نوع مقاله : علمی
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان است. حوزههای آموزشی و پژوهشی ایشان روش تحقیق کمی، زبان تخصصی و جامعهشناسی سیاسی
2 دانشجوی دکترای جامعهشناسی و مدرس گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان
چکیده
در این مقاله جهت شناخت بیشتر ساز و کار تأثیر دو نظام اجتماعی و فرهنگی به بررسی ارتباط قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی پرداختهایم. قشربندی اجتماعی را با تاسی از انگاره وبری با دو مؤلفه طبقه و پایگاه و مصرف فرهنگی را بااستفاده از دادههایی در زمینه مصرف موسیقایی و با دو مؤلفه نوع و میزان مصرف، سنجیدهایم. برای بررسی فرضیات، دادههایی در زمینه نوع و میزان مصرف موسیقایی 360 نفر از ساکنان چهار محله اختیاریه، الهیه، پونک و جوادیه (برای گروه تحقیق هر کدام از محلات مذکور نماد طبقات و پایگاههای متفاوت بوده است) از محلات شهر تهران با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه جمعآوری شده است. یافتههای حاصل از پیمایش نشان میدهد: 1. میان طبقه و پایگاه و میزان مصرف موسیقایی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، 2. پایگاه با هردو مؤلفه کیفی مصرف فرهنگی (موسیقایی) یعنی مصرف نخبه و توده رابطه معنادار دارد، 3. طبقه نیز تنها با یک مؤلفه کیفی مصرف فرهنگی (موسیقایی) یعنی مصرف توده ارتباط معنادار دارد، 4. هرچه پایگاه افراد بالاتر باشد گرایش آنها به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه بیشتر و گرایششان به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ توده کمتر است، 5. هرچه طبقه افراد بالاتر، گرایششان به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ توده بیشتر است، 6. در مجموع و با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون مشخص شد، تفاوت پایگاهی (تفاوت در میزان تحصیلات، منزلت شغلی و اصل و نسب) افراد بیشتر از تفاوت طبقاتی (تفاوت در وضعیت اقتصادی) پیشبینی کننده میزان و نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی) افراد است.
کلیدواژهها
محققان علوم اجتماعی همواره ارتباط متقابل میان نظام اجتماعی و نظام فرهنگی را مورد توجه قرار دادهاند. به اعتقاد آنها نظام اجتماعی، نظام کنشهای متقابل در یک محیط معین بین عاملهای انگیزهداری است که در یک کلیت، با یکدیگر، در ارتباطند (پارسونز، :1971 144 ـ 177). در اینجا مراد از کلیتی که عاملهای کنش را دربر میگیرد، نظام فرهنگی است. میتوان نظام فرهنگی را در بسیاری جهات عامل ساختدهنده نظام اجتماعی و در پارهای موارد، عامل ساختپذیر از آن نظام قلمداد کرد (توسلی، :1380 190).
شناخت ساز و کار تأثیر متقابل دو نظام اجتماعی و فرهنگی میتواند محقق را به شناخت بیشتر ساخت کلی جامعه خود رهنمون سازد. هدف کلی این تحقیق نیز شناخت هرچه بیشتر این سازو کار است. برای دستیابی به این هدف رابطه قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی بهعنوان عناصر دو نظام اجتماعی و فرهنگی بررسی خواهد شد. فرض اصلی در این تحقیق این است که قشربندی اجتماعی بهعنوان فرایندی که از طریق آن، خانوادهها از یکدیگر تفاوت مییابند و بر طبق درجات مختلف جنسیت، قدرت و یا ثروت در قشرهای رتبهبندی شده قرار میگیرند (بیرو، :1367 38) میتواند تعیینکننده مصرف فرهنگی یعنی میزان و نوع استفاده از کالاهایی نظیر موسیقی، سینما، تئاتر، کتاب و... باشد.
در این تحقیق در میان انواع پدیدههای فرهنگی، تمرکزمان بر موسیقی بهعنوان یکی از مهمترین عناصر نظام فرهنگ میباشد. تأکید و تمرکزمان بر موسیقی بهعنوان عنصری از نظام فرهنگی، این تحقیق را از حوزه کلیتر مطالعات فرهنگی به حوزه تخصصیتر جامعهشناسی موسیقی سوق میدهد. جامعهشناسی موسیقی همواره درصدد یافتن روابط متقابل بین موسیقی و ساخت اجتماعی است (شفرد، 1385، 127).سؤال بنیادی که جامعهشناسی موسیقی با آن روبهروست این است که شرایط یک نظام اجتماعی چگونه بر نوع موسیقی غالب بر فرهنگ یک جامعه یا یک گروه مؤثر است؟ (قاسمی و میرزایی، :1385 99).
یک محقق علوم اجتماعی، به موسیقی، بهعنوان پدیدهای فرهنگی مینگرد که درون نظام یا سازمان فرهنگ قرار داشته و با سایر عناصر فرهنگی در ارتباط و تأثیرگذاری متقابل است.
سؤال اصلی این تحقیق، برگرفته از دغدغه اصلی جامعهشناسی موسیقی، این است که چگونه قشربندی اجتماعی بهعنوان تجلّی ساخت یا نظام اجتماعی یک جامعه بر الگوهای مصرف موسیقایی ، بهعنوان نماینده مصرف فرهنگی همان جامعه تأثیر میگذارد. برای پاسخگویی به این سؤال، فرضیات کلی تحقیق برمبنای مباحث نظری موجود تدوین شده است و در سه سطح از شناخت علمی، توصیف ، طبقهبندی و تبیین ، و با استفاده از دادههای جمعآوری شده از جامعه آماری مورد مطالعه، بررسی خواهد شد.
