نوع مقاله : علمی
نویسندگان
1 دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران و صاحب تألیفاتی در زمینه سرمایه اجتماعی و جامعهشناسی آموزش و پرورش
2 استاد دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران و صاحب تألیفاتی در زمینه نظریه اجتماعی و جامعهشناسی ایران
3 کارشناس ارشد جامعهشناسی از دانشگاه مازندران
چکیده
امروزه حضور انسانهای متفاوت در محل زندگی، کار و عرصه اجتماع از حساسیت ویژهای برخوردار است. از آنجا که وجود چنین تنوعی ممکن است باعث ایجاد درگیری در صحنه اجتماع گردد لازم است تا با اجرای پژوهشهای علمی زمینه همزیستی افراد متفاوت فراهم شود. تحقیق حاضر با استفاده از نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام به دنبال بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و مولفههای آن با مدارا میباشد. روش تحقیق پیمایشی بوده و تعداد 220 نفر از دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامهطباطبایی که در نیمسال اول سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودهاند به طور خود اجرا به پرسشنامه پاسخ دادهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که از میان متغیرهای سرمایه اجتماعی، اعتماد نهادی با تمامی ابعاد مدارا رابطه معکوس و معناداری داشته است. همچنین رابطه مستقیم و معناداری بین مشارکت در شبکههای غیر رسمی سیاسی و شبکههای رسمی با ابعاد مدارا مشاهده شده است. نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که از میان متغیرهای سرمایه اجتماعی و متغیرهای زمینهای چهار متغیر اعتماد نهادی، سن، شبکههای غیر رسمی سیاسی و سرمایه اجتماعی انحصاری و ارتباطی مهمترین تبیینکنندههای مدارا میباشند.
کلیدواژهها
1- مقدمه و بیان مسئله
مسأله همزیستی در تاریخ بشر، هیچگاه به گستردگی امروز محل بحث و مناقشه نبوده و این از آن روست که آدمیان هرگز ضرورت تفاوت را چنین ملموس و گسترده، به صورت رویاروئی هر روزه با «دیگربودگی[1]» تجربه نکرده بودند (والزر، 1383). در واقع، در جامعه جدید و با گسترش ارتباطات محلی، ملی و بینالمللی، برگ نوینی از تاریخ ورق میخورد و مردمان سراسر دنیا، امکان تعامل مداوم و وسیع با یکدیگر را پیدا میکنند (سراجزاده و دیگران، 1383: 110). اما این تعامل میان انسانهائی رخ میدهد که همگی در پشت اندیشههای جزمگرایانه خود سنگر گرفتهاند و از زاویه عینک کوچک خود به جهان مینگرند و در نتیجه جز یک «حق» و یک «درست» نمیبینند. اینجا نقطه شروع کشمکش و خشونت میان صاحبان اندیشههای مختلف (حقیقتهای مختلف) میباشد. ریلتون[2] نیز به این امر توجه کرده است و معتقد است که «تمایلِ اختلاف نظرها در تمام زمینهها متمایل به ایجاد تضاد اجتماعی است» (گراهام، 1383: 85).
یکی از دلایلی که برای این شیوه برخورد با افکار و رفتار میتوان ذکر کرد، این است که به دلیل محدود بودن تعاملِ بینگروهی، در جامعه سنتی تنها یک منبع برای کسب دانش و آگاهی وجود داشته است ولی با گسترش جهان عقل محور مدرن منابع نیل به حقیقت متکثر شد، اما با توجه به ریشهدار بودن اندیشه حقیقت مطلق، «در سطح فردی نهتنها هر کس اندیشه خود را بهترین اندیشه میداند بلکه حاضر به شنیدن آراء و نظرات دیگران نیست، چه رسد به آنکه آنها را برخوردار از حقوق اجتماعی مساوی خود بداند» (بهمنپور، 1378: 10). در چنین شرایطی چالش فراروی دولتها و ملتها، یافتن شیوههای کانالیزه کردن اینگونه روابط به سمت تجربیات دموکراتیکی است که مفاهمه و گفتگوی بین ملتها و نیز مبانی حقوق بشر را تقویت کند (سراجزاده و دیگران، 1383). یعنی اینکه انسان اندیشهورز در طول تاریخ به دنبال راهی بوده است که با وجود این همه تنوع و کثرت عقاید و آراء، انسانها به وسیله آن به صورت مسالمتآمیز در کنار هم زیست کنند (افشانی،1381: 6)، و ضمن احترام به حقیقت مورد نظر دیگران، حقیقت مورد نظر خود را هم حفظ کنند. «مدارا[3] به عنوان فضیلتی اجتماعی و قاعدهای سیاسی، امکان همزیستی صلحآمیز افراد و گروههایی را فراهم میکند که دیدگاههای متفاوتی دارند و با روشهای متفاوت در جامعهای واحد زندگی میکنند» (گالئوتی[4]، 2001 و 2002)؛ زیرا بحث از مدارا تلویحاً به معنای افتتاح گفتمان آزادی اعتقاد، آزادی وجدان و آزادی بیان میباشد. «منظور از مدارا، احترام گذاشتن به هویت، عقاید و رفتار دیگران و شناسائی حقوق رسمی افراد و گروهها برای داشتن عقاید مخالف است» (سراجزاده و دیگران، 1383: 123).
همانطور که پرسِل و همکارانش[5] (2001) نشان دادهاند جامعه مدنی عاملی است که بر مدارا تأثیر میگذارد. به زعم چلبی این مفهوم به لحاظ هنجاری، حکایت از ارزشها و کُدهای رفتاری تحمل «دیگرانِ» متفاوت و تعهد ضمنی یا صریح مدیریت مسالمتآمیز تفاوتها در میان افراد و جماعاتی را که در یک فضای عمومی مشترک هستند، دارد (1384: 288).
در بعد نهادی، جامعه مدنی متشکل از همه مجامعی است که مردم متعلق به آنها هستند، از قبیل خانواده، سازمانهای مذهبی، جنبشهای اجتماعی، انجمنهای اولیاء و مربیان، انجمنهای همسایگی، باشگاههای ورزشی، اتحادیههای کار، گروههای داوطلبانه، انجمنهای حرفهای یا شغلی، باشگاهها، گروههای حمایتی و غیره...،این شبکهها و پیوندهای ایجاد شده به وسیله این قبیل عضویتها، برای جوامع حیاتی هستند، برای جلوگیری از جرم، برای آموزش و توسعه جوانان، برای افزایش مدارا نسبت به تفاوتهای اجتماعی (پرسِل و همکاران، 2001: 206). سیگلر و ژوسلین[6] (2002) هم به اهمیت این قبیل شبکهها در افزایش مدارا توجه کردهاند و نشان دادهاند که عضویت فراوان در گروههای مختلف، از جمله عواملی است که مدارا را افزایش میدهد. از طرف دیگر چلبی هم یکی از آثار انجمنهای داوطلبانه (به عنوان محور اصلی جامعه مدنی) را در سطح خرد، ارائه فرصت اجتماعی برای بالا بردن تحمل اجتماعی در برخورد منطقی با سلایق، مسائل و راهحلهای متفاوت بر اساس اصل مجابسازی میداند (1384: 243).
به زعم پرسِل و همکارانش (2001) ویژگی کانونی جامعه مدنی، مفهوم سرمایه اجتماعی میباشد که پاتنام آن را اینگونه تعریف میکند: منظور از سرمایه اجتماعی...وجوه گوناگون سازمان اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههاست که میتواند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارآیی جامعه را بهبود بخشد (1380: 285). به زعم چلبی (1384)، چلبی و امیرکافی (1385)، میلر و سیرز (1986)، پاتنام (2002) و سیگلر و ژوسلین (2002) سرمایه اجتماعی یکی از عواملی است که باعث ارتقای مدارا نسبت به دیگران میشود. بدین معنی که افراد، زمانی که در شبکههای اجتماعی مختلف قرار میگیرند و تحت تأثیر هنجارهای موجود در این شبکهها با اقوام، مذاهب و اندیشههای متفاوت برخورد میکنند، به نسبت زمانی که در اینگونه شبکههای اجتماعی شرکت نمیکنند و تحت تأثیر هنجارهای موجود در شبکهها قرار نمیگیرند (یعنی زمانی که از سرمایه اجتماعی اندکی برخوردارند)، نگرش مداراجویانهتری نسبت به اینگونه تفاوتها نشان میدهند. بدین ترتیب، سرمایه اجتماعی به تعبیر بانک جهانی به منزله چسبی است که انسجام جوامع را تضمین میکند. در واقع سرمایه اجتماعی، یک سیستم محوریِ امنیتی است که از بروز خشونت و کشمکش جلوگیری میکند و مدارا را افزایش میدهد (فاین، 1385: 285).
همگام با این واقعیتها و در شرایطی که خلأ تحقیقات تجربی در بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با مدارا به شدت احساس میشود، تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه بین این دو و ابعاد گوناگون آنها میباشد. بر همین اساس پژوهش حاضر در پی بررسی این سوال است که چه رابطهای بین سرمایه اجتماعی و مدارا وجود دارد؟
2- پیشینه تجربی تحقیق
اصرار بر انجام کاری علمی در این حیطه بر ضرورت یک آزمون دقیق تجربی تاکید دارد، اما با اینکه پیشینه غنی سرمایه اجتماعی، رابطه میان سرمایه اجتماعی و ابعاد و مولفههای آن را با مدارا متصور شده است، وجود چنین آزمون دقیق تجربی بسیار نادر میباشد (براون، 2006 و سیگلر و ژوسلین، 2002). با این حال برخی محققان با دغدغهای مشابه به بررسی ابعادی از سرمایه اجتماعی با مدارا و غالباً مدارای سیاسی پرداختهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
سیگلر و ژوسلین (2002) در پژوهشی با عنوان «گستردگی عضویت گروهی و سرمایه اجتماعی: و تأثیر آن روی نگرشهای مدارای سیاسی» به بررسی رابطه بین عضویت در گروههای داوطلبانه و نگرشهای مدارای سیاسی در آمریکا پرداختهاند. آنها برای بررسی رابطه مذکور از روش تحلیل دادههای ثانویه بهره گرفتهاند بدین معنی که از پایگاه دادهها درباره پیمایش اجتماعی عمومی از سال 1972 تا سال 1994 و پژوهش مشارکت شهروندان در سال 1990 استفاده کردهاند. آنها در این پژوهش به این نتیجه رسیدهاند که عضویت گروهی، نوع گروه و عضویت چندگانه در بخشهای گروههای مختلف نقش معناداری در تعیین مدارای سیاسی دارند. همچنین، نتایج این تحقیق حکایت از تأثیر مثبت عضویت در بخشهای مختلف یک گروه روی مدارای سیاسی دارد؛ به این معنی که بهموازات افزایش عضویت افراد در بخشهای مختلف یک گروه، مدارای آنان نیز افزایش مییابد.
آیکدا[7] (2002) نیز در پژوهشی با عنوان «سرمایه اجتماعی و ارتباط اجتماعی در ژاپن: مشارکت سیاسی و مدارای سیاسی» به بررسی سرمایه اجتماعی و برخی نتایج متصور برای آن از قبیل مشارکت و مدارا پرداخته است. روش مورد استفاده در این تحقیق، تحلیل دادههای ثانویه میباشد؛ بدین معنی که دادههای مورد نیاز را از پیمایشی طولی که در سرتاسر ژاپن در آوریل سال 2000 و نوامبر همان سال انجام شده است، اخذ کرده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که عضویت در انجمنهای داوطلبانهی دارای ساختار افقی رابطه معکوس ضعیفی با مدارا دارد. از این گذشته، نتایج این تحقیق نشان داده است که مدارا رابطهای معکوس با اعتماد نهادی دارد، بدین معنی که عدم مدارا با اعتماد نهادی همگام است.
