per
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
2017-12-22
18
4
3
29
33886
scientific
تحلیل کیفی پیامدهای اجتماعی-اقتصادی کار اقماری در ایستگاههای تقویت فشار شرکت ملی گاز
Qualitative Analysis of the Socio-Economic Consequences of Shift Work at Gas Compressor Stations of the National Iranian Gas Company
علیرضا کریمی
alireza.karimi@khu.ac.ir
1
استادیار دانشگاه خوارزمی
کار اقماری که در آن ماه کاری به دو نیمه کار-خانواده تقسیم میشود دارای پیامدهایی است که آن را از سایر مشاغل متمایز میسازد. هدف اصلی پژوهش شناسایی پیامدهای اجتماعی- اقتصادی کار اقماری در ایستگاههای تقویت فشار گاز است. روش پژوهش کیفی و گردآوری دادهها و استفاده از 4 گروه مرکز و 11 مصاحبه میباشد. بعد از استخراج و مقولهبندی یافتهها باید گفت که مهمترین پیامدهای اقتصادی مثبت کار اقماری مربوط به ضریب حقوقی بالا، ایجاد فرصت مناسب برای سالهای پایانی خدمت و بازنشستگی و همچنین فرصت ایجاد شغل دوم است. مهمترین پیامدهای اجتماعی مثبت کار اقماری شامل فرصت ادامه تحصیل کارکنان، امکان گذران اوقات فراغت طولانیتر و تعامل عمیق با سرپرست و همکاران میباشد. مهمترین پیامدهای اجتماعی منفی کار اقماری نیز در برگیرنده شرایط نامناسب محل استراحت کارکنان، تعارض پایگاه شغلی ذهنی و عینی کارکنان، تعارض نقش کار- خانواده کارکنان و احساس بیگانگی از خود است.
The work shift in which the working month is split into two parts of the work/family, has consequences that distinguish it from other jobs. The main purpose of the research is to identify the socio-economic consequences of shift work at Gas Compressor Stations. The research method is qualitative and has been used from 4 focus groups and 11 interviews. The findings of the research showed that the most important positive economic consequences of shift work related to high salaries creating the opportunity for retirement, as well as the opportunity to create a second job. The most important positive social consequences of shift work include the possibility of continuing education of employees, the possibility of spending more leisure time and deep interaction with supervisor and colleagues. The most important negative social consequences of shift work include unfavorable conditions for resting place, conflict between objective and subjective job status, conflict between the role of work-family and the feeling of alienation.
http://www.jsi-isa.ir/article_33886_a0bff128af288bca0f56b62e111ca654.pdf
کار اقماری
تعارض نقش کار-خانواده
کمپ استراحتگاهی
احساس بیگانگی از خود
Shift work
Gas compressor station
Economic consequences
Conflict between the role of work-family
Rest camp
Feeling of alienation
per
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
2017-12-22
18
4
30
52
33887
scientific
«خود و دیگری» در اندیشة نیما
Self & Other in Nima`s Thought
احسام سلطانی
ehsamsiltni@yahoo.com
1
محمدجواد زاهدی
2
کارشناس ارشد جامعه شناسی
هیات علمی دانشگاه پیام نور تهران
به دلیل سرشت اجتماعی انسان، اساساً تنهایی ناممکن است. اجتماع، نه با «من» بلکه با یک انسان دیگر، با «تو»، شکل میگیرد. باختین از جمله افرادی است که در مباحثی که پیش میکشد به این امر اشاره میکند که وجود دیگری شالوده شکلگیری "خود" است. در مقاله حاضر به «خود» و «دیگری» در اندیشة نیما پرداخته شده است. منظور از دیگری، صدا و زبانی متفاوت نسبت به صدا و زبان «من» است. در این مقاله سعی شده است تا سویههای مختلف و متفاوت این موضوع مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار از آراء میخائیل باختین، متفکر روس، استفاده شده است. تحقیق حاضر بر رویکرد کیفی استوار است و از روشهای تحلیل گفتمان، تحلیل محتوای کیفی و تحلیل مضمون نیز استفاده شده است.
یافتههای تحقیق بازگوی آن است که نیما با پیش کشیدن مباحثی دربارة «خود» و «دیگری» از جمله شاعرانِ پس از مشروطه در ایران است که به این مسئله به طور جدی پرداخته است اما به دلیل تعلق خاطری که به دیالکتیک هگل دارد، در مراحل بعدی کار خود، تفاوت میان «من» و «دیگری» را به نفع جهانی یکپارچه، منسجم و وحدتیافته مصادره میکند.
