محمدرضا معمارباشی؛ محمد فرهادی؛ سیاوش قلیپور
چکیده
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعۀ حاشیهنشینسازی از منظر اقتصادسیاسی است. از این منظر استدلال میکند حاشیهنشینیشدگی پدیدهای برساخته و حاصل مکانیزمهای پنهانِ انباشت و گردش سرمایه است که دولت از عاملان مهم آن در ایران است. روش تحقیق بر قیاس نظریۀ متبوع تحقیق، انتقادی است و از انواع دادههای موجود بهره میبرد. روش تحلیل، جستوجوی ...
بیشتر
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعۀ حاشیهنشینسازی از منظر اقتصادسیاسی است. از این منظر استدلال میکند حاشیهنشینیشدگی پدیدهای برساخته و حاصل مکانیزمهای پنهانِ انباشت و گردش سرمایه است که دولت از عاملان مهم آن در ایران است. روش تحقیق بر قیاس نظریۀ متبوع تحقیق، انتقادی است و از انواع دادههای موجود بهره میبرد. روش تحلیل، جستوجوی دلالتهای نظری دادههای موجود با راهنمایی نظریه تحقیق است. نتیجه پژوهش حاکی است حاشیهنشینشدگی پیامد تاریخ طولانی طرد با مکانیسمهای مختلف بوده که طرد اقتصادی از مهمترین آنهاست. طرد اجتماعی و فرهنگی بر بستر اقتصاد، مناسبات موجود را طبیعیسازی کرده و موجه مینماید. بر این اساس هر ارادهای برای مواجهه با حاشیننشینسازی نیازمند توجه به مناسبات کلان اقتصادسیاسی است. اقتصادسیاسی رشته پیوند مسائل محلی و بینالمللی است؛ در حالی که حاشیهنشینشدگی در جهان رو به کاهش گذاشته در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است.