نوع مقاله : علمی

نویسندگان

1 عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس

2 دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

:موضوع این پژوهش مطالعه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی اصلاح طلب و اصول‌گرا می‌باشد. در این پژوهش از تئوری گابریل آلموند و سیدنی وربا الهام گرفته شده است. فرضیه‌های این پژوهش بر اساس منطق فازی فرموله و بر درجه  عضویت اصلاح طلبان و اصول‌گرایان در مجموعه فرهنگ سیاسی تاکید شده است. فرضیه پژوهش حاضر آن است که در زیر مجموعه‌های اعتماد سیاسی، احساس قدرت سیاسی و احساس امنیت سیاسی، اصول‌گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو می‌باشند. در زیر مجموعه‌های حمایت از آزادی بیان، تساهل و مدار و احترام به حقوق شهروندی     اصول‌گرایان بیشتر غیرعضو و اصلاح طلبان بیشتر عضو می‌باشند. نمونه‌های پژوهش، اعضای احزاب و انجمن‌های سیاسی اصلاح طلب و اصول‌گرا هستند. یافته‎های این پژوهش نشان می‌دهد که اعتماد سیاسی، احساس قدرت سیاسی و احساس امنیت سیاسی اصلاح طلبان نسبت به اصول‌گرایان پایین‌تر است و حمایت از آزادی بیان، تساهل و مدارا و احترام به حقوق شهروندی در اصلاح طلبان نسبت به  اصول‎گرایان بالاتر است. 

کلیدواژه‌ها

طرح مسأله

فرهنگ سیاسی نخبگان " با ایستارها، احساسات و الگوهای رفتاری کسانی سرو کار دارد که در درون نظام سیاسی از طریق گردش کار ویژه استخدام سیاسی، به نقش­های فعّالی دست یافته­اند و بر    برون­داد­های نظام تأثیری مستقیم دارند" (لوسین پای و همکارن،161:1380) .

در این پژوهش سعی می­شود فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران (اصلاح طلب و اصول‌گرا) مقایسه و گونه­شناسی شود و تلاش می­شود نقص­ها و کاستی­های موجود در پژوهش­های پیشین را جبران کرده و مقایسه دقیق­تری از فرهنگ سیاسی نخبگان ارائه شود.  رجوع به پژوهش­های پیشین  نشانی می­دهد که در باب فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی، پژوهش­های اندکی در ایران انجام شده است.

 پژوهش­های انجام شده در خصوص فرهنگ سیاسی نخبگان را می­توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: پژوهش­هایی که فرهنگ سیاسی نخبگان را زمینه­ایی برای توسعه سیاسی و اجتماعی جامعه  می­دانند؛ آن­ها استدلال می­کنند که در جامعه ایران، یکی از عوامل عدم دسترسی  به توسعه سیاسی فرهنگ نامناسب نخبگان سیاسی است. در اغلب این پژوهش­ها، از مفهوم فرهنگ سیاسی استفاده ابزاری برای رسیدن به یک کارکرد اجتماعی شده است. پژوهش­هایی مانند سید امامی (1376)، نصرتی نژاد (1379) و وردی زاده (1384) در این دسته قرار می‎گیرند. بیشتر این پژوهش­ها در مدل مفهومی خود از تمام ابعاد و سطوح فرهنگ سیاسی استفاده نکردند. این پژوهش­ها نمی­توانند به درستی بازتاب فرهنگ سیاسی این گروه‎ها باشند.[1]برخی از این پژوهش­ها برای تحلیل فرهنگ سیاسی نخبگان ، سخنرانی­ها، بیانیه­ها و متون به جای مانده از این افراد را مورد بررسی قرار داده­اند، در صورتی که با این روش برخی از ابعاد فرهنگ سیاسی مورد بررسی قرار نمی­گیرد[2] . پژوهش نصرتی نژاد (1379) و وردی زاده (1384) در این دسته قرار می­گیرند. اغلب این پژوهش­ها برای تحلیل فرهنگ سیاسی از  مؤلفه­های غیر بومی استفاده کرده­اند، در صورتی برای درک درست از فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران باید  مؤلفه­های بومی فرهنگ سیاسی را نیز مد نظر قرار داد (ر،ک به  سیدامامی، 1376؛ نصرتی نژاد، 1379؛ وردی زاده، 1384). قرار دادن نخبگان سیاسی در گونه­های مختلف فرهنگ سیاسی نمی­تواند به درستی نشان دهنده فرهنگ سیاسی این گروه باشد. به این دلیل که این گونه­ها تیپ ایده­آل هستند و در واقعیت وجود ندارند. برای نزدیک کردن این  گونه­شناسی­ها به واقعیت جامعه، می­بایست فرهنگ سیاسی نخبگان را در یک طیف مطرح کرد، که در پژوهش­های مورد بررسی، این امر مغفول واقع شده است. دسته دوم پژوهش­هایی است که به بررسی تحول فرهنگ سیاسی نخبگان در یک دوره زمانی پرداخته­اند. این دسته از پژوهش­ها قائل به تحول فرهنگ سیاسی هستند. در این پژوهش­ها بیشتر از روش­های تاریخی- تطبیقی استفاده شده است و نظریات جدید­تری را از فرهنگ سیاسی مورد استفاده قرار داده­اند. پژوهش­های قیصری (1380)، علی اکبر سراوانی (1383) و  ابراهیم آبادی (1384)  در این دسته قرار می­گیرند. در برخی از پژوهش­ها بدون بحث در مورد این که آیا فرهنگ سیاسی قابل تحول و تغییر  است یا خیر، تحول فرهنگ سیاسی را امری مفروض گرفته­اند. پژوهش سروانی (1383) و ابراهیم آبادی (1384) در این دسته قرار می‌گیرد[3].

در پژوهش حاضر کوشش شده است  برخی کاستی­های موجود در پژوهش­های پیشین برطرف گردد. هدف مقاله تحلیل توصیفی فرهنگ سیاسی نخبگان است. بنابراین ما به دنبال چرایی       شکل­گیری فرهنگ سیاسی نخبگان ایران نیستیم بلکه تنها در صدد توصیف این نوع از فرهنگ     می­باشیم. بنابراین سؤال­های این پژوهش را این­گونه می­توان بیان کرد:

1. فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی اصلاح طلب و اصول­گرا در ایران چگونه است؟

2. تشابه­ها و تفاوت­های فرهنگ سیاسی اصلاح طلبان و اصول­گرایان در ایران کدامند؟

 

استدلال نظری

در این پژوهش تئوری­های فرهنگ سیاسی به دو دسته کلی تقسیم شده­اند؛ 1. تئوری­های غیر بومی؛ 2. تئوری­های بومی. در تئوری­های فرهنگ سیاسی غیر بومی نوع شناسی از فرهنگ سیاسی، معمولا در بین چندین جامعه انجام شده است. ، شروع این پژوهش­ها را می­توان با کتاب فرهنگ مدنی[4]  گابریل آلموند و سیدنی وربا دانست.

  آلموند و وربا جهت­گیری نسبت به فرهنگ سیاسی را شامل سه بُعد می­دانند: جهت‌گیری شناختی[5]: این بعد به آگاهی از نظام سیاسی، نقش­هایش، ضرورت نقش­ها و درون‎داد­هایش(ورودی­ها) و برون دادهایش (خروجی­) دلالت می­کند. بعد شناختی بر چگونگی شناخت ساختار­های اساسی و قواعد سیاست اشاره دارد؛ جهت­گیری احساسی[6]: این بعد از فرهنگ سیاسی  به معنای احساس وابستگی، دخالت، طرد و امثال آن در مورد موضوعات سیاسی است. به­عنوان مثال احساس موافقت یا مخالفت شخص نسبت به رهبران نظام سیاسی؛ جهت­گیری ارزیابانه[7]:  این بعد به معنای قضاوت راجع­به موضوعات سیاسی است، این بعد قضاوت و عقاید افراد درباره موضوعات سیاسی را شامل     می­گردد، در این بعد فرد به ترکیب معیار­های ارزشی خود با اطلاعات و احساسات  می­پردازد (آلموند و وربا، 1965: 14).

براساس دیدگاه آلموند و وربا این سه بُعد می­توانند ناظر بر سه سطح از واقعیت سیاسی نیز باشند این سه عبارت­­اند از: 1. سطح نظام سیاسی؛ 2. سطح فرآیند سیاسی؛ 3. سطح سیاست‌گذاری؛ در سطح نظام سیاسی جهت­گیری ذهنی شهروندان درباره ارزش­ها و سازمان­هایی که نظام سیاسی را بر گرد خود سامان می­دهند و شناخت­های ایشان درباره نظام سیاسی قابل بررسی است. در سطح فرآیند سیاسی جهت­گیری­های ذهنی افراد برای دخالت در فرایند­های ارائه خواسته­ها، اطاعت از قانون، مشارکت در سیاست، حمایت از احزاب و گروه‎های سیاسی و غیره بررسی می­شود. در سطح  سیاست­گذاری نیز این مسئله بررسی می­شود که شهروندان چه  سیاست­هایی را از حکومت انتظار دارند، تعیین چه اهدافی را مطلوب می‌پندارند، چه راهی را برای رسیدن به این اهداف درست می­دانند و نگرش آن‏ها درباره سیاست­هایی که اعمال می‎شود چیست (آلموند و وربا، 1965: 14). آلموند و وربا بر اساس نوع نگرش و سمت­گیری به سیاست، فرهنگ سیاسی را به چند نوع تقسیم کردند؛ 1. فرهنگ سیاسی مشارکتی؛[8] 2. فرهنگ سیاسی تبعی؛[9]  3. فرهنگ سیاسی کوچک اندیشانه[10] (همان: 17).

