علمی
اکبر علیوردی نیا؛ حمید حیدری
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، صفحه 4-30
چکیده
این پژوهش، مبتنى بر روش پیمایشى بوده و با استفاده از ابزار پرسشنامه، بخشهاى انتخاب شده نظریه یادگیرى اجتماعى ایکرز را، براى تبیین رفتارهاى وندالیستى مورد آزمون قرار داده است. نظریه یادگیرى اجتماعى ایکرز که با عنوان نظریه تقویت افتراقى شناخته شده، چهار عنصر مهم یعنى، همنشینى افتراقى، تعاریف افتراقى، تقویت افتراقى و الگوهاى افتراقى ...
بیشتر
این پژوهش، مبتنى بر روش پیمایشى بوده و با استفاده از ابزار پرسشنامه، بخشهاى انتخاب شده نظریه یادگیرى اجتماعى ایکرز را، براى تبیین رفتارهاى وندالیستى مورد آزمون قرار داده است. نظریه یادگیرى اجتماعى ایکرز که با عنوان نظریه تقویت افتراقى شناخته شده، چهار عنصر مهم یعنى، همنشینى افتراقى، تعاریف افتراقى، تقویت افتراقى و الگوهاى افتراقى را به عنوان عوامل یادگیرى رفتار انحرافى مطرح کرده است. پژوهش حاضر تنها یک جنبه از این نظریه یعنى تقویت افتراقى را مورد بررسى و آزمون تجربى قرار مىدهد. براى سنجش متغیر تقویت افتراقى شِش بُعد در نظر گرفته شد و سپس با در نظر گرفتن شش فرضیه، هر یک از این ابعاد به طور جداگانه بررسى شده است. حجم نمونه تحقیق 392 نفر مىباشد که از میان دانشآموزان سوم دبیرستانى شهر یاسوج، به روش نمونهگیرى تصادفى طبقهاى متناسب، انتخاب شدهاند. همچنین، اعتبار سنجههاى تحقیق با استفاده از روش اعتبار محتوى و اعتبار سازه و پایایى تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفاى کرونباخ ارزیابى شده است. تحلیل مبتنى بر رگرسیون چندمتغیره، گویاى آن است که از میان ابعاد متغیر تقویت افتراقى، چهار بُعد عکسالعمل، تشویق، پاداش و موازنه تقویت، معنادار بوده و دو بُعد بازدارندگى و هزینه، معنادار نیستند. بُعد تشویق قوىترین پیشبینىکننده رفتارهاى وندالیستى مىباشد و در مرتبه دوم، بعد پاداش قرار دارد. همچنین، بعد هزینه نیز کمترین قدرت پیشبینى را در میان ابعاد ششگانه متغیر تقویت افتراقى داشته است.
علمی
سید عبدالحسین نبوى؛ مرضیه شهریارى
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، صفحه 32-58
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسى تأثیر تعلق خانوادگى، احساس از گرانبارى نقش خانوادگى، ابهام نقش خانوادگى و حمایت اجتماعى در خانواده بر تعارض خانواده با کار انجام گرفته است. در این پژوهش سعى شده است تا با استفاده از نظریه نقش و نیز با بهرهگیرى از برخى از نظریات تعارض خانواده با کار مدلى براى تبیین تعارض مذکور ارائه شود. این مدل دو اندیشه کلى ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسى تأثیر تعلق خانوادگى، احساس از گرانبارى نقش خانوادگى، ابهام نقش خانوادگى و حمایت اجتماعى در خانواده بر تعارض خانواده با کار انجام گرفته است. در این پژوهش سعى شده است تا با استفاده از نظریه نقش و نیز با بهرهگیرى از برخى از نظریات تعارض خانواده با کار مدلى براى تبیین تعارض مذکور ارائه شود. این مدل دو اندیشه کلى را مطرح مىکند که عبارتند از: تأثیر عوامل خانوادگى بر تعارض خانواده با کار و نقش حمایت اجتماعى در خانواده بر تعارض مذکور. به منظور آزمون تجربى مدل مذکور، پس از تعریف و تبیین ابعاد و شاخصهاى هر یک از متغیرهاى تحقیق، قابلیت اعتماد و اعتبار مقیاسها مورد بررسى قرار گرفت که نتایج بهدست آمده در هر مورد مطلوب و قابل قبول بود. دادههاى پژوهش با روش پیمایشى، از نمونهاى با حجم 360 نفر، از میان کارمندانِ زنِ متأهلِ اداراتِ دولتىِ شهرِ اهواز با روش نمونهگیرى طبقهاى و تصادفى انجام شده انتخاب گردید، نتایج نشان داد: متغیر حمایت اجتماعى در خانواده اثر مستقیم چندانى بر تعارض خانواده با کار دارد. متغیر تعلق خانوادگى علاوه بر تأثیر مستقیم با واسطه احساس از گرانبارى نقش خانوادگى بر تعارض خانواده با کار تأثیر داشته است. همچنین نتایج نشان داد که احساس از گرانبارى نقش خانوادگى و ابهام نقش خانوادگى به طور مستقیم بر تعارض خانواده با کار مؤثر مىباشد.