استفاده از کالاهایی نظیرِ خانه، لباس، غذا، موسیقی و... نهتنها برای بقا و ادامه حیات انسان ضروری است بلکه میتواند نشاندهنده موقعیت اجتماعی او باشد. به بیان دیگر با در نظر
گرفتن سلیقه و ترجیحات افراد در انتخاب و مصرف کالاها میتوان به موقعیت اجتماعیشان پی برد (برایسون، :1997 114؛ وبر، :1968 920 ـ 940)، وبلن (1953) و بوردیو (1984)، در تحقیقاتشان نشان میدهند، مصرف فرهنگی و سلیقه، عناصری نمادین در ارتباطات اجتماعی بهشمار میآیند (در این زمینه تحقیقات بسیاری انجام شده است برای نمونه ر.ک به کالینز، 1978؛ داگلاس و ایشروود، 1979؛ گنز، 1985؛ دی ماجو، 1987؛ لامونت، 1992؛ برایسون، 1996). برای مثال، کمتر رخ میدهد فردی که عضو طبقه کارگرِ یک جامعه محسوب میشود برای تزئین منزلش از مبلمان فاخر استفاده کند و یا برای گذراندن اوقات فراغتش به همراه خانواده به یک سالن اپرا برود (بوردیو، :1984 11). شناخت سلیقهها و ترجیحات افراد جامعه در مصرف کالاها بخصوص کالاهای فرهنگی میتواند مشخصکننده نوع و ساختار روابط اجتماعی و میزان تعامل افراد حاضر در قشرهای مختلف اجتماعی باشد (چان و گلدثروپ، :2005 11).
این تحقیق با تمرکز بر مصرف موسیقایی بهعنوان یکی از گونههای مصرف فرهنگی سعی در شناخت و تبیین ارتباط قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی دارد. در این نوشتار، تمایل به مصرف موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه و فرهنگ توده بهعنوان دو الگو در مصرف کالاهای موسیقایی در نظر گرفته شده است. تمایل به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه و توده در صورتیکه بهعنوان نماد در نظر گرفته شود میتواند نشاندهنده طبقات و پایگاههای مختلف اجتماعی باشد (برای اطلاع بیشتر در مورد مصرف انواع کالاهای فرهنگی و تأثیر آن بر تمایز اجتماعی افراد ر.ک به: پترسون و سیمکوس، 1992؛ وان آیک، 2001).
چارچوب نظری
1. نظریههای قشربندی اجتماعی
در این بخش پیش از هرچیز بهمنظور زمینهسازی نظری موضوع، نخست میکوشیم تا دیدگاههای تئوریک مربوط به قشربندی اجتماعی را در قالب یک طبقهبندی معرفی کنیم و سپس برخی از نظریهها و دیدگاههای مؤثر و مشهور در حوزه ارتباط قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی را مورد بحث قرار دهیم. بهطور کلی نظریههای قشربندی اجتماعی بیشتر در مکاتب ساختگرا مطرح هستند و متأثر از تقسیمبندیِ نگرشهای دوگانه در این زمینه میباشند؛ این نظریهها را میتوان به شرح زیر طبقهبندی کرد:
|
شکل 1 . تقسیمبندی نظریههای قشربندی اجتماعی
رویکرد کارکردگرایی ساختاری در زمینه نابرابری اجتماعی در حقیقت نوع خاصی از دیدگاه قشربندی اجتماعی است. متفکران کارکردگرایی ساختاری معتقدند که نابرابری، سلسله مراتبی کلی و پیوسته است که میتوان افراد را در آن رتبهبندی کرد (باربر، :1957 77). در این مفهوم افراد براساس نقشهای متنوع خود قشربندی میشوند. افراد در زندگی نقشهایِ گوناگونی دارند و لذا رتبه فرد براساس برآیند رتبههای وی در سلسله مراتبهای گوناگون ارزیابی میشود (پارسونز، 1951؛ 132)
وجه تمایز دو مکتب کارکردگرایی ساختاری با مکتب قدرت در بحث نابرابری اجتماعی و تبیین پدیده قشربندی اجتماعی به میزان اهمیت و نقشی که هریک از این دو مکتب برای عامل قدرت قائلند برمیگردد. کارکردگرایان ساختاری معتقدند که نابرابری افراد و گروههای اجتماعی از حیث میزان قدرتشانâ پیامد پایگاه اجتماعی است که در جامعه واجد آن هستند. حال آنکه نظریهپردازان مکتب قدرت این پدیده را بهعنوان یکی از بنیانهای مهم نابرابری اجتماعی میدانند (گرب، :1373 فصل 5 و 6)
نظریههایی که در حیطه مکتب قدرت قرار میگیرند به دو دسته تقسیم میشوند:
1. نظریههایی که در آن قشربندی اجتماعی صرفآ تجلی قدرت در عرصه اقتصادی است (انگاره مارکسی).
2. نظریاتی که در آن قشربندی اجتماعی علاوهبر آنکه تجلی قدرت در عرصه اقتصادی (طبقه ) است میتواند تجلی قدرت در دو عرصه اجتماعی (پایگاه) و سیاسی (حزب) نیز باشد
(انگاره وبری).
در این تحقیق انگاره وبری، نظریه مرجع ما در حوزه قشربندی اجتماعی محسوب میشود به این سبب به بررسی دیدگاه وبر میپردازیم.
2. انگاره وبری در قشربندی اجتماعی
اکثر تحقیقات و نوشتههای جامعهشناختی جدید درباره قشربندی اجتماعی، ترکیبی است از برخی از جنبههای تفکر مارکسیستی و تئوریهای وبری است. وبر در بسیاری از نکات اصلی با شیوه تحلیل مارکسیستی موافق بود. وی تحت تأثیر آرای مارکس، بعد اقتصادی قشربندی اجتماعی را مورد توجه قرار داده است و همانند مارکس، معتقد است مالکیت نقش تعیینکنندهای در توزیع امکانات عرضه شده به فرد یا به طبقه ایفا میکند. البته وبر، علاوهبر بُعد اقتصادی به دو بُعد قدرت و حیثیت نیز توجه مینماید.