روزنبام فرهنگ سیاسی را از جنس جهت­گیری ذهنی نسبت به مسائل سیاسی می­داند، اما او این تعریف را رضایت­بخش نمی­داند و معتقد است که باید مشخص ساخت جهت­گیری ذهنی چه چیزهایی را در بر می­گیرد، روزنبام با توجه به تعاریف متعددی که از فرهنگ سیاسی به عمل آمده است به ذکر انواع دیگری از فرهنگ سیاسی می­پردازد. او پس از معرفی اجزاء و عناصر سیاسی به دسته­بندی فرهنگ سیاسی می­پردازد و معتقد است که غیر محتمل خواهد بود که در جوامع مدرن، فرهنگ سیاسی یک دستی یافت شود، به جای آن جهت‌گیری‌های مختلف وجود دارد، به­طوری که فرهنگ سیاسی واقعی مخلوطی از عناصر مختلف است. بر اساس نظر روزنبام افزون بر سه نوع فرهنگ سیاسی مطرح شده توسط آلموند و وربا، انواع دیگری از فرهنگ سیاسی وجود دارد که او به بررسی آن­ها پرداخته است؛ 1. فرهنگ سیاسی مدنی؛ 2. فرهنگ سیاسی ایدئولوژیک؛ 3. فرهنگ سیاسی همگن؛ 4. فرهنگ سیاسی چند پاره؛ 5. فرهنگ سیاسی پیوسته و ناپیوسته (روزنبام، 1975: 143-149).

تئوری العاذر[11] با بقیه تئوری­ها متفاوت است، العاذر این تئوری را بر اساس شرایط تاریخی و جغرافیایی جامعه آمریکا انجام داده است بنابراین تئوری یاد شده فقط مربوط به جامعه آمریکا می­باشد و در جوامع دیگر کابرد ندارد. العاذر تئوری خود را در جامعه آمریکا بر اساس الگوهای مهاجرتی از گروه­های دینی و اخلاقی در این جامعه انجام داده است. او سه خرده فرهنگ سیاسی متفاوت را در این جامعه، شناسایی و تئوریزه کرده است؛ 1. خرده فرهنگ سیاسی اخلاق گرا؛ [12] 2. خرده فرهنگ سیاسی فرد گرا؛ [13] 3. خرده فرهنگ سیاسی سنتی[14] (العاذر، 1984).

آلموند و پاول بر­اساس این­که فرهنگ­های سیاسی در قبال موضوعات مربوط به سیاست‎‍گذاری و ترتیبات مشروع حکومت و سیاست چه دیدگاهی دارند، دونوع فرهنگ سیاسی را شناسایی کرده­­اند: 1.فرهنگ سیاسی وفاق­گرا [15]: در این نوع فرهنگ معمولا" شهروندان در مورد شیوه مناسب تصمیم­گیری سیاسی و اینکه مسایل اصلی جامعه چیست و چگونه باید آن­را حل کرد، هم نظرند؛  2.فرهنگ سیاسی منازعه­گرا[16]: در این نوع فرهنگ سیاسی، شهروندان از لحاظ نظراتی که مورد مشروعیت رژیم در راه حل مشکلات اصلی دارند، به شدت دچار گسیختگی هستند (آلموند و پاول،20:1992).

تسلر با بررسی دیدگاه­های نویسندگان مختلف، شش عنصر را به­عنوان مؤلفه­های فرهنگ سیاسی دموکراتیک در نظر می­گیرد : 1. حمایت از برابری جنسیتی[17] ؛ 2. مدارا[18]؛ 3. اعتماد[19]  ؛4. مشارکت مدنی[20]؛ 5. علاقه سیاسی[21]؛ 6. دانش سیاسی[22]. مشخصه­های فرهنگ سیاسی دموکراتیک عبارت­اند از: مدارا با نگرش­های سیاسی متنوع، حمایت از برابری جنسیتی، علاقه‎مندی به مسائل سیاسی، آگاهی از امور سیاسی، مشارکت در زندگی مدنی و جمعی و اعتماد به دیگران. فرهنگ سیاسی عمل­گرا    نگرش­های سیاسی متنوع را برنمی­تابد و از برابری جنسیتی حمایت نمی­کند اما به سیاست علاقه­مند است و از امور سیاسی آگاهی دارد، در فعالیت­های مدنی و جمعی فعال است و به دیگران اعتماد دارد. فردی که جهت­گیری سیاسی او بی­تفاوت است نگرش­­های سیاسی متنوع را می‎پذیرد و از برابری جنسیتی حمایت می­کند اما به سیاست علاقه ندارد از امور سیاسی بی اطلاع است در فعالیت­های مدنی مشارکت نمی‌کند و به دیگران اعتماد ندارد و بالاخره فرهنگ سیاسی کوته­فکرانه نگرش­های متنوع سیاسی را نمی­پذیرد با برابری جنسیتی مخالف است، به سیاست بی علاقه است، آگاهی سیاسی ندارد و در فعالیت­های جمعی و مدنی مشارکت نمی­کند و به دیگران اعتماد ندارد (تسلر،2011: 203-207).

در باب تئوری­های فرهنگ سیاسی بومی باید گفت، یکی از اولین جامعه شناسانی که در این خصوص کار کرده است، مسعود چلبی است. چلبی فرهنگ سیاسی را به دو نوع تقسیم می­کند:  1. فرهنگ سیاسی مردم سالار؛  2. فرهنگ سیاسی رهبرسالار (استبدادی) و برای هر یک از آن­ها شش بعد قایل است، ابعاد فرهنگ سیاسی مردم سالار عبارت­اند از: گرایش به اقتدار­گرایی کنترل شده و محدود؛ وفاداری سیاسی به صورت عام؛ اعتماد سیاسی به صورت کم و بیش؛  نبود یا ناچیز بودن آنومی سیاسی؛ محدود و کم بودن شکاف بین توده­ها و نخبگان؛ پذیرفتن فرض بنیادی برابری   انسان­ها. فرهنگ سیاسی رهبرسالار دارای ابعاد زیر است: 1. گرایش به اقتدار­گرایی؛  2. وفاداری بخشی و محلی سیاسی؛ 3. بی­اعتمادی سیاسی؛ 4. آنومی سیاسی؛ 5. کمّی و کیفی بودن شکاف بین توده­ها و نخبگان؛ 6. عدم پذیرش فرض بنیادی برابری انسان. فرهنگ سیاسی رهبرسالار آمادگی این امر را دارد که تراکم سیاسی را در جامعه تشدید کند (چلبی ، 1375).

سریع القلم در پژوهش خود با عنوان  مبانی عشیره­ای فرهنگ سیاسی ایران،  سه ویژگی برای فرهنگ سیاسی عشیره­ای بیان می­کند که این سه ویژگی همواره در این سه دوره تاریخی و جاری و در فرهنگ سیاسی ایرانیان تأثیر­گذار بوده و هست: 1. خویشاوند­گرایی؛ 2. روحیه جنگ­آوری و ستیزه جویی؛ 3. بقا و بسط عشیره از طریق تهاجم و غارت. سریع القلم در ادامه به بررسی این سه ویژگی در سه دوره تاریخی اشاره شده پرداخته و به این نتیجه می­رسد که تداوم فرهنگ سیاسی در نظام­های سیاسی ایران باعث به تأخیر افتادن تلقیات جمعی از منافع و اهداف ملی شده و فرهنگ حذف و بی اعتمادی، عدم توانایی در ایجاد ارتباطات اسلامی استدلالی را رواج داده است (سریع القلم ،1377). 

بشیریه معتقد است که فرهنگ سیاسی یکی از پشتوانه­های نگرش و ایدئولوژی گروه حاکمه است، وی دو نوع فرهنگ سیاسی را از یکدیگرجدا می­کند؛1. فرهنگ سیاسی تابعیت (پاتریمیونالیستی[23])؛ 2. فرهنگ سیاسی مشارکتی (بشیریه ،1380).

سمیح فارسون و مهرداد مشایخی  هم در کتابی تحت عنوان  فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی که شامل مجموعه­ای از مقالات است، فرهنگ سیاسی ایران را بستر و زمینه وقوع انقلاب اسلامی معرفی می­کنند و آن را  مورد تحلیل و بررسی قرار می­دهند. آنان چهار نوع فرهنگ سیاسی را در اواسط دهه 1970 در ایران شناسایی کرده­اند:1. فرهنگ سیاسی سلطنتی؛ 2. فرهنگ سیاسی  اسلام گرا؛ 3. فرهنگ سیاسی ملی گرا؛ 4. فرهنگ سیاسی جامعه گرا (سمیح فارسون و مهرداد مشایخی،1387).

در این پژوهش با بررسی انواع تئوری­های موجود در فرهنگ سیاسی، تئوری آلموند و وربا به دلیل این که به نظر می‎رسد کامل­ترین و جامع­ترین تئوری در زمینه فرهنگ سیاسی است و توانایی تحلیل فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران را دارد، برای تعیین جهت­گیری نخبگان سیاسی ایران استفاده شده است. بنابراین مدل مفهومی این پژوهش به صورت شکل (1) تنظیم شده است؛

بر اساس این مدل برای فرهنگ سیاسی می­توان دو بعد را در نظر گرفت: 1. فرهنگ سیاسی دموکراتیک؛ 2. فرهنگ سیاسی اقتدارگرا (پاتریمیونال).  هرکدام از این دو بعد دلالت بر بازنمایی نوع جهت­گیری نخبگان سیاسی دارد. این دو بعد فرهنگ سیاسی از دل  تئوری آلموند و وربا بیرون آمده است. هر کدام از این ابعاد تیپ ایده آل هستند و در واقعیت هیچ فرهنگ سیاسی را نمی­توان یافت که کاملا دموکراتیک یا کاملا اقتدارگرا باشد، بلکه فرهنگ­های سیاسی مابین این دو فرهنگ در نوسان هستند. این طور می­توان گفت که فرهنگ سیاسی در بازه دموکراتیک و اقتدارگرا قابل فهم است.

بر اساس بحث نظری منطقا می­توان از نه مقوله قابل بررسی در عرصه فرهنگ سیاسی سخن گفت که حاصل تقاطع سه نوع جهت­گیری ذهنی در خصوص سه سطح واقعیت سیاسی است. بررسی این مقولات می­تواند تصویر جامع­تری از فرهنگ سیاسی نخبگان در یک مقطع زمانی ارائه دهد (جدول شماره 1).

