نوع مقاله : علمی
نویسندگان
1 استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد
2 کارشناس ارشد علوم اجتماعی، دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
شبکههای اجتماعی مجموعهای از روابط اجتماعی هستند و اعتماد، یکی از ویژگیهای مهم روابط اجتماعی محسوب میشود. بیاعتمادی زمینهساز عدم همکاری و بینظمی در جامعه میگردد از این رو هدف اصلی این پژوهش، بررسی تولید و فرسایش اعتماد در ساختارهای شبکهای مختلف است. ازآنجاییکه تعاملهای اجتماعی درون روابط اجتماعی رخ میدهند، چگونگی انتخاب طرف تعامل میتواند بر شکلگیری اعتماد تأثیرگذار باشد. دو معیار مهم کنشگران در انتخاب طرف تعامل شدت اعتماد در رابطه اجتماعی و سابقه تعامل میباشد. بر همین اساس در این مقاله سه نوع راهبرد جهت انتخاب طرف تعامل به کار گرفته شده است که همگی مبتنی بر میزان اعتماد موجود در رابطه است: انتخاب روابط با اعتماد قوی، متوسط و ضعیف. پاسخدهی طرف تعامل نیز به دو گونهی تصادفی و مبتنی بر اعتماد امکانپذیر میباشد. بهمنظور بررسی دقیق چنین وضعیتی از مدلسازی عامل محور استفادهشده است چراکه با این روش میتوان جهت به فهم فرآیندها و سازوکارها و حتی انجام آزمایشهای مصنوعی اقدام کرد. لذا، در دو نوع ساختار شبکهای چهار حالت تنظیم برای مدل طراحی گردید. هرکدام از حالات، 300 بار و در 100 واحد زمانی اجرا شد. خروجی مدل با نرمافزار Spss و Matlab مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهند عاملهای دارای راهبرد قوی در مقایسه با عاملهای دارای راهبرد ضعیف بیشترین توانایی را در تولید اعتماد دارند. همچنین در شبکههایی که پاسخدهی عاملها بهصورت تصادفی صورت میگیرد، امکان انباشت اعتماد در رابطه وجود ندارد، درصورتیکه در شبکههایی که پاسخدهی مبتنی بر اعتماد است شاهد انباشته شدن اعتماد در بلندمدت خواهیم بود. همچنین، اعتماد در شبکههای مرکزی در مقایسه با شبکههای خوشهای با احتمال بیشتری دچار فرسایش میشود.
کلیدواژهها
1. مقدمه
نظم اجتماعی یکی از اساسیترین مسائل جامعهشناسی است. فهم اینکه کنشهای جمعی، نهادهای اجتماعی و ساختارهای اجتماعی بزرگ چگونه خودبهخود و درونزا، از دل تعاملها به وجود آمدهاند یکی از مباحث اساسی در جامعهشناسی است (آرگایل،1979). مهمترین دغدغه جامعهشناسان کلاسیک پرداختن به چیستی و منشأ نظم اجتماعی بوده است. این دغدغه ریشه در حال و هوا و مشکلات قرن هجدهم و نوزدهم اروپا دارد. تغییرات سریع جوامع اروپایی، بینظمیهای آن روز و امید و یاس به آینده، آنان را بر آن داشت که ایدههایی برای فهم جوامع اطراف خود بپرورند. این ایدهها گرچه معطوف به جوامع خود آنها است، اما هنگامیکه صورت منسجم و نظری به خود میگیرند قابلبررسی و استفاده در دیگر زمینههای اجتماعی نیز هستند. جامعهشناسان کلاسیک گرچه بهطور مستقیم چندان به اعتماد نپرداختهاند، اما هنگامیکه تحلیل اساسی خود از چیستی و منشأ نظم اجتماعی ارائه میدادند ناگزیر موضع خود در قبال اعتماد را بهصراحت یا ضمنی روشن نمودهاند. رهیافتهای گوناگون این جامعهشناسان موجب شده است از خلال آثار آنان دیدگاههای گوناگونی درباره اعتماد استخراج شود. معمولاً در تحقیقات جامعهشناختی، اعتماد حلال تمام مشکلات در تعاملها شناخته میشود ولی کمتر به عمق آن پرداختهشده است. آثار جامعهشناسانی چون پارسونز، لومان و گیدنز نشانه همین امر میباشد.
اعتماد اجتماعی همواره یکی از موضوعات مهم جوامع بشری بوده و با گذشت زمان بر اهمیت آن افزودهشده است. اعتماد جزء آن دسته از مفاهیم جامعهشناختی است که تعریف و فهم آن سهل و ممتنع است(گامبتا،1988)، یعنی در عین اینکه مفهوم آن برای همگان در زندگی روزمره روشن به نظر میرسد، اما هنگام بررسی دقیق علمی و بحث درباره تعریف، اجزا و احتمالاً عوامل مؤثر و کارکردهای آن دشواریهای فراوانی پیش رو قرار میگیرد. ازآنجاییکه اعتماد در ارتباط وثیق با اساسیترین مباحث جامعهشناختی مانند منشأ نظم اجتماعی است و در آثار بسیاری از جامعهشناسان، روشنفکران و مصلحان اجتماعی میتوان اثر آن را ردیابی نمود، حساسیتها و مباحث بیشتری را میان محققان، بهخصوص در سالهای اخیر برانگیخته است. (اصغرپور، 1389) از نگاه آلفرد مارشال اعتماد برای تمام عملکردهای جامعه جنبه اساسی دارد و برای جامعه مانند هوا برای انسانها است. آنچنانکه وقتی هست طبیعی انگاشته میشود و تنها هنگامیکه نیست توجه ما به آن جلب میشود (مولرینگ ،2006). اعتماد یک کنش اجتماعی است که در آن کنشگر الف به کنشگر ب اختیار میدهد درزمینه ای معین منافع او را در اختیار داشته باشد. در اعتماد همواره با ریسک و خطرپذیری اعتماد کننده و قدرت کنشگر مورد اعتماد برای سو استفاده مواجه هستیم. اعتماد همواره همراه با تسهیلاتی که به وجود میآورد خطراتی را هم برای اعتماد کننده دارد. برآورد صحیح قابلیت اعتماد طرف تعامل برای اعتماد کننده حیاتی است، چراکه در صورت خطا در این امر سرمایه خود را از دست خواهد داد(اصغرپور، 1389).
مسئله اصلی این تحقیق ازآنجا ناشی شد که گاهی اوقات مشاهده میشود اعتماد اجتماعی در بین مردم کاهش مییابد و گاهی نیز بهصورت صعودی افزایش پیدا میکند. در این شرایط این سؤال بهوجود آمد که به چه علت اعتماد در جامعه دچار نوسان شده یا بهسمت صعود یا نزول حرکت کند؟ ازاینرو باید عوامل مؤثر بر نوسانات بیانشده در میزان اعتماد تشخیص داده شود تا بتوانیم این پدیده مهم را بهخوبی تبیین کنیم. در سطح خرد اعتماد خصیصة رابطة اجتماعی است و مجموعهای از روابط اجتماعی ذیل شبکه اجتماعی مفهومسازی میشود. شبکههای اجتماعی بخشی اصلی از هر ساختار اجتماعی است. گروهها، سازمانها و جوامع بر پایه شبکههای اجتماعی توسعه پیدا میکنند. افراد در شبکههای اجتماعی زندگی میکنند. به همین خاطر جامعهپذیری در شبکههای اجتماعی رخ میدهد و هویتهای شخصی درون آن شکل میگیرد. هر فرد از هنگام تولد تا زمان مرگ، زندگی خود را درون شبکههای اجتماعی متنوعی طی میکند. درواقع این شبکههای اجتماعی هستند که از طریق جامعهپذیری شخصیت و هویت اجتماعی اعضای خود را شکل میدهند. عنصر سازنده شبکههای اجتماعی، روابط هستند. رابطه اجتماعی الگویی نسبتاً پایدار از تعاملات انسانی است. درواقع رابطه اجتماعی بهعنوان ساختاری از قبل موجود بر تعاملهای میان افراد تأثیر میگذارند و آنها را تا حد زیادی تعیین میکند. روابط اجتماعی اشیایی انتزاعی هستند اما از طریق بررسی کنشهای اجتماعی صورت گرفته میان دو کنشگر اجتماعی میتوان ویژگیهای رابطه میان آندو را مشخص نمود. یکی از ویژگیهای هر رابطه اجتماعی اعتماد است. ارتباطات منجر به افزایش اعتماد میشود (کوک و کوپر، 2002، استروم، 2002). اعتماد به معنی پذیرفتن ریسک مورد سوءاستفاده واقعشدن و سپردن بخشی از دارایی خود باهدف همکاری به کنشگر دیگراست. به همین خاطر همواره در هر رابطه اعتماد آمیز ریسک وجود دارد (هیمر[1]،2001؛ جوسانگ و پرستی، 2004؛ مایر و همکاران، 1995).