در پژوهش دیگری با عنوان «تأثیر مشارکت سیاسی بر مدارای سیاسی در آمریکا» نِسی داینین[8] (2001) به بررسی رابطه بین مشارکت سیاسی و سطح مدارای سیاسی افراد پرداخته است. روش مورد استفاده در این تحقیق، تحلیل دادههای ثانویه میباشد بدین معنی که از دادههای جمعآوری شده توسط دانشگاه کانِکتیکت که در جولای و آگوست 1997 گردآوری شده بود، استفاده کرده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که از میان متغیرهای مستقل، تحصیلات بالاترین قدرت تبیینی را برای مدارا دارد و بعد از آن نژاد در مرتبه دوم و ایدئولوژی در مرتبه سوم قرار میگیرد. ضعیفترین رابطه معنادار مربوط به شاخص مشارکت میباشد. بدین معنی که از بین متغیرهایی که تأثیر معناداری بر مدارا دارند مشارکت قدرت تبیینی کمتری دارد.
میلر و سیرز[9] (1986) نیز در تحقیقی با عنوان «پایداری و تغییر در مدارای اجتماعی» به بررسی تأثیر تغییرات محیطی بر استمرار نگرشهای مدارای اجتماعی پرداختهاند. سوال اساسی این محققین بدین شرح است که نگرشهای سیاسی-اجتماعی تا چه حد میتواند در بین سالهای قبل از بلوغ تا زمان بلوغ، استمرار داشته باشد. روش آنها در این تحقیق، تحلیل دادههای ثانویه بوده است. بدین معنی که برای بررسی رابطه فوق از شش پیمایش اجتماعی عمومی که به صورت مقطعی بین سالهای 1972 تا 1977 انجام شده است، بهرهمند شدهاند. آنها با استفاده از تحلیل رگرسیون حداقل مربعات به این نتیجه رسیدهاند که محیطهای قبل از بلوغ و اوایل بلوغ تأثیر معنادار تقریباً یکسانی روی شاخص مدارای اجتماعی دارند. یعنی آندسته از افرادی که در دوران قبل از بلوغ و اوایل بلوغ در محیطهای مداراجویانه پرورش یافتهاند، مداراجوتر هستند.
در پژوهشی دیگر با عنوان «تحلیل چند سطحی انزوای اجتماعی» چلبی و امیرکافی (1385) به بررسی علل و پیامدهای انزوای اجتماعی پرداختهاند. آنها در بخشی از کار خود به بررسی پیامدهای انزوای اجتماعی پرداختهاند و مدارای اجتماعی را به عنوان یکی از این پیامدها درنظر گرفتهاند. فرضیه آنها در این رابطه بدین شکل است که: هر چقدر سطح روابط اجتماعی کمتر باشد، مدارای اجتماعی کمتر میشود. آنها برای بررسی این موضوع از روش پیمایشی استفاده کردهاند و با استفاده از یک نمونه 734 نفری از شهروندان 20 تا 70 ساله در دو شهر کرمان و تهران به مطالعه انزوای اجتماعی پرداختهاند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که مدارای اجتماعی با گسترش شبکهها و تعاملات اجتماعی افزایش مییابد و با تضعیف آنها کاهش مییابد. یعنی پیوستن به انجمنهای داوطلبانه که در آنها شرح مسائل، ابراز عقیده و پیشنهادها، تصمیمگیریها، و انتخاب بر مبنای اصل مجابسازی صورت میگیرد، مدارای اجتماعی را تقویت میکند.
جدول شماره (1): مقایسه متغیرهای سرمایه اجتماعی، مدارا و نوع رابطه بین آنها در کارهای انجام شده
|
متغیرهای سرمایه اجتماعی(متغیر مستقل) |
متغیرهای مدارا (متغیر وابسته) |
نوع رابطه |
سیگلر و ژوسلین 2002 |
عضویت در گروه های داوطلبانه |
مدارای سیاسی |
مستقیم |
آیکدا 2002 |
عضویت در انجمن های داوطلبانه و اعتماد نهادی |
مدارا |
معکوس |
نِسی داینین 2001 |
مشارکت سیاسی |
مدارای سیاسی |
مستقیم |
چلبی و امیرکافی 1385 |
انجمن های داوطلبانه و تعاملات اجتماعی |
مدارای اجتماعی |
مستقیم |
در جمعبندی پیشینه تجربی پژوهش میتوان کارهای انجام شده در این زمینه را به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول کارهائی را شامل میشود که رابطه بین سرمایه اجتماعی و مدارا را تأئید نمیکنند، مثل کار آیکدا (2002)، البته قابل ذکر است که تعداد این کارها بسیار نادر میباشد. دسته دوم تحقیقاتی را شامل میشود که معتقدند بین ابعاد سرمایه اجتماعی و مدارا رابطهای مثبت وجود دارد. از این دسته میتوان به کارهای چلبی و امیرکافی (1385)، سیگلر و ژوسلین (2002) و نِسی داینین (2001) اشاره کرد. به عبارت دیگر، سرمایه اجتماعی به افراد و انجمن ها کمک می کند تا با گروههای دیگر «غریبهها» در جامعه ارتباط برقرار کنند. این تعاملات وسیعتر امکان آشنائی افراد با هویتها، فرهنگها، سبکهای زندگی و اندیشههای متفاوت را فراهم میآورد و امکان بروز رفتار مداراجویانه را برای آنها فراهم میآورد.
نکته دیگری که در پیشینه تحقیق جالب توجه است این است که هر کدام از کارهای فوق ابعادی را برای مدارا در نظر گرفتهاند که مفهوم مدارا را به طور کامل پوشش نمیدهد. در واقع تقسیمبندیهای مورد استفاده آنها ناقص بوده و از عهده مفهوم مذکور به خوبی برنیامده است. در همین راستا لازم است که در تحقیق حاضر برای پر کردن خلأ موجود، از تقسیمبندی سه بعدی وگت استفاده گردد که میتواند بر مشکل موجود فایق آید؛ این تقسیمبندی بدین شکل می باشد: مدارای اجتماعی (که شامل مدارای دینی، مذهبی، قومی، ملیتی و مدارای اجتماعی عمومی)، مدارای سیاسی (شامل: مدارا نسبت به فمنیستها، ژورنالیستها، نویسندگان و تهیهکنندگان منتقد، و مدارای سیاسی عمومی) و مدارای اخلاقی و رفتاری (شامل: مدارا نسبت به الگوهای روابط جنسی، مجرمان و سبکهای پوشش و رفتار). در رابطه با سرمایه اجتماعی هم باید ذکر کنیم که هر کدام از تحقیقات انجام شده، تنها برخی از ابعاد آن را در ارتباط با مدارا مورد سنجش قرار دادهاند، بدین معنی که کمبود یک مفهومپردازی کامل از سرمایه اجتماعی در کارهای قبلی احساس میشود. برای رفع این کمبود نیز از نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام استفاده شده است که دو بعد را برای سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند: شبکههای اجتماعی، هنجارهای موجود در این شبکهها.
3- مبانی نظری تحقیق:
نظریات سرمایه اجتماعی، روابط و تعاملات اجتماعی را شاخصترین مؤلفه سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند. به رغم تفاوتهای ساختاری و محتوایی، آنچه به مثابه شیرازهای محکم، این رویکردهای متفاوت را تحت عنوان نظریههای سرمایه اجتماعی جمع مینماید موضوع تعاملات و روابط اجتماعی افراد در درون شبکههاست.
در این قسمت به دلیل محدودیت فضایی از توضیح درباره سرمایه اجتماعی خودداری شده و تنها با ارئه جدولی (جدول شماره 2)، خلاصهای ساده از طرح مفهومی اصلی سرمایه اجتماعی بیان شده و در آن مباحث صاحبنظران این حوزه با یکدیگر از جهت تعریف، اهداف و سطح تحلیل سرمایه اجتماعی و در نهایت بازدهی سرمایه، مقایسه شده و جهتگیری فردی یا جمعی آنان نسبت به سرمایه اجتماعی مشخص گردیده است.
جدول شماره (2): تعاریف، اهداف، تحلیل و منافع حاصل از سرمایه اجتماعی
نظریه پرداز |
تعریف |
اهداف |
سطح تحلیل |
بازدهی سرمایه |
نن لین، بری ولمن و گرانووتر |
دسترسی و استفاده از منابع نهفته در شبکه های اجتماعی |
تأمین منابع نهفته در روابط حفظ منایع موجود |
افراد در شبکه ها و ساختارهای اجتماعی |
خصوصی (فردی) |
پاتنام و فوکویاما |
هنجارهای اعتماد و همیاری و شبکه ها که همکاری برای منافع متقابل را تسهیل می نماید |
تأمین دموکراسی و هنجارهای مدنی (مدارا) و توسعه اقتصادی |
مناطق و اجتماعات و گروه ها در زمینه های ملی و بین المللی |
عمومی (جمعی) |
بوردیو |
منابعی که دسترسی به کالاهای گروهی را فراهم می سازد |
تأمین سرمایه اقتصادی |
افراد در رقابت های طبقاتی |
خصوصی (فردی و گروهی) |
کلمن |
جنبه هایی از ساختار اجتماعی که کنش های هدفمند کنشگران را تسهیل می نماید |
تأمین سرمایه انسانی |
افراد در زمینه های خانوادگی و اجتماع |
خصوصی و عمومی (فردی و جمعی) |
هالپرن |
هر نوع ساختار اجتماعی را که همکاری و اعتماد بین افراد را تسهیل کند، می توان سرمایه اجتماعی تلقی نمود |
عملکرد اقتصادی، بهداشت، جرم، آموزش و پرورش و دولت |
خُرد(پیوند های نزدیک با خانواده و دوستان)، میانه(اجتماعات وسازمان های انجمنی)، کلان (دولت و پیوند های سطح ملی) |
خصوصی(فردی)، عمومی (انجمنی)، اجتماعی(ملی) |
1-3- چارچوب نظری: نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام
با توجه به گردشی که در نظریههای جامعهشناسی به نفع نظریههای نرم صورت گرفته است، سرمایه اجتماعی و مولفههای آن به شدت مورد توجه کارشناسان مسایل اجتماعی قرار گرفته است. سلطه فعلی این مفهوم از آن رابرت پاتنام میباشد که چارچوب نظری این تحقیق نیز از این نظریه بهرهمند گردیده است. «پاتنام در ابتدا نظریه سرمایه اجتماعیاش را در کتاب «دموکراسی و سنتهای مدنی» منتشر کرد، و در آن به مقایسه سنتهای مدنی در ایالتهای ایتالیا پرداخت» (تولینی، 2005: 4). وی در زمینه رابطه سرمایه اجتماعی با دموکراسی، علاوه بر تأثیرات بیرونی(تأثیر بر کارآمدی حکومتها) بر تأثیرات درونی سرمایه اجتماعی نیز تأکید داشته و آن را عامل شکلگیری ویژگیهای نگرشی و رفتاری معطوف به اجتماع در افراد میداند: به طور درونی، انجمنها و شبکههای کمتر رسمی مشارکتهای مدنی، عادات همکاری، روحیه جمعی و مهارتهای عملی لازم برای شرکت در زندگی جمعی را به اعضای خود القا میکنند. آنها همچنان که عادات دموکراتیک را القا مینمایند، فرصتی برای یادگیری سجایای مدنی از قبیل مدارا هستند (پاتنام، 2000: 338-339). در واقع وی در این تحقیق به این نتیجه رسیده است که ارتباطی قوی بین عملکرد نهادی و جامعه مدنی وجود دارد. همچنین وی نشان داده است که با توسعه نهادهای دموکراتیک جدید بعد از سال 1970، فاصلههای ایدئولوژیک بین احزاب افراطی کاهش یافته است و تساهل و مدارا در سراسر ردههای حزبی شکوفا شده است (پاتنام، 1380).
