محمد امیر احمدزاده؛ محمد نیازی
چکیده
مکتب شیخیه، اندیشهای است که در سالهای ابتدایی عصر قاجار ظهور میکند و بر دو ستون اخباریگری و تصوف استوارشده است. این اندیشه اگرچه در ابتدا توسط شیخ احمد اَحسائی، بهعنوان دریافتی باطنی و عرفانی از مذهب رسمی تشیع در کنار سایر مکاتب فقهی، کلامی و عرفانی و فلسفی تشیع مطرح میشود، اما بهتدریج بر اثر شیوه اجتماعی طرح عقایدش به ...
بیشتر
مکتب شیخیه، اندیشهای است که در سالهای ابتدایی عصر قاجار ظهور میکند و بر دو ستون اخباریگری و تصوف استوارشده است. این اندیشه اگرچه در ابتدا توسط شیخ احمد اَحسائی، بهعنوان دریافتی باطنی و عرفانی از مذهب رسمی تشیع در کنار سایر مکاتب فقهی، کلامی و عرفانی و فلسفی تشیع مطرح میشود، اما بهتدریج بر اثر شیوه اجتماعی طرح عقایدش به فرقه تبدیل میشود. هرچند غالباً تلاش شده است این تحول به مواضع کلامی و صحتوسقم آنها در نسبت با متون دینی شیعه امامیه نسبت داده شود، در این مقاله سعی کردهایم، تطور ایشان از مکتب به فرقه را از منظر نقشِ فرمهای ساختیابی اجتماعی موردمطالعه قرار داده و سازوکارهای آن را مورد واکاوی قرار دهیم. پرسش محوری در مطالعه حاضر این است که: چه سازوکار اجتماعی عقاید و سیره عملی شیخیه را مهیای تحول از مکتب به فرقه کرده است؟ به عبارت دیگر جایگاه دیالکتیک بین نظر و عمل در شکلگیری یک سازمان اجتماعی – دینی چگونه بوده است؟ به نتایج فوق رسیدهایم: شیخیها از سه سازوکار عمده در صورتبندی عقایدشان برای نیل به شکل اجتماعی فرقه استفاده میکردند؛ نخست؛ آشناییزدایی، دوم؛ ترسیم و ترکیب مجدد هندسه عقاید کهن، سوم؛ تمایز گذاری و مرزبندی مبتنی بر رهبری کاریزماتیک و فردگرایانه.
محمد اسماعیل ریاحی؛ زین العابدین جعفری
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1388، ، صفحه 55-86
چکیده
گرایش جوانان تحصیل کرده دانشگاهی به جنبشهای دینی جدید، در ایران امروز و با وجود حکومت دینی، پدیده نوینی است که در خور بررسی و مداقه علمی است. پژوهش حاضر به دنبال کشف میزان گرایش دانشجویان به جنبش های دینی جدید بوده و در صدد است تا برخی همبسته های اجتماعی این گرایش را نیز شناسایی و توصیف نماید. تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایش انجام ...
بیشتر
گرایش جوانان تحصیل کرده دانشگاهی به جنبشهای دینی جدید، در ایران امروز و با وجود حکومت دینی، پدیده نوینی است که در خور بررسی و مداقه علمی است. پژوهش حاضر به دنبال کشف میزان گرایش دانشجویان به جنبش های دینی جدید بوده و در صدد است تا برخی همبسته های اجتماعی این گرایش را نیز شناسایی و توصیف نماید. تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایش انجام گردیده و برای گرد آوری داده ها از پرسش نامه های خود اجرا استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق 147189 نفر از دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران در سال 1386بوده اند که با استفاده از شیوه ی نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای و بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه ای برابر با 400 نفر از آنان به عنوان پاسخگویان تحقیق انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که 4/9 درصد از دانشجویان گرایش قوی نسبت به جنبشهای دینی جدید داشته اند، درحالی که 7/41 درصد از آنها دارای گرایش ضعیف بوده اند. تحلیل داده ها نشان می دهد که بالاترین میزان گرایش به جنبشهای دینی جدید در بین دانشجویانی مشاهده شده است که هنوز ازدواج نکرده بودند، به طور نیمه وقت شاغل بوده اند، در رشته های هنر و علوم انسانی تحصیل می کرده اند، جزو اقوام لر و ترک و کرد بوده اند، و والدین آنها به طبقات اجتماعی بالاتر متعلق بوده اند. همچنین، گرچه دختران دانشجو در مقایسه با پسران، گرایش بیشتری به جنبشهای دینی جدید داشته اند، این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبوده است. در نهایت، نتایج آزمونهای همبستگی، حاکی از کشف رابطه معکوس و معنادار بین میزان دینداری و میزان گرایش به هویت قومی با میزان گرایش به جنبشهای دینی جدید بوده است. یافته های تحقیق حاضر بر توجه بیشتر به پدیده جنبشهای دینی جدید و ابعاد آن در ایران، از سوی پژوهشگران و دانشگاهیان و نیز سیاستگذاران اجرایی کشور دلالت می نماید.