علمی
حاتم حسینى
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1389، صفحه 1-26
چکیده
در طول سه دهه گذشته بارورى در کشورهاى مسلمان به طرز بىسابقهاى کاهش پیدا کرد. هدف از این مقاله توصیف تفاوت در گذار بارورى کشورهاى مسلمان در طول دوره 1980ـ2005 و بررسى نقش برنامههاى توسعه و تنظیم خانواده در همگرایى با سطوح و روندهاى جهانى بارورى مىباشد. این بررسى از نوع تحلیل ثانویه است. جمعیّت آمارى شامل 33 کشور با دستکم 50 درصد جمعیّت ...
بیشتر
در طول سه دهه گذشته بارورى در کشورهاى مسلمان به طرز بىسابقهاى کاهش پیدا کرد. هدف از این مقاله توصیف تفاوت در گذار بارورى کشورهاى مسلمان در طول دوره 1980ـ2005 و بررسى نقش برنامههاى توسعه و تنظیم خانواده در همگرایى با سطوح و روندهاى جهانى بارورى مىباشد. این بررسى از نوع تحلیل ثانویه است. جمعیّت آمارى شامل 33 کشور با دستکم 50 درصد جمعیّت مسلمان است. دادهها عمدتآ از پایگاه دادههاى آمارى برنامه توسعه سازمان ملل متّحد و بخش جمعیّت سازمان ملل متّحد گردآورى شده است.
نتایج نشان مىدهد که کشورهاى مسلمان سطوح بارورى متفاوتى در مقایسه با سطوح بارورى مشاهده شده در دنیا طىّ دوره مورد بررسى تجربه کردهاند. علاوه بر این، کشورهاى مسلمان از نظر زمانبندى گذار بارورى، میزان کاهش بارورى در طول دوره گذار، رسیدن به بارورى سطح جایگزینى، و استمرار کاهش بارورى متفاوت از هم مىباشند. براساس این بررسى همگرایى بارورى در کشورهاى مسلمان پدیده جدیدى است که در آستانه هزاره سوّم تجربه شده است. نتایج نشان مىدهد که این پدیده ناشى از بهبود در شاخص توسعه انسانى و گسترش استفاده از وسایل پیشگیرى از حاملگى بوده است. براساس نتایج بهدست آمده مىتوان گفت اقدامات توسعهاى در راستاى بهبود شاخصهاى توسعه انسانى از یک طرف و موضعگیرى رهبران دینى و سیاستگذاران کشورهاى مسلمان در پذیرش برنامههاى تنظیم خانواده و ترویج استفاده از روشهاى پیشگیرى از حاملگى از سوى دیگر، نقش مهمّى در روندهاى آینده بارورى در کشورهاى مسلمان خواهد داشت.
علمی
سید علیرضا افشانى؛ ابراهیم مسعودنیا؛ محمد حیدرى
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1389، صفحه 27-55
چکیده
ازجمله سؤالهاى مهمى که در جامعهشناسى سیاسى و بهویژه در بحث تکوین و تغییر نگرشهاى سیاسى همواره وجود داشته، نوع نگرش سیاسى مردم و تحلیل جامعهشناختى منشأ و عوامل مؤثر بر این نگرشها بوده است. این پژوهش با هدف تعیین توزیع اجتماعى نگرشهاى سیاسى نوگرا و سنتگرا در شهر یزد انجام شده است.
روش تحقیق، پیمایشى بوده و دادهها با استفاده ...
بیشتر
ازجمله سؤالهاى مهمى که در جامعهشناسى سیاسى و بهویژه در بحث تکوین و تغییر نگرشهاى سیاسى همواره وجود داشته، نوع نگرش سیاسى مردم و تحلیل جامعهشناختى منشأ و عوامل مؤثر بر این نگرشها بوده است. این پژوهش با هدف تعیین توزیع اجتماعى نگرشهاى سیاسى نوگرا و سنتگرا در شهر یزد انجام شده است.
