نوع مقاله : علمی
نویسندگان
1 استادیار جامعهشناسى دانشگاه مازندران
2 کارشناس ارشد جامعهشناسى
چکیده
فرهنگ سیاسى سازگار با دموکراسى از عناصر مقوم تحکیم دموکراسىها بهشمار مىرود و از این جهت در مطالعات سیاسى معاصر اهمیت دارد. پژوهش درباره تحولات فرهنگ سیاسى در کشورهاى مختلف نیز یکى از ارکان مطالعات فرهنگ سیاسى است. مقاله حاضر با تکیه بر پژوهشى تجربى در شهر سارى، میزان رواج فرهنگ سیاسى دموکراتیک را با تأکید بر سه ارزش دموکراتیک تساهل و مدارا، آزادى و مشارکت سیاسى بررسى مىکند. براى تحلیل تحولات فرهنگ سیاسى، میزان رواج این سه ارزش دموکراتیک در سه نسل از مردم سارى ــ نسل اول افراد 17 تا 33ساله، نسل دوم افراد 34 تا 47ساله و نسل سوم افراد 48 سال و بالاتر ــ بررسى شده است. حجم نمونه 380 نفر بوده که از طریق نمونهگیرى خوشهاى، براساس نقشه بلوکهاى شهرى و با مراجعه به درب منازل پرسشنامه تحقیق اجرا شده است. همچنین دادههاى پژوهش با یافتههاى تحقیقات قبلى درباره میزان رواج ارزشهاى دموکراتیک در ایران مقایسه شده است. نتایج نشان مىدهد تمایل به ارزشهاى دموکراتیک، در هر سه نسل زیاد است و به این لحاظ مىتوان در فرضیه ثبات ارزشهاى سیاسى نسلها تردید داشت و درعوض این فرضیه را طرح کرد که نسلها مىتوانند بر اثر تغییرات اجتماعى، ارزشهاى خود را تغییر دهند. علاوه بر آن، دادههاى بهدست آمده نشان مىدهد ارزشهاى سیاسى مردم ایران در سالهاى گذشته دچار تغییرات قابل ملاحظهاى شده است. این پژوهش در انگارههاى قبلى درباره غیر دموکراتیکبودن فرهنگ سیاسى مردم ایران تردید ایجاد کرده و فرضیههاى مهمى براى آزمودن در تحقیقات بعدى ارائه مىکند.
کلیدواژهها
امروزه دموکراسى و ارزشهاى دموکراتیک مقبولیت جهانى پیدا کرده و ضرورت توجه به این شیوه حکومتى، از سوى بسیارى از دولتها و کشورهاى جهان پذیرفته شده است. دموکراسىخواهان با توجه به مطلوبیتهاى ذاتى روالهاى دموکراتیک به دنبال تحقق دموکراسى هستند و نظامهاى سیاسى براى کسب مشروعیت داخلى و بینالمللى مىکوشند تا خود را دموکراتیک جلوه دهند. پژوهش درباره شرایط پیدایش دموکراسى و تحکیم آن در چنین فضایى بسیار رونق داشته است. عوامل متعددى براى تبیین شرایط پیدایش و تحقق دموکراسى ذکر شده است (نک: بشیریه، 1384 و 1386، فصل دوم). فرهنگ سیاسى نیز از جمله عواملى است که بر نقش آن در تحکیم دموکراسى تأکید شده است. لیپست معتقد بود دموکراسى به فرهنگى حمایتکننده نیاز دارد و پذیرش آزادى بیان، آزادى مطبوعات، حقوق احزاب مخالف، حاکمیت قانون، حقوق بشر و پذیرش آزادىهاى دینى از سوى مردم و نخبگان پیششرطهاى تحقق دموکراسى است (لیپست، :1994 3). فرهنگ سیاسى دموکراتیک به دلیل تأثیرش بر نوع محاسبات و کنشهاى نخبگان (واینگست، :1997 260)، کاستن از شدت تعارضات اجتماعى و ایجاد روحیه دموکراتیک (اکشتاین، 1988)، و تأثیراتى که بر عملکرد نهادها بر جا مىگذارد در کانون توجه تحلیلگران دموکراتیزاسیون بوده است.
مسأله فرهنگ سیاسى در ایران نیز کانون توجه بوده و همواره تحلیلگرانى بر فقدان فرهنگ سیاسى دموکراتیک به عنوان یکى از علل مهم تحکیمنشدن دموکراسى در ایران تأکید کردهاند. برخى بر وجود انگارههاى غیر دموکراتیک در ایرانیان تأکید کردهاند (سیونگیو، 1381؛ رزاقى، 1375؛ بشیریه، 1375؛ سریعالقلم، 1387؛ زونیس، 1971) و برخى بدون آنکه در خصوص میزان دموکراتیکبودن فرهنگ سیاسى در ایران گزارهاى بیان کنند مدعىاند علل ساختارى براى تبیین دموکراسى در ایران کافى نیست و باید به علل ارادى توجه ویژهاى داشت. از این دیدگاه میزان اراده و انسجام حاملان دموکراسى در استفاده از فرصتها یا میزان آمادگى مخالفان دموکراسى براى پذیرش سازوکارهاى دموکراتیک ــ که هر دو متأثر از فرهنگ سیاسى هم هستند ــ نقش تعیینکنندهاى در تحکیم دموکراسى در ایران دارد (جلایىپور، :1381 348ـ340؛ جلایىپور، :1383 98). البته برخى بررسىهاى تجربى نشان مىدهند میزان رواج فرهنگ سیاسى دموکراتیک در بین مردم ایران بسیار بیش از آن حدى است که این نویسندگان ادعا مىکنند (ایسپا، 1385). به هر حال، با توجه به اهمیت فرهنگ سیاسى و مناقشات در خصوص واقعیت تجربى فرهنگ سیاسى مردم ایران، ضرورى است تا درباره کیفیت ابعاد مختلف فرهنگ سیاسى مردم ایران پژوهش شود. یکى از این ابعاد مهم ارزشهاى دموکراتیک است. مقاله حاضر میزان باور مردم به سه ارزش دموکراتیک، ارزیابى مردم از میزان رعایت شدن این ارزشها در جامعه کنونى ایران و همچنین تفاوتهاى بیننسلى در زمینه باور به این ارزشها را بررسى مىکند.
بررسى تفاوتهاى نسلى در زمینه ارزشهاى دموکراتیک مىتواند بخشى از فرآیند تحولات اجتماعى در جامعه ایران را نیز آشکار سازد. تقسیم جامعه ایران به سه نسل ــ براساس تجربههاى تاریخى متفاوتى که این سه نسل داشتهاند ــ و سپس بررسى میزان باور به ارزشهاى دموکراتیک در این سه گروه مىتواند نشان دهد که شکافهاى نسلى در زمینه فرهنگ سیاسى در ایران امروز در چه وضعیتى است. در ضمن از آنجا که این سه نسل براساس تجربههاى تاریخى متفاوتشان تحلیل شدهاند و این تجربهها مرجع بسیارى از اظهارنظرها درباره نسلهاى جامعه ایران است، تحلیل حاضر مىتواند بینشهایى براى تحلیل آینده جامعه ایران در سایه تجربیات نسلى این سه نسل دربرداشته باشد. این تحلیل وجوهى از شباهتها و تفاوتهاى نسلها را نشان داده و در عین حال وضع کلى فرهنگ سیاسى در یکى از مراکز استانهاى مهم کشور را که به جهات بسیارى به دیگر مراکز استان مهم شباهت دارد را نشان مىدهد.
مرور مطالعات پیشین
مطالعات درباره نسلها در ادبیات علوم اجتماعى ایران نسبتآ زیاد بوده و موضوعات متنوعى را شامل مىشود. مفهومشناسى و بحث درباره تأثیرات نسلى (چیتساز قمى، 1386)، تحولات نسلى و تأثیر آن بر تغییرات اجتماعى و فرهنگى (معیدفر، 1383)، تحولات نسلى و هویت (جمشیدىها و خالقپناه، 1388)، تفاوتهاى نسلى در دیندارى و ارزشهاى دینى (ربانى خوراسگانى و صفایىنژاد، 1382؛ طالبان و رفیعى بهابادى، 1389)، شکاف نسلى و تأثیرات تحولات نسلى بر خانواده (ساروخانى و صداقتىفرد، 1388؛ آزاد ارمکى، زند و خزائى، 1379؛ خزائى، 1380)، تفاوتهاى نسلى در الگوهاى مصرف مادى و غیر مادى در روستاهاى ایران (رضوىزاده، 1385)، تفاوتهاى نسلى ارزشها، هنجارها و ابژههاى فرهنگى (احمدى و بیتا، 1390)، ذهنیت نسلى و بیننسلى (سهرابزاده، 1388)، نسلها و تفاوتهاى ارزشى (فرزانه و چراتى، 1390) و نسلها و اعتماد اجتماعى (محسنى تبریزى، معیدفر و گلابى، 1390) تنها بخشى از مطالعات انجامشده درباره نسلها در ایران را تشکیل مىدهند. اما تعداد اندکى از این مطالعات به موضوع نسلها و فرهنگ سیاسى ارتباط دارند.