در نظر وبر، مالکیت، قدرت و حیثیت با وجود وابستگی متقابلشان سه بنیان متمایزند که بر روی آنها نظام قشربندی در هر جامعهای سامان مییابد. تفاوت در برخورداری از مالکیت اموالâ منشأ طبقهبندی اجتماعی است. تقسیم نابرابر قدرت به تشکیل احزاب سیاسی میانجامد و درجات حیثیت گوناگون، منشأ پیدایش پایگاههای اجتماعی است (وبر، :1968 252 ـ 272). نقطه عطف کار وبر در زمینه نظریههای قشربندی اجتماعی همین تمایز میان طبقهها و پایگاههای اجتماعی است. این تمایز، امروزه امری مسلّم و بدیهی بهنظر میرسد، لیکن در پژوهشهای تجربی اخیر کمتر مورد استفاده قرار گرفته است (چان و گلدثروپ، :2006 384). استفاده از این تمایز مفهومی در پژوهشهای تجربی از دهه 1970 و با پژوهش تأثیرگذار لاکوود، با عنوان «کارگران سیاهپوش» (1958) آغاز شد. یکی از بنیانهای نظری تحقیق حاضر، همین تمایز مفهومی میان طبقه و پایگاه است. برای روشن شدن این تمایز به اختصار به توضیح در باب این دو اصطلاح از نظر وبر میپردازیم.
الف) طبقه: وبر برخلاف مارکس، معتقد است در ساختار طبقاتی، بیش از دو طبقه مهم وجود دارد. به اعتقاد وی طبقهها، دستههایی از افرادند که از لحاظ نفوذ اقتصادی و قدرت فروش کالا و مهارت در نظام اقتصادی مشخص، متفاوتند (گرب،:1373 77 ـ 78). بنابراین تمامی افرادی که منافع اقتصادی یکسان و قدرت اقتصادی مشابهی دارند، اعضای یک طبقه بهحساب میآیند. در حقیقت تعداد زیادی طبقه میتوانند در بازار، ظهور کنند (براساس قدرت خرید افراد).
ب) پایگاه: وبر برای متمایز کردن افراد از لحاظ اجتماعی از واژه «پایگاه» استفاده میکند. به عقیده او تمامی افرادی که از احترام یا پرستیژ اجتماعی مشابه و یکسانی برخوردارند، دارای پایگاه یکسان و برابری هستند.
طبقه، نوعی قشربندی اقتصادی غیرمشخص است در حالیکه پایگاه کاملا به ارزیابی شخصی فرد اتکا دارد. معیار قضاوت درباره پایگاه افراد در جامعه، دوری یا نزدیکی افراد مورد نظر نسبت به ارزشهای حاکم در آن جامعه است. میزان تحصیلات، اصل و نسب و موقعیت شغلی گاه بهعنوان مبنایی برای ارزیابی پایگاه افراد بهکار میرود.
3. نظریههای مطرح در حوزه ارتباط قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی
در این حوزه دو نظریه همسیاقی و همه چیزخوار ـ تک خوار از شهرت بیشتری برخوردارند . مجموعه نظریاتی که تحت عنوان همسیاقی شهرت یافتهاند، معتقد به ارتباط معنادار قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی هستند (چان و گلدثروپ، :2005 2). به اعتقاد طرفداران این نظریه، افراد متعلق به قشرهای بالای اجتماعی، فرهنگِ «نخبه» یا «والا» را برای مصرف ترجیح میدهند و اقشار پایین، فرهنگ «توده» یا «عامه» را مصرف میکنند (همان).
مبحث همسیاقی، خود دارای تقسیمبندیها و گونههای جزئیتری است، اما تمامی اینگونهها، بهطور خاص، بر محور آرای پیربوردیو میچرخد (صمیم، :1386 59). بوردیو در کتاب مشهورش، «تمایز» (1984)، با بازنگری در تمایز وبری میان مفاهیم طبقه و پایگاه، پایههای این مبحث نظری را بنا نهاد (همان) وی، با این دیدگاه وبر، که طبقه، تجلی قدرتِ اقتصادی فرد در عرصه اجتماع و پایگاه، نمودِ قدرت اجتماعی اوست، موافق است (برای اطلاع بیشتر در مورد تمایز وبری میان مفاهیم طبقه و پایگاه ر.ک به، وبر، 1968؛ چان و گلدثروپ، 2006). او تصدیق میکند، پایگاه، چیزی فراتر از روابطِ اقتصادی است (بوردیو، :1984 8)؛ ولی نقطه عزیمت کارِ بوردیو و منشأ شکلگیری مبحث همسیاقی، اعتقاد او به این نکته است که پایگاه، جز نمادین یا بعدی از ساختار طبقاتی است (وینینگر، :2005 14). ارتباط طبقه و پایگاه در دیدگاه بوردیو نیازمند پُلی است که او آن را، عادتواره یا آداب مینامد. به بیان دیگر، عادتواره یا آدابâ سبب همسیاقیِ طبقه و پایگاه میگردد. این ارتباطِ ضروریای که میان طبقه و پایگاه وجود دارد منجر به ارتباط معنادارِ قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی میگردد (چان و گلدثروپ، :2005 )5
نظریه همه چیزخوار ـ تک خوار را میتوان نوعی بازنگری در نظریه همسیاقی دانست (وارد، 2003، 36). اساسنظرات این مبحث، مبتنیبر پژوهشهای تجربیای است که در ایالات متحد انجام گرفته است. ویلنسکی در پژوهشی تجربی (1964) نشان داد، در بین آمریکاییهای تحصیلکرده هیچگونه ترجیحی برای مصرف نوع خاصی از فرهنگ (نخبه یا توده) وجود ندارد. پترسن و سیمکوس (1992) در تحقیقی دیگر نشان دادند، اقشار بالای جامعه، نسبت به قشرهای پایین، الگوهای مصرف متنوعتری دارند (برای اطلاع بیشتر ر.ک به، پترسون و کرن، 1996). به اعتقاد طرفداران این مبحث، قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی در میان اقشار بالای جامعه ارتباط معنادار خود را از دست داده است، ولی هنوز این ارتباط میان اقشار پایین جامعه معنادار است. در حقیقت قشر پایین، انحصارآ نوعِ فرهنگ متعلق به قشر خود را برای مصرف ترجیح میدهد (صمیم، :1386 60).
