نوع مقاله : علمی

نویسندگان

1 دانشیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

2 دانش آموخته دکتری جامعه شناسی آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان

چکیده

پژوهش حاضر درصدد بررسی و مقایسه مشارکت اجتماعی جوانان در دو جامعه ایران و تاجیکستان  بوده است. با کاربرد روش پیمایش و با استفاده از تکنیک پرسش‌‌نامه بر روی 768 نفر از جوانان واقع در گروه سنی 29-20 ساله که از طریق نمونه گیری خوشه‌ایی چند مرحله‌ایی از دو شهر تهران و دوشنبه  انتخاب شدند؛ داده‌ها جمع آوری گردید. جهت احتساب اعتبار شاخص‌ها از اعتبار محتوایی صوری کیفی، جهت احتساب روایی شاخص‌ها از ضریب آلفای کرونباخ با دامنه صفر تا یک استفاده شده است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که مشارکت اجتماعی جوانان علی رغم این‌که پایین تر از سطح استاندارد تعیین شده براساس میانگین امتیازات مجموع گویه‌ها بودند؛ تفاوت معناداری بسیار اندکی نیز بین دو جمعیت آماری ایران و تاجیکستان مشاهده شده است. علاوه بر این متغیرهای اعتماد اجتماعی، نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی، نوع روابط و تعاملات اجتماعی، نوع ارزش‌های اجتماعی حاکم بر جامعه، عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری، احساس نابهنجاری اجتماعی، احساس ازخودبیگانگی، بیگانگی اجتماعی- سیاسی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت شغلی و سن جوانان رابطه معناداری را با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور نشان دادند و در مجموع 54 درصد از واریانس مشارکت اجتماعی جوانان را تبیین کردند. 

کلیدواژه‌ها

مقدمه

امروزه فرایند توسعه و بالاخص توسعه پایدار، مهمترین دغدغه و نگرانی مسئولان اکثر کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه قلمداد می‌گردد. این امر نیز به نوبه خود مستلزم به‌کارگیری استعدادها و توانمندهای انسانی از یک سو و مشارکت[1] فعالانه و مستمر افراد جامعه در مراحل مختلف توسعه از سوی دیگر است. از این منظر واژه مشارکت با طرح مقوله توسعه از دهه1940 میلادی و با ضرورت رشد مفاهیمی‌ چون رشد اقتصادی، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی مطرح و از اواخر دهه1950 میلادی به منزله مفهومی مهم در مباحث توسعه اقتصادی و به دنبال شکست برنامه‌های اقتصادی دنبال و بالاخره با شکل‌گیری واژه توسعه پایدار در دهه1970 میلادی مفهومی وسیعی به خود گرفت، به‌طوری‌که در توسعه از نوع اخیر (توسعه پایدار)، مشارکت را وسیله توسعه به‌شمار آورده‌اند؛ به‌گونه‌ای که از آن به‌عنوان حلقه گمشده فرایند توسعه یاد می‌کنند (کائوتری،1379 و غفاری و نیازی،1386). لذا کمتر  برنامه‌ریزی محلی، ملی و بین المللی وجود دارد که یکی از بخش‌های مهم آن مشارکت و انگیزش اجتماعی مردم نباشد (ازکیا،1387: 204). میردال[2] اشاره می‌کند در مشارکت عمومی[3] به‌مردم این فرصت داده می‌شود که در ساختن آینده و تعیین سرنوشت خود سهیم و شریک گردند (ازکیا و محسنی تبریزی، 1369: 1). مارکوس و والتون[4] اهمیت و نقش اساسی مشارکت در زندگی اجتماعی را در سه سطح ایجاد شهروند برجسته، جامعه بهتر و نیز شیوه حکومت گری مطلوب برشمردند (مارکوس و والتون، 2002 : 6-5 به نقل از ساروخانی و امیرپناهی،1387: 33-32). به‌طور کلی از مفهوم مشارکت با توجه به حوزه‌ها و قلمروهای مختلفی که بر آن مترتب است، تعاریف مختلفی به‌عمل آمده است. این مفهوم دارای جنبه‌های مختلف روانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که با توجه به ویژگی‌های هر جامعه، جلوه‌های خاصی به خود می‌گیرد (غفاری و نیازی،1386: 31-29 و حامدمقدم،1370: 288) . در این میان، مشارکت اجتماعی[5] بر انواع کنش‌های فردی و گروهی در جهت تعیین سرنوشت خود و جامعه و تأثیرگذاری بر فرایندهای تصمیم‌گیری درباره امور عمومی اطلاق می‌شود (رضایی، 54:1375 و غفاری و نیازی،1386). گرچه مشارکت اجتماعی از یک سو آگاهی کامل مشارکت کنندگان نسبت به ضرورت مشارکت را می‌طلبد و از سوی دیگر فراهم نمودن بستر مناسبی را ایجاب می‌کند تا افراد بتوانند به‌واسطه آن به پرورش استعدادها و توانمندی‌های خود پرداخته و و در جریان رشد و توسعه جامعه مشارکت داشته باشند[6]؛ بااین همه به تحقق پیش نیازهایی در وجود شهروندان و نظام اجتماعی نیز بستگی دارد. بر این اساس کلی و برین لینگر (دهقان و غفاری،1384: 72 و یزدان پناه، 1386: 26) مشارکت (اجتماعی) را نوعی عمل جمعی دانسته و تبیین‌های مربوط به آن را در دو سطح خرد و کلان و یا فردی و ساختاری مورد توجه قرار داده‌ است. با توجه به مطالب فوق، پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی و مقایسه مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران (تهران) و تاجیکستان (دوشنبه) بپردازد.

 

مفهوم مشارکت و مشارکت اجتماعی

مفهوم مشارکت به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است(بیرو،1375: 257). اوکلی و مارسدن در تعریفی از مشارکت می‌گویند: مشارکت؛ درگیر شدن ذهنی و عاطفی افراد در موقعیت‌های گروهی است که آنان را بر می‌انگیزد تا به هدف‌های گروه یاری دهند و برای رسیدن به آن‌ها احساس مسؤلیت کنند. سه عنصر مهم در این تعریف عبارت است از:"درگیر شدن، یاری دادن و مسئولیت"(اوکلی و مارسدن،1370 : 33). در ادبیات مرتبط با سرمایه اجتماعی، مفهوم مشارکت به‌عنوان یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی مطرح است. مشارکت بر حسب قلمرو اجرایی به انواع مختلفی همچون: مشارکت روانی، مشارکت فرهنگی، مشارکت اقتصادی، مشارکت سیاسی و مشارکت اجتماعی تقسیم می‌شود (محسنی تبریزی1369، طالب1375 و غفاری و نیازی1386).

در این میان، مشارکت اجتماعی حوزه وسیعی از فعالیت‌ها را در بر می‌گیرد؛ حوزه‌ای از فعالیت‌ها که عبارت است از عضویت، همکاری و فعالیت‌های فردی و جمعی افراد جامعه در انجمن‌ها، تشکل‌های دولتی و غیر دولتی اعم از انجمن‌های اقتصادی، شغلی، محلی، منطقه‌ای و ملی، شرکت و همکاری در برگزاری مراسم و جلسات مختلف خیریه اعم از مجالس اعیاد ملی- مذهبی و غیره است (بیرو، 1375 : 258). اشکال مشارکت اجتماعی را  می‌توان به دو صورت زیر مورد مطالعه قرار داد:1)مشارکت رسمی (نهادی) که در بر گیرنده عضویت در سازمان‌ها، انجمن‌ها و کلوپ‌ها با فعالیت‌های برنامه ریزی شده در یک زمان و مکان مشخص است و 2) مشارکت غیررسمی که خود در بر گیرنده دو نوع مشارکت اتفاقی و پایدار می‌باشد؛ مشارکت اتفاقی شامل مشارکت در فعالیت‌های گروهی با فواصل نامنظم است؛ مثل همکاری با خیریه‌هایی که در جهت کمک به محرومین و افراد خاص تشکیل می‌شود. مشارکت پایدار که شامل مشارکت قاعده مند و فعالیت در گروه‌هایی که به صورت موسسه و سازمان نیستند؛ ولی نسبتاً دائمی و همیشگی هستند. ضمناً از لحاظ هدف، نیز دو نوع مشارکت اجتماعی را می‌توان نام برد: 1- مشارکت ابزاری که شامل فعالیت‌هایی است که  خارج از گروه مشارکت کننده هدایت می‌شود. 2- مشارکت هدفمند که مشارکت اجتماعی به صورت خودکفا، هدفمند و تحت نظارت خود اعضاء است (-4 helly,2001:2 به نقل از یزدان پناه، 1386 : 107-106). به‌طور کلی در بررسی مفهوم مشارکت اجتماعی، چهار بعد و مولفه به شرح ذیل ضروری است:1- آگاهی: مطلع بودن فرد از وظایف و حدود و اختیارات خود در فرایند مشارکت؛2- تصمیم‌گیری: موثر بودن فرد در اتخاذ تصمیم در سازمان‌های مشارکتی؛ 3- شرکت داشتن: حضور یا همکاری در امور مربوط به سازمان‌های مشارکتی؛4- رضایت داشتن: احساس خوشایندی فرد از فعالیت مشارکتی و بویژه حسن انجام امور (امیرانی،1380). این چهار شاخص را می‌توان در دو بعد ذهنی(آمادگی روانی) و عینی(عمل مشارکتی) در نظر گرفت و چنین گفت که شاخص آگاهی داشتن و تصمیم گیری ابعاد ذهنی مفهوم مشارکت را تشکیل می‌دهند و شاخص‌های شرکت کردن و رضایت داشتن ابعاد عینی مفهوم مشارکت اجتماعی را تشکیل می‌دهند(غفاری و نیازی،1386 :99). شکل1؛ ابعاد و شاخص‌های مشارکت اجتماعی در پژوهش حاضر نشان می‌دهد:

رضایت داشتن از  مشارکت

 

 

مشارکت غیر رسمی

 

 

مشارکت رسمی

 

 

آگاهی از فرایند مشارکت 

 

 

بعد ذهنی

 

 

بعد عینی

 

 

تصمیم گیری و  تمایل داشتن به مشارکت

 

 

شرکت کردن

 

فرایند مشارکت

 

شکل 1؛ابعاد و شاخص‌های مشارکت اجتماعی در پژوهش حاضر

 

چارچوب نظری پژوهش

با توجه به این‌که تحقیق حاضر به دنبال بررسی و مقایسه مشارکت اجتماعی جوانان در دو جامعه ایران(تهران) و تاجیکستان(دوشنبه)می‏باشد؛ به علت اعتقاد به وجود روابط پیچیده میان پدیده‏های اجتماعی و انسانی به رویکرد نظری واحدی تکیه نخواهد شد. بلکه در تبیین موضوع تحقیق از رویکردی تلفیقی که پوشش دهنده متغیرهای دو سطح خرد و کلان باشند؛ استفاده خواهد شد تا در نهایت یک مدل تحلیلی- تبیینی از چگونگی تأثیرگذاری عوامل و متغیرهای مختلف بر میزان مشارکت اجتماعی جوانان ارائه شود. در ادامه به هر یک از این تئوری‌ها پرداخته می‌شود:

 

  • ·      شرایط آنومیک و مشارکت اجتماعی

امیل دورکیم[7]نخستین اندیشمندی است که با مفهوم «آنومی» به تبیین انواع صور نابهنجاری اجتماعی پرداخته است. او در سال 1879 واژه «آنومی» را وارد فرهنگ جامعه شناسی کرده است. آنومی در تعریف دورکیم اشاره به نوعی بی قاعدگی، اختلال و گسستگی در نظام اجتماعی دارد (کیویتسو1383،آرون1377 و کرایب1382). دورکیم عقیده دارد که حدود خواسته‌های فرد در جامعه تابع هنجارهای خاصی است و از طریق این هنجارها و ضوابط است که فرد می‌تواند تمایلات، خواهش‌ها و خواسته‌های خود را محدود و در حدی معتدل و عملی تنظیم کند. در صورتی که هنجارهای جامعه دچار شکستگی و گسستگی شوند، فرد دیگر قادر نیست رابطه منطقی بین خود و جامعه برقرار کند و در پیروی از قوانین، هدف‌ها و رفتارهای خود را تنظیم کند. در چنین شرایطی است که فرد دیگر ضوابطی برای رفتار خود ندارد و در حالت بی هنجاری و نابسامانی به‌سر می‌برد. دورکیم آنومی‌را در دو سطح فردی و اجتماعی به‌کار برده است (محسنی تبریزی،1370: 58 و 1383)؛ دورکیم معتقد است انتقال جامعه از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیکی سبب می‌شود که ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی تدریجاً ناپدید گشته و در عوض منافع منفرد، متنوع  و تفکیک شده فردی همراه با احساس پریشانی و احساس بیگانگی بیگانگی اجتماعی - سیاسی متظاهر  گردد و زمینه بروز مشکلات فردی و اجتماعی از جمله انزوای اجتماعی و پرهیز از فعالیت‌های اجتماعی خاصه مشارکت افراد در سطح یک جامعه فراهم آید.

 

  • ·      احساس نابهنجاری اجتماعی و مشارکت اجتماعی

رابرت مرتن[8] نیز همچون دورکیم سعی کرد تا با استفاده از مفهوم « آنومی» به تحلیل چگونگی گسستگی و عدم ارتباط بین فرد و ساخت اجتماعی بپردازد (کرایب1382، توسلی1374 و کیویتسو1383). به عقیده مرتن همان گونه که رفتار تطابق گرایانه و سازگارانه از ساخت اجتماعی نشأت می‌گیرد؛ رفتار ناسازگارانه و منحرف نیز محصولی از ساخت اجتماعی بویژه ساختار فرهنگی است. مرتن فرهنگ هر جامعه را متشکل از سه جزء می‌داند که عبارتند از: 1- اهداف فرهنگی[9]،
2- وسایل و ابزار فرهنگی[10] و 3- قواعد و هنجارها  که حاکم بر انتخاب اهداف و وسایل حصول به آن اهداف می‌باشند (ریتزر1384 و توسلی1374). مرتن استدلال می‌کند که اگر افراد جامعه به‌این اهداف و وسایل حصول به آن گردن نهند مشکلی پیش نخواهد آمد. ولی اگر میان اهداف فرهنگی، وسایل فرهنگی و روابط میان آن‌ها ناهمسازی به‌وجود آید؛ شرایطی به‌وجود می‌آید که «آنومی» نامیده می‌شود. بنابراین از دید مرتن آنومی یا بی هنجاری معلول مناسبات مخدوش میان سه جزء اهداف فرهنگی، وسایل فرهنگی و قواعد است(البته مجموعاً نه بطور جداگانه). مرتن بر پایه واکنش‌های گوناگون افراد به اهداف و وسایل فرهنگی پنج نوعِ آرمانی به‌وجود آورد که به جز نوع اول که همنواگرا نامیده می‌شود، چهار نوع دیگر نابهنجار محسوب می‌شوند. جدول (1) این پنج نوع آرمانی را نشان می‌دهد:

 

جدول (1). حالات مختلف تطابق با توجه به اهداف فرهنگی و وسایل نهادی شده

وسایل فرهنگی تائید شده اجتماعی

ا هداف فرهنگی

حالت‌های تطابق و انتخاب

می‌پذیرند (+)

می‌پذیرند (+)

سازگاری، همنوایی، تطابق

نمی‌پذیرند (-)

می‌پذیرد (+)

بدعت و نوآوری

می‌پذیرند (+)

نمی‌پذیرند (-)

سنت گرایی، شعائرگرایی

نمی‌پذیرند (-)

نمی‌پذیرند (-)

عقب نشینی، انزوا گرایی

نمی‌پذیرد، جانشین می‌شوند ( )

نمی‌پذیرد، جانشین می‌شوند ( )

طغیان و شورش

*منبع کیویتسو،1383: 15، کرایب1382 و توسلی 1374

 

بنابراین بر طبق نظریه مرتن در صورتی که افراد جامعه در گروه اول یعنی سازگاری، همنوایی، تطابق باشند؛ دارای مشارکت اجتماعی بالا و در صورتی که جزء چهار گروه دیگر باشند دارای احساس نابهنجاری اجتماعی و در نتیجه دارای میزان مشارکت اجتماعی پایین در جامعه هستند.

 

  • ·      ازخودبیگانگی و مشارکت اجتماعی

ازخودبیگانگی تجربه‌ای درونی است که با گسستن فرد از خویشتن همراه است و شخص به ناچار و بر حسب شرایط به اعمال و فعالیت‌هایی می‌پردازد؛ بدون آن‌که دقیقاً بدان اعتقاد داشته باشد(ساروخانی،1370: 21). ملوین سیمن نیز از جمله‌اندیشمندانی بود که سعی داشت از منظر روانشناسی اجتماعی به پدیده بیگانگی بنگرد؛ اما او بیشتر متوجه ازخودبیگانگی بود. سیمن طبقه بندی معروفی را در مقاله‌ای تحت عنوان معنای بیگانگی بیان کرد و در آن پنج شاخص را در بیگانه کردن انسان از خویشتن بر شمرد که هر یک به تنهایی یا در ارتباط با شاخص‌های دیگر در از خود بیگانگی انسانها مؤثرند (محسنی تبریزی،1370 : 53). پنج شاخصی را که ملوین سیمن در از خود بیگانگی انسانها مؤثر می‌داند، عبارتند از:1- احساس بی‌قدرتی،[11] 2- احساس بی‌معنایی،[12] 3- احساس بی‌هنجاری،[13] 4- احساس انزوای اجتماعی،[14] 5- از خود بیزاری.[15] بنابراین فردی که دچار ویژگی‌های احساس بی قدرتی و بی معنایی باشد؛ احساس ازخودبیزاری، تنهایی و انزوای اجتماعی می‌کند و از انجام فعالیت‌های اجتماعی از جمله مشارکت اجتماعی باز می‌ماند.