علمی
سید محمد زکایی
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، صفحه 59-84
چکیده
رشد فرهنگ عامهپسند، ظهور سبکهاى جدید زندگى و اهمیت یافتن بازنمایىهاى رسانهاى در دو دهه اخیر چشمانداز تازهاى را در پرداختن به مسایل بزهکارى جوانان گشوده است. جرمشناسى فرهنگى به عنوان نقطه تلاقى جرمشناسى و مطالعات فرهنگى با فاصلهگرفتن از علت کاوىهاى عمومآ بیرونى و تأکید مفرط بر زمینههاى فردى و ساختارى، جرم و مجرم ...
بیشتر
رشد فرهنگ عامهپسند، ظهور سبکهاى جدید زندگى و اهمیت یافتن بازنمایىهاى رسانهاى در دو دهه اخیر چشمانداز تازهاى را در پرداختن به مسایل بزهکارى جوانان گشوده است. جرمشناسى فرهنگى به عنوان نقطه تلاقى جرمشناسى و مطالعات فرهنگى با فاصلهگرفتن از علت کاوىهاى عمومآ بیرونى و تأکید مفرط بر زمینههاى فردى و ساختارى، جرم و مجرم را بر ساختى اجتماعى نیز تلقى مىکند که براى فهم آنها الزامآ مىبایست به زمینهها، متن اجتماعى و روابط قدرت در جامعه تأملى جدى داشت. مقاله حاضر پس از مرور تحولات نظرى و تنوعات گفتمانى در نگاه به جرایم جوانان، به شرح و تحلیل سنت جرمشناسى فرهنگى و ظرفیتها و چالشهاى آن در بررسى مسایل خردهفرهنگى و سبک زندگى جوانان ایران مىپردازد. استدلال اصلى مقاله بر این است که جرمشناسى فرهنگى امکان مناسبى را براى بازنگرى در مرزبندىهاى فرهنگ و جرم فراهم ساخته و با دورى جستن از برخى کلیشهسازىها به فهم و شناخت بهترى از مسایل جوانان و درنتیجه سیاستگذارى بهتر براى آنها منتهى مىشود.
علمی
محمد فاضلى؛ میترا کلانترى
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، صفحه 84-108
چکیده
فرهنگ سیاسى سازگار با دموکراسى از عناصر مقوم تحکیم دموکراسىها بهشمار مىرود و از این جهت در مطالعات سیاسى معاصر اهمیت دارد. پژوهش درباره تحولات فرهنگ سیاسى در کشورهاى مختلف نیز یکى از ارکان مطالعات فرهنگ سیاسى است. مقاله حاضر با تکیه بر پژوهشى تجربى در شهر سارى، میزان رواج فرهنگ سیاسى دموکراتیک را با تأکید بر سه ارزش دموکراتیک ...
