نوع مقاله : علمی

نویسنده

دانشیار گروه انسان شناسی دانشگاه تهران

چکیده

مطابق تعریف سنتی، مادری مهمترین نقش یک زن و موجب کمال او و مراقبت و تربیت کودک مختص مادر است. اما امروزه با افزایش آگاهی و تامل زنان در زندگی روزمره، و در اثر شکاف بین تعاریف سنتی و تجارب واقعی مادری افزایش یافته، زمینه توجه به‌تجربه‌مادری و بازتعریف معنا و نقش مادری فراهم شده است. در این پژوهش تلاش شده تا معانی و تصور پیشینی زنان از مادری و تجربیات واقعی و تصورات و معانی کنونی آنان در این خصوص با روش کیفی مورد مطالعه قرار گیرد. زنان مورد مطالعه از میان مادران متاهل غیرشاغل جوان ساکن محله دولت آباد انتخاب شده است. روش نمونه‌گیری نظری یا مفهومی بوده از این رو دو معیار تحصیلات و گرایش دینی، که مطالعات اولیه نشان می‌داد در معنا و عملکرد مادری تفاوت ایجاد می‌کند در نمونه گیری لحاظ شده است. فنون گردآوری داده‌ها مصاحبه‌عمیق و مصاحبه‌نیمه ساخت یافته بوده است.
براساس یافته‌ها، آن چه در همه مادران مشترک بود تمایل به‌مادر شدن و باور به‌ضرورت آمادگی و آموزش برای نقش مادری بود اما مادران تحصیل‌کرده، صرف نظر از گرایش دینی شان ضمن مهم دانستن مادری نگاه انتقادی به‌معنای رایج  مادری داشته و در پرداختن به‌علایق شخصی فعال تر عمل می‌کردند. در مادران تحصیل‌کرده با گرایش دینی بالا شکاف بین تصور و تجربه‌مادری از تحصیل‌کرده‌های باگرایش دینی پایین کمتر بود با این حال در دیدگاه انتقادی به‌قلت حقوق و کثرت وظایف مادران با آنان مشابه‌بودند. همچنین غالب پاسخ‌گویان مادری را نقشی پرزحمت، بی وقفه، بی اجر و پیچیده که دارای کمترین حقوق و بیشترین مسئولیت‌هاست برشمردند و بر این نظر بودند که هم پدران و هم جامعه و دولت بایستی در انجام وظایف مادری، از زنان حمایت کرده حقوق آنان را افزایش و مسئولیت‌هایشان را تعدیل کنند؛ جامعه فقط به‌فداکاری و قداست مادری اشاره دارد بی آن‌که در عمل اقدامات موثری برای بهبود آن انجام دهد.
 

کلیدواژه‌ها