کاشى و گودرزى جامعه ایران بعد از انقلاب را به پنج نسل بدون خاطره از جنگ و انقلاب، داراى خاطره از جنگ و انقلاب، نسل جنگ، نسل جنگ و انقلاب، قبل از جنگ و انقلاب تقسیم کرده و معتقدند هرچه از سنین جوانى به بزرگسالى نزدیک مىشویم، الگوى رفتارى تابع ضوابط عام و کلى است. در مورد ارزشهاى اخلاقى موجود در جامعه، نسل جوان پس از جنگ به ویژه نسل داراى خاطره از جنگ بیش از سایر نسلها بدبین هستند و نسل جنگ و انقلاب خوشبینترین نسلها بودهاند. در زمینه دین و سیاست هرچه بر تحصیلات افراد افزوده شده از تعلق مذهبى کاسته شده و تمایل به مسائل سیاسى بیشتر مىشود. (کاشى و گودرزى، 1384)
یکى دیگر از مطالعات تجربى در زمینه نسلها و ارزشها، پژوهشى است که توکلى براساس دیدگاه نسلى اینگلهارت در چارچوب نظام ارزشى بین دو نسل انجام داده است، یافتههاى این تحقیق نشان مىدهد که شکاف نسلى میان مادران و دختران وجود ندارد و تفاوتهاى مشاهده شده معنىدار نیست. تفاوتهاى ارزشى دو نسل بیشتر در ارزشهاى معنوى و مذهبى است و بالعکس، در ارزشهاى مادى این دو نسل، شباهت بیشترى را نشان مىدهد. (توکلى، 1378)
مریم قاضىنژاد، درپىِ شناخت و تحلیل پدیده تفاوت یا شکاف نسلها در بُعد ارزشها بوده است. هدف اصلى این پژوهش شناخت درجه اهمیت و اعتبار تحولات ارزشى در میان سه نسل، بعد از انقلاب ( 29ـ15سال)، نسل انقلاب ( 45ـ30سال) و قبل از انقلاب( 65ـ46سال) و شناسایى تفاوتهاى معنىدارى ارزشى در بین سه نسل به صورت مقطعى بوده است. دادههاى بهدست آمده گویاى آن است که هرچند برخى شباهتهاى ارزشى مرتبط با سطوح اجتماعى و ملى مانند نظم و امنیت، همکارى و توسعه و... در سه نسل وجود دارد، اما از لحاظ جهتگیرىهاى ارزشى فردگرایانه و مجموعه ارزشهاى ابزارى و شیوههاى رسیدن به غایات ارزشى، بین سه نسل و عمدتآ بین نسل سوم (جوان) و نسل دوم تفاوت جدى و معنىدارى وجود دارد ولى این تفاوتها به حدى بزرگ نیست که از آن به شکاف یا گسست نسلى تعبیر نمود. (قاضىنژاد، 1383)
معیدفر در بررسى تطبیقى تحول ارزشها و نگرشها، از دادههاى طرح ملى ارزشها و نگرشهاى ایرانیان در دو سال 1382 و 1379 استفاده نموده و نتایج پژوهش نشان داده است که در هر سه حوزه ارزشهاى دینى، سیاسى و اجتماعى، جوانان و بزرگسالان از جنبه اعتقادى و باورهاى دینى، نگرش نسبت به رابطه دین و سیاست و مسائل اجتماعى تفاوتى وجود ندارد یا تفاوت اندک است. اما از لحاظ پاىبندى به مناسک دینى و تساهل به دین و مذهبى بودن و خود و آینده دین با نسل بزرگسال متفاوت است و از لحاظ تعلق به جامعه و نگرش بدبینانه به حکومت و وضع موجود و اعتقاد اجتماعى تفاوت زیادى با بزرگسالان نشان مىدهد و بعضآ در طى زمان افزایش یافته است و این تغییرات را نمىتوان به فرضیه چرخه زندگى ناشى از شرایط سنى مرتبط دانست. درحقیقت از سال 1379 تا 1382 ما با پدیده گسست فرهنگى و نه شکاف نسلى مواجهیم. (معیدفر، 1383)
مطالعاتى نیز درباره فرهنگ سیاسى در ایران انجام شده است. این مطالعات از آن جهت اهمیت دارند که ارزشهاى دموکراتیک را مىتوان زیرمجموعه فرهنگ سیاسى قلمداد کرد. سریعالقلم در مطالعهاى پیمایشى ــ که انتقادات زیادى نیز بر آن وارد است (نک: فاضلى، 1389) ــ کوشیده تا ریشههاى فرهنگ سیاسى ایران را آشکار کند. (سریعالقلم، 1387)
یکى از مهمترین منابعى که مىتوان در زمینه سنجش فرهنگ سیاسى و ارزشهاى دموکراتیک از آن نام برد، پیمایش ملى فرهنگ سیاسى مردم ایران است (ایسپا، 1385). پوشش جغرافیایى و موضوعى آن سبب شده تا نسبت به سایر پیمایشها جمعیت و قابلیت تعمیم بیشترى داشته باشد. این پیمایش به بررسى نگرشها درباره مقولات سیاسى متفاوت با استفاده از شیوه مطالعه فرهنگ سیاسى آلموند و وربا پرداخته است. در این پیمایش سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تأهل و وضع فعالیت به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است. در این پیمایش ملى اطلاعات مهمى در مورد فرهنگ سیاسى مردم ایران بهدست آمده و از طرف دیگر آگاهى سیاسى، احساسات افراد و ارزیابى آنها در مورد نظام، فرآیند و سیاستهاى نظام سیاسى سنجش شده است. این پژوهش که از دادههاى آن در این مقاله نیز استفاده شده است، در زمره معدود تحقیقاتى است که مىتوان ارزشهاى دموکراتیک ایرانیان را براساس آن بررسى کرد.
یکى از منابع بسیار ارزشمند که به عنوان الگویى بسیار مهم براى پژوهشهاى متعدد مورد استفاده قرار گرفته است، تحول فرهنگى در جامعه پیشرفته صنعتى، اثرى از رونالد اینگلهارت مىباشد، او در مطالعات تجربى خود به روش پیمایشى در سال 1973 به بررسى ارزشها و نگرشهاى افراد در طول سه دهه متوالى در ده کشور پرداخت. نتایج بهدست آمده حاکى از آن است که در جوامع، نوعى دگرگونى و گذار از ارزشهاى مربوط به بهزیستى مادى و امنیت جانى به سوى ارزشهاى فرامادى و مرتبط با کیفیت زندگى قابل مشاهده است. براساس یافتهها مشخص شد، افرادى که داراى ارزشهاى فرامادى هستند نسبت به افراد دیگر به ارزشهاى دموکراتیک تمایل بیشترى دارند. البته قابل ذکر است یافتههاى اینگلهارت نشان مىدهد که افرادى که در دورههایى از رفاه یعنى پس از جنگ جامعهپذیر شدهاند نسبت به افراد دوره جنگ و قبل از آن تمایل بیشترى نسبت به ارزشهاى فرامادى دارند. (اینگلهارت، 1372)
مطالعه تطبیقى نگرش عمومى در مورد سیاستها در آسیا در هشت جامعه (ژاپن، تایوان، فیلیپین، کره شمالى، تایلند، مغولستان، هنگ کنگ و چین) انجام شده است. در این مقاله نگرشها نسبت به دموکراسى و ارزشهاى دموکراتیک با توجه به نوع رژیم و حکومتها به عنوان محور عمده مقایسه قرار گرفته است. محققان در این مطالعه ویژگىهاى فردى، سرمایه اجتماعى، روانشناختى، ادراکات شهروندى و روح تحزب، الویتهاى سیاسى، فرهنگ سیاسى را مورد بررسى قرار دادهاند. فرهنگ سیاسى مشتمل بر ارزشهاى اجتماعى سنتى، ارزشهاى دموکراتیک و اعتقادات در روند هنجارهاى دموکراسى مورد پرسش قرار گرفته است. مقیاسهاى مورد سنجش براى ارزشهاى دموکراتیک شامل: برابرى سیاسى، آزادى سیاسى، تفکیک قدرت، جوابگویى حکومت، کثرتگرایى سیاسى بوده است. براساس مشاهدات مشخص شد که بین ارزشهاى دموکراتیک و سنتى ضریب همبستگى مثبت وجود دارد و هرچه افراد شهرنشینتر، جوانتر، داراى درآمد بیشتر و تحصیلات بیشتر بودهاند تمایل به ارزشهاى دموکراتیک در آنها بیشتر بوده است (اندرو، 2007). با این حال در این مطالعه درباره رابطه نسلها و ارزشهاى دموکراتیک نکتهاى گفتهنشده است.
