مجید فولادیان
چکیده
در این پژوهش سعی شده است شکافهای مفهومی و نظری تئوری رهبری کاریزمای وبر مشخص شود و سپس، براساس روش تیپ ایدهآل وبری به برساخت تیپ ایدهآلی از رهبری کاریزمایی اقدام شود که در حوزة جامعهشناسی بوده و قابلیت آزمون تجربی-تاریخی داشته باشد. برایناساس، ابتدا به بررسی چرایی وجود ابهامهای نظری در تئوری کاریزمای وبر پرداخته شده است. ...
بیشتر
در این پژوهش سعی شده است شکافهای مفهومی و نظری تئوری رهبری کاریزمای وبر مشخص شود و سپس، براساس روش تیپ ایدهآل وبری به برساخت تیپ ایدهآلی از رهبری کاریزمایی اقدام شود که در حوزة جامعهشناسی بوده و قابلیت آزمون تجربی-تاریخی داشته باشد. برایناساس، ابتدا به بررسی چرایی وجود ابهامهای نظری در تئوری کاریزمای وبر پرداخته شده است. سپس، براساس آرای وبر و شارحان اصلی او سعی شده است دو رویکرد اصلی به مسئلة کاریزما بهصورتی منسجم سنخبندی و برساخت شود: رویکرد اول مطالعاتی هستند که بیشتر به صفات و ویژگیهای فردی پرداختهاند و سعی کردهاند دلایل ظهور کاریزما را در فرد صاحبکاریزما بجویند؛ رویکرد دوم مطالعاتی هستند که بیشتر به دریافتهای پیروان و پاسخ نگرشی و رفتاری آنها به کاریزما و همچنین، شرایط عینی و ذهنی شکلگیری کاریزما پرداختهاند. در انتها استدلال شده است که رویکرد پیرومحور، رویکردی جامعهشناختی است و به لحاظ تجربی قابلبررسی است. در این رویکرد اساس بحث بر تلقی پیروان از رهبر کاریزمایی قرار دارد و اعتبار کاریزما از تأیید و قبول پیروان نشأت میگیرد. افزون بر این، پیروان در شرایط خاصی از نظر روحی و روانی بهدنبال منجی و کاریزما هستند و وضعیت روانی خود را ناشی از شرایط بحرانی اجتماعی میدانند؛ بنابراین، تغییرات، بحرانهای اجتماعی و تحولات ساختاریِ اجتماعی و نهادهای ناشی از آن، زمینه و علت اصلی ظهور رهبران کاریزماتیک قلمداد میشوند.