نوع مقاله : علمی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
2 دانشجوی دکتری دانشگاه اصفهان
چکیده
طرح نظریه سرمایه اجتماعی تأملی مجدد در نقش و تأثیر اجتماع و تشکلهای جامعهمحور در تحقق توسعه بهویژه توسعه پایدار و همهجانبه است. در این چارچوب، مقاله حاضر تلاش دارد تا نقش کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاههای شهر تهران در تقویت سرمایه اجتماعی دانشجویان و تأثیر آن در گسترش هنجارهای مدنی و کاهش رفتارهای انحرافی در بین دانشجویان را مورد سنجش قرار دهد. برای سنجش مفهوم سرمایه اجتماعی از چارچوب نظری پاتنام استفاده شده است. در این چارچوب شبکه روابط، اعتماد و همیاری مؤلفههای اصلی سرمایه اجتماعی را تشکیل میدهند. روش تحقیق در این پژوهش روش پیمایش است که با استفاده از تکنیک پرسشنامه به اجرا درآمده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در حالیکه سرمایه اجتماعی دانشجویان دانشگاه تهران (به عنوان گروه کنترل) و فعالین کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاههای از حد متوسط تجاوز نمیکند اما سرمایه اجتماعی اعضای کانونهای فرهنگی و هنری بیشتر از سرمایه اجتماعی دانشجویان دانشگاه تهران است. نتایج همچنین بیانگر تأثیر مستقیم سرمایه اجتماعی بر تقویت رفتارهای مدنی و کاهش رفتارهای انحرافی است.
کلیدواژهها
مقدمه
مسئله پژوهش حاضر معضل کلان کنش جمعی و فقدان سرمایه اجتماعی در سطوح مختلف جامعه ایران است. مطالعات انجام شده در یک دهه اخیر در ایران (عظیمی ،78 پیران 77، عبداللهی 77، سریعالقلم 80) چالشهای اساسی در ساختار روابط اجتماعی و کنش جمعی را در جامعه ایران بازنمایی میکنند که در آن ضعف کنش جمعی با رواج گسترده فردگرایی در اشکال منفی آن همراه شده است. رفتارهایی نظیر عهدشکنی، بیاعتمادی، کلاهبرداری، بهرهکشی، قانونگریزی، نظمگریزی، و خشونت در جامعه ما تجلیات اولیه فردگرایی خودخواهانه و سست شدن پیوندهای اجتماعی است. همچنین اولویت ارزشهای خاصگرایانه به ارزشهای عامگرا، خانوادهگرایی، خویشاوندگرایی، نظام اجتماعی مبتنیبر فرهنگ طایفهای و قبیلهای از جمله عوامل تاریخی در فرهنگ اجتماعی جامعه ایران است که ضعف کنشهای جمعی را در قلمرو زندگی اجتماعی جامعه ما ایجاد کرده است. سرمایه اجتماعی به معنای پیونددادنِ افراد به شبکهها و گروههای اجتماعی برای انجام کنشهای جمعی، راه حلی برای گریز از رفتارهای فردگرایانه، منفرد و خاصگرایانه است. در این رابطه نقش انجمنها و تشکلهای جامعه مدنی در تقویت سرمایه اجتماعی توسط مطالعات گستردهای مورد تائید قرار گرفته است. اعضای این انجمنها نهتنها زمینههای همکاری و مشارکت اجتماعی را ایجاد میکنند، بلکه از تأثیرات حذفی سایر تشکلها که ضدسرمایه اجتماعی عامگرایانه است، مبرا هستند.
انجمنهای جامعه مدنی این توانایی را دارند که با گروههای دیگر «غریبه»ها در جامعه ارتباط برقرار کنند. آنها به پرورش و تربیت شهروندانی منجر میشوند که سه گرایش اخلاق شهروندی در اندیشه تی. اچ. مارشال یعنی «تحمل»، «اعتماد» و «همبستگی» را خواهند داشت.
در مقاله حاضر به بررسی نقش کانونهای فرهنگی و هنری به مثابه انجمنهای مدنی دانشگاهی در بازتولید و تقویت سرمایه اجتماعی دانشجویان و توانایی این تشکلها در غلبه بر فقدان یا ضعف کنش جمعی در دانشگاهها ــ بهعنوان بخشی از جامعه ایران ــ پرداخته شده است. این کانونها بهوجود آمدهاند تا دانشجویان بتوانند از طریق فعالیت در آنها رفتارهای مدنی از جمله فعالیت و مشارکت جمعی، تحمل نظر مخالف و مدارا، قانونمداری، و احترام به نظر جمع را بیاموزند و کار گروهی و تصمیمگیری جمعی را تجربه و تمرین کنند. بنابراین میتوان انتظار داشت که تشکلهای دانشجویی و از جمله کانونهای فرهنگی هنری عمدهترین منابع تولید و تقویت سرمایه اجتماعی دانشجویان باشند. در این چارچوب، مقاله حاضر بهدنبال پاسخگویی به این سؤالات است که آیا کانونهای فرهنگی و هنری توانستهاند به تقویت سرمایه اجتماعی منجر شوند؟ آیا میتوان کارکرد کانونهای فرهنگی و هنری را با کارکرد تشکلهای مدنی در تقویت رفتارهای مدنی مقایسه کرد؟ چه تفاوتی را میتوان بین برخورداری اعضای کانونهای فرهنگی و هنری از سرمایه اجتماعی با عامه دانشجویان (به عنوان گروه کنترل) مشاهده کرد؟
چارچوب نظری
مفهوم سرمایه اجتماعی مفهوم مرکزی این پژوهش محسوب میشود. بنابراین در وهله اول لازم است به مرورِ همراه با نقد دیدگاه اندیشمندانی بپردازیم که در مفهومسازی و برساختن این مفهوم نقش اساسی داشتهاند. مفهومپردازی سرمایه اجتماعی عمدتآ مرهون مطالعات بوردیو، کلمن، فوکویاما، نان لین و پاتنام است. در ذیل بهصورت مختصر به مرور آرای آنها در این زمینه میپردازیم.
بوردیو از اولین کسانی است که تحلیلی منظم از سرمایه اجتماعی بهدست داده است. بوردیو سرمایه اجتماعی را انباشت منابع بالفعل و بالقوهای میداند که حاصل وجود شبکهای نسبتآ پایدار از روابط کم و بیش نهادینه شده در بین افرادی است که با عضویت در یک گروه ایجاد میشود (همان 51). وی معتقد است اگرچه سرمایه اجتماعی قابل تقلیل به سرمایه اقتصادی و فرهنگی افراد نیست، با این حال هرگز نمیتواند بهطور کامل از آنها مستقل شود (همان، 51). منفعتهای حاصل از عضویت در یک گروه، نوعی از همبستگی را بهوجود میآورد که حصول منفعتها را ممکن میکند (بوردیو، :1381 149). کاربرد سرمایه اجتماعی نزد بوردیو بر این درک استوار است که افراد چگونه با سرمایهگذاری بر روابط گروهی، وضعیت اقتصادی خود را در یک فضای اجتماعیِ سلسلهمراتبی (جامعه سرمایهداری) بهبود میبخشند. سرمایه اجتماعی از نظر بوردیو، ابزاری است که وضعیت گروه و در نتیجه فرد را بازتولید میکند. از این جهت میتوان رویکرد او را ابزاری و نهایتآ فردگرایانه نامید. بوردیو بر قابلیت تبدیل انواع مختلف سرمایه تأکید دارد ولی سرمایه اقتصادی را ریشه انواع دیگر سرمایه میداند. بنابراین به کمک سرمایه اجتماعی، کنشگران قادرند مستقیمآ به منابع اقتصادی دست یابند، از سوی دیگر، بهدست آوردن سرمایه اجتماعی مستلزم سرمایهگذاری سنجیده هم در منابع اقتصادی و هم منابع فرهنگی است.
