علیرضا ذاکری
چکیده
مسئلۀ این مقاله توضیح به وجود آمدن صور نوین بیگانگی در دورۀ پستمدرن است. به این منظور پس از بیان منظور از دورۀ پستمدرن و شرح نظریههای شکلگرفته در آن، به توضیح دو مفهوم «بیگانگی» و «بیگانگی پستمدرن» پرداختهایم. در نهایت منطق به وجود آمدن «بیگانگی پستمدرن» را شرح دادهایم. این مقاله مدعی است در دورۀ پستمدرن ...
بیشتر
مسئلۀ این مقاله توضیح به وجود آمدن صور نوین بیگانگی در دورۀ پستمدرن است. به این منظور پس از بیان منظور از دورۀ پستمدرن و شرح نظریههای شکلگرفته در آن، به توضیح دو مفهوم «بیگانگی» و «بیگانگی پستمدرن» پرداختهایم. در نهایت منطق به وجود آمدن «بیگانگی پستمدرن» را شرح دادهایم. این مقاله مدعی است در دورۀ پستمدرن مفهوم «تفاوت» به یکی از محوریترین مفاهیم نظری بدل شد. پستمدرنیسم با نقد کلانروایتهای مدرن، به دنبال به رسمیتشناختن امر خاص، امر به حاشیه رفته و امر فرهنگی بود. در این فضا نظریهپردازی دربارۀ تفاوت همگام با جنبشهای فرودستانی نظیر زنان، سیاهان و مخالفان استعمار پیش رفت. اما تمرکز بر مفهوم تفاوت به تولید شکلهایی از دانش و آگاهی انجامید که از درک شباهت خود با دیگری ناتوان بود. «بیگانگی پستمدرن» باعث شد هم نظریات علوم اجتماعی و هم جنبشهای جدید اجتماعی از درک منطق عمل سرمایهداری نئولیبرال و پیوندهای میان آن با پستمدرنیسم فرهنگی بازمانند.