پاتنام سرمایه اجتماعی را در آثار متعدد خود با سه مؤلفه، به عنوان ویژگی سازمان اجتماعی تعریف مینماید که عبارتند از:
الف) شبکهها: پاتنام، مانند دیگر نظریهپردازان سرمایه اجتماعی،روابط اجتماعی افراد و تعاملات آنان با یکدیگر را بنیادیترین جزء سرمایه اجتماعی معرفی میکند و شبکهها را به عنوان خاستگاه دو مؤلفهی دیگر سرمایه اجتماعی یعنی هنجارهای اعتماد و همیاری مطرح میسازد (پاتنام و گاس،2002: 6). او با تفکیک شبکههای افقی[10] یا «مساوات طلب» از شبکههای عمودی[11] یا «انحصار طلب»، نوع دوم را فاقد توان بر قراری اعتماد و هنجارهای همیاری معرفی مینماید: شبکههای عمودی که عاملان را به روابط و وابستگیهای سلسلهمراتبی متصل میکند از ایجاد اعتماد به خاطر این واقعیت که همکاری اغلب به شکل یک خطر تصور میشود، ممانعت میکند. از نظر او شبکههای افقی از قبیل آنهایی که در انجمنهای داوطلبانه ایجاد میشوند، برای تولید همکاری، اعتماد و مدارا مناسبتر هستند، چون به مشارکتکنندهگان اجازه تعامل در شرایط برابر و مبادله اطلاعات به شیوهای آزاد را میدهد و برای افراد فرصت درگیر شدن در چارچوب گستردهتری از گروهها را فراهم میآورد (خوشفر، 1387).
ب) هنجارهای همیاری: پاتنام نوع خاصی از هنجارهای همیاری را مولدترین جزء سرمایه اجتماعی میداند و حتی آن را ملاک سرمایه اجتماعی مینامد: «ملاک سرمایه اجتماعی اصل همیاری تعمیمیافته است. من اکنون این کار را برای شما انجام میدهم بیآنکه چیزی فوراً در مقابل انتظار داشته باشم، و شاید حتی بی آنکه شما را بشناسم، با این اطمینان که در طول راه شما یا دیگری لطف مرا پاسخ خواهید داد» (پاتنام،2000: 134).
ج) اعتماد: یکی دیگر از مؤلفههای سرمایه اجتماعی در نظر پاتنام اعتماد است. اعتماد از عناصر ضروری برای تقویت همکاری و مدارا بوده و حاصل پیشبینیپذیری رفتار دیگران است که در یک جامعه کوچک از طریق آشنایی نزدیکان با دیگران حاصل میشود؛ اما در جوامع بزرگتر و پیچیدهتر یک اعتماد غیرشخصیتر یا شکل غیر مستقیمی از اعتماد ضرورت مییابد که توسعه مدارا را روانتر میگرداند (پاتنام، 2000).
نکته مهم در کار پاتنام این است که شبکههای مشغولیت مدنی، جزءِ ضروری دموکراسی و موفقیت نهادی مناطق شمالی میباشند. شبکههای مدنی عملکرد نهادی و نتایج سیاسی را نه تنها از طریق دربر گرفتن ارزشهای همکاری، همیاری و اعتماد بلکه همچنین از طریق آموزش مهارتهای مدنی از قبیل مدارا، مذاکره و سازگاری که برای مشارکت سیاسی لازم هستند، تحت تأثیر قرار میدهد (ویلالبا، 2007: 13).
پاتنام تمایزی را بین سرمایه اجتماعی «درونگروهی[12]» و «بینگروهی[13]» قائل بود. سرمایه اجتماعی درونگروهی به شبکههای همگن اشاره دارد؛ مثل آن شبکههایی که از چرخههای آشنایان شخصی ما به وجود میآیند، «این انجمنها با تأکید بر انسجام درونی به حذف غریبهها میپردازند» (تاجبخش، 1385: 33). بدین معنی که سرمایه اجتماعی درونگروهی، هویتهای انحصاری را تقویت کرده و باعث حفظ همگنی میشود. این گروههای همگن افراد را تبدیل به کسانی میکند که زمینه و نقطهنظرات مشابهی دارند و پیشفرض آنها را در خصوص افرادی که خارج از گروه آنها قرار گرفتهاند، تقویت میکند. بدین ترتیب بیشتر از اینکه با دیگران مدارا کنند، نظر دیگران را اشتباه تصور میکنند و آن را تهدیدی برای موجودیت خود مییابند (سیگلر و ژوسلین، 2002: 10). در مقابل، سرمایه اجتماعی بینگروهی، شبکههایی را توصیف میکند که ما را به افراد خارج از گروه صمیمیمان (یعنی غریبهها) متصل میکند (لئونارد[14]، 2004: 30-929). این نوع از سرمایه اجتماعی آن چیزی است که پاکستون (1999) به عنوان پیوندهای افقی[15] مینامد و زمانی رخ میدهد که اعضای یک گروه با اعضای سایر گروهها برای دسترسی به اطلاعات و دسترسی به حمایت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند (لارسن و همکاران[16]، 2004: 66). این تعاملات وسیعتر امکان آشنائی افراد با هویتها، فرهنگها، سبکهای زندگی و اندیشههای متفاوت را فراهم میآورد و امکان همزیستی مسالمتآمیز را برای آنها ایجاد میکند. بدین معنی که آنها در برخورد منطقی با اینگونه تفاوتها، تفاوت و تنوع را منبعی ارزشمند قلمداد کرده و نسبت به هویت، جهتگیری و رفتارهای متفاوت با مدارا برخورد میکنند. با اینکه هر کدام از این شبکهها برای جامعه مفید هستند، پاتنام در نهایت ادعا میکند که شبکههای بین گروهی برای دموکراسی مفیدتر هستند، چراکه این شبکهها، میانبرهای ارتباطی در جامعه را تشویق میکنند و مدارا، همکاری و انتشار اطلاعات را افزایش میدهند (ویلالبا، 2007: 14؛ فیلد، 1386: 56 و تاجبخش، 1385: 33).
پاتنام در کار برجسته بعدیاش، با عنوان «بولینگ تنها [17]» چندین منفعت سرمایه اجتماعی را شناسایی کرده است که هدف ما در این تحقیق تمرکز روی سومین منفعت میباشد. اول اینکه سرمایه اجتماعی از طریق کمک به هماهنگسازی و همنوایی نسبت به رفتارهای مطلوب، در حل معماهای[18] کنشهای جمعی مثمر ثمر میباشد. دومین منفعت سرمایه اجتماعی این است که سرمایه اجتماعی هزینه تجارت و معامله را کاهش میدهد. اعتماد، به عنوان یکی از جنبههای سرمایه اجتماعی، مذاکرات گروهها و احزاب را بدون نیاز به پول و زمان... تضمین میکند. سوم اینکه سرمایه اجتماعی مردم را نسبت به راههای متعددی که سرنوشت آنها به آن متصل است، آگاهتر میکند؛ راههایی از قبیل همزیستی مسالمتآمیز، کشمکشهای خشونتآمیز و غیره. چنین آگاهیهایی، رفتار و ویژگیهای رفتاری را تشویق میکند که برای سایر افراد جامعه سودمند هستند؛ رفتارهایی ازقبیل مدارا و همدلی. همچنین، رفتارهایی را که برای جامعه مضر هستند را نهی میکند؛ رفتارهایی از قبیل «کنشهای بینظم خشونتآمیز[19]». چهارمین نفع سرمایه اجتماعی این است که جریان اطلاعات را تسهیل میکند. آخرین منفعت سرمایه اجتماعی، توانایی آن در بهتر کردن زندگی افراد از طریق روشهای روانشناسانه و زیستشناسانه میباشد. شواهد موجود حاکی از این است که مردمی که از نظر سرمایه اجتماعی غنی میباشند از عهده جراحات بهتر برمیآیند و با بیماریها به طور موثرتری مبارزه میکنند (ویتام، 2007).
همانگونه که در بالا نشان داده شد، طبق نظر پاتنام در دو کتاب مذکور، مشارکت در انجمنهای داوطلبانه (شبکههای مشغولیت مدنی) از یک طرف از طریق ایجاد فضایی که در آن افراد به مبادله افکار و عقاید خود میپردازند و با یکدیگر به گفتگو مینشینند، باعث افزایش مدارا میگردد و از طرف دیگر، این شبکههای مشغولیت مدنی همانگونه که اُستروم[20] نشان داده است بر اعتماد و همیاری تأثیر میگذارند (نیوتن، 1997: 577)؛ بدین ترتیب که در معرض تعاملات درونگروهیِ چهرهبهچهره قرار گرفتن باعث گسترش هنجارهایی از قبیل اعتماد و همیاری میشود (سیگلر و ژوسلین، 2002: 9 و براون، 2006: 3). اعتماد و همیاری نیز به نوبه خود بر مدارا تأثیر میگذارند (براون، 2006: 4)؛ بدین ترتیب که مردمی که ارتباطات فعال و اعتمادآمیز با یکدیگر دارند- چه فامیلی، چه دوستان یا بازیکنان بولینگ- خصوصیات شخصی مفید به حال جامعه در آنها گسترش مییابد. این افراد مداراجوتر هستند، کمتر بدبین و خودخواه هستند و بیشتر با مشکلات دیگران همدلی دارند (پاتنام، 2000: 288). ویدمالم[21] نیز تأثیر اعتماد بر مدارا را تأیید کرده و نشان داده است که اعتماد، اعتماد تعمیمیافته، اعتماد درونگروهی و اعتماد برونگروهی با مدارا رابطه مثبت دارند (2005). همچنین اُنیکس و بولِن[22] نیز نشان دادهاند که اعتماد تعمیمیافته در سطح فردی متغیر مستقل مهمی برای مدارا میباشد و حضور آن باعث ارتقای مدارا نسبت به دیگران میشود (2000: 33).
4- سوالات تحقیق
- میزان سرمایه اجتماعی در بین دانشجویان کارشناسی و کارشناسیارشد دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامهطباطبایی چقدر است؟
- میزان مدارا در بین دانشجویان کارشناسی و کارشناسیارشد دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامهطباطبایی چقدر است؟
- آیا میزان مدارا در بین دانشجویان مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسیارشد تفاوت معناداری را نشان میدهد؟
- چه رابطهای بین سرمایه اجتماعی و مدارا وجود دارد؟
- بین ابعاد و مولفههای سرمایه اجتماعی با ابعاد و مولفههای مدارا چه نوع رابطهای وجود دارد؟
5- روششناسی
پژوهش حاضر از روش پیمایش[23] و از نوع مقطعی[24] آن بهرهمند گردیده است. از میان تکنیکهای گردآوری اطلاعات از پر کاربردترین آنها یعنی پرسشنامه خوداجرا[25] استفاده شده است. واحد تحلیل دراین پژوهش فرد (دانشجو) میباشد و سطح تحلیل خرد است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه دانشجویان مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسیارشد دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی میباشد که در نیمسال اول سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودهاند. بر اساس اطلاعات گردآوری شده از دانشکدههای مذکور تعداد دانشجویان در مجموع 2786 نفر بوده که از این تعداد، 941 و 1845 نفر به ترتیب در دانشکدههای علوم اجتماعی تهران و علامهطباطبایی مشغول به تحصیل بودهاند.
نمونه، بخشی از جامعه آماری است که معرف کل آن جامعه باشد. در پژوهش حاضر برای بالا بردن دقت نمونهگیری بنا به نظر مشاور آماری از واریانس و انحراف معیار متغیرهای اصلی در مطالعه مقدماتی برای تعیین برآورد حجم نمونه استفاده گردید؛ و تعداد 201 نفر به عنوان نمونه پژوهش تعیین گردید که برای بالا بردن دقت، این تعداد به 220 نفر افزایش یافت. پس از برآورد حجم نمونه، با استفاده از فرمول تقسیم نیمن حجم نمونه برای هر کدام از طبقات موجود در جامعه آماری محاسبه گردیده است؛ بدین معنی که حجم نمونه در دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاههای تهران و علامهطباطبایی به ترتیب 60 و 141 نفر محاسبه گردیده است (مراجعه به فرمول ذیل).