 

 

جدول شماره 1. ابعاد مطالعه فرهنگ سیاسی

                      ابعاد       

      سطح

نظام سیاسی

فرایند سیاسی

سیاست­ها

شناختی

شناخت نظام سیاسی

شناخت فرایند سیاسی

شناخت سیاست­ها

احساسی

 

احساسات نسبت به نظام سیاسی

احساسات نسبت به فرایند سیاسی

احساسات نسبت به سیاست­ها

ارزیابانه

ارزیابی نظام سیاسی

ارزیابی فرایند سیاسی

ارزیابی سیاست­ها

تفاوت نگرش در این ابعاد می­تواند جهت­گیری­های متفاوت فرهنگ سیاسی را به وجود آورد، که در این پژوهش دو نوع آن مورد بررسی قرار گرفته است.

با توجه به این­که سؤالات پژوهش از نوع توصیفی است، بنابراین فرضیه­هایی با عناصر مفهومی مبتنی بر گزاره­های حملی توصیفی ساخته شده­اند[24]. بر اساس دستگاه مفهومی این پژوهش دو بعد از فرهنگ سیاسی برای مطالعه فرهنگ سیاسی نخبگان ایران مد نظر قرار گرفته­شده است. با توجه به این که این پژوهش برمبنای منطق فازی است، فرضیه­ها نیز فازی ساخته شده­اند. درجه عضویت اصول­گرایان و اصلاح طلبان در مجموعه فرهنگ سیاسی تفاوت کمی و کیفی می­پذیرند به طوری­که:

1. اصول­گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو زیر مجموعه اعتماد سیاسی از مجموعه فرهنگ سیاسی­ هستند.

2. اصول­گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو زیر مجموعه احساس پاسخ‌گویی مسئولین دولتی از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند.

3. اصول­گرایان بیشتر غیر عضو و اصلاح طلبان عضو زیر مجموعه حمایت از آزادی بیان از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند.

4. اصول­گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو زیر مجموعه احساس قدرت سیاسی از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند.

5. اصول­گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو زیر مجموعه احساس امنیت سیاسی از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند.

6. اصول­گرایان بیشتر غیر عضو و اصلاح طلبان بیشتر عضو زیر مجموعه تساهل و مدارا از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند.

7. اصول­گرایان بیشتر غیر عضو و اصلاح طلبان بیشتر عضو زیر مجموعه احترام به حقوق شهروندی از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند. 

 

تعریف عملیاتی مفاهیم

گذار از سطح نظری به سطح تجربی نیازمند تعریف عملیاتی مفاهیم است. در سطح نظری مفاهیم بررسی شده انتزاعی هستند، تطبیق این مفاهیم با واقعیت محتاج تعریف و تبدیل آن‎ها به سنجه­های قابل مشاهده است. بنابراین مفاهیم بررسی شده دراین پژوهش تعریف نظری و عملی می­شود.

معرف­های تجربی فرهنگ سیاسی

فرهنگ سیاسی دارای معرف­هایی است. در این پژوهش هفت مؤلفه از فرهنگ سیاسی سنجیده شده است، که در این قسمت معرف­های تجربی هر هفت مؤلفه مورد بررسی قرار گرفته است.

1. اعتماد سیاسی: این پژوهش حاوی دو بعد از اعتماد سیاسی است: 1. اعتماد بین شخصی 2. اعتماد نهادی.می­توان  معرف­های مفهوم اعتماد بین شخصی را شامل این موارد دانست:1. تخصص مسئولان دولت در زمینه کار خود.  2. تجربه مسئولان دولت در انجام وظایف.3.احساس وظیفه مسئولان دولت نسبت به مردم.4. یکی بودن حرف و عمل مسئولان دولت.5. اعتماد به صداقت و راست­گویی مسئولان دولت.6. در چاچوب قانون عمل کردن مسئولان دولت.  7. وجود شایسته­سالاری در انتخاب مسئولان دولت. 8. ترجیح مسئولان دولت از منافع فردی به منافع گروهی و همین طور می­توان معرف­های مفهوم اعتماد نهادی را شامل این موارد دانست: 1.اعتماد به مجلس شورای اسلامی در تصویب قوانین مربوط به تضمین حقوق شهروندی مانند آزادی بیان و آزادی عقیده. 2. اعتماد به شورای نگهبان در تایید نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری از حیث توجه به شایسته سالاری. 3. اعتماد به دادگاه­ها در خصوص عدالت قضایی مانند عدم تبعیض، رعایت اصل بی­گناهی افراد.4. اعتماد به صدا و سیما از جهت صداقت و راست گویی در ارائه اخبار. 5. اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق مدنی مانند حق آزادی بیان. 6. اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق مدنی مانند حق اعتراض.7. اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق سیاسی مانند حق رای دادن8. اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق سیاسی مانند حق نماینده شدن. 9. اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق سیاسی مانند حق برخورداری از عدالت.10 اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق سیاسی مانند حق مشارکت در اعمال قدرت سیاسی.11. اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق اجتماعی مانند حق آموزش.12. اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق اجتماعی مانند حق مسکن.13 اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق اجتماعی مانند حق بهداشت. 14. اعتماد به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق اجتماعی مانند حق داشتن درآمد. 15. اعتماد به اقدامات وزرات رفاه برای حل مشکلات بیکاری. 16. اعتماد به وزرات­خانه­های دولتی نسبت به جلوگیری از حیف و میل بیت المال.17. اعتماد به وزرات­خانه­های دولتی نسبت به بهره برداری درست از ذخایر ارزی.

2. احساس پاسخ­گویی مسئولین دولتی: منظور پاسخ­گویی مسئولان دولتی نسبت به عملکرد خود به شهروندان است. شاخص احساس پاسخ­گویی مسئولان دولتی از نخبگان سیاسی، نزدیکی بسیار زیادی با شاخص اعتماد بین شخصی دارد.معرف­های این مفهوم را می­توان شامل این موراد دانست: 1. توانایی مؤاخذه کردن مسئولان دولتی در صورت نارضایتی مردم.2. عذرخواهی مسئولان دولتی درصورت انجام اشتباه.3. رسیدگی و مجازات عادلانه برای مسئولان در صورت انجام عمل غیرقانونی.4. رسیدگی به شکایت مردم از مسئولان دولتی.

3. احساس قدرت سیاسی: گویای توانایی دخالت و تأثیرگذاری در تصمیم­گیری­های سیاسی و تأثیر­گذاری رفتاری بر نخبگان سیاسی دیگر است (زونیس، 1387: 13). معرف­های این مفهوم را   می­توان شامل این موارد دانست: 1. پیچیده دانستن سیاست ایران.2. ارتباط برقرار کردن با مسئولان بالای رتبه نظام. 3.دسترس­پذیری مسئولان رتبه بالای نظام.4. توانایی دخالت در تصمیمات نظام. 5. توانایی تغییر مسئولان در صورت نیاز. 6. توانایی تغییر برخی قوانین در مجلس شورای اسلامی.

4.احساس امنیت سیاسی: به معنی مصونیت تمام فعالان سیاسی و شهروندان در برابر حکومت برای انجام فعالیت­های سیاسیاست (زونیس، 1387: 362). معرف­های این مفهوم را می­توان شامل این موارد دانست: 1.توانایی انتقاد کردن نسبت به عملکرد دولت. 2. توانایی انجام فعالیت­های سیاسی 3. احترام حکومت به جان، مال و حقوق همه شهروندان..

5. حمایت از آزادی بیان: آزادی بیان یعنی هر فرد بدون ترس از دولت و حکومت بتواند عقاید و نظرات خود را به راحتی مطرح کند (آلموند، وربا، 1965: 364).معرف­های این مفهوم را می­توان شامل این موارد دانست:  1. توانایی روزنامه­ها در نوشتن آزاد واقعیت.2. حق انتقاد از افراد، سازمان­ها و حکومت در مجله­ها، روزنامه­ها و   کتاب­ها.3. سودمند بودن وجود رادیو و تلویزیون خصوصی در ایران.4. سودمند بودن استفاده مردم از رادیو،   تلویزیون­های خارجی یا اینترنت. 5. تاسیس نهاد­هایی برای صیانت از آزادی بیان.

6. تساهل و مدارا: تساهل و مدار به معنی احترام به تنوع تفکرات، ترجیحات و اعتقادات افراد است (همان). معرف­های این مفهوم را می­توان شامل این موارد دانست: 1. اجازه دولت به مخالفانش در آزادانه بیان کردن عقاید خود. 2. اجازه ابراز عقیده به کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند. 3. حق کاندیدا داشتن منتقدان دولت در انتخابات ریاست جمهوری. 4. حق استخدام شدن کسانی که به هیچ دینی اعتقاد ندارند در سازمان­های دولتی . 5. مصونیت افراد در موارد صحبت بر علیه حکومت.6. حق ادامه فعالیت حزب مشارکت مانند احزاب دیگر، بعد از جریان انتخابات سال 1388. 7. آزاد گذاشتن مردم درپذیرش آراء و نظریات جدید. 8. حق اکران فیلم­های مخالف سیاست دولت.