یک نمونه دیگر از پژوهشهاى مهم که در رابطه با ارزشهاى دموکراتیک انجام شده، پژوهشى تطبیقى مىباشد که از دادههاى پیمایش بارومتر دانشمندان شرق آسیا از سال 2002 تا 2006 استفاده کرده است. هدف این پژوهش آن است که ارزشهاى دموکراتیک را مورد آزمون قرار دهد؛ که آیا افراد جوانتر در آسیا تمایل بیشترى به ارزشهاى دموکراتیک دارند؟ اگر چنین است، آیا آنها به دلیل جوانتر بودن بیشتر متمایل به ارزشهاى دموکراتیک هستند، و با سالمند شدن ارزشهاى دموکراتیک کمتر مىشود؟ (تئورى چرخه زندگى) یا اینکه نسلهاى جدید نسبت به نسل والدینشان براى همیشه تمایل بیشترى به ارزشهاى دموکراتیک دارند؟ (تئورى نسلى). تمایل به ارزشهاى دموکراتیک با مقیاس حمایت از دموکراسى، ارزشهاى دموکراتیک (تساهل، آزادى سیاسى، مدنى، اجتماعى، برابرى، تفکیک قوا، پاسخگویى حکومت، کثرتگرایى) و ضدیت با ارزشهاى سنتى اندازهگیرى شده است. براساس مقایسه نسلى مشخص شد که افراد جوانتر تمایل بیشترى به ارزشهاى دموکراتیک به ویژه تساهل، آزادى انجمنها و حقوق آنها نشان مىدهند، در عین حال ارزشهاى سنتى در بین نسل جوان کاهش یافته است. در این تحقیق با کنترل متغیرهاى اقتصادیـ اجتماعى اختلافات نسلى در تمایل به ارزشهاى دموکراتیک کاهش یافت. (ارن سر و وانگ، 2007)
مىتوان اینگونه جمعبندى کرد که در بین مطالعات ایرانى درباره نسلها، دغدغه تحول ارزشهاى وجود داشته اما ارزشهاى سیاسى و بالاخص دموکراتیک مطمح نظر نبوده است. از این منظر، مطالعهاى درباره ارزشهاى دموکراتیک نسلها مىتواند به توسعه ادبیات مطالعات نسلى و مطالعات فرهنگى سیاسى کمک کند.
فرهنگ سیاسى و تجربه نسلى
فرهنگ سیاسى
تعریف فرهنگ سیاسى را مىتوان فرع بر تعریف کلى فرهنگ که از سوى تیلور ارائه شده است، دانست. در تعریف تیلور، فرهنگ کل پیچیدهاى شامل آگاهىها، باورها، هنرها، اخلاقیات، قانون، عرف و تمامى دیگر قابلیتها و عاداتى است که انسان به عنوان عضو جامعه کسب مىکند (چیلکوت، 336). به همین ترتیب «باورها، نگرشها، ارزشها، ایدهآلها، احساسات و ارزیابىهاى افراد درباره نظام سیاسى، و نقش خودِ افراد در این نظام را فرهنگ سیاسى گویند» (دیاموند، :1994 7). به عبارتى، فرهنگ سیاسى همه جهتگیرىهاى ذهنى افراد نسبت به عناصر ضرورى موجود در نظام سیاسى یا توزیع کلى جهتگیرىهاى شهروندان نسبت به موضوعات سیاسى را شامل مىشود. در کل، جهتگیرى ذهنى مردم نسبت به سازمانها، شخصیتها، رخدادها، نمادها و فعالیتهاى سیاسى را نشان مىدهد.
علىرغم تفاسیر مختلفى که از حکومت دموکراتیک وجود دارد، اما اصول معینى را مىتوان ذکر کرد که تقریبآ همگان در خصوص وجود آنها در نظامى دموکراتیک اتفاقنظر دارند: حکومت با رضایت عامه، پاسخگویى در برابر عموم مردم، قانون اکثریت آراء، پاس داشتن حقوق اقلیت، حکومت مشروطه، آزادى انجمنها، همزیستى با مخالفان، پافشارى بر حقوق و آزادىهاى مدنى (دیاموند، :1994 1؛ ایکچوکوا و همکاران، :2005 14؛ دال، :1379 48).
نظریههاى قدیم و جدید دموکراسى که فرهنگ سیاسى را عامل پیدایش و تحکیم دموکراسى مىدانند بر این باورند که برپاداشتنِ حکومتى با خصایص برشمرده شده مستلزم وجود انگارههاى ذهنى و ارزشهاى دموکراتیک و نهادهاى سیاسى آن را بر کلیه بدیلهاى خود ارجح ندانند و حامى رهبران سیاسىاى که هنجارهاى دموکراتیک را مراعات مىکنند نباشند، بعید است که دموکراسى بتواند از درون بحرانهاى گریزناپذیرش جان سالم بهدر برد.
فهرستهاى متفاوتى از ارزشهاى دموکراتیک ارائه شده است. ایکچوکوا باور داشتن به مطلوبیت حکومت با رضایت عامه، پاسخگویى حاکمان در برابر عموم مردم، نافذ بودن رأى اکثریت، احترام به حقوق اقلیت به عنوان شهروند، آزادى انجمنها، همزیستى با مخالفان، و پافشارى بر حقوق و آزادى مدنى را ارزشهاى دموکراتیک قلمداد مىکند (ایکچوکوا و همکاران، :2005 4). بیتهام و بویل ارزشهاى دموکراتیک را شامل اعتقاد داشتن به کسب قدرت از طریق رقابت سالم در انتخابات، پاسخگویى حکومت به مردم، تساوى حقوق انتخاب و کاندیدا شدن، تضمین قانون جهت حفظ حقوق مدنى و سیاسى، تضمین آزادىهاى اولیه چون آزادى بیان، آزادى اجتماعات، امنیت فردى و آزادى مهاجرت، نوسازى اجتماعى به عنوان برنامه اصلى نظام و کثرتگرایى (بیتهام و بویل، :1376 17؛ جلالى، :1386 18؛ گیل، :2000 3) مىداند.
ارزشهاى مذکور را مىتوان با اندکى تسامح در سه ارزش کلى خلاصه کرد. بخش مهمى از آنچه ارزشهاى دموکراتیک خوانده مىشود ذیل مفهوم آزادى قابل جمع است. همچنین بخش مهمى از ارزشهاى دموکراتیک و پذیرش هنجارهاى مربوط به آنها منوط به پذیرش تساهل و مداراست. پاس داشتن حقوق اقلیت، کثرتگرایى و آزادى انجمنها بدون وجود تساهل و مدارا امکانپذیر نیست. مفهوم سوم که بخش دیگرى از ارزشها و هنجارهاى دموکراتیک را پوشش مىدهد، مشارکت است. مطلوب و ضرورى پنداشتن مشارکت از اصلىترین اجزاء ارزشهاى دموکراتیک است زیرا در نهایت یکى از اهداف مهم دموکراسى، آماده کردن مسیر براى مشارکت بیشتر و مؤثرتر مردم است. گزاره اصلى نظریه فرهنگ سیاسى این است که درونى شدن ارزشهاى ناظر بر آزادى، تساهل و مشارکت، زمینهساز پیدایش و تحکیم نظامهاى دموکراتیک است. بر این اساس، هر قدر جمعیت کشورها به سمت پذیرش بیشتر این ارزشها پیش برود، زمینههاى مساعدترى براى دموکراسى حاصل مىشود.
