خّیام عبّاسی
چکیده
فرض اصلی این پژوهش بر بنیان وجود مؤلفه های مشترک میان اهداف قرۃالعین در چارچوب جنبش بابیه با اهداف فمینیسم غربی استوار است. پرسش های اساسی عبارتند از اینکه: آیا کنشهای قرۃالعین با هدف ایجاد موقعیت های برابر میان زنان و مردان، احقاق حقوق زنان و تلاش برای مرتفع کردن تبعیض های ساختاری علیه آنان، واجد مؤلفه های اولیه ...
بیشتر
فرض اصلی این پژوهش بر بنیان وجود مؤلفه های مشترک میان اهداف قرۃالعین در چارچوب جنبش بابیه با اهداف فمینیسم غربی استوار است. پرسش های اساسی عبارتند از اینکه: آیا کنشهای قرۃالعین با هدف ایجاد موقعیت های برابر میان زنان و مردان، احقاق حقوق زنان و تلاش برای مرتفع کردن تبعیض های ساختاری علیه آنان، واجد مؤلفه های اولیه ای از جنبش فمینیسم غربی بوده است یا خیر؟ و در صورت همسویی این جنبش با همتاهای خارجی، چه عناصر مشترکی در نگرش زنِ معترض ایرانی با فمینیسم غربی دیده میشود؟. این موضوع در پارادایم کیفی، با روش اسنادی و با انتخاب نمونۀ هدفمند در مقطع کوتاهی از عهد قاجاریه، و با تمرکز بر جنبش بابیه به عنوان فرامتن مطالعه شده است. هم چنین مروری کوتاه بر ره یافت کلان فمینیسم و دیدگاه فوکویی در تبارشناسی تجربۀ پلِبِیَنی، تحلیل تئوریکی آن را پوشش می دهند. نتایج گواهی می کنند که پاسخ ِ هر دو پرسشِ پژوهش مثبت است؛ با تأکید پژوهشگر بر این رویکرد که هیچ نشانه ای دالِّ بر وجود ارتباطِ بدون واسطه میان نمونۀ انتخابی با فمینیسم غربی و نگرش معطوف به تئوری ِتوطئه مفروض نیست و نگاه پژوهشگر به این جنبش، به سان پدیدهای طبیعی، معلولِ شرایط، علل تاریخی و جامعوی مختص جامعۀ ایران است.
فرامرز معتمددزفولی؛ حسن محدثی گیلوایی؛ علی زاهد
چکیده
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی چگونگی گذار جامعه ایران از اندیشههای اتوپیایی هزارهای بابیه به سوی اندیشه های اتوپیایی آزادی خواهانه است. اندیشههایی که به شکل گیری مقدمات جامعه شناختی و معرفتی جنبش مشروطیت کمک نمودند. برای پیگیری این هدف با کمک از ایده آل تایپ های چهارگانه کارل مانهایم که پیرامون شکل گیری اتوپیای ...
بیشتر
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی چگونگی گذار جامعه ایران از اندیشههای اتوپیایی هزارهای بابیه به سوی اندیشه های اتوپیایی آزادی خواهانه است. اندیشههایی که به شکل گیری مقدمات جامعه شناختی و معرفتی جنبش مشروطیت کمک نمودند. برای پیگیری این هدف با کمک از ایده آل تایپ های چهارگانه کارل مانهایم که پیرامون شکل گیری اتوپیای جدید در انتهای قرون وسطی به عصر جدید و مدرن است، به این تحول میپردازیم. دادههای این پژوهش برگرفته از سفرنامههای فرنگ ایرانیان به کشورهای اروپایی است. یافتههای پژوهش با رویکرد پدیدارشناسانه در سنخبندی خود، نشان دهنده این است که سفرنامههای ایرانی دوره قاجاریه به فرنگ، واجد عناصر اتوپیایی از سنخ اتوپیای جدید و آزادی خواهانه بودند و در مخالفت ایدئولوژیک با ساختارهای اجتماعی آن دوره نقشی بس مهم ایفا کردند. این اندیشهها و آثار توانستند با کنار زدن و مستحیل نمودن اتوپیای هزارهای بابیه که در نارضایتی و سرخوردگی مردم از شرایط موجود مورد توجه و استقبال واقع شده بود، باعث افق گشایی جدیدی شوندس. این افق و اتوپیای نو به واسطه اتوپیاسازی فرنگ در اندیشه و ذهنیت مخاطبان ایرانی آن عصر به خوبی شکل گرفت. این اتوپیا برسازندۀ درک جدید و مدرن جامعه ایرانی از مفهوم پیشرفت و گفتمان ترقی شد و آماده کنندۀ معرفتی و جامعه شناختی ایرانیان برای شکل گیری عصر مشروطیت شد.