لین از دیگر نظریهپردازان مفهوم سرمایه اجتماعی است. وی مفهوم سرمایه اجتماعی را به مثابه منابع نهفته در ساختار اجتماعی تعریف میکند که با کنشهای هدفمند قابل دسترس برای افراد است (لین، :1999 7). لین منابع نهفته و موقعیتهای شبکهای را دو عنصر مفهومی سرمایه اجتماعی قلمداد میکند. وی سرمایه اقتصادی و سرمایه انسانی را شکلهای شخصی سرمایه مینامد، حال آنکه برای سرمایه اجتماعی عنوان «دارایی ارتباطی» را بهکار میبرد. سرمایهگذاری در این شکل سرمایه نه بر روی فرد بلکه بر روی روابط صورت میگیرد (لین، :2001 20). مباحث لین صرفآ بر منافع فردی سرمایه اجتماعی متمرکز است و سرمایه اجتماعی را در درجه اول امری فردی میداند که افراد با انگیزه کسب سود برای خود اقدام به سرمایهگذاری در روابط اجتماعی میکنند. اگرچه ممکن است بهزعم لین مانند سرمایه انسانی، سرجمع این داراییهای ارتباطی بهنفع جامعه نیز تمام شود.
سرمایه اجتماعی در مباحث کلمن بهگونهای متفاوت از نظرات بوردیو و لین دنبال میشود. به اعتقاد او سرمایه اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجازه میدهد
تا با استفاده از آن به منافع خود دست یابد. کلمن سازمان اجتماعی را پدید آورنده سرمایه اجتماعی در نظر میگیرد و به جای تعریف سرمایه اجتماعی برحسب ماهیت و محتوی آن به کارکرد آن توجه دارد. از نظر او، سرمایه اجتماعی شیء واحد نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: نخست اینکه همه آنها شامل جنبهای از یک ساخت هستند، و دوم اینکه، کنشهای افرادی را که در درون ساختار هستند، اعماز اشخاص حقیقی یا عاملان حقوقی، تسهیل میکنند (کلمن، :1988 98). در تعاریف فوق، تأکید کلمن بر منافع فردی سرمایه اجتماعی متأثر از نظریه انتخاب عقلانی است. از طرف دیگر، او سرمایه اجتماعی را جنبهای از ساخت اجتماعی معرفی میکند که شامل مؤلفههای اعتماد، تعهدات و انتظارات متقابل، کانالهای اطلاعرسانی، و هنجارها و ضمانتهای اجرایی مؤثر است که انواع خاصی از رفتار را تشویق کرده یا مانع میشود (کلمن، :1384 51 ـ 50). سرمایه اجتماعی در نظریه کلمن هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی طرح میشود. از یک طرف وی سرمایه اجتماعی را همانند سرمایه انسانی نوعی سرمایهگذاری بر کنشگران معین میداند که احتمال موفقیت در کنشهای هدفمند را افزایش میدهد. از طرف دیگر، وی معتقد است همانگونه که سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیت تولیدی را تسهیل میکنند، سرمایه اجتماعی در یک گروه هم هزینه همکاری و تعامل را کمتر میکند و عملکرد و دستیابی به اهداف را آسانتر میکند (کلمن، :1377 90 ـ 482). نظریه کلمن از این جهت که منابع سرمایه اجتماعی را با خود سرمایه اجتماعی و یا پیامدهای سرمایه اجتماعی یکسان میانگارد و همه را سرمایه اجتماعی مینامد، مورد نقد قرار گرفته است (پورتس، :1998 5).
از نظر پاتنام سرمایه اجتماعی به خصوصیاتی از سازمان اجتماعی نظیر شبکهها، هنجارها و اعتماد اشاره دارد که همکاری و هماهنگی برای منافع متقابل را تسهیل میکند (پاتنام، :1999 6). پاتنام مفهوم سرمایه اجتماعی را فراتر از سطح فردی بهکار میگیرد و به چگونگی کارکرد سرمایه اجتماعی در سطح منطقهای و ملی و نوع تأثیرات سرمایه اجتماعی بر نهادهای دمکراتیک و در نهایت توسعه اقتصادی علاقهمند است. اگرچه وی از منافع خصوصی سرمایه اجتماعی هم غافل نبوده، اما به صراحت بیان میدارد که تمرکز و علاقهمندی خاص او منافع خارجی و بهرههای عمومی سرمایه اجتماعی است (پاتنام، :2000 23 و پاتنام و گاس، :2002 7).
پاتنام سرمایه اجتماعی را با سه مؤلفه شبکه روابط، همیاری و اعتماد تعریف میکند. «روابط اجتماعی» و تعاملات افراد با یکدیگر بنیادیترین جزءِ سرمایه اجتماعی و در واقع ایده مرکزی نظریههای سرمایه اجتماعی است (پاتنام و گاس، :2002 6). پاتنام شبکهها را خاستگاه دو مؤلفه دیگر سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد و هنجارهای همیاری میداند. «ساخت شبکه» ــ افقی یا عمودی بودن ــ و «فشردگی شبکه» ــ افزایش انجمنها و امکان عضویتهای متداخل ــ دو معیار مهم در بررسی نقش شبکهها است (پاتنام، :1384 296). «هنجارهای همیاری» مؤلفه دوم سرمایه اجتماعی است. پاتنام همیاری تعمیمیافته را ملاک سرمایه اجتماعی و مولدترین جزءِ آن میداند (پاتنام، :2000 134). وی دو نوع هنجار همیاری را از هم تفکیک میکند. هنجار همیاری متوازن و هنجار همیاری تعمیمیافته. در همیاری متوازن مبادله همزمان چیزهایی با ارزش برابر صورت میگیرد. ولی در همیاری تعمیمیافته رابطه تبادلی مداومی در جریان است که در همه حال یکطرفه و غیرمتوازن است، اما انتظارات متقابلی ایجاد میکند مبنیبر اینکه سودی که اکنون اعطا شده، باید در آینده بازپرداخت شود. «اعتماد» از دیگر مؤلفههای مفهوم سرمایه اجتماعی نزد پاتنام است. این مفهوم حاصل پیشبینیپذیری رفتار دیگران است که در یک جامعه کوچک از طریق آشنایی نزدیک با دیگران حاصل میشود، اما در جوامع بزرگتر و پیچیدهتر یک نوع اعتماد غیرشخصیتر یا شکل مستقیمی از اعتماد ضرورت مییابد (پاتنام، :1384 292). پاتنام در بحث از اعتماد با توجه به شعاع اعتماد به دو نوع اعتماد شخصی (عمقی) و اعتماد اجتماعی (گسترده) یا اعتماد تعمیمیافته اشاره میکند. به نظر پاتنام اعتماد تعمیمیافته برای جامعه سودمندتر است. وی نوع سوم اعتماد را اعتماد به حکومت و نهادهای اجتماعی میداند که به اعتماد نهادی مشهور است (همان، 137).