اندیس طبقه تعداد طبقه تعداد اعضای هر طبقه
واریانس صفت مورد بررسی در طبقه h ام.
α = 0.007 ضریب تغییرات مورد نظر برای صفت مورد بررسی تعداد نمونه در هر طبقه
در پژوهش حاضر از روش نمونهگیری طبقهای استفاده گردیده است که با توجه به ویژگیهای جامعه آماری، این روش به صورت چند مرحلهای و متناسب صورت گرفته است. برای انجام نمونهگیری در ابتدا با مراجعه حضوری به دانشکدههای مذکور، آمار دانشجویان بر اساس مقطع تحصیلی و جنسیت تهیه و سهم هر کدام از مقاطع تحصیلی به تفکیک جنسیت محاسبه گردیده است؛ بدین معنی که تعداد 60 نفر در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و تعداد 141 نفر در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به تناسب مقطع و جنسیت آنها در جامعه آماری مورد پرسش واقع شدند.
1-5- اعتبار و پایایی پرسشنامه
در این پژوهش، جهت برآورد اعتبار سوالات پرسشنامه، از اعتبار محتوایی[26] استفاده شده است. اعتبار محتوایی به معنی شناسایی اعتبار شاخصها یا معرفهای پژوهش از طریق مراجعه به داوران میباشد. بدین ترتیب، در پژوهش حاضر پژوهشگران از طریق بررسی ادبیات موضوع و نظر خبرگان این حوزه به این نتیجه رسیدهاند که شاخص گنجانده شده در سوالات پرسشنامه معرف حوزهی معنایی مفاهیم مورد مطالعه هستند.
همچنین، برای حصول اطمینان از پایایی ابزار سنجش، پرسشنامه مورد پیشآزمون قرار گرفت. به این صورت که تعداد 30 نفر (از هر دانشکده 15 نفر) از پاسخگویان پرسشنامه تنظیم شده را تکمیل نمودند. پس از تکمیل، پرسشنامههای مذکور کدگذاری و در نرم افزار SPSS وارد شدند و پایایی آنها به وسیله آلفای کرونباخ ارزیابی گردید. سپس، با توجه به نتایج حاصل از مطالعه مقدماتی، اصلاحات لازم در ابزار سنجش به عمل آمد تا اعتبار و پایایی آن افزایش یابد. جدول زیر حاوی اطلاعات مربوط به پایایی مقیاسهای مورد سنجش میباشد.
جدول شماره 3: ضریب آلفای مقیاسهای تحقیق
نام متغیر |
تعداد گویهها |
ضریب آلفا |
نام متغیر |
تعداد گویهها |
ضریب آلفا |
مدارا با ادیان دیگر |
4 |
79/0 |
مدارا با مجرمان |
3 |
45/0 |
مدارا با اقلیتهای مذهبی |
4 |
61/0 |
مدارای رفتاری |
3 |
74/0 |
مدارای قومی |
4 |
50/0 |
اعتماد بنیادی |
2 |
74/0 |
مدارای ملیتی |
3 |
70/0 |
اعتماد بینشخصی |
8 |
72/0 |
مدارای اجتماعی عمومی |
2 |
45/0 |
اعتماد تعمیمیافته |
3 |
46/0 |
مدارا با فمنیستها |
2 |
82/0 |
اعتماد نهادی |
6 |
85/0 |
مدارا با ژورنالیستها |
3 |
53/0 |
همیاری |
3 |
60/0 |
مدارا با نویسندگان و تهیهکنندگان منتقد |
2 |
69/0 |
شبکههای غیر رسمی خیریه |
4 |
66/0 |
مدارای سیاسی عمومی |
3 |
64/0 |
شبکههای غیر رسمی سیاسی |
5 |
61/0 |
مدارا با دگرخواهان جنسی |
3 |
80/0 |
سرمایه اجتماعی بینگروهیو درونگروهی |
3 |
58/0 |
مدارا با همجنسبازان |
3 |
85/0 |
|
|
|
2-5- تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
1-2-5- مفهوم مدارا
مدارا به معنی احترام گذاشتن، پذیرش و درک غنای فرهنگها، و اشکال و شیوههای انسان بودن میباشد، که به وسیله آگاهی، گشودگی، ارتباط و آزادی اندیشه، وجدان و عقاید پرورش مییابد. مدارا هماهنگی در عین تفاوت است، که تنها یک وظیفه اخلاقی به شمار نمیرود بلکه یک نیاز قانونی و سیاسی میباشد. مدارا، فضیلتی که صلح را امکانپذیر میسازد، به جایگزینی «فرهنگ صلح» به جای «فرهنگ جنگ» کمک میکند (یونسکو، 1995: 2). در ادامه، سه بعد مدارا که از نظریه وگت اقتباس شده است تعریف و به عملیاتی نمودن آنها پرداخته خواهد شد. شایان ذکر است که تمامی شاخصهای ساخته شده بر اساس طیف لیکرت بوده است؛ بدین معنی که از مجموعهای از سوالات بسته که از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف طبقهبندی شدهاند، استفاده شده است.
منظور وگت از مدارای اجتماعی مدارا نسبت به حالتهای مختلف انسان بودن، چه آنهایی که از هنگام تولد همراه با افراد است (مثل رنگ پوست و قومیت) و چه آنهایی که در طول زندگی از طریق فرایند اجتماعیشدن کسب میشوند، میباشد (فِلپس، 2004، کولسِنت، 1997). در این پژوهش برای مدارای اجتماعی چهار مولفه در نظر گرفته شده است که بدین ترتیب میباشند: مدارای دینی، قومیتی، ملیتی و مدارای اجتماعی عمومی. قابل ذکر است که مدارای دینی، خود دارای دو شاخصِ مدارا با پیروان سایر ادیان و مدارا با اقلیتهای مذهبی میباشد که مدارا با مسیحی ها به عنوان نماینده مدارای دینی در نظر گرفته شده است.
مدارای سیاسی در نظر وگت، مدارا نسبت به اَعمال افراد در فضای عمومی یا احترام به آزادیهای مدنی[27] دیگران میباشد (فِلپس، 2004: 26). به عبارت دیگر، مدارای سیاسی، مدارا نسبت به کسانی میباشد که در پی ایجاد خیر عمومی هستند (کولسِنت، 1997). در پژوهش حاضر برای مدارای سیاسی نیز چهار مولفه در نظر گرفته شده است که عبارتند از: مدارا نسبت به فمنیستها، ژورنالیستها، نویسندگان و تهیهکنندهگان منتقد، و مدارای سیاسی عمومی.
مدارای اخلاقی و رفتاری، مدارا نسبت به اعمال کسانی است که به دنبال ایجاد زندگی خوب برای خودشان، خارج از فضای خیر عمومی، میباشند (فِلپس، 2004، کولسِنت، 1997). در این تحقیق برای این نوع از مدارا سه مولفه در نظر گرفته شده است که عبارتند از: مدارا نسبت به الگوهای روابط جنسی، مجرمان و مدارا نسبت به سبکهای پوشش و رفتار. قابل ذکر است که مدارا نسبت به الگوهای روابط جنسی، خود دارای دو شاخصِ مدارا نسبت به دگرخواهی جنسی و همجنسبازی میباشد.
2-2-5- مفهوم سرمایه اجتماعی
منظور پاتنام از سرمایه اجتماعی، وجوه گوناگون سازمان اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههاست که میتواند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارآیی جامعه را بهبود بخشد (1380: 285). در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن نظریه پاتنام، دو بعد شناختی و ساختاری برای سنجش سرمایهاجتماعی در نظر گرفته شده است.
بعد شناختی سرمایه اجتماعی بیانگر جنبه کیفی سرمایه اجتماعی میباشد که به هنجارها، ارزشهای مشترک و اعتماد اشاره دارد و به همین جهت امری ذهنی و نامحسوس است (شارعپور، 1385: 168). در پژوهش حاضر برای این بعد، چهار مولفه در نظر گرفته شده که عبارتند از: اعتماد، همیاری، احساس سودمندی و آگاهی.
بعد ساختاری سرمایه اجتماعی نشانگر جنبه کمی سرمایه اجتماعی است که «ناشی از وجود انجمنها و شبکههای اجتماعی قوی بوده و نسبتاً عینی و قابل مشاهده میباشد» (همان: 167). در واقع، این بخش از سرمایه اجتماعی حکایت از آن دارد که افراد در فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند دارند. قابل ذکر است که این بعد از سرمایه اجتماعی خود شامل دو نوع پیوند میان افراد می شود: مشارکت در شبکههای رسمی و غیر رسمی.
جدول شماره 4: عملیاتی کردن متغیر مستقل و وابسته
مفهوم |
بعد |
مولفه |
شاخص |
مدارا |
مدارای اجتماعی |
مدارای دینی |
مدارا با سایر ادیان (مسیحیها) |
مدارا با اقلیتهای مذهبی |
|||
مدارای قومی |
- |
||
مدارای ملیتی |
- |
||
مدارای اجتماعی عمومی |
- |
||
مدارای سیاسی |
مدارا نسبت به فمنیستها |
- |
|
مدارا با ژورنالیستها |
- |
||
مدارا نسبت به نویسندگان و تهیهکنندهگان منتقد |
- |
||
مدارای سیاسی کلی |
- |
||
مدارای اخلاقی-رفتاری |
مدارا نسبت به الگوهای روابط جنسی |
مدارا با دگرخواهی جنسی |
|
مدارا با همجنسبازها |
|||
مدارا نسبت به مجرمان |
- |
||
مدارا نسبت به سبکهای پوشش و رفتار |
- |
||
سرمایه اجتماعی |
شناختی |
اعتماد |
اعتماد بنیادی |
اعتماد بینشخصی |
|||
اعتماد تعمیمیافته |
|||
اعتماد نهادی |
|||
همیاری |
- |
||
احساس سودمندی |
- |
||
آگاهی |
- |
||
ساختاری |
شبکههای رسمی |
انجمنهای ورزشی |
|
انجمنهای سیاسی |
|||
انجمنهای علمی |
|||
انجمنهای صنفی |
|||
انجمنهای فرهنگی |
|||
انجمنهای اجتماعی |
|||
شبکههای غیر رسمی |
مذهبی |
||
خیریه |
|||
سیاسی |
برای سنجش سرمایه اجتماعی انحصاری و ارتباطی، شاخصی سه گویهای طراحی شده که در یک طرف آن سرمایه اجتماعی درونگروهی (انحصاری) و در طرف دیگر آن سرمایه اجتماعی بینگروهی (ارتباطی) قرار گرفته است. در این مقیاس میزان ارتباط پاسخگوها با دانشجویان و اساتید سایر رشتهها سنجیده شده است. در ساختن این شاخص از کار کریشنا (1385) استفاده شده است.
6- یافتههای توصیفی
1-6- ویژگیهای اجتماعی-جمعیتی پاسخگوها
در این پژوهش 9/70 درصد نمونه مورد بررسی زن و 1/29 درصد مرد بودهاند. همچنین از تعداد کل پاسخگوها 4/74 درصد در مقطع کارشناسی و 6/25 درصد در مقطع کارشناسیارشد مشغول به تحصیل بودهاند. قومیت 7/67، 2/13، 7/12، 9/5 و 5/0 درصد از پاسخگوها به ترتیب فارس، ترک، کرد، لر و ترکمن بوده است. بعلاوه، 89 درصد از پاسخگوها مجرد و فقط 11 درصد از آنها متأهل بودهاند.
