علمی
امید قادرزاده؛ کامیار پیری
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1392، صفحه 3-29
چکیده
طی چند سال اخیر خودکشی در میان جوانان آبدانان رشد فزایندهای بهخود گرفته است. توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری و پیامدهای این اقدام جهت شناخت زیست جهان جوانان این منطقه از اهمیت بهسزایی برخوردار است. روششناسی پژوهش حاضر کیفی است و از پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی تحقیق و جهت تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
طی چند سال اخیر خودکشی در میان جوانان آبدانان رشد فزایندهای بهخود گرفته است. توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری و پیامدهای این اقدام جهت شناخت زیست جهان جوانان این منطقه از اهمیت بهسزایی برخوردار است. روششناسی پژوهش حاضر کیفی است و از پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی تحقیق و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش کلایزی استفاده شده است. یافتههای بهدست آمده از تجربۀ زیستۀ اقدام کنندگان به خودکشی، نشان از درک خودکشی بهمثابه تسهیلگری، سنت گریزی و واقعیت گریزی دارد. بههمین جهت، احساس و درک متفاوتی نسبت به این اقدام در افراد مورد بررسی شکل گرفته است که دامنۀ آن از پذیرش تا طرد خودکشی در نوسان است. تجربه و درک شرکتکنندگان از جهان پدیداری، بر ناامیدی و تداوم سختیها دلالت دارد. این اقدام پیامدها و آثار متفاوتی بر بدن زیستمند آنها برجای گذاشته است که در ذیل دو مضمون کلی «شکنندگی بدن جسمانی» و «انزوای بدن پدیداری» قابل دستهبندی است. برساختههای معنایی حکایت از آن دارد که اقدامکنندگان به خودکشی در حال تجربۀ زیست جهان پیچیده، ناامن و دشواری هستند.
علمی
محمد امین قانعی راد؛ امیر ملکی؛ زهرا محمدی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1392، صفحه 30-64
چکیده
نهاد علم و دانشگاه فرهنگ خاص خود را دارد که همانند سایر پدیدهها در گذر زمان تحولاتی داشته است. بهنظر میرسد فرهنگ دانشگاهی ایران طی سالهای اخیر تغییر کرده است. این پژوهش درصدد است تا دگرگونی فرهنگی در دانشگاه را بررسی و پیامدهای آن را مورد مطالعه قرار دهد.
روش پژوهش کیفی است که بهمنظور ورود به ساحت معنایی از نظریه مبنایی(GT) ...
بیشتر
نهاد علم و دانشگاه فرهنگ خاص خود را دارد که همانند سایر پدیدهها در گذر زمان تحولاتی داشته است. بهنظر میرسد فرهنگ دانشگاهی ایران طی سالهای اخیر تغییر کرده است. این پژوهش درصدد است تا دگرگونی فرهنگی در دانشگاه را بررسی و پیامدهای آن را مورد مطالعه قرار دهد.
روش پژوهش کیفی است که بهمنظور ورود به ساحت معنایی از نظریه مبنایی(GT) استفاده شده است. در این مطالعه 34 نفر از اساتید علوم اجتماعی دانشگاههای تهران مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. کدگذاری و استخراج دادهها با استفاده از نرمافزار اطلستی انجام شده است.
یافتهها شامل مقولههای عمدة شرایط اجتماعی، مداخلهای و زمینهای، جذب، ارزیابی و ارتقاء علمی، سازمان دانش و راهبردهای اساتید میباشد. روایت توصیفی تحلیلی با توجه به تعامل شرایط و پدیده در قالب گذار فرهنگی پیرامون مقوله هسته «جذب، ارزیابی و ارتقاء علمی» ترسیم میشود که حاکی از بیهنجاری فرهنگ تولید و انتقال دانش است.
علمی
محمدسعید ذکایی؛ کیوان توانای منافی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1392، صفحه 65-91
چکیده
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوهها و رویههای مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرمهای قاعدهمند و مشخصی را در زمینة چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق میکند و از این طریق به طرد فرمهای بدیل در این زمینه مبادرت میورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی ...
