انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110420101201Explain the relationship between Internet users and political participation in Iranتبیین رابطه کاربری اینترنت و مشارکت سیاسی در ایران14121882FAحمید عبداللهیاندانشیار گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهراناحسن حقگوییکارشناس ارشد ارتباطات، فارغ التحصیل دانشگاه تهرانJournal Article20160920این مقاله به مطالعه میزان و کیفیت استفاده از اینترنت در میان دانشجویان دانشگاه تهران و تأثیر آن بر میزان مشارکت سیاسی آنها، با استفاده از یک چارچوب نظری تلفیقی که شامل ملاحظات مفهومی "حوزه عمومی" هابرماس و الگوی سلسله مراتب مشارکت سیاسی مایکل راش است می پردازد.
در این مطالعه، 730 نفر دانشجویان دانشگاه تهران که از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند و با کاربرد روش پیمایش و استفاده از پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفتند. برای آزمون فرضیه ها از روشهای تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد.
یافته های تحلیل دادهها نشان داد که هر چه میزان و کیفیت استفاده از اینترنت بیشتر و بالاتر باشد، سطح مشارکت سیاسی کاربران اینترنت (دانشجویان) نیز افزایش می یابد. البته کیفیت استفاده از اینترنت سهم بیشتری در افزایش میزان مشارکت سیاسی کاربران اینترنت داشته است. بنابراین نتایج این مطالعه نشان می دهد که اینترنت می تواند به افزایش مشارکت سیاسی کمک کند و این امر نظریه هابرماس در حوزهی عمومی را مورد تأیید قرار می دهد. سایر یافتهها نیز نشان می دهد که 56% افراد مورد مطالعه، در سطح متوسط به فعالیت سیاسی می پردازند در حالیکه راش این نسبت را در سطح پایین ارزیابی کرده بود. بنابراین برخلاف نظر راش و حداقل در فضای مجازی و در بین افراد تحصیل کرده کاربر اینترنت، سیاست لزوما حوزه فعالیت یک گروه کوچک محسوب نمی شود. این سطح مشارکت همچنین بیانگر این نکته است که تکنولوژیهای نوین ارتباطی و به ویژه اینترنت می تواند نقشی بسیار متفاوت از رسانه های سنتی در ایجاد فضای مباحثه آزاد و شکل گیری افکار عمومی ناشی از گفتگوی عقلانی – انتقادی، و در نهایت کنش سیاسی افراد ایفا کند. این امر نشان می دهد که نظر هابرماس در خصوص کم تاثیر بودن رسانه ها در شکل گیری افکار عمومی و تاثیر آن در مشارکت سیاسی لزوما در میان کاربران اینترنتی در ایران تایید نمی شود. انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110420101201Examine the experience of JamhPzyry first and second year students in Tehran high schools for boys and comparison with the two previous generations ofبررسی تجربه جامعهپذیری دانشآموزان سال اول و دوم دبیرستانهای پسرانه شهر تهران و مقایسه آن با دو نسل قبل از خود12521883FAعلیمحمد حاضریاستادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرساسماعیل شریفیدانشجویی دکتری جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20160920این مقاله به بررسی نحوه جامعهپذیری نسل جدید (دانشآموزان مقطع دبیرستان) و مقایسه آن با تجربه جامعهپذیری دو نسل قبل از خود میپردازد. با کنکاش در موضوعات و مسائلی مانند بحران هویت، گسست فرهنگی، شکاف نسلی، و مسائلی از این قبیل که امروزه در جامعه خود با آنها مواجه هستیم، این سوال برای ما مطرح شد که جامعهپذیری بهعنوان فرایندی که هر جامعه با اجرای آن تلاش دارد فرهنگ خود را از نسلهای پیشین به نسلهای پسین منتقل نماید، امروزه چه تغییر و تحولی پذیرفته و چه تفاوتی با فرایند جامعهپذیری دو نسل گذشته یافته است.