حال سؤال این است که چگونه مردم یک کشور به انگارهها و ارزشهاى دموکراتیک اعتقاد مىیابند و این ارزشها بخش مهمى از فرهنگ آنها مىشود؟ پاسخهاى متعددى به این پرسش ارائه شده است. برخى نظیر لیپست مدرنیزاسیون را مسبب پیدایش فرهنگ سیاسى دموکراتیکتر دانستهاند (لیپست، 1994). نقش سنتهاى دینى در شکلگیرى و همچنین تحول ارزشهاى دموکراتیک، و تأثیرات ناشى از نهادهاى دینى بر فرهنگ سیاسى در کشورها نیز بررسى شده است (هانتینگتون، :1996 روشهمیر و همکاران، 1992). مطالعات زیادى نیز در خصوص تأثیر منفرد متغیرهاى متأثر از مدرنیزاسیون نظیر تحصیلات، رشد اقتصادى، گسترش استفاده از رسانهها یا بهبود شاخصهاى زندگى بر فرهنگ سیاسى انجام شده است (آندرو، 2007). در این میان، رونالد اینگلهارت مدعى تأثیر تجربههاى نسلى بر فرهنگ سیاسى است. (اینگلهارت، 1372)
نسل و تجربه نسلى
نسل از نظر آبرکرامبى و هیل گروهى از افراد است که در زمان واحدى متولد شده و تجارب، منافع و نظرگاههاى مشترکى دارند و به این تجارب و منافع آگاهند (آبرکرامبى، :1370 167). درواقع، دستهبندى نسلى مبناى جمعیتشناختى نداشته بلکه پژوهشگران با درکى جامعهشناختى براساس موضوع پژوهش و برجستگى تفاوتهاى تجارب نسلها از موضوع پژوهش به دستهبندى نسلى مبادرت مىورزند. واحد نسلى از مرکزىترین عنصر بحث مانهایم نیز هست. به نظر مانهایم فرادى که همنسل هستند، داراى دیدگاه مشترک براساس تجربیات مشترک هستند و از افرادى که این وضعیت را ندارند، متمایزند و از آنها با عنوان واحد نسلى یاد مىکند. (مانهایم، :1959 290)
از نظر مانهایم و همفکران وى اواخر نوجوانى و اوایل جوانى در حدود 17سالگى، درواقع سالهاى شکلگیرى اصلى هستند که طى آن، دیدگاههاى فردى مجزا و متمایز درباره سیاست و جامعه در سطح وسیعى شکل مىگیرد (اسکات و شومن، :1995 361). درحقیقت از نظر مانهایم تجربیات متفاوت افراد از وقایع مهم تاریخى مانند جنگها و انقلاب باعث مىشود در فضایى متفاوت قرار گیرند تا تفاسیر آنها از دنیا و مسائل مختلف آن متفاوت از سایر نسلها باشد و شکلگیرى این نگرش ذهنى و ایدهها، راه تغییرات را باز مىکند. (مارشال، :1999 199 به نقل از توکل، :1385 103)
اگر داشتن دیدگاه مشترک براساس تجربیات مشترک در بین گروهى از افراد ــ که البته در محدوده سنى مشخصى نیز قرار دارند ــ محور تعریف مفهوم نسل باشد، آنگاه مىتوان مفهوم شکاف نسلى را نیز تعریف کرد. تحولاتى در جهان رخ داده که افراد را در معرض تجربههاى متفاوتى قرار مىدهد. گسترش رسانهها این امکان را فراهم کرده که نسلها تجربههاى مشترکى داشته باشند و در اصل فراتر از تجربه تاریخى خود حرکت کنند. از سویى برخى بر این ایده اصرار مىورزند که کماکان نسلها تجربههاى متفاوتى دارند و این تحولات به شکاف نسلى بیشتر ــ تفاوت دیدگاههاى عمیقتر ــ منجر شده است.
از نظر بنگستون سه دیدگاه مختلف در مورد شکاف نسلى وجود دارد: 1ــ دیدگاهى که از وجود «شکاف بزرگ» حمایت مىکند، 2ــ دیدگاهى که در نقطه مقابل، شکاف بزرگ را توهم دانسته و آن را ناشى از فریب افکار عمومى از سوى رسانههاى عمومى مىداند و 3ــ دیدگاه سوم، که بین دو دیدگاه پیشین قرار مىگیرد و به «گسست و تفاوت انتخابى» میان نسلها اعتقاد دارد (بنگستون، :1970 33ـ7). دیدگاه سوم تأکید مىکند که نسلها با توجه به گسترده شدن امکانات کسب تجربههاى مشترک، مىتوانند به شکل گزینشى با ارزشها برخورد کنند و به شکل جبرى تابع تجربه تاریخى خود نباشند.
رونالد اینگلهارت شاید مشهورترین نظریهپرداز رابطه نسل و فرهنگ سیاسى باشد. اینگلهارت دو گزاره مهم در خصوص رابطه نسل و فرهنگ سیاسى طرح مىکند. ابتدا گزاره جایگزینى نسلى که براساس آن افراد در شرایط فرهنگى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى خاصى رشد و ارزشها و عقاید خاصى را از طریق جامعهپذیرى درونى مىکنند و این ارزشها تقریبآ تا بزرگسالى و تمام عمر باقى مىمانند. دوم، اختلافات نسلى حتى با بزرگتر شدن نسلهاى جوان ناپدید نخواهد شد از اینرو تغییر ارزشها در جوامع زمانى روى مىدهد که نسل جوانتر جایگزین نسل مسنتر شود. نظریه اینگلهارت در زمینه تغییر ارزش در جوامع مدرن، امروز یکى از پرنفوذترین رویکردهاى جامعهشناسى در میان متخصصان این موضوع شناخته مىشود (هالر، :2000 139). اینگلهارت نظریه خود را بر اروپاى بعد از جنگ جهانى دوم تطبیق داده و دو فرضیه مهم ارائه مىکند: 1ــ فرضیه کمیابى: الویتهاى فرد، بازتاب اجتماعى شدن: اولویتهاى ارزشى هر فرد، تا حدود زیادى انعکاس شرایطى است که در طول سالهاى قبل از بلوغ وى حاکم بوده است (اینگلهارت، :1372 76ـ75). این ایده در برابر ایده بنگستون که امکان تجدیدنظر در ارزشهاى نسلى را شدنى مىانگارد، قرار مىگیرد. دیدگاه بنگستون مىپذیرد که وقتى نسلهاى قدیمىتر شرایطى متفاوت از تجربه سنین شکلگیرى ارزشهاى نسلى خود را تجربه مىکنند، قادرند ارزشهاى نسلى خود را تغییر داده و برخلاف آنچه اینگلهارت مىپندارد، ارزشهاى نسلى تا آخر عمر با افراد باقى نمىمانند و امکان بازنگرى و تغییر در آنها وجود دارد.
فرضیات
براساس آنچه گفته شد، مىتوان دو فرضیه رقیب در مطالعه رابطه نسل و تغییر ارزشها ارائه کرد. فرضیه اول براساس دیدگاه اینگلهارت و مانهایم صورتبندى مىشود: انتظار مىرود نسلهایى که تجربه نسلى متفاوتى دارند از نظر فرهنگ سیاسى، به طرز معنادارى با یکدیگر تفاوت داشته باشند. فرضیه دوم برگرفته از دیدگاه بنگستون است که از آن تحت عنوان «گسست و تفاوت انتخابى» یاد مىکند: انتظار مىرود نسلهایى با تجربههاى متفاوت، وقتى در دنیاى جدید این امکان را پیدا مىکنند تا از طرقى غیر از تجربه نسلى خود جامعهپذیرى سیاسى را تجربه کنند، ارزشهاى نسلى مشابهى نیز داشته باشند.
روششناسى
آزادى، تساهل، مشارکت و نسل چهار مفهوم اساسى این پژوهش هستند. ابتدا تعریف نظرى این مفاهیم را ارائه کرده سپس شیوه نمونهگیرى و اجراى پژوهش توضیح داده مىشود. جداولى که براى ارائه یافتههاى توصیفى تدوین شدهاند تعاریف عملیاتى مفاهیم مذکور را نیز نشان مىدهند.
فرضیه اصلى این تحقیق درپىِ بیان رابطه بین تجربه نسلى و پذیرش ارزشهاى دموکراتیک است. به تبعیت از نظریه مانهایم در خصوص تأثیر تعیینکننده تجربههاى سنین نزدیک به 17سالگى، و با توجه به سه دوره تاریخى مهم در ایران در چند دهه گذشته، سه نسل براى مطالعه براساس تقسیمبندى زیر انتخاب شدهاند.
نسل اول، نسل قبل از انقلاب (متولدین 1320 تا 1340) کسانى هستند که دوران پهلوى و انقلاب را تجربه کرده، تجربه فعالى از جنگ دارند و برخى از آنها در آن شرکت داشتهاند، هم جنگ و هم انقلاب را تجربه نموده و حتى به عنوان یک بازیگر فعال در آن شرکت کردهاند و در زمان انقلاب شرایط سنى براى شرکت در انواع کنشهاى سیاسى را داشتهاند. همچنین از اوایل دوره میانسالى شرایط بعد از جنگ، دوران بازسازى و دوران اصلاحات و تقویت گفتمان توسعه سیاسى را تجربه کردهاند.