این نظریهپردازان، اقشار بالای جامعه را، که از الگوی مصرف متنوعتری برخوردارند، همه چیزخوار و اقشار پایین جامعه را تکخوار نام نهادند (چان و گلدثروپ، :2005 4). به
اعتقاد آنها، همه چیزخواران به دلیل برخورداری از سطح بالای تحصیلات، آمادگیشان برای پذیرش اسلوبهای فرهنگی دیگر، غیر از آنچه متعلق به خودشان است، بیشتر از قشر
پایین است.
طرفداران این مبحث معتقدند وابستگی قشر پایین جامعه یا همان تکخواران به استفاده و مصرفِ فرهنگ توده، نوعی انحصارطلبی فرهنگی را در آنها بهوجود میآورد. این
انحصارطلبی فرهنگی در بسیاری از مواقع ابزاری است که قشر پایین برای نشان دادن تمایز اجتماعیشان استفاده میکنند (واین و اُکانر، :1998 )843
در نهایت میتوان گفت هم طرفداران نظریه «همهچیزخوار ـ تکخوار» و هم نظریهپردازان «همسیاقی» هردو معتقدند مصرف فرهنگی قلمروی است که اقشار و طبقات جامعه از آن بهعنوان ابزاری نمادین در تعیین حوزههای پایگاهی خود بهره میبرند.
فرضیات
فرضیات تحقیق که برمبنای نظریات مطرح در این حوزه تدوین شده است بدین شرح است:
1. میان قشربندی اجتماعی (طبقه و پایگاه) و میزان و نوع مصرفِ فرهنگی (موسیقایی) رابطه وجود دارد.
2. پایگاه، نسبت به طبقه، با میزان و نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی) همبستگی بیشتری دارد.
3. افراد حاضر در پایگاه اجتماعی بالا موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه را برای مصرف ترجیح میدهند.
4. افراد حاضر در پایگاه اجتماعی پایین موسیقی متعلق به فرهنگ توده را برای مصرف ترجیح میدهند.
روششناسی
1. روش
روش غالب در تحقیق حاضر، پیمایش است.
2. جمعیت آماری و روش نمونهگیری
جمعیت آماری مورد مطالعه در این تحقیق تمامی افراد 15 سال به بالای ساکن در شهر تهران هستند. حجم نمونه با 360 نفر است که براساس 5 درصد خطا برآورد شده است. انتخاب نمونهها نیز براساس ترکیب دو روش نمونهگیری طبقهای و خوشهای چند مرحلهای بوده است. ابتدا براساس مطالعه اکتشافی تمامی محلات تهران بر مبنای قرار گرفتن در یکی از گروههای طبقه بالا و پایگاه بالا، طبقه بالا و پایگاه پایین، طبقه پایین و پایگاه بالا، طبقه پایین و پایگاه پایین طبقهبندی شدند، سپس از هر طبقه یک محله به صورت تصادفی انتخاب شد. محلههای انتخابی اختیاریه، الهیه، پونک و جوادیه بودند که به ترتیب نماد طبقه بالا و پایگاه بالا، طبقه بالا و پایگاه پایین، طبقه پایین و پایگاه بالا، طبقه پایین و پایگاه پایین فرض شدند. از هر محله و به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای 90 خانوار بهعنوان نمونه برگزیده شد و با آنها مصاحبه به عمل آمد.
3. پرسشنامه و روایی و پایایی آن
ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است. پرسشنامه علاوهبر قسمتی که برای سنجش ویژگیهای فردی پاسخگو درنظر گرفته شده است از سه قسمت اصلی تشکیل شده است:
1. سؤالاتی برای سنجش طبقه پاسخگو.
2. سؤالاتی برای سنجش پایگاه پاسخگو.
3. سؤالاتی برای سنجش میزان تمایل و عدم تمایل افراد مورد مطالعه به انواع موسیقی نخبه و توده.
پرسشنامه دارای روایی صوری است. احراز روایی صوری با تأیید متخصصان و صاحبنظران درباره کلیت پرسشنامه و مطلوب بودن آن در جهت پاسخگویی به سؤالات تحقیق بهدست
آمده است. بهمنظور سنجش میزان پایاییِ دو قسمت پرسشنامه که طبقه، پایگاه و میزان تمایل و عدم تمایل به انواع موسیقی نخبه و توده پاسخگویان را میسنجد، از تکنیک هماهنگی درونی گویهها یا آلفای کرنباخ استفاده شد. در قسمت طبقه مقدار ضریب آلفای کرنباخ 91/،0 پایگاه، 74/0 تمایل به موسیقی نخبه 72/0 و تمایل به موسیقی توده 77/0 بود.
4. تعریف مفاهیم و شاخصسازی
4 ـ 1. تعریف نظری مفاهیم
چند مفهوم اصلی در این پژوهش را میتوان به صورت زیر تعریف کرد:
1. قشربندی اجتماعی : در هر جامعه پیچیدهای، قشر را میتوان مشاهده کرد.
قشر اجتماعی عبارت است از تجمع افراد مشابه با ویژگیهای مشترک (میچل، :1981 )194
2. طبقه: مجموعهای از افراد است که از جهات اجتماعی و بخصوص اقتصادی موقعیت مشابهی دارند. با این حال تعاریف متفاوتی از طبقه وجود دارد که چگونگی آن به نگرش و گرایش فکری ارائهکننده آن بستگی دارد. در دیدگاه وبر طبقه، تجلی قدرت فرد در عرصه اقتصادی است (ملک،:1382 )13
3. پایگاه: مفهوم پایگاه در طول تکوین نظریات جامعهشناختی دچار تحول شده است. ماکس وبر از نخستین کسانی بود که به این تغییر معنایی توجه کرد و کوشید مفهوم جدیدی از پایگاه ارائه دهد. به عقیده وی، پایگاه اجتماعی فرد، تجلی قدرت او در عرصه اجتماعی است (همان).