برای پاسخ به سوال تحقیق، با نقد و بررسی پژوهشهای انجام گرفته و نظریههای تدوین شده در این زمینه، سرانجام دو نظریه «ساختاربندی» و «دوجهانیشدن» بهعنوان پشتوانه نظری تحقیق انتخاب و بر این اساس چارچوب نظری تدوین گردید. دو فرضیه از چارچوب نظری استخراج شدند: فرضیه اول: وزن و ترکیب عوامل جامعهپذیری (خانواده، مدرسه، همالان و رسانه) در سه دوره سنتی، مدرن اولیه و مدرن متأخر دگرگون شده است. فرضیه دوم: بین عوامل اجتماعیشدن سنتی و نحوهی جامعهپذیری فرد با در نظر گرفتن عامل فضای مجازی، رابطه است، بهطوریکه هم فرد جامعهپذیر و هم عوامل اجتماعیکننده شدیداً متاثر از این فضا هستند.
متناسب با موضوع و سوال پژوهش، روش این تحقیق بصورت کیفی با تکنیک مصاحبه عمیق است. جامعه آماری نسل سوم تحقیق، دانشآموزان سال اول و دوم دبیرستانهای پسرانه از سه منطقه 2، 12 و 19 شهر تهران انتخاب شدهاند. جامعه آماری نسل دوم و اول به ترتیب پدر و پدر بزرگ دانشآموزان (نسل سوم) است. حجم نمونه به صورت هدفدار 90 نفر، از هر نسل 30 نفر است. یافتهها و نتایج بدست آمده از مصاحبهها، فرضیههای تحقیق را تایید نمودند.انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110420101201The impact of literacy, urbanization, household expenditure and income and its distribution in the divorce rate in Iran
(A time series analysis)تأثیر سواد، شهر نشینی، هزینه خانوار و درآمد و توزیع آن بر نرخ طلاق در ایران (یک تحلیل سری زمانی)11721884FAمیثم موسایی،عضو هیئت علمی دانشگاه تهران استنادر مهرگان،عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا همدانسعید گرشاسبی فخرعضو هیئت علمی دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)Journal Article20160920این مقاله با استفاده از تحلیل سری زمانی طلاق به بررسی ارتباط بین طلاق و سواد، شهرنشینی، هزینه خانوار ، درآمد و نحوه توزیع آن طی سال های 1385-1353 در سطح کلان در ایران می پردازد. ضرایب مدل های ارایه شده بر مبنای روش های اقتصاد سنجی براورد شده است. نتایج آن حاکی از این است که بین توزیع درآمد و نرخ طلاق رابطه معنی داری وجود دارد به این صورت که با بدتر شدن نحوه توزیع درآمد ، تعداد طلاقهای اتفاق افتاده نیز افزایش داشته است. این نتیجه با هر دو معیار ضریب جینی و نسبت سهم 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین برای اندازه گیری توزیع درآمد در ایران تأیید شده است. از دیگر نتایجی که این مقاله به آن دست یافته است می توان به ارتباط مستقیم نرخ طلاق با هزینه ماهانه خانوارهای ایرانی اشاره کرد که هرچه این هزینه افزایش یافته نرخ طلاق افزایش یافته است. همچنین طلاق با افزایش شهرنشینی افزایش معناداری یافته است اما با افزایش درآمد و سطح سواد عمومی شاهد کاهش طلاق بوده ایم. در مجموع نتایج این مطالعه دلالت بر نقش معنادار و تعیین کننده متغیر های سواد، شهرنشینی، هزینه خانوار، درآمد و نحوه توزیع آن بر میزان طلاق در 33 سال کذشته دارد.انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110420101201The effect of social support on general healthبررسی تاثیر حمایت اجتماعی بر سلامت عمومی سالمندان12721885FAسید عبدالحسین نبویدانشیار دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهوازکریم رضادوستاستادیار دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواززهرا بهرامی نژادکارشناس ارشد دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعیJournal Article20160920این مقاله به بررسی تاثیر حمایت اجتماعی بر سلامت عمومی سالمندان شهر دزفول میپردازد. برای رسیدن به اهداف پژوهش از نظریههای تئوری شبکه، نظریه انسجام اجتماعی دورکهایم و مدل تاثیر مستقیم در قالب مدل برکمن- سیم استفاده شد. این تحقیق با روش پیمایشی و با کمک ابزار پرسشنامه در بین افراد 60 سال و بالاتر شهر دزفول در بهار 87 صورت گرفته است. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بوده و اطلاعات به صورت مراجعه به درب منازل افراد جمع آوری شد.نتایج رابطه مستقیم و مثبت بین حمایت اجتماعی و سلامت عمومی را نشان داد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نیز نشان دهنده این است که متغیرهای شبکه اجتماع شخصی، حمایت عاطفی و پیوند قوی در بین متغیرهای ششگانه حمایت اجتماعی دارای بالاترین تاثیر بوده و 36 درصد از واریانس مربوط به سلامت عمومی بهعنوان متغیر وابسته را پیشبینی نموده اند.انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110420101201Sociological Analysis of cardiovascular disease: a case study in Bushehrتحلیل جامعه شناختی بیماری قلبی و عروقی: مطالعه موردی شهر بوشهر11721886FAعلی ساعیدکتری جامعه شناسی سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرساکبر نامورکارشناس ارشد جامعه شناسیJournal Article20160920این پژوهش به تحلیل جامعه شناختی بیمارا ن قلبی و عروقی می پردازد ومساله آن ناظر بر افزایش <strong>بیماریهای قلبی و عروقی</strong> در شهر بوشهر است. دستگاه نظری این مقاله براساس تئوری بوردیو، نان لین، کاکرهام ساخته شده است. جمعیت نمونه 320 نفر است که به صورت تصادفی از بین بیماران قلبی- عروقی که در نیمه دوم 1386 و نیمه اول 1387 در بیمارستانهای شهر بوشهر بستری شدهاند انتخاب گردیده اند. با استفاده ازروش پیمایش اجتماعی و رجوع به اسناد پژشکی، داده های تجربی گردآوری و از طریق روش تحلیل رگرسیون داوری درباب فرضیات انجام شده است. متغیرهای مستقل سرمایه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی و متغیر وابسته بیماری قلبی و عروقی است. یافته های تجربی دلالت برآن دارندکه بین بیماری قلبی و عروقی و ترکیبی از سرمایه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی (سرمایه های فرد)به اندازه 61 هم تغییری منظم وجود دارد، به طوری که هرچه میزان این سرمایه ها بیشترباشد، شدت بیماری نیز کاهش مییاید. درپایان گفته شده است که سبک زندگی بهداشتی نیازمند برخورداری شهروندان از هر سه نوع سرمایه در حد مطلوب است.انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110420101201Appropriate knowledge and politics in a fear-ridden society:
Sociological reflection on the formation of communities BymZdhمناسبات دانش و سیاست در یک جامعه بیم زده: تأملی جامعهشناختی بر شکلگیری جوامع بیمزدهِ13521887FAغلامعباس توسلیاستاد ممتاز و بازنشسته گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران و استاد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهرانابوعلی ودادهیراستادیار گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانJournal Article20160920<strong>نظریه جامعه ریسک یا بیمزده یکی از با نفوذترین نظریههای جامعهشناسی معاصر است که اصول و شاکله شمار زیادی از تبیینها، مدلها و تحلیلهای علمی را از رخدادهای محیطی و بوم شناختی گرفته تا وقایع و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو دهه گذشته یا بیشتر فراهم کرده است. این نظریه و مفاهیم مرتبط با آن هر چند که در اوان نضج خود