2-6- توزیع فراوانی میزان سرمایه اجتماعی پاسخگویان کارشناسی و کارشناسیارشد دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامهطباطبایی
توزیع سرمایه اجتماعی پاسخگوها برحسب دانشکده و مقطع تحصیلی، که از ترکیب سه بعد هنجاری، ساختاری و منابع آن به دست آمده است در جدول شماره (5) قابل ملاحظه میباشد. دادههای این جدول حاکی از آن است که اکثر پاسخگویانی که در دانشگاه تهران (3/55 درصد آنها) و علامهطباطبایی (3/44 درصد آنها) مشغول به تحصیل میباشند از سطح متوسطی از سرمایه اجتماعی برخوردارند. همچنین ارقام جدول مذکور نشان میدهد که به ترتیب 3/17 و 2/29 درصد از پاسخگویان کارشناسی و کارشناسیارشد دانشگاه تهران، میزان سرمایه اجتماعی زیاد و بسیار زیاد را گزارش کردهاند؛ بدین معنی که دانشجویان کارشناسیارشد به نسبت مقطع کارشناسی سرمایه اجتماعی بیشتری را دارا میباشند.
جدول شماره (5): توزیع فراوانی میزان سرمایه اجتماعی پاسخگوها بر اساس مقطع تحصیلی و دانشکده
میزانسرمایهاجتاعی دانشکده و مقطع تحصیلی |
خیلی زیاد |
زیاد |
تا حدودی |
کم |
خیلی کم |
||||||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
||
دانشگاه تهران |
کارشناسی |
0 |
0/0 |
9 |
3/17 |
28 |
8/53 |
14 |
9/26 |
1 |
9/1 |
کارشناسیارشد |
3 |
5/12 |
4 |
7/16 |
14 |
3/58 |
3 |
5/12 |
0 |
0/0 |
|
جمع کل |
3 |
9/3 |
13 |
1/17 |
42 |
3/55 |
17 |
4/22 |
1 |
3/1 |
|
دانشگاه علامه طباطبایی |
کارشناسی |
4 |
0/4 |
20 |
2/20 |
42 |
4/42 |
31 |
3/31 |
2 |
0/2 |
کارشناسیارشد |
1 |
1/3 |
6 |
8/18 |
16 |
0/50 |
8 |
0/25 |
1 |
1/3 |
|
جمع کل |
5 |
8/3 |
26 |
8/19 |
58 |
3/44 |
39 |
8/29 |
3 |
3/2 |
در مورد دانشگاه علامهطباطبایی، یافتههای این جدول بیانگر آن است که به ترتیب 3/33 و 1/28 درصد از پاسخگویان مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسیارشد میزان کم و بسیار کمی از سرمایه اجتماعی را نشان دادهاند؛ بدین معنی که سطح پایین سرمایه اجتماعی در دانشجویان مقطع کارشناسی گستردهتر میباشد. این یافته در حالی است که میزان نما[28] در دانشجویان کارشناسی (4/42 درصد) به نسبت مقطع کارشناسیارشد (0/50 درصد) پایینتر است.
3-6- توزیع فراوانی میزان مدارای پاسخگویان کارشناسی و کارشناسیارشد دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامهطباطبایی
توزیع مدارای پاسخگوها بر حسب دانشکده محل تحصیل و مقطع تحصیلی، که از ترکیب سه بعد مدارای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی-رفتاری حاصل شده است در جدول شماره (6) ترسیم شده است. یافتههای جدول مذکور در وهله نخست نشاندهنده آن است که دو پنجم (40 درصد) دانشجویان دانشگاه تهران میزان زیاد و بسیار زیاد مدارا را نشان دادهاند، در حالی که همین میزان برای همتایانی که در دانشگاه علامهطباطبایی تحصیل میکنند حدود یک سوم (4/34 درصد) میباشد. در درجه دوم ارقام این جدول بیانگر آن است که میزان مدارای دانشجویان کارشناسی و کارشناسیارشد دانشگاه تهران به ترتیب در سطح متوسط و بالایی بوده است؛ بدین معنی که بیش از نیمی (1/59 درصد) از دانشجویان کارشناسیارشد و حدود یک سوم (1/32 درصد) پاسخگویان مقطع کارشناسی از سطح زیاد و بسیار زیادی از مدارا برخوردار بودهاند. بیشترین فراوانی (نما) مدارا در بین مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسیارشد در دانشگاه تهران به ترتیب متعلق به سطوح متوسط (8/35 درصد) و زیاد (9/40 درصد) مدارا بوده است.
جدول شماره (6): توزیع فراوانی میزان مدارای پاسخگوها بر اساس مقطع تحصیلی و دانشکده
میزان مدارا دانشکده و مقطع تحصیلی |
خیلی زیاد |
زیاد |
تا حدودی |
کم |
خیلی کم |
||||||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
||
دانشگاه تهران |
کارشناسی |
2 |
8/3 |
15 |
3/28 |
19 |
8/35 |
12 |
6/22 |
5 |
4/9 |
کارشناسیارشد |
4 |
2/18 |
9 |
9/40 |
6 |
3/27 |
1 |
5/4 |
2 |
1/9 |
|
جمع کل |
6 |
0/8 |
24 |
0/32 |
25 |
3/33 |
13 |
3/17 |
7 |
3/9 |
|
دانشگاه علامه طباطبایی |
کارشناسی |
7 |
9/6 |
22 |
8/21 |
32 |
7/31 |
35 |
7/34 |
5 |
0/5 |
کارشناسیارشد |
8 |
7/26 |
8 |
7/26 |
8 |
7/26 |
6 |
0/20 |
0 |
0/0 |
|
جمع کل |
15 |
5/11 |
30 |
9/22 |
40 |
5/30 |
41 |
3/31 |
5 |
8/3 |
در مورد دانشگاه علامهطباطبایی، یافتههای جدول مذکور حاکی از آن است که به ترتیب 7/28 و 4/53 درصد از پاسخگویان مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسیارشد از سطح بالا و بسیار بالای مدارا برخوردار بودهاند. بیشترین فراوانی (نما) مدارا در بین مقطع تحصیلی کارشناسی این دانشگاه متعلق به سطح پایین (7/34 درصد) مدارا بوده است، در حالی که همین آماره برای همتایانی که در مقطع کارشناسیارشد تحصیل میکنند متعلق به سه سطح خیلی زیاد، زیاد و متوسط میباشد. به طور کلی یافتههای جدول مذکور بیانگر آن است که میزان مدارا در بین دانشجویان دانشگاه تهران و مقطع تحصیلی کارشناسیارشد به نسب همتایانشان در دانشگاه علامهطباطبایی و مقطع کارشناسی بیشتر بوده است.
4-6- توزیع فراوانی میزان انواع سهگانه مدارا در بین پاسخگوها
در این مطالعه، مدارا دارای سه بعدِ اجتماعی، سیاسی و اخلاقی-رفتاری می باشد. مدارای اجتماعی از یک طبقهبندی پنجگانه و هر کدام از انواع مدارای سیاسی و اخلاقی رفتاری از یک طبقهبندی چهارگانه برخوردار میباشند. تمامی ابعاد مدارا از سنجش مدارای پاسخگوها، در یک طیف پنج قسمتی (طیف لیکرت) به دست آمده است. توزیع فراوانی ابعاد سهگانه مدارا و مولفه و شاخصهای آنها به شرح جدول شماره (7) میباشد.
دادههای این جدول در وهله نخست، حکایت از آن دارد که میزان مدارای اجتماعی کل در سطح نسبتاً بالایی قرار دارد و در وهله دوم نیز نشاندهنده آن است که از میان انواع پنجگانه این نوع از مدارا، مدارای اجتماعی عمومی، مدارا با مسیحیها، مدارای ملیتی، قومیتی و مذهبی به ترتیب بیشترین میزان را دارا بودهاند. بالا بودن مدارای اجتماعی عمومی حکایت از آن دارد که متفاوت بودن افراد، مسأله چندانی برای دانشجویان در برقراری رابطه محسوب نمیگردد. دلیل این امر ممکن این باشد که در محیط اجتماعی ما، به خصوص دانشگاهها، افراد متفاوت با آداب و رسوم گوناگون به صورت مسالمتآمیز زندگی میکنند.
در مرتبه بعدی، مدارای دینی (با مسیحیها) نیز در سطح بالایی قرار دارد به طوری که فقط 4 درصد از پاسخگوها از مدارای دینی اندک و بسیار اندک برخوردار بودهاند. وضعیت مدارای ملیتی نیز حاکی از مدارای نسبتاً زیاد میباشد به این ترتیب که مدارای 6/62 درصد از آنها در سطح بسیار زیاد و زیاد قرار گرفته است. با توجه به پیشینه تاریخی کشور که گروههای متجاوز (مثل مغولها) را به درون خود کشیده و خوی تجاوزگری آنها را مهار کرده است میتوان انتظار داشت که مدارای دینی و ملیتی در بین افراد چنین جامعهای قوی باشد. همچنین، پذیرش افرادی که هویت قومی و مذهبی متفاوتی دارند و مدارا با آنها تا حدی کمتر از سایر انواع مدارای اجتماعی میباشد، ممکن است به دلیل آن باشد که تعاملات بین قومی و بین مذهبی در جامعه ایران در سطح پایینی بوده و عدم رابطه گسترده مانع از شناخت صحیح نسبت به یکدیگر شده است.
جدول شماره (7): توزیع فراوانی میزان ابعاد سهگانه مدارای پاسخگوها
میزان مدارا مدارای اجتماعی |
خیلی زیاد |
زیاد |
تا حدودی |
کم |
خیلی کم |
میانگین از (5) |
|||||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
||
مدارا با مسیحیها |
108 |
4/48 |
71 |
8/31 |
35 |
7/15 |
8 |
6/3 |
1 |
4/0 |
24/4 |
مدارا با اقلیتهای مذهبی |
38 |
1/17 |
73 |
9/32 |
68 |
6/30 |
39 |
6/17 |
4 |
8/1 |
45/3 |
مدارای قومی |
33 |
9/14 |
85 |
5/38 |
76 |
4/34 |
22 |
0/10 |
5 |
3/2 |
53/3 |
مدارای ملیتی |
70 |
0/32 |
67 |
6/30 |
54 |
7/24 |
19 |
7/8 |
9 |
1/4 |
77/3 |
مدارای عمومی |
124 |
9/55 |
72 |
4/32 |
23 |
4/10 |
3 |
4/1 |
- |
- |
42/4 |
مدارای اجتماعی کل |
47 |
8/21 |
101 |
8/46 |
60 |
8/27 |
8 |
7/3 |
- |
- |
86/3 |
مولفههای مدارای سیاسی |
|||||||||||
مدارا با فمنیستها |
114 |
7/50 |
75 |
3/33 |
21 |
3/9 |
9 |
0/4 |
6 |
7/2 |
25/4 |
مدارا با ژورنالیستها |
106 |
1/47 |
91 |
4/40 |
24 |
7/10 |
4 |
8/1 |
- |
- |
33/4 |
مدارا نسبت به نویسندگان و تهیه کنندهگان منتقد |
123 |
9/54 |
62 |
7/27 |
28 |
5/12 |
10 |
5/4 |
1 |
4/0 |
32/4 |
مدارای سیاسی عمومی |
130 |
0/58 |
71 |
7/31 |
21 |
4/9 |
2 |
9/0 |
- |
- |
47/4 |
مدارای سیاسی کل |
138 |
7/62 |
69 |
4/31 |
12 |
5/5 |
1 |
5/0 |
- |
- |
56/4 |
مولفهها و شاخصهای مدارای اخلاقی-رفتاری |
|||||||||||
مدارا با دگرخواهی جنسی |
36 |
0/16 |
27 |
0/12 |
47 |
9/20 |
63 |
0/28 |
52 |
1/23 |
70/2 |
مدارا با همجنس بازها |
36 |
4/16 |
58 |
5/26 |
78 |
6/35 |
21 |
6/9 |
26 |
9/11 |
26/3 |
مدارا با مجرمان |
74 |
5/33 |
79 |
7/35 |
61 |
6/27 |
6 |
7/2 |
1 |
5/0 |
99/3 |
مدارا با سبکهای پوشش و رفتار |
20 |
1/9 |
16 |
3/7 |
76 |
5/34 |
60 |
3/27 |
48 |
8/21 |
54/2 |
مدارای اخلاقی-رفتاری کل |
16 |
3/7 |
54 |
8/24 |
93 |
7/42 |
51 |
4/23 |
4 |
8/1 |
12/3 |
در رابطه با مدارای سیاسی و مولفههای آن، ارقام جدول مذکور به طور کلی حاکی از آن است که مدارای سیاسی در سطح بسیار بالایی میباشد، به طوری که مدارای سیاسی کلی اکثریت مطلق (1/94 درصد) پاسخگوها در سطح بالا و بسیار بالا بوده است. از میان ابعاد چهارگانهی مدارای مذکور، مدارای سیاسی عمومی، مدارا با ژورنالیستها، نویسندهها و تهیهکنندهگان منتقد، و فمنیستها به ترتیب بیشترین میزان را دارا بودهاند. بالا بودن سطح مدارای سیاسی عمومی نشاندهنده آن است که مدارا در سطوح مختلف اندیشگی در سطح خرد موجود میباشد، در صورتی که در سطح کلان، نمونههای بسیاری از عدم مدارای سیاسی در سطح جامعه مشاهده میشود. این امر، پارادوکس موجود میان مدارای سیاسی در سطح خرد و کلان را نشان میدهد. در کل مقیاسهای مدارای سیاسی بیانگر این هستند که مدارا در سطح بسیار بالایی میباشد؛ مدارایی که لازمه شهروندی و دموکراسی میباشد.