روش تحقیق، پیمایشى بوده و دادهها با استفاده از ابزار پرسشنامه محققساخته جمعآورى گردید. جامعه آمارى پژوهش، کلیه افراد بالاى 18 سال شهر یزد بوده که 280 نفر از آنها بهعنوان نمونه انتخاب شدند.
یافتههاى تحقیق نشان داد تفاوت معنادارى میان افراد جوان و افراد مسن و نیز میان افراد مجرد و متأهل از نظر نوع نگرش سیاسى وجود داشت. همچنین رابطه مستقیمى بین پایگاه اقتصادى اجتماعى، آگاهى سیاسى، مشارکت سیاسى و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعى با میزان نوگرایى سیاسى وجود دارد. متغیرهاى میزان استفاده از رسانههاى ارتباط جمعى، میزان آگاهى سیاسى، میزان مشارکت سیاسى و میزان دیندارى تأثیر معنىدارى بر نگرش سیاسى داشتند. در بین متغیرهاى تحقیق، میزان مشارکت سیاسى با 6 درصد بیشترین سهم را در تبیین نگرش سیاسى داشت. با استفاده از واریانس ترکیب خطى متغیرهاى مستقل 6/20 درصد از واریانس نگرش سیاسى تبیین گردید.
علمی
غلامرضا ذاکر صالحى
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1389، صفحه 56-77
چکیده
علوم اجتماعى در ایران با استناد به میزان کمى انتشارات به کمکارى و عدم هماهنگى با جریان پرشتاب تولید و انتشار علم متهم شده است. مسئله اصلى نوشتار حاضر این است که این اتهام با توجه به دادههاى عینى و بىطرفانه تا چه حد متوجه علوم اجتماعى در ایران است؟
با توجه به ادبیات جامعهشناسى علم، انتشار از سویى ذخیره انواع سرمایه را غنى مىکند ...
بیشتر
علوم اجتماعى در ایران با استناد به میزان کمى انتشارات به کمکارى و عدم هماهنگى با جریان پرشتاب تولید و انتشار علم متهم شده است. مسئله اصلى نوشتار حاضر این است که این اتهام با توجه به دادههاى عینى و بىطرفانه تا چه حد متوجه علوم اجتماعى در ایران است؟
با توجه به ادبیات جامعهشناسى علم، انتشار از سویى ذخیره انواع سرمایه را غنى مىکند و از سوى دیگر ابزارى براى منازعه رقابتى در میدان علم و اثبات شایستگى علمى است، این فرآیند بخش مهمى از نظام پاداشدهى در اجتماعهاى علمى و اسباب تعامل علمى دانشمندان و معرف هنجار اجتماعگرایى است.
از همه مهمتر میزان کمى و کیفى انتشارات علمى نشاندهنده رشد علم در هر زمینه و شاخه از علوم بشرى است. به لحاظ اینکه علم یک اندامواره زنده است و «زندگى علم» شباهتهاى بسیارى با زندگى طبیعى دارد، نظریه «زیست بومشناختى علم» مىتواند استعارهها و مفاهیم قوى براى توضیح رشد علم را در اختیار محققان قرار دهد.
مقاله حاضر با بهرهگیرى از این رویکرد و با استفاده از روش «علمسنجى» تلاش مىکند تحولات تولید علم در قلمرو علوم اجتماعى را در دهه 1378ـ88 بازشناسى کند.
یافتههاى این مطالعه نشان مىدهد، الگوى اصلى تولید علم در قلمرو علوم اجتماعى در کشور ما «تولید کتاب» بوده است. در این عرصه در دهه اخیر، 80 درصد تولید علم به علومانسانى و 9/14 درصد به علوم اجتماعى اختصاص داشته است. از نظر کمى، در میزان تولید علم، علوم اجتماعى در رتبه سوم پس از ادبیات و دین قرار دارد. این مسئله بیانگر «اصل تنوع» در زیستبوم علم است به این معنا که نحوه تولید و زیستبوم علوم اجتماعى براساس الگوى کتاب است نه مقاله ISI. هرچند در برخى رشتهها مانند شیمى این الگو متفاوت است. از سویى یافتهها نشان داد در دهه مورد مطالعه رشد کمى تولیدات علوم اجتماعى با رشد کمى سایر رشتهها همزاد و همراه است. این مسئله نیز پدیده «هم تطورى» را در زیستبوم علم بازنمایى مىکند.
