیترین گفتمانهایی را که در برساخت زنانگی در ایران ایفای نقش کردهاند، بازشناسد. براساس یافتههای پژوهش حاضر، میتوان بازۀ تاریخی جنبش مشروطه تا پایان پهلوی اول را که از آن با عنوان فرآیند مدرنیته ...
بیشتر
تحقیق حاضر درصدد است تا با رویکردی پساساختارگرایانه و نیز، روش دیرینهشناسی فوکویی، نقطة پیدایی مسئلۀ هویت زن در ایران و نیز، اصلیترین گفتمانهایی را که در برساخت زنانگی در ایران ایفای نقش کردهاند، بازشناسد. براساس یافتههای پژوهش حاضر، میتوان بازۀ تاریخی جنبش مشروطه تا پایان پهلوی اول را که از آن با عنوان فرآیند مدرنیته در ایران یاد میشود، نقطۀ پیدایی مسئلۀ زنانگی و هویت زن در ایران بهشمار آورد. ضمن آنکه سه گفتمان اصلی قدرت (حاکمیت سیاسی) با بهرهگیری از ابزار قانون و قوۀ قهریه، گفتمان دینی (عمدتا روحانیت تشیع) از طریق تفسیر آیات و احادیث و باب اجتهاد و نیز، گفتمان روشنفکری با استفاده از ادبیات و رمان، نگارش کتب و چاپ نشریات، مهمترین گفتمانهای تأثیرگذار در برساخت زنانگی در ایندوره بهشمار میروند. باوجوداین، هرسه گفتمان مزبور با غیریتسازی از گفتمان رقیب و تعریف مفاهیم خود در مرزبندی با دیگری و برجستهسازی تنها یکی از مؤلفههای هویتساز، تعریفی ایستا از زنانگی و هویت زن در ایران ارائه کرده و تلاش داشتهاند تا فردیت و رؤیتناپذیری سوژههای منفرد زنان را در ایران سرکوب کنند. این در حالی است که نمایندگان گفتمان مقاومت زنانه بدون توجه به الزامات گفتمانی، با روایتهای زنانه و نیز، ترکیب و گزینش مؤلفههای هویتی هریک از این گفتمانها؛ یعنی ناسیونالیسم ایرانی، مذهب تشیع و مفاهیم مدرن همچون آزادی، برابری و پیشرفت، از یکسو بر آن بودهاند تا صدای حذفشدهی آنها شنیده شود و از سوی دیگر، با بهچالشطلبیدن سلطۀ این گفتمانها موجبات تضعیف آنها را فراهم آورده و سوژگی خود را به نمایش گذاردهاند.