در مورد مدارای اخلاقی-رفتاری دادههای جدول فوق در وهله نخست نشاندهنده آن است که مدارای اخلاقی-رفتاری پاسخگوها در سطح متوسطی میباشد، به گونهای که مدارای حدود یک سوم (1/32 درصد) از پاسخگوها در سطح بالا و بسیار بالا و حدود یک چهارم (9/24 درصد) آنها پائین و بسیار پایین بوده است. در وهله دوم، ارقام جدول مذکور حاکی از آن است که از میان ابعاد چهارگانه مدارای اخلاقی-رفتاری، مدارا با مجرمان، همجنسبازها، دگرخواهان جنسی و سبکهای پوشش و رفتار به ترتیب بالاترین میزان را دارا بودهاند.
بالا بودن مدارا با مجرمان حاکی از آن است که بیش از دو سوم (2/69 درصد) پاسخگوها، مجرمان را محصول شرایط بد اجتماعی-اقتصادی میدانندکه در برخورد با آنها باید به فکر اصلاح آنها بود و از برخوردهای خشن و غیر انسانی با آنها خودداری کرد. مدارا با همجنسبازها در مرتبه بعدی قرار گرفته است. این امر بدان معنی است که هویت جنسی مسأله چندانی برای دانشجویان در برقراری رابطه محسوب نمیگردد.
مدارا نسبت به دگرخواهی جنسی، با تفاوتی قابل توجه، بعد از مدارا نسبت به همجنسبازها قرار دارد. بدین ترتیب که بیش از نیمی (1/51 درصد) از پاسخگوها از سطح مدارای اندک و بسیار اندک نسبت به دگرخواهان جنسی بهرهمند هستند. دلیل این امر، یعنی پایین بودن مدارا نسبت به دگرخواهی جنسی، ممکن است تعهداتی باشد که در جامعه ما نسبت به روابط دختر و پسر قبل از ازدواج و زن ومرد بعد از ازدواج وجود دارد. در واقع، جامعه ما که هنوز بسیاری از عناصر سنتی را حفظ نموده، خانواده را نهادی مقدس میداند که نباید از اصول و ارزشهای آن تخطی نمود.
مدارا نسبت به سبکهای پوشش و رفتار که از سایر انواع مدارا از سطح پایینتری برخوردار است حاکی از آن است که تقریباً نیمی (1/49 درصد) از پاسخگوها با توجه به نوع پوشش و رفتار سایرین با آنها رابطه برقرار میکنند. پایین بودن مدارا نسبت به سبکهای پوشش و رفتار و در مقابل بالاتر بودن مدارا نسبت به همجنسبازها تا حدی ناشی از این امر است که حفظ ظاهر در روابط اجتماعی، در جامعهای که بین سنت و مدرنیسم معلق مانده است، هنوز امری مهم تلقی میشود.
5-6- توزیع فراوانی میزان انواع اعتماد پاسخگوها
جدول شماره (8) توزیع فراوانی میزان اعتماد را در بین پاسخگوها نشان میدهد. ارقام این جدول نشاندهنده آن است که از میان ابعاد چهارگانه اعتماد: اعتماد بینشخصی، بنیادی، نهادی و تعمیمیافته به ترتیب بیشترین میزان را دارا بودهاند. قابل ذکر است که میزان ابعاد چهارگانه اعتماد، همانند سایر شاخصها، از بررسی اعتماد پاسخگوها، در یک طیف پنج قسمتی (طیف لیکرت) سنجیده شده است.
جدول شماره (8): توزیع فراوانی میزان انواع اعتماد در بین پاسخگوها
میزان انواع اعتماد |
خیلی زیاد |
زیاد |
تا حدودی |
کم |
خیلی کم |
میانگین از (5) |
|||||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
||
اعتماد بنیادی |
21 |
5/9 |
100 |
0/45 |
36 |
2/16 |
43 |
4/19 |
22 |
9/9 |
24/3 |
اعتماد بینشخصی |
22 |
0/10 |
103 |
6/46 |
83 |
6/37 |
12 |
4/5 |
1 |
5/0 |
60/3 |
اعتماد تعمیمیافته |
- |
- |
9 |
1/4 |
96 |
6/43 |
87 |
5/39 |
28 |
12.7 |
39/2 |
اعتماد نهادی |
5 |
2/2 |
39 |
3/17 |
93 |
2/41 |
68 |
1/30 |
21 |
3/9 |
73/2 |
اعتماد کلی |
- |
- |
54 |
9/24 |
128 |
0/59 |
34 |
7/15 |
1 |
5/0 |
08/3 |
میزان اعتماد نهادی که از سنجش اعتماد مردم نسبت به نهادهای دولتی به دست آمده است، حکایت از آن دارد که میزان اعتماد نهادی بیش از یک سوم (4/39 درصد) پاسخگوها کم و بسیار کم و حدود یک چهارم (5/19 درصد) آنها زیاد و بسیار زیاد میباشد. پایین بودن نسبی میزان اعتماد نهادی گواه آن است که ادارات و نهادها، که جزء پیکره مدنی جامعه محسوب میشوند، نقش خود را به درستی ایفا نمیکنند.
7- یافتههای تحلیلی
1-7- آزمون تفاوت میانگین مدارای کل برحسب مقطع تحصیلی و دانشکده
تفاوت میانگین مدارای کل برحسب مقطع تحصیلی و دانشکده، که از ترکیب سه بعد مدارای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی-رفتاری تهیه شده، در جدول شماره (9) ترسیم شده است. یافتههای این جدول بیانگر آن است که میانگین میزان مدارا برای دانشجویان مقطع کارشناسی 19/140 و برای همتایان دوره کارشناسیارشد 27/152 بوده است. آزمون t نشاندهنده آن است تفاوت مشاهدهشده بین دو مقطع تحصیلی مذکور به لحاظ آماری معنادار میباشد. بدین معنی که با افزایش سطح تحصیلات میزان مدارا نیز افزایش مییابد.
جدول شماره (9): مقایسه میزان مدارای کلی پاسخگوها برحسب مقطع تحصیلی
متغیر |
طبقات پاسخها |
میانگین |
انحراف معیار |
t |
df |
sig |
مدارای کل |
کارشناسی |
19/140 |
76/19 |
73/3- |
86 |
000/0 |
کارشناسیارشد |
27/152 |
31/20 |
||||
دانشگاه تهران |
43/144 |
63/19 |
64/0 |
163 |
52/0 |
|
دانشگاه علامهطباطبایی |
56/142 |
08/21 |
بعلاوه، دادههای جدول مذکور حاکی از آن است که میانگین مدارای کل برای دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران 43/144 و برای همتایان آنها در دانشگاه علامهطباطبایی 56/142 بوده است. آزمون آماری نشان داد که تفاوت مشاهدهشده بین دو دانشکده مذکور به لحاظ مدارای کل از نظر آماری معنادار نبوده است. در ادامه به بررسی رابطه بین مولفهها و شاخصهای سرمایه اجتماعی با مدارا پرداخته میشود
2-7- آزمون ضریب همبستگی بین انواع اعتماد با مدارا
رابطه بین انواع اعتماد و ابعاد سهگانه مدارا در جدول شماره (10) ترسیم شده است. دادههای این جدول حاکی از آن است اعتماد نهادی با هر سه بعد مدارا رابطهای منفی و معنادار را در سطح متوسط نشان داده است. بدین معنی که هر چه میزان اعتماد نهادی در بین پاسخگوها بیشتر باشد میزان مدارا در بین آنها در سطح پایینتری قرار خواهد داشت. رابطه منفی بین اعتماد نهادی و مدارا به این دلیل میباشد که میزان اعتماد نهادی (که از سنجش اعتماد پاسخگوها نسبت به ادارات و نهادهای دولتی به دست آمده است) پاسخگوها به منزله اعتماد به دستگاههای اداری دولت، و یا حتی ایدئولوژی حاکم، نیز میباشد و از آنجا که سیاستهای دولت در جهت برآورده کردن حقوق مدنی «دگراندیشان» و «دگرباشان» نمیباشد، طبیعی است که افرادی که از میزان بالایی از این نوع اعتماد برخوردارند (یا اعتمادشان به دولت در سطح بالایی میباشد) نسبت به دیگران متفاوت مدارا پیشه نکنند. از میان ابعاد سهگانه مدارا، اعتماد تعمیم یافته تنها با مدارای اجتماعی رابطه معنادار دارد؛ بدین معنی که هر چه میزان اعتماد تعمیمیافته افراد بیشتر باشد میزان این گونه از مدارا نیز در آنها بیشتر خواهد بود.
جدول شماره (10): ضریب همبستگی انواع اعتماد با مدارا و ابعاد آن
انواع اعتماد
متغیر مدارای اجتماعی |
اعتماد بنیادی |
اعتماد بینشخصی |
اعتماد تعمیمیافته |
اعتماد نهادی |
||||
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
|
مدارای اجتماعی |
104/0- |
136/0 |
027/0- |
701/0 |
150/0 |
031/0 |
354/0- |
000/0 |
مدارای سیاسی |
097/0- |
161/0 |
005/0 |
945/0 |
100/0 |
148/0 |
337/0- |
000/0 |
مدارای اخلاقی-رفتاری |
134/0- |
052/0 |
196/0- |
004/0 |
049/0 |
477/0 |
429/0- |
000/0 |
اعتماد بین شخصی نیز تنها با یکی از ابعاد مدارا، یعنی مدارای اخلاقی-رفتاری، رابطه معنادار دارد که شدت این رابطه نسبتاً ضعیف و جهت آن معکوس بوده است؛ یعنی با افزایش میزان اعتماد بین شخصی میزان این نوع از مدارا در بین پاسخ گوها کاهش می یابد. وجود رابطه معکوس با اعتماد بینشخصی یافتهای عجیب میباشد؛ بدین معنی که حضور اعتماد بینشخصی قاعدتاً منجر به تقویت روحیه تعاملی و پرهیز از حالت تدافعی شده و در نتیجه گسترش مدارا را تسهیل مینماید، در حالی که یافتههای این تحقیق موید نظر فوق نمیباشد. بعلاوه، ارقام جدول مذکور حکایت از آن دارد که اعتماد بنیادی با هیچ کدام از ابعاد مدارا رابطه معناداری ندارد.