 

  • ·      محرومیت نسبی و مشارکت اجتماعی

مفهوم محرومیت نسبی را اولین بار در دهه1940 هری ایکستین[16] نویسنده کتاب سرباز آمریکایی به‌کار برد. آن‌ها از این مفهوم برای نشان دادن احساسات فردی استفاده می‌کنند که فاقد منزلت یا شرایطی است که به اعتقاد خودش باید داشته باشد. محرومیت نسبی  به‌عنوان برداشت بازیگران از وجود اختلاف میان انتظارات ارزشی و توانایی‌های ارزشی‌شان تعریف می‌شود؛ به معنای دقیقتر انتظارات فزاینده و شکاف میان وضع موجود و وضع مطلوبی که فرد انتظار دارد؛ داشته باشد. سوق دهنده فرد به‌سوی احساس محرومیت نسبی قلمداد می‌گردد(‌گر، 1377: 54). مبنای نظریه محرومیت نسبی نیز بر مبنای مقایسه است. با توجه به توضیحات بالا وجود  دو عنصر اساسی در "احساس محرومیت نسبی" دیده می شود: یکی جنبه ذهنی، شناختی و ادراکی آن و دیگری جنبه عینی و مبتنی بر قیاسی بودن آن می‌باشد (برکویتز، 1993: 338 به نقل از محسنی تبریزی، 1379 و 1383). نظریه محرومیت نسبی بیان می‌کند که افراد دارای محرومیت نسبی از جمع و نظام اجتماعی و فعالیت‌های اجتماعی خاصه مشارکت اجتماعی دوری می‌جویند.

 

  • ·      عملکرد مکانیسم‌های جامعه­پذیری و مشارکت اجتماعی

جامعه پذیری فرایندی است که در جریان آن فرد به‌عضو فعال و کامل اجتماع خود مبدل می‏شود و از طریق آن یاد می‏گیرد که خودش را به‌عنوان موجودی مستقل و جدا از دیگران بشناسد(ستوده، 1373: 87 و فرسار، 1377: 33 و شهسواری،1384). هورتون و‌هانت[17] معتقدند، جامعه پذیری فرایندی است که از طریق آن افراد هنجارها و ارزش‌های گروه خود را درونی می‏کنند و تبدیل به یک شخص منحصر به فرد می‏شوند (به نقل از شهسواری،1384). عمل جامعه‌پذیری توسط مکانیسم‌های نهاد خانواده، رسانه، آموزش و گروه همالان صورت می‌گیرد. اگر مکانیسم‌های جامعه‌پذیری احساس مسئولیت کرده، به‌نحو مؤثری در تربیت، آموزش، آگاهی و حمایت نوجوانان و جوانان در جهت ترغیب و انجام فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متناسب با ارزش‌های جامعه تلاش کنند موجب فراهم شدن شخصیتی مشارکت جو در آنها می‌شوند.

 

  • ·      اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی

در تعاملات اجتماعی، اعتماد با کارکردهای متعدد روان شناختی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود نقش مهمی را ایفا می‌کند. مفاهیم مربوط به اعتماد در طی دهه گذشته در کانون توجه بسیاری از اندیشمندان همچون سلیگمن (1997)، رابرت پوتنام (1993)، فرانسیس فوکویاما (1996) و... بوده است (تونکیس،1387: 22).

آنتونی گیدنز، اعتماد را انتظار برآورده شدن چشم‌داشت‌ها در مورد رویدادهای احتمالی می‌داند. به اعتقاد وی اعتماد را می توان اطمینان و ایمان به قابلیت یک شخص یا سیستم و پایبندی آن‌ها به اصول اخلاقی، اصول انتزاعی و مجرد (مثل دانش فنی) در نظر گرفت. آنتونی گیدنز یک نظریه جامع تری در مورد اعتماد اجتماعی نسبت به سایر نظریه پردازان دیگرارایه می‌کند. وی انواع اعتماد (بنیادی، متقابل، انتزاعی) را مورد بررسی قرار می‌دهد و با استفاده از نظریه ساختاربندی خود اعتماد را در دو سطح خرد و کلان تحلیل می‌کند (گیدنز، 1377) گیدنز به دلیل توجه به وجوه اصلی مدرنیته، موضوع ریسک و مخاطره را با انواع اعتماد در رابطه قرار می‌دهد. لیکن اعتماد در دوران ماقبل مدرن را نیز مورد کنکاش خود قرار می‌دهد. وی با وارد کردن بحث اعتماد بنیادی که در واقع یک بحث روان شناسی و مربوط به اریکسون می‌باشد به‌کار خود غنای بیشتری می‌بخشد. به نظر وی اعتماد بنیادی اضطراب را کاهش داده و نوعی احساس تداوم و نظم در رویدادها یا امنیت وجودی در فرد به وجود می‌آورد. به اعتقاد گیدنز در اعتماد متقابل، صمیمیت وجود دارد و بر اساس تداوم و تحت تأثیر نیروی محبت و احساسات عاطفی شکل می‌گیرد. علاوه بر این، گیدنز اعتماد را جزء لاینفک زندگی اجتماعی در نظر گرفته و خصلت از جاکندگی نظام‌های انتزاعی را به معنای تداوم کنش متقابل با دیگران غایب می‌داند و ماهیت نهادهای مدرن وابسته به مکانیسم‌های اعتماد به نظام‌های انتزاعی به‌ویژه نظام‌های تخصصی است. بنابر رویکرد نظری آنتونی گیدنز، اگر در جامعه اعتماد در هر سه شکل بنیادی، متقابل، انتزاعی (نهادی) وجود داشته باشد، شاهد وجود و افزایش مشارکت اجتماعی در جامعه خواهیم بود. 

 

  • ·      نوع تعاملات اجتماعی و مشارکت اجتماعی

چلبی (1375) بر مبنای تئوری نظام شخصیت و نیز نظام اجتماعی پارسونز درصدد بررسی تعاملات‌ اجتماعی برآمد. وی بیان می‌دارد که از نظر تحلیلی، تعامل دارای دو وجه عمده «ابزاری» و «اظهاری» است. وجه ابزاری،‌ تعامل برای کنشگر جنبه کاملاً ابزاری دارد. نوع عالی چنین تعاملی نوعی مبادله سرد است. اشکال این نوع از تعامل را می‌توان فردگرا، حسابگرانه و خودخواهانه دانست (امیر‌کافی،‌1380: 16). در بعد اظهاری تعامل هدف است نه وسیله،‌ از طریق تعامل اظهاری است که ما یا گروه اجتماعی شکل می‌گیرد. به‌طور کلی چلبی تعاملات از نوع اظهاری را یکی از ابعاد بنیادین ساخت اجتماعی می داند که در عرصه نظم بخشیدن به جامعه و یا هر نوع سازمان اجتماعی و گسترش همکاری اجتماعی و تقویت هنجارهای مشارکت جویانه مردم بسیار مؤثر است (چلبی، 247:1375). با عنایت  به طبقه‌بندی فوق؛ چلبی چهار نوع تعامل را بر اساس چارچوب نظام اجتماعی پارسونز از هم تمیز می‌دهد که عبارتند از: تعامل مبادله‌ای که در آن کالا و خدمات تبادل می‌شوند. تعامل مبتنی بر قدرت که در آن دستورات تبادل می‌شود؛ تعامل گفتمانی که در آن اطلاعات، خواسته‌ها،‌ انتظارات و اندیشه‌ها جهت رسیدن به تفاهم مشترک تبادل می‌شوند؛ نهایتاً تعامل عاطفی که در آن تعهد و عاطفه مبادله می‌شود (چلبی، 1375: 247). بنابراین اگر افراد جامعه و بالاخص جوانان دارای نظام شخصیتی رشد یافته باشند، در این‌صورت به سایر افراد جامعه خود اعتماد کرده و سعی در برقراری کنش عاطفی، مبادله‌ای و نیز گفتمانی با آن‌ها می‌کنند، در نتیجه بین آن‌ها تعاملات و روابط اظهاری به‌وجود می‌آید که این امر به نوبه خود بر انجام مشارکت و کار گروهی آن‌ها نسبت به یکدیگر تأثیر می‌گذارد.

 

  • ·      نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی

تالکوت پارسونز کنش اجتماعی را رفتار معنادار انسان می‌داند که دارای انگیزه‌های بیرونی(یا محیطی) است (روشه، 1376: 56). از دید او کنش‌های اجتماعی افراد در جامعه تابعی از ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه می باشند (ریتزر، 1384). این ارزش‌ها بسیار متنوعند، لیکن پارسونز آنها را به چند نوع اساسی که الگوهای تحلیلی وی را تشکیل  می دهند طبقه بندی نموده و مفهوم متغیرهای الگویی را خلق می‌کند (توسلی،1374 : 243 و موسوی و پیران، 1391 : 155). به نظر پارسونز، متغیرهای الگویی، واقعیت‌هایی هستند که جنبه عمومی و اجتماعی دارند و بیانگر تاثیر ویژگی‌های ساختی (فرهنگی و اجتماعی) هر نظام اجتماعی بر کنش افراد هستند. در واقع متغیرهای الگویی، جهت‌گیری ارزشی در نقشی است که از فرد انتظار می رود در هر نظام اجتماعی ایفاء کند (ازکیا، 1379 : 95 و موسوی و پیران، 1391 : 156). پارسونز بر این باور است که جهت‌گیری‌های دوگانه ارزشی در عین تناقض با یکدیگر در ترکیبات مختلف، بیانگر ماهیت روابط میان نقش‌ها در هر جامعه  هستند که در نهایت ساخت هر جامعه را مشخص می‌کنند. وی متغیرهای الگویی را در قالب موارد زیر مطرح می‌کند: 1- عام گرایی در برابر خاص گرایی،2- ماهیت در برابر دستاورد.3- اشاعه در برابر ویژگی. 4- کنش عاطفی در برابر کنش غیرعاطفی و
5- فعال‌گرایی در برابر انفعال‌گرایی (توسلی،1374 و موسوی و پیران،1391: 159- 158). بنابراین با توجه به شقوق متغیرهای الگویی پارسونز می‌توان چنین استنباط کرد که بسط عام گرایی (توجه به منافع جمعی)، بسط کنش غیر عاطفی(خردگرا بودن)، اشاعه گرا بودن (برخوردی جامع و همه جانبه داشتن)، توجه به ماهیت امور و پدیده‌ها (و یا توجه به اهمیت ذاتی امور) و فعال گرا بودن موجب افزایش مشارکت اجتماعی افراد در جامعه می‌گردد.