سایر یافتهها با توجه به مؤلفههایى چون ترجمهاى یا تألیفى بودن، میزان تهرانى یا شهرستانى بودن علوم اجتماعى، زنانه یا مردانه بودن علوم اجتماعى، تولید چاپ اول و تجدید چاپ و سایر شاخصهاى کمى انتشار مانند تیراژ و صفحه و... وضعیت موجود و سیر تحول دهه اخیر را نشان مىدهند.
علمی
بیژن زارع؛ حسین بیانىآهنگر
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1389، صفحه 78-117
چکیده
در این پژوهش به بررسى تأثیر متغیرهاى مستقل سرمایه اجتماعى، سرمایه فرهنگى
و پایگاه اجتماعى ـاقتصادى والدین، منطقه محل سکونت و متغیرهاى زمینهاى سن و
جنس بر متغیر وابسته شخصیت اجتماعى پیشرفته جوانان شهر بابل پرداخته شده
است روش بررسى در این پژوهش، پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه مىباشد.
جمعیت آمارى تحقیق را افراد جوان واقع ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسى تأثیر متغیرهاى مستقل سرمایه اجتماعى، سرمایه فرهنگى
و پایگاه اجتماعى ـاقتصادى والدین، منطقه محل سکونت و متغیرهاى زمینهاى سن و
جنس بر متغیر وابسته شخصیت اجتماعى پیشرفته جوانان شهر بابل پرداخته شده
است روش بررسى در این پژوهش، پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه مىباشد.
جمعیت آمارى تحقیق را افراد جوان واقع در سنین 18 تا 30 ساله خانواده که در زمان
تحقیق ساکن شهر بابل بودهاند، تشکیل مىدهد که از بین آنها براساس فرمول
نمونهگیرى کوکران، حجم نمونه مورد مطالعه 264 نفر (139 نفر زن و 125 نفر مرد) تعیین
شد. یافتههاى تحقیق نشان داد که متغیرهاى مستقل سرمایه فرهنگى و متغیر زمینهاى
سن و منطقه محل سکونت به میزان 493/0 با شاخص شخصیت اجتماعى پیشرفته رابطه معنادار داشته و به میزان 234/0 از واریانس شخصیت اجتماعى پیشرفته را تبیین
مىکنند.
علمی
یعقوب احمدى؛ وحید قاسمی
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1389، صفحه 118-145
چکیده
دموکراسى از نظامهاى مورد مطالبه در قرون اخیر بوده است. تمایل به دموکراسى همواره به نتیجه دلخواه یعنى به گذار ختم نشده است و در این مسیر هواداران دموکراسى با چالشها و مسائل بسیارى مواجه شدهاند. ایران نیز یکى از کشورهایى است که مطالبه دموکراسى تقریبآ از دوره مشروطه به اینسو در آن وجود داشته است. در این میان ویژگى تکثر، چندقومى ...
