محمد فاضلى؛ میترا کلانترى
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، ، صفحه 84-108
چکیده
فرهنگ سیاسى سازگار با دموکراسى از عناصر مقوم تحکیم دموکراسىها بهشمار مىرود و از این جهت در مطالعات سیاسى معاصر اهمیت دارد. پژوهش درباره تحولات فرهنگ سیاسى در کشورهاى مختلف نیز یکى از ارکان مطالعات فرهنگ سیاسى است. مقاله حاضر با تکیه بر پژوهشى تجربى در شهر سارى، میزان رواج فرهنگ سیاسى دموکراتیک را با تأکید بر سه ارزش دموکراتیک ...
بیشتر
فرهنگ سیاسى سازگار با دموکراسى از عناصر مقوم تحکیم دموکراسىها بهشمار مىرود و از این جهت در مطالعات سیاسى معاصر اهمیت دارد. پژوهش درباره تحولات فرهنگ سیاسى در کشورهاى مختلف نیز یکى از ارکان مطالعات فرهنگ سیاسى است. مقاله حاضر با تکیه بر پژوهشى تجربى در شهر سارى، میزان رواج فرهنگ سیاسى دموکراتیک را با تأکید بر سه ارزش دموکراتیک تساهل و مدارا، آزادى و مشارکت سیاسى بررسى مىکند. براى تحلیل تحولات فرهنگ سیاسى، میزان رواج این سه ارزش دموکراتیک در سه نسل از مردم سارى ــ نسل اول افراد 17 تا 33ساله، نسل دوم افراد 34 تا 47ساله و نسل سوم افراد 48 سال و بالاتر ــ بررسى شده است. حجم نمونه 380 نفر بوده که از طریق نمونهگیرى خوشهاى، براساس نقشه بلوکهاى شهرى و با مراجعه به درب منازل پرسشنامه تحقیق اجرا شده است. همچنین دادههاى پژوهش با یافتههاى تحقیقات قبلى درباره میزان رواج ارزشهاى دموکراتیک در ایران مقایسه شده است. نتایج نشان مىدهد تمایل به ارزشهاى دموکراتیک، در هر سه نسل زیاد است و به این لحاظ مىتوان در فرضیه ثبات ارزشهاى سیاسى نسلها تردید داشت و درعوض این فرضیه را طرح کرد که نسلها مىتوانند بر اثر تغییرات اجتماعى، ارزشهاى خود را تغییر دهند. علاوه بر آن، دادههاى بهدست آمده نشان مىدهد ارزشهاى سیاسى مردم ایران در سالهاى گذشته دچار تغییرات قابل ملاحظهاى شده است. این پژوهش در انگارههاى قبلى درباره غیر دموکراتیکبودن فرهنگ سیاسى مردم ایران تردید ایجاد کرده و فرضیههاى مهمى براى آزمودن در تحقیقات بعدى ارائه مىکند.
علیمحمد حاضری؛ اسماعیل شریفی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1388، ، صفحه 1-25
چکیده
این مقاله به بررسی نحوه جامعهپذیری نسل جدید (دانشآموزان مقطع دبیرستان) و مقایسه آن با تجربه جامعهپذیری دو نسل قبل از خود میپردازد. با کنکاش در موضوعات و مسائلی مانند بحران هویت، گسست فرهنگی، شکاف نسلی، و مسائلی از این قبیل که امروزه در جامعه خود با آنها مواجه هستیم، این سوال برای ما مطرح شد که جامعهپذیری بهعنوان فرایندی ...
بیشتر
این مقاله به بررسی نحوه جامعهپذیری نسل جدید (دانشآموزان مقطع دبیرستان) و مقایسه آن با تجربه جامعهپذیری دو نسل قبل از خود میپردازد. با کنکاش در موضوعات و مسائلی مانند بحران هویت، گسست فرهنگی، شکاف نسلی، و مسائلی از این قبیل که امروزه در جامعه خود با آنها مواجه هستیم، این سوال برای ما مطرح شد که جامعهپذیری بهعنوان فرایندی که هر جامعه با اجرای آن تلاش دارد فرهنگ خود را از نسلهای پیشین به نسلهای پسین منتقل نماید، امروزه چه تغییر و تحولی پذیرفته و چه تفاوتی با فرایند جامعهپذیری دو نسل گذشته یافته است.
برای پاسخ به سوال تحقیق، با نقد و بررسی پژوهشهای انجام گرفته و نظریههای تدوین شده در این زمینه، سرانجام دو نظریه «ساختاربندی» و «دوجهانیشدن» بهعنوان پشتوانه نظری تحقیق انتخاب و بر این اساس چارچوب نظری تدوین گردید. دو فرضیه از چارچوب نظری استخراج شدند: فرضیه اول: وزن و ترکیب عوامل جامعهپذیری (خانواده، مدرسه، همالان و رسانه) در سه دوره سنتی، مدرن اولیه و مدرن متأخر دگرگون شده است. فرضیه دوم: بین عوامل اجتماعیشدن سنتی و نحوهی جامعهپذیری فرد با در نظر گرفتن عامل فضای مجازی، رابطه است، بهطوریکه هم فرد جامعهپذیر و هم عوامل اجتماعیکننده شدیداً متاثر از این فضا هستند.
متناسب با موضوع و سوال پژوهش، روش این تحقیق بصورت کیفی با تکنیک مصاحبه عمیق است. جامعه آماری نسل سوم تحقیق، دانشآموزان سال اول و دوم دبیرستانهای پسرانه از سه منطقه 2، 12 و 19 شهر تهران انتخاب شدهاند. جامعه آماری نسل دوم و اول به ترتیب پدر و پدر بزرگ دانشآموزان (نسل سوم) است. حجم نمونه به صورت هدفدار 90 نفر، از هر نسل 30 نفر است. یافتهها و نتایج بدست آمده از مصاحبهها، فرضیههای تحقیق را تایید نمودند.