Due to the social innate of the human being, loneliness is basically impossible. Society is formed not by "me" but with the “other” which is "you". Bakhtin is one of those who discusses that other`s entity is what makes "self". In this paper, "self" and "other" are discussed in Nima`s thought. By "other", we mean another voice and language other than mine. In addition, the paper attempted to assess different aspects of this issue. For this purpose, the ideas of Michael Bakhtin, a Russian scholar, have been used. The present research was based on the qualitative method and discourse analysis, qualitative content analysis, and sensitivity analysis were also used.
The findings showed that Nima, by discussing subjects such as "self" and "other", is one of those post-Constitution (Mashroutiat) poets in Iran who works on this subject seriously. But due to his obsession to Hegel`s dialectic, in later stages of his work, Nima seizes the difference between "I" and "other" to the benefit of a unified, coherent and unique world.
http://www.jsi-isa.ir/article_33887_25b7d58ab1ab36eb71be938a41232f4f.pdf
منطق گفتو گویی
مکالمه گرایی
"من"
"دیگری"
گفتمان مسلط
Self
other
I
Nima
Bakhtin
per
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
2017-12-22
18
4
53
81
33888
scientific
تحلیل ابژکتیویتۀ ماکس وبر در پرتو فلسفۀ استعلایی کانت
Analyzing Max Weber's Objectivity with the Use of Kant's Transcendental Philosophy
سیداسماعیل مسعودی
1
سید سعید زاهد زاهدانی
zahedani@shirazu.ac.ir
2
دانشجوی دکترای دانشگاه شیراز
دانشیار دانشگاه شیراز
ماکس وبر حامل مهمترین پرسش فلسفیِ مجادلات روششناختی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بوده است: «معنا و ماهیت ”ابژکتیویته“ در علوم فرهنگی و اجتماعی چیست؟». او با گذر از دوگانۀ پوزیتیویستیِ ”آزادی ارزشی“ و ”حکم ارزشی“ و استفاده از اصطلاحِ ”ربط ارزشیِ“ طرح شده توسطِ مکتب نوکانتی جنوب غربی آلمان توانست مسیر ویژهای برای تاسیس علوم فرهنگی و ابژکتیویته آن فراهم آورد. اما فهم و تبیین جایگاه ”ربط ارزشی“ برای دستیابی به ابژکتیویته در علوم فرهنگی و همچنین یافتن ضعفهای آن، نیازمند تأمل و بازخوانی فلسفی است. ماکس وبر ”ربط ارزشی“ را به پشتوانۀ آباء فلسفیاش (از جمله ریکرت) با ”بازگشت به کانت“به سرانجام رساند؛ اما رجوع وبر به کانت در آثار روششناختیاش به صورت مختصر و کاملاً جسته و گریخته بوده است. این مقاله، عهدهدار بازطراحی منظم اندیشه وبر برای تبیین جایگاه ربط ارزشی در ابژکتیویته براساس فلسفۀ کانت به خصوص با تاکید بر وجه ”استعلایی“ این فلسفه است. تحلیل استعلایی و کانتیِ مسئله ابژکتیویته ماکس وبر، به لحاظ روشی از سنخ فلسفۀ علوم اجتماعی بوده و دارای دو بُعد تفسیری و انتقادی همزمان است. با تفسیر ابژکتیویته ماکس وبر براساس فلسفۀ استعلایی کانت روشن گردید که ” ارزش“ به مثابۀ حد و شرط ”پیشینی“؛ هم شرط شکلگیری و هم شرط فهم ابژههای فرهنگی است. از همین رو، هر چند ربط ارزشی شرط ابژکتیویته تحقیق است اما اساساً یک شرط سوبژکتیو است.