4. مصرف فرهنگی: منظور، استفاده از کالاهای تولید شده نظام فرهنگی است و مشخصکننده نوع سلیقه فرهنگی مصرفکننده میباشد (بوردیو، :1984 112).
مصرف فرهنگی را از دو بعد مورد مطالعه قرار دادهاند: نخست بعد کمی آن یا مطالعه میزان مصرف و دوم بعد کیفی آن یا مطالعه نوع مصرف. در این تحقیق هردو بعد مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
5. مصرف موسیقایی : استفاده و بهرهگیری از کالاها و محصولات مختلف موسیقایی در گونههای متفاوت را مصرف موسیقایی میگویند (برایسون، :1997 142).
6. فرهنگ نخبه: اصطلاحی که از اواسط سده نوزدهم میلادی برای ایجاد دو گونه تمایز به کار رفته است: تمایز طبقاتی ، میان فرهنگ نخبگان و فرهنگ فرومایگان؛ و تمایز زیباییشناسانه ، میان هنر «حقیقی» و «جدیِ» مستقل خلق شده و هنر «تودهای» مبتذل و معطوف به مقاصد تجارتی (پین، :1382 433).
7. فرهنگ توده: اصطلاحی است که در کاربرد روزمره یا آکادمیکاش هرچه بیشتر از هر برداشت نظری قاطعی از فرهنگ یا از توده فاصله میگیرد. فرهنگ توده یا همان عامه(پسند) مشخصآ مفهومی است که تنها در وجه تطبیقی و مقایسهای معنا دارد، هرچند که متضاد ضمنیاش کاربردی ندارد؛ «فرهنگ غیرتودهای یا عامه (پسند)» اصطلاح توصیفی رایجی نبوده (معنای آن نامعلوم است) و در واقع مقایسات معمول میان فرهنگ نخبه و فرهنگ تودهای صورت میگیرد. مسئله دیگر اینکه «فرهنگ توده یا عامه(پسند)»، که اغلب به گونهای جانشینپذیر با دیگر اصطلاحات و به صورتی کمابیش مغشوشکننده بهکار میرود، به موضوعات فرهنگی و نمادین خاص و به «یک شیوه کلی زندگی» اشاره دارد. «فرهنگ عامه(پسند)» حاکی از فرهنگی است که در فرایندها، مناسبات و ارزشهای اجتماعی (و معمولا طبقاتی) خاصی ریشه دارد. خلاصه آن که، در این بستر، «فرهنگ توده یا عامه(پسند)» مفهومی هم کمّی و هم کیفی است: این مفهوم هم به حجم مخاطبان اشاره دارد ــ به این که برای عامهپسند بودن یک نوار یا فیلم یا کتاب داستانی که تعداد نسبتآ بسیاری باید آن را خریداری یا تماشا کنند (این نسبت با توجه به حجم استقبال از فرهنگ نخبه یا کالاهای نخبهپسند است) و هم به کیفیت این مصرفکنندگان و بینندگان، به نگرشهای آنان و نحوه استفادهشان از کالاهای فرهنگی ــ به اینکه برای تودهای یا عامهپسند بودن یک نوار یا فیلم یا کتاب داستان این کالاها باید به شیوههای خاصی مصرف شوند (شیوههایی کاملا متفاوت با شیوههای مصرف کالاهای نخبهپسند از سوی نخبگان فرهنگی). پس در واقع بر این اساس، وجه کیفی اهمیت بیشتری از وجه کمی دارد (همان، 427 ـ 428).
4 ـ :2 تعریف عملی متغیرهای مستقل و وابسته
در این تحقیق قشربندی اجتماعی متغیر مستقل و مصرف فرهنگی متغیر وابسته است. قشربندی اجتماعی را بر مبنای دو مؤلفه طبقه و پایگاه افراد و مصرف فرهنگی (موسیقایی) را بر مبنای دو مؤلفه مصرف کمی و کیفی (نخبه یا توده بودن مصرف) آنها سنجیدهایم.
جدول 1 . متغیر مستقل مورد مطالعه و تعریف عملیاتی آن
متغیر |
مولفه ها |
معرف |
تعریف عملیاتی |
قشربندی اجتماعی |
طبقه
|
درآمد
قیمت تلفن همراه زیربنای مفید واحد مسکونی قیمت دوربین فیلمبردای و عکاسی قیمت خودرو |
محاسبة درآمد سرانة خانوار قیمت تمامی تلفن های همراه خانوار محاسبة زیربنای واحد مسکونی قیمت تمامی دوربین های خانوار قیمت تمامی تلفن های همراه خانوار
|
پایگاه
|
تحصیلات
منزلت شغلی
اصل و نسب |
سنجش بر مبنای طیفی 8 درجه ای از بی سواد تا دکتری سنجش بر مبنای طیفی 8 درجه ای از کارگر غیر ماهر تا متخصص عمده[1] سنجش بر مبنای قومیت، تحصیلات و منزلت شغلی پدر پاسخگو |
جدول 2 . متغیر وابسته مورد مطالعه و تعریف عملیاتی آن
متغیر |
مولفه ها |
معرف |
تعریف عملیاتی |
مصرف فرهنگی (موسیقایی) |
کمی (میزان مصرف) |
میزان مصرف کالای فرهنگی (موسیقایی) بر مبنای ساعت در شبانه روز |
سنجش اینکه افراد مورد مطالعه چقدر در روز موسیقی گوش می دهند.
|
کیفی (نوع مصرف)
|
نخبه یا توده بودن مصرف
|
تقسیم بندی انواع موسیقی برمبنای نخبه و توده و سنجش تمایل و عدم تمایل افراد |
4 ـ :3 تحلیل عامل
روش ریاضی پیچیدهای برای تقلیل مجموعهای از متغیرها به مجموعه کوچکتری از متغیرهای اساسی است که عامل خوانده میشود (دواس، 1382، 253). در این تحقیق سه عاملِ طبقه، پایگاه (مؤلفههای قشربندی اجتماعی) و اصل و نسب (یکی از مؤلفههای پایگاه) برمبنای متغیرهای جزئیتر ساخته شدند (برای اطلاعات بیشتر درباره نمره عامل استاندارد برای هر متغیر و مقدار ضریب برای هر عامل ن.ک به جدول 1).