7. احترام به حقوق شهروندی: حقوق شهروندی حقوقی است که گروه­های مختلف جامعه از آن­ها حمایت می­کنند و توسط دولت تثبیت و تایید می­شوند و دارای ضمانت اجرایی هستند. جدول حقوق شهروندی ژنواسکی مبنا قرار گرفته شده است که در آن هر شهروندی این حقوق را دارد:  1. حق رأی دادن 2. حق اعتراض 3. حق آزادی بیان 4. احترام به حوزه خصوصی 5. حق انتقاد کردن از حکومت 6. حق تشکیل حزب 7. حق سازمان­دهی نهاد­های مدنی 8. حق انتخاب کردن و انتخاب شدن. البته در انتخاب گویه­ها به قانون اساسی ایران نیز توجه شده است. معرف­های این مفهوم را  می­توان شامل این موارد دانست:1. سازگاری رأی مردم با مراجع در انتخابات.(بر اساس اصل 6 قانون اساسی) 2. درست بودن تصمیم دولت در ندادن مجوز به اعتراضات (براساس اصل 27 قانون اساسی)  3. حق مشارکت تمام افراد در تشکل­های مدنی (بر اساس اصل 24 و 26 قانون اساسی)4. حق افراد در آزادی انتخاب نوع پوشش5. وظیفه نیروی انتظامی در مقابله با بدحجابی (بر اساس اصل 23 قانون اساسی).

 

نخبگان سیاسی

منظور از نخبه[25] اشاره به افرادی است که از لحاظ اجتماعی، عقلی، شغلی، تحصیلی و یا پایگاه سیاسی در یک جامعه از موقعیت برتری برخوردارند. گروه­های برتر یا نخبگان یک جامعه را می­توان به چند دسته تقسیم کرد: نخبگان سیاسی، نخبگان فکری، نخبگان اقتصادی، نخبگان نظامی و غیره و به پیروی از پارتو نخبگان سیاسی را نیز می­توان به دو دسته حاکم و غیر حاکم دسته بندی کرد(آرون،546:1386). در این پژوهش از میان نخبگان ایرانی تنها نخبگان سیاسی را مورد توجه قرار خواهیم داد. منظور این پژوهش از نخبگان سیاسی دارندگان مناصب مهم سیاسی مانند ریاست جمهوری، وزرات، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، نمایندگی مجلس خبرگان و نهاد­های زیر مجموعه آن­ها و دارندگان مقامات عالی دولتی (یا کشوری) و رهبران و اعضای فعال احزاب، انجمن­ها، سندیکا­ها و اتحادیه­ها است.

 

معرف­های تجربی نخبگان سیاسی

اصلاح طلبان: 1.حزب کارگزاران سازندگی 2. حزب اعتماد ملی 3. مجمع روحانیون مبارز 4. حزب مردم سالاری 5. انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه­ها 6. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران.

اصول­گرایان: 1. جمعیت مؤتلفه اسلامی 2. حزب ایثار­گران انقلاب اسلامی 3. آبادگران  4 . جامعه مهندسین اسلامی.

روش پژوهش

در این پژوهش برای مطالعه تجربی مفاهیم، تلاش شده از روش فازی استفاده شود. عنصر کلیدی در روش فازی تابع عضویت فازی و درجه­بندی[26] میزان عضویت در یک مجموعه است. در روش شناسی فازی همه چیز به طور نسبی درجه­بندی می­شود و حقیقت چیزی بین 0 و 1 است. در این دستگاه معرفتی حقیقت سیاه و سفید به حقیقت خاکستری انتقال می­یابد و همه چیز تابع اصل عدم قطعیت می­شود. درجه عضویت اعضای یک مجموعه ارزش­هایی را در بازه { 1-0} اختیار می­کند. ارزش یک بیان­گر عضویت کامل و ارزش صفر بیان­گر عدم عضویت کامل است. در حقیقت این اصل منطق فازی که هر چیزی درجه­بندی پذیر است، در آزمون تجربی گزاره­ها نیز صادق است (ساعی، 1388). روش فازی در مقام داوری در باب صدق یا کذب تئوری (فرضیه) متفاوت از روش غیر فازی است. در روش فازی مفهوم مورد سنجش به مثابه یک مجموعه فازی در نظر گرفته می­شود؛ آنگاه نوع و میزان عضویت اعضاء در آن مجموعه تحلیل می­گردد. در روش فازی صدق یک گزاره زیر مجموعه فازی یک بازه {1-0} فرض می­شود. درجه عضویت در مجموعه گزاره­های فازی مبتنی بر ارزش­های بین صفر و یک است. ارزش­های زبانی کاملا صادق، بینابین و کاملا غیر صادق به عنوان ارزش­های نسبت داده شده در بازه صفر و یک تعبیر می­شوند. بنابراین صدق و کذب گزاره­ها همواره با درجاتی از عدم قطعیت همراه است (ساعی، 1388).

در این پژوهش درجات فازی مفاهیم بر مبنای ارزش­های جدول زیر تعیین شده است:

 

جدول شماره 2. ارزش­های فازی

برچسب زبانی

درجه بندی

عضویت کامل

99/ .

بیشتر درون مجموعه

75/ .

نقطه گذار

50/ .

بیشتر بیرون از مجموعه

25/ .

عدم عضویت کامل

01/ .

به استناد ارزش­های این جدول مقیاس فازی مفاهیم ساخته شده است.

 

جمعیت آماری

جمعیت آماری این پژوهش شامل تمامی اعضای احزاب و انجمن­ها سیاسی فعال می‎باشند، ولی به علت شرایط خاص اجتماعی و سیاسی ایران عملا آمار درستی از تعداد اعضای انجمن­ها و احزاب سیاسی در دست نیست. با استناد به این قاعده در شرایطی که دستیابی به واحد­های کثیرامکان پذیر باشد می­توان به ازای هر مفهوم (یا علت) حداقل 100 مورد را در نظر گرفت (ساعی؛1386: 96). براساس این قاعده و به این علت که این پژوهش حول یک مفهوم (فرهنگ سیاسی) در گردش است، در ابتدا تصمیم گرفته شد که 100 مورد به تفکیک اصلاح طلب و اصول­گرا مورد بررسی قرار بگیرد، اما زمانی که پژوهش وارد کار میدانی شد، متوجه شدیم که این افراد همکاری لازم را انجام نمی­دهند، بنابراین تعداد نمونه‌هایی که باید مورد بررسی قرار می­گرفت به 80 مورد تقلیل یافت که به تفکیک دو جناح سیاسی، از هر کدام 40 نمونه مورد بررسی قرار گرفت.

 

جدول شماره 3. درجه­بندی فازی مفاهیم

مؤلفه­های فرهنگ سیاسی

درجه بندی فازی

اعتماد سیاسی

اعتماد کامل(99/ .)، اعتماد بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .)، اعتماد کمتر (25/ .) عدم اعتماد (01/ .).

احساس پاسخ­گویی مسئولان

احساس پاسخ­گویی کامل (99/ .)، احساس پاسخ­گویی بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .) ،احساس  پاسخ­گویی کمتر (25/ .)، عدم پاسخ­گویی (1./ .)

احساس قدرت سیاسی

احساس قدرت سیاسی کامل (99/ .)، احساس قدرت سیاسی بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .)، احساس قدرت سیاسی کمتر (25/.)، عدم  وجود قدرت سیاسی (1./).

احساس امنیت سیاسی

احساس امنیت سیاسی کامل (99/ .)، احساس امنیت سیاسی بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .)، احساس امنیت سیاسی کمتر (25/ .)، عدم  وجود امنیت سیاسی  (1./ .).

حمایت از آزادی بیان

حمایت کامل از آزادی بیان (99/ .)، حمایت بیشتر از آزادی بیان  (75/ .)، بینابین (50/ .)، حمایت کمتر از آزادی بیان (25/ .)، عدم حمایت از آزادی بیان(1./ .).

تساهل و مدارا

تساهل کامل (99/ .)، تساهل بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .)، تساهل کمتر  (25/ .)، عدم تساهل(1./).

احترام به حقوق شهروندی

احترام کامل به حقوق شهروندی (99/ .)، احترام بیشتر به حقوق شهروندی (75/ .)، بینابین (50/ .)، احترام کمتر به حقوق شهروندی (25/ .)، عدم احترام به حقوق شهروندی (1./ .).

فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی

کاملا دموکراتیک (99/ .)، بیشتر دموکراتیک (75/.)، بینابین (50/ .)، کمتر دموکراتیک (25/ .)،  کاملا اقتدارگرا (01/ .).

 


اعتبار معرف ها

برای  تعیین اعتبار معرف ها باید گفت علاوه بر استادان راهنما و مشاور، به  پژوهش­های پیشین[27] و تعدادی از جامعه شناسان[28] رجوع شده است. همچنین برای سنجش اعتبار معرف­ها از تکنیک تحلیل عاملی استفاده شده است و بار عاملی گویه­ها سنجیده شده است. در نتیجه این تحلیل برخی گویه­های مربوط به اعتماد سیاسی، احترام به حقوق شهروندی، امنیت سیاسی، قدرت سیاسی، تساهل و مدارا و حمایت از آزادی بیان حذف شد تا همه مفاهیم روی یک عامل قرار بگیرد.

 

تحلیل تجربی

دراین پژوهش تحلیل تجربی در سطح توصیفی[29] انجام وتوزیع داده­های تجربی هریک از شاخص­ها مقایسه شده است. داده­های تجربی نشان می­دهد که از کل حجم نمونه، 50 درصد اصول­گرا و 50 درصد اصلاح طلب می­باشند. بر همین اساس 100 درصد از اصلاح طلبان مرد بوده‏اند. 5/82 درصد از اصول­گرایان نیز مرد  و 5/17 درصد از آن­ها زن می‌باشند. از طرف دیگر 25 درصد از اصلاح طلبان در سنین 35-30  قرار دارند. 20 درصد از اصول­گرایان نیز بین سنین 41-36 و 29-23  قرار دارند که بیشترین حجم نمونه را تشکیل می­دهند. 5/52 درصد از اصول­گرایان دارای تحصیلات لیسانس     می­باشند. 50 درصد از اصلاح طلبان نیز دارای تحصیلات لیسانس می­باشند که بیشترین حجم نمونه را تشکیل می­دهند. 5/97 درصد اصلاح طلبان متأهل می­باشند و 5/92 درصد اصول­گرایان نیز متأهل می­باشند که بیشترین حجم نمونه را شامل می­شود. 5/22 درصد از اصلاح طلبان دارای درآمد ماهانه بین600-200 و  1000 -601 و 1800  هزار تومان به بالا هستند. 5/32 درصد از اصول­گرایان نیز دارای درآمد ماهانه بین 1000-601  هزار تومان هستند که بیشترین حجم نمونه را تشکیل می­دهند. 5/17 درصد از اصلاح طلبان دارای هزینه خانوار در هر ماه بین 800-400 و 1200-801 هزار تومان می­باشند. 15 درصد از اصول­گرایان نیز  دارای هزینه 2000 -1600 هزار تومان می‌باشند که بیشترین حجم نمونه را شامل می­شود.