نسل دوم، نسل انقلاب (متولدین 1341 تا 1355)، کسانى هستند که تجربه دقیقى از دوران پهلوى ندارند، جنگ را تجربه نموده و حتى به عنوان نیروى فعال در جنگ شرکت داشتهاند. تفاوت آنها با نسل اول، نداشتن تجربه دوران پهلوى است. نسل سوم نسل بعد از انقلاب (متولدین 1356 تا 1370)، کسانى هستند که در سنین کودکى جنگ را تجربه نموده و یا بعد از جنگ متولد شدهاند و عمده مشارکت سیاسى آنها در دوره اصلاحات و تشدید گفتمان توسعه سیاسى رخ داده است. این گروه بیشتر از طریق رسانهها و دورههاى آموزشى رسمى تجربههاى دوران پهلوى، انقلاب و جنگ را حس کرده است.
براساس دیدگاه شکاف نسلى انتظار مىرود سطح ارزشهاى دموکراتیک میان این سه نسل تفاوت معنادارى داشته باشد. به علاوه برآورد این سه نسل از میزان رعایت شدن ارزشهاى دموکراتیک در جامعه ایران متفاوت باشد. طبیعى است انتظار داشته باشیم نسل سوم که دوران شکلگیرى تجربه نسلىاش توأم با دوره گفتمان توسعه سیاسى بوده، موافقت بیشترى با ارزشهاى دموکراتیک داشته و نگاه انتقادىترى نسبت به میزان رعایت ارزشهاى دموکراتیک در جامعه کنونى داشته باشد.
آزادى سیاسى به معناى فقدان دخالت و یا ممانعت دولتها (به طور غالب) در برابر اشخاص یا تشکلهاى سیاسى در جامعه به منظور انجام رفتارهاى سیاسى خاص خود و یا برخوردارى از حقوق اساسى است. آزادى سیاسى شامل آزادى بیان، قلم، مطبوعات، عقیده، دین، تشکیلات و احزاب سیاسى و فعالیت آنهاست.
مشارکت سیاسى درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت سیاسى از عدم درگیرى تا داشتن مقام سیاسى رسمى است. درواقع مشارکت سیاسى نوعى تظاهر علنى اراده مردم براى تعیین سرنوشت جمعى خود است. مشارکت سیاسى ادامه طبیعى دموکراسى و تحزب زمینهساز ضرورى هر دو این مفاهیم است (کاظمى، :1376 92). با توجه به شرایط جامعه ایران و قانون اساسى، مشارکت مىتواند در سطوح رسمى و غیر رسمى صورت گیرد. مشارکت در سطح رسمى شامل کاندیدا شدن براى مناصب سیاسى، مشارکت در انتخابات مختلف مانند انتخابات ریاست جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و...، راهپیمایى و گردهمایىهاى رسمى است که از طرف حکومت برنامهریزى مىشود. در مقابل مشارکت سیاسى غیر رسمى هرگونه عمل داوطلبانهاى است که اعضاى جامعه به منظور حمایت یا انتقاد از جریانات سیاسى و در خارج از چارچوب تبیین شده و رسمى توسط سازمانها و نهادهاى رسمى کشور انجام مىدهند (احمدى، 1388، 89ـ71). ارزشهاى سیاسى مربوط به مشارکت، انگارههاى ذهنى افراد درباره مشارکت سیاسى را شامل مىشود.
تساهل سیاسى به معناى بردبارى فرد یا نظام سیاسى در قبالِ امر سیاسىاى است که نسبت به آن گرایشى منفى دارد. به عبارت دیگر تساهل ناظر بر تحمل کردن عقاید و رفتارهایى است که با انگارهها و هنجارهاى قابل قبول فرد یا نظام متساهل در تعارض است. تساهل سیاسى، دینى و اخلاقى صورتهایى از تساهلاند که در عرصه فرهنگ سیاسى اهمیت بهسزایى دارند.
نمونهگیرى و ابزار سنجش
جمعیت آمارى این طرح پژوهشى، کلیه گروههاى سنى 17ساله به بالا ساکن شهر سارى است و اطلاعات جامعه آمارى از جداول تک سنى نقاط شهرى سرشمارى سال 1385 تهیه شده است. 17 تا 33سالهها 2102 نفر، 34 تا 47سالهها 56794 نفر، و 48سالهها به بالا 44537 نفر بودهاند. حجم نمونه با استفاده از فرمولهاى نمونهگیرى و همچنین تجربه کارشناسان آمارگیرى معاونت برنامهریزى استاندارى مازندران با لحاظ کردن خطاى 04/0 تعیین شده است. در کل 380 پرسشنامه در شهر سارى از طریق مراجعه به درب منازل اجرا شده است. از آنجا که نمونهگیرى به صورت خوشهاى انجام شده است، تعداد خوشههاى نمونه شهرى 18 عدد تعیین شده است. در هر خوشه 12 نفر با فاصله 10 و با شروع تصادفى عدد 5 از بلوک منتخب، انتخاب شدهاند. دسترسى به واحد آمارى در نقاط شهرى از طریق حوزه و بلوک صورت گرفته و از نقشههاى نمونهگیرى استاندارى مازندران براى نمونهگیرى استفاده شده است.
در این تحقیق از دو شیوه براى سنجش اعتبار پرسشنامه استفاده شده است. ابتدا از چندتن از اساتید جامعهشناسى خواسته شد تا درباره پرسشنامه و اعتبار گویهها اظهارنظر کنند و نکات اصلاحى آن در پرسشنامه منظور شد. همچنین از تکنیک عاملى تأییدى به کمک نرمافزار لیزرل به بررسى اعتبار ابزار تحقیق پرداخته شد. در این روش به بررسى این امر پرداخته شد که آیا معرفهاى یک متغیر در تحلیل عاملى، قابلیت بارشدن بر روى یک عامل را دارند و به عبارتى دیگر، قابلیت سنجش یک متغیر را دارد؟
براى سنجش روایى از آزمون آلفاى کرونباخ استفاده شده است. بدین منظور قبل از اجراى پرسشنامه در نمونه نهایى، 55 پرسشنامه به صورت پیشآزمون در بین افراد جامعه به صورت کاملا تصادفى به تفکیک نسلى توزیع و تکمیل شد. 10 پرسشنامه به دلیل اشتباهات و مشکلات آن حذف شدند و 45 پرسشنامه جهت محاسبه آلفاى کرونباخ استفاده شده است. ضریب آلفاى کرونباخ بهدست آمده در مورد مجموعه معرفهاى متغیرها، بیانگر میزان روایى بالاى تکتک ابزارهاى سنجش متغیرهاست. با توجه به ارائه یافتههاى توصیفى در بخش بعد مقاله، گویههاى سنجش هر متغیر در همان بخش مشخص مىشود. حداقل آلفا متعلق به طیف سنجش ارزش تساهل سیاسى (73/0) و حداکثر آن متعلق به طیف سنجش ارزیابى مشارکت سیاسى در جامعه (88/0) بوده است.
یافتههاى توصیفى
جداولى که در ادامه ارائه شدهاند برخى از مهمترین یافتههاى پرسشنامه اجرا شده را نشان مىدهند. لازم است تا نکاتى را در خصوص اهمیت یافتههاى توصیفى متذکر شویم. همانگونه که پیشتر گفتیم، سخنان متعددى در خصوص فقدان فرهنگ سیاسى دموکراتیک در جامعه ایران گفته شده است (براى بررسى تفصیلى این دیدگاهها نک: ایسپا، :1385 56ـ52). دادههاى توصیفى این تحقیق از شهر سارى که در زمره پنج شهر بزرگ ایران نیست جمعآورى شده است و به جهاتى مىتوان آن را نمونهاى از ارزشهاى سیاسى مردم در شهرهاى بزرگ غیر از پنج کلانشهر کشور دانست. این دادهها تردیدهاى جدید در خصوص خصایص برشمرده شده براى فرهنگ سیاسى مردم ایران ــ حداقل در شهرهایى نظیر سارى ــ ایجاد مىکنند.
نکته دوم اینکه دادههاى این تحقیق در بهار 1389 و یک سال پس از وقایع بعد از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى جمعآورى شده و محافظهکارى شدیدى بر پاسخگویان حاکم بوده است. لذا مىتوان پنداشت که میزان موافقت با ارزشهاى دموکراتیک درواقع بیشتر از آن چیزى است که در دادههاى ارائه شده بازتاب یافته است. همچنین ارزیابى از وضع رعایت ارزشهاى دموکراتیک نیز مىتواند منفىتر از آنچه برآورد شده است باشد.
