خانواده، یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که در فیلمهای سینمایی نیز نمود تصویری دارد. هدف مقاله حاضر این است که چگونگی بازنمایی خانواده در سینمای بعد از انقلاب اسلامی را بر اساس عناصر روایی تحلیل کند و ارتباط آن را با گفتمانهای سیاسی- اجتماعی دهههای 1360، 1370 و 1380 تفسیر نماید. برای نیل به هدف فوق، نظریهی گفتمان لاکلائو ...
بیشتر
خانواده، یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که در فیلمهای سینمایی نیز نمود تصویری دارد. هدف مقاله حاضر این است که چگونگی بازنمایی خانواده در سینمای بعد از انقلاب اسلامی را بر اساس عناصر روایی تحلیل کند و ارتباط آن را با گفتمانهای سیاسی- اجتماعی دهههای 1360، 1370 و 1380 تفسیر نماید. برای نیل به هدف فوق، نظریهی گفتمان لاکلائو و موف و نظریة کنش متقابل به عنوان چارچوب مفهومی برای شناسایی ابعاد گفتمانی مورد استفاده قرار گرفته و مفاهیمی از تحلیل روایت به عنوان چارچوب روشی اقتباس شده است. حجم نمونه شامل 24 فیلم ساخته شده بعد از انقلاب اسلامی است که به شیوة «نمونه گیری موارد حاد» گزینش و نتایج بعد از تضمین اعتبار، گزارش نویسی شدهاند. نتایج در سطح گفتمان نشان میدهند که گفتمان فیلمها با گفتمان سیاسی- اجتماعی در هر دهه هم پوشانی دارند. بدین معنا که ساختار پیرنگ در روایت فیلمها به گونهای سامان یافتهاند که ابعاد گفتمانی هر دهه را در بازنمود انسجام، دوام و واپاشی خانواده در نظر گرفتهاند. در سطح بازنمایی داستان نیز، با حرکت از دهة 1360 به دهة 1370 و سپس دهة 1380 از میزان کنشهای پرخاشگرایانه میان اعضای خانواده کاسته شده و کنشهای فاقد محبت جای آن را گرفته است و به سمت اواخر دههی 1380 کنشهای جدلی و همراه با سوءظن بین زن و مرد در خانواده نمود یافته است.
بررسی شکلگیری "ادخال اجتماعی" / و توصیف از روند تکوینی، ساختاری و عملکردی، همچنین ترسیم برخی از مقتضیات هنجاری و شرایط اجتماعی ایران اهداف اساسی این مقاله اند. روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی است. چارچوب نظری بررسی رابطه بین "امور واقعی" و اتخاذ موضع کنش است. نتایج: ادخال اجتماعی شامل فرهنگپذیری و فرهنگ آموزی است. که انتظار میرود ...
بیشتر
بررسی شکلگیری "ادخال اجتماعی" / و توصیف از روند تکوینی، ساختاری و عملکردی، همچنین ترسیم برخی از مقتضیات هنجاری و شرایط اجتماعی ایران اهداف اساسی این مقاله اند. روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی است. چارچوب نظری بررسی رابطه بین "امور واقعی" و اتخاذ موضع کنش است. نتایج: ادخال اجتماعی شامل فرهنگپذیری و فرهنگ آموزی است. که انتظار میرود هماهنگی بین کنش و فرهنگ را پشتیبانی کنند. فرهنگپذیری از فرهنگ آموزی فعالتر و پویاتر است. "کنش فرهنگی" درک کلی کنشگر از انتظارات و تعهدات نسبت به طیف وسیعی از ارزشها/ نظم اجتماعی و امکانهای انتخاب و تحول فرهنگی سازنده را نشان میدهد. این فرایند کنش، دلالت بر تفاهم متقابل دارد. اولین ادعای مقاله، توضیح و بیان تمایز "دستکاری"، تبلیغات، فریب، تحمیل و جنبههای انفعالی از مشارکت