علمی
محمد هدایتی
چکیده
از زمان شکلگیری دولتهای مدرن، بوروکراسیها بهابزار اصلی دولتها برای نیل بهاهداف توسعهای بدل شدهاند. وجود یک بوروکراسیِ کارآمد، لازمه تحقق اهداف قلمداد شده است. با اینحال در ادبیات جامعه شناسی، بهویژه پس از کلاسیکها، بوروکراسی دولتی مورد غفلت واقع شده و نوعی خلاء و آشفتگی مفهومی درباره آن وجود دارد. ...
بیشتر
از زمان شکلگیری دولتهای مدرن، بوروکراسیها بهابزار اصلی دولتها برای نیل بهاهداف توسعهای بدل شدهاند. وجود یک بوروکراسیِ کارآمد، لازمه تحقق اهداف قلمداد شده است. با اینحال در ادبیات جامعه شناسی، بهویژه پس از کلاسیکها، بوروکراسی دولتی مورد غفلت واقع شده و نوعی خلاء و آشفتگی مفهومی درباره آن وجود دارد. این مقاله میکوشد تا ضمن بررسی انتقادی آرای تاثیرگذار درباره بوروکراسیِ دولتی[در دو سطح کلاسیک و مدرن] و بررسیِ تقلیلگراییهای آنها، صورتبندی روشنی از آن ارائه کند و در نهایت مدلی مفهومی برای مطالعه تجربی آن بهدست دهد. این مدل کیفیت بوروکراسی دولتی در هر کشور را وابسته بهآرایش ساختاری و نهادی خاص آن کشور میداند؛ در واقع زمینه نهادی اصلیترین عامل تعیینکننده کیفیت بوروکراسی است. در این منطق نهادی چند متغیر برجسته میشوند: آرایش قدرت و ویژگیهای ساختار سیاسی، الگوی استحصال منابع و نظام روابط اقتصادی، نوع رابطه دولت و جامعه و در نهایت مسئله قدرت و عاملیت نخبگان. هر کدام از این متغیرها و ابعاد مختلف آنها، با ارجاع بهبرخی موارد تجربی توضیح داده میشوند و دلالتهای آنها برای بوروکراسیهای دولتی معرفی میشوند.
علمی
ستاره هاشمی؛ بهرنگ صدیقی
چکیده
تقاطعیافتگی توضیح میدهد که نظامهای سلطه همچون نظام طبقاتی، جنسیتی، و ملیتی چگونه در هماهنگی با هم عمل و یکدیگر را بازتولید میکنند. در این مقاله بر تجربة ستمدیدگی زنان افغانستانی در رابطه با نهاد آموزش تمرکز میکنیم. مردمنگاریِ نهادی روششناسی مناسبی برای مطالعة تجربة فرودستی است. این مردمنگاری تجربة مردم را در بستر روالهای ...
بیشتر
تقاطعیافتگی توضیح میدهد که نظامهای سلطه همچون نظام طبقاتی، جنسیتی، و ملیتی چگونه در هماهنگی با هم عمل و یکدیگر را بازتولید میکنند. در این مقاله بر تجربة ستمدیدگی زنان افغانستانی در رابطه با نهاد آموزش تمرکز میکنیم. مردمنگاریِ نهادی روششناسی مناسبی برای مطالعة تجربة فرودستی است. این مردمنگاری تجربة مردم را در بستر روالهای نهادی حاکم مطالعه میکند. این پژوهش با نظر بهموقعیت زنان افغانستانی توصیفی از وظایف مادری آنان در قبال آموزش فرزندانشان بهدست میدهد. این که زنان افغانستانی که بهطور همهجانبه بهحاشیه رانده شدهاند، چگونه با این گونه وظایف مراقبتی مواجه میشوند از مهمترین محورهای این پژوهش است. موانع زبانی و بی/کمسوادی در تجربه آنان ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. فنون اصلی گردآوری دادهها مشاهده و مصاحبه بوده است.
علمی
غلامرضا غفاری؛ نریمان یوسفی
چکیده
مشارکت اقتصادی گسترده مقدمه توسعه و تعالی نظام اجتماعی است. در این ارتباط، کنشهای اقتصادی زنان بهعنوان نیمی از جمعیت، مهم است. مقاله حاضر با دستمایه قرار دادن نظریههای نابرابریهای جنسیتی و با استفاده از دادههای ثانویه ارائه شده در مجمع جهانی اقتصاد و سازمان بینالمللی کار، به بررسی و تحلیل تأثیر فرصتهای نابرابر جنسیتی ...