جدول شماره 1 نشان مىدهد 6/91 درصد موافق بیان آزادانه مسائل جامعه، 5/84 درصد موافق انتقاد بدون ترس از دولت، 86 درصد موافق آزادى روزنامهها در نوشتن واقعیتها، 62 درصد موافق آزادى داشتن عقاید سیاسى خاص، و 4/57 درصد موافق راهاندازى رادیو و تلویزیون خصوصى هستند. 8/56 درصد با مصون پنداشتن حکومت و سیاست از انتقاد به واسطه مقدس و الهى بودن آن مخالف هستند، و 1/75 درصد نیز محدود کردن افراد و مطبوعات در انتقاد از دولت را نمىپذیرند. مشاهده مىشود که اکثریت نمونه بررسى شده آزادىهاى سیاسى مندرج در فرهنگ سیاسى دموکراتیک را به رسمیت مىشناسند.
جدول 1ــ میزان پذیرش ارزشهاى دموکراتیک (ارزش آزادى)
گویه
|
ک.مخ
|
مخ
|
ن.ن
|
مو
|
ک.مو
|
افراد باید بتوانند آزادانه و بدون ترس دربارهمسائل جامعه با هم سخن بگویند.
|
1/ 1
|
5/ 4
|
9/ 2
|
6/ 51
|
40
|
باید به افراد اجازه داده شود بدون ترس از تنبیه ومجازات از دولت انتقاد کنند.
|
2/ 3
|
8/ 6
|
5/ 5
|
2/ 48
|
3/ 36
|
روزنامهها باید آزاد باشند تا واقعیت را، آنطور کههست بنویسند و کسى نباید مانع آنها شود.
|
8/ 1
|
6/ 6
|
5/ 5
|
4/ 48
|
6/ 37
|
نباید کسى را به دلیل داشتن عقاید خاص سیاسى،متهم کرد.
|
7/ 3
|
9/ 12
|
8/ 10
|
6/ 42
|
30
|
راهاندازى و تأسیس رادیو و تلویزیون خصوصىدر کنار صدا و سیماى دولتى ضرورى است.
|
2/ 13
|
6/ 12
|
8/ 16
|
1/ 32
|
3/ 25
|
استفاده مردم از ماهواره و اینترنت باید تحتنظارت و کنترل دولت باشد.
|
9/ 18
|
1/ 26
|
3/ 10
|
1/ 31
|
7/ 13
|
حکومت و سیاست امرى الهى و مقدس است وهرکس نباید از آن انتقاد کند.
|
3/ 21
|
5/ 35
|
15
|
4/ 18
|
7/ 9
|
هیچ فرد یا گروهى حق ندارد، در روزنامه، مجلهیا کتاب از دولت، افراد و سازمانهاى وابسته بهآن انتقاد کند.
|
3/ 30
|
7/ 44
|
6/ 6
|
4/ 13
|
5
|
میانگین نمره طیف
|
99/29 از 40
|
|
جدول شماره 2 نشان مىدهد 91 درصد با طرح اندیشههاى متفاوت موافقاند، 7/68 درصد مخالف دستگیرى معترضان به برخى مسائل هستند، 1/77 درصد صبر و تحمل جامعه در برابر انتقاد و اعتراض را طلب مىکنند، 9/56 درصد حق منتقدان نظام براى کاندیدا داشتن در انتخابات ریاست جمهورى را تأیید مىکنند (در مقابل 7/28 درصد که مخالف این حق هستند)، 6/58 درصد موافق فراهم شدن زمینه فعالیت سیاسى شکستخوردگان هر انتخابات هستند، 6/74 درصد مخالف محروم کردن منتقدان دولت از حقوق اجتماعى هستند، 8/85 درصد معتقد به مذاکره با منتقدان دولت هستند، و در جامعه مذهبى ایران، 5/49 درصد معتقدند باید به کسانى که به اسلام اعتقاد ندارند نیز اجازه داده شود عقاید خود را بیان کنند.
جدول 2ــ میزان پذیرش ارزشهاى دموکراتیک (ارزش تساهل)
گویه
|
ک.مخ
|
مخ
|
ن.ن
|
مو
|
ک.مو
|
باید به افراد جامعه اجازه داد تا اندیشههاىمتفاوت را مطرح کنند. |
2/ 3
|
4/ 3
|
4/ 2
|
4/ 63
|
6/ 27
|
کسانى را که علیه برخى مسائل جامعه، اعتراضمىکنند، باید دستگیر کرد. |
9/ 27
|
8/ 40
|
9/ 12
|
2/ 13
|
3/ 5
|
جامعه باید در مقابل انتقادات و اعتراضاتمعترضان صبر و تحمل داشته باشد. |
1/ 6
|
4/ 8
|
4/ 8
|
4/ 52
|
7/ 24
|
منتقدان نظام نیز حق دارند در انتخابات ریاستجمهورى کاندیدا شوند. |
3/ 11
|
4/ 17
|
5/ 14
|
7/ 38
|
2/ 18
|
باید زمینه تداوم فعالیت گروههایى که در انتخاباتشکست مىخورند، فراهم شود.
|
8/ 5
|
9/ 12
|
6/ 22
|
8/ 41
|
8/ 16
|
باید افراد عضو گروههاى سیاسى منتقد دولت را ازداشتن بسیارى از مزایاى اجتماعى مانند شغل وتحصیلات محروم کرد. |
2/ 28
|
4/ 46
|
10
|
8/ 9
|
5/ 5
|
باید به نظرات معترضین به عملکرد دولت گوشداد و با آنان وارد مذاکره منطقى شد. |
8/ 1
|
1/ 7
|
3/ 5
|
3/ 51
|
5/ 34
|
باید به کسانى که به اسلام اعتقادى ندارند نیزاجازه داد به راحتى عقاید خود را بیان کنند. |
9/ 18
|
8/ 16
|
7/ 14
|
5/ 29
|
20
|
میانگین نمره طیف
|
55/29 از 40
|
|
جدول شماره 3 حاکى از آن است که 1/82 درصد شرکت در انتخابات را حق مىدانند و نه تکلیف، 6/90 از حق تعیین سرنوشت دفاع مىکنند، 4/77 درصد افراد عادى جامعه را نیز صاحب صلاحیت حق تعیین سرنوشت خود مىدانند، 4/52 درصد موافق شرکت در احزاب و انجمنها هستند (در مقابل 8/20 درصد که مخالفاند)، 7/69 درصد حق مردم براى شرکت در تجمعات اعتراضى را مىپذیرند، و 3/82 درصد مشارکت در بحثهاى سیاسى خانوادگى را مفید مىدانند.
سنجههاى در نظر گرفته شده براى اندازهگیرى میزان پذیرش ارزشهاى آزادى و تساهل داراى هشت گویه هستند و سنجه اندازهگیرى ارزشهاى ناظر بر مشارکت شش گویه دارد. براساس نمره طیف لیکرت، حداکثر نمره هر فرد در زمینه ارزشهاى آزادى و تساهل 40 و در ارزش مشارکت 30 است. میانگین محاسبه شده براى نمونه بررسى شده در زمینه سه ارزش مذکور به ترتیب 99/29، 55/29 و 29/23 است. این بدان معناست که بیشتر از 75 درصد کل نمره براى هر متغیر براى میانگین بهدست آمده است. این دادههاى توصیفى زمینهاى براى رواداشتن تردیدهاى جدى در خصوص رواج داشتن انگارههاى غیر دموکراتیک در فرهنگ سیاسى مردم ایران ایجاد مىکند.