در شبکههای اجتماعی، اعتماد به پیریزی و نگهداری روابط اجتماعی منجر میشود. شدت پیوند، اعتماد و سابقة تعامل بر تعاملات افراد مؤثر است. چگونگی انتخاب طرف تعامل به میزان پیوند و اعتماد بازمیگردد که ممکن است بر تقویت یا کاهش اعتماد تأثیرگذار باشد ازاینرو این پژوهش بر آن است تا تأثیر ویژگیهای ساختاری شبکههای اجتماعی را بر تولید یا فرسایش اعتماد در این شبکهها بررسی کند. بدین منظور از روش مدلسازی عامل محور استفاده گردید. مدلسازان اجتماعی سعی میکنند جهان واقعی را در محیط مجازی بازسازی کنند. مدلسازی به دانشمندان کمک میکند درک بهتری از سازوکارهای زیرین پدیدههای اجتماعی کسب کنند. مدلها همیشه سادهتر از واقعیت هستند. سادهسازی از سویی میتواند مزیت شمرده شود اما از سوی دیگر افراط در این امر نیز محققان علوم اجتماعی را گمراه میکند. بر اساس یک تعریف، مدل عامل محور یعنی «روش محاسباتی که محقق را قادر میسازد با استفاده از مدلهای محتوی عاملهای متعامل درون یک محیط، اقدام به خلق، تحلیل و آزمایش کند» (گیلبرت،2008: 2). ویژگی اصلی چنین مدلهایی این است که با استفاده از آنها میتوانیم سیستمهای بسیار پیچیده را هم بازآفرینی کرد. این بازآفرینی از طریق آفرینش یکبهیک افراد و اجزای سیستم انجام میشوند (گیلبرت و ترویتز،2005: 16). بر این اساس اهداف پژوهش چنیناند:
v مقایسه تولید اعتماد در دو ساختار شبکهای مختلف.
v مقایسه سه راهبرد کنشگران فعال در شبکه از حیث تولید اعتماد.
بهمنظور پاسخگویی به این سوالات، در محیط رایانه دو نوع ساختار شبکهای طراحیشده است که با توجه به پارامترهای گوناگون بهتفصیل موردبررسی قرارگرفته است و در بخشهای بعدی مقاله توصیف خواهد شد.
2. پیشینه تحقیق
1. بوئرو [2]و همکاران (2009) در مقالهی خود با عنوان «پایههای اعتماد: یک مطالعهی آزمایشگاهی دربارة شهرت و تأثیرات آن» به بررسی ارتباط شهرت بر اعتماد و همکاری در تعاملات اجتماعی پرداختند. نتایج آزمایشهای آنان نشان میدهد: 1. شهرت شخص سوم[3] تأثیر مثبت بر همکاری دارد 2. تفاوتهای مشخصی در سازوکار شهرت میتواند خروجیهای همکاری متفاوتی تولید کند. 3. افراد نسبت به شهرت خود حساس هستند، حتی هنگامیکه تأثیری روی پرداخت مالی آنها ندارد.
2. براوو و همکاران (2012) در مقالة خود با عنوان «اعتماد و انتخاب طرف تعامل در شبکههای اجتماعی: یک مدل تجربی» به بررسی ارتباط بین انتخاب شریک در پیدایش اعتماد و همکاری پرداختند. آنان با ترکیب شواهد تجربی و شبیهسازی، نشان دادند که شبکه پویا، زمانی که به عاملهای همکاری کننده اجازة ایجاد ارتباط جدید و جدا کردن مفت بر آن را میدهند، همکاری بیشتر ایجاد میشود، درنتیجه فرصت بهرهبرداری مفت برها کاهش پیدا میکند.
3. سوتکلیف و وانگ[4] (2012) در پژوهش خود با عنوان «مدلسازی محاسباتی اعتماد و روابط اجتماعی» به بررسی راهبردهای عامل بر اساس فرضیات فهم اجتماعی (SBH) دونبار میپردازند. ازنظر آنان فرآیند شکلگیری و فروپاشی اعتماد درنتیجة سه عامل فراوانی تعامل، سابقه تعامل و راهبردهای عاملها میباشند. نتایج آنان نشان داده است، راهبردهای قوی در تعامل اجتماعی به نسبت راهبردهای ضعیف مطلوبتر میباشند.
4. ادهمی و کاویانپور (1389) در مقالة خود با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان اعتماد اجتماعی در شهرستان نور» با استفاده از نظریات پارسونز، کلمن، زتومکا، تونیس، گیدنز و بوردیو برخی از عوامل اجتماعی مؤثر بر اعتماد اجتماعی (تعهد درونی ناشی از جامعهپذیری، سود حاصل از اعتماد و میزان انتظار از اعتماد شونده و ریسک اعتماد) را شناسایی و بهوسیله آنها فرضیاتی طرح کرده و به آزمون گذاشتند. این پژوهش از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده نموده است. نتایج آنان نشان میدهند بین تعهد درونی و اعتماد اجتماعی، بین سود حاصل از اعتماد و اعتماد اجتماعی رابطه مثبت و رابطهای معکوس بین ریسک اعتماد و اعتماد اجتماعی وجود دارد. همچنین آنان به این نتیجه رسیدند بین میزان انتظار از اعتماد شونده و اعتماد اجتماعی رابطه وجود ندارد.
5. وثوقی، آرام (1388) در تحقیقی با عنوان «بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در شهر خلخال (استان اردبیل)» بهمنظور بررسی اعتماد، 260 نفر از افراد بالای 16 سال ساکن شهر خلخال را با روش نمونهگیری خوشهای طبقهای با حجم نامتناسب انتخاب نمودند. نتایج تحقیق نشان میدهد، بین متغیرهای سن، احساس امنیت، رضایت از زندگی و ارزشهای مشترک با میزان اعتماد اجتماعی رابطه معنیدار وجود دارد، اما بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی و میزان اعتماد اجتماعی رابطه معنیدار وجود نداشت. میزان اعتماد اجتماعی در شهر خلخال در حد متوسط بوده، میزان اعتماد بین شخصی متوسط رو به بالا، میزان اعتماد به نهادها و سازمانها متوسط به بالا و نیز میزان اعتماد به اقشار و اصناف متوسط رو به بالا میباشد.
6. حیدرآّبادی (1389) در تحقیق خود با عنوان «اعتماد اجتماعی و عوامل اجتماعی-فرهنگی مؤثر بر آن»، به مطالعه جوانان 20 تا 29 ساله شهرهای سازی و بابل پرداخته است. حجم نمونه 280 نفر برآورد گردیده است. آنان از نمونهگیری چندمرحلهای و تصادفی سیستماتیک استفاده کرده و با روش پیمایش اطلاعات لازم جمعآوری و مورد تحلیل قرار دادهاند. نتایج آنان بیانگر رابطة معکوس و منفی بین تحصیلات و طبقه اجتماعی با میزان اعتماد اجتماعی است، همچنین ارتباطات انسانی، جامعهپذیری خانوادگی و اعتقادات دینی با اعتماد اجتماعی رابطه مثبت و مستقیمی داشته است. درمجموع این متغیرها 2/43 درصد تغییرات میزان اعتماد اجتماعی را تبیین میکنند. متغیرهای ارتباطات انسانی و جامعهپذیری خانوادگی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر اعتماد اجتماعی جوانان دارند.
7. ازکیا (1380) در مقالهی خود با عنوان «بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در نواحی روستایی شهر کاشان» بابیان مؤلفههای مربوط به اعتماد در دو سطح اعتماد بین افراد و اعتماد به نهادها و سازمانها و نیز تعیین اجزای مربوط به مشارکت اجتماعی به جمعآوری دادههای لازم از حوزة موردمطالعه میپردازد. نتایج وی نشان میدهد بین دو متغیر اعتماد و مشارکت اجتماعی، در سطح اطمینان 99 درصد، همبستگی معنادار وجود دارد.
8. عباس زاده (1383) در تحقیقی با عنوان «عوامل مؤثر بر شکلگیری اعتماد اجتماعی دانشجویان» به بررسی تأثیر برخی از عوامل اجتماعی (سرمایه اجتماعی، تعاملات همکاری جویانه و ...)، عوامل سیاسی (عملکرد دولت، احزاب سیاسی و ...) و عوامل اقتصادی (فقر، تورم و ...) بر اعتماد پرداختند. این پژوهش در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز صورت گرفته است. روش آنان پیمایش بوده و دادههای حاصله از 248 نفر دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز، گردآوریشده است. نتایج یافتهها نشان میدهد میزان اعتماد اجتماعی در بین نمونهی مطالعه شده متوسط بوده است و رابطه آن با عوامل اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با استفاده از آزمونهای آماری ازجمله پیرسون، T، و آزمون آنالیز واریانس، بهجز در چند مورد خطی است. در واقع بهجز سه متغیر اعتماد بهنظام های انتزاعی، جنس و تحصیلات، بقیه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته اعتماد اجتماعی، رابطه خطی داشتهاند. همچنین نتایج نشان میدهد، 76 درصد از تغییرات متغیر وابسته، با متغیرهای مستقل تبیین میشوند. در پژوهش آنان عوامل اجتماعی و فرهنگی بیشتر از سایر عوامل بر اعتماد تأثیرگذار بوده است.
9. اوجاقلو و زاهدی (1384) در مقالة خود با عنوان «بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان شهر زنجان» به بررسی تأثیر سنتگرایی، پایگاه اجتماعی و تحصیلات بر اعتماد تعمیمیافته میپردازند. یافتههای تحقیق آنان نشان میدهد بین متغیر سنتگرایی و اعتماد تعمیمیافته، بین پایگاه اجتماعی و اعتماد تعمیمیافته رابطه معناداری وجود ندارد، درحالیکه بین سنتگرایی و دو بعد اعتماد یعنی صراحت و صداقت، بین تحصیلات پاسخگویان و اعتماد اجتماعی رابطهی معنیدار مستقیمی وجود داشته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای مربوط به متغیرهای فردی نیز نشان داده است، بین میزان مطالعه و اعتماد اجتماعی، بین محل تولد افراد و اعتماد اجتماعی رابطه معنیداری وجود دارد.