بیشتر به یک مانیفیست اکولوژیکی و محیطزیستگرایانه شبیه بود، معالوصف به دلیل همنوایی با مفاهیم و یا نظریات مرتبطی مانند جهانیشدن، مدرنیتة متأخر یا باز اندیشانه یا مدرنیته به مثابه پروژهای ناتمام و جز آنها، تدریجاً توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران علوم سیاسی، جامعهشناسی، بومشناسی، اقتصاد و حتی مطالعات علم و تکنولوژی</strong><strong>(STS)</strong><strong> را به خود جلب کرد. این مقاله تلاش میکند ضمن بازنگری کلی در نظریه جامعة و فرهنگ بیمزده، دلالتها و کاربردهای خاص آن را در مناسبات دانش و سیاست به تفکیک زمانی قبل و بعد از حادثه تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 مورد توجه قرار دهد. فرض بر این است که پس از حادثه 11/9 و به نوعی گسترش حملات تروریستی در جهان و با تبدیل زیستمحیط به مثابه مسأله اجتماعی جهانی، مفهوم بیمزدگی یا ریسک و به تبع آن نظریه جامعه و فرهنگ بیمزده بیش از پیش جهانی شده است، بطوریکه اولریش بِک، در حد مقام یک پیامآور یا پیشگوی نهیبزننده ارتقاء یافته است. به تصوّر ما، جامعه جهانی پس از 11/9 دیگر صرفاً جامعهای با فرهنگ بیمزده و یا در معرض بیم </strong><strong>(Risky)</strong><strong> نیست، بلکه به یک جامعة بیمزده نظارتی یا حراستی</strong><strong>(Surveillance-risk Society)</strong><strong> بدل شده است که در آن میتوان از جهانیشدن جدّی و چندلایة بیم سخن به میان آورد. بیشک اِعمال قدرت، حاکمیت و نظارت در یک جامعه و فرهنگ بیمزدة نظارتی، حتی در منزویترین و سنتیترین کشورهای دنیا، متفاوت از شرایط قبل از حادثه 11/9 خواهد بود؛ دنیایی که به شکل منحصر به فردی از حیث تاریخی شاهد تلفیق پیچیده جامعه جهانی بیمزده با جامعه جهانی نظارتی (تحت دیدهبانی) و بسط ابزارهای مراقبت و رصد درونی بر شهروندان است. </strong>انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110420101201Risk, vulnerability and everyday lifeمخاطره، آسیبپذیری و زندگی روزمره11021888FAمهدی ابراهیمیکارشناس ارشد توسعۀ اجتماعی، دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهرانJournal Article20160920تحولات اجتماعی گستردۀ جهان در دوران کنونی (جهانیشدن، تکنولوژیهای نوین ارتباطی، صنعتیشدن جنگ و تروریسم، چیرگی ارزشهای مصرفگرا و...)، علاوه بر ایجاد تغییرات عمده در شیوۀ زندگی شخصی و اجتماعی انسانها، وظایف و کارکردهای علوم اجتماعی بهطورعام و جامعهشناسی بهطورخاص را نیز کاملاً تحت تأثیر قرار دادهاند. شیوۀ اثرگذاریِ تحولات نهادی جهانی بر موضوعات و دغدغههای علم جامعهشناسی و اینکه این علم، عمیقاً با مباحث عملی و اخلاقیِ زندگی روزمره در ارتباط است، از مهمترین دلایل شکلگیری کتاب حاضر بهشمار میآید. هدف این کتاب بهطورکلی، تأملی در جامعهشناسی مخاطره[1] و نیز بررسی انتقادی راههایی است که مطالعۀ مخاطره ازطریق آنها، وجهی انضباطی به ماهیت جامعهشناسی میبخشد. نویسنده بدین منظور، به مقدمات مفهومی، گرایشات اخلاقی و جهتگیریهای سیاسیِ انواع جامعهشناسی که این درونمایه در آنها وجود دارد، نظر کرده است. از دیدگاه وی، ارزش جامعهشناسیِ بازاندیشانه در تلاشی است که برای روشن ساختن محدودیتهای دعاویِ دانشیِ خود و نیز امکانپذیریِ رویههای اجتماعیِ مؤثر در ایجادِ این محدودیتها صورت میدهد. ارزیابیِ بازاندیشانۀ مباحث نظری و سیاسیِ مهمی که با عطف نظر به موضوع مخاطره در جامعهشناسی به انجام رسیدهاند، بازنمایندۀ اهمیت نظریههای اجتماعیِ کلاسیک و معاصر در تحلیل این مقوله است.
<br clear="all" />
[1] Risk