بیشتر
فرهنگ سیاسى سازگار با دموکراسى از عناصر مقوم تحکیم دموکراسىها بهشمار مىرود و از این جهت در مطالعات سیاسى معاصر اهمیت دارد. پژوهش درباره تحولات فرهنگ سیاسى در کشورهاى مختلف نیز یکى از ارکان مطالعات فرهنگ سیاسى است. مقاله حاضر با تکیه بر پژوهشى تجربى در شهر سارى، میزان رواج فرهنگ سیاسى دموکراتیک را با تأکید بر سه ارزش دموکراتیک تساهل و مدارا، آزادى و مشارکت سیاسى بررسى مىکند. براى تحلیل تحولات فرهنگ سیاسى، میزان رواج این سه ارزش دموکراتیک در سه نسل از مردم سارى ــ نسل اول افراد 17 تا 33ساله، نسل دوم افراد 34 تا 47ساله و نسل سوم افراد 48 سال و بالاتر ــ بررسى شده است. حجم نمونه 380 نفر بوده که از طریق نمونهگیرى خوشهاى، براساس نقشه بلوکهاى شهرى و با مراجعه به درب منازل پرسشنامه تحقیق اجرا شده است. همچنین دادههاى پژوهش با یافتههاى تحقیقات قبلى درباره میزان رواج ارزشهاى دموکراتیک در ایران مقایسه شده است. نتایج نشان مىدهد تمایل به ارزشهاى دموکراتیک، در هر سه نسل زیاد است و به این لحاظ مىتوان در فرضیه ثبات ارزشهاى سیاسى نسلها تردید داشت و درعوض این فرضیه را طرح کرد که نسلها مىتوانند بر اثر تغییرات اجتماعى، ارزشهاى خود را تغییر دهند. علاوه بر آن، دادههاى بهدست آمده نشان مىدهد ارزشهاى سیاسى مردم ایران در سالهاى گذشته دچار تغییرات قابل ملاحظهاى شده است. این پژوهش در انگارههاى قبلى درباره غیر دموکراتیکبودن فرهنگ سیاسى مردم ایران تردید ایجاد کرده و فرضیههاى مهمى براى آزمودن در تحقیقات بعدى ارائه مىکند.
علمی
محمد تقی سبزه ای
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، صفحه 110-130
چکیده
هدف اصلى مقاله حاضر تحیل و تبیین جامعهشناسانه رویکردهاى اروپاى شرقى به جامعه مدنى در دوران سلطه رژیمهاى تمامیتخواه[1] کمونیستى بر این جوامع است. در این رهیافتها، جامعه مدنى به منزله جنبش اجتماعى نگریسته شده است که داراى خطمشىهاى کوتاهمدت و بلندمدت است. جامعه مدنى در شرایطى به منزله «خطمشى مقاومت» بهکار رفت ...
بیشتر
هدف اصلى مقاله حاضر تحیل و تبیین جامعهشناسانه رویکردهاى اروپاى شرقى به جامعه مدنى در دوران سلطه رژیمهاى تمامیتخواه[1] کمونیستى بر این جوامع است. در این رهیافتها، جامعه مدنى به منزله جنبش اجتماعى نگریسته شده است که داراى خطمشىهاى کوتاهمدت و بلندمدت است. جامعه مدنى در شرایطى به منزله «خطمشى مقاومت» بهکار رفت که رژیمهاى تمامیتخواه بر جوامع کمونیستى اروپاى شرقى حکومت مىکردند. در شرایط حاکمیت خودکامگى، استراتژى جامعه مدنى مبارزه انقلابى با حکومتهاى خودکامه نبود، زیرا سرنگونى آنها در کوتاهمدت غیر قابل پیشبینى بود. از اینرو، جامعه مدنى باید فعالیتهایش را بر تأسیس سازمانها و شبکههاى اجتماعى به منظور تقویت سیستم خودـ دفاعى جامعه در برابر سلطه خودکامه متمرکز کند. هدف جنبش جامعه مدنى پس از حکومتهاى خودکامه نه کسب قدرت سیاسى، بلکه نقد و کنترل دولت بود تا از شکلگیرى دولتهاى تمامیتخواه جدید جلوگیرى شود و دموکراسى پایدارى در آینده نهادینه شود. در اروپاى شرقى براى رهایى جامعه از دولتهاى تمامیتخواه حاکم چند راهبرد جامعه مدنى محور نظیر «تئورى ضد سیاست» جورج کُنراد، «مقاومت تدریجى» لِشک کُولاکفسکى، «تکاملگرایى نو» آدام میشنیک و «ساخت جامعه موازى» و اسلاو هاول ارائه شد که به موازات سایر راهبردهاى توسعهاى، عملگرا، اصلاحطلبانه، تجدیدنظرطلبانه به جامعه مدنى در این منطقه مطرح شدند. [1] . به رژیمهاى تکحزبى، استدادى، دیکتاتورى، تماممدار، تمامیتخواه، خودکامه توتالیتر گفتهمىشود.Totalitarian
علمی
علی اصغر داوودی
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، صفحه 131-153
چکیده
سالهاى پایانى قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم شاهد بسط و گسترش منازعات قومى در گوشه وکنار جهان بوده است. خاتمه جنگ سرد، احیاى مجدد مباحث مربوط به نسلکشى، جنبشهاى حفظ میراث گذشته و گسترش ارتباطات در عرصههاى مختلف، سبب علاقه فزاینده گروههاى قومى به خاطرات گذشته و اهمیت یافتن فزاینده مکان در یادآورى خاطرات گذشته داشته است. پرسشى ...
