%0 Journal Article %T بررسی بازاندیشانه تاثیر صور نابهنجار بر شدت همبستگی مکانیکی در دوران مدرن بر اساس تئوری دورکیم مطالعه موردی : شهر تهران %J مجله جامعه شناسی ایران %I انجمن جامعه شناسی ایران %Z 1735-1901 %A صفاری, حسام‌الدین %A توفیق, ابراهیم %D 2009 %\ 07/01/2009 %V 10 %N 2 %P 136-177 %! بررسی بازاندیشانه تاثیر صور نابهنجار بر شدت همبستگی مکانیکی در دوران مدرن بر اساس تئوری دورکیم مطالعه موردی : شهر تهران %K شدت همبستگی مکانیکی %K صور نابهنجار %K کشورهای پسااستعماری %K تکه برداری %K دوران گذار %K تفسیر مبتنی بر گسست از دوران مدرن %R %X این نوشتار تلاش می کند با نقد قرائت/ برداشت خطی «تکامل‌گرایانه» از تئوری دورکیم _که تمام تواریخ مختلف را در مقابل تاریخ مسلط قربانی می‌کند[1]_ ابتدا در سطح مفاهیم با طرح مفهوم گیدنزی تفسیر مبتنی‌بر‌گسست از دوران مدرن و عدم پذیرش رویکرد مبتنی بر دوران گذار، با برساختن مفهوم شدت همبستگی مکانیکی، قائل به دیالکتیکی بین انواع همبستگی در دوران‌های مختلف تاریخی شود و دیدگاه تکامل‌گرایانه خطی را به چالش کشد. سپس در سطح تجربی، با تعریف عملیاتی از مفهوم فوق و با سود جستن از روش کمی و تکنیک پیمایش(پرسشنامه محقق‌ساخته)، در شهر تهران به آزمودن رابطه  مفهوم شدت همبستگی مکانیکی و مفهوم صور نابهنجار‌ پرداخته و با بررسی تأثیر مفاهیم جزئی مندرج در مفهوم صور نابهنجار، (یعنی آنومی، عدم هماهنگی و تقسیم‌کار اجباری) بر شدت همبستگی مکانیکی، بسیاری از پدیده‌های اجتماعی مدرن را که خوانش‌های پیشین،  با استناد به تئوری دوران گذار،  یا آن را استثناء تلقی می‌کرده و یا  قادر به توجیه آن نبودند، به مفهوم ‌کشد. [1]در اوایل و اواسط قرن نوزدهم نتیجه بلافصل دوره بندىتاریخ غرب، قبول اروپا به عنوان یک «مرجع همیشه حاضر» در تاریخنگاری غربی و غیر غربی است.  دیپش چاکرابارتى در این باره مى گوید: " چندین نسل پی در پی ، فلاسفه و متفکران ماهیت علوم اجتماعی  را شکل داده‌اند و نظریه‌هایی تولید کرده‌اند که کل بشریت را در بر گرفته است. همه می‌دانیم که این بیانیه‌ها در عین نادیده ‌‌گرفتن نسبی و گاه مطلق اکثریت نوع بشر، یعنى آنان که در فرهنگ هاى غیر غربى مى زیسته اند، تولید شده اند. این امر به خودى خود تناقض آفرین نیست، زیرا فلاسفه خود آگاه تر اروپایى همواره بر آن بوده اند تا این تمایل فکرى را به گونه اى توجیه کنند. تناقض هر روزى علوم اجتماعى جهان سوم این است که ما خود در مى یابیم و باورمان مى شود که این نظریه ها، به رغم جهل ذاتى شان نسبت به ما، به طرز اعلایى براى درک ما از جوامع خودمان مفید واقع مى شوند."  برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: اتابکی، تورج(2002)، فراسوی بینش جوهری،ترجمه ترانه یدا، سخنرانی احراز کرسی استادی تاریخ معاصر در دانشگاه آمستردام. و همینطور رجوع شود به:     %U http://www.jsi-isa.ir/article_21412_965c6048b129fcea3ad595da73b363d7.pdf