2024-03-29T09:34:36Z
http://www.jsi-isa.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4135
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
منازعة هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی و تأثیر آن در فروپاشی جبهةملی اول (1328ـ1332)
مهرداد
جواهریپور
رضا
صفایی
هدف این مقاله کاربست نظریة "هژمونی" گرامشی برای بررسی رابطة نیروهای ملی و مذهبی، و شناخت شالودة اجتماعی روابط تعارضآمیز این نیروها در متن تحولات دورة نخستوزیری دکترمصدق است. این بررسی براساس شواهد و دادههای تاریخی نشان میدهد منازعة نیروهای ملی و مذهبی بر سر هژمونی از عوامل مؤثر بر فروپاشی جبهةملی و سرنگونی دولت دکترمصدق بود. از آنجاییکه کشمکشهای سیاسی به تنهایی نقش کلیدی نداشتهاند، در اینجا کشمکشهای سیاسی در متن منازعة هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی تحلیل شدهاند. افزون بر این، منازعة هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی بر اساس تمایزی تحلیل میشود که گرامشی بین "رهبری سیاسی" و "رهبری اخلاقی ـ فکری" مطرح کرده است. یافتهها نشان میدهند که منازعة آیتاللهکاشانی و دکترمصدق بر سر "رهبری سیاسی" جنبش ملی، و همچنین منازعة گروههای ملی و مذهبی بر سر "رهبری اخلاقی فکری" نقش مهمی در تغییر موازنة نیروهای اجتماعی و شکلگیری ائتلاف ضدمصدقی در واپسین روزهای مرداد 1332 داشته است. درعینحال، این منازعة هژمونیک بحران عمیقتری را نیز در جامعة ایران آشکار ساخت: بحران هژمونی، بحران ناشی از دورة گذار از یک "جامعة سنتی" به یک "جامعة متوسط جدید بود که خودش را در تکثر منازعات هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی نمایان ساخت.
بحران
جبهةملی
جنبشملی
طبقه متوسط
منازعه
هژمونی.مدرن" به رهبری اخلاقی ـ فکری طبقة
2016
03
20
5
30
http://www.jsi-isa.ir/article_25061_febed9df75af1f5bf6fdd146b6833c7d.pdf
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
نگاهی به زمینههای اجتماعی-روانی شکست حکومت مشروطه و به قدرت رسیدن رضا خان در ایران
بهروز
علیخانی
یکی از جنبههای اصلی فرایند دموکراتیزه شدن جوامع جنبه عادتوارهای یا هابیتوسی آن است. در اغلب پژوهشهای پیرامون موضوع دموکراسی از این جنبه معمولا یا به عنوان بعد «فرهنگی» و یا مولفهای از ویژگی «فرهنگ سیاسی» یاد میشود. در این نوشتار بر ارائه مفاهیم دقیقتری برای درک این بعد از فرایندهای دموکراتیزه شدن یا دموکراسی زدایی تلاش گردیده است. با استفاده از مطالعه موردی چرایی و چگونگی به قدرت رسیدن رضاشاه، سعی بر نشان دادن ارتباط این جنبهها باهم شده است. از این منظر، فرضیه اصلی این نوشتار این است که به قدرت رسیدن رضاخان ارتباط بسیار تنگاتنگی با عادتواره (هابیتوس) اجتماعی یا الگوهای احساسی-رفتاری آن زمان بسیاری از ایرانیان از جمله سیاستمداران و روشنفکران داشته است. درجریان تغییر نهادهای سیاسی پس از انقلاب مشروطه به سمت دموکراتیزه شدن، این الگوها بهطور همپا تغییر نکردند و به این ترتیب به صورت مستقیم و غیرمستقیم نقشی اساسی در بازتولید نهادهای غیردمومراتیک سابق ایفا نمودند.
