انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
16
1
2016
03
01
«مفهوم» در جامعهشناسی: چیستی، چگونگیِ شکلگیری و کارکردهای آن
5
40
FA
سیدحسین
نبوی
استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
در جامعهشناسی و نظریههای اجتماعی، مفهوم نقش بسیار مهمی دارد. مفاهیم زیادی وضع شدهاند و آثار زیادی هم برای توضیح این مفاهیم نوشته شدهاند. مسئله این است که مفاهیم چه هستند؟، چگونه شکل میگیرند؟ و چه کارکردایی برای علم دارند؟ و صاحب نظرانی که بیشتر از بقیه به مفهوم توجه داشتهاند این سوالات را چگونه توضیح دادهاند. کانت از مقولات به مثابه مفاهیم ماقبل تجربی سخن میگفت، هگل روی خود-تکاملی مفهوم تأکید میورزد، مارکس برعکس هگل، مفهوم و دیالکتیک مفاهیم را بازتاب جهان واقعی میداند، نیچه بر روی ماهیت استعاری مفاهیم متمرکز است و آنها را گورستان ادرکات تلقی میکند. دورکیم برعکس کانت، بر ماهیت پسینی و اجتماعی مفاهیم تأکید دارد و بلومر بر نقش کلیدی مفاهیم در علم و کارکردهای آن تمرکز دارد. صاحب نظران مذکور گرچه فیلسوف یا جامعهشناس هستند ولی رهیافت آنها در تحلیل مفاهیم در وهله اول، منطقی، سپس، روانشناختی و ادبی، و در وهله آخر، اجتماعی یا فرهنگی است.
مفاهیم حساس,مفهوم,مقولات,منطق,نظریه اجتماعی
http://www.jsi-isa.ir/article_20984.html
http://www.jsi-isa.ir/article_20984_788d09d971d9f9f3f953419a96f02fe9.pdf
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
16
1
2016
03
01
تاثیرجنگ تحمیلی برتغییرات زبانی
41
70
FA
مینو
سلیمی
دانشجوی دکتری پژوهشکده مردمشناسی پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی
زبان بهعنوان نظامی وابسته به فرهنگ جامعه، از دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی تاثیر میپذیرد. جنگ بهعنوان یکی از مهمترین دگرگونیهای اجتماعی، توانایی تاثیرگذاری بر تغییرات زبانی دارد. پژوهش حاضر درصدد بررسی تاثیر جنگ و پیامدهای آن مانند مهاجرت بر تغییرات و تداخل زبانی با بهرهگیری از تئوریهای مهاجرت و زبانشناسی اجتماعی است. روش این پژوهش مطالعه میدانی (مشاهده مشارکتی، جمعآوری مستندات، مصاحبه روایتی) است که منطقه مورد تحقیق (شهرستان سرپلزهاب) را مورد بررسی قرار میدهد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که مهاجرت بهعنوان یکی از پیامدهای جنگ تحمیلی نقشی اساسی در تغییرات فرهنگی داشته و تغییر جنبهای از فرهنگ، دیریا زود به تغییراتی در جنبههای دیگر میانجامد. این نکته را میتوان در مورد همه تغییرات فرهنگی به عنوان یک کل یکپارچه مانند زبان نیز در نظر گرفت. جنگ با دگرگونیهای عظیم خود باعث تغییرات زبانی و فرهنگی و یا تداخل رسوم فرهنگی، اجتماعی در منطقه مورد مطالعه شده و در نتیجه ما با شکل نوینی از مفاهیم تغییریافتهی زبانشناختی، تداخلهای زبانی، گاه مرگ زبانی و باز آفرینی تازهای از ادبیات شفاهی در حوزه ارتباطات میان فرهنگی در این منطقه روبهرو هستیم.