بیشتر
مشارکت اقتصادی گسترده مقدمه توسعه و تعالی نظام اجتماعی است. در این ارتباط، کنشهای اقتصادی زنان بهعنوان نیمی از جمعیت، مهم است. مقاله حاضر با دستمایه قرار دادن نظریههای نابرابریهای جنسیتی و با استفاده از دادههای ثانویه ارائه شده در مجمع جهانی اقتصاد و سازمان بینالمللی کار، به بررسی و تحلیل تأثیر فرصتهای نابرابر جنسیتی بر مشارکت اقتصادی زنان میپردازد. برای آزمون فرضیات پژوهش از دادههای 143 کشور از نقاط مختلف جهان در سال 2017 استفاده شده است. بر اساس نتایج، نرخ مشارکت اقتصادی زنان با شاخص فرصتهای نابرابر جنسیتی رابطهای متوسط، مثبت و کاملاً معنیدار دارد (0.000 =SIG و 0.508= r). همچنین، تحلیل رگرسیون خطی نشان میدهد که ابعاد فرصتهای نابرابر جنسیتی (اقتصادی، آموزشی و سیاسی) حدود 42 درصد تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کشورهای مورد مطالعه را تبیین میکند. در کل، فرصتهای نابرابر جنسیتی یک محدود کننده در کنش اقتصادی زنان است.
علمی
محمدرضا حسنی؛ فاطمه محمدزاده؛ محمدعثمان حسین بر؛ عبدالرسول حسنی فر
چکیده
مقدمه: تحقیق حاضر در پی بررسی قابلیت تبیینی نظریة حمایت اجتماعی و اجبار افتراقی در زمینة انحرافات اجتماعی است. روش: این پژوهش بهصورت پیمایشی و با استفاده از توزیع پرسشنامه در بین دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام یافته است. نمونهگیری با روش طبقهای متناسب با حجم انجام گرفته و حجم نمونه 400 نفر بوده است. اعتبار گویههای ...
بیشتر
مقدمه: تحقیق حاضر در پی بررسی قابلیت تبیینی نظریة حمایت اجتماعی و اجبار افتراقی در زمینة انحرافات اجتماعی است. روش: این پژوهش بهصورت پیمایشی و با استفاده از توزیع پرسشنامه در بین دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام یافته است. نمونهگیری با روش طبقهای متناسب با حجم انجام گرفته و حجم نمونه 400 نفر بوده است. اعتبار گویههای تحقیق با روش اعتبار محتوا و سازه و پایایی تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شده است. نتایج: نتایج حاصل از رگرسیون نشان میدهد که متغیر اجبار تأثیر مثبت و معنیداری بر رفتار انحرافی دارد. اما این ادعا که متغیر حمایت اجتماعی رابطه بین اجبار و رفتار انحرافی را تعدیل میدهد، توسط دادهها تأیید نمیشود. همچنین متغیر اجبار از طریق افزایش همالان بزهکار و تقویت ایدهپردازی زورگویانه، بر رفتارهای انحرافی تأثیر دارد. در حالیکه متغیر اجبار از طریق افزایش خشم و کاهش خودکنترلی، موجب افزایش رفتارهای انحرافی نمیگردد.
علمی
محمد امیر احمدزاده؛ محمد نیازی
چکیده
مکتب شیخیه، اندیشهای است که در سالهای ابتدایی عصر قاجار ظهور میکند و بر دو ستون اخباریگری و تصوف استوارشده است. این اندیشه اگرچه در ابتدا توسط شیخ احمد اَحسائی، بهعنوان دریافتی باطنی و عرفانی از مذهب رسمی تشیع در کنار سایر مکاتب فقهی، کلامی و عرفانی و فلسفی تشیع مطرح میشود، اما بهتدریج بر اثر شیوه اجتماعی طرح عقایدش به ...