جدول 3ــ میزان پذیرش ارزشهاى دموکراتیک (ارزشهاى ناظر بر مشارکت)
گویه |
ک.مخ |
مخ |
ن.ن |
مو |
ک.مو |
مشارکت در انتخابات حق مردم است نه تکلیف آنها. |
5/ 5
|
9/ 7
|
2/ 4
|
5/ 45
|
6/ 36
|
باید در انتخابات شرکت نمود، زیرا افراد حقدارند سرنوشت خود را تعیین کنند. |
4/ 2
|
7/ 3
|
2/ 3
|
4/ 42
|
2/ 48
|
افراد عادى جامعه در حدى نیستند که در موردسیاست گفتگو کنند. |
9/ 32
|
5/ 44
|
9/ 7
|
5/ 10
|
2/ 4
|
شرکت در انجمنها و احزاب سیاسى مختلف،بهترین راه قانونى براى دفاع از آرمانها و عقایداست. |
3/ 5
|
5/ 15
|
8/ 26
|
5/ 44
|
9/ 7
|
شرکت در تظاهرات و گردهمآیىهاى سیاسى حققانونى و مشروع مردم براى اعلام اهداف و خواستههاى شهروندان است. |
4/ 3
|
9/ 12
|
9/ 13
|
3/ 46
|
4/ 23
|
مشارکت در بحثهاى سیاسى دوستانه وخانوادگى براى تبادل اطلاعات مفید است. |
5/ 0
|
6/ 6
|
5/ 10
|
4/ 58
|
9/ 23
|
میانگین نمره طیف
|
29/23 از 30
|
|
یافتههاى تحلیلى
میانگین سنى سه نسل بررسى شده به ترتیب 6/55، 8/39 و 72/26 سال است. فرضیه برگرفته از نظریه اینگلهارت این است که میان اعتقاد به ارزشهاى دموکراتیک در بین این سه نسل تفاوت معنادارى وجود دارد و ناشى از تجربههاى متفاوت ایشان است. آزمون تحلیل واریانس براى آزمودن این فرضیه بهکار گرفته شده است. پیششرط استفاده از آزمون تحلیل واریانس، نرمال بودن توزیع دادههاست. براى آزمون نرمال بودن توزیع از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شده است. این آزمون نشان مىدهد دادههاى بهدست آمده به صورت نرمال توزیع شده و امکان استفاده از آزمونهاى آمارى وجود دارد.
آزمون تحلیل واریانس نشان مىدهد تفاوت میانگین نمره سه نسل در ارزش آزادى معنادار نیست و میزان باور به ارزش آزادى در هر سه نسل به یک اندازه است. اما همین آزمون نشان مىدهد که نسل سوم از هر دو نسل دیگر متساهلتر است و دو نسل پیشین نیز با هم تفاوت معنادارى ندارند. تفاوت نسلها در زمینه ارزشهاى ناظر بر مشارکت سیاسى نیز با هم معنادار است. این تفاوت در بین نسلهاى دوم و سوم قابل مشاهده است. نسل سوم بیش از نسل دوم به ارزشهاى دموکراتیک ناظر بر مشارکت سیاسى باور دارد.
جدول 4ــ میانگین نمره ارزشهاى دموکراتیک در سه نسل
نسل
|
ارزشهاى دموکراتیک
|
|
|
|
آزادى
|
تساهل
|
مشارکت
|
نسل اول با میانگین سنى 5/55 سال
|
57/ 30
|
3/ 29
|
2/ 23
|
نسل دوم با میانگین سنى 8/39 سال
|
08/ 29
|
5/ 28
|
8/ 22
|
نسل سوم با میانگین سنى 7/26 سال
|
37/ 30
|
7/ 30
|
2/ 23
|
اگرچه آزمون تحلیل واریانس (جدول شماره 5) تفاوتهاى معنادارى در میزان باور به ارزشهاى دموکراتیک تساهل و مشارکت را در بین سه نسل تأیید مىکند، اما جدول شماره 4 نشان مىدهد که این تفاوتها زیاد نیست و میانگین باور به ارزشهاى دموکراتیک در بین این نسل بسیار به هم نزدیک است. آزمون تحلیل رگرسیون مىتواند جایگاه سن و متغیر نسل را در تبیین باور افراد به ارزشهاى دموکراتیک مشخص کند.
جدول 5ــ آزمون تفاوت میانگین نمره ارزشهاى دموکراتیک در سه نسل
|
|
مجذور مربعات |
درجه آزادی |
مجذور میانگینها |
F |
معناداری |
آزادی |
بین گروهها |
8/166 |
2 |
4/83 |
997/2 |
051/0 |
میان گروهها |
10498 |
377 |
8/27 |
|
|
|
کل |
10664 |
379 |
- |
|
|
|
تساهل |
بین گروهها |
8/319 |
2 |
9/152 |
22/5 |
006/0 |
میان گروهها |
11505 |
376 |
6/30 |
|
|
|
کل |
11825 |
378 |
|
|
|
|
مشارکت |
بین گروهها |
6/67 |
2 |
8/33 |
6/3 |
028/0 |
میان گروهها |
3509 |
375 |
35/9 |
|
|
|
کل |
3577 |
377 |
|
|
|
در ادبیات فرهنگ سیاسى تأکید شده که عواملى نظیر شهرنشینى، تحصیلات و پایگاه طبقاتى افراد بر انگارههاى فرهنگ سیاسى ایشان تأثیر دارند. اینها در اصل همان متغیرهایى هستند که لیپست و به یک معنا کل نظریه مدرنیزاسیون بر تأثیرات مثبت آنها بر پذیرش ارزشهاى دموکراتیک تأکید مىکنند (لیپست، 1994). از آنجا که این تحقیق در شهر سارى انجام شده است نمىتوان تأثیر متغیر شهرنشینى را آزمود. لیکن، سه متغیر تحصیلات، هزینه زندگى خانوار (شاخصى از جایگاه طبقاتى) و برآورد فرد از جایگاه طبقاتى خودش را مىتوان در کنار متغیر سن براى تحلیل تأثیر آنها بر میزان پذیرش ارزشهاى دموکراتیک وارد تحلیل رگرسیونى کرد.
جدول 6ــ مدل رگرسیون عوامل مؤثر بر باور به ارزش آزادى
|
مدل |
B |
خطاى استاندارد |
Beta |
t |
Sig |
|
مقدار ثابت |
48/ 26 |
951/ 0 |
8/ 27 |
000/ 0 |
|
||
|
تحصیلات |
508/ 0 |
132/ 0 |
194/ 0 |
846/ 3 |
000/ 0 |
|
|
ضریب تعیین مدل (R2 = 0.038) |
|
|||||
جدول 7ــ مدل رگرسیون عوامل مؤثر بر باور به ارزش تساهل
|
مدل
|
B
|
خطاى استاندارد
|
Beta
|
t
|
Sig
|
||
مقدار ثابت
|
92/ 23
|
03/ 1
|
2/ 23
|
000/ 0
|
|
|||
|
تحصیلات
|
6/ 0
|
14/ 0
|
216/ 0
|
10/ 4
|
000/ 0
|
||
|
هزینه ماهیانه خانوار
|
003/ 0
|
001/ 0
|
122/ 0
|
32/ 2
|
021/ 0
|
||
|
ضریب تعیین مدل (R2 = 0.075) |
|
||||||
جدول 8ــ مدل رگرسیون عوامل مؤثر بر باور به ارزش مشارکت
مدل |
B |
خطاى استاندارد |
Beta |
t |
Sig |
مقدار ثابت |
01/ 10 |
253/ 0 |
54/ 39 |
000/ 0 |
|
هزینه ماهیانه خانوار |
002/ 0 |
000/ 0 |
230/ 0 |
58/ 4 |
000/ 0 |
ضریب تعیین مدل (R2 = 0.05) |
|
جداول 6 تا 8 نتیجه تحلیل رگرسیونى تأثیر چهار متغیر سن، هزینه ماهیانه خانوار، تحصیلات و جایگاه طبقاتى (براساس اظهار خودِ فرد) بر میزان باور به سه ارزش دموکراتیک را نشان مىدهد.
نقطه مشترک هر سه مدل، اندکبودنِ ضریب تعیین یا میزان تبیینکنندگى آنهاست. متغیرهاى مذکور در بهترین حالت توانستهاند 5/7 درصد از میزان باور به ارزش تساهل را تبیین کنند. به علاوه متغیر سن در هر سه مدل نقشى ندارد. از کنار هم قرار دادن دادههاى توصیفى که نشان مىدهند ارزشهاى دموکراتیک توسط اکثریت جامعه پذیرفته شدهاند، و دادههاى حاصل از تحلیلهاى فوق مىتوان این ایده را مطرح کرد که ارزشهاى دموکراتیک ــ حداقل در جامعه آمارى بررسى شده ــ به شکل فراگیرى در همه گروههاى اجتماعى پذیرفته شده و متغیرهاى سنتى جمعیتشناختى و پایگاه اجتماعى که در ادبیات جامعهشناختى بر تأثیر متمایزکننده آنها تأکید مىشود نقش تبیینکننده قابل توجهى در تبیین تفاوتها نداشتهاند. بخشى از عدم تأثیرگذارى این متغیرها از آنجا ناشى مىشود که اساسآ تفاوتهاى بارزى میان گرایش نسلهاى بررسى شده به ارزشهاى دموکراتیک مشاهده نشده است.