 

  • ·      تغییرات فرهنگی و مشارکت اجتماعی

در واپسین دهه‌های پایان قرن بیستم رونالد اینگلهارت در دو کتاب خود تحت عنوان انقلاب آرام (1977) و تحول فرهنگی در جوامع پیشرفته صنعتی(1994) با استفاده از مفهوم دگرگونی ارزشی، پدیده تغییرات فرهنگی و شکاف بین نسل‌ها را در ممالک پیشرفته غربی مورد بررسی تجربی قرار داد. اینگلهارت(1373) دو فرض محوری را مبنای کار خود قرار می‌دهد:1ـ فرضیه کمیابی که ناظر بر این امر است که اولویت‌های فرد بازتاب محیط اجتماعی ـ اقتصادی است و شخص بیشترین ارزش‌ها را برای آن چیزهایی قائل می‌شود که عرضه آن‌ها نسبتاً کم باشد. 2ـ فرضیه اجتماعی‌شدن، که اصل را بر این قرار می‌دهد که ارزش‌های اساسی فرد به شکل گسترده بازتاب شرایطی است که در طول سال‌های قبل از بلوغ وی وجود داشته است. به نظر وی در حالیکه فرضیه کمیابی دلالت بر این دارد که رونق و شکوفایی اقتصادی به گسترش ارزش‌های فرامادی‌گرایانه می‌انجامد، فرضیه اجتماعی‌شدن مبیّن این امر است که ارزش‌های فردی و ارزش‌های اجتماعی یک شبه تغییر نمی‌کنند (اینگلهارت، 1373: 76). از نظر اینگلهارت، یکی از مؤلفه‌های اصلی دگرگونی ارزشی، جایگزینی نسلی است به بیان دقیقتر هر گروه سنی بنا به مقتضیات روان‌شناختی آن دوره سنی، ارزش‌های خاصی را پذیرا می‌باشند و افراد با وارد شدن به آن دوره سنی، واجد آن ارزش‌ها می‌شوند. به‌عنوان نمونه نسلی که بعد از جنگ جهانی دوم، دوران بلوغ خود را می‌گذرانند، در اثر توسعه و تحولات اقتصادی، دورانی از ثبات اقتصادی و وفور کالاهای مادی را تجربه نموده‌اند و لذا ارزش‌های غیر‌مادی برای آن‌ها اولویت بیشتری پیدا کرده است تا ارزش‌های مادی (همان، ص 115). وی معتقد است که خیزش سطوح توسعه اقتصادی، سطوح بالاتر آموزش، اشاعه رسانه‌های جمعی و برخاستن دولت رفاه منجر به تغییر در مهم‌ترین ارزش‌ها می‌شود (خالقی‌فر، 1381: 104). لذا اینگلهارت کامیابی اجتماعی - اقتصادی افزایش یافته را علت اصلی تغییر ارزش‌ها می‌داند و در این باره می‌گوید: کامیابی اقتصادی افزایش یافته منجر به برآورده شدن بهتر نیازهای بنیانی در سال‌های شکل‌گیری شخصیت افراد می‌شود. بر اساس یافته‌های اینگلهارت، اعتماد افراد نسبت به یکدیگر همانند احساس رضایت خانوادگی و نیز احساس خوشبختی با سطوح بالایی از توسعه اقتصادی متناسب و همراه است. از نظر اینگلهارت پایین بودن سطوح رضایت و اعتماد موجب می‌شود که شخص به احتمال زیاد نظام سیاسی و نظم اجتماعی موجود را نپذیرد و در نتیجه رغبت و تمایل کمتری را در جهت مشارکت در تصمیم گیری‌ها و همکاری‌های اجتماعی و سیاسی از جمله مشارکت اجتماعی که در زمره ارزش‌های فرامادی می‌باشند از خود نشان دهد.

 

  • ·      جمع بندی چارچوب نظری

با توجه به چارچوب نظری تلفیقی خرد و کلان در راستای تبیین نظری مشارکت اجتماعی جوانان می‌توان چنین استنباط کرد که:

از یک سو؛ وجود شرایط آنومیک و بی نظمی اجتماعی به‌واسطه گذار دو جامعه از حالت سنت به وضعیت مدرن، ناهمسازی میان اهداف، ابزار فرهنگی و قواعد حاکم بر آن‌ها، انتظارات فزاینده ارزشی و شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب به‌واسطه وجود فشارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موجبات احساس بی‌هنجاری اجتماعی، احساس بیگانگی اجتماعی- سیاسی، احساس محرومیت نسبی و احساس ازخودبیگانگی را فرهم آورده و در نتیجه افراد جامعه خاصه جوانان از انجام فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بویژه مشارکت اجتماعی باز می‌مانند.

از سوی دیگر؛ کارکرد مناسب ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه در تولید ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی همسو با نظام اجتماعی و درونی شدن آن به‌واسطه عملکرد مناسب مکانیسم‌های جامعه پذیری خاصه نهاد آموزش و رسانه در جامعه موجب شکل گیری شخصیت رشد یافته و تقویت تعاملات اظهاری و جهت‌گیری عام در کنش‌های اجتماعی توام با اعتماد تعمیم یافته و نهادی در جوانان خواهد شد. در نتیجه گرایش و رغبت افراد جامعه خاصه جوانان به انجام فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به‌ویژه مشارکت اجتماعی افزایش خواهد می‌یابد.

 

  • ·      فرضیه‌های تحقیق

الف- فرضیه‌های کلی تحقیق:

1- بین توسعه مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان تفاوت معناداری وجود دارد. 

2- بین عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان تفاوت معناداری وجود دارد. 


 

ب- فرضیه‌های جزیی تحقیق:

1- بین اعتماد اجتماعی جوانان و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه مستقیم وجود دارد.

1-1- بین اعتماد بین شخصی جوانان و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه مستقیم وجود دارد.

1-2- بین اعتماد نهادی جوانان و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه مستقیم وجود دارد.

2- بین نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی جوانان در جامعه و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه مستقیم وجود دارد.

3- بین نوع تعاملات اجتماعی جوانان در جامعه و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه وجود دارد.

3-1- بین تعاملات اظهاری جوانان در جامعه و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه مستقیم وجود دارد.

3-2- بین تعاملات ابزاری جوانان در جامعه و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه معکوس وجود دارد.

4- بین احساس بی هنجاری اجتماعی جوانان و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه معکوس وجود دارد.

5- بین بیگانگی اجتماعی- سیاسی جوانان و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه معکوس وجود دارد.

6- بین احساس محرومیت نسبی جوانان و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه معکوس وجود دارد.

7- بین عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری و میزان مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه مستقیم وجود دارد.

8- بین توجه به نوع ارزش‌های اجتماعی و میزان مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه مستقیم وجود دارد.

8- 1- بین توجه به ارزش‌های اجتماعی مادی و میزان مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه معکوس وجود دارد.

8-2- بین توجه به ارزش‌های اجتماعی فرامادی و میزان مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه مستقیم وجود دارد.

9- بین احساس خودبیگانگی جوانان و میزان مشارکت اجتماعی آنان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه معکوس وجود دارد.

10- بین عوامل فردی- اجتماعی(پایگاه اقتصادی- اجتماعی، میزان تحصیلات، جنس، سن، وضعیت شغلی و وضعیت تأهل) و میزان مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان رابطه وجود دارد.

 

روش شناسی پژوهش

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق

الف- متغیر وابسته تحقیق:

- مشارکت اجتماعی:تعریف مفهومی: «مشارکت اجتماعی، سطوح فعالیت از عضویت ساده در انجمن‌ها (محلی، خیریه، شغلی  و فعالیت در این سازمان‌ها) تا فعالیت‌هایی از قبیل ملاقات با مقامات عالی مملکتی (نمایندگان مجلس، وزراء و ....) یا نگارش نامه و گزارش برای آن‌ها به منظور طرح مشکلات و درخواست اصلاح و تغییر سیاست‌ها را در  بر می‌گیرد» (رضایی، 55:1375).  تعریف عملیاتی: مشارکت اجتماعی جوانان، با دو بعد و چهار شاخص مشخص و سنجیده می‌شود. به بیان دیگر می‌توان این چهار شاخص را در دو بعد ذهنی (آمادگی روانی) و عینی(عمل مشارکتی) در نظر گرفت و چنین گفت که شاخص آگاهی داشتن و تصمیم گیری ابعاد ذهنی مفهوم مشارکت اجتماعی را تشکیل می‌دهند و شاخص‌های شرکت کردن و رضایت داشتن ابعاد عینی مفهوم مشارکت اجتماعی را می‌سازند. 

