مدلسازى معادله ساختارى به عنوان یک روش چندمتغیره براى تجزیه و تحلیل دادهها، بهتدریج در حال گسترش است. هدف اصلى از نگارش مقاله حاضر، علاوه بر معرفى عمومىترین روشهاى برآورد حجم نمونه قابل قبول به لحاظ علمى (توان آزمون قابل قبول و دقت در برآورد پارامترهاى آزاد) که بتوان به نتایج حاصل از برآورد پارامترهاى آزاد مختلف در یک مدل اعتماد ...
بیشتر
مدلسازى معادله ساختارى به عنوان یک روش چندمتغیره براى تجزیه و تحلیل دادهها، بهتدریج در حال گسترش است. هدف اصلى از نگارش مقاله حاضر، علاوه بر معرفى عمومىترین روشهاى برآورد حجم نمونه قابل قبول به لحاظ علمى (توان آزمون قابل قبول و دقت در برآورد پارامترهاى آزاد) که بتوان به نتایج حاصل از برآورد پارامترهاى آزاد مختلف در یک مدل اعتماد کرد، معرفى معیارهاى و روشهایى است که پژوهشگران اجتماعى مىتوانند از آنها براى برآورد حجم نمونه و همچنین ارزیابى کفایت حجم نمونه مورد مطالعه بهره گیرند. استفاده از قواعد کلى و به عبارت دیگر، قواعد سرانگشتى[1] ، براى برآورد حجم نمونه در حال حاضر عمومیت دارند.
اینکه این روشها کدامند یکى از پرسشهایى که در متن حاضر تلاش شده است تا بدان پاسخ داده شود. با این حال و با وجود داشتن برخى مزایا، نظیر سهولت، استفاده از این قواعد داراى برخى نواقص است که بىتوجهى به آنها مىتواند پژوهشگر را به نتایج نادرستى هدایت کند. یکى از مهمترین ایرادهاى استفاده از این روشها آن است که محقق اغلب نمىتواند مطمئن باشد در شرایط خاصى که مدل خود را آزمون کرده است آیا حجم نمونهاى که براى برآورد پارامترهاى مختلف از یک سو و آزمون کلیت مدل از سوى دیگر مورد تحلیل قرار گرفتهاند به اندازه کافى بزرگ بوده است یا خیر. چنین وضعیتى، بهویژه به هنگامى که مدل تدوینشده به لحاظ تعداد متغیر مشاهده شده، تعداد سازهها و تعداد پارامترها مدلى پیچیده است و مقروضههایى نظیر نرمال بودن چندمتغیره نقض مىشود با وضوح بیشترى خودنمایى مىکند. بهرهگیرى از روش ساتوراـ ساریس که بر مبناى برآورد توان آزمون و تفاوت مربع کاى (یا خى) (مقایسه یک مدل آشیانشده در مدل مادر) قرار دارد و همچنین بهرهگیرى از روش مونت کارلو که بر مبناى دقت برآورد پارامترهاى آزاد قرار دارد، از جمله روشهایى هستند که پژوهشگران مىتوانند از آن براى ارزیابى کفایت حجم نمونه بهره بگیرند.