هادی درویشی؛ سارا شریعتی
چکیده
گاه برخی مفاهیم از فرط استفاده در حوزههای مختلف، کشسانشده و قدرت توضیحدهندگی خود را از دست میدهند و بهجای توضیح واقعیت، خود به حجاب واقعیت تبدیل میشوند. درباره مفهوم بنیادگرایی چه میتوان گفت؟ آیا این مفهوم، توضیحدهنده آنچه که بنیادگرایی خوانده میشود، است یا باید از مفاهیم جایگزین استفاده نمود؟ آیا مفهوم ...
بیشتر
گاه برخی مفاهیم از فرط استفاده در حوزههای مختلف، کشسانشده و قدرت توضیحدهندگی خود را از دست میدهند و بهجای توضیح واقعیت، خود به حجاب واقعیت تبدیل میشوند. درباره مفهوم بنیادگرایی چه میتوان گفت؟ آیا این مفهوم، توضیحدهنده آنچه که بنیادگرایی خوانده میشود، است یا باید از مفاهیم جایگزین استفاده نمود؟ آیا مفهوم بنیادگرایی را خارج از خاستگاه آن که آمریکای پروتستانِ قرن بیستم است میتوان بهکار برد؟ در پاسخ به این سوالات، دو گروه موافق (قائلان به کفایت مفهوم بنیادگرایی) و مخالف (قائلان به عدم کفایت) وجود دارند. لارنس، ریزبروت، آلتمیر، سامرز، شوارتز و لیندلی جزء دسته اول و از معتقدان به تعریف بنیادگرایی بر اساس تشابهات در ادیان و فرهنگهای مختلف هستند. در مقابل، قائلان به عدم کفایت مانند روتون، هانتر، سعید، بروینسن و فریدمن منتقد استفاده از بنیادگرایی در سایر فرهنگها و ادیان بوده و بهدنبال جعل معادل برای این مفهوم هستند. یکی از این فرهنگها و ادیان، جهان اسلام و دین اسلام است. کاربرد اصطلاح بنیادگرایی در زمینه اسلامی چگونه ارزیابی میشود؟ و چه معادلهایی را برای بنیادگرایی در جهان اسلام میتوان پیشنهاد داد؟ جهت پاسخ به این سوال با 18 متخصص، مصاحبه بهعمل آمده و از خلال تحلیل محتوای این مصاحبهها مفاهیم نصگرایی، افراطگرایی، اصولگرایی، اسلامیسم، رادیکالیسم و جزمگرایی بهعنوان معادلهای بنیادگرایی اسلامی بهدست آمده که پس از نقد و بررسی آنها سه مفهوم «سلفی جهادی»، «نصگرایی جهادی» و «نصگرایی تکفیری» بهعنوان معادلهای کم و بیش نزدیک به بنیادگرایی اسلامی، پیشنهاد گردیدهاند.