جدول 3 . نمره عامل استاندارد برای هر متغیر و ضریب KMO برای هر عامل
عاملهای ساخته شده |
متغیرهای جزئی سازندة عاملها |
بار عاملی |
مقدار ضریب KMO برای هر عامل |
اصل و نسب |
منزلت شغلی پدر پاسخگو تحصیلات پدر پاسخگو |
513/0 514/0 |
721/0 |
پایگاه |
تحصیلات منزلت شغلی اصل و نسب |
544/0 416/0 624/0 |
784/0 |
طبقه |
درآمد قیمت تلفن همراه زیربنای مفید واحد مسکونی قیمت دوربین فیلمبردای و عکاسی قیمت خودرو |
317/0 334/0 374/0 235/0 157/0 |
709/0 |
4 ـ :4 انواع موسیقی مصرفی برمبنای تقسیمبندی نخبه و توده
با توجه به اهداف مطالعه حاضر ضرورت داشت انواع موسیقی که در جامعه آماری مورد مطالعه مصرف میشود مشخص گردد. در واقع در چنین صورتی بود که امکان مطالعه تجربی فرضیات فراهم میگشت. براساس مطالعه اکتشافی انجام شده انواع کلی موسیقی عبارتند از:
موسیقی کلاسیک ایران، موسیقی مردمپسند ایرانی، موسیقی مردمپسند غربی، موسیقی کلاسیک غربی، موسیقی محلی و موسیقی ملل . برمبنای گونههای کلی مذکور 19گونه جزئیتر استخراج شد (ن.ک به جدول 4). پس از شناخت اکتشافی انواع موسیقی مصرفی در جامعه آماری مورد مطالعه، 19گونه ذکر شده ابتدا براساس نظریات کارشناسان و مباحث نظری موجود (برای اطلاع بیشتر در باب این نظریات ن.ک به فاطمی، 2005) در قالب تقسیمبندی دوگانه نخبه ـ توده تدوین شد، سپس در یک پژوهش مقدماتی در اختیار 40 پاسخگو قرار گرفت، این بار براساس نتایج مطالعه مقدماتی، مجددآ انواع موسیقی برمبنای تقسیمبندی دوگانه نخبه ـ توده طبقهبندی شد (ن.ک به جدول 4). برای تدوین سؤالات پرسشنامه در بخش
جدول 4 . انواع موسیقی مصرفی در جامعه مورد مطالعه
گونههای کلی |
گونههای جزئی |
گونههای جزئیتر |
مصداقها |
نوع موسیقی (بر مبنای نخبه یا توده بودن) تقسیم بندی اولیه |
نوع موسیقی (بر مبنای نخبه یا توده بودن) تقسیم بندی ثانویه |
موسیقی کلاسیک ایران |
1- موسیقی قاجارو اوایل پهلوی |
|
میرزا عبدالله، میرزا حسینقلی، ابوالحسن صبا، وزیری |
نخبه |
نخبه |
2- موسیقی حفظ و اشاعه (بازگشت) |
|
شجریان، علیزاده، لطفی و... |
نخبه |
نخبه |
|
3- موسیقی رادیویی |
|
شهناز، شریف، پرویز یاحقی و ... |
توده |
توده |
|
موسیقی مردم پسند ایرانی |
1- تولید داخلی قبل از انقلاب |
الف) کافهای |
قاسم جبلی، جواد یساری، آغاسی و... (ترانه های کافه ای) |
توده |
توده |
ب) باصبغۀ موسیقی کلاسیک ایران |
هایده، گلیا، ایرج، مرضیه و... (ترانه های دستگاهی) |
توده |
توده |
||
ج) با صبغۀ موسیقی مردم پسند غربی |
ابی، گوگوش، داریوش، فریدون فروغی و... (ترانه های پاپ) |
توده |
توده |
||
2- تولید داخلی بعد از انقلاب |
الف) باصبغة موسیقی غربی |
ناصر عبداللهی، عصار و.. |
توده |
توده |
|
ب) باصبغة موسیقی کلاسیک ایران |
محمد اصفهانی، علی رضا افتخاری |
توده |
توده |
||
3- تولید خارجی |
الف) جریان اصلی |
شهرام شبپره، شهره، لیلا فروهر، مهستی و... |
توده |
توده |
|
ب) سبک های شخصی |
ابی، داریوش، قمیشی و... |
توده |
نخبه |
||
موسیقی مردم پسند غربی |
1- جریان اصلی |
|
مدُنا، اسپیرز، لوپز، ریکیمارتین و... |
توده |
توده |
2- راک |
|
راک پروگرسیو، هوی متال و... |
توده |
نخبه |
|
Jazz,Blues |
|
لوئی آرمسترانگ و... |
توده |
نخبه |
|
با صبغۀ موسیقی کلاسیک |
|
کلایدر من، یانی و... |
توده |
توده |
|
موسیقی کلاسیک غربی |
|
|
باروک، کلاسیک، قرون وسطی و... |
نخبه |
نخبه |
یافتهها
1. ویژگیها و خصوصیات کلی نمونه مورد مطالعه
بنابر نتایج بهدست آمده، 5/77 درصد از حجم نمونه مورد مطالعه را مردان و 5/22 درصد را زنان تشکیل میدهند. بیشترین پراکندگی متغیر جنس در محله پونک (6/65 درصد مردان و 4/34 درصد زنان) و کمترین پراکندگی در محله جوادیه (2/92 درصد مردان و 8/7 درصد زنان) مشاهده میشود.
2/7 درصد از کل نمونه مورد مطالعه بیسواد، 7/4 درصد پنجم ابتدایی 1/8 درصد سیکل، 5/27 درصد دیپلم، 6/5 درصد، فوقدیپلم، 6/20 درصد لیسانس، 4/16 درصد فوقلیسانس و 10/10 درصد دکترا بوده است. بیشترین میزان تحصیلکردگان دکترا در محله اختیاریه و کمترین میزان در محله جوادیه دیده میشود. بیشترین میزان بیسواد را نیز محله جوادیه به خود اختصاص داده است.
