جریان مهاجرتهای بین المللی به دلایل مختلفی مثل فروریختن مواضع سیاسی در امر جابه جایی، توسعه سیستمهای ارتباطی، ارزان تر شدن هزینههای حمل و نقل، نابرابری در سطح دستمزدها در کشورهای مختلف و نیاز به نیروی کار و ... براساس آمار و اطلاعات دقیق درحال افزایش است. مطالعه حاضر با استفاده از نظریههای جاذبه و دافعه لی و جهانی شدن به بررسی ...
بیشتر
جریان مهاجرتهای بین المللی به دلایل مختلفی مثل فروریختن مواضع سیاسی در امر جابه جایی، توسعه سیستمهای ارتباطی، ارزان تر شدن هزینههای حمل و نقل، نابرابری در سطح دستمزدها در کشورهای مختلف و نیاز به نیروی کار و ... براساس آمار و اطلاعات دقیق درحال افزایش است. مطالعه حاضر با استفاده از نظریههای جاذبه و دافعه لی و جهانی شدن به بررسی عوامل براگیزنده مهاجرت770 نفر از جوانان 30-18 ساله شهرهای شیراز و ارسنجان پرداختهاست. نتایج پژوهش نشان داد که گرایش به مهاجرت در بین جوانان ایران مانند سایر کشورهای جهان رواج یافته است، به طوریکه تنها 9درصد از افراد نمونه گرایش به مهاجرت داشتهاند. نتیجه بررسی متغیرهای جمعیت شناختی، حاکی از آن است که گرایش به مهاجرت در بین پاسخگویان مرد، مجرد، درآمد پایین، تحصیلات لیسانس، سن25-22 و افراد ساکن در شیراز بیش از گروههای مقابل آنهاست و از بین عوامل زمینه ساز گرایش به مهاجرت؛ نگرش(منفی) افراد نسبت به اوضاع اجتماعی- فرهنگی و آموزشی، اقتصادی و سیاسی کشور، به ترتیب بیشترین تأثیر را داشتهاند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در جامعهای مثل ایران، عوامل اجتماعی_فرهنگی و آموزشی مانند عوامل اقتصادی و شاید بیشتر بر تمایلات و انگیزه های افراد نفوذ دارند.
طی چند سال اخیر شاهد هستیم برخی از افرادی که در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای جامعهشناسی پذیرفته شده و به تحصیل میپردازند، رشته تحصیلی اولیه آنها جامعهشناسی نبوده است. کنجکاوی در این مورد از آن جهت حائز اهمیت است که شناخت ما را نسبت به وضعیت جامعهشناسی ایران و مسایل جاری آن افزایش میدهد. هدف اصلی این مقاله واکاوی برخی از ...
بیشتر
طی چند سال اخیر شاهد هستیم برخی از افرادی که در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای جامعهشناسی پذیرفته شده و به تحصیل میپردازند، رشته تحصیلی اولیه آنها جامعهشناسی نبوده است. کنجکاوی در این مورد از آن جهت حائز اهمیت است که شناخت ما را نسبت به وضعیت جامعهشناسی ایران و مسایل جاری آن افزایش میدهد. هدف اصلی این مقاله واکاوی برخی از ابعاد این موضوع است. به این منظور نویسنده درصدد پاسخگویی به پرسشهای زیر است:
ــ افرادی که رشته قبلی خود را تغییر داده و جامعهشناسی را انتخاب کردهاند از رشته قبلی خود چه ارزیابی دارند؟ این افراد چگونه به جامعهشناسی گرایش پیدا کردهاند و در حال حاضر در ارتباط با جامعهشناسی دارای چه نوع ارزیابیها و سویگیریهایی هستند؟
اطلاعات این پژوهش در چارچوب روش پیمایشی، با تکیه بر یک رویکرد اکتشافی و براساس مصاحبه با 125 نفر از دانشجویان و دانشآموختگان مقطع کارشناسی ارشد و دکترای جامعهشناسی و پژوهش اجتماعی دانشگاههای دولتی در سال 1387 گردآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از یکسو ناکارآمد بودن معیارهای تصمیمگیری در هنگام انتخاب رشته تحصیلی اولیه، و ارزیابی انتقادی از رشته قبل، و از طرف دیگر شکلگیری انتظارات مثبت از تحصیل در رشته جامعهشناسی که برخاسته از شرایط ساختاری جامعه ایران و تحولات اجتماعی ـ سیاسی مرتبط با آن است در این فرایند نقش قابل ملاحظهای داشته است.