علیمحمد حاضری؛ اسماعیل شریفی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1388، ، صفحه 1-25
چکیده
این مقاله به بررسی نحوه جامعهپذیری نسل جدید (دانشآموزان مقطع دبیرستان) و مقایسه آن با تجربه جامعهپذیری دو نسل قبل از خود میپردازد. با کنکاش در موضوعات و مسائلی مانند بحران هویت، گسست فرهنگی، شکاف نسلی، و مسائلی از این قبیل که امروزه در جامعه خود با آنها مواجه هستیم، این سوال برای ما مطرح شد که جامعهپذیری بهعنوان فرایندی ...
بیشتر
این مقاله به بررسی نحوه جامعهپذیری نسل جدید (دانشآموزان مقطع دبیرستان) و مقایسه آن با تجربه جامعهپذیری دو نسل قبل از خود میپردازد. با کنکاش در موضوعات و مسائلی مانند بحران هویت، گسست فرهنگی، شکاف نسلی، و مسائلی از این قبیل که امروزه در جامعه خود با آنها مواجه هستیم، این سوال برای ما مطرح شد که جامعهپذیری بهعنوان فرایندی که هر جامعه با اجرای آن تلاش دارد فرهنگ خود را از نسلهای پیشین به نسلهای پسین منتقل نماید، امروزه چه تغییر و تحولی پذیرفته و چه تفاوتی با فرایند جامعهپذیری دو نسل گذشته یافته است.
برای پاسخ به سوال تحقیق، با نقد و بررسی پژوهشهای انجام گرفته و نظریههای تدوین شده در این زمینه، سرانجام دو نظریه «ساختاربندی» و «دوجهانیشدن» بهعنوان پشتوانه نظری تحقیق انتخاب و بر این اساس چارچوب نظری تدوین گردید. دو فرضیه از چارچوب نظری استخراج شدند: فرضیه اول: وزن و ترکیب عوامل جامعهپذیری (خانواده، مدرسه، همالان و رسانه) در سه دوره سنتی، مدرن اولیه و مدرن متأخر دگرگون شده است. فرضیه دوم: بین عوامل اجتماعیشدن سنتی و نحوهی جامعهپذیری فرد با در نظر گرفتن عامل فضای مجازی، رابطه است، بهطوریکه هم فرد جامعهپذیر و هم عوامل اجتماعیکننده شدیداً متاثر از این فضا هستند.
متناسب با موضوع و سوال پژوهش، روش این تحقیق بصورت کیفی با تکنیک مصاحبه عمیق است. جامعه آماری نسل سوم تحقیق، دانشآموزان سال اول و دوم دبیرستانهای پسرانه از سه منطقه 2، 12 و 19 شهر تهران انتخاب شدهاند. جامعه آماری نسل دوم و اول به ترتیب پدر و پدر بزرگ دانشآموزان (نسل سوم) است. حجم نمونه به صورت هدفدار 90 نفر، از هر نسل 30 نفر است. یافتهها و نتایج بدست آمده از مصاحبهها، فرضیههای تحقیق را تایید نمودند.