- ابراهیمی لویه (1388) در مقالة خود با عنوان «اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در بین مردم شهر گرمسار» با روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه به بررسی اعتماد اجتماعی میپردازد. در این تحقیق، شاخص اعتماد اجتماعی از ترکیب اعتماد به عموم مردم، اعتماد به اصناف و اعتماد به سازمانها ساختهشده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد 5/63 درصد از پاسخگویان دارای اعتماد اجتماعی در حد متوسط بوده، حدود 5/20 درصد دارای اعتماد اجتماعی پایین و تنها حدود 16 درصد دارای اعتماد اجتماعی بالا هستند. بین تمامی متغیرهای مستقل تحقیق (دگر خواهی، بیگانگی اجتماعی، احساس امنیت، اعتقادات دینی، فضای مناسب اخلاق عمومی، همبستگی اجتماعی، رضایت از زندگی و مقبولیت اجتماعی) و متغیر وابسته (اعتماد اجتماعی) در سطح 1% رابطه معنیداری وجود دارد. تنها همبستگی بین متغیر بیگانگی اجتماعی و اعتماد اجتماعی معکوس و مابقی متغیرها دارای همبستگی مستقیم با متغیر وابسته بودهاند. متغیرهای اخلاق عمومی، رضایت از زندگی و همبستگی اجتماعی بالاترین شدت همبستگی با متغیر وابسته را داشته و کمترین آنها مربوط به احساس امنیت، بیگانگی اجتماعی و مقبولیت اجتماعی بوده است.
بررسی پیشینههای داخلی و خارجی نشان میدهد، اغلب تحقیقات داخلی، عواملی مانند عوامل فردی (تحصیلات، اعتقادات دینی، محل تولد و ...)، عوامل اجتماعی (سرمایه اجتماعی، تعاملات همکاری جویانه و ...) و عوامل اقتصادی، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، فقر و ... را بهعنوان عاملهای تأثیرگذار بر اعتماد در نظر گرفتهاند. تحقیقات صورت گرفته عمدتاً از نوع کمّی بوده و به همین دلیل نمیتواند سازوکارهای عمده را تشخیص داده و پیشبینی مناسب، در اختیار محققان قرار دهند، درحالیکه مدلسازی عامل محور این امکان را به جامعهشناسان میدهد تا به بررسی سازوکارها بپردازند و همچنین در بلندمدت نیز تأثیر آنرا تشخیص دهند. در پیشینههای خارجی سعی شده است تا به بررسی تحقیقاتی بپردازیم که از روش مدلسازی عامل محور استفاده نمودهاند. در این مدل از مقالة مدلسازی اعتماد سو تکلیف و وانگ و فرضیه اجتماعی دونبار استفادهشده است که در بخش پایههای نظری مدل به تفضیل ارائه خواهد شد.
3. دیدگاههای نظری
1.3. شبکههای اجتماعی و انواع آن
اصطلاح شبکه اجتماعی در جامعهشناسی مدرن نقش کلیدی ایفا میکند. علاوه بر جامعهشناسی، این مفهوم در بسیاری از مطالعات علوم ارتباطات، جغرافیا، زبانشناسی، روانشناسی اجتماعی و مطالعات سازمانی مورد بررسی قرارگرفته است (واسرمن[5]: 1994، ولمن،1988، ایسرایل و راند،1987، لین[6]،2005). شبکههای اجتماعی ساختار روابط میان افراد (یا سازمانها و نهادها) هستند که بهوسیله یک یا چند ویژگی مشترک مانند دوستی، خویشاوندی، منافع مشترک و اعتقادات به یکدیگر متصل یا بهاصطلاح گرهخوردهاند. به بیان سادهتر یک شبکه اجتماعی نقشه روابط افراد موردمطالعه را نشان میدهد (واسرمن:1994). در تحلیل شبکه معمولاً شکل و محتوای رابطه بین گرهها موردنظر است تا ویژگیها و صفات کنشگران (چلبی،1385). مسالة اصلی در دیدگاه شبکه، روابط است. واحد تشکیلدهنده ساختار جامعه، شبکههای تعاملی هستند (ولمن 1988) نظریه شبکه با مطالعه روابط اجتماعی موجود بین مجموعه افراد، به تحلیل ساخت اجتماعی میپردازد ضمن اینکه بهکل ساخت توجه میکند و الگوی روابط موجود در داخل ساخت را نیز موردبررسی قرار میدهد. بنابراین نقطه تمرکز دیدگاه شبکه این است که بهجای توجه و تأکید بر کنشگران و ویژگیهای فردی بهعنوان واحد تحلیل، به ساختار روابط بین کنشگران توجه میکند. (زونزونگی [7]و همکاران: 2004).
در مدلسازی عامل محور، شبکههای اجتماعی از جنبههای گوناگونی موردبررسی قرارگرفته است مانند انسجام و توافق نظر در شبکه (استاکر و همکاران، 2001)، پیدایش شبکههای اجتماعی (ساتکلیف،2012)، توافق در شبکههای اجتماعی (استاکر و همکاران، 2002) و ساختار شبکههای اجتماعی (هامیل و گیلبرت، 2009). در مطالعات انجامشده شبکههای اجتماعی دارای دو ویژگی اصلی میباشند که ویژگی دوم میتواند بر ویژگی اول تأثیرگذار باشد:
v خصوصیات روابط
v الگوی قرارگیری در شبکه
|
|
شبکه تصادفی: اغلب گرههاسه یا چهار پیوند دارند. |
شبکهبندی منظم: هر گره با چهار همسایه اطرافخود پیوند دارد |
پیوستگی ترجیحی (بدون مقیاس) شبکه: تعداد کمی از گرهها پیوندهای بسیاری دارند. |
شبکههای جهانیکوچک: اغلب گرهها تنها با همسایههای خود در ارتباطاند. |
شکل3: نمونههایی ازچهار مدل اساسی شبکه اجتماعی (گیلبرت و هامیل،2009)
الگوی قرارگیری شبکه حالات گوناگونی دارد. یکی از طبقهبندیهای رایج شبکه توسط گیلبرت و هامیل (2009) جمعآوری شده است، آنان[8] چهار نوع ساختار شبکه را در کار خود معرفی میکنند که در شکل شماره 1 نشان داده شده است :
v شبکه منظم
v شبکه تصادفی
v شبکه جهان کوچک
v شبکه پیوستگی ترجیحی (همچنین بدون مقیاس[9] نامیده میشود).
شبکه منظم، سادهترین نوع شبکه است و اغلب در مدل اتومات های سلولی[10] استفاده میشود. تراکم کل شبکه، کم، اندازه شبکه شخصی، محدود است و همچنین بسیاری از همسایگان یک گره، همسایگان یکدیگر میباشند، بنابراین تراکم ارتباطات با سطح بالایی وجود خواهد داشت اما این شبکه در سایر معیارها موفق نبوده و به همین دلیل مدلی ضعیف از شبکه اجتماعی است.
نوع دوم ساختار شبکه، شبکههای تصادفی است. باراباسی و بنابیو[11] 2003 بیان میکنند، باوجوداینکه پیوندها بهطور تصادفی در شبکه قرارگرفتهاند، اکثر گرهها تقریباً دارای پیوندهای یکسانی هستند. درواقع، در یک شبکه تصادفی، گرهها از توزیع زنگی شکل برخوردارند که در آن یافتن گرههایی که دارای تعداد پیوندهای کمتر یا بیشتر باشد کمیاب است. در سال 1998، وات و استروگاتز[12] شبکههای جهان کوچک[13] را معرفی نمودند. تعداد اتصالهای مجدد[14] در این ساختار شبکهای کم، تراکم شبکه بالا و فواصل کوتاه است. درواقع، مدل جهان کوچک، تراکم خود را از شبکه منظم، و فواصل کوتاه را از مدل تصادفی الهام میگیرد. (2003: 105) بااینحال، مدلهای جهان کوچک، از گرههایی با اتصالات بالا برخوردار نیستند. نوع چهارم شبکه را باراباسی و آلبرت (1999)[15] با عنوان پیوستگی ترجیحی ارائه کردند که در آن گرههای جدید به گرههایی که پیوندهای زیادی دارند، متصل میشوند بهطور خلاصه ویژگیهای چهار مدل مطرحشده را در جدول زیر میتوان خلاصه نمود:
جدول 1. خلاصهای از ویژگیهای چهار مدلاساسی شبکه (هامیل و گیلبرت 2009)
پیوستگی ترجیحی |
جهانکوچک |
تصادفی |
منظم |
ویژگیهای شبکه |
√ |
√ |
√ |
√ |
تراکم پایین |
× |
√
|
√
|
√
|
اندازه شبکه شخصی محدودشده |
√
|
محدود |
محدود |
× |
تنوع در اندازه شبکه شخصی |
× |
× |
× |
× |
قابلیت طبقهبندی |
× |
√ |
× |
√ |
خوشهبندی بالا |
در این پژوهش، محققان از دو ساختار شبکهای شبکههای تصادفی و پیوستگی ترجیحی در کار گیلبرت و هامیل الهام گرفته و دو ساختار شبکه در مدل تحقیق حاضر طراحی شد. محققان از نامهای ساختار شبکهای مرکزی[16] و خوشهای[17] بهجای تصادفی و پیوستگی ترجیحی استفاده کردند. همانطور که در مدل پیوستگی ترجیحی توضیح داده شد در ساختار شبکه مرکزی تعداد کمی از عاملها دارای رابطه بسیاری هستند درحالیکه برخی ممکن است تنها یک یا دو رابطه داشته باشند اما در ساختار شبکه خوشهای همچون ساختار شبکهای تصادفی مطرحشده توسط گیلبرت و هامیل دارای پیوندهای برابر میباشند. بنابراین، در این مدل، دو نوع ساختار قرارگیری عاملها در شبکه موردبررسی قرار میگیرند که در طول اجرا نیز ثابت میباشند. ویژگیای که در این مدل تغییر میپذیرد رابطه بین عاملها است که اعتماد میگوییم.