 

ب- متغیرهای مستقل تحقیق:

1- اعتماد اجتماعی:تعریف مفهومی: اعتماد اجتماعی، دلالت بر انتظارات و تعهدات اکتسابی و تأئید شده به لحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمان‌ها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعی­شان دارند (ازکیا و غفاری، 1380 : 99). تعریف عملیاتی: اعتماد اجتماعی با ابعاد زیر مشخص و سنجیده می‌شود: الف - اعتماد بین شخصی: اعتماد بین شخصی شکلی از اعتماد است که در روابط چهره به چهره خود را نشان می‌دهد، اعتماد بین شخصی حوزه‌ای از تعاملات میان خویشاوندان، دوستان، همکاران شروع و تا دیگران غریبه گسترش پیدا می‌کند. ب- اعتماد نهادی: به‌اطمینانی اطلاق می‌گردد که فرد نسبت به سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی دارد.

2- عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری:تعریف مفهومی: فرایند جامعه­پذیری؛ فرایند کنش متقابل اجتماعی که فرد در طول آن، شیوه‌های معمول زندگی در جامعه خود را درونی می‌سازد و کسب شخصیت می‌کند (کوئن، 1381: 127). تعریف عملیاتی: عملکرد مکانیسم‌های جامعه­پذیری با چهار بعد، عملکرد نهاد خانواده، نهاد آمورش، نهاد رسانه و گروه همسالان مشخص و سنجیده می‌شود.

3- نوع کنش‌های اجتماعی:تعریف مفهومی: تالکوت پارسونز کنش اجتماعی را رفتار معنادار انسان می‌داند که دارای انگیزه‌های بیرونی(یا محیطی) است. پارسونز در تئوری کنش خود، جهت‌گیری ارزشی کنشگر را تحت عنوان متغیرهای الگویی(انگاره‌ای) مطرح می‌کند که در واقع شرایط ساختی کنش اجتماعی افراد محسوب می‌شوند. این متغیرهای الگویی جهت‌گیری ارزشی کنش اجتماعی افراد را مشخص می‌کنند (ریتزر، 1384 و توسلی، 1374). تعریف عملیاتی:در این پژوهش نوع کنش اجتماعی جوانان با یکی از ابعاد دوگانه متغیرهای الگویی یعنی عام گرایی در برابر خاص گرایی مشخص و سنجیده  می‌شود؛ به این معنی که افراد در رویارویی با پدیده‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خاص گرا و متمرکز عمل می‌کنند و یا دارای جهت‌گیری عام هستند و منافع عمومی ‌را نیز در نظر می‌گیرند.

4- احساس محرومیت نسبی:تعریف مفهومی:محرومیت نسبی (گر،1377) به‌عنوان برداشت بازیگران از وجود اختلاف میان انتظارات ارزشی و توانایی‌های ارزشی‌شان تعریف می شود. انتظارات ارزشی، کالاها و شرایط زندگی هستند که مردم خود را مستحق آن‌ها می­دانند. توانایی‌های ارزشی، کالاها و شرایطی هستند که آن‌ها فکر می کنند عملاً توانایی کسب و حفظ آن را دارند. تعریف عملیاتی:احساس محرومیت نسبی جوانان با ابعاد سه گانه فوق سنجیده می‌شود: الف- ارزش‌های رفاهی: ارزش‌هایی هستند که مستقیماً‌ با رفاه مادی و تحقق نفس در ارتباطند از جمله کالاهای مادی ‌زندگی، ب- ارزش‌های بین الاشخاصی: عبارتند از رضایت‌های روانی که ما در تعامل غیراقتدار آمیز با دیگر افراد و گروه‌ها در صدد کسب آن‌ها هستیم. ج- ارزش‌های مربوط به قدرت: ارزشهایی هستند که میزان توان انسان‌ها در نفوذ برکنش‌های دیگران و اجتناب از دخالت ناخواسته دیگران در کنش‌های خود را تعیین می‌کنند.

5- احساس ازخودبیگانگی: تعریف مفهومی: از خود بیگانگی تجربه‌ای درونی است که با گسستن فرد از خویشتن همراه است، بیگانگی فرد با خویشتن بدان جهت است که بر حسب مقتضیاتی ناچار به قبول نقش می‌شود و حتی بدون آن‌که دقیقاً بدان اعتقاد داشته باشد به اعمال آن می‌پردازد (ساروخانی،1370: 21 و گولد و کولب،1376: 171). تعریف عملیاتی: در این پژوهش برای سنجش احساس ازخودبیگانگی از مقیاس پنج بعدی ملوین سیمن که عبارتند از: 1- احساس بی قدرتی،2- احساس بی‌معنایی، 3- احساس بی هنجاری، 4- احساس انزوای اجتماعی و 5- احساس خود بیزاری استفاده می‌شود.

6- نوع تعاملات اجتماعی:تعریف مفهومی: تعامل به معنی«با یکدیگر داد و ستد کردن» آمده است. در دایره المعارف علوم اجتماعی تعامل به معنی«عمل متقابل دو یا چند موجود زنده با یکدیگر» آمده است (ساروخانی،1370: 364). در پژوهش حاضر تعامل به معنای عمل متقابل جوانان نسبت به یکدیگر و نیز نسبت به سایر افراد در جامعه می‌باشد.  تعریف عملیاتی:نوع تعاملات اجتماعی جوانان در دو بعد، تعاملات اظهاری (شامل ابعاد تعامل گفتمانی، تعامل عاطفی و تعامل مبادله‌ای) و تعاملات ابزاری (شامل ابعاد تعامل مبتنی بر قدرت) مشخص و سنجیده می‌شود.

7- بیگانگی اجتماعی- سیاسی:تعریف مفهومی:بیگانگی اجتماعی؛ نوعی احساس انفصال، جدایی و عدم پیوند ذهنی (شناختی) و عینی (کنشی) میان فرد و جامعه (نهادها و ساختارهای اجتماعی نظیر خانواده ، مذهب و ...) است (محسنی  تبریزی، 1373: 12). بیگانگی سیاسی که در مقابل نظام سیاسی مطرح می‌شود، نوعی تصور و طرز تلقی است که از انتظار عدم  تأثیرگذاری و تعیین کنندگی رفتار فرد در نتایج یا دست‌کاری در واقعیت ناشی می‌شود (محمدی،1375: 27). تعریف عملیاتی:بیگانگی سیاسی- اجتماعی جوانان با توجه به مقیاس اسرول و لوئیس هریس با ابعاد: 1- میل به بد بینی؛2- میل به بی اعتمادی؛ 3- احساس انزوا و تنهایی و 4- احساس پوچ گرایی مشخص و سنجیده می‌شود.

8- احساس بی هنجاری اجتماعی:تعریف مفهومی:منظور احساسی است که در قالب آن افراد تصور می‏کنند با ابزار و وسایل موجود  در جامعه نمی‏توانند به اهداف شان دست یابند و قوانین موجود در جامعه جوابگوی نیازهای آنها نیست و لذا فرد برای رسیدن به اهداف خود معیارهای سیاسی- اجتماعی را نادیده می‌گیرد. تعریف عملیاتی:احساس بی هنجاری اجتماعی جوانان با ابعاد زیر مشخص و سنجیده مس شود: 1- حاکم شدن روابط به جای ضوابط؛ 2- متوسّل شدن به
راه­های  نامشروع برای رسیدن به اهداف؛3- عدم رعایت قوانین و مقررات از سوی افراد در جامعه.

9- نوع ارزش‌های اجتماعی:تعریف مفهومی: در اصطلاح جامعه‌ شناسی ارزش‌های‌ اجتماعی‌ واقعیت‌ها و اموری را تشکیل می‌دهند که‌ مطلوبیت دارند و مورد خواست و آرزوی‌ اکثریت افراد جامعه می‌باشند (وثوقی،1381:‌192). تعریف عملیاتی:در پژوهش حاضر ارزش‌های اجتماعی براساس تئوری تغییرات فرهنگی و دگرگونی ارزشی رونالد اینگلهارت به دو دسته ارزش‌های مادی و ارزش‌های فرامادی به شرح ذیل مشخص و سنجیده می‌شود:  1- ارزش‌های مادی: اینگلهارت ارزش‌های ذیل را جزء ارزش‌های مادی در نظر می‌آورد: " مبارزه علیه افزایش قیمت‌ها، حفظ آهنگ سریع رشد اقتصادی، حفظ اقتصاد با ثبات، حفظ نظم کشور، مبارزه با تبهکاری و اطمینان از قدرت نیروی دفاعی کشور". 2- ارزش‌های فرا مادی: اینگلهارت ارزش‌های ذیل را جزء ارزش‌های فرا مادی در نظر می‌آورد: " دفاع از آزادی بیان، اعطای حق بیشتر مردم در تصمیم­گیری‌های دولت، اعطای حق بیشتر مردم در تصمیم گیری‌های مربوط به کار و اجتماعشان، کوشش در جهت زیباترسازی شهرها، حرکت به سوی جامعه‌ای دوستانه تر و انسانی تر و حرکت به سوی  جامعه‌ای که ارزش اندیشه‌ها در آن بیش از پول و مادیات می‌باشد ".  