اجتماعی است. این مفاهیم ممکن است با "درک" اشتباه شوند و موجب نارضایی اجتماعی گردند. کنشگری اخلاقی، سردرگمی وخلط بین مفاهیم را روشن میکند. درک این تمایز میتواند به یک ارتباط بر اساس اعتماد منجر شود و با همدلی، مبادله اجتماعی رضایت بخش بین کنشگران متفاوت ایجاد کند.. ادعای دوم: در حل مسئله (وقتی شرایط و مقتضیات روشن باشد)، راه حل هم دشوار نیست. اما راه حل اکتشافی وقتی ضرورت مییابد که شرایط پپچیده باشد و مقتضیات روشن نباشد. توصیه: روشنگری و غنیسازی سرمایه نمادین و نیز مناظر وارگی[1]، میانجیگری اجتماعی، وفاق و تکثر دیدگاهها و مسئولیت اجتماعی مطرح است.: ادخال اجتماعی شامل مشکلات و حل مسئله است و نقش اکتشافی کنشگران برای هماهنگ کردن و هماهنگ بین فردیت و نظم اجتماعی و ادخال اجتماعی ضرورت دارد.. درکِ اجتماعی، رسیدن به افق مشترک الگوهای اجتماعی و وفاق، نظم اجتماعی/ بقا و توسعه و تعریض فرصتهای موجود یا خلق فرصتها بحثهای همواره ضروری مفید و سازنده و پربار و البته بی پایان هستند
روحیات ایرانى چگونه است؟ بىگمان نمىتوان ذاتباورانه و تقلیلگرایانه، از روحیات خاص و ثابت ایرانى سخن گفت؛ درکل عنوان ایرانى ناظر بر تفاوتهاى رفتارى افراد و گروههاى مختلفى در دورههاى گوناگونى است. از سوى دیگر؛ مردم تمام فرهنگها و جوامع (حتى در توسعهیافتهترین کشورها) در معرض مشکلات رفتارى مانند پنهانکارى، دروغ و ضعف ...
بیشتر
روحیات ایرانى چگونه است؟ بىگمان نمىتوان ذاتباورانه و تقلیلگرایانه، از روحیات خاص و ثابت ایرانى سخن گفت؛ درکل عنوان ایرانى ناظر بر تفاوتهاى رفتارى افراد و گروههاى مختلفى در دورههاى گوناگونى است. از سوى دیگر؛ مردم تمام فرهنگها و جوامع (حتى در توسعهیافتهترین کشورها) در معرض مشکلات رفتارى مانند پنهانکارى، دروغ و ضعف کار گروهى و مانند آن بوده و هستند، کما اینکه در میان ایرانیان صفات و رفتارهاى خوب کم نبوده و نیست. ولى صورت مسئله را نیز نمىتوان پاک کرد که خلقیات ایرانى، بحثانگیز شده است. این مقاله ضمن مرورى بر پیشینه بحث در میان شرقشناسى خارجیان و خود ایرانیان، درپى دستیابى به یک سنخشناسى از مدلهایى است که برمبناى آنها نیمرخ رفتار ایرانى توضیح داده مىشود. از طریق مقایسه و نقد الگوهاى اِسناد بیرونى و درونى، مدلى براساس تفکر سیستمى و مبتنىبر تحلیل نهادى با چهار سطح تحلیل (1.نهادها و ساختارها 2.عاملیت انسانى 3.محیط منطقهاى و جهانى 4.وقایع و رویدادها) پیشنهاد شده است. نتیجهگیرى مقاله آن است که رفتارهاى مطلوب در مقیاس بزرگ اجتماعى، مستلزم اصلاحات نهادى و ایجاد محیطِ نهادىِ مطلوب است. این محیط نهادى است که اقتضا مىکند افراد بیشترى از یک جامعه، دروغ بگویند، تملق بورزند، دورویى در پیش بگیرند یا فسادپذیر باشند. اخلاق امروزى آنها به مسیر دیروزى و پریروزى جامعه آنها وابستگى دارد. روحیات و خلقیات آنها ریشه در سرگذشت نهادهاى آنها و محیط جامعه
آنها و رویدادهاى تاریخى عارض بر آنها دارد. این، لزومآ به معناى بىتوجهى به نقش کنشگران نیست، درواقع ما نیازمند درک ژرفترى از عاملیت انسانى، در وراى ارادهگرایىهاى رومانتیک هستیم.