بیشتر
سالهاى پایانى قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم شاهد بسط و گسترش منازعات قومى در گوشه وکنار جهان بوده است. خاتمه جنگ سرد، احیاى مجدد مباحث مربوط به نسلکشى، جنبشهاى حفظ میراث گذشته و گسترش ارتباطات در عرصههاى مختلف، سبب علاقه فزاینده گروههاى قومى به خاطرات گذشته و اهمیت یافتن فزاینده مکان در یادآورى خاطرات گذشته داشته است. پرسشى که مقاله حاضر به بررسى آن مىپردازد این است که «حافظه جمعى» چه نقشى در بروز منازعات قومى دارد؟ مفروض ما این است که منازعات قومى همواره ریشه در گذشته دارد. مردمى که یک اجتماع قومى را تشکیل مىدهند داراى حافظه مشترکى هستند که بر هویت قومى آنها تأثیرگذار است. از اینرو، فرض بر این است که حافظه جمعى نقش مهمى در بروز این منازعات ایفا مىنماید. اگر بخواهیم منازعات قومى را کنترل نمائیم، باید نقش گذشته جمعى را در موقعیت کنونى درک نمائیم. در این مقاله ابتدا به بررسى مفهومى حافظه جمعى مىپردازیم، سپس پیوند میان حافظه جمعى و منازعات قومى را بررسى مىنمائیم و به بیان این مسأله مىپردازیم که حافظه جمعى چگونه و طى چه فرآیندى بر منازعات قومى تأثیر مىگذارد و چگونه سبب تشدید و یا کاهش منازعات قومى مىگردد.
علمی
فرهاد نصرتى نژاد
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1391، صفحه 154-168
چکیده
مقوله دولت در جامعه معاصر ایران، از جمله موضوعاتى است که کمتر مورد توجه محققان، خصوصآ جامعهشناسان واقع شده است. یکى از معدود مطالعات انجامشده در این زمینه مقاله آقاى حمیدرضا جلایىپور است که با عنوان «جامعه و دولت معاصر در ایران: تمهیدى نظرى براى ارزیابى تکوین ملتـ دولت» تلاش مىکند به کندوکاوى در خصوص وضعیت ملتـ دولت ...
بیشتر
مقوله دولت در جامعه معاصر ایران، از جمله موضوعاتى است که کمتر مورد توجه محققان، خصوصآ جامعهشناسان واقع شده است. یکى از معدود مطالعات انجامشده در این زمینه مقاله آقاى حمیدرضا جلایىپور است که با عنوان «جامعه و دولت معاصر در ایران: تمهیدى نظرى براى ارزیابى تکوین ملتـ دولت» تلاش مىکند به کندوکاوى در خصوص وضعیت ملتـ دولت در ایران معاصر بپردازد. از آنجا مشارکت جامعه علمى در این خصوص مىتوان سویههایى از ماهیت دولت در تاریخ ایران معاصر را نشان دهد، جستار حاضر، مقاله یادشده را به ارزیابى نشسته و کوشش کرده است تا با نقد مقاله مذکور فتحبابى در این خصوص کرده باشد. تأمل در مقاله یادشده نشان از آن دارد که محقق دو مقوله دولتـ ملت و گذار به دموکراسى و فرازوفرود آن را با هم خلط کرده است. به همین دلیل تعریفى از دولتـ ملت ارائه داده است که نه با تعاریف اندیشمندان این حوزه همخوان است و نه با واقعیتهاى تاریخى. گذشته از آن براى پیشبرد پروژه خود از دو نظریه «باربیه» و «گیدنز» استفاده کرده است که اساسآ دو نظریه کاملا متفاوت در باب دولتـ ملتاند. به دلیل خلط مفهومى یاد شده آنگاه که محقق به قضاوت در باب فرآیند شکلگیرى و وضعیت دولتـ ملت[1] در ایران معاصر نشسته، نتوانسته است تحلیلى دقیق از پدیده مذکور در ایران معاصر ارائه دهد. جستار حاضر تلاش مىکند تا با خوانش انتقادى مقاله چارچوبى بدیل در این زمینه ارائه مىدهد. [1] . برخلاف دیدگاه محقق، نویسنده این سطور، بهکارگیرى واژه دولت ـملت به جاى واژه ملت ـدولت رابه دلیل نقش بسیار مهمى که دولتها در ملتسازى داشته و دارند، مرجح مىداند.