مطالعات پیشین در ایران
بررسی مطالعات انجام گرفته در ایران در زمینه سرمایه اجتماعی بیانگر پراکندگی مفهومی و نظری این مطالعات است بهطوری که به جرئت میتوان گفت تاکنون انباشت کمی در این زمینه صورت گرفته و هریک از مطالعات تقریبآ بدون توجه کافی به مطالعات پیشین در این زمینه راه جداگانهای پیمودهاند و چارچوبهای نظری و مفهومی مختلفی را برای خود برگزیدهاند و مفاهیم را بهگونهای متفاوت عملیاتی کردهاند. البته برخی از پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه توانستهاند با استناد به یک چارچوب نظری نسبتآ منسجم، معرفهای دقیقتری را برای سنجش سرمایه اجتماعی در ایران ارائه کنند. مطالعات موسوی خامنه (1383) و ملاحسنی که به پیروی از استون (2001) مفهوم سرمایه اجتماعی را به عنوان یک مفهوم چندبعدی مرکب از شبکههای روابط، اعتماد و همیاری مورد سنجش قرار میدهند و یا پژوهش فیروزآبادی (1384) که براساس نظریات استون، پاکستون و پاتنام چهار مؤلفه آگاهی و توجه به امور عمومی، اعتماد، مشارکت رسمی و غیررسمی را به عنوان مؤلفههای سرمایه اجتماعی در نظر گرفته است، از جمله این تحقیقات است. اما برخی از این پژوهشها ابعاد سرمایه اجتماعی را چنان گسترده و باز در نظر گرفتهاند که دلالتهای مفهومی سرمایه اجتماعی ابعادی فراتر از تعاریف شناخته شده در نظریههای مختلف را دربر میگیرد (مبارکی 1383؛ خیراللهپور 1383؛ مرجایی 1383). در مقابل، پژوهشهایی قرار دارند که رویکردهایی تقلیلگرایانه و محدود به سرمایه اجتماعی داشتهاند و معرفهای سرمایه اجتماعی را، به عنوان مثال، به اعتماد تقلیل دادهاند (غفاری 1380 و میری 1385).
در زمینه سرمایه اجتماعی دانشجویان تاکنون مطالعات اندکی در ایران صورت گرفته است. از معدود کارهای انجامشده در این حوزه کارهای میری (1385)، مرجایی (1383)، خیراللهپور (1383) و میرزاخانی (1380) است که در بالا به آنها پرداخته شد. به غیر از این کارها که مستقیمآ به سرمایه اجتماعی دانشجویان پرداختهاند، مطالعات متعددی در این حوزه وجود دارد که هرچند مستقیمآ مفهوم سرمایه اجتماعی را مدنظر نداشتهاند اما برخی از مؤلفههای آن از جمله اعتماد، مشارکت را مورد بررسی و سنجش قرار دادهاند. دهقان و غفاری (1384) مقولاتی مانند مشارکت اجتماعی ـ فرهنگی، اعتماد اجتماعی (بین فردی و نهادی)، و بیگانگی اجتماعی را مورد بررسی و سنجش قرار دادند. آزاد ارمکی و امامی (1383) به بررسی مقولاتی چون وجود یا عدم وجود تبعیض در چند تشکل دانشجویی، میزان دخالت قدرت در این تشکلها و نوع رسیدن به توافق پرداختهاند. سراجزاده و جواهری (1380) هرچند
مفهوم سرمایه اجتماعی را در کانون توجه خود قرار ندادهاند اما به سنجش برخی از مؤلفههای سرمایه اجتماعی از جمله مشارکت اجتماعی و اعتماد نهادی پرداختهاند. محسنی تبریزی (1380) در پژوهش خود برخی از مؤلفههای سرمایه اجتماعی از جمله اعتماد و مشارکت اجتماعی را مورد سنجش قرار داده است. شارعپور (1380) هم در پژوهش خود قابلیتهایی مانند توان انجام کار گروهی، فهم فرهنگی، قابلیت بررسی و پذیرش عقاید مختلف را مورد بررسی قرار داد.
در این پژوهش چارچوب نظری را بر تعریف پاتنام از سرمایه اجتماعی قرار دادیم و برای انطباق آن با جامعه مورد مطالعه از نظرات دیگر سرمایه اجتماعی استفاده تکمیلی کردیم. در اندیشه بوردیو سرمایه اجتماعی نهایتآ به سرمایه اقتصادی فروکاسته میشود و نگرش او به سرمایه اجتماعی نگرش ابزاری است. نان لین نیز دیدگاه تقریبآ مشابه بوردیو را اتخاذ میکند و عمدتآ به کارکردهای فردگرایانه سرمایه اجتماعی بهویژه دستاوردهای اقتصادی توجه دارد. اما پاتنام مفهوم سرمایه اجتماعی را در مقیاسی متفاوت از بوردیو، لین و حتی کلمن بهکار میگیرد، جامعیت دیدگاه پاتنام نسبت به دیدگاه بوردیو و لین، صورتبندی مشخص و دقیق او از مؤلفهها و اشکال سرمایه اجتماعی و قابلیت نظری پاتنام در پاسخگویی به مسئلهتحقیق، اولویت انتخاب این تئوری برای تحقیق حاضر است. البته این پژوهش از مطالعات تجربی صورت گرفته در ایران بهویژه از کار موسوی خامنه (1383) و فیروزآبادی (1384) الهام گرفته و در عملیاتی کردن مفاهیم و متغیرها در حوزه دانشجویی از مطالعات صورت گرفته در حوزه دانشجویی بهویژه مطالعه مرشدی (1387)، دهقان و غفاری (1384)، مرجایی (1383) و سراجزاده و جواهری (1380) و محسنی تبریزی (1380)، سراجزاده و جواهری (1380) استفاده شده است.
در اینجا سرمایه اجتماعی بهعنوان متغیری مستقل در نظر گرفته شده است. یعنی فرض شده که سرمایه اجتماعی خود یک ظرفیت اجتماعی است که دارای پیامدهای مثبت اجتماعی است و میتواند باعث تقویت دیگر هنجارهای مثبت اجتماعی شود. براساس همین فرض بوده که مقایسه سرمایه اجتماعی دانشجویان دانشگاه تهران و سرمایه اجتماعی فعالین کانونها محور این پژوهش قرار گرفته است. به عبارت دیگر، پیشفرض تحقیق این است که هرچند عضویت افراد در انجمنها و نهادهای مدنی یکی از مؤلفههای اساسی سرمایه اجتماعی است و بنابراین سرمایه اجتماعی اعضای کانونهای فرهنگی و هنری بهصورت پیشفرض بیش از سرمایه اجتماعی عامه دانشجویان است، اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که عضویت در نهادهای مدنی تنها یکی از مؤلفههای سرمایه اجتماعی است و اعتماد و همیاری نیز دو بعد دیگر این متغیر محسوب میشوند. به این ترتیب میتوان بررسی نمود که اولا، آیا عضویت یک فرد در یک انجمن یا نهاد مدنی باعث شده است تا با دیگر شبکههای اجتماعی در جامعه ارتباط برقرار کند یا نه، و دومآ آیا عضویت وی در این نهادهای مدنی همراه با اعتماد و همیاری است یا صرفآ عضویت است. در مورد کانونهای فرهنگی و هنری میتوان گفت اعضای کانونها به دلیل عضویت در کانون از سرمایه اجتماعی برخوردارند اما همین عضویت امکانها و زمینههای بیشتری را برای تقویت شبکههای ارتباطی آنها و در نتیجه افزایش اعتماد اجتماعی و همیاری اجتماعی فراهم میسازد. بنابراین رابطه بین عضویت اجتماعی و
سرمایه اجتماعی نه یک رابطه یکسویه و خطی بلکه رابطهای متقابل و دو سویه است. به همین دلیل ما اعضای کانونها را از نظر میزان سرمایه اجتماعی آنها در سطوحی غیر از عضویت و فعالیت در کانون با عامه دانشجویان مقایسه کردهایم. و فرض ما این است که اعضای کانونها به دلیل برخورداری از سرمایه اجتماعی اولیه ناشی از عضویت در کانون نسبت به عامه دانشجویان ــ که چنین ویژگیای ندارند ــ از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردارند. همچنین برای بررسی فرضِ پیامدهای مثبت سرمایه اجتماعی، تأثیر سرمایه اجتماعی دانشجویان دانشگاه تهران و کانونهای فرهنگی و هنری بر پایبندی آنها به رفتارهای مدنی و دوری گزیدن آنها از رفتارهای انحرافی مورد بررسی قرار گرفته است. مدل مفهومی مورد استفاده به صورت زیر است:
در این مدل، سرمایه اجتماعی یک مفهوم چندبعدی مرکب از «شبکههای روابط» (به عنوان ساخت و کمیت روابط) و «هنجارهای اعتماد و همیاری» (به عنوان کیفیت روابط) تعریف میشود. شبکه روابط دروندانشگاهی و بروندانشگاهی ابعاد مؤلفه نخست یعنی «شبکه روابط» هستند. «اعتماد» نیز به دو بعد اعتماد اجتماعی و نهادی تقسیم شده است که هریک از این ابعاد در سطح «درون دانشگاهی» و «برون دانشگاهی» مورد سنجش قرار میگیرند. «همیاری» به عنوان مؤلفه سوم سرمایه اجتماعی نیز دارای دو بعد «درونگروهی» و «برونگروهی» است. اشکال «دروندانشگاهی» و «بروندانشگاهی» به عنوان پسوند مؤلفههای سهگانه سرمایه اجتماعی دلالت بر مجموعه روابط، اعتماد و همیاری در سطح دانشگاه و بیرون از دانشگاه است. در این پژوهش، بهمنظور مقایسه سرمایه اجتماعی فرد فرد اعضای کانونهای فرهنگی و دانشجویان دانشگاه تهران، سرمایه اجتماعی به عنوان دارایی فردی مدنظر قرار میگیرد. به عبارت دیگر، هرچند هر عضو کانون میتواند از سرمایه اجتماعی موجود در کانون بهرهمند گردد اما میزان بهرهمندی او از سرمایه اجتماعی به مثابه دارایی فردی است که با سرمایه اجتماعی دانشجویان دانشگاه تهران (به مثابه جامعه معیار) مقایسه میشود. به عبارت دیگر، در اینجا مطالعه در سطح خرد صورت میگیرد و واحد تحلیل فرد است. در این پژوهش همچنین تأثیر سرمایه اجتماعی عامه دانشجویان و اعضای اصلی کانونهای فرهنگی بر تقویت رفتارها و نگرشهای مدنی آنها (به عنوان پیامد ایجابی سرمایه اجتماعی) و بر کاهش رفتارهای انحرافی آنها (به عنوان پیامد سلبی سرمایه اجتماعی) بررسی میشود.