Max Weber put forward the most important philosophical question of methodology in the late nineteenth and early twentieth century: "What is the meaning and nature of objectivity in social and cultural sciences?" By using the neo-Kantian concept of "value relation" Weber prevailed over the positivistic dichotomy of "value freedom" and "value judgment" and helped to establish cultural science and its objectivity. We need more philosophical reviews to understand and analyze the importance, and meanwhile, the weaknesses of "value relation" for capturing objectivity in cultural sciences. Following his previous philosophers, such as Rickert, Max Weber could manage the job by returning to Kant. However, there are few references to Kant in his methodological writings. This article intends to have a systematic review of Max Weber's thought and analyze the Kantian value relation of objectivity in his ideas with an emphasis on its transcendental dimension. From the methodological point of view, the analysis of transcendental and Kantian objectivity of Max Weber belongs in the realm of the philosophy of social sciences. Looking at Max Weber's objectivity with regard to Kantian transcendental view showed that value as a limit and a priori condition is a condition of formation and meanwhile, condition for understanding cultural objects. Therefore taking into account that value relation is the condition of objectivity of research, but it is essentially a subjective condition.
http://www.jsi-isa.ir/article_33888_178df78f08b18d6e88ece2a2ce66daf6.pdf
ابژکتیویته
ارزش
استعلایی
ربط ارزشی
کانت
وبر
objectivity
value
value relation
transcendental
Weber
Kant
per
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
2017-12-22
18
4
82
107
33889
scientific
بررسی تجارب زیسته اقدام به خودکشی زنان شهر ایلام با رویکرد روشی نظریه مبنایی
The Study of Ilami Women's Suicidal Experiences Using the Grounded Theory
زهرا رضایی نسب
rezaeiz24@yahoo.com
1
محمدتقی شیخی
mtshykhi@yahoo.com
2
فاطمه جمیلی کهنه شهری
fjamily@alzahra.ac.ir
3
دکترای دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ایران، ایلام
استادگروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی، تهران، ایران
استادیار دانشگاه الزهراء
خودکشی به عملی ارادی و آگاهانه در خاتمه بخشیدن به زندگی فرد اطلاق میشود که متاسفانه شواهد موجود نشان می دهند که این پدیده در دنیای امروز رو به گسترش است. و بهعنوان آسیب و مسئله اجتماعی، یک رفتار پرخطر و یک بیماری در نظر جامعه شناسان، جرم شناسان، روان شناسان و پزشکان مطرح است. هدف از این مقاله بررسی پدیده خودکشی زنان شهر ایلام با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روشی نظریه مبنایی میباشد. زنان ایلامی که اقدام به خودکشی کردهاند بهعنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد. که طی مصاحبه با 20 زن، اشباع نظری حاصل شد. قابلیت اعتماد در این تحقیق براساس سه تکنیک اعتباریابی توسط اعضا، مقایسههای تحلیلی، و نظر متخصصان بهدست آمد. با تحلیل و کدگذاری مصاحبهها، فرضیه اصلی استخراج و مقولههای تنش در زندگی، کژکارکردی خانوادهها، باور به تغییر، باور به رهایی، بستر اقتصادی، جامعهپذیری ناقص دینی-اجتماعی، فشار هنجاری، تناقض هنجار با واقعیت بهعنوان علل خودکشی زنان شناسایی شد.
Suicide refers to a deliberate and conscious action of ending the person's life. The evidence suggested that the suicide rate is increasing in the contemporary world. This phenomenon is considered a social problem, a high-risk behavior, and a disease by sociologists, criminologists, psychologists, and physicialus. The present article attempted to investigate the failed suicide attempts of women in the city of Ilam using the grounded theory. The research population was the women Iranian who committed suicide. After doing twenty interviews, we reached theoretical saturation. To measure the research reliability, 3 techniques were used: analytical comparison, respondents' opinions, and experts' opinions. In the end, the main hypothesis was extracted by analyzing and coding the interviews. Findings revealed that the reasons for suicide were: tension in life, dysfunctional families, belief in change, belief in freedom, economic context, incomplete social-religious socialization, normative pressure, and normative contradiction with reality.
http://www.jsi-isa.ir/article_33889_c82aaf06a85ee8487834c0b5ad10ce30.pdf
خودکشی
زنان
نظریه مبنایی
شهر ایلام
Suicide
Women
grounded theory
Ilam city
per
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
2017-12-22
18
4
108
129
33890
scientific
نهاد طلاق تفسیری از دادههای شهر کرمانشاه
Divorce Institution; An Interpretation of Kermanshah City's data
محمد فرهادی
m.farhadei@gmail.com
1
استادیار دانشگاه رازی
خانواده همچون سایر نهادهای اجتماعی در جریان سازگاری با تحولات کلان، دستخوش تلاطمی است که خالی از خطر و خسران نیست. تحولاتی مانند بازاری شدن زندگی معاصر و پیامدهای اجتنابناپذیر آن از جمله فردگرایی، مصرف گرایی، توسعه شخصی و پیشرفت، خانواده را با موقعیتی روبهرو کرده که مواجهه با آن منجر به بازاندیشی نقشها و هنجارهای نهاد خانواده شده است. در این مقطع مشخص زمانی، واکنش عاملان اجتماعی رها کردن خود از قید این نهاد است که منجر به افزایش آمار طلاق شده است. از این منظر طلاق نشانهای از نارسایی نهادی در خانواده و روی دیگر این نهاد است.