تداخل زبانی,تغییر فرهنگی و اجتماعی,جنگ,زبان شناسی اجتماعی,مهاجرت
http://www.jsi-isa.ir/article_21104.html
http://www.jsi-isa.ir/article_21104_aea39055f5a04f3509099da90f9b482b.pdf
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
16
1
2016
03
01
زبان و تفکر در پرتو ترجمه های دوره ناصرالدین شاه قاجار (1313-1264ه.ق)
71
88
FA
محمد امیر
احمدزاده
استادیار پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نوشتار حاضر بر محور این مساله اصلی متمرکز است که نشان دهد چگونه میتوان ترجمههای دوره ناصرالدین شاه را بهعنوان برآیند ذهن و زبان مترجمان و متفکران در ارتباط با دنیای بیرونی ارزیابی کرد؟ در این راستا برآنیم تا نسبت زبان ترجمه متون علمی و فرهنگی جدید در جامعه مبدا (اروپا) را با فهم و زبان و اندیشه مترجمان ایرانی در جامعه مقصد ارزیابی نماییم زیرا در پرتو این نوع بررسی بسیاری از نواقص و مسائل دنیای ذهن و زبان مترجمان و متفکران ایرانی در مواجهه با متنهای تولید شده در دنیای جدید مشخص خواهد شد. به منظور تبیین مساله فوق از روشهای تحلیل متن و مفاهیم زبانی با مراجعه به برخی نظریهها و الگوهای روششناختی تحلیل گفتمان از جمله لاکلاو و موف و میشل فوکو استفاده میشود که براساس آنها، زبان ترجمهها مهمترین عرصه ارتباط اجتماعی بوده که با حضور مقتدرانه خود به بازنمایی و تصویرسازی درک انسان از وجود خود و دنیای بیرونی پرداخته و آن را در دنیای نوشتارهای اروپایی سامان و معنا بخشیده است. دستاورد تحقیق ما نشان میدهد که ترجمه به مثابه یکی از مهمترین کانالهای انتقال فهم از دنیای جدید به ایفای نقش مهمی در معرفی و استخراج یک برنامه تحولساز و فرایند دگرگونی از درون متنهای تولیدشده در دنیای اروپایی را برای اهداف مترقیانه برخی رجال سیاسی و فرهنگی عصر ناصری پرداخت امّا برخی موانع زبانی و فکری از یک سو و مقطعی بودن سیاستگزاریهای متولیان دولتی و درباری در عرصه ترجمه از سوی دیگر باعث شدند تا این فرایند انتقال زبانی و فکری عمدتاً در حدّ محدودی باقی بماند و دچار انقطاعات تاریخی گردد با این حال جامعه ایران در تداوم گرایش خود به این راه در قالبهای گوناگونی زبانی و بیانی به تداوم اهداف و بازتولید آمال جدید خود پرداخت. در این راستا بود که مفاهیم جدید در قالب تالیفات اقتباسی و مقالات و روایتهای روزنامههای جدید از تحولات مدرن، بازتاب فرهنگی و اجتماعی پیدا کرد و مقدمه فهم پیشامشروطگی گروههای فعال اجتماعی جامعه ایران از تحولات سیاسی، فکری و اجتماعی اروپای قرن نوزدهم گردید.
بازنمایی,ذهنیت و زبان,زبان ترجمه,مترجمان و دنیای متن,نوگرایی
http://www.jsi-isa.ir/article_21105.html
http://www.jsi-isa.ir/article_21105_f1980432b5e1abdc0b56afd4cea7cb84.pdf
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
16
1
2016
03
01
نسبت زبان پارسی با بازسازی جامعوی در ایران و ذهن ترجمهای
89
109
FA
اسمعیل
خلیلی
..
ریحانه
گرانسایه
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مطالعات ترجمه دانشگاه فردوسی مشهد
این متن که در پی طرح فرضیّهیی برای شناخت نقش کلیّت علوم انسانی است، میکوشد، با کاوش سریع کوششهای معطوف و ناظر به امر بازسازی جامعوی[1] در چند دورة حاد تاریخِ ایران، نقش زبان را در فرآیندهای گسسته و پیوستة ایدههای بازسازی جامعه اجمالاً شناسایی کرده، سرانجام با مقایسة نوع و نقش ترجمه در علوم انسانیِ ما در دورهی اخیر، تأثیر ترجمه را بر ایدهها و کوششهای بازسازی جامعه دریابد. ابتدا ایدههای بازسازی پس از حملة اعراب تا قبل از <em>فردوسی</em> و پس از او، بهمنظور پی بردن به چراییِ تلاش <em>فردوسی</em> برای پی افکندنِ امر بازسازی بر آرمان، رهیافت و منطق زبانیاش با یکدیگر مقایسه میشوند. سپس، سایر ایدههای بازسازی در دو تحوّل پس از حملة مغول و پس از صفویه و میزان موفقیت آنها ارزیابی میشوند. متن به تشریح اجمالی نسبت علوم انسانی با زبان پارسی در شرایطی میپردازد که منطق تحول بر اساس عملکرد ترجمه در جهان ذهن و زبان ما رقم میخورد. نتیجة کاوش پیشنهاد میکند که نوعی فقدان توجه به مبانیِ معرفتشناختیِ زبان بهطور خاص، به کلیت زبان پارسی بهطور عام و به کلیّتِ امر جامعوی بهطور اعم، در طرحوارههای علوم انسانی اخیر ما به چشم میآیند که در این میان عامل ترجمه از تأثیر بسیاری برخوردار بوده و هست. مقاله، این فرضیه را مطرح میکند که «احتمال موفقیت علوم انسانی در ایفای کارکردشان در امرِ بازسازی جامعوی ایران، تابعی از نسبتِ توجه این علوم به مبانیِ معرفتیِ جامعة ایران» است. مباحث مربوط به ترجمه که مستخرج از پژوهشی جامع با عنوان «مسائل جامعوی ترجمه و مترجمان ایران[2]» است، پیشنهاد میکنند که آنچه در دو قرن اخیر در ایران واقعشده فرو کاستن اندیشه به ترجمه و پیداییِ ذهن ترجمهای بوده است و لذا احتمالی برای موفقیت علوم انسانی در ادامة این روند متصور نیست، بلکه ایفای کارکرد این علوم «تابعی از نسبتِ توجّه به بنیادهای معرفتشناختیِ زبانِ پارسی در ایران است».