جامعهشناسی فرایندی؛ حکومت مشروطه؛ دموکراسی زدایی
عادتوارهای دموکراتیزه شدن؛ کند-سرعتی الگوهای رفتاری-احساسی اجتماعی
ناهمزمانی توسعه
2016
03
20
31
54
http://www.jsi-isa.ir/article_25062_f9026714f45a6a3018457bb971a5f5ff.pdf
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
ساخت، طراحی و برازش مدل و ارائة سنجهای برای سنجش سرمایة فرهنگی
آرش
حسنپور
وحید
قاسمی
مفهوم سرمایة فرهنگی ازجمله مفاهیم مهم، پرکاربرد، چندوجهی در جامعهشناسی و نظریة فرهنگی است. به دلیل همین خصائص مفهومی، این مقوله در مرحلة عملیاتی سازی، ساخت سنجه و طراحی گویه و مدل جامع سرمایة فرهنگی اقتضائات نظری، روشی و منطقی را میطلبد که برخی از مطالعات پیشین داخلی اهتمام کمی بدان داشتهاند. با تأکید بر اهمیت این مفهوم و مرور و نقد مطالعات پیشین داخلی پیرامون سرمایه فرهنگی، در این مطالعه تلاش شده است تا با استناد به سنت نظری پییر بوردیو و در سنت جامعهشناسی فرهنگی، پس از تفکیک رویکردهای مهم در بسط نظری سرمایة فرهنگی و اشاره به کاستیهای مطالعات پیشین داخلی از حیث تعریف، انتخاب مؤلفهها و عملیاتی سازی، مدلی جامع برای این مفهوم چندبعدی طراحی کرده و سپس با بهکارگیری روشهای پیشرفتة آماری و مدلسازی اعتبار آن را سنجیده و بهنوعی مدل را هنجاریابی نماییم. یافتههای این پژوهش، حاکی از نیکویی برازش شاخص سرمایة فرهنگی با استفاده از معیارهای چهارگانه اعتبار و قابلیت اعتماد مورد تأکید نظریهپردازان روش حداقل مربعات جزئی در چارچوب نرمافزار Smart Pls است. این مطالعه آزمون شده خود را مطابق با معرفت فرهنگی جامعة موردمطالعه برای سنجش این مفهوم، ارائه داده است.
برازش مدل
حداقل مربعات جزئی
ساخت سنجه
سرمایه فرهنگی
مدلسازی
معرفت فرهنگی
2016
03
20
55
95
http://www.jsi-isa.ir/article_25063_064fb5f6cdd3724cfb3d42e8d0259a64.pdf
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
چالشهای زیست دینی (مورد مطالعه جوانان شهرستان سنندج)
سیدحسین
سراجزاده
سارا
شریعتی
کیهان
صفری
واقعیت اجتماعی کردستان، خبر از وجود جریانهای دینی- عقیدتی میدهد که خوانشهای متفاوتی از دین و دینداری دارند، به طوری که میتوان از نوعی تکثر دینی- عقیدتی در کردستان سخن گفت که زیست دینی جوانان کُرد را با چالشهایی هم مواجه کرده است. این مطالعه به دنبال پاسخ به این پرسش است که: مهمترین چالشهای زیست دینی جوانان با وجود تکثر دینی-مسلکی در شهرستان سنندج کدامند؟ در این پژوهش از روش کیفی و به طور خاص از نظریة زمینهای برای تحلیل دادهها استفاده شده است. براساس دادههای گردآوری شده از میدان تحقیق، نُه مقوله با عناوین: سلفیگری و بنیادگرایی دینی، مکاتب دینی و تعارضات دینی، تضاد سنتهای دینی و مدرنیته، تحمیل ایدئولوژیهای سیاسی-دینیِ مرکزی، فرقهگرایی، ترکیب و تعارض دین و سیاست، رشد بیعدالتیهای دینی/ سیاسی/ ساختاری، بیاعتمادی به معرفان دینی و دنیاگروی برساخته شد. این مقولهها حاکی از ان است که در میدان اجتماعی و فرهنگی کردستان تنشهایی جریان دارد که میتواند موجب تقویت جریان فرآیند سکولارشدن گردد و واکنش هایی نسبت به آن شکل گیرد. بنابراین، نه مقوله حاصل از دادهها حول مقوله "تنشهای چند وجهی مقوم سکولارشدن" به عنوان مقوله هسته تنیده شدهاند.