نوع روش تحقیق و ابزار گردآوری داده‌ها

پژوهش حاضر به لحاظ نوع و ماهیت تحقیق در زمره تحقیقات توصیفی- تبیینی و به لحاظ روش گردآوری داده‌ها، جزء تحقیقات کمی از نوع مطالعات پیمایشی محسوب می‌شود. برای جمع‌آوری اطلاعات از ابزار پرسش‌نامه محقق ساخته استفاده شده است. جدول(2):پایایی (روایی) شاخص‌ها و گویه‌های متغیرهای تحقیق را نشان می‌دهد:

 

جدول(2): پایایی (روایی) متغیرهای تحقیق

نوع متغیر

 

متغیر

ابعاد

شاخص

روایی(مقدارآلفا)

آلفای ابعاد

آلفای کل

وابسته

مشارکت اجتماعی

بعد ذهنی

آگاهی

70/0

79/0

تصمیم گیری

80/0

بعد عینی

شرکت داشتن

78/0

رضایت داشتن

71/0

مستقل

 

اعتماد اجتماعی

اعتماد بین شخصی

 

 

صداقت و  راست گویی

70/0

80/0

ضمانت کردن

اطمینان  و باور کردن

ریسک کردن

اعتماد نهادی  و  انتزاعی

 

اعتماد نهادی

74/0

اعتماد انتزاعی

نوع روابط و تعاملات اجتماعی

تعاملات اظهاری

تعاملات گفتمانی

69/0

72/0

تعاملات عاطفی

تعاملات مبادله‌ای

تعاملات ابزاری

تعاملات مبتنی بر قدرت

74/0

نوع کنش‌های اجتماعی

عام گرایی در برابر خاص گرایی

70/0

 

اشاعه در برابر  ویژگی

ماهیت در برابر دستاورد

کنش عاطفی در برابر کنش غیر عاطفی(عقلانی)

نوع ارزش‌های اجتماعی

توجه به ارزش‌های اجتماعی مادی

80/0

88/0

توجه به ارزش‌های اجتماعی غیرمادی

82/0


ادامه جدول(2): پایایی (روایی) متغیرهای تحقیق

نوع متغیر

 

متغیر

ابعاد

شاخص

روایی(مقدارآلفا)

آلفای ابعاد

آلفای کل

عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری

نهاد خانواده

-

71/0

نهاد آموزش

نهاد رسانه

گروه همسالان

بیگانگی اجتماعی- سیاسی

میل به بد بینی

-

74/0

میل به بی اعتمادی

احساس انزوا و تنهایی

احساس پوچ گرایی

احساس بی هنجاری اجتماعی

حاکم شدن روابط بر ضوابط

-

73/0

توسل به راههای  نامشروع برای رسیدن به هدف

عدم رعایت قوانین

احساس از خودبیگانگی

احساس بی معنایی

-

71/0

احساس بی قدرتی

احساس بی هنجاری

انزوای اجتماعی

ازخودبیزاری

احساس محرومیت نسبی

محرومیت در بعد ارزش‌های مادی

74/0

72/0

محرومیت در بعد ارزش‌های غیر مادی

68/0

 

همان طور که در جدول(2):  ملاحظه می‌شود؛ متغیرها و شاخص‌های تحقیق از اعتبار و روایی لازم برخوردار هستند.

جمعیت آماری: جمعیت آماری در این پژوهش در برگیرنده کلیه جوانان29– 20ساله‌ای است که در زمان  پژوهش(91-1389) ساکن دو شهر تهران(ایران) و دوشنبه (تاجیکستان) هستند. براساس گزارش مرکز آمار دو کشور، شهر تهران دارای 608/906/1 نفر جمعیت واقع در  سن29 –20 بوده که از این تعداد، حدود 940/969 نفر مرد و حدود 688/936 نفر زن   می‌باشند. همچنین شهر دوشنبه دارای100/472/1 نفر جمعیت واقع در سن29 – 20 بوده که از این تعداد، حدود800/740 نفر مرد و حدود300/731 نفر زن می‌باشند.

تعیین حجم نمونه: برای تعیین حجم نمونه با در اختیار داشتن جمعیت آماری از قاعده نمونه‌گیری کوکران- شارپ استفاده می‌شود. براین اساس با سطح خطای 05/0 ضریب اطمینان 95 درصد، حجم نمونه تحقیق در شهر تهران384 نفر خواهد بود. که از این تعداد، 195نفر را مردان و189 نفر را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین با سطح خطا و ضریب اطمینان مشابه، حجم نمونه تحقیق در شهر دوشنبه 384 نفر خواهد بود. که از این تعداد، 193 نفر را مردان و 191 نفر را زنان تشکیل می‌دهند.

روش نمونه گیری:شیوه نمونه­گیری در این تحقیق احتمالی (یعنی احتمال برابر حضور کلیه افراد جامعه آماری در فرایند نمونه گیری) و از نوع نمونه گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای می باشد.

 

یافته‌های تحقیق

تحلیل توصیفی داده‌ها (تحلیل تک متغیره)

1- متغیر وابسته تحقیق:جدول3: توزیع فراوانی متغیر وابسته تحقیق و ابعاد آن را براساس جمعیت آماری نشان  می‌دهد:

جدول3 : توزیع فراوانی متغیر وابسته تحقیق و ابعاد آن براساس جمعیت آماری کل

مشاهدات معتبر

بالا

متوسط

پایین

متغیر

768

77

534

157

فراوانی

مشارکت اجتماعی

0/100

1/10

5/69

4/20

درصد معتبر

768

60

698

10

فراوانی

بعد آگاهی

0/100

8/7

9/90

3/1

درصد معتبر

768

71

603

94

فراوانی

بعد تصمیم­گیری

0/100

2/9

5/78

2/12

درصد معتبر

768

103

497

168

فراوانی

بعد شرکت کردن

0/100

4/13

7/64

9/21

درصد معتبر

768

67

523

178

فراوانی

بعد رضایت داشتن

0/100

7/8

1/68

2/23

درصد معتبر

 

1- متغیرهای مستقل تحقیق

جدول (4) توزیع فراوانی متغیرهای مستقل تحقیق را براساس جمعیت آماری کل نشان می‌دهد:

 

جدول(4): توزیع فراوانی متغیر‌های مستقل تحقیق براساس جمعیت آماری کل

مشاهدات معتبر

بالا

متوسط

پایین

متغیر

741

25

666

50

فراوانی

اعتماد اجتماعی

0/100

4/3

9/89

7/6

درصد معتبر

768

35

666

67

فراوانی

اعتماد  بین شخصی

0/100

6/4

7/86

7/8

درصد معتبر

741

70

607

64

فراوانی

اعتماد نهادی

0/100

4/9

9/81

6/8

درصد معتبر

768

198

552

18

فراوانی

نوع تعاملات اجتماعی [18]

0/100

8/25

9/71

3/2

درصد معتبر

768

92

650

26

فراوانی

تعاملات اجتماعی اظهاری

0/100

0/12

6/84

4/3

درصد معتبر

768

206

488

74

فراوانی

تعاملات اجتماعی ابزاری

0/100

8/26

5/63

6/9

درصد معتبر

768

12

617

139

فراوانی

نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی[19]

0/100

6/1

3/80

1/18

درصد معتبر

768

26

597

145

فراوانی

نوع ارزش‌های اجتماعی [20]

0/100

4/3

7/77

9/18

درصد معتبر

768

26

622

120

فراوانی

توجه به  ارزش‌های اجتماعی مادی

0/100

4/3

0/81

6/15

درصد معتبر

768

42

492

234

فراوانی

توجه به  ارزش‌های اجتماعی   فرا مادی

0/100

5/5

1/64

5/30

درصد معتبر

768

89

639

40

فراوانی

عملکرد مکانیسم جامعه پذیری

0/100

6/11

2/83

2/5

درصد معتبر

768

235

524

9

فراوانی

بیگانگی اجتماعی سیاسی

0/100

6/30

2/68

2/1

درصد معتبر

768

96

647

25

فراوانی

احساس نابهنجاری اجتماعی

0/100

5/12

2/84

3/3

درصد معتبر

768

67

623

78

فراوانی

احساس ازخودبیگانگی

0/100

7/8

1/81

2/10

درصد معتبر

768

17

687

64

فراوانی

احساس محرومیت نسبی

0/100

2/2

5/89

3/8

درصد معتبر

تحلیل استنباطی داده‌ها:

تحلیل مقایس­ها و آزمون فرضیه‌های کلی تحقیق

در مرحله اول از تحلیل استنباطی داده‌ها با استفاده از تحلیل مقایسه‌ای به دو فرضیه کلی پژوهش به شرح  زیر پاسخ داده می‌شود:

فرضیه کلی یکم تحقیق: بین توسعه مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان تفاوت معناداری وجود دارد. 

 

جدول(5) آزمون t مستقل برای مقایسه تفاوت میانگین‌های اختلافی متغیر وابسته تحقیق در دو  جمعیت آماری

معناداری آزمونT

df

نسبت T

خطای معیار

تفاوت‌ها

تفاوت

میانگین‌

میانگین‌

فراوانی

جمعیت آماری

متغیر

[21]000/0

753

351/6

174/0

101/1

46/47

384

ایران

مشارکت اجتماعی

 

56/48

384

تاجیکستان

000/0

766

247/5

164/0

124/1

36/15

384

ایران

بعد آگاهی

46/16

384

تاجیکستان

000/0

560

463/8

239/0

020/2

44/10

384

ایران

بعد تصمیم گیری

46/12

384

تاجیکستان

000/0

502

698/14

310/0

562/4

98/13

384

ایران

بعد شرکت کردن

54/18

384

تاجیکستان

193/0

579

302/1

163/0

213/0

07/7

384

ایران

بعد رضایت داشتن

27/7

384

تاجیکستان

 

با توجه به مندرجات جدول(5) و مطالب فوق فرضیه کلی یکم تحقیق مبنی بر این‌که بین مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان تفاوت معناداری وجود دارد تأئید می‌شود. البته باید خاطرنشان ساخت که در میان ابعاد چهارگانه مشارکت اجتماعی، بعد چهارم یعنی رضایت داشتن در هر دو جامعه تقریباً میزان یک‌سانی را نشان داده است.  