بیشتر
دموکراسى از نظامهاى مورد مطالبه در قرون اخیر بوده است. تمایل به دموکراسى همواره به نتیجه دلخواه یعنى به گذار ختم نشده است و در این مسیر هواداران دموکراسى با چالشها و مسائل بسیارى مواجه شدهاند. ایران نیز یکى از کشورهایى است که مطالبه دموکراسى تقریبآ از دوره مشروطه به اینسو در آن وجود داشته است. در این میان ویژگى تکثر، چندقومى و چندفرهنگى بودن جامعه ایران نیز همواره بهعنوان عاملى مؤثر در امر گذار مطمح نظر بوده و اتفاقآ بر پیچیدگى موضوع نیز افزوده است. این نوشتار تأکید عمده خود را بر بررسى فرهنگ سیاسى اقوام یعنى کردهاى (ایران و عراق) و فارسها (ایران) در وهله نخست و اثر عامل قومیتى یا در تقابل با آن اثر زمینه ملى بر شکلگیرى نوع فرهنگ سیاسى آنها در گام بعد، نهاده است. تز مرکزى که این نوشتار در چارچوب نظرى خویش از آن بهره مىبرد، نظریه جدید رونالد اینگلهارت و کریستین ولزل درباره فرهنگ سیاسى مىباشد و آن تناظر فرهنگ سیاسى و ارزشهاى رهاینده است. دادههاى مورد استفاده براى پاسخگویى به پرسش و آزمون فرضیه اصلى تحقیق از مجموعه دادههاى پیمایش جهانى ارزشها اخذ شده است. پیمایش ذکر شده طى سالهاى 2005 تا 2009 میلادى در بین کشورهاى مختلف ازجمله ایران و عراق به اجرا درآمده است. این پیمایش در عراق با 2701 نمونه آمارى و در سال 2007 در ایران با 2667 نمونه آمارى به انجام رسیده است. با توجه به ثبت قومیت پاسخگو، در مجموع 384 نمونه از مجموعه دادههاى مربوط به کردهاى عراق، 185 نمونه مربوط به کردهاى ایران و 1526 نفر مربوط به فارسهاى ایران در تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفتهاند. نتایج تحقیق حاکى از شدت تأکید تقریبآ یکسان کردهاى ایران و فارسها بر ارزشهاى رهاینده و وجود تفاوت معنىدار و شدید میان تأکید کردهاى ایران و کردهاى عراق بر این ارزشها است. همچنین نتایج مؤید تز اثر زمینه ملى بر فرهنگ سیاسى است، اگرچه تئورى ارتباط قومیت و فرهنگ سیاسى را نیز کاملا رد نمىکند.
علمی
حمید عباداللهى
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1389، صفحه 146-175
چکیده
در ادبیات ایرانشناسى مفهوم شهر و اقتصاد شهرىِ پیشاسرمایهدارى به صور مختلف تعریف شده است. آن یا بهمثابه تبعات ثانویه اقتصاد فئودالى و محل استقرار اربابانِ غایب از ده (رویکرد مارکسیستهاى روسى)، و یا بهعنوان مکان استقرار بوروکراسىِ حکومتى براى مدیریت منابعِ ارضى (رویکرد مارکسیستهاى آسیاگرا) مفهومیابى شده است. رویکرد سومى ...
بیشتر
در ادبیات ایرانشناسى مفهوم شهر و اقتصاد شهرىِ پیشاسرمایهدارى به صور مختلف تعریف شده است. آن یا بهمثابه تبعات ثانویه اقتصاد فئودالى و محل استقرار اربابانِ غایب از ده (رویکرد مارکسیستهاى روسى)، و یا بهعنوان مکان استقرار بوروکراسىِ حکومتى براى مدیریت منابعِ ارضى (رویکرد مارکسیستهاى آسیاگرا) مفهومیابى شده است. رویکرد سومى نیز وجود دارد که شهر را محل تولدِ طبقه تجار ایرانى مىداند، لیکن تجارى که بهدلیل دخالت حکومت مستبد نتوانستهاند هنجارهاىِ عقلانىِ رفتارِ اقتصادى را، همانند تجار غربى، نهادینه سازند (رویکرد وبر گرایان). در هر دو تعریفِ نخست، شهر فاقد منطقِ اقتصادىِ مجزا، و تابعِ اقتصاد روستایى است و در تعریف سوم نیز، شهرِ ایرانى به شکل سلبى از روى مفهوم شهرِ غربى، بهعنوان نمونه آرمانىِ شهر، تعریف مىشود. هر سه تعریفِ فوق، بهدلیل ساختار تئوریکشان توان شناسایى منطقِ اقتصادىِ مجزا براى اقتصادهاىِ شهرىِ ایرانِ پیشاسرمایهدارى را نداشته و به تبع آن فاقد توان لازم براى مفهومسازىِ مستقل از شهر ایرانى هستند. این مقاله با عنایت به نقایص تئوریکِ موجود در ادبیات ایرانشناسى بر آن است تا با رویکرد مارکسیسم ساختارى، مفهومى مستقل از شهر ایرانى در دوره پیشاسرمایهدارى ارائه نماید. یافتهها نشان مىدهد با کاربرد نظریه شیوه تولید خردهکالایى و نظریه مفصلبندى،مىتوان تعریفى مستقل ازشهر ایرانى در عصر پیشاسرمایهدارانه ارائه کرد.