مسائل اجتماعی و اقتصادی متناظر با طلاق آنرا به ضایعهای بدل کرده که در حال آسیبرساندن به نهاد خانواده است. فقدان الگوی نهادی برای طلاق، عاملان اجتماعی را در مقابل پیامدهای آن تنها رها کرده است. توجیه ضرورت تلقی طلاق به مثابه یک نهاد برای تمهید مناسبات هنجاری عمل در این مرحله از زندگی هدف این نوشته است. روش متبوع مکتوب حاضر تحلیل دادههای موجود و تدقیق و تصحیح آن با کمک مصاحبههای نیمهساختاریافته است.
آنچه به عنوان یکی از نتایج این پژوهش قابل اشاره است، کاهش آسیبها از رهگذر تأسیس نهاد طلاق است. طلاق نه تنها پایان یک خانواده است بلکه با آثاری که به لحاظ اجتماعی به جا میگذارد به طور کلی در حال تبدیل شدن به پایان نهاد خانواده است. اما نهاد طلاق میتواند به استواری نهاد خانواده یاری برساند.
The family institution, like other social institutions, undergoes a far-reaching change during coping with the great evolutions. The evolutions such as the marketization of contemporary life and its inevitable consequences, including individualism, consumerism, personal development, and progress have created a new situation, in which the family should reflect on the social roles and norms. The “divorce institution” is the other side of the family. This paper examined the existing data using the semi-structured interview technique. The findings showed that in order to decrease the damage, it is necessary to establish a divorce institution. A divorce is an end of a family and it also can end the family institution due to its social consequences. Therefore, it can be said that establishing the divorce institution will stabilize the family institution.
http://www.jsi-isa.ir/article_33890_879c62d1a9caf794642ba5f95aa64fcb.pdf
کارکرد
مسأله جامعهشناختی
نهاد طلاق
نهاد خانواده
نقش
family institution
divorce institution
Kermanshah city
stable family
per
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
2017-12-22
18
4
130
164
33891
scientific
زنان جوان و بازتعریف معنا و نقش مادری مطالعهای بر روی مادران 25 تا 40 ساله ساکن شهرری
Young Women and Their Redefinition of Motherhood Role
مریم رفعت جاه
m_rafatjah@yahoo.com
1
دانشیار گروه انسان شناسی دانشگاه تهران
مطابق تعریف سنتی، مادری مهمترین نقش یک زن و موجب کمال او و مراقبت و تربیت کودک مختص مادر است. اما امروزه با افزایش آگاهی و تامل زنان در زندگی روزمره، و در اثر شکاف بین تعاریف سنتی و تجارب واقعی مادری افزایش یافته، زمینه توجه بهتجربهمادری و بازتعریف معنا و نقش مادری فراهم شده است. در این پژوهش تلاش شده تا معانی و تصور پیشینی زنان از مادری و تجربیات واقعی و تصورات و معانی کنونی آنان در این خصوص با روش کیفی مورد مطالعه قرار گیرد. زنان مورد مطالعه از میان مادران متاهل غیرشاغل جوان ساکن محله دولت آباد انتخاب شده است. روش نمونهگیری نظری یا مفهومی بوده از این رو دو معیار تحصیلات و گرایش دینی، که مطالعات اولیه نشان میداد در معنا و عملکرد مادری تفاوت ایجاد میکند در نمونه گیری لحاظ شده است. فنون گردآوری دادهها مصاحبهعمیق و مصاحبهنیمه ساخت یافته بوده است. براساس یافتهها، آن چه در همه مادران مشترک بود تمایل بهمادر شدن و باور بهضرورت آمادگی و آموزش برای نقش مادری بود اما مادران تحصیلکرده، صرف نظر از گرایش دینی شان ضمن مهم دانستن مادری نگاه انتقادی بهمعنای رایج مادری داشته و در پرداختن بهعلایق شخصی فعال تر عمل میکردند. در مادران تحصیلکرده با گرایش دینی بالا شکاف بین تصور و تجربهمادری از تحصیلکردههای باگرایش دینی پایین کمتر بود با این حال در دیدگاه انتقادی بهقلت حقوق و کثرت وظایف مادران با آنان مشابهبودند. همچنین غالب پاسخگویان مادری را نقشی پرزحمت، بی وقفه، بی اجر و پیچیده که دارای کمترین حقوق و بیشترین مسئولیتهاست برشمردند و بر این نظر بودند که هم پدران و هم جامعه و دولت بایستی در انجام وظایف مادری، از زنان حمایت کرده حقوق آنان را افزایش و مسئولیتهایشان را تعدیل کنند؛ جامعه فقط بهفداکاری و قداست مادری اشاره دارد بی آنکه در عمل اقدامات موثری برای بهبود آن انجام دهد.