3-7- آزمون ضریب همبستگی بین همیاری، احساس سودمندی و آگاهی با مدارا
جدول شماره (11) رابطه بین سه مورد از مولفههای بعد شناختی سرمایه اجتماعی، یعنی همیاری، احساس سودمندی و آگاهی، را با مدارا و ابعاد آن نشان میدهد. یافتههای این جدول حاکی از آن است که از میان ابعاد مدارا، همیاری تنها با مدارای اجتماعی رابطه معنادار دارد که شدت آن متوسط و جهت آن مستقیم می باشد. وجود رابطه مثبت معنادار بین همیاری و مدارای اجتماعی حاکی از آن است که کسانی که بیشتر به همسایه و دوستان خود کمک میکنند و از نوعدوستی بیشتری برخوردار میباشند مدارای بیشتری را دارا میباشند.
جدول شماره (11): ضریب همبستگی همیاری، احساس سودمندی و آگاهی با مدارا و ابعاد آن
متغیر مستقل
متغیر مدارا |
همیاری |
احساس سودمندی |
آگاهی |
|||
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
|
مدارای اجتماعی |
250/0 |
000/0 |
030/0 |
666/0 |
089/0 |
200/0 |
مدارای سیاسی |
100/0 |
145/0 |
029/0 |
673/0 |
026/0 |
707/0 |
مدارای اخلاقی-رفتاری |
084/0 |
222/0 |
058/0- |
405/0 |
093/0- |
176/0 |
آزمون ضریب همبستگی بین احساس سودمندی و آگاهی با ابعاد سهگانه مدارا نشان میدهد که در تمامی موارد مذکور فرضیه صفر مورد تأیید قرار گرفته است؛ بدین معنی که بین آگاهی و احساس سودمندی پاسخگوها و میزان مدارای آنها رابطه معناداری مشاهده نشده است.
4-7- آزمون ضریب همبستگی بین مشارکت در شبکه های غیر رسمی با مدارا
رابطه بین مشارکت در شبکههای غیر رسمی، که از طبقهبندی سهگانهی مذهبی، خیریه و سیاسی تشکیل شده است، با مدارا و ابعاد سه گانه آن در جدول شماره (12) ترسیم شده است. چنان چه در جدول مذکور مشاهده می شود از میان ابعاد سه گانه مدارا، مشارکت در شبکه های مذهبی تنها با مدارای اجتماعی رابطه معناداری را نشان داده است که شدت این رابطه متوسط و جهت آن مستقیم می باشد. از آنجا که مشارکت در شبکههای غیر رسمی مذهبی با شرکت پاسخگوها در مباحث مذهبی در محافل دوستانه سنجیده شده است، طبیعی است افرادی که حاضر به شنیدن آراء و نظرات دیگران هستند از میزان بالایی از این نوع مدارا برخوردار باشند. بدین معنی که افراد از خلال بحث در محافل دوستانه به تجربه میآموزند که دیگران متفاوتی وجود دارند که همانند آنها باید از حقوق مساوی برخوردار باشند.
جدول شماره (12): ضریب همبستگی مشارکت در شبکههای غیر رسمی با مدارا و ابعاد آن
متغیر مستقل
متغیر مدارا |
مذهبی |
خیریه |
سیاسی |
|||
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
|
مدارای اجتماعی |
201/0 |
004/0 |
034/0- |
630/0 |
234/0 |
001/0 |
مدارای سیاسی |
012/0 |
857/0 |
118/0- |
092/0 |
164/0 |
018/0 |
مدارای اخلاقی-رفتاری |
004/0 |
954/0 |
108/0- |
122/0 |
240/0 |
000/0 |
یافته های جدول مذکور حاکی از آن است که مشارکت در شبکه های خیریه با هیچ کدام ازابعاد مدارا رابطه معناداری نداشته است. علی رغم این که بین شبکه های خیریه و مدارا رابطه معناداری وجود ندارد اما معکوس بودن رابطه بین این دو متغیر به دلیل آن است که مشارکت در شبکه های خیریه با مشارکت پاسخ گوها در جشن عاطفه ها و نیکوکاری و ...سنجیده شده است و از آن جا که این فعالیت ها با بدنه دولت ارتباط دارد همانند اعتماد نهادی طبیعی است که جهت این رابطه معکوس باشد. در مورد شبکه های غیر رسمیِ سیاسی، ارقام جدول مذکور نشان می دهد که مشارکت در شبکه های غیر رسمی سیاسی با تمام ابعاد مدارا رابطه ای مثبت و معنادار دارد؛ یعنی به مراتب این که مشارکت در شبکههای غیر رسمی سیاسی بیشتر باشد میزان مدارا نیز بیشتر خواهد بود.
5-7- آزمون ضریب همبستگی بین مشارکت در شبکههای رسمی با مدارا
رابطه بین مشارکت در شبکههای رسمی، که از یک طبقهبندی سیزدهگانه برخوردار بوده، با مدارا و ابعاد آن در جدول شماره (13) ترسیم شده است. چنانچه در این جدول ملاحظه میشود ضریب همبستگی بین عضویت در شبکه های رسمی با ابعاد سه گانه مدارا نزدیک به صفر می باشد و حتی جهت رابطه مذکور در مورد مدارای سیاسی معکوس می باشد. اما در بررسی رابطه میزان عضویت در شبکههای رسمی با مدارا و ابعاد آن، به خصوص هنگامی که عضویت در بسیج دانشجویی کنترل میشود، نتایج دیگری به دست میآید بدین معنی که رابطه اولیه رابطهای کاذب[29] بوده است و کل رابطه تحت تأثیر پاسخگویانی قرار گرفته است که در بسیج دانشجویی عضویت داشتهاند. همانطور که در جدول مذکور مشاهده میشود رابطه بین این دو متغیر بعد از کنترل عضویت در بسیج، رابطهای مثبت و معنادار میباشد. یعنی به مراتب این که افراد در انجمنهای بیشتری عضو میشوند، البته به غیر از بسیج، فضای گفتگو و تعامل بیشتری برای آنها فراهم میشود و از طریق چنین فضایی که در آن با اندیشهها و رفتارهای متفاوت آشنا میشوند میزان مدارای آنها نیز افزایش مییابد. البته این یافته برای تمامی شبکهها به جز بسیج دانشجویی صادق است.
جدول شماره (13): ضریب همبستگی عضویت در شبکههای رسمی با مدارا و ابعاد آن
انواع ضرایب همبستگی
متغیر مدارا |
ضریب همبستگی معمولی |
ضریب همبستگی تفکیکی (با کنترل عضویت در بسیج دانشجویی) |
||
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
|
مدارای اجتماعی |
008/0 |
906/0 |
162/0 |
019/0 |
مدارای سیاسی |
002/0- |
973/0 |
137/0 |
045/0 |
مدارای اخلاقی-رفتاری |
001/0 |
990/0 |
139/0 |
043/0 |
6-7- تحلیل رگرسیونی چندمتغیره برای تبیین مدارای کل
تمامی روشهای الگوسازی[30] موجود در نرمافزار SPSS بر مبنای چگونگی آزمون میزان تغییرات R2 به هنگام ورود و خروج متغیرها از معادله صورت میگیرد. با ذکر این که پژوهش حاضر از روش گامبهگام[31] بهرهمند گردیده است باید ذکر کرد که این روش رایجترین روش مورد استفاده برای انتخاب متغیرها میباشد. در این روش ابتدا متغیری وارد معادله میشود که بیشترین میزان R2را دارا باشد، با ورود هر متغیر جدید تمامی متغیرهای موجود در معادله مجدداً مورد ارزیابی قرار میگیرند و هر کدام از آنها شرط خروج را داشته باشد از معادله خارج میشود. قابل ذکر است که در این روش شرط ورود سختتر از شرط خروج میباشد (نوروسیس[32]، 2005: 257).
تحلیل رگرسیونی چند متغیره مدارای کل (که از ترکیب مدارای اجتماعی، سیاسی، و اخلاقی-رفتاری تشکیل شده است) که شامل متغیرهای سرمایه اجتماعی و برخی از متغیرهای زمینهای است که در پژوهش حاضر مورد سنجش واقع شدهاند در جدول شماره (14) ترسیم شده است. یافتههای این جدول بیانگر آن است که متغیرهای مستقلی که در معادله رگرسیونی باقی ماندهاند سرجمع به میزان 304/0 با مدارای کل رابطه دارند و این متغیرها به طور همزمان 5/32 درصد از واریانس مدارای کل را تبیین میکنند.
جدول شماره (14): خلاصه مدل رگرسیونی چندمتغیره برای تبیین مدارای کل
sig |
Anova (F) |
Adjusted R Square |
R Square |
R |
مدل |
000/0 |
309/35 |
204/0 |
210/0 |
458/0 |
شماره یک |
000/0 |
685/25 |
269/0 |
280/0 |
529/0 |
شماره دو |
000/0 |
017/19 |
287/0 |
303/0 |
551/0 |
شماره سه |
000/0 |
647/15 |
304/0 |
325/0 |
570/0 |
شماره چهار |
جدول شماره (15): ضرایب تأثیر مدل نهایی تبیینکننده مدارای کل
آمارههای همخطی |
sig |
T-value |
ضریب تأثیر استاندارد (Beta) |
Std.error |
ضریب تأثیر غیر استاندارد (B) |
متغیرها |
|
VIF |
Tolerance |
000/0 |
471/9 |
|
497/13 |
833/127 |
مقدار ثابت |
053/1 |
950/0 |
000/0 |
218/5- |
386/0- |
318/0 |
659/1- |
اعتماد نهادی |
064/1 |
940/0 |
001/0 |
554/3 |
264/0 |
488/0 |
736/1 |
سن |
374/1 |
728/0 |
005/0 |
851/2 |
241/0 |
468/0 |
335/1 |
شبکه غیر رسمی سیاسی |
361/1 |
735/0 |
043/0 |
040/2- |
171/0- |
550/0 |
121/1- |
سرمایه اجتماعی انحصاری و ارتباطی |
گام نخست (مدل شماره یک) از تحلیل رگرسیونی فوق بیانگر آن است که متغیر اعتماد نهادی موثرترین متغیر بر مدارای کل بوده است؛ بدین صورت که میزان ضریب همبستگی این متغیر با مدارای کل 204/0 بوده و به تنهایی 21 درصد از تغییرپذیری متغیر وابسته (مدارای کل) را تبیین میکند. در گام بعدی (مدل شماره دو) متغیر سن وارد معادله رگرسیونی شده است که با ورود این متغیر ضریب همبستگی اصلاح شده با افزایشی معادل 065/0 واحد، از 204/0 به 269/0 رسیده است. ضریب تعیین نشان میدهد که 28 درصد از واریانس مدارای کل توسط اعتماد نهادی و سن تبیین میشود. به همین نحو در گام بعدی (مدل شماره سه) متغیر شبکه غیر سمی سیاسی وارد معادله رگرسیونی شده است. با ورود این متغیر، ضریب همبستگی به 287/0 افزایش یافته است.
آخرین گام از تحلیل رگرسیونی مذکور بیانگر آن است که با ورود سرمایه اجتماعی انحصاری و ارتباطی به معادله رگرسیونی میزان ضریب همبستگی اصلاح شده به 304/0 رسیده است. ضریب تأثیر استاندارد (Beta) حکایت از آن دارد که چهار متغیر اعتماد نهادی، سن، شبکه غیر رسمی سیاسی و سرمایه اجتماعی انحصاری و ارتباطی سرجمع، 5/32 درصد از واریانس مدارای کل را تبیین میکنند.