اعتماد سیاسی: اعتماد سیاسیِ نخبگان سیاسی، در سطح بین شخصی  و سطح نهادی ارزیابی شده است. اعتماد بین شخصی مبتنی بر روابط بین فردی در یک فضای کنشی محدود است؛ این نوع اعتماد در پژوهش حاضر در تعامل بین نخبگان سیاسی و مسئولان دولت تجلی پیدا می­کند.

جدول شماره 4. توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه اعتماد بین شخصی بر پایه ارزیابی اعتماد بین نخبگان سیاسی و مسئولان دولتی

گویه­ها

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

25/ .

01/ .

1. بیشتر مسئولان دولت در زمینه کار خود متخصص هستند.

اصلاح طلب

0

5/2

5/22

40

35

اصول­گرا

0

5/32

65

5/2

0

2. بیشتر مسئولان دولت آنقدر با تجربه هستند که بتوانند وظایف خود را درست انجام دهند.

اصلاح طلب

0

5

15

50

30

اصل­گرا

10

5/27

5/42

20

0

3. مسئولان دولت به اندازه کافی نسبت به مردم احساس وظیفه  می­کنند.

اصلاح طلب

5/2

5/7

5/32

25

5/32

اصول­گرا

5

35

40

20

0

4. اکثر مسئولان دولت حرف و عملشان یکی است.

اصلاح طلب

0

5/2

15

30

5/52

اصول­گرا

0

47/39

10/42

5/13

26/5

5. من نسبت به صداقت و راستگویی مسئولان دولت اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

5

5

35

55

اصول­گرا

10

5/27

5/57

5

0

6. اکثر مسئولان در چارچوب قانون عمل می‎کنند.

اصلاح طلب

5/2

0

5/12

50

35

اصول­گرا

5

5/22

5/52

20

0

7. شایسته­ سالاری در انتخاب مسئولان دولت رعایت می­شود.

اصلاح طلب

0

5/2

5/7

45

45

اصول­گرا

0

5/12

70

15

5/2

8. مسئولان دولت منافع فردی خود را به منافع ملی ترجیح می­دهند.

اصلاح طلب

20

5/17

30

25

5/7

اصول­گرا

0

5/22

40

30

5/7

شاخص اعتماد بین شخصی بر پایه ارزیابی اعتماد بین نخبگان سیاسی و مسئولان دولتی

اصلاح طلب

12/3

31/5

5/17

5/37

56/36

اصول­گرا

75/3

43/27

2/51

70/15

90/1

اعتماد کامل (99/ .)، اعتماد بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .)، اعتماد کمتر (25/ .)، عدم اعتماد (1./ .)

شواهد تجربی  موجود در جدول شماره 4 نشان می­دهد که بر اساس شاخص اعتماد بین شخصی بر پایه اعتماد بین نخبگان سیاسی و مسئولان دولتی، بیشتر اصلاح طلبان(06/74) ، در مجموعه اعتماد کمتر و عدم اعتماد قرار دارند. در حالی که  2/51 درصد از اصول­گرایان در مجموعه بینابین هستند که شامل بیشترین فراوانی می­باشد. در مجموع  6/17  درصد از اصول­گرایان در مجموعه اعتماد کمتر و عدم اعتماد قرار دارند که شامل کمترین  درصد فراوانی می­شود.

 

اعتماد نهادی: شواهد تجربی در جدول شماره 5 نشان می­دهد که بر اساس شاخص اعتماد نهادی بر پایه ارزیابی اعتماد بین نخبگان سیاسی و نهاد­های سیاسی، بیشتر اصلاح طلبان  (91/65) ، در مجموعه اعتماد کمتر و عدم اعتماد قرار دارند. 92/9 درصد از آنان نیز در مجموعه اعتماد کامل و اعتماد بیشتر قرار دارند که شامل کمترین فراوانی می­باشد. این در حالی است که  91/54 درصد از اصول­گرایان در مجموعه اعتماد کامل و اعتماد بیشتر قرار دارند که شامل بیشترین فراوانی  می­شود. 59/14 درصد از آنا­ن نیز در مجموعه اعتماد کمتر و عدم اعتماد می­باشند که کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده­اند.

 

جدول شماره 5. توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه اعتماد نهادی بر پایه ارزیابی اعتماد بین نخبگان سیاسی و نهاد­های سیاسی

گویه­ها

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

25/ .

01/ .

1. من به مجلس شورای اسلامی در تصویب قوانین مربوط به تضمین حقوق شهروندی مانند آزادی بیان و آزادی عقیده اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

5/2

15

45

5/37

اصول­گرا

26/5

52/60

31/26

89/7

0

2.من به شورای نگهبان در تایید نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری از حیث توجه به شایسته سالاری اعتماد دارم.

اصلاح طلب

5/2

0

5

25

5/67

اصول­گرا

25

5/42

5/27

5

0

3. من به دادگا‌­ها در خصوص عدالت قضایی مانند عدم تبعیض، رعایت اصل بی گناهی افراد اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

5/7

20

5/27

45

اصول­گرا

10

5/27

40

20

5/2

4. من به صدا و سیما از جهت صداقت و راست گویی در ارائه اخبار، اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

5/2

5

25

5/67

اصول­گرا

15

5/42

30

5/12

0

5. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق مدنی مانند حق آزادی بیان اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

69/7

69/7

15/46

46/38

اصول­گرا

15

5/42

5/37

0

5

6. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق مدنی مانند حق اعتراض اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

5/2

5/7

25

65

اصول­گرا

10

5/42

5/27

20

0

7.من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق سیاسی مانند حق رای دادن اعتماد دارم.

اصلاح طلب

69/7

38/15

61/34

23/19

07/23

اصول­گرا

50

40

10

0

0

8. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق سیاسی مانند حق نماینده شدن اعتماد دارم.

اصلاح طلب

84/3

69/7

61/34

92/26

92/26

اصول­گرا

50

5/47

5/2

0

0

9. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق سیاسی مانند حق برخورداری از عدالت اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

53/11

23/19

15/46

07/23

اصول­گرا

30

5/47

20

5/2

0

10. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق سیاسی مانند حق مشارکت در اعمال قدرت سیاسی اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

84/3

23/19

30/42

61/34

اصول­گرا

25

5/37

10

5/27

0

11. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق اجتماعی مانند حق آموزش اعتماد دارم.

اصلاح طلب

69/7

76/30

46/38

69/7

38/15

اصول­گرا

25

5/37

30

5/7

0

12. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق اجتماعی مانند حق مسکن اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

82/12

58/43

94/17

64/25

اصول­گرا

10

5/47

40

5/2

0

13. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق اجتماعی مانند حق بهداشت اعتماد دارم.

اصلاح طلب

84/3

07/23

84/53

84/3

38/15

اصول­گرا

15

50

30

5

0

14. من به دولت از حیث اجرای قوانین مربوط به حقوق اجتماعی مانند حق داشتن درآمد اعتماد دارم.

اصلاح طلب

0

8

44

24

24

اصول­گرا

15

5/12

50

5/22

0

15. وزارت رفاه  اقدامات مفیدی برای حل مشکلات بیکاری انجام داده­ است.

اصلاح طلب

0

5/2

25

5/22

50

اصول­گرا

26/5

52/10

21/34

50

0

16. وزرات خانه‌های دولتی نسبت به حیف و میل بیت المال حساسیت دارند.

اصلاح طلب

0

5/2

25

5/22

50

اصول­گرا

26/5

15/13

50

42/18

15/13

17. وزرات خانه‎های دولتی به درستی از ذخایر ارزی موجود بهره برداری می­کنند.

اصلاح طلب

0

5/2

5/12

20

65

اصول­گرا

0

05/21

63/52

42/18

89/7

شاخص اعتماد نهادی

اصلاح طلب

50/1

42/8

13/24

27/26

64/39

اصول­گرا

28/18

63/36

48/30

92/12

67/1

اعتماد کامل (99/ .)، اعتماد بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .)، اعتماد کمتر (25/ .)، عدم اعتماد (1./ .)

 

شواهد تجربی در جدول شماره 6 نشان می­دهد که در ارزیابی میزان اعتماد سیاسی، در مجموع بیشتر اصلاح طلبان(98/69) درصد، در مجموعه اعتماد کمتر و عدم اعتماد قرار دارند. 17/9 درصد از آن­ها نیز در مجموعه اعتماد کامل و اعتماد بیشتر قرار دارند که شامل کمترین فراوانی می­باشد.  این در حالی است که در مجموع 07/43 درصد از اصول­گرایان در مجموعه اعتماد بیشتر و اعتماد کامل قرار دارند که شامل بیشترین فراوانی می­باشد. 09/16 درصد از آن­ها نیز در مجموعه اعتماد کمتر و عدم اعتماد قرار دارند که شامل کمترین فراوانی می­باشد.

 

جدول شماره 6. توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه اعتماد سیاسی نخبگان سیاسی

شاخص اعتماد سیاسی

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

25/.

01/ .

