یوسف سلیمی قلعه؛ محمد فرهادی؛ نادر امیری
چکیده
مسأله مرکزی این مقاله تحلیل امر اجتماعی در بیماری سرطان است. از این منظر استدلال شده که پزشکسازی، بیماری سرطان را به امری زیستی تقلیل میدهد و مؤلفههای اجتماعی این بیماری را از نظر پنهان میکند. این تصویر مخدوش مواجهه با کلیت این بیماری را که تحلیل آن به ساختارهای اجتماعی از جمله مناسبات اقتصادسیاسی راه میبرد مسدود میکند. هدف ...
بیشتر
مسأله مرکزی این مقاله تحلیل امر اجتماعی در بیماری سرطان است. از این منظر استدلال شده که پزشکسازی، بیماری سرطان را به امری زیستی تقلیل میدهد و مؤلفههای اجتماعی این بیماری را از نظر پنهان میکند. این تصویر مخدوش مواجهه با کلیت این بیماری را که تحلیل آن به ساختارهای اجتماعی از جمله مناسبات اقتصادسیاسی راه میبرد مسدود میکند. هدف این پژوهش نشاندادن ابعاد اجتماعی-اقتصادی سلامت و بیماری و مشخصاً سرطان است. روش تحقیق انتقادی با رویکرد اقتصادسیاسی است. در این روش اطلاعات موجود با رویکرد نظری ترتیب یافته و تحلیل شده است تا دلالتهای پنهان آنها و روابط پوشیدهی وضع موجود آشکار شوند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که عوامل خطر ابتلا به سرطان از سوی مناسبات اقتصادی و اجتماعی تعیین میشوند و ساز و کار توزیع منابع و الگوی برخورداری افراد، میزان خطر ابتلای آنها را توضیح میدهد. مصرف دخانیات، عدمتحرک و الگوی تغذیه که عوامل خطر سرطان محسوب میشوند متناظر با جایگاه طبقاتی افراد توزیع میشوند و گروههای پایین با خطر بیشتری مواجه هستند. فهم بیماری سرطان در کلیت آن، مسیر مواجهه با این بیماری را از پزشکی محض به سمت راهکارهای سیاسی در توزیع منابع هدایت میکند.
محمدرضا معمارباشی؛ محمد فرهادی؛ سیاوش قلیپور
چکیده
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعۀ حاشیهنشینسازی از منظر اقتصادسیاسی است. از این منظر استدلال میکند حاشیهنشینیشدگی پدیدهای برساخته و حاصل مکانیزمهای پنهانِ انباشت و گردش سرمایه است که دولت از عاملان مهم آن در ایران است. روش تحقیق بر قیاس نظریۀ متبوع تحقیق، انتقادی است و از انواع دادههای موجود بهره میبرد. روش تحلیل، جستوجوی ...
بیشتر
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعۀ حاشیهنشینسازی از منظر اقتصادسیاسی است. از این منظر استدلال میکند حاشیهنشینیشدگی پدیدهای برساخته و حاصل مکانیزمهای پنهانِ انباشت و گردش سرمایه است که دولت از عاملان مهم آن در ایران است. روش تحقیق بر قیاس نظریۀ متبوع تحقیق، انتقادی است و از انواع دادههای موجود بهره میبرد. روش تحلیل، جستوجوی دلالتهای نظری دادههای موجود با راهنمایی نظریه تحقیق است. نتیجه پژوهش حاکی است حاشیهنشینشدگی پیامد تاریخ طولانی طرد با مکانیسمهای مختلف بوده که طرد اقتصادی از مهمترین آنهاست. طرد اجتماعی و فرهنگی بر بستر اقتصاد، مناسبات موجود را طبیعیسازی کرده و موجه مینماید. بر این اساس هر ارادهای برای مواجهه با حاشیننشینسازی نیازمند توجه به مناسبات کلان اقتصادسیاسی است. اقتصادسیاسی رشته پیوند مسائل محلی و بینالمللی است؛ در حالی که حاشیهنشینشدگی در جهان رو به کاهش گذاشته در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است.