فرضیه کلی دوم تحقیق: بین عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان  تفاوت معناداری وجود دارد. 

جدول(6):  آزمون t  مستقل برای مقایسه تفاوت میانگین‌های اختلافی متغیرهای مستقل تحقیق در دو  جمعیت آماری

معناداری آزمونT

df

نسبت T

خطای معیار

تفاوت‌ها

تفاوت                   میانگین‌ها

میانگین‌ها

فراوانی

جمعیت آماری

متغیر

000/0

709

817/11

685/0

094/8

50/50

357

ایران

اعتماد اجتماعی

60/58

384

تاجیکستان

000/0

713

644/11

452/0

606/6

43/30

384

ایران

اعتماد  بین شخصی

04/37

384

تاجیکستان

000/0

738

234/4

320/0

359/1

20/20

357

ایران

اعتماد نهادی

56/21

384

تاجیکستان

784/0

700

274/0

333/0

0/091

80/24

384

ایران

نوع تعاملات اجتماعی

70/24

384

تاجیکستان

637/0

766

472/0

220/0

104/0

08/15

384

ایران

تعاملات  اجتماعی اظهاری

18/15

384

تاجیکستان

262/0

683

122/1

174/0

196/0

71/9

384

ایران

تعاملات اجتماعی  ابزاری

 

51/9

384

تاجیکستان

515/0

667

652/0

216/0

140/0

97/17

384

ایران

نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی

82/17

384

تاجیکستان

000/0

660

314/9

248/0

302/2

27/36

384

ایران

نوع ارزش‌های اجتماعی

97/33

384

تاجیکستان

000/0

602

926/12

231/0

990/2

17/13

384

ایران

توجه به ارزش‌های   اجتماعی مادی

16/16

384

تاجیکستان

000/0

676

156/29

182/0

291/5

10/23

384

ایران

توجه به ارزش‌های                   اجتماعی فرا مادی

82/17

384

تاجیکستان

000/0

710

993/14

235/0

533/3

00/25

384

ایران

عملکرد مکانیسم جامعه پذیری

55/28

384

تاجیکستان

000/0

766

517/7

233/0

756/1

11/27

384

ایران

بیگانگی اجتماعی– سیاسی

88/28

384

تاجیکستان

000/0

766

835/11

205/0

432/2

21/16

384

ایران

احساس نابهنجاری اجتماعی

65/18

384

تاجیکستان

000/0

754

297/13

298/0

956/3

09/25

384

ایران

احساس ازخودبیگانگی

05/29

384

تاجیکستان

000/0

753

792/7

250/0

950/1

23/19

384

ایران

احساس محرومیت نسبی

18/21

384

ایران

000/0

736

068/28

223/0

260/6

08/5

373

ایران

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

33/11

370

تاجیکستان

000/0

666

146/6

 

058/0

357/0

 

80/2

380

ایران

تحصیلات

44/2

379

تاجیکستان

910/0

762

 

113/0

 

205/0

233/0

 

73/25

380

ایران

سن

72/25

384

تاجیکستان

 

ادامه جدول (6): آزمون مربع کای و فی برای مقایسه متغیرهای مستقل تحقیق در دو  جمعیت آماری

تعداد

مشاهدات معتبر

Sig:

df

مقدار ضرایب

ضرایب

فراوانی

جمعیت آماری

متغیر

761

000/0 Sig:

000/0 Sig:

4

 

206/209 V:

52/0 V:

Chi-Square

Phi

381

ایران

وضعیت شغلی

380

تاجیکستان

763

000/0 Sig:

000/0 Sig:

2

 

630/129 V:

41/0 V:

Chi-Square

Phi

380

ایران

وضعیت تأهل

382

تاجیکستان

768

885/0 Sig:

885/0 Sig:

1

 

524/0 V:

02/0V:

Chi-Square

Phi

384

ایران

جنس

384

تاجیکستان

 

با توجه به مندرجات جدول(6)، فرضیه کلی دوم مبنی بر این‌که بین عوامل موثر بر  مشارکت اجتماعی جوانان در دو جامعه  تفاوت معناداری وجود دارد، تأئید می‌شود. البته متغیرهای نوع تعاملات اجتماعی جوانان، نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی جوانان، سن و جنس  جوانان در هر دو جامعه تقریباً میزان یک‌سانی را نشان داده است.    

 

تحلیل دو متغیره و آزمون فرضیه‌های جزیی تحقیق درگام اول

جدول(7): توزیع ضرایب، مقدار و سطح معناداری متغیرهای مستقل را در ارتباط با متغیر وابسته تحقیق نشان می‌دهد:

 

جدول(7): توزیع ضرایب، مقدار و سطح معناداری متغیرهای مستقل با متغیر وابسته تحقیق

تعداد مشاهدات معتبر

سطح معناداری

مقدار ضرایب

ضرایب

متغیر

741

000/0 Sig:

000/0 Sig:

23/0 V:

37/0 V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین اعتماد اجتماعی با مشارکت اجتماعی جوانان

768

000/0 Sig:

000/0 Sig:

26/0 V:

36/0 V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین اعتماد بین شخصی با مشارکت اجتماعی جوانان

741

000/0 Sig:

000/0 Sig:

26/0 V:

31/0 V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین اعتماد نهادی با مشارکت اجتماعی جوانان

768

003/0 Sig:

003/0 Sig:

11/0 V:

13/0 V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین نوع کنش‌های اجتماعی (عام گرایی در برابر خاص گرایی) و   با مشارکت اجتماعی جوانان

768

001/0 Sig:

001/0 Sig:

12/0 V:

13/0 V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین نوع روابط و تعاملات اجتماعی با مشارکت اجتماعی جوانان

768

001/0 Sig:

001/0 Sig:

14/0 V:

19/0 V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین روابط و تعاملات اظهاری با مشارکت اجتماعی جوانان

768

007/0 Sig:

007/0 Sig:

11/0-  V:

12/0-  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین روابط و تعاملات ابزاری با مشارکت اجتماعی جوانان

768

000/0 Sig:

000/0 Sig:

24/0-  V:

31/0-  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین احساس بی هنجاری اجتماعی با مشارکت اجتماعی جوانان

768

006/0 Sig:

006/0 Sig:

10/0-  V:

10/0-  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین بیگانگی اجتماعی- سیاسی با مشارکت اجتماعی جوانان

 

ادامه جدول(7): توزیع ضرایب، مقدار و سطح معناداری متغیرهای مستقل با متغیر وابسته تحقیق

تعداد

مشاهدات معتبر

سطح معناداری

مقدارضرایب

ضرایب

متغیر

768

000/0 Sig:

000/0 Sig:

20/0-  V:

32/0-  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین احساس محرومیت نسبی با مشارکت اجتماعی جوانان

768

000/0 Sig:

000/0 Sig:

19/0  V:

23/0  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری با مشارکت اجتماعی جوانان

768

004/0 Sig:

004/0 Sig:

20/0  V:

23/0  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین توجه به نوع ارزش‌های اجتماعی با مشارکت اجتماعی جوانان

768

000/0 Sig:

000/0 Sig:

27/0-  V:

31/0-  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین توجه به ارزش‌های اجتماعی مادی با مشارکت اجتماعی جوانان

768

004/0 Sig:

004/0 Sig:

30/0  V:

29/0  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین توجه به ارزش‌های اجتماعی فرامادی با مشارکت اجتماعی جوانان

768

000/0 Sig:

000/0 Sig:

28/0-  V:

32/0-  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین احساس  ازخودبیگانگی با مشارکت اجتماعی جوانان

743

002/0 Sig:

002/0 Sig:

18/0  V:

17/0  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی با مشارکت اجتماعی

759

000/0 Sig:

000/0 Sig:

20/0  V:

19/0  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین میزان تحصیلات با مشارکت اجتماعی جوانان

761

000/0 Sig:

000/0 Sig:

80/81  V:

32/0  V:

Chi-Square

Phi

رابطه بین وضعیت شغلی با مشارکت اجتماعی جوانان

763

000/0 Sig:

000/0 Sig:

08/57  V:

28/0  V:

Chi-Square

Phi

رابطه بین وضعیت تأهل با مشارکت اجتماعی جوانان

768

966/0 Sig:

966/0 Sig:

07/0  V:

01/0  V:

Chi-Square

Phi

رابطه بین جنس با مشارکت اجتماعی جوانان

764

000/0 Sig:

000/0 Sig:

20/0  V:

19/0  V:

Kendall's tau

Somers d

رابطه بین سن با  مشارکت اجتماعی جوانان

 

بنابراین با توجه به مندرجات جدول(7) ، کلیه فرضیه‌های جزیی تحقیق به جز فرضیه 10-3 (رابطه جنس و مشارکت اجتماعی جوانان) در تحلیل دو متغیره مورد تأئید قرار گرفته‌اند، زیرا رابطه معناداری را با متغیر مشارکت اجتماعی از خود نشان دادند. 

