حمید نادری نورعینی؛ حسن محدثی
دوره 18، شماره 1 ، فروردین 1396، ، صفحه 99-130
چکیده
شیخ فضلالله نوری از تأثیرگذارترین شخصیتهای صدر مشروطه و مهمترین مخالف آن جنبش به شمار میرفت. دربارة دلایل مخالفتهای او با مشروطه و نیز دریافت او از حکومت قانون، فراوان سخن گفتهاند. اما ما در اینجا به بررسی تصور شیخ فضلالله از بنیانهای نظم اجتماعی میپردازیم. پرسش اصلی این است که او چه دریافت و تصوری از منشأ ...
بیشتر
شیخ فضلالله نوری از تأثیرگذارترین شخصیتهای صدر مشروطه و مهمترین مخالف آن جنبش به شمار میرفت. دربارة دلایل مخالفتهای او با مشروطه و نیز دریافت او از حکومت قانون، فراوان سخن گفتهاند. اما ما در اینجا به بررسی تصور شیخ فضلالله از بنیانهای نظم اجتماعی میپردازیم. پرسش اصلی این است که او چه دریافت و تصوری از منشأ نظم اجتماعی داشت؟ و چه نسبتی میان این نظم و اراده الهی برقرار میکرد؟ این پرسش را بر اساس تمایزی که چارلز دیویس میان سه گونه برداشت از نظم اجتماعی قائل است، مورد بررسی قرار میدهیم. او به لحاظ نسبتی که جوامع با امر قدسی برقرار میکنند، میان سه جامعة قدسی، سکولار و کثرتگرا تمایز قائل میشود. بر این اساس میتوان گفت تصور شیخ نوری از بنیانهای نظم اجتماعی منطبق با جامعة قدسی است؛ یعنی جامعهای که نه حاصل اراده و توافق انسانهای تشکیل دهندة آن، که برآمده از ارادهای فوق بشری یا الاهی است که انسانها باید خود را با آن منطبق سازند. در واقع نوری با مقدس ساختن نظم موجود آن را از دسترس انسان خارج میسازد و از هرگونه تغییری مصون میداند. به دیگر سخن، شیخ با انجماد قوانین و خارج کردن آن از دسترس عاملان اجتماعی، مخالف هرگونه تغییر و نوآوری به شمار می رود. او تدوین و نگارش قانون را بدعت در دین و حفظ بیضة اسلام را در زمان غیبت برعهدة نواب عام میداند. او شاه را قوة مجریة حکومت اسلامی معرفی میکند و تضعیف «سلطان اسلام پناه» را همچون تضعیف دین میشمارد. در مجموع، تمام استدلالهای شیخ در جهت حفظ و تقویت نظم موجود از طریق مقدس ساختن آن است. دریافت او از عدالت نیز در انطباق کامل با تصور قدسی از نظم است. عدالت به گمان شیخ چیزی جز اجرای احکام شریعت نیست و از آنجا که در نظر وی تساوی حقوق برخلاف احکام شریعت است، عین ظلم تلقی میشود.