فرضیههای اصلی تحقیق
1. سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی و بروندانشگاهی و مؤلفههای آن (شبکه روابط، اعتماد، همیاری) در بین فعالین کانونهای فرهنگی و هنری بیش از عامه دانشجویان است.
2. اعضای کانونهای فرهنگی و هنری به دلیل برخورداری از سرمایه اجتماعی بیشتر گرایش بیشتری به رفتارهای مدنی دارند.
3. اعضای کانونهای فرهنگی و هنری به دلیل برخورداری از سرمایه اجتماعی بیشتر تمایل کمتری به رفتارهای انحرافی دارند.
روش پژوهش
روش تحقیق پژوهش حاضر ترکیبی از روش پیمایش و مشاهده همراه با مشارکت بوده است. در واقع نگارندگان این مقاله در زمان دانشجویی خود مدتزمان زیادی عضو یکی از این کانونها بودهاند و همچنین به عنوان کارشناس فرهنگی به مدت دو سال در یکی از دانشگاههای تهران ارتباط گستردهای با فعالین فرهنگی و نیز مدیریت فرهنگی دانشگاه داشتند. اما دادههای کمی این پژوهش عمدتآ حاصل پیمایش است. در بخش پیمایش از تکنیک پرسشنامه برای گردآوری دادههای مورد نیاز استفاده شده است. این پیمایش بر روی دو جامعه آماری انجام شده است: دانشجویان دانشگاه تهران (به عنوان جامعه معیار) و اعضای فعال کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاههای دولتی شهر تهران. جامعه آماری مربوط به دانشجویان دانشگاه تهران شامل دانشجویان گروههای علوم انسانی، فنی، علوم پایه و هنرهای زیبا است که حجم این جامعه 15108 نفر است. از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 400 نفر محاسبه شد که به روش نمونهگیری طبقهبندی از چهار گروه آموزشی دانشگاه تهران انتخاب شدند. متناسب با جمعیت هریک از گروههای آموزشی دانشگاه، سهم هریک از گروههای علوم انسانی، فنی، علوم پایه و هنرهای زیبا به ترتیب 220، 95، 44، و 41 نفر است. اما بهمنظور انتخاب دقیقتر نمونهها، هریک از گروههای آموزشی به زیرگروهها که همان دانشکدهها و گروههای آموزشی هستند، تقسیم شدند و از بین این زیرگروهها تعدادی بهصورت تصادفی انتخاب شدند و از بین هریک از این زیرگروهها، 20 نفر برای پاسخ دادن به پرسشنامهها انتخاب شدند. جامعه آماری مربوط به فعالین کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاههای تهران عبارت است از همه اعضای فعال (عمدتآ اعضای شورای مرکزی) کانونهای دانشگاههای دولتی واقع در شهر تهران. مطابق آمار کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاههای تهران (اخذ شده از مجامع کانونهای فرهنگی و هنری وزارت علوم) در دانشگاههای تهران در مجموع 98 کانون فعال وجود دارد. مطابق آییننامه کانونها در هر کانون شورای مرکزی 5 عضو دارد. بنابراین تعداد کل جامعه آماری کانونها 490 هستند. از این تعداد 200 نفر (یعنی از هر کانون تقریبآ 2 نفر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که حدود چهل درصد حجم جامعه آماری را شامل میشود.
تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیرهای تحقیق
1. سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی»: این مفهوم بیانگر میزان تعامل و شبکه روابط، اعتماد اجتماعی و نهادی دانشجویان با افراد، گروهها، تشکلها و نهادهای دانشگاهی است. این مفهوم از طریق شاخصهای روابط تشکلی، روابط غیرتشکلی، اعتماد اجتماعی و نهادی دروندانشگاهی مورد سنجش قرار گرفته است.
1 ـ 1. روابط تشکلی دانشجویان ناظر به ارتباط آنها با تشکلهای دانشجویی در دانشگاه است. میزان ارتباط با کانونهای فرهنگی و هنری، ارتباط با نشریات دانشجویی، ارتباط با انجمن علمی دانشکده، ارتباط با شورای صنفی دانشکده، ارتباط با انجمن اسلامی، ارتباط با بسیج دانشجویی و ارتباط با جهاد دانشگاهی گویههایی هستند که این شاخص را عملیاتی میکنند.
1 ـ 2. روابط غیرتشکلی، ناظر به رابطه دانشجویان با گروههای دیگر در دانشگاه است. میزان ارتباط با دانشجویان سال بالایی یا سال پایینی، مشارکت در برگزاری برنامهها و همایشهای دانشکده یا دانشگاه، داشتن روابط صمیمانه با مسئولین دانشگاه، میزان ارتباط با اساتید و میزان شرکت در اردوهای دانشجویی گویههایی هستند که این شاخص را عملیاتی میکنند.
1 ـ 3. اعتماد اجتماعی دروندانشگاهی دانشجویان بیانگر میزان اعتماد آنها به تشکلها و نهادهای دانشجویی داخل دانشگاه است. این شاخص از طریق بررسی میزان اعتماد دانشجویان به تشکلهای دانشگاهی از قبیل انجمن علمی، شورای صنفی، بسیج دانشجویی، نشریات دانشجویی، انجمن اسلامی دانشگاه و جهاد دانشگاهی عملیاتی شده است.
1 ـ 4. اعتماد نهادی دروندانشگاهی دانشجویان بیانگر اعتماد آنها به مجموعه مدیریت دانشگاه و عملکرد آن است. این شاخص از طریق گویههای زیر عملیاتی شده است:
ــ اساتید نسبت به دانشجویان دارای وجدان کاری و تعهد هستند.