5/85 درصد از کل جمعیت نمونه شاغل و 5/14 درصد از کل این جمعیت غیرشاغل بودهاند. شغلها در 8 گروه کلیِ کارگر غیرماهر، کارگر نیمه ماهر، کارگر ماهر، کارگر خدماتی، تکنسین، کارمند دفتری، متخصص متوسط و متخصص ارشد تقسیمبندی شده است. جمعیت غیرشاغل نیز به 4 گروه کلی بیکار، سرباز، خانهدار و دانشجو (دبیرستان، فوقدیپلم، لیسانس، فوقلیسانس و دکترا) تقسیم شده اند.
2. رابطه طبقه و پایگاه با میزان مصرف فرهنگی (موسیقایی)
در این تحقیق قشربندی اجتماعی با دو مؤلفه طبقه و پایگاه سنجیده شد. براساس نتایج جدول 5 مشخص میشود میان طبقه و پایگاه و میزان مصرف فرهنگی (موسیقایی) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
جدول 5 . ماتریس همبستگی میان طبقه و پایگاه و میزان مصرف فرهنگی (موسیقایی)
میزان مصرف فرهنگی( موسیقایی) |
عامل طبقه |
عامل پایگاه |
|
527/0** |
373/0** |
1 |
عامل پایگاه |
468/0** |
1 |
373/0** |
عامل طبقه |
1 |
468/0** |
527/0** |
میزان مصرف فرهنگی( موسیقایی) |
0/01 < P **
3. رابطه طبقه و پایگاه با نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی)
در این تحقیق نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی) با دو مؤلفه مصرف نخبه (مصرف کالای موسیقایی متعلق به فرهنگ نخبه) و مصرف توده (مصرف کالای موسیقایی متعلق به فرهنگ توده) سنجیده شد. براساس نتایج جدول 6 مشخص میشود میان عوامل طبقه و پایگاه و نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی) رابطه معنادار وجود دارد. علامت ضریب پیرسون نشان میدهد عامل پایگاه با مصرف نخبه رابطه مثبت (هرچه پایگاه بالاتر رود گرایش به مصرف موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه بالاتر میرود) و با مصرف توده رابطه منفی (هرچه پایگاه بالاتر رود گرایش به مصرف موسیقی متعلق به فرهنگ توده پایینتر میآید) دارد. عامل طبقه نیز براساس جهتی که ضریب پیرسون نشان میدهد با مصرف نخبه و توده رابطه مثبت دارد (هرچه طبقه بالاتر رود گرایش به مصرف موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه و توده بالاتر میرود).
جدول 6 . ماتریس همبستگی میان طبقه و پایگاه و نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی)
مصرف توده |
مصرف نخبه |
عامل پایگاه |
عامل طبقه |
|
208/0** |
٭٭166/0 |
٭٭373/0 |
1 |
عامل طبقه |
٭٭415/0- |
٭636/00 |
1 |
٭٭373/0 |
عامل پایگاه |
٭٭589/0 |
1 |
٭٭636/0 |
٭٭166/0 |
نمرۀ مصرف نخبه |
1 |
٭٭589/0- |
٭٭415/0- |
٭٭208/0 |
نمرۀ مصرف توده |
0/01 < P **
4. تبیین چندمتغیری
برای تبیین روابط چندمتغیری بین متغیرهای تحقیق، با استفاده از دادههای جمعآوری شده و مقیاس اندازهگیری این دادهها از مدل تحلیلی رگرسیون چندگانه بهره گرفتهایم. از آنجایی که متغیر وابسته تحقیق (مصرف فرهنگی) در قالب سه متغیر میزان مصرف، مصرف نخبه و مصرف توده (دو مؤلفه نوع مصرف فرهنگی) مورد سنجش قرار گرفته است، در نتیجه به بررسی نتایج حاصل از سه معادله رگرسیونی تنظیم شده میپردازیم.
4 ـ :1 روابط چندمتغیری متغیرهای مستقل (طبقه و پایگاه) با متغیر میزان مصرف فرهنگی (موسیقایی)
در قالب جدول شماره 7 نتایج معادله رگرسیونی که متغیر میزان مصرف فرهنگی (موسیقایی)، متغیر وابسته آن و متغیرهای طبقه و پایگاه متغیر مستقل آن میباشند ارائه شده است.
جدول 7 . نتایج معادله رگرسیون
متغیرهای مستقل |
ضریب استاندارد شده (بتا) |
سطح معناداری |
پایگاه طبقه |
409/0 315/0 |
000/0 000/0 |
F = 887/ 101ضریب همبستگی چندگانه = 0/603
معناداری = 0/ 000ضریب تعیین = 363/0
نتایج معادله رگرسیونی با توجه به میزان F و سطح معناداری آن نشان میدهد که معادله رگرسیون معادله معناداری در سطح اطمینان 99 درصد میباشد. متغیر پایگاه و متغیر طبقه رابطه معناداری را در سطح اطمینان 99 درصد نشان میدهد. میزان همبستگی چندگانه (R) متغیرهای مستقل با متغیر وابسته که میزان مصرف فرهنگی (موسیقایی) است برابر با 603/0است و ضریب تعیین (R2) برابر با 3/36 است. یعنی 3/36 درصد از واریانس متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل وارد شده در مدل تبیین میشود. طبقه و پایگاه بر میزان مصرف فرهنگی (موسیقایی) تأثیر مستقیم دارد.