اعتماد بین شخصی

اصلاح طلب

12/3

31/5

5/17

5/37

56/36

اصول­گرا

75/3

/27

2/51

70/15

90/1

اعتماد نهادی

اصلاح طلب

50/1

42/8

13/24

27/26

64/39

اصول­گرا

28/18

63/36

48/30

92/12

67/1

شاخص اعتماد سیاسی نخبگان سیاسی

اصلاح طلب

31/2

86/6

81/20

88/31

1/38

اصول­گر

05/11

02/32

84/40

31/14

78/1

 

داوری در باب فرضیه اول

اصول­گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو زیر مجموعه اعتماد سیاسی از مجموعه فرهنگ سیاسی­ هستند. براساس شواهد تجربی این پژوهش حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصول­گرایان مربوط به مجموعه اعتماد سیاسی کامل و اعتماد سیاسی بیشتر است که 07/43 درصد را شامل می­شود و حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصلاح طلبان مربوط به مجموعه اعتماد سیاسی کمتر و عدم اعتماد سیاسی   است که 98/69 درصد را شامل می­شود. بر این اساس می­توان ادعا کرد که گزاره­های مشاهده­ای مذکور با فرضیه اول سازگار هستند.

احساس پاسخ­گویی مسئولان دولتی: ارزیابی احساس پاسخ­گویی مسئولان دولتی از نخبگان سیاسی یکی از مؤلفه­هایی است که نزدیکی بسیاری با مؤلفه اعتماد بین شخصی به مسئولان دولتی دارد. شواهد تجربی بر اساس جدول شماره 7 نشان می­دهد که در ارزیابی شاخص احساس پاسخ­گویی مسئولان دولتی، در مجموع بیشتر اصلاح طلبان (12/88) درصد، در مجموعه  پاسخ­گویی کمتر و عدم پاسخ­گویی قرار دارند. 12/3 درصد از آن­ها نیز در مجموعه پاسخ­گویی بیشتر قرار دارند که کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده­اند. این در حالی است که 5/47 درصد از اصول­گرایان در مجموعه بینابین قرار دارند که شامل بیشترین فراوانی می­شود.  87/21 درصد آن­ها نیز در مجموعه پاسخ­گویی کامل و پاسخ­گویی بیشتر قرار دارند که کمترین فراوانی را شامل می­شود.

 

داوری در باب فرضیه دوم

اصول­گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو زیر مجموعه احساس پاسخ­گویی مسئولان دولتی از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند. براساس شواهد تجربی این پژوهش حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصول­گرایان در مجموعه بینابین می­باشد که 5/47 درصد را شامل می­شود و حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصلاح طلبان در مجموعه احساس پاسخ­گویی کمتر و عدم احساس پاسخ­گویی می­باشد که 12/88 درصد را شامل می­شود. بر این اساس می­توان ادعا کرد که گزاره­های مشاهده­ای مذکور با فرضیه دوم ناسازگارند.

احساس قدرت سیاسی: ارزیابی احساس قدرت سیاسی یکی از شاخص­هایی است که از طریق آن می­توان میزان اعتماد به نفس را در مشارکت سیاسی نخبگان سیاسی را سنجید.

شواهد تجربی در جدول شماره 8 نشان می­دهد که در ارزیابی احساس قدرت سیاسی نخبگان سیاسی، در مجموع بیشتر اصلاح طلبان (91/58) درصد، در مجموعه احساس قدرت سیاسی کمتر و عدم احساس قدرت سیاسی قرار دارند. 32/20 درصد از آن­ها نیز در مجموعه احساس قدرت سیاسی کامل و احساس قدرت سیاسی بیشتر قرار دارند که شامل کمترین فراوانی است. این در حالی است که در مجموع 72/45 درصد از اصول­گرایان در مجموعه احساس قدرت سیاسی کامل و احساس قدرت سیاسی بیشتر قرار دارند که شامل بیشترین فراوانی  است. 22/24 درصد از آن­ها نیز در مجموعه احساس قدرت سیاسی کمتر و عدم احساس قدرت سیاسی قرار دارند که کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده­اند.

جدول شماره 7. توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه احساس پاسخ­گویی مسئولان دولتی

گویه­ها

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

25/ .

01 / .

1. به نظر من در ایران اگر مردم از مسئولی ناراضی باشند می­توانند وی را به راحتی مؤاخذه کنند.

اصلاح طلب

0

5/2

10

5/32

55

اصول­گرا

5

5/22

5/27

5/37

5/7

2. به نظر من در ایران مسئولان آنقدر صداقت دارند که اگر اشتباهی را مرتکب شوند، اشتباهشان را بپذیرند و از مردم غذر خواهی کنند.

اصلاح طلب

0

5/2

5/2

5/22

5/72

اصول­گرا

5

0

55

5/27

5/12

3. به نظر من در ایران اگر مسئولی مرتکب عمل غیر قانونی شود حتما به خطای وی به صورت عادلانه رسیدگی شده و مجازات می­شود.

اصلاح طلب

0

5/2

5/2

45

50

اصول­گرا

5

5/17

5/57

5/17

5/2

4. به نظر من در ایران اگر شهروندی از یکی از مسئولان شکایت کند، رسیدگی می­شود.

اصلاح طلب

0

5

20

25

50

اصول­گرا

5

5/27

50

15

5/2

شاخص احساس پاسخ­گویی مسئولان دولتی

اصلاح طلب

0

12/3

75/8

25/31

87/56

اصول­گرا

5

87/16

5/47

37/24

25/6

پاسخ­گویی کامل (99/ .)، پاسخ­گویی بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .)،  پاسخ­گویی کمتر (25/ .)، عدم  پاسخ‌گویی   (1./ .).

 

داوری درباب فرضیه سوم

اصول­گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو زیر مجموعه احساس قدرت سیاسی از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند. براساس شواهد تجربی این پژوهش حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصول­گرایان در مجموعه احساس قدرت سیاسی کامل و احساس قدرت سیاسی بیشتر  می­باشد که 72/45 درصد را شامل­ می­شود و حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصلاح طلبان در مجموعه احساس قدرت سیاسی کمتر و عدم احساس قدرت سیاسی می­باشد که 91/58 درصد را شامل می­شود. بر این اساس می­توان ادعا کرد که گزاره­های مشاهده­ای مذکور با فرضیه سوم سازگارند.

جدول شماره 8. توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه احساس قدرت سیاسی نخبگان سیاسی

گویه­ها

جناح سیاسی

99/ 0

75/ .

50/ .

25/ .

01/ .

1. سیاست ایران آنقدر پیچیده است که نمی­توان به راحتی به آن پی برد.

اصلاح طلب

9/7

68/23

57/31

8/23

15/13

اصول­گرا

0

31/26

68/23

21/34

78/15

2. به این راحتی نمی‌توانیم حرف­هایمان را به گوش مسئولان بالا رتبه نظام   (ریاست جمهوری، رئیس مجلس و رئیس قوه قضایه)  برسانیم.

اصلاح طلب

5/2

5

5/17

5/42

5/32

اصول­گرا

5

25

40

5/17

5/12

3. مسئولان بالا رتبه نظام (ریاست جمهوری، رئیس مجلس و رئیس قوه قضایه) عملا دسترس ناپذیر هستند.

اصلاح طلب

5/2

10

15

5/47

25

اصول­گرا

0

5/42

5/17

5/27

5/12

4. تمام تصمیمات نظام را عملا چند نفر اندک می­گیرند.

اصلاح طلب

0

12/5

25/10

20/28

41/56

اصول­گرا

5/22

40

0

15

5/2

5. در صورت نیاز توانایی این را داریم که برخی از مسئولان دولتی (قوه اجرایی) را تغییر دهیم.

اصلاح طلب

4/3

41/38

9/7

0

50

اصول­گرا

26/5

3/52

21/34

0

89/7

6. در صورت نیاز این توانایی را داریم که برخی قوانین را در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسانیم.

اصلاح طلب

 

07/23

30/42

0

61/34

اصول­گرا

05/21

21/34

73/44

0

0

شاخص احساس قدرت سیاسی نخبگان سیاسی

اصلاح طلب

78/2

54/17

71/20

64/23

27/35

اصول­گرا

96/8

6/36

2/30

70/15

52/8

احساس قدرت سیاسی کامل (99/ .)، احساس قدرت سیاسی بیشتر (75/ .)، بینابین (50/.)، احساس قدرت سیاسی کمتر (25/ .)، عدم  وجود قدرت سیاسی (1./ .).

 

احساس امنیت سیاسی: احساس امنیت سیاسی یکی از پیامد­های وجود اعتماد سیاسی در بین نخبگان سیاسی است.

شواهد تجربی در جدول شماره 9 نشان می­دهد که در ارزیابی احساس امنیت سیاسی نخبگان سیاسی، در مجموع بیشتر اصلاح طلبان(33/78) درصد، در مجموعه احساس امنیت کمتر و عدم احساس امنیت قرار دارند. 99/4 درصد از آن­ها نیز در مجموعه احساس امنیت سیاسی کامل و احساس امنیت سیاسی بیشتر قرار دارند که کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده­اند. این در حالی است که در مجموع 83/55 درصد از اصول­گرایان در مجموعه احساس امنیت سیاسی کامل و احساس امنیت سیاسی بیشتر قرار دارند که بیشترین فراوانی را شامل می­شود. 66/16 درصد از آن­ها نیز در مجموعه احساس امنیت سیاسی کمتر و عدم احساس امنیت سیاسی قرار دارند که کمترین فراوانی را شامل می­شود. 

 

جدول شماره 9. توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه احساس امنیت سیاسی نخبگان سیاسی

گویه­ها

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

25/ .

01/ .

1. در ایران می­توان بدون ترس به عملکرد دولت انتقاد کرد.

اصلاح طلب

0

5/2

25

30

5/42

اصول­گرا

20

5/27

5/37

15

0

2. در ایران می­توان بدون ترس از دولت فعالیت سیاسی انجام داد.

اصلاح طلب

0

5

5

45

45

اصول­گرا

5/22

10

35

30

5/2

3. نظام جمهوری اسلامی ایران جان، مال و حقوق همه ایرانیان را محترم می‌شمارد.