بیشتر
مکتب شیخیه، اندیشهای است که در سالهای ابتدایی عصر قاجار ظهور میکند و بر دو ستون اخباریگری و تصوف استوارشده است. این اندیشه اگرچه در ابتدا توسط شیخ احمد اَحسائی، بهعنوان دریافتی باطنی و عرفانی از مذهب رسمی تشیع در کنار سایر مکاتب فقهی، کلامی و عرفانی و فلسفی تشیع مطرح میشود، اما بهتدریج بر اثر شیوه اجتماعی طرح عقایدش به فرقه تبدیل میشود. هرچند غالباً تلاش شده است این تحول به مواضع کلامی و صحتوسقم آنها در نسبت با متون دینی شیعه امامیه نسبت داده شود، در این مقاله سعی کردهایم، تطور ایشان از مکتب به فرقه را از منظر نقشِ فرمهای ساختیابی اجتماعی موردمطالعه قرار داده و سازوکارهای آن را مورد واکاوی قرار دهیم. پرسش محوری در مطالعه حاضر این است که: چه سازوکار اجتماعی عقاید و سیره عملی شیخیه را مهیای تحول از مکتب به فرقه کرده است؟ به عبارت دیگر جایگاه دیالکتیک بین نظر و عمل در شکلگیری یک سازمان اجتماعی – دینی چگونه بوده است؟ به نتایج فوق رسیدهایم: شیخیها از سه سازوکار عمده در صورتبندی عقایدشان برای نیل به شکل اجتماعی فرقه استفاده میکردند؛ نخست؛ آشناییزدایی، دوم؛ ترسیم و ترکیب مجدد هندسه عقاید کهن، سوم؛ تمایز گذاری و مرزبندی مبتنی بر رهبری کاریزماتیک و فردگرایانه.
علمی
حسین میرزایی؛ مجتبی میرزائی؛ توحید علیزاده
چکیده
انجمنهای علمی به عنوان نهادی که میتواند در تقویت روابط موجود در اجتماع علمی تأثیر قابل توجهی داشته باشد حائز اهمیت است و از اینجهت نیازمند مطالعات متعدد در مورد کارکردها، ساختار و شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء کارکردهای آن و دستیابی به اهداف است. امری که تحقیق حاضر به نوبۀ خود در صدد انجام آن است. هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل ...
بیشتر
انجمنهای علمی به عنوان نهادی که میتواند در تقویت روابط موجود در اجتماع علمی تأثیر قابل توجهی داشته باشد حائز اهمیت است و از اینجهت نیازمند مطالعات متعدد در مورد کارکردها، ساختار و شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء کارکردهای آن و دستیابی به اهداف است. امری که تحقیق حاضر به نوبۀ خود در صدد انجام آن است. هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل تاثیر گذار بر تقویت مشارکت اجتماعی دانشجویان در فعالیتهای دانشجویی انجمنهای علمی است. امری که بدون شک ادامۀ حیات انجمنهای علمی در سطح دانشگاهها به آن وابسته است و درصورت غفلت باعث تشریفاتی شدن و حتی حذف انجمنهای علمی خواهد شد. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعۀ آماری تحقیق حاضر را تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی (9977 نفر) در سال تحصیلی 96-97 تشکیل میدهند که از این تعداد 150 نفر با استفاده از نمونهگیری طبقهبندی تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. نتایج توصیفی نشان از پایین بودن میزان مشارکت اجتماعی دانشجویان (40%) در فعالیتهای انجمنهای علمی است. اما تمام متغیرهای مستقل تحقیق (اعتماد اجتماعی، کارآمدی انجمنهای علمی، مزایای عضویت در انجمنها و ارتباط انجمنها با گروههای آموزشی) برخلاف متغیر مشارکت از میانگین به نسبت مطلوبی (متوسط رو به بالا) در بین دانشجویان نمونه تحقیق برخوردار بودهاند. نتایج مربوط به تحلیلهای استنباطی تحقیق نشان داد که بین متغیرهای مستقل تحقیق و مشارکت اجتماعی دانشجویان همبستگی معناداری وجود دارد. در کنار این یافتهها، نتایج مربوط به تحلیل مسیر تحقیق نیز نشان داد که از بین متغیرهای تحقیق، متغیر کارآمدی انجمنها مجوز ورود به مدل تحلیل مسیر را پیدا نکرده است و متغیرهای دیگر نیز در حدود 20 % از تغییرات مربوط به مشارکت اجتماعی را تبیین نمودهاند. نتیجۀ کلی تحقیق بیانگر اینست که مشارکت دانشجویان در انجمنهای علمی تحت تاثیر منفعتی است که از این مشارکت دریافت می کنند. منفعتی آنی و قابل درک برای دانشجویان میتواند آنها را متقاعد به شرکت در چنین نهادها و انجمنهایی کند. در کنار این امر اعتماد نیز افزایش مشارکت را تقویت میکند.