4 ـ :2 روابط چندمتغیری متغیرهای مستقل (طبقه و پایگاه) با متغیر مصرف نخبه (از مؤلفههای نوع مصرف فرهنگی)
در قالب جدول شماره 8 نتایج معادله رگرسیونی که متغیر مصرف نخبه (از مولفه های نوع مصرف فرهنگی)، متغیر وابسته آن و متغیرهای طبقه و پایگاه متغیر مستقل آن می باشند ارائه شده است
جدول 8 . نتایج معادله رگرسیون
متغیرهای مستقل |
ضریب استاندارد شده (بتا) |
سطح معناداری |
پایگاه طبقه |
667/0 087/0- |
000/0 058/0 |
F= 129/124 = F ضریب همبستگی چندگانه = 640/ 0
معناداری = 0/000ضریب تعیین = 410/0
نتایج معادله رگرسیونی با توجه به میزان F و سطح معناداری آن نشان میدهد که معادله رگرسیون معادله معناداری در سطح اطمینان 99 درصد میباشد. متغیر پایگاه برخلاف متغیر طبقه رابطه معناداری را در سطح اطمینان 99 درصد نشان میدهد. میزان همبستگی چندگانه (R) متغیرهای مستقل با متغیر وابسته که مصرف نخبه (از مؤلفههای نوع مصرف فرهنگی) است برابر با 640/0 است و ضریب تعیین (R2) برابر با 410/0 است. یعنی 41 درصد از واریانس متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل وارد شده در مدل تبیین میشود. تأثیر پایگاه بر مصرف نخبه تأثیری مستقیم است.
4 ـ :3 روابط چندگانه متغیرهای مستقل (طبقه و پایگاه) با متغیر مصرف توده (از مؤلفههای نوع مصرف فرهنگی)
در قالب جدول شماره 9 نتایج معادله رگرسیونی که متغیر مصرف توده (از مؤلفههای نوع مصرف فرهنگی)، متغیر وابسته آن و متغیرهای طبقه و پایگاه متغیر مستقل آن میباشند ارائه شده است.
جدول 9 . نتایج معادله رگرسیون
متغیرهای مستقل |
ضریب استاندارد شده (بتا) |
سطح معناداری |
پایگاه طبقه |
667/0 087/0- |
000/0 058/0 |
F = 088/86F ضریب همبستگی چندگانه =570/0
معناداری = 0/ 000ضریب تعیین =325/0
نتایج معادله رگرسیونی با توجه به میزان F و سطح معناداری آن نشان میدهد که معادله رگرسیون معادله معناداری در سطح اطمینان 99 درصد میباشد. متغیر پایگاه و متغیر طبقه رابطه معناداری را در سطح اطمینان 99 درصد نشان میدهد. میزان همبستگی چندگانه (R) متغیرهای مستقل با متغیر وابسته که مصرف توده (از مؤلفههای نوع مصرف فرهنگی) است برابر با 570/0 است و ضریب تعیین (R2) برابر با 325/0 است. یعنی 5/32 درصد از واریانس متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل وارد شده در مدل تبیین میشود. تأثیر پایگاه بر مصرف توده (از مؤلفههای نوع مصرف فرهنگی) تأثیری مستقیم و تأثیر طبقه بر آن تأثیری معکوس است.
نتیجهگیری
هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی بود. در این تحقیق با تاسی از انگاره وبری در قشربندی اجتماعی، قشربندی اجتماعی به دو مؤلفه طبقه و پایگاه تقسیم شد. مصرف فرهنگی نیز با استفاده از دادههایی در زمینه مصرف موسیقایی در شهر تهران، به دو مؤلفه کمی (میزان مصرف) و کیفی (نوع مصرف ] مصرف نخبه و توده[) تقسیم شد. یافتههای حاصل از پیمایش نشان داد میان طبقه و پایگاه و میزان مصرف موسیقایی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. به بیان دیگر هرچه پایگاه و طبقه افراد بالاتر باشد میزان مصرف موسیقایی آنها بیشتر است. همچنین مشخص شد پایگاه با هردو مؤلفه کیفی مصرف فرهنگی (موسیقایی) یعنی مصرف نخبه و توده رابطه معنادار دارد. رابطه پایگاه با مصرف نخبه مثبت و با مصرف توده منفی بود. به بیان دیگر هرچه پایگاه افراد بالاتر باشد گرایش آنها به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه بیشتر و گرایششان به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ توده کمتر است. طبقه نیز تنها با یک مؤلفه کیفی مصرف فرهنگی (موسیقایی) یعنی مصرف توده ارتباط معنادار دارد و این رابطه مثبت است. این رابطه مثبت و معنادار به این معنا است که هرچه طبقه افراد بالاتر باشد گرایش آنها به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ توده بیشتر است. در مجموع و با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون مشخص شد پایگاه با قدرت بیشتری نوع و میزان مصرف فرهنگی (موسیقایی) افراد را تبیین میکند. به عبارت دیگر تفاوت پایگاهی (تفاوت در میزان تحصیلات، منزلت شغلی و اصل و نسب) افراد بیشتر از تفاوت طبقاتی (تفاوت در وضعیت اقتصادی) پیشبینیکننده میزان و نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی) افراد است. طرفداران نظریه همسیاقی نیز با انجام تحقیقات تجربی در جامعههای آماری دیگر به این نتیجه رسیده بودند که پایگاه بیشتر از طبقه در حوزه مصرف فرهنگی قدرت تبیینکنندگی دارد. این نتیجه علاوهبر اینکه نشان میدهد یافتههای این تحقیق با رویکرد وبری در قشربندی اجتماعی مطابقت دارد، ارزش تجربی تمایز مفهومی را که وبر میان طبقه و پایگاه قائل بود نیز نشان میدهد. تمایزی که میتواند در حوزههای دیگری از حیات اجتماعی مانند سیاست و اقتصاد به مانند مصرف فرهنگی خود را نمایان سازد. لذا در پایان پیشنهاد میشود این تحقیق در حوزههای دیگر حیات اجتماعی و جامعههای آماری دیگر آزمایش شود و آنها با نتایج این تحقیق مقایسه گردد.
[1] . این طیف بر مبنای پژوهش شهلا کاظمی پور( به نقل از رفعت جاه، 1377) در باب تقسیم بندی انواع مشاغل در تهران طراحی شده است.