2.3. اعتماد
اعتماد در بسیاری از حوزههای پژوهش انسانی همچون اقتصاد (اندرسون و ناروس،1990)؛ باررا و بوسکنز[18]،2009))، جامعهشناسی (کوک، هاردین و لوی[19]،2005؛ باررا، 2008) مطالعات سازمانها و همچنین مطالعات انجامشده در بازارهای اینترنتی (جکسن[20]، 2004 ) بررسیشده است. در طول دو دهه گذشته، اعتماد به یکی از مسائل عمده در علوم اجتماعی تبدیلشده است. (زتومپکا[21]،2006 : 905-6) دو دلیل جهت تمرکز محققان بر اعتماد در دهههای اخیر مطرح کرده است:
v تغییر تمرکز از سطح کلان اجتماعی به تحلیل دقیقتر از پایههای خرد زندگی اجتماعی
v تغییر ساختار و فرایندهای اجتماعی در مدرنیتهی متأخر
اعتماد میتواند به دو روش متفاوت تعریف شود:
v اعتماد در سطح فردی: نظر عامل نسبت به فردی که با وی در تعامل است.
v اعتماد در سطح سیستم: این امر به مقررات سیستم، دستورالعملها و مکانیسمهایی بازمیگردد که عاملها را ملزم میکند تا در تعاملاتشان صادق باشند. بنابراین به اعتماد رابطهای اشاره میکند (رمچرن[22] و همکاران،2004) در این تحقیق ما بر اعتماد در سطح فردی تأکید خواهیم نمود.
اعتماد دارای تعاریف بسیار متفاوتی است (تیخونو [23]و همکاران) اما همانطور که جاونپا[24] و همکاران (1998) بیان کردند، بیشتر محققان دیدگاه جامع مایر[25]و همکاران (1995) را بهعنوان پایه تعاریف اعتماد پذیرفتهاند. مایر و همکاران اعتماد را اینگونه تعریف نمودهاند: «تمایل یکطرف رابطه به قبول آسیبپذیری در مقابل کنشهای طرف دیگر رابطه به شکلی که طرف اول انتظار داشته باشد طرف دیگر در نبود نظارت یا کنترل، کنش خاصی را که برای وی مهم است انجام دهد». درهرصورت، عوامل مشترکی در تعاریف گوناگونی که برای اعتماد مطرح گردیده است وجود دارد که عبارت است از:
v ارتباط اجتماعی (هاردین،2002؛ کوک هاردین و لوی، 2005)
v خطر و عدم اطمینان (براو و تامبورینو، 2008؛ جوسانگ و پرستی، 2004؛ مایر و همکاران، 1995، ایشایا و مکالی،1999؛ هیمر[26]، 2001)
v سابقه تعامل (عبدالرحمان و هایلس[27]،2000)
v باور به صداقت، اعتماد، شایستگی، قابلیت اعتماد به سیستم مورد اعتماد کنشگران (رامچوران[28] و همکاران، 2004؛ جوسانگ و پرستی، 2004)
ارتباط بین دو یا چند کنشگر یک جنبه از اعتماد است و بهعنوان یک ویژگی پویا از روابط اجتماعی شناخته میشود. همچنین روابط اجتماعی نوعی دارایی است. بهعبارتدیگر، اعتماد شامل، دو کنشگر اعتماد کننده و اعتماد شونده است. در این رابطه، هنگامیکه، یکطرف باور دارد طرف دیگر دارای انگیزه کنش به نفع او است، اعتماد شکل میگیرد (هاردین، 2002؛ کوک هاردین و لوی، 2005). علاوه بر این، اعتماد با خطر، عدم قطعیت یا آسیبپذیری مرتبط است (هیمر[29]،2001؛ جوسانگ و پرستی، 2004؛ مایر و همکاران، 1995). جوسانگ و پرستی قابلیت اعتماد را اینگونه تعریف میکنند: «برآورد احتمال اعتماد یکطرف از موفقیت در معامله». تعریف اعتماد برحسب انتظار، نشاندهندة عدم قطعیت در مورد رفتار آیندة طرف دیگر است. وجود عدم قطعیتهای محیطی نیاز به اعتماد را شکل میدهد (ایکو بوک و هیبارد[30]، 1999). بنابراین اعتماد بهوضوح با عدم قطعیت مرتبط است. بهطور خاص، مایر و همکاران (1995) بیان میکنند، اعتماد بهخودیخود در معرض خطر نیست اما به خطر متمایل است. تعاریف دیگری از اعتماد وجود دارد که در آنها تمایل به انجام خطر مورداستفاده قرارگرفته است (ایشیا و ماکولای[31]، 1999). یکی دیگر از منابع اعتماد پیشبینی پذیری است که نیازمند تعامل تکراری است. بدین معنی که شخص میتواند چیزهای زیادی در مورد طرف دیگر از طریق تکرار تعاملات بیاموزد. درنتیجه، انواع تجربیات به اشتراک گذاشته میشود، افراد میتوانند رفتار دیگران را پیشبینی کنند و درنهایت اعتماد بین آنان افزایش مییابد (دونی و کنن[32]،1197)، بنابراین اعتماد مبتنی بر تجربهی قبلی است و با توجه به این واقعیت سطح اعتماد تغییر میکند (عبدالرحمان و هایلس،2000؛ رینگ و ون د ون[33]، 1994).
اعتماد نقش مهمی در توسعه روابط پایدار دارد(دویر و همکاران،1987؛ مورگان و هانت[34]، 1994). دویر و همکاران (1987) بیان میکنند نابرابریهای کوتاهمدت در هر رابطهای اجتنابناپذیر است، شرکا از طریق اعتماد در رابطه اطمینان را توسعه میدهند تا در بلندمدت، نابرابریهای کوتاهمدت منجر به عملکرد بلندمدت گردد. اندرسون و ویتز[35](1989) معتقدند اعتماد دوطرفه بیش از اعتماد یکطرفه محتمل است. هنگامیکه سطح اعتماد نامتقارن است، ارتباط غیرقابلقبول خواهد بود زیرا شریکی که دارای اعتماد کمتر است، تمایل بیشتری به ترک رابطه و همچنین تمایل کمتری به جبران فداکاری طرف مقابل، دارد. اعتماد در رابطه پایدار و زمانی که هر دوطرفه انگیزهی تکمیل اعتماد دارند، شکل میگیرند. انگیزه تکمیل اعتماد، به تعهد ضمنی بازمیگردد. همانطور که نتایج فراوان نشان داده است، در مبادلههای مثبت و در پاسخ به عدم قطعیت در بین قدرتهای برابر، تعهد بهاحتمال بیشتری اتفاق میافتد. بنابراین نابرابری قدرت ممکن است اعتماد را ساکن نگه دارد(کوک و امرسون، 1987؛ یاماگیشی، کوک و ویتیبل[36]، 1998).
بر اساس مدلهای شبیهسازیشده از بازی دوراهی زندانی، هنگامیکه سابقه تعامل برای افراد روشن باشد، اعتماد، همکاری را در بین افراد افزایش میدهد(نواک و زیگموند، 2005). بنابراین اعتماد متقابل، پایهای برای همکاری ساده دوسویه است. علاوه بر این، اعتماد نیز ممکن است روابط اجتماعی را حفظ یا شکل دهد. هنگامیکه همکاری در گروه حفظ شود، اعتماد متقابل بین افراد توسعه پیدا میکند و منجر به تکیه به یکدیگر برای کمک، حمایت عاطفی و همراهی میشود. اعتماد نهتنها همکاری را تسهیل میکند بلکه پیریزی و نگهداری از روابط اجتماعی را نیز انجام میدهد. اگر رفتارهای همکاری در طول مدتزمان طولانی ادامه پیدا کند به مرحلهای میرسد که احساسات مهمتر از پاداش همکاری میشود (سو تکلیف، وانگ، (2012) اعتماد در مقیاس کلان تبدیل به شهرت میشود. سازوکار شهرت زمانی که تاریخچه تعاملهای قبلی بهعنوان شهرت قابلمشاهده است، مانند مقابلة غیرمستقیم (محتشمی و موی،2003؛ نواک و زیگموند[37]، (2005) همکاری را تسهیل میکنند.
4. روش
1.4. روششناسی
روششناسی به منطق تحقیق و چگونگی کسب و توجیه معرفت جدید مربوط میشود. همچنین روششناسی به معنای مباحث مربوط به چگونگی انجام پژوهش، بایدها و نبایدها و تحلیل انتقادی روشهای پژوهش است (بلیکی،134: 22) محقق به دنبال دستیابی به شرایط شکلگیری یا فرسایش اعتماد است. اعتماد ناشی از تجمع کنشهای سطح خرد است که در سطح کلان بروز پیدا میکند. مدلسازی عامل- محور توانسته است مسیری روشن میان خرد و کلان برقرار کند و برای اولین بار در علوم این امکان را میدهد تا بررسی کنیم چگونه پدیدههای کلان از همافزایی و هم تأثیری پدیدههای خرد به وجود میآیند (گیلبرت و ترویتز[38]، (2005 جهت تحلیل پدیدههای کلان از پژوهشهای کیفی نمیتوان بهره برد چراکه پژوهشهای کیفی عموماً با تأکید بر اطلاعات و جزییات فراوانی که درباره یک یا تعداد محدودی از اشخاص یا هر نوع آزمودنی دیگر بهدست میآوریم، تلاش میکنیم به شیوهای منطقی آنچه بر آنان گذشته است را بازسازی کنیم. در پژوهشهای کیفی نمیتوان دامنه بررسیها را چندان گسترد چراکه معتقدیم عمق و فراوانی جزییات در مورد هر آزمودنی دارای اهمیت اول است. پژوهشهای کیفی به دنبال تعمیم آماری نیستند و قرار هم نیست نتایج آنها را به تمام جامعه بزرگتر تعمیم دهیم اما اغلب فکر میکنیم میتوانیم نتایجی که در مورد آزمودنیهای اندک گرفتهایم به موردهای مشابه هم نوعی تعمیم نظری دهیم. بسیاری از عمیقترین و جدیترین پژوهشهای جامعهشناختی با چنین راهبردی انجامشدهاند و ایدههای ارزشمندی را به بار آوردهاند. دسته دیگر و البته پرارزش تحقیقات جامعهشناختی با روشهای کمّی انجام میشود. جامعهشناسانی که در این حوزه فعالیت میکنند عموماً تمایل دارند متغیرهای جامعهشناختی را به کمک ابزارهایی به عدد تبدیل کنند، با این ابزارها به سراغ جامعه هدف بروند و به اندازهگیری بپردازند. در انتها هم به کمک تکنیکهای آماری از خلال روابط میان متغیرهای سنجیده شده نتایجی در مورد جامعه هدف بگیرند. ویژگی اصلی چنین پژوهشهایی این است که میتوانند دامنه وسیعی را پوشش دهند و تعمیم آماری را امکانپذیر سازند. اما از سوی دیگر در این پژوهشها نمیتوان جزییات فراوان را موردبررسی قرارداد. درهرحال ویژگی مهم رهیافت کمّی در پژوهشهای اجتماعی برای بحث ما چیز دیگری است. در پژوهشهای کمی همه تحلیلها مبتنی بر یافتن رابطه میان متغیرهاست و نه کنشگران. مدلسازی عامل- محور به دو منظور انجام میشود:
v آزمون نظریه
v آزمون مدل تجربی (گیلبرت و ترویچ، 2005: 16).