بنیادگرایی دینی
تکثر دینی
سکولار شدن
زیست دینی
فرقهگرایی
نظریه زمینهای
2016
03
20
96
120
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
نمایشنامهنویسان ایرانی و تحولات اجتماعی
اعظم
راودراد
در این مقاله با مقایسه یافتههای دو تحقیق در مورد نمایشنامههای ایرانی در دو دوره متفاوت نشان داده شده است که چگونه شرایط اجتماعی بر روی سبک و مضمون نمایشنامههای نوشته شده در هر دوره تاثیر گذاشته و آنها را تغییر داده است. این تحقیق در حوزه نظری جامعهشناسی هنر نوشته شده است و چهارچوب نظری آن، رویکرد بازتاب است. روش به کار رفته در هر دو تحقیق، ترکیبی از پیمایش و مطالعه اسنادی بوده است که در این مقاله یافتههای آنها با هم مقایسه شده است. این مقایسه نشان داد که در رابطه میان سبک و مضمون غالب نمایشنامهها با طبقه هنرمندان و شرایط سیاسی-اجتماعی حاکم در دو دوره، تغییرات اساسی رخ داده است، به این ترتیب که سبک و مضمون نمایشنامههای نوشته شده در سال 1369 تابعی بوده است از ویژگیهای طبقاتی هنرمند و نیز ویژگیهای سیاسی اجتماعی زمان. نمایشنامهنویسان متعلق به طبقه پایین بیشتر با مضامین غیراجتماعی و سبکهای غیررئالیستی کار میکردند و برعکس نویسندگان متعلق به طبقه بالا بیشتر با مضامین اجتماعی و سبکهای رئالیستی کار میکردند. همچنین سبک و مضمون آثار نوشته شده در این دوره با شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر آن، که به چهار زیردوره تقسیم شده، هماهنگ بوده است.
از طرف دیگر یافتههای تحقیق سال 1389 چنین رابطهای را نشان نمیدهد. برعکس، تحقیق دوم نشان داد که نوعی یکدستی در میان نمایشنامهنویسان از هر نظر شکل گرفته است به طوری که توزیع نسبت سبکهای رئالیستی و غیررئالیستی و مضامین اجتماعی کلان و مضامین اجتماعی خرد در آثار این نویسندگان، صرفنظر از طبقه اجتماعی آنها و دورههای مختلف سیاسی جامعه، تقریبا یکسان است. دلایل این یکدستی که با دوره اول مطالعه تفاوت اساسی دارد، در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
.
جامعهشناسی هنر
سبک و مضمون نمایشنامه
رویکرد بازتاب
طبقه اقتصادی- اجتماعی
نمایشنامهنویسان
2016
03
20
121
143
http://www.jsi-isa.ir/article_25065_56e8347865fa78efcb93893ba7c3fcc0.pdf
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
مصرفگرایی: از اجبار تا لذت مطالعهای جامعهشناختی پیرامون مصرفگرایی در میان ساکنان شهر تهران
علی
ربیعی
ملکه
رفیعی
گسترش فزاینده کالاهای مصرفی همسو با روند رو به تزاید مکانهای مصرف و ارتقای نسبی سطح زندگی، مصرفگرایی را به پدیده شایع جوامع معاصر مبدل کرده و موجب شدهاست تا مفسران اجتماعی از مصرف کالاها بیش از تولید آنها بهعنوان نیروی پیشبرنده جوامع معاصر یاد کنند. این امر پژوهشهای جامعهشناختی را ضرورتاً با پرسش از عوامل موجد مصرفگرایی درگیر ساختهاست. مقاله حاضر در همین راستا مطالعه عوامل موثر بر مصرفگرایی را در کانون توجه خود جای داده است. تحقیق با روش ترکیبی و استفاده توأمان از دو تکنیک پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختیافته صورت پذیرفتهاست. یافتههای تحقیق مؤید آناست که مصرف الزاماً بهنحوی یکسویه متأثر از جبر و تعینات ساختاری- طبقاتی نبوده و بایستی آن را در تلفیق عوامل ذهنی و عینی و نیز در پیوند با موضوعاتی همچون تمایزطلبی و لذتجویی (هدونیسم) فهم کرد.