بیشتر
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوهها و رویههای مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرمهای قاعدهمند و مشخصی را در زمینة چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق میکند و از این طریق به طرد فرمهای بدیل در این زمینه مبادرت میورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی را بر چگونگی قوام دادن داستان زندگی تحمیل کرده و از این طریق میکوشد تا شیوههای مقبول و مشروع را از انواع نامقبول آن تمیز دهد. این تشویق و طرد هنگامی واجد دلالتها و پیامدهای معناداری میگردد که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که فرم متعارف در نهایت نوع مشخصی از سوژگی را امکانپذیر کرده و به تبع آن، انواع دیگری از سوژگی را محدود میکند. در همین راستا یکی از زمینههایی که میتواند چنین غیبتی را به نحو معناداری نشان دهد، مقولة جنسیت و به طور مشخصتر، مقولة اتوبیوگرافی زنان است. ژانر اتوبیوگرافی در روند تاریخی قوام یافتناش، در عمل اتوبیوگرافی زنان را خارج از چارچوبهای متعارف و کانونی این ژانر قرار داده و در نتیجه تنها با تحمیل کردن غیبت بر این اتوبیوگرافیها توانسته خود را به مثابة ژانری مشخص صورتبندی کند. بنابراین معرفی اتوبیوگرافیهای زنان به عرصة ژانر، اصولاً در راستای متزلزل کردن مرزها و خودبسندگیهای این ژانر عمل کرده و همزمان فرمها و صور بدیلی را برای قوام دادن داستان زندگی امکان پذیر میکند. در این مجال تلاش میشود تا با تمرکز بر مجموعهای از اتوبیوگرافیهای دانشجویی و با ارائة سنخشناسی و ذکر مهمترین نمونههای هر سنخ، چگونگی تلاش این دانشجویان به منظور قوام دادن داستان زندگی و تجربة زنانهشان را نشان دهیم؛ تلاشی که بیش از هر چیز از رهگذر عدول از فرم متعارف اتوبیوگرافی صورت پذیرفته است.
علمی
مهدی نجف زاده
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1392، صفحه 92-115
چکیده
این مقاله با نقد مطالعات هنجاری درباره موانع فراروی شکلگیری حوزه عمومی در ایران از منظری تاریخی این فرضیه را پیش کشیده است که همزمان با غرب و بهویژه انگلیس، حوزه عمومی در ایران نیز شکل گرفت؛ اما بر خلاف غرب که حوزه عمومی در برابر فشارهای قدرتِ دولتی مقاومت کرد و روز به روز توسعه یافت، در ایران شبکههای قدرت مهمترین موانع فراروی ...
بیشتر
این مقاله با نقد مطالعات هنجاری درباره موانع فراروی شکلگیری حوزه عمومی در ایران از منظری تاریخی این فرضیه را پیش کشیده است که همزمان با غرب و بهویژه انگلیس، حوزه عمومی در ایران نیز شکل گرفت؛ اما بر خلاف غرب که حوزه عمومی در برابر فشارهای قدرتِ دولتی مقاومت کرد و روز به روز توسعه یافت، در ایران شبکههای قدرت مهمترین موانع فراروی گسترش حوزه عمومی بودند و به ویژه گسترش تجلیات اجتماعی مذهب در دوره صفویه موجب شد تا این حوزه به سیطره مذهب درآید. با افزایش قدرت مذهبی، نهادهای عمومی از جمله قهوهخانهها که نطفه حوزه عمومی محسوب میشدند از بین رفتند و نهادها و شعائر مذهبی جای آن را گرفتند. سپس در دوره قاجاریه، دولت بقایای حوزه عمومی را در هم کوبید و به این ترتیب بر عکس غرب، نهادهای همگانی نتوانستند در برابر سانسور و قدرت دولتی مقاومت کنند.
عدم توجه به این پیشینه تاریخی سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکردهای هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکلگیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جستجو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد. بر اساس تحلیل متن سفرنامههای اروپاییان در دو دوره مورد بررسی، نویسنده این مقاله نشانههای همزمانی شکل گیری حوزه عمومی را در غرب و ایران استخراج کرده و زمینههای تغییر محتوای حوزه عمومی به سمت و سوی شعائر مذهبی را بررسی کرده است. تحلیل نهایی مقاله آن است که شکل نگرفتن حوزه عمومی در ایرانی بنیانی اجتماعی دارد.
علمی
لادن رهبری؛ محمود شارعپور
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1392، صفحه 116-141
چکیده
این مطالعه نظریة حق به شهر هانری لوفور را در شهر تهران به آزمون گذاشته و میزان کاربستپذیری آن را در زمینة اجتماعی- شهروندی ایران ارزیابی میکند؛ ضمن اینکه احتمال وجود تفاوتهای جنسیتی در بهرهمندی از حق به شهر را نیز مورد بررسی قرار میدهد. نتایج حاصل از پیمایش انجامشده در جمعیت نمونة 168 نفری از زنان و مردان ساکن مناطق بیست ...