ازاینرو محققان مدل تحقیق حاضر را مبتنی بر پایه نظری طراحی نمودند. این مدل بر پایه فرضیه هوش اجتماعی[39] دونبار[40](1993) و مدل اعتماد سوتکلیف و وانگ (2012) است که بهطور کامل در بحث یافتهها آن را ذکر خواهیم کرد.
2.4. مدلسازی عامل- محور
مدل عامل محور «روش محاسباتی است که محقق را قادر میسازد با استفاده از مدلهای محتوی عاملهای متعامل درون یک محیط، اقدام به خلق، تحلیل و آزمایش کند» (گیلبرت،2008: 2) شبیهسازی اجتماعی بهطور خلاصه یعنی بازسازی شی اجتماعی در محیط مجازی. محیطمجازی در رایانه آفریده میشود. ویژگی اصلی چنین مدلهایی این است که با استفاده از آنها میتوانیم سیستمهای بسیار پیچیده را هم بازآفرینی کنیم. این بازآفرینی از طریق آفرینش یکبهیک افراد و اجزای سیستم انجام میشوند. در چنین سیستمهایی معمولاً روشهای تحلیلی چندان کاربرد ندارد و بهجای آن از روشهای محاسباتی استفاده میشوند. البته روشهای تحلیلی نیز گاهی بهعنوان مکمل بهکار میروند اما نقش اصلی بر عهده روشهای محاسباتی است و بههمین خاطر است که پیشرفت علوم رایانه کمک فراوانی به شبیهسازی بهطور عام و شبیهسازی بهطور خاص کرده است. بنابراین شبیهسازی اجتماعی عنوانی کلی برای یک جهتگیری روشی در بررسی امر اجتماعی است. دیدگاه روشی شبیهسازی اجتماعی امکانات و الزاماتی دارد که پنجره جدیدی را بهروی محققان اجتماعی میگشاید (گیلبرت و ترویتز ،2005: 16) شبیهسازی را میتوان با اهداف گوناگونی انجام داد. از شبیهسازی میتوان برای فهم فرآیندها و همچنین آزمون نظریهها و بررسی تجربی نظریههای جامعهشناختی استفاده نمود. علاوه بر این میتوان از شبیهسازی برای پیشبینی استفاده نمود. بازسازی مجازی یک پدیده امکان میدهد تا ببینیم در طول زمان برای امر اجتماعی چه اتفاقی رخ خواهد داد. چنین پیشبینیای معمولاً بهصورت آماری انجام میشوند (گیلبرت و ترویتز،2005: 16(.
در این تحقیق جهت بررسی روند اعتماد در طول زمان در بین راهبرد عاملها و همچنین ساختار شبکه متفاوت، از تکنیک مدلسازی عامل محور استفاده گردید. در مدلسازی عامل- محور شیوه کار چنین است که عاملهایی بهصورت بخشی از یک برنامه رایانهای نوشته میشوند. سپس این برنامه اجرا میشود تا آنچه رخ میدهد مشاهده و موردبررسی قرار گیرد. این روش محقق را قادر میسازد، مدلهایی بسازد که از تعدادی عامل تشکیلشدهاند و در یک محیط با هم تعامل میکنند. محقق
میتواند این مدلها را تحلیل کند و آزمایشهایی روی آن انجام دهد. در این تحقیق جهت ساخت و
شکل 4.منطق مدلسازی آماری بهعنوان یک روش (اصغر پور، 1389).
آزمایش مدل از برنامه رایانهای نت لوگو [41] استفاده گردید. این برنامه ورودی و خروجیهایی دارد. ضمن
اینکه خود این برنامه، گویی فرآیند موردنظر را روی ورودیها انجام میدهد تا خروجی تهیه کند و سپس خروجی مدل توسط نرمافزار Spss و MATLAB مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
مزیتهای مدلسازی عامل محور
مدلهای عامل- محور، متمایز از مدلهای مبتنی برمعادله، آماری و شبیهسازی استاندارد، به جامعهشناسان امکان میدهند که:
v تطبیق هستی شناختی میان مدل و جهان واقعی برقرار کنند، چون، عاملهای فردی را میتوان طوری مدل کرد که ازلحاظ ویژگیهای شناختی و اجتماعی مشابه کنشگران جهان واقعی باشند؛
v در زمینههای گوناگون ناهمگونی را وارد مدل کنند، بهعنوانمثال در زمینه قوانین رفتاری، اطلاعات، منابع، و موقعیت در ساختار اجتماعی. درحالیکه مدلهای استانداردِ مبتنیبرمعادله، عموماً عاملها را همگون فرض میکنند و یا باهدف تسهیل در استفاده از مدل، اصلاً از عامل استفاده نمیکنند؛
v تعاملهای میان عاملها (در شکلهای گوناگون) و پیامدهای (طولانیمدت) آنها در سطح کلان را غیرخطی مطالعه کنند. به همین خاطر میتوان الگوهای کلان را بهصورت "درزمانی" و بهعنوان خصایصِ پیدایشیِ پایین به بالا، با تکیه به تعاملهای محلی بررسی کرد.
v ارائه نمایشی واضح از محیط (یعنی محیط جغرافیایی، قوانین نهادی، و/یا ساختارهای اجتماعی) و محدودیتهایی که بر رفتارها و تعاملها اعمال میکند؛
v ارائه تکنیکهای تصویرسازی مناسب که امکان مشاهده و بررسی پویاییهای تعاملی پیچیده را فراهم میکند (اپستین و اکستل 1996؛ گیلبرت، 2008)
3.4. استفاده از مبانی نظری برای ساخت مدل عامل- محور
در این بخش مبانی نظری مطرحشده در ساخت مدل عامل محور بیان خواهد شد. این مقاله، مبتنی بر پایه نظری روانشناختی و جامعهشناختی است. در این تحقیق، از فرضیه هوش اجتماعی دونبار (1993) و مدل اعتماد سوتکلیف و وانگ (2012) الهام گرفتهایم. فرضیه هوش اجتماعی، نظریهای روانی- اجتماعی- تکاملی است. بر اساس این فرضیه ارتباطات دارای سطوح مختلف پیوند میباشند که دربرگیرندة نزدیکترین دوستان تا آشنایان غیر مهم است. نظریة دونبار مبتنی بر مقایسه بینگونهای است. این نظریه از رفتار و شواهد فسیلشناسی استفاده میکند تا به بررسی چگونگی شکلگیری ساختارهای اجتماعی دوستی در پستانداران نخستین و انسان پی ببرد (دونبار، 1993، 2008). شکلگیری روابط دارای سازوکاری جهت ساخت روابط انسانی است. سوتکلیف و وانگ (2012) از اعتماد بهعنوان مکانیسم شناختی منتخب یادکردهاند. ازنظر آنان، ازآنجاییکه اعتماد سنگ بنای دوستیها و شکل دادن به روابط است و همچنین دارای تأثیر عمده بر شدت دوستی است، میتواند سازوکار منتخب مناسبی باشد. بر این اساس در مدل تحقیق حاضر، محققان سه سطح رابطه اعتماد آمیز برای عاملها در نظر گرفتند: قوی، متوسط و ضعیف و همچنین دو نوع شبکه را بر اساس نظریات طراحی کردند. ازاینرو با تغییر در هر یک از پارامترها شاهد تغییراتی درروند اعتماد هستیم که بهطور کامل در قسمت یافتهها ارائه میگردد.