According to the traditional definition, motherhood is the most important role of a woman. It also says that rearing a child makes women perfect. But a growing consciousness among women as well as the gap between traditional definitions and real experiences of motherhood have made people pay more attention to motherhood experiences and redefine this role. In this article, we compared women’s prior conceptions of motherhood with their present experiences using the qualitative method. The study group was selected from the young unemployed mothers in Dowlat Abad neighborhood. Since our sampling method was conceptual, we put aside the two factors of education and tendency towards religion. Moreover, to gather the data, we used in-depth and semi-structured interview techniques. Findings showed that tendency towards to be a mother and learning the motherhood role was common to the study group. Furthermore, educated mothers, regardless of their religious attitude, were openly critical of the current meaning of motherhood; and they also were active in following their personal interests. The religiously educated mothers felt a smaller gap between their conceptions and their motherhood experiences, compared to the educated mothers with a low tendency towards religion. In addition, the majority of mothers believed that the motherhood role is a tough, rewardless and complicated role which includes the least privileges and the most responsibilities. And they also maintained that the society, government, and fathers should help them do their duties.
http://www.jsi-isa.ir/article_33891_04a4d940c27d22aee814bdb7f6d61ad9.pdf
ایدئولوژی مادری
پایبندی دینی
تجربهمادری
تحصیلات عالی
مادری
هویت زنانه
motherhood
Higher Education
religiosity
motherhood ideology
experience of motherhood
feminine identity
per
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
2017-12-22
18
4
165
172
33892
scientific
مرور کتاب: بازخوانی کتاب: دریغ است ایران که ویران شود
.
فاطمه جواهری
1
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
مشخصات کتاب: فرامرز رفیعپور (1393) دریغ است ایران که ویران شود، نشر انتشار کندوکاوها و پنداشتهها(1360)؛ جامعه روستایی و نیازهای آن (1364)؛ سنجش گرایش روستائیان بهجهاد سازندگی و عوامل مؤثر بر آن (1372)؛ وسائل ارتباط جمعی وتغییر ارزشهای اجتماعی (1375)؛ جامعه، احساس، موسیقی(1375)؛ توسعه وتضاد(1376)؛ آناتومی جامعه(1377)؛ آنومی یا آشفتگی اجتماعی(1378)؛ کارائی بیمارستانها (1378)؛ موانع رشد علمی در ایران (1381)؛ تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی(1382)؛ علوم انسانی در ایران: نگاهی از بیرون و درون (1383)؛ سرطان اجتماعی فساد (1386)؛ آفریقای جنوبی: درسهایی برای ایران (1388)؛ دریغ است ایران که ویران شود (1393) و تضاد غرب وشرق: ایران وکشورهای غربی(1395) شانزده کتابی است که در طول 36سال اخیر توسط دکتر فرامرز رفیع پورتدوین شده است. در واقع او بهطور میانگین هردو سال و نیم یک بار، یک کتاب جدید به اجتماع علمی عرضه کرده است. مکتوبات او در سه بخش قابل تفکیک است: - آثار مربوط به حوزه روششناسی تحقیق، - آثار برگرفته از فعالیت های پژوهشی نویسنده، - آثار معطوف به تحلیل مسائل جامعه ایران.
http://www.jsi-isa.ir/article_33892_6a811ef4cc732befdb6bb7ad9b68d920.pdf
ندارد