بیشتر
این مطالعه نظریة حق به شهر هانری لوفور را در شهر تهران به آزمون گذاشته و میزان کاربستپذیری آن را در زمینة اجتماعی- شهروندی ایران ارزیابی میکند؛ ضمن اینکه احتمال وجود تفاوتهای جنسیتی در بهرهمندی از حق به شهر را نیز مورد بررسی قرار میدهد. نتایج حاصل از پیمایش انجامشده در جمعیت نمونة 168 نفری از زنان و مردان ساکن مناطق بیست و دوگانة شهر تهران نشان میدهد که نظریهی حق به شهر لوفور در بستر شهروندی تهران کاربستپذیری دارد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که مفهوم تولید فضا که در نظریة لوفور نقش کلیدی دارد، تأثیر معناداری بر ادراک از حق به شهر در تهران ندارد که این میتواند ناشی از تفاوتهای زمینهای در ادراک از مفهوم حق و یا تفاوت در معنای شهروندی در اجتماعات متفاوت باشد. نتیجة رگرسیون لجستیک نیز نشان داد که تفاوتهای جنسیتی در بهرهمندی از حق به شهر وجود دارد. این مطالعه نشان میدهد که مشارکت زنان در شهر و اختصاصیابی فضای شهری به زنان کمتر از مردان است و جنسیت در کنار طبقه، نقش کلیدی در اختصاصدهی فضاها به اقشار اجتماع بازی میکند.
علمی
کاظم کاظمی؛ علی مصطفی پور
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1392، صفحه 142-172
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی حافظة جمعی قوم کرد در شهرستان بوکان میپردازد. حافظه جمعی از مفاهیم نوظهور عرصه جامعهشناسی است که پیشینه پژوهشی چندانی در گروههای اجتماعی ایران ندارد. مسئله اصلی این پژوهش، درک چیستی و چگونگی برجسته سازی مقاطع مختلف تاریخ معاصر ایران در حافظه جمعی قوم کرد است. متغیر وابسته، حافظه جمعی شهروندان شهر بوکان، ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی حافظة جمعی قوم کرد در شهرستان بوکان میپردازد. حافظه جمعی از مفاهیم نوظهور عرصه جامعهشناسی است که پیشینه پژوهشی چندانی در گروههای اجتماعی ایران ندارد. مسئله اصلی این پژوهش، درک چیستی و چگونگی برجسته سازی مقاطع مختلف تاریخ معاصر ایران در حافظه جمعی قوم کرد است. متغیر وابسته، حافظه جمعی شهروندان شهر بوکان، در قالب سه پرسش از مهمترین وقایع دوره تاریخی سال 1300 هجری شمسی تا حال حاضر، بهعلاوه دلیل اهمیت آنها را شامل میشود. چارچوب نظری پژوهش بر مینای نظریه حافظه اجتماعی موریس هالبواکس جامعهشناس فرانسوی استوار میباشد. در فرضیات پژوهش مهمترین عوامل تأثیرگذار در برجسته سازی مقاطعی خاص از حافظه جمعی، ابعاد چهار گانه نظام هویتی افراد بوده است. رویکرد پژوهش کمی و در قالب تکنیک های آماری با شیوة پیمایش به بررسی جامعه آماری شهروندان ساکن شهر بوکان می پردازد. از طریق روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، نظرات 342 نفر مورد سنجش قرار گرفت. نتایج این پژوهش بیانگر عناصر برجستة حافظة جمعی این گروه یعنی انقلاب اسلامی ایران، حکومت 1324 مهاباد، ملی شدن صنعت نفت، جنگ تحمیلی عراق و ایران و در آخر واقعه انتخابات ریاست جمهوری 1388 است. نتایج این پژوهش بهطور کلی تأییدی است بر نظریه هالبواکس در مورد تأثیر گذاری نظام اجتماعی معاصر بر حافظه جمعی گروه. آزمون معنی داری کراسکال والیس نشان میدهد که در میان گروه های برجسته کننده مقاطع اولین واقعه مهم، سن و میزان اهمیت هویت مذهبی تفاوت معنی داری داشته و در گروه واقعه حکومت 1324 مهاباد بیشترین امتیاز را کسب نمودهاند. در ارتباط با دومین واقعه مهم معاصر، متغیر سن در میان گروه وقایع برجسته تفاوت دارد و در گروه انقلاب اسلامی 1357 بیشترین امتیاز را دارد. متغییر میزان تحصیلات نیز تفاوت معنی دار داشته و در گروه جنگ تحمیلی عراق و ایران بیشترین امتیاز را دارا می باشد. در سومین واقعه مهم تاریخ معاصر ایران میزان اهمیت هویت ملی و میزان تحصیلات در میان گروهها معنی دار شده به ترتیب در گروه جنگ تحمیلی و انتخابات 88 حائز بیشترین امتیاز شدهاند. دلایل عمدة پاسخگویان در باب اهمیت واقعه انقلاب، بعد دینی؛ در واقعة حکومت 1324 مهاباد، بعد تشکیل حکومت؛ در واقعة جنگ تحمیلی، بعد خسارات و ویرانی؛ در واقعه ملی شدن صنعت نفت، بعد تامین منافع مردم و در اخرین واقعه برجسته یعنی انتخابات 1388، بعد اعتراض بودهاند.