جدول 2: گامهای ساخت مدل عامل- محور
گامهای ساخت مدل عامل محور |
|
استفاده از مبانی نظری |
اول |
تعریف و تحدید مسئله |
دوم |
تعریف توصیفی مدل بر مبنای دیدگاه نظری |
سوم |
تبدیل مدل توصیفی به برنامه رایانهای |
چهارم |
اجرای مدل با تنظیمات پایه |
پنجم |
ذخیره خروجیها و تحلیل آماری آن |
ششم |
4.4. تنظیمات شبیهسازی
در این مدل، هر عامل دارای تعدادی رابطه اجتماعی با دیگر عاملهاست. در لحظه تعامل، هر عامل (که ما آن را عامل کانونی[42] نامیدهایم) باید یکی از دیگر عاملهایی که با آنان در ارتباط است برای تعامل انتخاب کند (این عامل انتخابشده برای تعامل را «عامل هدف» نامیدهایم. انتخاب عامل هدف به راهبرد عامل کانونی بازمیگردد. عاملهای کنونی میتوانند یکی از سه نوع راهبرد را دارا باشند: قوی، متوسط، ضعیف. ارتباط عامل کانونی و عامل هدف دارای میزانی از اعتماد است. بنابراین هر رابطه اجتماعی در مدل دارای میزان اعتماد است. عامل کانونی، برحسب راهبرد خود پس از بررسی همه ارتباطات خود، عامل هدف را جهت تعامل انتخاب میکند. فرد انتخابشده ممکن است پاسخ مثبت یا منفی به تعامل بدهد. اگر پاسخ وی مثبت باشد، اعتماد موجود در رابطه تقویتشده و چنانچه پاسخ منفی باشد، اعتماد تضعیف میگردد. راهبرد عامل هدف در پاسخدهی دو نوع است: تصادفی یا مبتنی بر اعتماد. شرایط ذکرشده در دو نوع شبکه- شبکههای مرکزی و شبکههای خوشهای- موردبررسی قرارگرفته است. هر یک از چهار حالت تنظیم مدل 300 دور و هر دور[43] به تعداد 100 واحد زمانی[44] نت لوگو (تیک) اجرا گردید. در هر زمان پارامترهای اصلی مدل که در زیر ذکرشدهاند ثبت شد. سپس دادههای حاصلشده نرمافزار Spss و MATLAB تحلیل و نمایش داده شد. بنابراین با توجه به اینکه، مدل دارای دو ساختار شبکه و دو نوع شیوة پاسخگویی عاملها به درخواست تعامل از سوی کسانی است که با آنها رابطه دارند، چهار حالت تنظیم مدل بهوجود میآید که در جدول یک توصیفشدهاند.
جدول 3: چهار حالت تنظیم مدل
نوع پاسخدهی بهدرخواست تعامل |
|||
مبتنی بر اعتماد |
تصادفی |
شبکه مرکزی |
نوع پیوندها |
CET |
CER |
||
CLT |
CLR |
شبکه خوشهای |
5.4. اجزای مدل
اجزای اصلی مدل حاضر عبارتاند از:
v ساختار شبکه: در این مدل ساختار شبکه به دو صورت است:
- ساختار شبکه خوشهای:در این ساختار شبکه تعدادی از عاملها دارای پیوندهای بسیاری هستند درحالیکه تعدادی از عاملها تنها یک یا دو پیوند دارند.
- ساختار شبکه مرکزی:در این ساختار شبکهای بیشتر عاملها دارای تعداد پیوند برابر میباشند.
v عاملها:[45] عاملها گرایش به تعامل باکسانی دارند که با آنها در ارتباط هستند. هر عامل در هر واحد زمانی برای یکی از کسانی که با آنها در ارتباط است تقاضای تعامل میفرستد. در این مدل عاملها از صفر تا 100 قابلتغییر میباشند. تعداد عاملهای انتخابشده توسط محقق، جمعیت تحقیق است. ازاینرو محقق قادر است تعداد عاملها را در حالات مختلف تغیر داده و با جمعیتهای مختلف روند اعتماد را مورد بررسی قرار دهد.
v پیوندها:[46]هر عامل با یکی یا بیشتر از دیگر عاملها در ارتباط است. پیوندها همان ارتباطات اجتماعی عاملها هستند.
v راهبرد عاملها:[47] منطبق با فرضیهی SBH و مقاله ساتکلیف در این مدل، هر عامل در هر واحد زمانی از میان کسانی که با آنان در ارتباط است یکی را بهعنوان عامل کانونی انتخاب میکند. هر عامل کانونی در انتخاب طرف تعامل خود سه راهبرد میتواند داشته باشد:
- راهبرد قوی:[48] عامل کانونی از میان کسانی که با آنها دارای اعتماد آمیز ترین ارتباطات است یک فرد را بهعنوان عامل هدف[49] (طرف تعامل) انتخاب میکند. یعنی عامل کانونی تمایل دارد باکسانی وارد تعامل شود که بیشترین تعامل موفق قبلی را با آنان داشته است. در این راهبرد، عامل هدف آن دسته از عاملهایی را بهعنوان عامل کانونی برمیگزیند که از چارک سوم میانة میانه اعتماد شبکة متصل به خود بیشتر باشد.
- راهبرد متوسط:[50] عامل کانونی از میان کسانی که با آنها دارای ارتباطات متوسطی ازنظر اعتماد است یک فرد را بهعنوان عامل هدف (طرف تعامل) انتخاب میکند. بهعبارتدیگر، عامل کانونی تمایل دارد باکسانی وارد تعامل شود که اعتماد متوسطی بهآنها دارد. در این راهبرد عامل کانونی، آن دسته از عاملهایی را بهعنوان عامل هدف برمیگزیند که میانة میانه اعتماد شبکة متصل به خود بین چارک اول و سوم باشد.
- راهبرد ضعیف:[51] عامل کانونی از میان کسانی که با آنها دارای کم اعتقادترین ارتباطات است یک فرد را بهعنوان عامل هدف (طرف تعامل) انتخاب میکند. یعنی عامل کانونی تمایل دارد باکسانی وارد تعامل شود که اعتماد اندکی میان آنان وجود دارد. در این راهبرد، عامل کانونی، عاملی را جهت تعامل برمیگزیند که از چارک اول میانه میانة اعتماد شبکة متصل به خود کمتر باشد.
v راهبرد عامل هدف: عامل هدف زمانی که از سوی عامل کانونی پیشنهاد تعامل دریافت میکند، باید پاسخ دهد. این پاسخ میتواند مثبت یا منفی باشد. اگر پاسخ عامل هدف مثبت باشد میزان اعتماد موجود در رابطه افزایش مییابد و اگر پاسخ او منفی باشد میزان اعتماد رابطه کاهش مییابد. عاملهای هدف در پاسخدهی به پیشنهاد تعامل دو نوع راهبرد دارند:
1. راهبرد پاسخدهی تصادفی: در این حالت عامل هدف با احتمال برابر بهبرخی پیشنهادها پاسخ مثبت و بهبرخی پاسخ منفی میدهد.
2. راهبرد پاسخدهی مبتنی بر اعتماد: در این راهبرد عامل هدف بهمیزان اعتماد موجود در رابطه مربوطه توجه میکند و هرچه میزان اعتماد موجود در رابطه بیشتر باشد احتمال پاسخ مثبت دادن به پیشنهاد تعامل بیشتر خواهد بود. میزان اعتماد برای هر تعامل همکارنه بین عامل کانونی و عامل هدف یک واحد افزایش مییابد و در غیر این صورت یک واحد کاهش مییابد. در تعاملات مثبت، اعتماد تقویت و در تعاملات منفی تضعیف میگردد.
v توزیع اعتماد:در این مدل، اعتماد ویژگی هر رابطه است، بنابراین اعتماد متقابل مدلسازی شده است یعنی تفاوتی میان میزان اعتماد عامل کانونی به عامل هدف و میزان اعتماد عامل هدف بهعامل کانونی وجود ندارد. در ابتدای ساختهشدن مدل اعتماد بهطور تصادفی از 1 تا 100 بین لینکها توزیع گردیده است.
v دادههای ثبتشده: در هر واحد زمانی در هر دور مدلسازی سه پارامتر بهعلاوه شماره دور و شماره واحد زمانی در فایل دادهای ثبتشدهاند. برای هر عامل میانه اعتماد در شبکه روابط شخصی او محاسبهشده است. سپس میانه این مقدار برای هر سه نوع عامل (نوع عاملها بر اساس راهبرد آنان در انتخاب طرف تعامل تعیین میشود) بهدستآمده است.
1. Str-med : میانة میانه اعتماد در شبکههای شخصی عاملهای دارای راهبرد قوی.
2. Med-med : میانة میانه اعتماد در شبکههای شخصی دارای راهبرد متوسط.
3. Weak-med : میانة میانه اعتماد در شبکههای شخصی افراد دارای راهبرد ضعیف.
در شکل شماره 2 یک نمونه مدل شبکه مرکزی و در شکل شماره 3 یک نمونه مدل شبکه خوشهای نشان دادهشده است.
شکل .5یک نمونه مدل شبکة مرکزی
شکل 6.یک نمونه مدلشبکة خوشهای
6.4. گامهای تحلیل دادهها در مدلسازی عامل محور
گامهای تحلیل دادهها در مدلسازی عامل محور نیز به این صورت است که ابتدا در برنامه رایانهای که یکی از آنها نت لوگو است کدهای برنامه نوشته میشود. این برنامه ورودی و خروجیهایی دارد. ضمن اینکه خود این برنامه گویی فرآیند موردنظر را روی ورودیها انجام میدهد تا خروجیها را تهیه کند. پس از ساخت مدل شبیهسازیشده توسط نرمافزار میتوان دادههای بهدستآمده از آن را مورد تحلیل قرارداد. گامهایی که محققان در این پژوهش طی کردهاند به شرح زیر است:
جدول 4.گامهای تبدیل دادهها در مدلسازی عامل محور
گامهای تبدیل دادهها در مدلسازی عامل محور |
|
ساخت مدل عامل محور بر اساس مبانی نظری در نرمافزار نت لوگو |
اول |
بررسی مکانیسمهای تأثیرگذار بر تولید و فرسایش اعتماد و تغییر شرایط برای آگاهی از میزان حساسیت نسبت به پارامترهای مدل |
دوم |
ذخیره دادههای موردنیاز در فایل text |
سوم |
تبدیل فایلهای دادهای به فایل spss |
چهارم |
با توجه به آنکه تعداد واحد زمانی 100 و تعداد دورها 300 است در هر یک از فایلهای spss 30000 مورد وجود دارد. |
پنجم |
با استفاده از دستور aggregate در spss میانگین دارایی هر دسته از ساکنان بر اساس واحد زمانی به دست آمد که درنتیجه آن 30000 مورد به 100 مورد تقلیل پیدا کرد. |
ششم |
سپس دادههای حاصلشده توسط نرمافزار MATLAB تحلیل و نمایش داده شد |
هفتم |
5. یافتهها
1.5. مقایسه راهبرد عاملها
توصیف چهار حالت تنظیم مدل در جدول شماره 5 برای متغیرهای مختلف شامل راهبرد قوی، راهبرد متوسط و ضعیف ارائهشده است.