ــ مجموعه مدیریت فرهنگی دانشگاه موفق و کارامد عمل میکند.
ــ تأثیر برنامههای فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری بر فضای فرهنگی دانشگاه.
ــ قوانین و مقررات آموزشی دانشگاه مؤثر و کارامد هستند.
ــ مدیریت دانشگاه برای ارتقای کیفیت خدمات رفاهی به دانشجویان تلاش میکند.
2. «سرمایه اجتماعی بروندانشگاهی» بیانگر میزان تعامل و شبکه روابط، اعتماد اجتماعی و همیاری دانشجویان با افراد، گروهها، تشکلها و نهادهای بیرون از دانشگاه است. این مفهوم از طریق شاخصهای شبکه روابط بروندانشگاهی، اعتماد اجتماعی و نهادی و همیاری تعمیمیافته مورد سنجش قرار گرفته است».
2 ـ 1. شبکه روابط بروندانشگاهی بیانگر میزان تعامل و ارتباط دانشجویان با دانشگاهها و مراکز مختلف بیرون از دانشگاه است. این شاخص از طریق گویههای زیر عملیاتی شده است:
ــ میزان تعقیب اخبار مربوط به مسائل کلان کشور
ــ میزان ارتباط با دانشگاههای دیگر طی یکسال گذشته
ــ میزان ارتباط با مؤسسات و مراکز مرتبط با رشته تحصیلی
ــ میزان همکاری با گروهها و تشکلهای خارج از دانشگاه
ــ میزان مراجعه به مسئولان برای رفع مشکلات محله و محل سکونت خود
2 ـ 2. اعتماد اجتماعی بروندانشگاهی بیانگر میزان خوشبینی و نگرش مثبت دانشجویان نسبت به افراد و گروههای مختلف جامعه و به عبارتی دیگران تعمیمیافته است. گویههای «قابل اعتماد دانستن مردم جامعه»، «قابل اعتماد و منصفانه بودن مطالب روزنامهها» و «یکی بودن ظاهر و باطن مردم جامعه» این شاخص را عملیاتی میکنند.
2 ـ 3. اعتماد نهادی بروندانشگاهی بیانگر میزان اعتماد دانشجویان به نهادها و مؤسسات دولتی و حکومتی است. تعریف عملیاتی این شاخص مبتنیبر گویههای زیر است.
ــ اعتقاد به عملکرد مثبت شهرداری در ارتباط با بهبود و ارتقای سیستم حملونقل درونشهری
ــ اعتقاد به موفقیت دولت و نهادهای دستاندرکار در مسئله انرژی هستهای
ــ اعتقاد به موفقیت دولت و نهادهای دولتی در سهمیهبندی بنزین
ــ اعتقاد به عملکرد عادلانه نظام قضایی کشور در برخورد با مجرمان
ــ اعتماد به صحت و صداقت اخبار صدا و سیما
ــ اعتقاد به عملکرد خوب نیروی انتظامی در ارتباط با طرح ارتقای امنیت اجتماعی
2 ـ 4. همیاری بروندانشگاهی به معنای مشارکت و همکاری دانشجویان در برنامهها و فعالیتهای همیارانه گروهی و اجتماعی است. گویههای زیر این شاخص را عملیاتی
میکنند:
ــ میزان تمایل به همکاری با نهادهای بینالمللی بدون چشمداشت مادی
ــ میزان شرکت در فعالیتهای خیرخواهانه و داوطلبانه
ــ میزان یاری رساندن به افراد ناتوان در طول یک سال گذشته
ــ میزان همکاری با شورایاری محله خود در یک سال گذشته
3. «پایبندی به رفتارهای مدنی»: رفتارهای مدنی بر نوع خاصی از کنشهای اجتماعی
دلالت دارد که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، آثار و نتایج مثبتی برای کل جامعه به همراه داشته و جامعه ارزش زیادی برای این نوع رفتارها قائل است. این شاخص از طریق معرفهایی مانند «میزان رعایت قوانین و مقررات کشور»، «میزان عمل به هشدارها و توصیههای سازمانهای دولتی در مورد صرفهجویی در مصرف آب، برق، بنزِین»، «رغبت برای پرداخت مالیات» و «تمایل به عدم استفاده از اتومبیل شخصی برای کاهش آلودگی هوا» عملیاتی شده است.
4. رفتارها و نگرشهای انحرافی، هنجارهای ضداجتماعی هستند که با ارزشها و قواعد پذیرفتهشده جامعه در تضاد هستند. این نوع رفتارها سویه مقابل و متضاد رفتارهای مدنی هستند. «رفتارهای انحرافی» از طریق مؤلفههایی مانند «داشتن دوستان سیگاری»، «مصرف سیگار»، «حضور در مجلسی که در آن مواد مخدر مصرف شود»، «حضور در مجلسی که در آن مشروبات الکلی مصرف شود»، «مصرف مواد مخدر» و «مصرف مشروبات الکلی» عملیاتی شده است.
اعتبار و روایی
اعتبار گویهها عمدتآ از نوع اعتبار صوری است به این ترتیب که پرسشنامه توسط تعدادی از دانشجویان مقطع دکتری در رشته جامعهشناسی و نیز توسط تعدادی از فعالین و کارشناسان فرهنگی در دانشگاهها مورد بررسی و نقد و، در نهایت، مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین بهمنظور افزایش روایی تحقیق و قابلیت تکرار و در نتیجه ثبات نتایج از شاخصهای چندگویهای استفاده شده است. شاخصها و متغیرهای تحقیق از طریق پیشآزمون مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج تحلیل روایی شاخصها از طریق الفای کرونباخ به شرح زیر است:
نحوه سنجش متغیرها
هریک از متغیرها و گویههای تحقیق بهصورت طیف لیکرت و با استفاده از مقیاس ده قسمتی (10 ـ 0) مورد سنجش قرار گرفتهاند. که مقدار صفر بیانگر کمترین ارزش و مقدار 10 بیانگر بالاترین ارزش برای متغیر مورد سنجش است.
یافتههای تحقیق
در این بخش نتایج و یافتههای تحقیق براساس مهمترین سؤالها و فرضیههای تحقیق ارائه میشود. ابتدا متغیرهای زمینهای به تفکیک عامه دانشجویان و اعضای کانونهای فرهنگی و هنری توصیف شده و سپس به بررسی میزان سرمایه اجتماعی این دو گروه براساس شاخصها و مؤلفههای آن پرداخته میشود. از کل 388 نفر پاسخگویان در گروه عامه دانشجویان، 2/47 درصد پسر و 8/52 درصد دختر هستند. و از کل 213 نفر پاسخگویان در گروه فعالین کانونها 3/56 درصد پسر و 7/43 درصد دختر هستند. در گروه عامه دانشجویان بیشترین تعداد (4/53 درصد) از گروه تحصیلی علوم انسانی، 3/26 درصد از گروه تحصیلی فنی ـ مهندسی، 1/10 درصد از علوم پایه و 3/10 درصد از گروه تحصیلی هنر هستند.
1. سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی
بنابر نتایج بهدست آمده (جدول 1) «سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی» در بین هر دو گروه عامه دانشجویان و اعضای کانونها در سطح پایین قرار دارد. اما میانگین این شاخص برای عامه دانشجویان برابر 79/2 و برای اعضای کانونها برابر 91/3 است. بنابراین اعضای کانونهای فرهنگی و هنری تعامل، شبکه روابط و اعتماد بیشتری به دانشجویان، تشکلهای دانشجویی و نهادهای دانشگاهی دارند.