تمایزطلبی
سرمایه فرهنگی
لذتجویی یا هدونیسم
مصرف
مصرفگرایی
مکانهای مصرف
2016
03
20
144
166
http://www.jsi-isa.ir/article_25066_1ef16bf69ba39f3d53d483d5850e1726.pdf
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
اراده به اداره کردن: حجاب و ابژههای آن پس از انقلاب اسلامی
همایون
مرادخانی
آنگاه که در پی وقوع انقلاب اسلامی، نگرانی حول نحوة پوشش زنان از دغدغهای صرفاً دینی به موضوعی حکومتی بدل گشت، راه و رسم پوششی که پیشتر منحصر به بخشهایی خاص از جمعیت بود و تغییر در ابژههای آن کمتر صورت میگرفت به کل جمعیت گسترش یافت. اما از همان زمان که ارادهای برای ادارة زنان شکل گرفت تا نحوة پوشش آنها را سامان دهد تصور میشد طبقهای که کنترل نظم سیاسی را در اختیار دارد بر آن است تا دیگر طبقات اجتماعی بهویژه طبقات متوسط کمتر مذهبی را به سمت پذیرش پوششی سوق دهد که در هیئت پوشش همین طبقه باشد. اما نه سامانه پوششی که ابداع شد همان خصوصیات پوشش مورد نظر را داشت و نه طبقات متوسط آن گونه در این سامانه ادغام شدند که پنداشته میشد. گویا عقلانیت سیاسی و حاملان آن با تکوین و توسعه سامانه پوشش، نه تنها با انتشار ابژههای پوششی مواجه شدند که کمتر در چارچوبهای مورد انتظار بودند بلکه از رهگذر این تلاش برای «ادارة دیگران»، امکانی برای «ادارة خود» نیز فراهم آوردند؛ شیوهای از ادارة خود که با ملاحظات متنوع شرعی و عرفی گره خورده بود. به نظر میرسد آنچه تاکنون صرفاً دغدغهای دینی برای محجبه کردن زنان تلقی شده، در عمل به شیوه پیچیدهای از گفتمانها، ابژهها، تکنولوژیها، فضاها و ترتیبات راه برده که حاصل آن حکومتمند شدن دولت و زنان حول محور پوشش بوده است.