بازسازی جامعوی ایران,تحوّل جامعوی,ذهن ترجمهای,مسأله جامعوی,معرفت ترجمهای,معرفت جامعوی
http://www.jsi-isa.ir/article_21106.html
http://www.jsi-isa.ir/article_21106_c9e20d72217cc8ec04d37a5acc42547c.pdf
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
16
1
2016
03
01
مقاومت، ممارست و مماشات گفتمانی: قلمروهای گفتمان و کارکردهای نشانه – معناشناختی آن
110
128
FA
حمیدرضا
شعیری
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
گفتمان از دیدگاه زبانشناختی به کنشی فردی اطلاق میگردد که نتیجۀ استعمال زبان است. چنین کنشی که تجارب بیرونی و زیستۀ گفته پرداز را به همراه کنکاشِ درون زبان به حوزۀ گفتمان منتقل میکند ما را با ویژگیهای متفاوت و متنوعی مواجه میسازد که این تحقیق فقط بخشی از آن را برجسته میسازد. از میان کارکردهای مختلف گفتمان سه ویژگی مقاومتی، ممارستی و مماشاتی وجوهی هستند که مبنای شکل گیری بسیاری از گفتمانها به شمار میروند. تاکید بر این سه ویژگی به این دلیل است که هر کنش گفتمانی قبل از هر چیز آزادسازی میزانی از انرژی است که فرآیند گفتمانی و پویایی آن را تضمین میکند. همین انرژی است که سبب ایجاد فضای مقاومت، ممارست و یا حتی مماشات گفتمانی میگردد. مقاومت گفتمانی سبب میگردد تا یک وضعیت ایجابی و تثبیت شده نفی شود و وضعیتی متفاوت و جدیدی جایگزین آن گردد. مهمترین نتیجۀ نفی کارکرد ایجابی یک گفتمان ورود به چشم انداز جدیدی است که مسیر حرکت گفتمانی را باز نموده و میتواند شرایط رشد و استعلای آن را فراهم سازد. کنشهای گفتمانی همواره امکان تمدید حضور خود را در فرآیندی متفاوت از آنچه برای آنها ترسیم شده است دارند. جریانهای کنشی دارای آستانۀ مقاومت متفاوت هستند. با وارد کردن میزانی از انرژی به یک جریان میتوان مسیر حرکت آن را تغییر داد. مقاومت و ممارست قدرت گفتمانی را بازتعریف میکنند. به همین دلیل قدرت میتواند با گستره کمّی، حضور خود شرایط ایجابی را تغییر دهد. اما گاهی نیز تقلیل و تضعیف همین گسترۀ کمینوعی ممارست جهت بهبود کیفی حضور است. به همان میزان که اسطورهسازی، مقاومت گفتمانی را افزایش میدهد به همان میزان نیز جذب و حل شدن در گفتمانهای جاری شرایط مماشاتی حضور را افزایش میدهد. ویژگی مقاومتی گفتمان راه را بر استعلای ساحت حضور کنشگران گفتمانی میگشاید.چنین مقاومتی امکان جابجایی کنشها و جلوگیری از انجماد آنها را فراهم میکند. اینک باید دید چگونه و بر اساس چه کارکردهایی گفتمان وارد مسیر پویای ممارست و به پشتوانۀ آن تغییر وضعیتهای ایجابی و تثبیت شده میگردد ؟ هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل سه ویژگی مقاوتی، ممارستی و مماشاتی گفتمان از دیدگاه نشانه – معناشناسی جهت تبیین این موضوع مهم است که گفته پردازی فضایی چالشی است که استحاله و استعلای معنا در آن وابسته به تغییر شرایط ایجابی به شرایط سلبی و یا پویاجهت جلوگیری از رسوب معناست.