شاخص سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی از مؤلفههای مختلفی تشکیل شده است که هریک این مؤلفهها و نحوه توزیع آن در بین هر دو گروه در جداول 2 تا 5 آمده است:
روابط تشکلی دروندانشگاهی: نتایج نشان میدهند که میزان روابط تشکلی در بین هر دو گروه نسبتآ پایین است. بهطوری که میانگینهای بهدست آمده تقریبآ در مورد ارتباط با بیشتر تشکلها کمتر از 4 است. این بدان معنی است که دانشجویان ارتباط نسبتآ ضعیفی با تشکلهای دانشجویی دارند. اما بررسی مقایسهای میانگینهای این دو گروه (جدول 1) بیانگر تعاملات و مراودات بیشتر اعضای کانونها با تشکلهای دانشجویی نسبت به عامه دانشجویان است. جزئیات این شبکه روابط (جدول 2) دلالت بر این دارد که اعضای کانونها بیشتر با انجمنهای علمی و دیگرِ کانونهای فرهنگی و هنری ارتباط دارند و در مقابل با جهاد دانشگاهی، بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی کمترین رابطه را دارند. این در حالی است که عامه دانشجویان بیشترین ارتباط را به ترتیب با انجمنهای علمی و انجمنهای اسلامی و کمترین ارتباط را با بسیج دانشجویی و جهاد دانشگاهی دارند.
1 ـ 2. روابط غیرتشکلی دروندانشگاهی مؤلفه دوم سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی است. روابط غیرتشکلی در بین اعضای کانونها بیش از عامه دانشجویان است، بهطوری که میانگین این شاخص برای اعضای کانونها 26/5 (بالاتر از سطح متوسط) و برای عامه دانشجویان 75/3 (کمتر از سطح متوسط) است (جدول 1). مقایسه هریک از معرفهای این شاخص در بین عامه دانشجویان و اعضای کانونها (جدول 3) بیانگر این است که در تمامی معرفهای شاخص روابط غیرتشکلی دروندانشگاهی اعضای کانونها از میانگین بالاتری نسبت به عامه دانشجویان برخوردارند.
3. اعتماد اجتماعی دروندانشگاهی: براساس نتایج، اعضای کانونهای فرهنگی و هنری اعتماد بیشتری به تشکلهای دانشجویی دارند (جدول 1). در واقع اعضای کانونها بیشترین اعتماد را به ترتیب به انجمنهای علمی و شوراهای صنفی و کمترین اعتماد را به بسیج دانشجویی و انجمنهای اسلامی دارند. در مقابل عامه دانشجویان به ترتیب به انجمنهای علمی و جهاد دانشگاهی بیشترین اعتماد و به بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی کمترین اعتماد را دارند (جدول 4).
4. اعتماد نهادی دروندانشگاهی نشانگر میزان اطمینان و رضایت دانشجویان از عملکرد نهادها در دانشگاه است. نتایج بیانگر این است که دانشجویان چندان از عملکرد این نهادها رضایت ندارند. میانگین بهدست آمده برای این شاخص در بین هر دو گروه کمتر از حد متوسط است (جدول 1). توزیع نتایج مربوط به مؤلفههای این شاخص بیانگر این است که در بیشتر مؤلفهها تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود ندارد.
2. سرمایه اجتماعی بروندانشگاهی
بنابر نتایج بهدست آمده (جدول 6) «سرمایه اجتماعی بروندانشگاهی» در بین هر دو گروه عامه دانشجویان و اعضای کانونها در سطح پایین قرار دارد. میانگین این شاخص برای عامه دانشجویان برابر 51/3 و برای اعضای کانونها برابر 14/4 است. بنابراین اعضای کانونها
تعاملات و شبکه روابط، اعتماد و همیاری بیشتری با افراد، گروهها و نهادهای بیرون از دانشگاه دارند.
نتایج جدول 6 بیانگر این است که در دو مؤلفه شبکه روابط و اعتماد اجتماعی بین اعضای کانونها و عامه دانشجویان تفاوت معنیدار وجود دارد و در هر دو مورد اعضای کانونها از میانگین بالاتری برخوردارند. در مقابل، تفاوت معنیداری از نظر شاخصهای کلی اعتماد نهادی و همیاری بروندانشگاهی بین اعضای کانونها و عامه دانشجویان وجود ندارد.
2 ـ 1. شبکه روابط بروندانشگاهی: مؤلفههای این شاخص و تفاوت میانگین آنها بین عامه دانشجویان و اعضای کانونها در جدول 7 آمده است. نتایج بیانگر این است که در بیشتر مؤلفههای شاخص شبکه روابط بروندانشگاهی، اعضای کانونها از میانگین بالاتری برخوردارند.
2 ـ 2. اعتماد اجتماعی بروندانشگاهی: جدول 8 معرفهای این شاخص را بهطور مقایسهای در بین اعضای کانونها و عامه دانشجویان مورد مقایسه قرار میدهد. براساس نتایج اعضای کانونها در معرفهای «قابل اعتماد دانستن مردم جامعه» و «قابل اعتماد و منصفانه دانستن مطالب روزنامهها» میانگین بیشتری نسبت به عامه دانشجویان دارند.
2 ـ 3. اعتماد نهادی بروندانشگاهی: در بین معرفهای اعتماد نهادی (جدول 9)، تنها از نظر «ارزیابی عملکرد شهرداری در ارتباط با بهبود و ارتقای سیستم حملونقل درونشهری» بین عامه دانشجویان و اعضای کانونها تفاوت وجود دارد. بهطوری که اعضای کانونها بیشتر از عامه دانشجویان به عملکرد مثبت شهرداری اعتقاد دارند.
2 ـ 4. همیاری بروندانشگاهی: در معرفهای شاخص همیاری برونگروهی (جدول 10)، از نظر «میزان شرکت در فعالیتهای خیرخواهانه و داوطلبانه» و «میزان همکاری با شورایاری محل» بین عامه دانشجویان و اعضای کانونها تفاوت وجود دارد. به این ترتیب که در معرف نخست، اعضای کانونها و در معرف بعدی عامه دانشجویان از میانگین بالاتر برخوردارند.
3. بررسی نقش متغیرهای زمینهای در میزان سرمایه اجتماعی دانشجویان
جنسیت، ترم تحصیلی، پایگاه اقتصادی و پایگاه اجتماعی از جمله مهمترین متغیرهای زمینهای هستند که گروهبندی پاسخها در مورد سرمایه اجتماعی براساس آنها انجام شده است. البته بررسی برخی متغیرهای زمینهای مانند سن به دلیل یکسان بودن تقریبی گروه سنی دانشجویان دو گروه یعنی عامه دانشجویان و اعضای کانونها موضوعیت نداشته و در مورد برخی دیگر چون رشته تحصیلی یا سال ورود به دانشگاه، محل سکونت، قومیت و... به دلیل توزیع غیرنرمال بهویژه در کانونها که از ویژگیهای جمعیتشناختی بسیار پراکنده و متنوع برخوردار بودند، امکانپذیر نبوده است.
3 ـ 1. بررسی نقش جنسیت در میزان سرمایه اجتماعی دانشجویان
میزان سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی براساس جنسیت (جدول 11) در گروه اعضای کانونها ثابت است اما در گروه عامه دانشجویان پسران از سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی بیشتری نسبت به دختران برخوردارند. در مورد تفاوت مؤلفههای این شاخص برحسب جنسیت، نتایج بیانگر این است که در گروه اعضای کانونها پسران از شبکه روابط تشکلی بیشتر و دختران از اعتماد نهادی بیشتری برخوردارند. اما در بین عامه دانشجویان به جز اعتماد اجتماعی و اعتماد نهادی در سایر مؤلفهها یعنی شبکه روابط تشکلی و غیرتشکلی و همچنین همیاری درونگروهی پسران از میانگینهای بیشتری برخوردارند. نتایج بررسی رابطه جنسیت با سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی به نوعی در مورد سرمایه اجتماعی بروندانشگاهی (جدول 12) نیز صادق است. به این معنی که در گروه اعضای کانونها تفاوتی بین دختران و پسران وجود ندارد اما در بین عامه دانشجویان پسران از سرمایه اجتماعی بروندانشگاهی بیشتری برخوردارند. در گروه اعضای کانونها دختران از نظر مؤلفههایی چون اعتماد نهادی بروندانشگاهی و همیاری بروندانشگاهی از میانگین بیشتری برخوردارند. اما در گروه عامه دانشجویان در مؤلفههای شبکه روابط بروندانشگاهی و همیاری بروندانشگاهی پسران و در مؤلفه اعتماد نهادی دختران از بالاترین
میانگین برخوردارند.