اصلاح طلب

5

5/2

20

25

5/47

اصول­گرا

50

5/37

10

5/2

0

شاخص احساس امنیت سیاسی نخبگان سیاسی

اصلاح طلب

66/1

33/3

66/16

33/33

45

اصول­گرا

83/30

25

5/27

83/15

83/ .

احساس امنیت سیاسی کامل (99/ .)، احساس امنیت سیاسی بیشتر (75/ .)، بینابین (50/.)، احساس امنیت سیاسی کمتر(25/ .)، عدم  وجود امنیت سیاسی(1./ .).

 

داوری در باب فرضیه چهارم

اصول­گرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو زیر مجموعه احساس امنیت سیاسی از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند. براساس شواهد تجربی این پژوهش حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصول­گرایان در مجموعه احساس امنیت سیاسی کامل و احساس امنیت سیاسی بیشتر می­باشد که 83/55 درصد را شامل می­شود و حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی  اصلاح طلبان در مجموعه احساس امنیت سیاسی کمتر و عدم احساس امنیت سیاسی می­باشد که 33/78 درصد را شامل می­شود. بر این اساس می­توان ادعا کرد که گزاره­های مشاهده­ای مذکور با فرضیه چهارم سازگار است. ­

حمایت از آزادی بیان: حمایت از آزادی بیان یکی از شاخص­های اصلی فرهنگ سیاسی دموکراتیک است.

شواهد تجربی در جدول شماره 10 نشان می­دهد که در مجموع بیشتر اصلاح طلبان (99/96) درصد، در مجموعه حمایت کامل از آزادی بیان و حمایت بیشتر از آزادی بیان قرار دارند. 52/1 درصد از آن­ها نیز در مجموعه حمایت کمتر از آزادی بیان و عدم حمایت از آزادی بیان قرار دارند که شامل کمترین فراوانی می­شود. این در حالی است که در مجموع 72/40 درصد از اصول­گرایان در مجموعه حمایت کمتر از آزادی بیان و عدم حمایت از آزادی بیان قرار دارند که بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده­اند و 05/25 درصد از آن­ها نیز در مجموعه بینابین قرار دارند که شامل کمترین فراوانی می­شود. 

 

داوری در باب فرضیه پنجم

اصول­گرایان بیشتر غیر عضو و اصلاح طلبان بیشتر عضو زیر مجموعه حمایت از آزادی بیان از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند. براساس شواهد تجربی این پژوهش حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصول­گرایان در مجموعه حمایت کمتر از آزادی بیان و عدم حمایت از آزادی بیان می­باشد که 72/40 درصد را شامل می­شود و حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصلاح طلبان در مجموعه حمایت کامل از آزادی بیان و حمایت بیشتر از آزادی بیان می­باشد که 99/96 درصد را شامل می­شود. بر این اساس می­توان ادعا کرد که گزاره­های مشاهده­ای مذکور با فرضیه پنجم سازگار است.

تساهل و مدار: تساهل و مدارا یکی از شاخص­های مهم فرهنگ سیاسی است که نشان دهنده میزان تحمل دولت­ها در برابر نظرات مخالف است.

شواهد تجربی در جدول شماره 11 نشان می­دهد که در ارزیابی تساهل و مدارای نخبگان سیاسی، بیشتر اصلاح طلبان(94/94) درصد در مجموعه تساهل کامل و تساهل بیشتر قرار دارند. 2/2 درصد از آن­ها نیز در مجموعه تساهل کمتر و عدم تساهل قرار دارند که شامل کمترین فراوانی می­شود. این در حالی است که 38 درصد از اصول­گرایان نیز در مجموعه تساهل کمتر و عدم تساهل قرار دارند که شامل بیشترین فراوانی می­باشد. 38/30 درصد از آن­ها نیز در مجموعه بینابین قرار دارند که کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده است.

 

جدول شماره 10. توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه حمایت از آزادی بیان

گویه­ها

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

25/ .

01/ .

1. روزنامه­ها باید آزاد باشند تا واقعیت را هر چه هست بنویسند و دولت حق ندارد جلوی آن­ها را بگیرد.

اصلاح طلب

21/84

8/15

63/2

0

3/2

اصول­گرا

10

5/22

5/27

5/32

5/2

2. هر فرد یا گروهی حق دارد در روزنامه، مجله یا کتاب از حکومت، افراد و سازمان­های وابسته انتقاد کند.

اصلاح طلب

5/72

25

0

5/2

0

اصول­گرا

10

25

40

25

0

3. وجود رادیو و تلویزیون خصوصی در کشور که تحت کنترل دولت نباشد به نفع همه مردم است.

اصلاح طلب

5/72

5/22

5

0

0

اصول­گرا

0

05/21

26/5

89/57

78/15

4. دولت حق ندارد مانع استفاده مردم از رادیو و تلویزیون­های خارجی یا اینترنت بشود.

اصلاح طلب

80

5/17

5/2

0

0

اصول­گرا

5

30

5/32

20

5/12

5. باید نهاد­هایی برای صیانت از آزادی بیان تاسیس شود.

اصلاح طلب

75

20

5/2

5/2

0

اصول­گرا

15

5/27

20

15

5/22

شاخص میزان حمایت از آزادی بیان

اصلاح طلب

84/76

15/20

52/2

1

52/ .

اصول­گرا

8

21/25

05/25

07/30

65/10

حمایت کامل از آزادی بیان (99/ .)، حمایت بیشتر از آزادی بیان (75/ .)، بینابین (50/ .)، حمایت کمتر از آزادی بیان  (25/ .)، عدم حمایت از آزادی بیان (1./ .).

 

داوری در باب فرضیه ششم

اصول­گرایان بیشتر غیر عضو و اصلاح طلبان بیشتر عضو زیر مجموعه تساهل و مدارا از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند. براساس شواهد تجربی این پژوهش حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصول­گرایان در مجموعه تساهل کمتر و عدم تساهل است که 38 درصد را شامل می­شود و حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصلاح طلبان در مجموعه تساهل کامل و تساهل بیشتر است که 94/94 درصد را شامل می­شود. بر این اساس می­توان ادعا کرد که گزاره­های مشاهده­ای مذکور با فرضیه ششم سازگار است.

احترام به حقوق شهروندی: یکی دیگر از مؤلفه­های فرهنگ سیاسی دموکراتیک احترام به حقوق شهروندی است.

شواهد تجربی جدول شماره 12نشان می­دهد که در ارزیابی احترام به حقوق شهروندی، در مجموع بیشتر اصلاح طلبان(41/90) درصد در مجموعه احترام بیشتر به حقوق شهروندی و احترام کامل به حقوق شهروندی قرار دارند. 02/3 درصد از آن­ها نیز در مجموعه احترام کمتر به حقوق شهروندی و عدم احترام به حقوق شهروندی قرار دارند که کمترین فراوانی را شامل می­شود.  این در حالی است که 11/39 درصد از اصول­گرایان در مجموعه احترام کمتر به حقوق شهروندی و عدم احترام به حقوق شهروندی قرار دارند که بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده­اند. 75/28 درصد از آن­ها نیز در مجموعه بینابین قرار دارند که کمترین فراوانی را شامل می­شود.

 

داوری در باب فرضیه هفتم

 اصول­گرایان بیشتر غیر عضو و اصلاح طلبان بیشتر عضو زیر مجموعه احترام به حقوق شهروندی از مجموعه فرهنگ سیاسی هستند. براساس شواهد تجربی این پژوهش حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصول­گرایان در مجموعه احترام کمتر به حقوق شهروندی و عدم احترام به حقوق شهروندی می­باشد که 11/39 درصد را شامل می­شود و حداکثر درجه عضویت در جناح سیاسی اصلاح طلبان در مجموعه احترام کامل به حقوق شهروندی و احترام بیشتر به حقوق شهروندی می­باشد که 41/90 درصد را شامل می­شود. بر این اساس می­توان ادعا کرد که گزاره­های مشاهده­ای مذکور با فرضیه هفتم سازگار است.

 

جدول شماره 11. توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه تساهل و مدارای نخبگان سیاسی

گویه­ها

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

5/ .

01/ .

1. دولت باید به مخالفانش اجازه دهد عقاید خود را آزادانه برای همه بیان کنند.

اصلاح طلب

5/82

15

5/2

0

0

اصول­گرا

10

45

45

0

0

2. برای کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند هم باید اجازه داد به راحتی عقاید خود را بیان کنند.

اصلاح طلب

5/72

20

5/7

0

0

اصول­گرا

0

25

25

5/17

5/32

3. منتقدان دولت نیز حق دارند در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا داشته باشند.

اصلاح طلب

90

10

0

0

0

اصول­گرا

20

5/47

5/22

5

5

4. کسانی که به هیچ دینی اعتقاد ندارند حق دارند در سازمان­های دولتی استخدام شوند.

اصلاح طلب

41/56

64/25

25/10

69/7

0

اصول­گرا

5/2

5/12

5/17

20

5/47

5. هیچ کس حق ندارد فردی را به دلیل آنکه حرفی علیه حکومت زده است، دستگیر کند.

اصلاح طلب

5/82

15

0

5/2

0

اصول­گرا

5/5

5/30

66/41

11/11

11/11

6. بعد از اتفاقاتی که پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری افتاد، حزب مشارکت همچنان می‌تواند مانند احزاب دیگر به فعالیت خود ادامه دهد.

اصلاح طلب

65

25

5/2

0

5/7

اصول­گرا

0

52/10

42/18

21/34

4/36

7. مردم باید در پذیرفتن آرا و نظریات جدید آزاد گذاشته شوند.

اصلاح طلب

90

10

0

0

0

اصول­گرا

70/2

24/43

94/45

70/2

40/5

8. فیلم­هایی که مخالفت خود را با  سیاست­های دولت مطرح می­­کنند باید اکران شوند.

اصلاح طلب

17/87

82/12

0

0

0

اصول­گرا

40/5

32/24

02/27

83/37

40/5

9.شاخص میزان تساهل و مدارای نخبگان سیاسی

اصلاح طلب

26/78

68/16

84/2

27/1

93/ .