روحیات ایرانى چگونه است؟ بىگمان نمىتوان ذاتباورانه و تقلیلگرایانه، از روحیات خاص و ثابت ایرانى سخن گفت؛ درکل عنوان ایرانى ناظر بر تفاوتهاى رفتارى افراد و گروههاى مختلفى در دورههاى گوناگونى است. از سوى دیگر؛ مردم تمام فرهنگها و جوامع (حتى در توسعهیافتهترین کشورها) در معرض مشکلات رفتارى مانند پنهانکارى، دروغ و ضعف ...
بیشتر
روحیات ایرانى چگونه است؟ بىگمان نمىتوان ذاتباورانه و تقلیلگرایانه، از روحیات خاص و ثابت ایرانى سخن گفت؛ درکل عنوان ایرانى ناظر بر تفاوتهاى رفتارى افراد و گروههاى مختلفى در دورههاى گوناگونى است. از سوى دیگر؛ مردم تمام فرهنگها و جوامع (حتى در توسعهیافتهترین کشورها) در معرض مشکلات رفتارى مانند پنهانکارى، دروغ و ضعف کار گروهى و مانند آن بوده و هستند، کما اینکه در میان ایرانیان صفات و رفتارهاى خوب کم نبوده و نیست. ولى صورت مسئله را نیز نمىتوان پاک کرد که خلقیات ایرانى، بحثانگیز شده است. این مقاله ضمن مرورى بر پیشینه بحث در میان شرقشناسى خارجیان و خود ایرانیان، درپى دستیابى به یک سنخشناسى از مدلهایى است که برمبناى آنها نیمرخ رفتار ایرانى توضیح داده مىشود. از طریق مقایسه و نقد الگوهاى اِسناد بیرونى و درونى، مدلى براساس تفکر سیستمى و مبتنىبر تحلیل نهادى با چهار سطح تحلیل (1.نهادها و ساختارها 2.عاملیت انسانى 3.محیط منطقهاى و جهانى 4.وقایع و رویدادها) پیشنهاد شده است. نتیجهگیرى مقاله آن است که رفتارهاى مطلوب در مقیاس بزرگ اجتماعى، مستلزم اصلاحات نهادى و ایجاد محیطِ نهادىِ مطلوب است. این محیط نهادى است که اقتضا مىکند افراد بیشترى از یک جامعه، دروغ بگویند، تملق بورزند، دورویى در پیش بگیرند یا فسادپذیر باشند. اخلاق امروزى آنها به مسیر دیروزى و پریروزى جامعه آنها وابستگى دارد. روحیات و خلقیات آنها ریشه در سرگذشت نهادهاى آنها و محیط جامعه آنها و رویدادهاى تاریخى عارض بر آنها دارد. این، لزومآ به معناى بىتوجهى به نقش کنشگران نیست، درواقع ما نیازمند درک ژرفترى از عاملیت انسانى، در وراى ارادهگرایىهاى رومانتیک هستیم.
در این مقاله در پی آن بودهایم که نحوه استفاده از روش ساختارگرایی تکوینی را در جامعهشناسی هنر و ادبیات نشان دهیم. به این منظور، در ابتدا به رویکردهای متفاوتی که به ساختارگرایی تکوینی معروفاند پرداختهایم و سپس، با مقایسه منظرهای گلدمن و بوردیو بر نظریه رابطهگرای بوردیو به روش مذکور توجه کردهایم. در پایان سعی شده است که این ...
بیشتر
در این مقاله در پی آن بودهایم که نحوه استفاده از روش ساختارگرایی تکوینی را در جامعهشناسی هنر و ادبیات نشان دهیم. به این منظور، در ابتدا به رویکردهای متفاوتی که به ساختارگرایی تکوینی معروفاند پرداختهایم و سپس، با مقایسه منظرهای گلدمن و بوردیو بر نظریه رابطهگرای بوردیو به روش مذکور توجه کردهایم. در پایان سعی شده است که این روش به شیوهای عملیاتی برای استفاده در جامعهشناسی ادبیات صورتبندی گردد. برای بهدست دادن نمونهای عملی، استفاده از این روش در تحقیقی صورتگرفته در حوزه نمایشنامهنویسی ایران ، در قالب یک مثالواره، پایان بخش این نوشته است.