جدول شماره (15) فهم دقیقتری را از شدت و جهت تأثیرات متغیرهای مستقل بر مدارای کل فراهم میآورد. یافتههای این جدول بیانگر آن است که از میان چهار متغیر موجود در معادله رگرسیونی، متغیر اعتماد نهادی به بهترین وجه تغییرات متغیر وابسته (مدارای کل) را تبیین میکند؛ بدین صورت که ضریب تأثیر استاندارد (Beta) این متغیر 386/0- میباشد که ضمن تأثیرگذاری معکوس و متوسط بر مدارای کل، آشکار میسازد که هرچه سطح اعتماد نهادی پاسخگوها بیشتر باشد از میزان مدارای کل آنها کاسته خواهد شد. در مرتبه دوم تأثیرگذاری باید از متغیر سن نام برد که از ضریب تأثیر استانداردی معادل 264/0 برخوردار است. این ضریب حکایت از آن دارد که هرچه سن افراد بیشتر میشود، میزان مدارای کلی آنها نیز افزایش خواهد یافت و برعکس، هرچه سن افراد کمتر باشد از میزان نازلتری از مدارای کل برخوردار هستند.
مرتبه سوم تأثیرگذاری با ضریب تأثیر استاندارد 241/0 به شبکههای غیر رسمی سیاسی تعلق دارد. این ضریب نشان میدهد که با افزایش میزان مشارکت پاسخگوها در شبکه های غیر رسمی سیاسی به میزان مدارای کلی آنها نیز افزوده میشود. در مرتبه آخر از روند تأثیرگذاری باید از متغیر سرمایه اجتماعی انحصاری و ارتباطی نام برد که ضریب تأثیر استاندارد آن برابر 171/0- میباشد؛ بدین معنی که با افزایش سرمایه اجتماعی انحصاری از میزان مدارا کاسته و با تقویت سرمایه اجتماعی ارتباطی بر میزان مدارا افزوده میشود.
8- جمعبندی و نتیجهگیری
یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که میزان سرمایه اجتماعی پاسخگوها در سطح متوسطی بوده است. این میزان برای دانشجویانی که در مقطع کارشناسیارشد مشغول به تحصیل بودهاند به نسبت همتایانشان در مقطع کارشناسی بیشتر بوده است. در مورد میزان مدارا نیز پژوهش حاضر نتایج مشابهی را نشان داده است؛ بدین معنی که با افزایش تحصیلات بر میزان مدارا افزوده میشود؛ یعنی افرادی که از تحصیلات بالاتری برخوردارند متمایل به حمایت از آزادیهای مدنی برای گروههای مختلف میباشند. این یافته، مطابق با یافتههای نسیداینین (2001) و بهمنپور (1378) نیز میباشد. میزان مدارا در دو دانشکده مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان نداده است؛ بدین معنی که فرضیه صفر در اینباره مورد تأیید قرار گرفته است.
همچنین، نتایج تحقیق حاضر نشان داد که از میان ابعاد سهگانه مدارا، مدارای سیاسی، اجتماعی، و اخلاقی-رفتاری به ترتیب با میانگین 56/4، 86/3 و 12/3 بیشترین میزان مدارا را دارا میباشند. این امر بیانگر آن است که هر چه قدر مدارا به سمت امور انتزاعی حرکت میکند میزان آن افزایش مییابد، در حالی که با حرکت به سمت مدارای عینیتر، که نمود آن را بیشتر در مدارای اخلاقی-رفتاری و کمتر در مدارای اجتماعی میبینیم، میزان مدارا رو به کاهش میگذارد. البته بالاتر بودن میزان مدارای سیاسی ممکن است در نتیجه آزادیهای سیاسی باشد؛ بدین ترتیب که آزادیهای سیاسی مذکور (از قبیل فعالیتهای جنبش دانشجویی، فمنیستی، کارگری و غیره) باعث گسترش گفتمان دموکراتیک و متساهلانه در سطح جامعه گردیده و به نوعی، احساس مسئولیت در برابر «غیر» را در افراد ایجاد کرده است.
از میان متغیرهای بعد شناختی سرمایه اجتماعی، اعتماد بینشخصی تنها با مدارای اخلاقی-رفتاری رابطه معناداری را نشان داده است که جهت این رابطه معکوس میباشد. این یافته در حالی است که مطابق با چارچوب نظری تحقیق حضور اعتماد بینشخصی قاعدتاً باید منجر به تقویت روحیه تعاملی و پرهیز از حالت تدافعی شده و در نتیجه گسترش مدارا را تسهیل نماید، اما تحقیق حاضر وجود این رابطه را تأیید نمیکند. وجود چنین نتیجهای به دلیل آن است که سوالاتی که اعتماد بین شخصی را سنجیدهاند همزمان اعتماد درونگروهی (که مانع مدارا میباشد) را نیز مورد سنجش قرار دادهاند. همچنین، همانند دیدگاه پاتولنی (2005)، براون (2006)، ویدمالم (2005) و اُنیکس و بولِن (2000) نتایج این تحقیق حاکی از آن است که اعتماد تعمیمیافته با تمامی ابعاد سهگانه مدارا رابطهای مثبت و معنادار دارد؛ بدین معنی که هر چه میزان اعتماد تعمیمیافته افراد بیشتر باشد بر میزان مدارای آنها نیز افزوده خواهد شد. در واقع، با استقرار اعتماد تعمیمیافته، که دامنه آن از افرادی که آنها را به طور مستقیم میشناسیم فراتر رفته و کسانی را در بر میگیرد که تعامل چندانی با آنها نداریم، در یک کنشگر، فرد رابطه مسالمتآمیزی با دیگران برقرار میکند و حقوق و آزادیهای دیگرانِ متفاوت را بیشتر مورد توجه قرار میدهد. یافتههای تحقیق حاضر همگام با کار آیکدا (2002) نشان داد که اعتماد نهادی با تمامی ابعاد مدارا رابطهای معکوس و معنادار دارد. یعنی هرچه میزان اعتماد نهادی افراد بیشتر باشد میزان مدارای آنها در سطح پایینتری قرار خواهد داشت. بالا بودن میزان اعتماد نهادی که به منزله اعتماد به بروکراسی دولتی و تطابق با اندیشههای حاکم بر جامعه میباشد، مانعی اساسی بر سر راه اندیشه مدارا میباشد. از میان ابعاد سهگانه مدارا، همیاری تنها با مدارای اجتماعی رابطه دارد؛ بدین معنی که با افزایش روحیه نوعدوستی و کمک به همنوع، میزان این گونه از مدارا نیز افزایش مییابد. در واقع، همیاری که بر دغدغههای نوعدوستانه انگشت میگذارد، احترام به حقوق و آزادیهای انسانهای متفاوت که تفاوت آنها به صورت طبیعی و ارثی (مدارای قومی، مذهبی، دینی و غیره) میباشد را برمیتابد. اما حضور چنین دغدغههایی، مدارا نسبت به ویژگیهایی که افراد در انتخاب آنها از اختیار برخوردار هستند (از قبیل ویژگیهایی که در مدارای سیاسی و اخلاقی-رفتاری مد نظر است) را برنمیتابد.
از میان متغیرهای بعد ساختاری، بعد از کنترل عضویت در بسیج، همانند دیدگاه هاو و همکاران (2006)، سیگلرو ژوسلین (2002) و چلبی و امیرکافی (1385) عضویت در شبکههای رسمی با انواع سهگانه مدارا رابطهای مثبت و معنادار دارد؛ یعنی به مراتب اینکه افراد در انجمنهای بیشتری عضویت داشته باشند، به دلیل این که از فضای گفتگو و تعامل بیشتری برخوردار میشوند، از طریق چنین فضایی ضمن آشنایی با اندیشهها و رفتارهای متفاوت، میزان مدارای آنها نیز افزایش مییابد. شبکههای غیر رسمی سیاسی نیز وضعیت مشابهی دارند؛ بدین معنی که با افزایش فعالیت افراد در چنین شبکههایی میزان مدارای آنها نیز افزایش مییابد. از آنجا که مشارکت در شبکههای غیر رسمی سیاسی با شرکت در راهپیماییها و و امضای اعتراضنامه و غیره سنجیده شده است، طبیعی است افرادی که به فعالیت سیاسی (راهپیمایی و تهیه اعتراضنامه) برای احقاق حقوق خود و دیگران میپردازند از میزان بالایی از مدارا برخوردار باشند. بدین معنی که «گشودگی اجتماعی[33]» افراد از خلال فعالیت سیاسی توسعه یافته و به تجربه میآموزند که دیگران متفاوتی وجود دارند که همانند آنها باید از حقوق مساوی برخوردار باشند.
نتایج تحلیل رگرسیونی پژوهش حاضر نشان داد که از میان متغیرهای سرمایه اجتماعی و متغیرهای زمینهای، در نهایت تنها چهار متغیر اعتماد نهادی، سن، شبکههای غیر رسمی سیاسی و سرمایه اجتماعی انحصاری و ارتباطی در معادله رگرسیونی باقی مانده است که متغیرهای مذکور به ترتیب موثرترین تبیینکنندههای مدارا میباشند. همانگونه که در رگرسیون ملاحظه میشود، به رغم اینکه بسیاری از مولفههای سرمایه اجتماعی و برخی از متغیرهای زمینهای در بخش همبستگیها و تفاوت میانگینِ یافتههای تحقیق با مدارا و ابعاد آن رابطه معناداری داشتند، ورود همزمان و حذف و خنثی نمودن تأثیرات متقابل متغیرها به صورت همزمان، باعث کاهش تعداد متغیرهای تأثیرگذار بر مفهوم کلی مدارا در رگرسیون گردید. یافتههای تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای مستقلی که در معادله رگرسیونی باقی ماندهاند به طور همزمان 5/32 درصد از واریانس مدارای کل را تبیین میکنند.
نتایج این پژوهش نشان داد که اعتماد نهادی در بین پاسخگوها در سطح پایینی بوده است که این امر مطابق با نظر اُوفه است که معتقد است: اعتماد به نهادها به دلایل زیر عمیقاً اشتباه، سادهانگارانه و شیپرستانه است:
وی معتقد است که نهادها، ناقص، مبهم و بحثانگیز هستند. زیرا اولاً، قوانین نهادی هرگز فراگیر نیستند، قراردادها و رقابت بازار هر دو ناقصاند و به ویژه که فرصتهای بسیاری برای تقلب (قانونشکنی) و وارونه سازی (جایگزین کردن قوانین جدید و قدیم) وجود دارد، قوانین جاودانه نیستند و به دست انسان نوشته شدهاند.
دوم اینکه، نهادها مبتنی بر قرارداد نیستند، بلکه الگوهای متزلزل همکاری هستند و امکان اختلافنظر بر سر آنها وجود دارد. همه نهادها در معرض جایگزینی با نهادهایی جدیدتر هستند. بنابراین از این مباحث میتوان نتیجه گرفت که اعتماد به نهادها تنها با اعتماد به اطاعت کنشگرانی که قوانین درباره آنها مصداق دارد و اعتماد به کنشگرانی که نظارت و اجرای آن قوانین را به عهده دارند، توجیهپذیر است و چون خطر نقض این قوانین وجود دارد، اعتماد به افراد نیز ضروری است. بدین ترتیب، وی اعتماد به نهادها را به اعتماد به شاغلان در نهاد تقلیل میدهد (اُفه، 1385).
در پایان باید ذکر شودکه چون در این تحقیق، اعتماد نهادی به صورت کلی سنجیده شده است امکان این وجود ندارد که مشخص گردد کدام بخش از اعتماد نهادی بر مدارا تأثیر معکوس دارد. برای مشخص شدن این موضوع ضرورت دارد که در تحقیقات آتی مولفههای اعتماد نهادی به صورت تمایزیافته مورد سنجش قرار گیرند تا مشخص شود که برای مثال بعد نظارتی نهادها بازدارنده مدارا است یا بعد سیاسی و یا سایر ابعاد آنها است که مانع گسترش مدارا میشود.