اصول­گرا

76/5

82/25

38/30

04/16

96/21

تساهل کامل (99/ .)، تساهل بیشتر (75/ .)، بینابین (50/ .)، تساهل کمتر (25/.)، عدم تساهل(1./ .).

 

جدول شماره 12. توزیع درجه درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه احترام به حقوق شهروندی

گویه­ها

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

25/ .

01/ .

1. رای مردم در انتخابات باید با مراجع دینی سازگار باشد.

اصلاح طلب

55

35

5

5

0

اصول­گرا

2/5

51/20

07/23

15/46

12/5

2. تصمیم دولت برای ندادن مجوز به اعتراضات درست است.

اصلاح طلب

5/77

5/17

5/2

5/2

0

اصول­گرا

40/5

4/5

24/43

13/35

81/10

3. هر فردی حق شرکت در تشکل­های مدنی را دارد.

اصلاح طلب

90

10

0

0

0

اصول­گرا

51/20

46/38

89/35

0

21/5

4. نوع پوشش می‎تواند آزاد باشد

اصلاح طلب

5/52

30

15

5/2

0

اصول­گرا

0

62/21

81/10

43/32

3/35

5. وظیفه مقابله با بدحجابی بر دوش نیروی انتظامی است و آن­ها باید جدی با این موضوع برخورد کنند.

اصلاح طلب

53/61

07/23

25/10

56/2

56/2

اصول­گرا

51/20

07/23

76/30

51/20

12/5

شاخص احترام به حقوق شهروندی

اصلاح طلب

30/67

11/23

5/6

51/2

51/ .

اصول­گرا

30/10

81/21

75/28

84/26

27/12

احترام کامل به حقوق شهروندی (99/ .)، احترام بیشتر به حقوق شهروندی (75/ .)، بینابین (50/ .)، احترام کمتر به حقوق شهروندی (25/ .)، عدم احترام به حقوق شهروندی(1./)

 

جمع­بندی

پس از بررسی تک تک شاخص­ها و داوری در باب فرضیه­های پژوهش باید تمام شاخص­ها را در کنار هم قرار داد تا شاخص­ فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران نیز مشخص­ شود تا بتوانیم براساس شواهد تجربی به دست آمده در باب دموکراتیک و اقتدارگرا بودن فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران نیز داوری کنیم. 

شواهد تجربی در جدول شماره 13 نشان می­دهد که در ارزیابی فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران، در مجموع بیشتر اصلاح طلبان(67/45) درصد، در مجموعه فرهنگ سیاسی کاملا دموکراتیک و فرهنگ سیاسی بیشتر دموکراتیک قرار دارند. 26/11 درصد از آن­ها نیز در مجموعه بینابین قرار دارند که کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده­اند. این در حالی است که در مجموع 62/37 درصد از اصول­گرایان در مجموعه فرهنگ سیاسی کاملا دموکراتیک و فرهنگ سیاسی بیشتر دموکراتیک قرار دارند. 29/29 درصد از آن­ها نیز در مجموعه فرهنگ سیاسی کمتر دموکراتیک و فرهنگ سیاسی اقتدارگرا قرار دارند که کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده­اند.

 

 

جدول شماره 13. مقایسه توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در مجموعه  فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران

شاخص­ها

جناح سیاسی

99/ .

75/ .

50/ .

25/ .

01/ .

اعتماد سیاسی

اصلاح طلب

31/2

86/6

81/20

88/31

1/38

اصول­گرا

05/11

2/32

84/40

31/14

78/1

احساس پاسخ­گویی

اصلاح طلب

0

12/3

75/8

25/31

87/56

اصول­گرا

5

87/16

5/47

37/24

25/6

احساس قدرت سیاسی

اصلاح طلب

78/2

54/17

71/20

64/23

27/35

اصول­گرا

96/8

76/36

02/30

70/15

52/8

احساس امنیت سیاسی

اصلاح طلب

66/1

33/3

66/16

3/33

45

اصول­گرا

83/30

25

5/27

83/15

83/ .

احترام به آزادی بیان

اصلاح طلب

84/76

15/20

52/2

1

52/ .

اصول­گرا

8

21/25

05/25

07/30

65/10

تساهل مدارا

اصلاح طلب

26/78

68/16

84/2

27/1

93/ .

اصول­گرا

76/5

82/25

38/30

04/16

96/21

احترام  به حقوق شهروندی

اصلاح طلب

30/67

11/23

55/6

51/2

51/ .

اصول­گرا

30/10

81/21

75/28

84/26

27/12

شاخص فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی

اصلاح طلب

73/32

94/12

26/11

84/17

0/25

اصول­گرا

41/11

21/26

86/32

44/20

85/8

فرهنگ سیاسی کاملا دموکراتیک (99/ .)، فرهنگ سیاسی بیشتر دموکراتیک (75/ .)، بینابین (50/ .)، فرهنگ سیاسی کمتر دموکراتیک (25/ .)، فرهنگ سیاسی کاملا اقتدارگرا (01/ .)

 

 

نتیجه­گیری

اکنون باید دید که نتایج تحلیل تا چه اندازه با تئوری این پژوهش سازگاری یا تناقض دارد. در دستگاه نظری این پژوهش، جهت­گیری نخبگان سیاسی ایران تابعی از اعتماد سیاسی، احساس پاسخ­گویی، احساس قدرت سیاسی، احساس امنیت سیاسی، حمایت از آزادی بیان، تساهل و مدارا و احترام به حقوق شهروندی در نظر گرفته شده است.

در این بخش سعی در تکمیل دستگاه مفهومی این پژوهش شده است. با نگاهی کوتاه به نتایج به دست آمده به مسئله دار بودن این نتایج پی می­بریم، با این که بیشتر اصلاح طلبان در فرهنگ سیاسی دموکراتیک عضویت دارند ولی 14/43 درصد از آن­ها نیز در مجموعه فرهنگ سیاسی اقتدارگرا قرار می­گیرند و ازآن طرف بخشی از اصول­گرایان (62/37) درصد، نیز در مجموعه فرهنگ سیاسی دموکراتیک عضویت دارند و فقط 29/29 درصد از اصول­گرایان تنها در مجموعه اقتدارگرا عضویت دارند این در حالی است که در بین اصلاح طلبان این رقم فاصله زیادی با اصول­گرایان دارد.

به همین منظور باید ابتدا به شاخص­های مدل مفهومی این پژوهش رجوع کرد. اگر فرض کنیم که این شاخص­ها می­تواند نشان دهنده دموکراتیک یا اقتدارگرا بودن فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران باشد با بررسی شواهد تجربی مشاهده می­شود که هرچه ارتباط شاخص‌ها با نظام سیاسی بیشتر شده، نتایج به دست آمده هم بیشتر برخلاف تصور شده است، ولی هر چه ارتباط شاخص­ها با نظام سیاسی کمتر شده، نتایج موافق تصور به دست آمده است. به زبان دیگر می­توان گفت که هرچه شاخص­ها به عوامل بیرونی و محیطی بیشتر مربوط بودند نتایج معکوس شده است و هر چه به دیدگاه­های تکثر­گرا نزدیک شدند نتایج موافق تصور به دست آمده است. به­عنوان مثال در شاخص­های اعتماد سیاسی (اعتماد به مسئولان دولتی و  اعتماد نهادی)، احساس پاسخ­گویی مسئولان دولتی، احساس قدرت سیاسی و امنیت سیاسی که بیشتر به نظام سیاسی مربوط هستند، نتایج برخلاف تصور به دست آمده است و شاخص­های حمایت از آزادی بیان، تساهل و مدارا و احترام به حقوق شهروندی که دیدگاه­های تکثرگرا بیشتر در آن دخیل هستند، نتایج موافق تصور به دست آمده است. براساس شواهد به دست آمده می­توان شاخص­ها را به دو گروه تقسیم کرد، که در جدول شماره 14 نمایش داده شده است.

مدل مفهومی این پژوهش به آزمون تجربی گذاشته شده است، برای مقایسه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران می­توان از این مدل استفاده کرد و شاخص­های مختلف را بین نخبگان سیاسی مورد تحلیل قرار داد اما برای گونه شناسی دموکراتیک یا اقتدارگرا بودن نخبگان سیاسی ایران این مدل مفهومی نیاز به اصلاح و بازسازی دارد در این گونه شناسی باید بیشتر به شاخص­های تکثرگرا[30] توجه شود و به علت شرایط خاص اجتماعی - سیاسی ایران از  شاخص­های نظام مدار چشم پوشی شود.

یافته­های تحقیق نشان می­دهد که بین نخبگان سیاسی در ایران از دیدگاه فرهنگ سیاسی، شکاف وجود دارد و این تفاوت فرهنگی آن­ها را در دو گروه متفاوت قرار می­دهد که باعث می­شود که هرکدام از نقطه نظر­های فرهنگی خود به مسائل سیاسی و اجتماعی بنگرند و آن­ها را تحلیل ­کنند. با کمی مداقه در یافته­های تحقیق می‎توان به این نتیجه رسید که این موضوع از تفاوت فرهنگی بین دو گروه سیاسی نیز فراتر رفته است و حتی به ساختار­های کلان سیاسی نیز کشیده شده است. زیرا بر اساس یافته­ها اعتماد سیاسی اصلاح طلبان به نهاد­های رسمی سیاست در ایران بسیار پایین است این عدم اعتماد نشان دهنده این است که شکاف بین دو گروه سیاسی کمی فراتر از نظرها و عقاید است بلکه وارد مسائل ساختی و کلان جامعه نیز می­شود.

 

جدول شماره 14. تقسیم­بندی شاخص­های فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی

شاخص­های تکثرگرا

شاخص­های نظام مدار

حمایت از آزادی بیان، تساهل و مدار و احترام به حقوق شهروندی

اعتماد سیاسی، احساس پاسخ­گویی، احساس قدرت سیاسی و احساس امنیت سیاسی