سرمایه اجتماعی به دلیل ایجاد پیوندها و تعهدات متقابل اجتماعی، ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی بهنجاری را تقویت میدهد که هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی دارای پیامد مثبت بوده و موجد فرهنگ و رفتار مدنی است، همچنین از شکلگیری رفتارهای ضداجتماعی و نابهنجار ــ که خود نتیجه مستقیم گسست از جامعه کل و عدم همنوایی با نظام اجتماعی است ــ جلوگیری میکند.
4 ـ 1. پایبندی به رفتارهای مدنی
رفتارهای مدنی بر نوع خاصی از کنشهای اجتماعی دلالت دارد که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، آثار و نتایج مثبتی از نظر اجتماعی بر آن مترتب است. توزیع این شاخص و معرفهای آن به تفکیک اعضای کانونهای فرهنگی و هنری و عامه دانشجویان در جدول 14 ارائه شده است. براساس نتایج بهدست آمده، میزان پایبندی به این رفتارها در بین دانشجویان در سطح متوسط به بالاست. با وجود این، مقایسه این شاخص در بین دو گروه نشان میدهد که اعضای کانونها (میانگین 34/6) نسبت به عامه دانشجویان (میانگین 97/5) پایبندی بیشتری به رفتارهای مدنی دارند.
بررسی رابطه بین اشکال سرمایه اجتماعی (سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی و بروندانشگاهی) و رفتارهای مدنی (جدول 15) بیانگر این است که برخورداری بیشتر از سرمایه اجتماعی با پایبندی بیشتر به رفتارهای مدنی همراه است. از این رو میتوان پایبندی بیشتر اعضای کانونهای فرهنگی و هنری به رفتارهای مدنی را به میزان سرمایه اجتماعی بیشتر آنها مرتبط دانست.
4 ـ 1. گرایش به رفتارهای انحرافی
معرفهای شاخص رفتارها و نگرشهای انحرافی در جدول 16 ارائه شده است. نتایج بهدست آمده بیانگر این است که میزان گرایش دانشجویان به رفتارهای انحرافی (در دامنه 1 تا )4 کمتر از 2 یعنی، در سطح پایین است و از این نظر تفاوتی بین عامه دانشجویان و اعضای کانونها فرهنگی و هنری وجود ندارد. تنها در دو مؤلفه مصرف مشروبات الکلی و مصرف مواد مخدر عامه دانشجویان از میانگینهای بالاتری نسبت به اعضای کانونهای فرهنگی و هنری برخوردارند.
بررسی رابطه بین اشکال سرمایه اجتماعی (سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی و بروندانشگاهی) و گرایش به رفتارهای انحرافی (جدول 17) نیز بیانگر این است که سرمایه اجتماعی تنها در بین اعضای کانونها با رفتارهای انحرافی رابطه دارد و در بین عامه دانشجویان این تأثیر قابل مشاهده نیست. به این معنی که در بین اعضای کانونهای فرهنگی و هنری دانشجویانی که از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردارند، گرایش کمتری به رفتارهای انحرافی داشتهاند.
نتیجهگیری و جمعبندی
در یک دهه اخیر مجموعههایی جدید با نام کانونهای فرهنگی و هنری در دانشگاههای سراسر کشور ظاهر شدند و به سرعت رشد کردند و بخش قابل توجهی از دانشجویان را به خود
جذب کردند و باعث بالا رفتن گستره و سطح فعالیتهای فرهنگی و هنری در برخی دانشگاهها شدند. در این مقاله تلاش شده یکی از کارکردهای مورد انتظار این مجموعهها، یعنی افزایش سرمایه اجتماعی دانشجویان، مورد مطالعه قرار گیرد. برای این امر و با هدف فراهم کردن زمینه مقایسهای، دانشجویان دانشگاه تهران به عنوان جامعه معیار (کنترل) در نظر گرفته شدند و در گام نخست سطح سرمایه اجتماعی اعضای کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاههای واقع در شهر تهران با سرمایه اجتماعی دانشجویان دانشگاه تهران مورد مقایسه قرار گرفت. در گام دوم و بهمنظور بررسی پیامدهای مثبت سرمایه اجتماعی، تأثیر سرمایه اجتماعی دانشجویان (هر دو گروه) بر پایبندی آنها به رفتارهای مدنی و دوری گزیدن آنها از رفتارهای انحرافی مورد بررسی قرار گرفت. در این گام، سرمایه اجتماعی در سطح خرد، یعنی سطح فردی، مطمحنظر بود.
در بخش نظری این مقاله اشاره شد که مفهومپردازی سرمایه اجتماعی عمدتآ مرهون مطالعات بوردیو، کلمن، فوکویاما، نان لین و پاتنام بوده است. کاربرد سرمایه اجتماعی نزد بوردیو بر این درک استوار است که افراد چگونه با سرمایهگذاری بر روابط گروهی وضعیت اقتصادی خود را در یک فضای اجتماعی سلسلهمراتبی (جامعه سرمایهداری) بهبود میبخشند. بهزعم نابرابری و رقابت بر سر منابع نهتنها میان طبقات و گروههای ممتاز در جامعه، بلکه در درون گروهها و در میان افراد نیز جریان دارد و لذا سرمایه اجتماعی از نظر بوردیو ابزاری است که وضعیت گروه و در نتیجه فرد را باز تولید میکند. از این جهت میتوان رویکرد او را ابزاری و نهایتآ فردگرایانه نامید. در این مقاله قصد نداشتیم سرمایه اجتماعی را از منظر تحلیل طبقاتی و کشمکش مورد مطالعه قرار دهیم و لذا از نظریه بوردیو استفاده نشد. به نظر میرسد چنانچه میخواستیم بهطور خاص تعامل کانونها با مدیریت فرهنگی دانشگاه را مورد مطالعه قرار دهیم، از منظر مفهوم سرمایه فرهنگی و «خشونت نمادین» بوردیو بهتر میشد آن را مورد بررسی قرار داد. بهویژه اینکه مدیریتهای فرهنگی دانشگاهها در چند سال اخیر محدودیتهای زیادی را بر کانونها تحمیل کردهاند. اما در این پژوهش سرمایه اجتماعی را مفهومی وسیعتر در نظر گرفتیم که رابطه کانونها با مدیریت فرهنگی دانشگاهها یکی از ابعاد آن بود.
اگر از منظر نان لین بنگریم، میتوان گفت کانونهای فرهنگی و هنری افراد را در «موقعیتهای شبکهای» خاصی قرار میدهند که «منابع ارتباط» یا به عبارتی «دارایی ارتباطی» آنها را افزایش میدهند. اما مباحث لین صرفآ بر منافع فردی سرمایه اجتماعی متمرکز است و سرمایه اجتماعی را در درجه اول امری فردی میداند که افراد با انگیزه کسب سود برای خود اقدام به سرمایهگذاری در روابط اجتماعی میکنند. هرچند میتوان نشان داد که بخش قابل توجهی از سرمایه اجتماعی دانشجویان و اعضای کانونها در راستای منافع فردی آنها سوگیری
شده است اما از آنجا که در این پژوهش منافع عمومی سرمایه عمومی مدنظر بوده کمتر از نظریه سرمایه اجتماعی لین بهره گرفته شده است.
