سالهاى پایانى قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم شاهد بسط و گسترش منازعات قومى در گوشه وکنار جهان بوده است. خاتمه جنگ سرد، احیاى مجدد مباحث مربوط به نسلکشى، جنبشهاى حفظ میراث گذشته و گسترش ارتباطات در عرصههاى مختلف، سبب علاقه فزاینده گروههاى قومى به خاطرات گذشته و اهمیت یافتن فزاینده مکان در یادآورى خاطرات گذشته داشته است. پرسشى ...
بیشتر
سالهاى پایانى قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم شاهد بسط و گسترش منازعات قومى در گوشه وکنار جهان بوده است. خاتمه جنگ سرد، احیاى مجدد مباحث مربوط به نسلکشى، جنبشهاى حفظ میراث گذشته و گسترش ارتباطات در عرصههاى مختلف، سبب علاقه فزاینده گروههاى قومى به خاطرات گذشته و اهمیت یافتن فزاینده مکان در یادآورى خاطرات گذشته داشته است. پرسشى که مقاله حاضر به بررسى آن مىپردازد این است که «حافظه جمعى» چه نقشى در بروز منازعات قومى دارد؟ مفروض ما این است که منازعات قومى همواره ریشه در گذشته دارد. مردمى که یک اجتماع قومى را تشکیل مىدهند داراى حافظه مشترکى هستند که بر هویت قومى آنها تأثیرگذار است. از اینرو، فرض بر این است که حافظه جمعى نقش مهمى در بروز این منازعات ایفا مىنماید. اگر بخواهیم منازعات قومى را کنترل نمائیم، باید نقش گذشته جمعى را در موقعیت کنونى درک نمائیم. در این مقاله ابتدا به بررسى مفهومى حافظه جمعى مىپردازیم، سپس پیوند میان حافظه جمعى و منازعات قومى را بررسى مىنمائیم و به بیان این مسأله مىپردازیم که حافظه جمعى چگونه و طى چه فرآیندى بر منازعات قومى تأثیر مىگذارد و چگونه سبب تشدید و یا کاهش منازعات قومى مىگردد.