ابژههای پوشش
حکومتمندی
عقلانیت سیاسی
قدرت انضباطی
قدرت سامان دهنده
2016
03
20
167
191
http://www.jsi-isa.ir/article_25067_5c77725550fced24937ad8fd41574736.pdf
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
«معرفت عامه در لفافة پژوهش علمی» نقدی بر مقاله «ارزیابی درونی از کیفیت خروجی نظام آموزش جامعهشناسی در ایران»
محمّدرضا
طالبان
در شمارة 2 مجلة جامعهشناسی ایران (تابستان 1394) مقالهای با عنوان «یک ارزیابی درونی از کیفیت خروجی نظام آموزش جامعهشناسی درایران» از محمد فاضلی، سجاد فاتحی، معصومه اشتیاقی، و نسترن زنجانرفیعی به چاپ رسید که در آن نارساییهای مهمی به چشم میخورد که مبنای نقد حاضر قرار گرفته است. آگاهی از این نارساییها شاید بتواند مانع از تکرار آنها شده و تحقیقات آتی را در مسیر درستتری قرار دهد. قبل از ارایة انتقادات، لازم است خلاصهای کوتاه از مقالة مذکور ارائه گردد. فاضلی و همکاران (1394) استدلال نمودهاند بهترین راه برای ارزیابی کارآمدی و کیفیت نظام آموزش جامعهشناسی در دانشگاههای ایران، ارزیابی وضعیت کیفی خروجیهای این نظام است؛ و مهمترین شاخص برای قضاوت در بارة کیفیت خروجی یک نظام آموزشی نیز عبارتست از میزان توانایی و سطح کیفی فارغ التحصیلان آن رشته در زمینة دانشی که به تحصیل آن پرداخته بودند. در این راستا، دو شاخص «سطح تواناییها و انگیزههای دانشجویان» و «کیفیت پایاننامههای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری» را برای سنجش خروجیهای نظام آموزشِ جامعهشناسی و ارزیابی کیفیت و نحوة عملکرد آن در دانشگاههای ایران بهکار گرفتهاند. البته، این سنجش و ارزیابی از منظر کنشگران درون این نظام آموزشی یعنی برخی دانشجویان و اساتید جامعهشناسی انجام گرفته است که نتایج نهاییِ تحقیق نشان داد که از منظر این گروه از دانشجویان و اساتید جامعهشناسی، آموزش جامعه شناسی در ایران از کیفیت مناسبی برخوردار نیست. قبل از برشمردن برخی نارساییهای روشی، لازم است به تشریح ایراد مهمی بپردازیم که بر کلِ این مقاله وارد بوده و در عنوان نقدِ حاضر منعکس شده است.
کلید واژه ندارد
2016
03
20
192
206
http://www.jsi-isa.ir/article_25068_112ee7a4b010576a001cfea67756f598.pdf
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
تجلیل روش، نفی بینش
محمد
فاضلی
آقای محمدرضا طالبان نقدی بر مقاله «ارزیابی درونی از کیفیت خروجی نظام آموزش جامعهشناسی در ایران» (فاضلی و همکاران، 1394) نوشتهاند. این نقد در بردارنده مجموعهای از انتقادات روششناختی است که تلاش میشود درباره هر یک از آنها توضیح داده شود. پیش از هر چیز از ایشان سپاسگزاریم که وقت گرانبهای خویش را برای نوشتن نقدی تفصیلی مصروف داشتهاند.
کلید واژه ندارد
2016
03
20
207
222
http://www.jsi-isa.ir/article_25069_f5c2cac2b90ccb56f7e452f8be77f219.pdf
مجله جامعه شناسی ایران
1735-1901
1735-1901
1395
17
1,2
معرفی کتاب: کار گروهی با گروههای جمعیتی در معرض مخاطره
زهرا
فرضیزاده
انسانها در گروه متولد میشوند و زندگیشان مجموعه تجاربی از عضویت در گروههای مختلف است (افراس[1]، 2005: 2). برقراری ارتباط با دیگران، تطبیقپذیری، یادگیری، هماندیشی، تلفیق ایدهها و امکان تحقق خلاقیت، همکاری و کمک به یکدیگر، گرایش به افزایش شایستگی، تعهد، احترام، مسئولیتپذیری،از خودگذشتگی، وفاداری، پشتکار، اعتماد، نظمپذیری (فکر، احساس، اعمال)، هدفمندی، شناسایی ضعفها و قوتها، اصلاح ضعفها، کسب تجربیات مشترک، تلاش جمعی برای پیشگیری از مسائل یا حل آنها، تمرین دستیابی به اجماع، استفاده از اختلافنظرها، تلاش برای مدیریت اختلافها، همدلی و .... در گروه آموخته میشود و تحقق مییابد (ماکسول[2]، 1385؛ مگین[3]، 1386). امروزه تجربه مشارکت در گروه به عنوان بخشی از خدمات اجتماعی نیز مورد توجه است.
کلیدواژه ندارد
2016
03
20
223
232
http://www.jsi-isa.ir/article_25134_0d4070c15cbf3edb2a99590f6b9207a2.pdf