چنانچه از منظر کلمن به مقوله سرمایه اجتماعی در بین دانشجویان و اعضای کانونهای فرهنگی و هنری بنگریم، میتوان گفت اساسآ دانشگاه از طریق فراهم کردن کانالهای ارتباطی گسترده و تعهدات و انتظارات متقابل برای دانشگاهیان بستر مناسبی را برای شکلگیری سرمایه اجتماعی فراهم میکند و در این میان تشکلهای دانشجویی و کانونهای فرهنگی و هنری نقش مهمی در این راستا ایفا میکنند. اما کلمن در چارچوب نظریه انتخاب عقلانی از مفهوم سرمایه اجتماعی سخن میگوید و آن را بخشی از ساختار اجتماعی میداند که به کنشگر اجازه میدهد با استفاده از آن به منافع خود دست یابد. اما این منظر مخالف منظر ما به سرمایه اجتماعی است که آن را در ارتباط با منافع عمومی قرار میدهیم نه در جهت منافع شخصی. موضع ما نسبت به سرمایه اجتماعی بیشتر شبیه نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام است. هرچند تعریف پاتنام از سرمایه اجتماعی شبیه تعریف کلمن است اما وی تمرکز خود را بر منافع خارجی و بهرههای عمومی سرمایه اجتماعی قرار میدهد.
برای عملیاتیسازی این مفهوم از تعریف مورد نظر استون (2001) که سرمایه اجتماعی را دارای دو بعد کمی (شبکه روابط) و کیفی (اعتماد و همیاری) میداند، بهره گرفته شد. همچنین در اینجا برای مفهوم اعتماد دو بعد اعتماد اجتماعی و اعتماد نهادی (اعتماد به نهادهای دولتی) در نظر گرفته شد. بهمنظور سنجش دقیقتر سرمایه اجتماعی دانشجویان، سرمایه اجتماعی به دو شاخه دروندانشگاهی و بروندانشگاهی تقسیم شد. سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی شامل مؤلفههای شبکه روابط در درون دانشگاه، اعتماد به بخشهای مختلف دانشگاه و همیاری در سطح دانشگاه میشود و سرمایه اجتماعی بروندانشگاهی شامل شبکه روابط در بیرون دانشگاه، اعتماد به جامعه و نهادهای دولتی (حکومت)، و همیاری تعمیمیافته میشود.
نتایج این تحقیق نشان میدهد سرمایه اجتماعی اعضای کانونهای فرهنگی و هنری دانشجویان بیشتر از سرمایه اجتماعی جامعه معیار (دانشجویان دانشگاه تهران) است. یعنی اعضای کانونهای فرهنگی هنری جدای از عضویت در کانونها، با دیگر تشکلهای دانشجویی در دانشگاه و نیز با اساتید و دانشجویان مقاطع تحصیلی دیگر ارتباط بیشتری دارند و در برنامههای دانشگاه بیشتر شرکت میکنند، حتی با دیگر دانشگاهها و مؤسسات مرتبط با رشته تحصیلی آنها ارتباط بیشتری دارند. این بدان معنی است که کانونهای فرهنگی و هنری در دانشگاهها توانستهاند زمینهای فراهم کنند تا افراد فعال در آنها شبکه ارتباطات خود را گسترش دهند و با جامعه ارتباط گستردهتری برقرار کنند. همچنین اعضای کانونها در مقایسه با جامعه معیار مردم را بیشتر قابل اعتماد میدانند و نیز به روزنامهها به عنوان یکی از رکنهای جامعه مدنی اعتماد بیشتری دارند. البته اعتماد اعضای کانونهای فرهنگی هنری به مدیریت فرهنگی دانشگاهها و اساسآ اعتماد آنها به نهادهای دولتی و حکومتی در مقایسه با جامعه معیار بیشتر نیست. به بیان دیگر هرچند عضویت در کانونها توانسته شبکه روابط اجتماعی افراد را گسترش دهد اما اعتماد آنها به نهادهای دولتی و حکومتی را افزایش نداده است. به عبارت دیگر، تعلق به پایگاه اجتماعی و اقتصادی بالا و عضویت در کانونها، به اتفاق هم، بر شدت بیاعتمادی نهادی (و به عبارتی سیاسی) افزوده است. البته یافتههای حاصل از مشاهده نگارندگان این نوشتار حکایت از دودستگی نسبی بین فعالین کانونها در این زمینه دارد. به عبارت دیگر، بخش کمتری از کانونها که عمدتآ رویکردی مذهبی دارند بهویژه نسبت به مدیریت فرهنگی دانشگاهها و بالطبع مدیریت فرهنگی و سیاسی کشور نگرش مثبتی دارند و بهطور ضمنی حمایت خود را از آن اعلام میکنند. در مقابل، بخش بیشتری از کانونها که عمدتآ رویکردی هنری یا «دگراندیشانه» دارند به مدیریت فرهنگی دانشگاه و بالطبع به مدیریت سیاسی و فرهنگی کشور اعتماد کمی دارند. این امر در شرایط چند سال گذشته که مدیریتهای فرهنگی دانشگاهها فشارهای زیادی را در جهت محدودسازی فعالیتهای کانونهای فرهنگی و هنری بر این کانونها وارد ساختهاند طبیعی به نظر میرسد.
یکی از یافتههای قابل توجه این پژوهش در ارتباط با تأثیر عضویت دختران در کانونها بر افزایش سرمایه اجتماعی آنها است. یعنی، در حالیکه در جامعه معیار پسران در مقایسه با دختران از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردار هستند، اما دختران و پسرانی که عضو کانونها هستند از سرمایه اجتماعی دروندانشگاهی و بروندانشگاهی برابری برخوردارند. به عبارت دیگر، عضویت دختران در کانونها باعث شده تا سرمایه اجتماعی آنها (بهجز عضویتشان در کانونها) بهطور قابل ملاحظهای افزایش یابد بهطوری که سرمایه اجتماعی دانشجویان دختر غیرعضو در کانونها کمتر از سرمایه اجتماعی پسران (عضو و غیرعضو کانونها) است اما سرمایه اجتماعی دانشجویان دختر عضو کانونها از سرمایه اجتماعی پسران غیرعضو کانونها بیشتر و برابر سرمایه اجتماعی پسران عضو کانونها است.
همچنین یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی تأثیری مثبت بر پایبندی فرد به رفتارهای مدنی دارد و از فروافتادن فرد به رفتارهای انحرافی میکاهد. به بیان دیگر هرچه سرمایه اجتماعی فرد بیشتر باشد پایبندی وی به رفتارهای مدنی بیشتر است. البته شدت این تأثیر در بین اعضای کانونها بیشتر از شدت این تأثیر در بین عامه دانشجویان است. به نظر میرسد این امر نشاندهنده آن باشد که عضویت در کانون بستر مناسبی را فراهم میکند تا سرمایه اجتماعی بهطور مؤثرتری به رفتارهای مدنی منجر شود. همچنین در حالیکه در بین عامه دانشجویان، سرمایه اجتماعی) دانشجویان به کاهش رفتارهای انحرافی آنها منجر نمیشود، در بین اعضای کانونها سرمایه اجتماعی اعضا باعث کاهش رفتارهای انحرافی آنها میشود. در اینجا هم به نظر میرسد عضویت در کانون بستر مناسبی را فراهم میکند تا سرمایه اجتماعی بهطور مؤثری به کاهش رفتارهای انحرافی منجر شود. به این ترتیب، این نتایج نشاندهنده این است که سرمایه اجتماعی ایجاد شده در کانونهای فرهنگی و هنری فقط در راستای منافع شخصی افراد نیست بلکه تا حد زیادی (هرچند نه تمامآ) معطوف به منافع عمومی است منجر به تقویت رفتارهای مدنی در جامعه و کاهش آسیبهای اجتماعی میشود.