علمی
مهدى ابراهیمى
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1389، صفحه 176-186
چکیده
مطالعات جامعهشناختى درخصوص نقش طبیعت در جامعه، سابقهاى به اندازه خودِ رشته جامعهشناسى دارد. در نگاه بسیارى از متفکران کلاسیکِ جامعهشناسى، جامعه مدرن، داراى رابطهاى دوگانه با طبیعت است؛ یعنى این جامعه، در عین آنکه بخشى از جهان طبیعى قلمداد مىشود، در تقابل با این جهان نیز قرار دارد. بررسى اندیشه اجتماعىِ قرن نوزدهم نشان ...
بیشتر
مطالعات جامعهشناختى درخصوص نقش طبیعت در جامعه، سابقهاى به اندازه خودِ رشته جامعهشناسى دارد. در نگاه بسیارى از متفکران کلاسیکِ جامعهشناسى، جامعه مدرن، داراى رابطهاى دوگانه با طبیعت است؛ یعنى این جامعه، در عین آنکه بخشى از جهان طبیعى قلمداد مىشود، در تقابل با این جهان نیز قرار دارد. بررسى اندیشه اجتماعىِ قرن نوزدهم نشان مىدهد که در این دوران، طبیعت را غالبآ تعیینکننده وضعیت جامعه تلقى کردهاند. طبق دیدگاه اندیشهورزان اجتماعىِ آن زمان، محیط زیست و عوامل جغرافیایى، فرهنگ را شکل مىبخشند. با پیدایىِ جنبشهاى زیستمحیطىِ جدید از اواخر دهه 1960، اصطلاح طبیعت در نوشتههاى جامعهشناختى، معمولا مترادف با اکوسیستم یا در ارتباط با زوال اکوسیستمها بهکار گرفته شد و رشتهاى به نام جامعهشناسى زیستمحیطى، تنها پس از پدیدارىِ آنچه که آگاهى زیستمحیطى عمومى[1] در امریکاى شمالى در دهه 1970 خوانده شده، پدید آمد.جامعهشناسى زیستمحیطى، نظریهپردازى در باب رابطه جوامع انسانى و محیطهاى طبیعى را جستوجو مىکند، بىآنکه خود را به توصیفهاى زیستمحیطىِ تکبعدى و جبرگرایانه از جامعه، براى فهم مسائل و بلاهاى زیستمحیطى، محدود کند. آنچه در این نوع از جامعهشناسى اهمیت دارد، نه تأثیر طبیعت بر توسعه اجتماعى، که تحولات محیطهاى طبیعى (برخاسته از عملکرد انسانى) و اثرات این وضعیت بر جوامع انسانى است. جامعهشناسى زیستمحیطىِ دهه 1970 را مىتوان تلاشى آگاهانه در نقد جریان غالبِ جامعهشناسى یا سنت کلاسیکى دانست که مجالى براى رشد نظریه و تحقیق جامعهشناختىِ مبتنى بر دغدغههاى زیستبومى فراهم نمىآورد. پارادایم زیستبومىِ جدیدى که بهویژه در نوشتههاى کَتِن و دانلَپ[1] مطرح شد، با در نظر گرفتن نیروهاى زیستمحیطى بهمثابه متغیرهاى عینىِ تبیینهاى
اجتماعى، آنچه را انسانمدارىِ[2] جامعهشناسى کلاسیک خوانده مىشد، به چالش کشید.