در جدول 5 مشاهده میشود تفاوت میانگین بین سه نوع راهبرد (قوی، متوسط و ضعیف) بهطور چشمگیری معنادار است. هنگامیکه افراد با استفاده از راهبرد قوی طرف تعامل خود را برمیگزینند. شبکه CET (شبکه مرکزی با پاسخدهی مبتنی بر اعتماد) و سپس شبکه CLT (شبکه خوشهای با پاسخدهی مبتنی بر اعتماد) نسبت به شبکههای دیگر در تولید و نگه داشت اعتماد کارآمدتر میباشند. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که شبکههایی با پاسخدهی مبتنی بر اعتماد بهنسبت شبکههایی با پاسخدهی مبتنی بر تصادف در بلندمدت اعتماد را انباشته میکند.
جدول 5. میانگین و انحراف معیار متغیرهایمدل عامل- محور در چهار حالت تنظیم مدل (واحد زمانی = 100؛ دور = 300)
حالت |
در 300 دور |
راهبرد قوی |
راهبرد متوسط |
راهبرد ضعیف |
شبکه مرکزی- پاسخدهی تصادفی (CER) |
میانگین |
49.48 |
49.94 |
49.48 |
انحراف معیار |
9.41 |
10.54 |
10.04 |
|
شبکه مرکزی- پاسخدهی مبتنی بر اعتماد (CET) |
میانگین |
85.71 |
80.58 |
47.43 |
انحراف معیار |
23.43 |
30.34 |
37.23 |
|
شبکه خوشهای- پاسخدهی تصادفی (CLR) |
میانگین |
49.45 |
50.53 |
50.77 |
انحراف معیار |
5.32 |
5.94 |
5.97 |
|
شبکه خوشهای- پاسخدهی مبتنی بر اعتماد (CLT) |
میانگین |
68.39 |
76.40 |
36.66 |
انحراف معیار |
15.04 |
16.84 |
9.10 |
|
آماره F معنیداری تفاوت میانگینها |
39607.170 |
23169.379 |
2995.135 |
|
000/0 |
000/0 |
000/0 |
||
8834 |
7825 |
1202 |
زمانی که عاملها دارای راهبرد متوسط برای انتخاب طرف تعامل هستند، شبکه CET (شبکه مرکزی با پاسخدهی مبتنی بر اعتماد) در تولید و انباشته کردن اعتماد کارآمدتر میباشد اما زمانی که عاملها دارای راهبرد قوی میباشند، شبکه CET (شبکه مرکزی با پاسخدهی مبتنی بر اعتماد) کارآمدتر از این نوع شبکه است. بهطورکلی میتوان گفت، در هر چهار حالت زمانی که عاملها دارای راهبرد ضعیف برای انتخاب طرف تعامل هستند، اعتماد کمتری در شبکه، در مقایسه با سایر راهبردها (قوی و ضعیف) تولید و نگهداشت میشود. اگرچه در این نوع راهبرد تفاوت چشمگیری بین چهار نوع حالت مشاهده نمیشود، اما به نظر میرسد شبکههای مبتنی بر پاسخدهی تصادفی بهنسبت شبکههای با پاسخدهی مبتنی بر اعتماد در تولید اعتماد ناکارآمدتر هستند.
2.5. کارآمدترین راهبرد در چهار حالت تنظیم مدل
همانگونه که در قسمت قبل بیان نمودیم، در هر حالت از تنظیم مدل برخی از راهبردهای مذکور (قوی، متوسط و ضعیف) موجب تقویت و انباشته شدن اعتماد در طول زمان و برخی دیگر موجب تضعیف اعتماد در شبکه اجتماعی فرد در بلندمدت میگردد. نمودار زیر نشاندهندة تعداد فراوانی کارآمدی راهبردهای مذکور در هر حالت از تنظیم مدل است:
نمودار 1 نشان میدهد در شبکههایCER (شبکههای مرکزی- با پاسخدهی مبتنی بر تصادف) و CLT (شبکههای خوشهای با پاسخدهی مبتنی بر اعتماد) راهبرد متوسط، موفقتر از راهبرد قوی یا ضعیف میباشد بدین معنی که باوجوداین راهبرد در انتخاب طرف تعامل، اعتماد در شبکه اجتماعی فرد انباشته میشود. درحالیکه اعتماد در افرادی که با راهبرد قوی یا ضعیف دست به انتخاب طرف تعامل میزنند، تضعیف میشود. اما در شبکهی CET (شبکههای مرکزی با پاسخدهی
نمودار 1. فراوانی بیشترینراهبرددر چهار حالت تنظیم مدل
مبتنی بر اعتماد) افرادی که دارای راهبرد قوی هستند از وضعیت بهتری برخوردار میباشند و در بلندمدت منجر به انباشته شدن اعتماد در شبکه اجتماعی آنان میشود. در CLR (شبکههای خوشهای مبتنی بر تصادف(، راهبرد ضعیف بهعنوان بهترین راهبرد شناخته میشود این نوع راهبرد در این شبکه تقویت اعتماد را در پی خواهد داشت.
نمودار 2: تضعیف یا تقویت اعتماد در طولزمان در بینراهبردهایروابط ضعیف، متوسط و قوی در حالت CER
نمودار شمارة 2 میانة اعتماد در هر یک راهبردها در 300 دور اجرای مدل میباشد. این نمودار، میتواند بهعنوان تصدیقی برای گفتههای بالا، در نظر گرفته شود. همانطور که بیان شد در این تحقیق در پی آن هستیم تا ببینیم قرارگیری افراد در شبکهها و راهبردهای مختلف برای برقراری ارتباط چه تأثیری بر اعتماد در بلندمدت خواهد داشت. نمودار شماره 2 نشان میدهد در شبکه CER، (شبکههای مرکزی- با پاسخدهی مبتنی بر تصادف) هر سه راهبرد دارای نوسان تقریباً یکسانی میباشند و تفاوت چندانی در اعتماد افراد با راهبردهای قوی، متوسط و ضعیف مشاهده نمیشود اما با قدری مسامحه میتوان گفت افرادی که دارای راهبرد متوسط هستند به نسبت قادر خواهند بود اعتماد را در بلندمدت در شبکة خود افزایش دهند.
نمودار 3. تضعیف یا تقویت اعتماددر طول زمان در بین راهبردهای روابط ضعیف، متوسط و قوی درحالت CET
ملاحظه میشود، در شبکة CET (شبکههای مرکزی، با پاسخدهی مبتنی بر اعتماد)، افرادی که از راهبرد ضعیف جهت برقراری تعامل بهره میبرند، در بلندمدت کاهش اعتماد در پی خواهند داشت درحالیکه در روابط قوی تعاملات منجر به افزایش اعتماد در طول زمان میگردد.
نمودار 4. تضعیف یا تقویت اعتماددر طول زمان در بین راهبردهای روابط ضعیف، متوسط و قوی درحالت CLR
در شبکة CLR (شبکه خوشهای- با پاسخدهی تصادفی) نیز نوسان میانة اعتماد تقریباً برابر است و تفاوتی در اعتماد بین سه نوع راهبرد مشاهده نمیشود اما همانطور که نمودار نشان میدهد با قدری مسامحه میتوان گفت راهبرد ضعیف اعتماد بیشتری در طول زمان انباشته میکند.
نمودار 5. تضعیف یا تقویت اعتماد در طولزمان در بینراهبردهایروابط ضعیف، متوسط و قوی در حالتCLT
در نمودار شمارة 5 نیز مشاهده میکنیم در شبکة CLT (شبکه خوشهای، پاسخدهی مبتنی بر اعتماد) روابط ضعیف در طول زمان اعتماد را بهطور چشمگیری کاهش میدهد و روابط میانه و سپس قوی بیشترین اعتماد را در طول زمان شکل میدهند. علاوه بر این با مقایسهی نمودار شماره 3 و شماره 5 میتوان گفت، تفکیک بین راهبرد در کاهش یا افزایش اعتماد در شبکة خوشهای چشمگیرتر از شبکة مرکزی است.