مقایسه و نتیجهگیرى
فقدان تأثیرگذارى متغیر سن بر تبیین پذیرش ارزشهاى دموکراتیک را مىتوان تأییدى بر رویکرد نسلى بنگستون و تردید در دیدگاه اینگلهارت و مانهایم دانست. در حالى که اینگلهارت ارزشهاى نسلى را ثابت مىانگارد، مشاهده مىکنیم که همه نسلها انگارههاى فرهنگ سیاسى مشابهى در سه ارزش بررسى شده دارند. اما نکته مهم اینجاست که زمانى مىتوانیم ادعا کنیم نسلهاى مختلف دچار تغییرات ارزشى شدهاند که وضعیت پیشین آنها را داشته باشیم و در این مورد خاص بدانیم که در گذشته، نسلهاى قدیمىتر کمتر به ارزشهاى دموکراتیک باور داشتهاند و حال که متغیر سن تأثیرگذارى خود را از دست داده است، بتوانیم ادعا کنیم شرایط تاریخى به نزدیک شدن ارزشهاى نسلى انجامیده است.
دادههایى در دست است که بر مبناى آنها مىتوان این فرضیه را طرح کرد که تجربه تاریخى سبب نزدیک شدن دیدگاهها و ارزشهاى نسلى شده است. «پیمایش ملى فرهنگ سیاسى مردم ایران» که دادههاى آن در سال 1384 و در سطح ملى جمعآورى شده و قابل تعمیم به کل کشور است (ایسپا، 1385) مىتواند مبنایى براى مقایسه باشد. جدول شماره 9 که گویههاى مندرج در آن به طور کلى شبیه به گویههایى است که در پیمایش انجام شده در شهر سارى براى سنجش میزان باور به تساهل بهکار رفته است، نشان مىدهد که چه تفاوتهایى در فاصله دو تحقیق (از 1384 تا 1389) بروز کرده است. میانگین طیف تساهل در جدول شماره 4 برابر 8/73 از 100 است حال آنکه این میانگین در جدول شماره 9 (مربوط به سال 1384) 29/51 از 100 است. به علاوه در پیمایش ملى فرهنگ سیاسى مردم ایران، همبستگى میان سن و تساهلمدارى 053/ 0ـ و معنادار بوده است. به عبارتى هر قدر افراد مسنتر بودهاند کمتر تساهل را روامىداشتهاند. همچنین شدت رابطه میان تساهلمدارى و تحصیلات 162/0 بوده است. (ایسپا، :1385 282)
جدول 9ــ میزان پذیرش ارزشهاى دموکراتیک (تساهل)ـ سال 1384
|
گویه
|
ک.مخ
|
مخ
|
ن.ن
|
مو
|
ک.مو
|
نمىدانم
|
||
|
حکومت باید به مخالفانش اجازه دهدعقاید خود را آزادانه براى همه بیان کنند.
|
9/ 6
|
12
|
1/ 8
|
9/ 45
|
9/ 14
|
1/ 12
|
||
|
باید به کسانى که به اسلام اعتقاد ندارندهم اجازه داد تا به راحتى عقاید خود رابیان کنند.
|
1/ 10
|
4/ 21
|
11
|
3/ 36
|
9/ 9
|
4/ 11
|
||
|
منتقدان و مخالفان حکومت نیز حق دارنددر انتخابات ریاست جمهورى کاندیداداشته باشند.
|
4/ 11
|
5/ 23
|
8/ 11
|
8/ 28
|
5/ 8
|
16
|
||
|
کسانى که به هیچ دینى اعتقاد ندارند، حقدارند در سازمانهاى دولتى استخدامشوند.
|
3/ 23
|
6/ 35
|
11
|
3/ 13
|
3/ 4
|
4/ 12
|
||
|
هیچکس حق ندارد فردى را به دلیل آنکهحرفى علیه حکومت زده است، دستگیر وزندانى کند.
|
4/ 5
|
22
|
4/ 13
|
9/ 34
|
1/ 10
|
1/ 14
|
||
میانگین نمره طیف |
29/51 از 00
|
|
|||||||
جدول 10ــ میزان پذیرش ارزشهاى دموکراتیک (آزادى رسانهها)ـ سال 1384
گویه
|
ک.مخ
|
مخ
|
ن.ن
|
مو
|
ک.مو
|
نمىدانم
|
روزنامهها باید آزاد باشند تا واقعیتها راهرچه هست بنویسند و حکومت حقندارد جلوى آنها را بگیرد.
|
8/ 2
|
7/ 10
|
2/ 14
|
3/ 38
|
9/ 20
|
2/ 13
|
هر فرد یا گروهى حق دارد در روزنامه،مجله یا کتاب از حکومت، افراد وسازمانهاى وابسته به آن انتقاد کند.
|
3/ 3
|
14
|
2/ 17
|
5/ 34
|
1/ 15
|
8/ 15
|
وجود رادیو و تلویزیون خصوصى درکشور که تحت کنترل دولت نباشد به نفعهمه مردم ایران است.
|
1/ 7
|
3/ 25
|
4/ 18
|
5/ 21
|
1/ 7
|
5/ 20
|
حکومت حق ندارد مانع استفاده مردم ازرادیو و تلویزیونهاى خارجى یا اینترنتبشود.
|
4/ 4
|
1/ 13
|
8/ 14
|
1/ 34
|
5/ 16
|
1/ 17
|
میانگین نمره طیف
|
87/60 از 100
|
|
گویههایى که در سال 1384 براى سنجش تمایل به آزادى بهکار برده شده در جدول شماره 10 نشان داده شده است. این گویهها نیز به آنچه براى سنجش تمایل به آزادى در پیمایش شهر سارى بهکار گرفته شده است شباهت اساسى دارد. اول آنکه میانگین طیف از 87/60 در سال 1384 به 75 (از 100) در سال 1389 افزایش یافته است. دوم، همبستگى میان سن و گرایش به آزادى در سال 1384 برابر 060/ 0ـ و معنادار بوده است.
اگرچه صرفآ با تکرار ابزارهاى سنجش بهکار گرفته شده در سال 1384 مىتوان برآورد دقیقى از تغییرات ایجادشده در فرهنگ سیاسى مردم ایران ارائه کرد، ولى با توجه به شباهتهاى اساسى میان گویههاى بهکار گرفته شده در هر دو تحقیق، مىتوان فرضیه مهمى در خصوص تغییرات ایجادشده در انگارههاى مرتبط با آزادى و تساهل فرهنگ سیاسى مردم ایران ارائه کرد.
این پژوهش راه به یک فرضیه مهم و چند پیشنهاد براى ادامه مطالعه فرهنگ سیاسى در جامعه ایران مىگشاید. فرضیه مهمى که این پژوهش شواهدى در خصوص تأیید آن ارائه مىکند این است که ارزشهاى دموکراتیک به طورى فراگیر شدهاند که تفاوتهاى نسلى، طبقاتى و آموزشى نقش مهمى در تبیین تفاوت میزان باور به آنها ندارند. فرضیه دوم این است که نسلها در تمام طول عمر خود ارزشهاى ثابتى را همراه ندارند و بنا به شرایط اجتماعى این ارزشها تغییر مىکنند و سرعت تغییرات بنا به شدت تغییرات اجتماعى جوامع متفاوت است. مقایسه انجامشده در این مقاله شواهدى از تغییرات قابل ملاحظه انگارههاى فرهنگ سیاسى مردم ایران در ظرف قریب به پنج سال ارائه مىکند.
این پژوهش همچنین تردیدهاى جدى در ایدههاى محققان گذشته درباره فرهنگ سیاسى غیر دموکراتیک مردم ایران روامىدارد. ممکن است صورتهایى از ایدهها و هنجارهاى غیر دموکراتیک کماکان در فرهنگ سیاسى مردم ایران وجود داشته باشد، اما اگر بپذیریم که فرهنگ سیاسى نیز مىتواند چندپارگىهایى داشته باشد و همه عناصر آن الزامآ با هم سازگار و منسجم نباشند، آنگاه مانعى پیشِ روىِ پذیرش تغییرات جدى در فرهنگ سیاسى مردم ایران وجود نخواهدداشت.
آزمودن این فرضیات به پژوهشهاى بزرگتر با حجم نمونههاى وسیعتر نیاز دارد. پیشنهاد مىشود اینگونه پژوهشها در شهرهاى دیگر و بالاخص مناطقى که از نظر میزان توسعه تفاوتهاى ساختارى با شهر سارى دارند تکرار شود. همچنین تکرار پژوهشهایى نظیر پیمایش ملى فرهنگ سیاسى مردم ایران با ابزارهاى سنجشى که عینآ تکرار شوند مىتواند تغییرات ارزشهاى سیاسى مردم ایران را نشان دهد.