گفتمان,مقاومت,ممارست,مماشات,نشانه – معناشناسی
http://www.jsi-isa.ir/article_21107.html
http://www.jsi-isa.ir/article_21107_f4a215c69bb2376a1cb9e1e5df9b5743.pdf
انجمن جامعه شناسی ایران
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
2783-3054
16
1
2016
03
01
تحلیلی با رویکرد سیستمی از نشانه شناسی اجتماعی در قالب چهار نظام معنایی اریک لاندوفسکی
129
147
FA
مرتضی
بابک معین
دانشیار و عضو هئیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز
کامران
پاک نژاد راسخی
کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه علم و فرهنگ تهران
رویکرد یا نگرش سیستمی در دهههای اخیر همواره به عنوان ابزاری کارآمد، مکمل مطالعات تخصصی پدیدههای مختلف در حوزههای گوناگون دانش بوده و موجب درکی جامع و چند وجهی از چرایی و چگونگی روندهای حاکم بر رخدادها و پدیدهها میگردد؛ به خصوص در سده اخیر که علم با تولید و انباشت حجم عظیمی از دادههای تخصصی بسیار متنوع روبرو بوده و بنا بر سنت دانش کلاسیک با تکیه بر تحویلگرایی مبتنی بر روشهای تحلیلی سعی در تجزیه عناصر سیستم و کشف روابط بین آنها داشت تا بتواند رفتار کل مجموعه را تبیین کند. این روش تحلیلی بر مبنای دو پیش فرض بود، نخست آنکه اندرکنش بین اجزا وجود نداشته یا بسیار ضعیف باشد تا عناصر مجموعه قابلیت تفکیک دقیقی داشته باشند و دوم آنکه روابط میان اجزا با معادلات خطی ساده قابل توصیف باشد؛ امروزه به خصوص با مطرح شدن نظریه آشوب و ریاضیاتِ غیرخطی متصل به آن دیگر بدیهی است که اندرکنش اجزای تمامی سیستمها از دو شرط یاد شده تبعیت نمیکنند؛ بنابراین نگرشی کلگرایانه در تحلیل سیستمها لازم میباشد. در این مقاله بر اساس تعریفی سیستمی از فرآیند تولید <em>معنا<strong>[1]</strong></em> توسط <em>سیستمهای پیچیدة سازگار<strong>[2]</strong></em>، نحوه اندرکنش بین سوژه و ابژه(فرد با دیگری در نظام اجتماعی) در چهار نظام معنایی لاندوفسکی[3] در مطالعهای تطبیقی با حالات چهارگانه اندرکنش سیستمها، مقایسه و پس از تبیین ساز و کار خلق معنا با رویکردی سیستمی در آن، نظام مبتنی بر کنش برنامهمدار را با وضعیت بازنده-برنده و نظام مبتنی بر کنش مجابساز را با وضعیت برنده-بازنده و نظام مبتنی بر تطبیق را با وضعیت برنده-برنده و نظام مبتنی بر تصادف را با وضعیت بازنده-بازنده منطبق شده است. دستاورد این پژوهش ارایه تحلیلی با رویکرد میانرشتهای در سه حوزه مختلف تئوری پیچیدگی، نشانهشناسی اجتماعی و علوم اجتماعی است که بهما نشان میدهد با رویکردی سیستمی میتوان بسیاری از پدیدههای نشانهشناختی با رویکرد اجتماعی و پدیدارشناختی را در سطحی اجتماعی – فرهنگی تحلیل کرده و به تبیین چرایی نتایج حاصل از روابط پیچیدة میان آنها، از زاویه دید سیستمی پرداخت. در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
<br clear="all" />
تطبیق,سمیولوژی,سمیوتیک,سیستمهای پیچیده,نظریه بازیها
http://www.jsi-isa.ir/article_21108.html
http://www.jsi-isa.ir/article_21108_070e39ff1026c3765c0225187a35d7c3.pdf