صادق جهانبخش گنجه؛ فاطمه جواهری؛ صادق صالحی
چکیده
در ایران مانند سایر جوامع همراهی با فرایند جهانیشدن و همچنین روند توسعه کشور، ضریب بهرهگیری از طبیعت و احتمال آسیب رساندن به آن را شدت بخشیده است. انتظار میرود نهاد تعلیم و تربیت و بهویژه آموزش عالی در راستای فرهنگسازی برای استفاده بهینه از طبیعت و تحقق محیطزیست سالم و پایدار فعالیت کند. به این دلیل متن حاضر بر این هدف متمرکز ...
بیشتر
در ایران مانند سایر جوامع همراهی با فرایند جهانیشدن و همچنین روند توسعه کشور، ضریب بهرهگیری از طبیعت و احتمال آسیب رساندن به آن را شدت بخشیده است. انتظار میرود نهاد تعلیم و تربیت و بهویژه آموزش عالی در راستای فرهنگسازی برای استفاده بهینه از طبیعت و تحقق محیطزیست سالم و پایدار فعالیت کند. به این دلیل متن حاضر بر این هدف متمرکز است که نشان دهد آموزش عالی ایران چگونه به مقوله محیطزیست پرداخته است. این مطالعه از حیث نظری بر آراء جان هانیگن و از جهت اسلوب تحقیق بر روش تحلیل مضمون استوار است. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل ده تن از مدیران وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و همچنین کارگزاران سازمان حفاظت از محیطزیست هستند که بهصورت نمونهگیری نظری و هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. در وهله اول پاسخگویان به این واقعیت اشاره داشتند که اگر الگوی هانیگن مبنای داوری باشد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مورد پایداری محیطزیست فعالیت خاصی انجام نداده است. در مرحله دوم در پاسخ به این پرسش که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در این زمینه اساساً چه نوع فعالیتی میتواند انجام دهد نکته و نظرهایی پیشنهاد شد. دادهها با استفاده از نرمافزار مک کیودا تجزیهوتحلیل شد. در وهله اول از یافتههای بهدستآمده 99 کد استخراج شد، سپس با طبقهبندی کدها 13 مقوله شامل مداخله برنامهریزیشده حاکمیت، توجه به اصل پیوستگی فرهنگی، آمایش سرزمینی، آگاهی بخشی و آموزش عمومی، گفتمان سازی در دانشگاهها، تقویت تشکلهای مدنی، اولویت بخشیدن به پژوهش درباره محیطزیست پایدار، تدوین برنامه های آموزشی محیطزیست محور، تقویت همکاری بین بخشی در راستای محیطزیست پایدار، بهره گیری از نقش متخصصان، ظرفیت سازی از طریق رسانه ها و مدیریت سبز شناسایی و برجسته سازی شد.
فاطمه جواهری؛ سید حسین سراج زاده؛ سجاد ممبینی
چکیده
پژوهش حاضر قسمی مطالعۀ پساساختارگرایانۀ بیماری و سازوکارهای ادراک آن بوده که در صدد است شکلی از یک جامعه شناسی پزشکیِ نظری و مفهومی را صورت بندی نماید. به این منظور از ظرفیت های نظری آراء فوکو و لکان برای توضیح ادراک بیماری و فرآیندهای شکل گیری آن بهره گرفته شد. نظریۀ فوکویی هرمنوتیک خود (سوژه)، و مفهوم لکانیِ امر نمادین، ...
بیشتر
پژوهش حاضر قسمی مطالعۀ پساساختارگرایانۀ بیماری و سازوکارهای ادراک آن بوده که در صدد است شکلی از یک جامعه شناسی پزشکیِ نظری و مفهومی را صورت بندی نماید. به این منظور از ظرفیت های نظری آراء فوکو و لکان برای توضیح ادراک بیماری و فرآیندهای شکل گیری آن بهره گرفته شد. نظریۀ فوکویی هرمنوتیک خود (سوژه)، و مفهوم لکانیِ امر نمادین، دلالت های متفاوتی بر ادراک بیماری و نحوۀ شکل گیری آن به دست میدهد؛ دلالتهایی که علیرغم تمایزها، بر گزاره های بنیادی مشابهی نیز استوارند. وفق هستی شناسیِ هر دو متفکر، بدن یک ساحتِ نوشتاریست که توسط دال های فرهنگی، کدنویسی و رمزگذاری شده است؛ لذا ادراک بیماری، چیزی جز شناخت تحلیلیِ حاصل از بازخوانی نشانگان مرضی بر متن بدن نیست. خوانشی که بواسطۀ متقاطع کردن متن بدن با گفتمان پزشکی و دانش تخصصی به مثابه اَبر متن دربرگیرندۀ آن صورت می پذیرد. دستاورد نهایی این پژوهش، استنتاج و صورت بندی مکانیسم بینامتنیّت در ادراک بیماری در اندیشه هر دو متفکر است؛ مکانیسمی که به موجب آن متن بدن به واسطۀ مواجهه با گفتمان پزشکی به مثابه متن پیشینی و در برگیرندۀ آن، به تفسیر در میآید.