کرامت الله راسخ
چکیده
سلسله صفویان اوایل قرن شانزدهم (1501م) در ایران مستقر شد. استقرار سلسله صفویه به شکلگیری دو حوزه عمومی موازی، همکار و رقیب منجر شد: حوزه عمومی دیوانی و حوزه عمومی روحانیون. علما، مجتهدان و آخوندها با تأسیس حوزه عمومی روحانی در دو عرصه با موفقیت فعال شدند: نهادسازی و تحول نظری. نظریههای «حاکم جائر»، «نیابت امام غائب»، «ولایت»، ...
بیشتر
سلسله صفویان اوایل قرن شانزدهم (1501م) در ایران مستقر شد. استقرار سلسله صفویه به شکلگیری دو حوزه عمومی موازی، همکار و رقیب منجر شد: حوزه عمومی دیوانی و حوزه عمومی روحانیون. علما، مجتهدان و آخوندها با تأسیس حوزه عمومی روحانی در دو عرصه با موفقیت فعال شدند: نهادسازی و تحول نظری. نظریههای «حاکم جائر»، «نیابت امام غائب»، «ولایت»، «اجتهاد»، «تقلید» و درنهایت «مرجعیت» از سوئی زمینه نظری را برای تلاشهای نهادی فراهم کردند و از سوی دیگر سبب افزایش نفوذ علما و مجتهدان در حوزه عمومی جامعهی ایرانی شدند. به این ترتیب زمینه برای طرح نظریههای بعدی از قبیل «ولایتفقیه» در قرون بعدی فراهم گردید. روش تحقیق در این پژوهش منبعث از رویکرد مفهومسازی رابرت مرتون و روش کار در جامعهشناسی جدید تاریخی است. یافتههای پژوهش نشان داد که روحانیون با طرح نظریههای مذهبی شیعی و تلاش برای تأسیس نهادها مناسب با این تحول نظری به تدریج بر حوزه عمومی جامعه ایرانی مسلط شدند و به این ترتیب زمینه برای تحول سنت منفعل به سنت بازتابی از طریق بازتولید تهنشستهای تاریخی فراهم و در نهایت موجبات تأسیس نظام جمهوری اسلامی فراهم گردید.