تحولات اجتماعی ایران در دو سدۀ اخیر، روندی بسیار آشفته و پر تنش داشته است. این تحولات، به نسبت جوامع غربی با تأخیر آغاز شده، به کندی پیش رفته و با گسستهای متعدد و گاه واگشتهایی همراه بوده است. در طول این دو سده، بسیاری از تلاشهای معطوف به اصلاحات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نافرجام مانده و فرایندهایی نظیر صنعتی شدن، ...
بیشتر
تحولات اجتماعی ایران در دو سدۀ اخیر، روندی بسیار آشفته و پر تنش داشته است. این تحولات، به نسبت جوامع غربی با تأخیر آغاز شده، به کندی پیش رفته و با گسستهای متعدد و گاه واگشتهایی همراه بوده است. در طول این دو سده، بسیاری از تلاشهای معطوف به اصلاحات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نافرجام مانده و فرایندهایی نظیر صنعتی شدن، مردم سالاری و گسترش فرهنگ مدنی با موانع فراوانی روبرو بوده است. این وضعیت در مقاطع متعددی به انباشت مشکلات و تراکم بحرانهای سیاسی و اجتماعی انجامیده و تنشها، جنبشها و انقلابات متعددی را به همراه آورده است. چنین پیامدهایی، به نوبۀ خود، روند تحولات اجتماعی را آشفته تر ساخته است. این مقاله نشان میدهد که علاوه بر ساختارها و کارگزاران اجتماعی، مختصات زمانی رویدادها و فرایندها، نقش مهمی در تعیین سرشت و سرنوشت روند تحولات ایران معاصر داشته است. به عبارت دیگر، فرایندهای دگرگونی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این سرزمین با تصادفها، اقترانها و جابجاییهای متعددی همراه بوده است. برخی از این فرایندها در اثر حوادث غیر مترقبه دچار کندی یا توقف شده و برخی دیگر، در اثر پس و پیش شدن ترتیبات منطقی، دچار تداخل و اختلال شدهاند. این وضعیت به نوبۀ خود، بر آشفتگی و آشوب در روند کلی تحولات اجتماعی در ایران معاصر افزوده است.