6. نتیجهگیری
اعتماد اجتماعی یکی از مفاهیم کلیدی در جامعهشناسی محسوب میشود که با اساسیترین مباحث جامعهشناختی مانند نظم اجتماعی در رابطه است، ازاینرو در سالهای اخیر حساسیت و مباحث بیشتری در این رابطه میان محققان بهوجود آمده است. اعتماد اجتماعی مشارکت را در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سرعت بخشیده و تمایل افراد را برای همکاری با گروههای مختلف جامعه افزایش میدهد. ازاینرو هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ویژگیهای ساختاری شبکه اجتماعی در تولید یا فرسایش اعتماد و همچنین بررسی راهبردهای گوناگون افراد در تولید یا فرسایش اعتماد اجتماعی در این شبکهها است. بهمنظور پاسخگویی به این سؤالات، از روش مدلسازی عامل- محور استفادهشده است. به این منظور در محیط رایانه دو نوع ساختار شبکهای طراحیشده است: شبکههای مرکزی و خوشهای. راهبرد عامل هدف در پاسخدهی دو نوع است: تصادفی یا مبتنی بر اعتماد، هر یک از چهار حالت تنظیم مدل 300 دور و با تعداد واحد زمانی 100 اجرا گردید. خروجی مدل نیز با نرمافزار Spss و MATLAB مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد در هر یک از چهار حالت تنظیم مدل یکی از راهبردهای چهارگانه موجب تقویت اعتماد در بلندمدت خواهد بود و برخی دیگر موجب تضعیف اعتماد میشوند. جدول زیر بیانگر راهبردهای موفق در هر چهار حالت تنظیم مدل میباشند:
جدول 6. کارآمدترین راهبردها
پاسخدهی مبتنیبر اعتماد |
پاسخدهی بهصورتتصادفی |
|
راهبرد قوی |
راهبرد متوسط |
شبکه مرکزی |
راهبردهای متوسط و قوی |
راهبرد ضعیف |
شبکهی خوشهای |
نکات ذیل را میتوان در مجموعه نتیجه گرفت:
v فارغ از ساختار شبکه، راهبرد عاملهای هدف در پاسخدهی به درخواست تعامل، تعیینکننده تمایز میان راهبردهای مختلف عاملهای کانونی است. یعنی هنگامیکه عاملهای هدف تصادفی پاسخ میدهند در هر دو نوع ساختار شبکه تمایز قابلتوجهی میان سه راهبرد عاملهای کانونی وجود ندارد. درحالیکه زمانی که عاملهای هدف مبتنی بر اعتماد موجود در رابطه پاسخ میدهند میان سه راهبرد تمایز چشمگیری ایجاد میشود. درواقع میتوان گفت اگر قرار باشد کنشگران بر اساس یک خصیصه رابطهای مانند اعتماد به تقاضاهای همکاری یکدیگر پاسخ دهند آنگاه نیاز است کنشگران دارای نوعی حافظه باشند که بتوانند خصایص رابطه را در آن ذخیره کنند. بدون این حافظه میراث اجتماعی شکل نمیگیرد و ساختار متمایز نمیشود این امر توجیهکننده اهمیت توان کنشگران در ثبت گذشته برای شکلگیری انباشت فرهنگی منجمله شبکههای اجتماعی تمایزیافته است. پژوهشهای صورت گرفته نتایج تحقیق حاضر را تأیید کردند. اکثر مطالعات قبلی نشان میدهد، سابقة تعامل ازجمله عوامل مؤثر برافزایش اعتماد و همکاری است. بر اساس مدلهای شبیهسازیشده از بازی دوراهی زندانی، هنگامیکه سابقه تعامل برای افراد روشن باشد، اعتماد، همکاری را در بین افراد افزایش میدهد (نواک و زیگموند، 2005) هنگامیکه همکاری در گروه باقی بماند، اعتماد متقابل بین افراد زیاد شده و منجر به تکیه به یکدیگر برای کمک، حمایت عاطفی و همراهی میشود. در این مدل نیز محققان بدین نتیجه دست پیدا کردند که با افزایش سابقه تعامل اعتماد بیشتری در شبکه انباشته میشود. در شبکههایی که پاسخدهی عاملهای هدف بهصورت تصادفی صورت میگیرد، سابقه تعامل که در میزان اعتماد موجود در رابطه ذخیرهشده است، تأثیری در پاسخ ندارد. به همین خاطر سابقه تعامل تأثیری بر نوع پاسخدادهشده ندارد و بهاینترتیب امکان ذخیره بیشتر اعتماد در رابطه سلب میشود. لذا، در هر دو ساختار با این شیوه پاسخدهی میان سه راهبرد تفاوت چشمگیری وجود ندارد.
v هنگامیکه پاسخدهی بهصورت تصادفی صورت میگیرد، در شبکه مرکزی بهترین راهبرد متوسط است و در شبکه خوشهای بهترین راهبرد ضعیف است. اما در این نوع پاسخدهی درمجموع تمایز میان سه نوع راهبرد چندان واضح نیست، این نکته نشان میدهد اگر طرف تعامل به شکل تصادفی به درخواست تعامل پاسخ دهد آنگاه درخواستکننده راهبرد مؤثری برای بهبود اعتماد نخواهد داشت و چندان تفاوتی نمیکند که از چه راهبردی برای انتخاب طرف تعامل خود استفاده کند.
v هنگامیکه عاملهای هدف مبتنی بر اعتماد پاسخ میدهند، در هر دو ساختار نامناسبترین راهبرد، راهبرد ضعیف است و دو راهبرد قوی و متوسط کارآمد هستند، یعنی در شبکه شخصی کسانی که واجد این راهبرد میباشند کمترین میزان اعتماد وجود دارد. درنتیجه اگر هدف بالا بردن میزان اعتماد در شبکه خودمحور باشد بهترین راهبرد تداوم و تقویت اعتماد با کسانی است که اعتماد بالایی بهآنها داریم، با این حساب هرچند بر میزان اعتماد در شبکه خود- محور افزوده میشود اما ارتباطات جدید شکل نمیگیرد و روابط کم اعتماد تر بهبود نمییابد.
v هنگامیکه عاملها مبتنی بر اعتماد پاسخ میدهند در ساختار خوشهای، تمایز میان راهبردهای مناسبتر (قوی و متوسط) و راهبرد نامناسب (ضعیف) بسیار بیشتر از همین وضعیت در ساختار مرکزی است. در بررسی علت تفاوت میان دو ساختار شبکهای خوشهای و مرکزی هنگامیکه راهبرد پاسخدهی مبتنی بر اعتماد است میتوان چنین گمانهزنی نمود که در شبکههای مرکزی تعداد زیادی از عاملها تنها یک انتخاب برای طرف تعامل خود دارند چراکه تنها بهیک نفر مرتبط شدهاند. درحالیکه در شبکههای خوشه هر عامل دارای تعداد قابلتوجهی اعتماد است. در این وضعیت است که راهبرد میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. یعنی اگر راهبرد او ضعیف باشد میتواند ضعیفترین پیوند خود را انتخاب کند، چون شیوه پاسخدهی مبتنی بر اعتماد موجود در رابطه است. در این وضعیت احتمال زیادی دارد که اعتماد موجود در شبکههای شخص دچار فرسایش شود.
v هنگامیکه عاملها مبتنی بر اعتماد پاسخ میدهند و ساختار شبکه مرکزی است، راهبرد قوی بهترین است. یعنی افرادی که دارای این راهبرد هستند در شبکه شخصی خود نسبت به دو راهبرد دیگر اعتماد بیشتری ذخیره کردهاند. این امر قابلانتظار بود چراکه انباشت اعتماد در روابطی که از گذشته اعتماد آمیز بودهاند با سرعت بیشتری صورت میگیرد.
v هنگامیکه عاملها مبتنی بر اعتماد پاسخ میدهند و ساختار شبکه خوشه ای است، دو راهبرد قوی و متوسط بسیار نزدیک هم هستند اما این دو فاصله زیادی از راهبرد ضعیف دارند، یعنی در چنین شرایطی هر دودسته عاملهای دارای راهبردهای قوی و متوسط تقریباً بهیک میزان در شبکه شخصی خود اعتماد ذخیره کردهاند. از آنجایی که در چنین شبکهای هر عامل تعداد قابلتوجهی پیوند با دیگران هستند و در درون شبکة ارتباطاتی خود، بهتناسب واجد روابط ضعیف، قوی و متوسط ازنظر اعتماد است به همین خاطر حتی اگر پیوندهای متوسط را برای تعامل انتخاب کند در طول زمان با تقویت این پیوندها بر میزان اعتماد در شبکه افزوده میشود اما اگر برای انتخاب طرف تعامل خود بهسراغ پیوندهای ضعیف برود ازآنجاکه شانس دریافت پاسخ مثبت از طرف تعامل در پیوندهای ضعیف اندک است در بلندمدت میتواند تأثیر چشمگیری بر فرسایش اعتماد در شبکه خودمحور وی داشته باشد. نکات فوق را میتوان در جدول زیر بهطور خلاصه بیان نمود:
جدول 7. خلاصه مناسبترینو نامناسب راهبرد در چهار نوع حالت
نامناسبترین راهبرد |
بهترین راهبرد |
نوع شبکه |
|
تفاوت چشمگیری ندارد |
راهبرد متوسط |
شبکه مرکزی |
پاسخدهی بهصورت تصادفی |
تفاوت چشمگیری ندارد |
راهبرد متوسط |
شبکه خوشهای |
|
راهبرد ضعیف |
قوی |
شبکه مرکزی |
پاسخدهی مبتنی بر اعتماد |
راهبرد ضعیف |
قوی و متوسط |
شبکه خوشهای |
v در کل تقریباً در تمام ساختارها و راهبردهای پاسخدهی، در میان راهبردهای سهگانه عاملهای کانونی دو راهبرد قوی و متوسط باهم نزدیکی زیادی دارند.
v درمجموع میتوان گفت راهبرد قوی بهترین راهبرد و راهبرد ضعیف، نامناسب بوده است. یعنی جمع عاملهای دارای راهبرد قوی، در مقایسه با شبکههای عاملهای دارای راهبرد ضعیف بیشترین توانایی را در تولید اعتماد در شبکه خود دارند. زمانی که عاملها مبتنی بر اعتماد طرف تعامل خود را انتخاب میکنند و طرف تعامل مبتنی بر اعتماد درخواست تعامل را قبول میکند در فرآیند بلندمدت برخی پیوندها تقویت و برخی دیگر فرسایش مییابد، این امر بهخوبی نشاندهنده اهمیت ثبت و استفاده از خصایص رابطهای از سوی کنشگران است. این ویژگی در تحقیقات تجربی نیز در تعاملات میان انسانها مشاهدهشده است و مکانیسمی است که مبتنی بر آن افراد بهشبکه تعاملی خود سامان میدهند و برخی را حذف یا دیگران را اضافه میکند.