 

تحلیل چند متغیره و آزمون فرضیه‌های جزیی تحقیق درگام دوم

برای تحلیل چند متغیره از شاخص‌های آماری ذیل استفاده می‌شود:

 

  • ·      تحلیل و برازش نیکویی مدل از طریق رگرسیون چند متغیره

به منظور تشریح و تحلیل رگرسیون چند متغیره و دست‌یابی به مدل رگرسیونی مشارکت اجتماعی جوانان، ابتدا متغیرهای مستقل تحقیق به روش گام به گام انتخاب شده و در یک دستور رگرسیونی برای دستیابی به معادله نهایی، مورد استفاده قرار گرفت. جدول(8) مدل رگرسیونی چند متغیره مشارکت اجتماعی جوانان را نشان می‌دهد. همچنین جدول(9) شاخص‌ها و آماره‌ها ی تحلیل رگرسیونی مشارکت اجتماعی جوانان را مشخص می‌کند:

 

جدول(8): مدل رگرسیونی چند متغیره مشارکت اجتماعی جوانان

متغیرهایی که وارد معادله شده‌اند

سطح معنی داری t

 

مقدار t

ضرایب استاندارد

ضرایب غیر استاندارد

متغیرها

Beta

خطای استاندارد

B

000/0

321/5

158/0

062/0

234/0

اعتماد اجتماعی

000/0

925/8-

395/0-

066/0

592/0-

احساس ازخودبیگانگی

000/0

231/6

285/0

052/0

324/0

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

000/0

401/4

194/0

028/0

125/0

میزان تحصیلات

000/0

518/3-

167/0

063/0

220/0

نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی

000/0

043/3-

145/0-

059/0

180/0-

بیگانگی اجتماعی- سیاسی

000/0

375/7

-

266/0

1/961

عرض از مبدأ (Constant)

 


 

جدول(9): شاخص‌ها و آماره‌ها ی تحلیل رگرسیونی مشارکت اجتماعی جوانان

روش ورود متغیرها: روش گام به گام

Method : Stepwise

ضریب همبستگی چندگانه

54/0 M.R =

ضریب تعیین

31/0    = 2R

ضریب تعیین واقعی

30/0   = .adj2R

انحراف یا خطای معیار

507/0 = S.E

تحلیل واریانس

118/31 ANOVA =

سطح معناداری آزمون F

000/0 Sig =

 

همان­گونه که در جدول(9) ملاحظه می‌شود؛ ضریب همبستگی چند گانه[22]                     54/0M.R= ،ضریب تعیین[23] 31/0=2R و ضریب تعیین تصحیح شده یا تعدیل یافته برابر با 30/0.adj=2R می‌باشد؛ یعنی30 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق توسط متغیرهای مستقل موجود در معادله رگرسیونی تبیین و پیش بینی می‌شود و70 درصد از واریانس متغیر وابسته مربوط به تأثیر متغیرهای بیرونی و ناشناخته است که در این مطالعه لحاظ نگردیده است. همچنین تحلیل واریانس و سطح معناداریF معناداری ضریب تعیین را نشان می دهد و بیانگر این مطلب است که متغیرهای مستقل وارد شده در معادله رگرسیونی از توان تبیین  متغیر وابسته تحقیق (مشارکت اجتماعی جوانان) برخوردار هستند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چندگانه متغیرهای فوق را می‌توان به صورت استاندارد شده و به شکل ریاضی چنین نوشت:

 

(میزان تحصیلات) (19/0)+ (پایگاه اقتصادی- اجتماعی) (28/0)+ (احساس ازخودبیگانگی) (39/0-) + (اعتماد اجتماعی) (15/0( Y=

E (46/0)+ (بیگانگی اجتماعی- سیاسی)(14/0-)+ (نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی) (16/0-)+

 

 

بر اساس معادله رگرسیونی فوق، نکات ذیل قابل توضیح است: 1- اعتماد اجتماعی به میزان 15/0 بر مشارکت اجتماعی جوانان تأثیر دارد و این مطلب گویای این امر است که به ازای هر واحد افزایش در میزان اعتماد اجتماعی، 15/0 به میزان مشارکت اجتماعی جوانان افزوده می شود.
2- احساس ازخودبیگانگی به میزان 39/0- بر مشارکت اجتماعی جوانان تأثیر دارد و این مطلب گویای این امر است که به ازای هر واحد کاهش در میزان احساس ازخودبیگانگی جوانان، 39/0 به میزان مشارکت اجتماعی جوانان افزوده می شود.3- پایگاه اقتصادی- اجتماعی به میزان 28/0 بر مشارکت اجتماعی جوانان تأثیر دارد و این مطلب گویای این امر است که به ازای هر واحد افزایش در میزان پایگاه اقتصادی- اجتماعی جوانان، 28/0 به میزان مشارکت اجتماعی جوانان افزوده می‌شود. 4- میزان تحصیلات به میزان19/0بر مشارکت اجتماعی جوانان تأثیر دارد و این مطلب گویای این امر است که به ازای هر واحد افزایش در میزان تحصیلات جوانان، 19/0 به میزان مشارکت اجتماعی جوانان افزوده می شود. 5- نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی به‌میزان16/0 بر مشارکت اجتماعی جوانان تأثیر دارد و این مطلب گویای این امر است که به ازای هر واحد افزایش در میزان جهت‌گیری کنش اجتماعی جوانان به سمت عام گرایی و جمع محور بودن،16/0 به میزان مشارکت اجتماعی جوانان افزوده می­شود.6- بیگانگی اجتماعی- سیاسی به میزان14/0- بر مشارکت اجتماعی جوانان تأثیر دارد و این مطلب گویای این امر است که به ازای هر واحد کاهش در میزان بیگانگی اجتماعی - سیاسی جوانان، 14/0 به میزان مشارکت اجتماعی جوانان افزوده می‌شود.

 

  • ·      تحلیل و برازش نیکویی مدل از طریق تحلیل مسیر

در این قسمت به‌منظور مشخص شدن سهم تأثیر هر یک از متغیرهای مستقل تحقیق بر متغیر وابسته با در نظر گرفتن تقدم و تأخر در میان آن‌ها از تحلیل مسیر استفاده می‌کنیم. به‌منظور مشخص شدن اثرات مستقیم، غیرمستقیم و نیز اثرات کل متغیرهای مستقل مؤثر بر میزان مشارکت اجتماعی جوانان؛ ابتدا مدل علّی (مسیر) ترسیم می‌شود. نمودار(2) مدل علّی تحلیلی- تجربی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت اجتماعی جوانان را نشان می‌دهد:

 

 

 

اکنون با در اختیار داشتن مدل علّی می‌توان تأثیر مستقیم، تأثیر غیرمستقیم و نیز تأثیر کل متغیرهای مستقل مؤثر بر مشارکت اجتماعی جوانان را به شرح جدول10 مشخص کرد:

 

جدول(10): تأثیر مستقیم، غیرمستقیم و نیز تأثیرکل متغیرهای مستقل بر مشارکت اجتماعی جوانان

متغیرهای مستقل

مشارکت اجتماعی جوانان

تأثیر مستقیم

تأثیر غیرمستقیم

تأثیر کل

احساس ازخود بیگانگی

39/0-

-

39/0-

اعتماد اجتماعی

15/0

08/0

23/0

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

28/0

30/0

58/0

میزان تحصیلات

19/0

26/0

45/0

نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی

16/0

08/0

24/0

بیگانگی اجتماعی- سیاسی

14/0-

09/0

23/0-

احساس محرومیت نسبی

-

014/0-

014/0-

نوع روابط و تعاملات اجتماعی

-

49/0

49/0

توجه به نوع  ارزش‌های اجتماعی

-

47/0

47/0

عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری

-

07/0

07/0

احساس نابهنجاری اجتماعی

-

23/0-

23/0-

 

بحث و نتیجه گیری

نتایج و یافته‌های به‌دست آمده از طریق فرایند نظری و نیز تجربی- میدانی این پژوهش حاکی از این است که هدف کلی و اساسی تحقیق؛ یعنی بررسی و مقایسه مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران(تهران) و تاجیکستان(دوشنبه) حاصل شده است. متغیرهای مأخوذه از رویکردهای نظری مطرح شده در بخش چارچوب نظری به لحاظ تجربی در پژوهش حاضر مورد تأئید واقع شدند؛ بدین ترتیب:

1- شناسایی میزان و روند سرمایة اجتماعی در میان  مردم جامعه می‌تواند به شناسایی روند تحولات فرهنگی و اجتماعی آن جامعه کمک زیادی بکند. در مورد رابطه‌ سرمایه اجتماعی با سایر متغیرها می‌توان گفت که مشارکت اجتماعی، سیاسی و عضویت داوطلبانه در سازمان‌های غیر دولتی و انجمن‌های داوطلبانه از جمله پیامدهایی هستند که می‌توان انتظار داشت در شرایط وجود سرمایه اجتماعی بالا، زمینة مناسب‌تری برای تحقق یافتن پیدا کنند، زیرا مشارکت اجتماعی و سیاسی به‌عنوان بعد عینی سرمایه اجتماعی قلمداد می‌گردند. لذا سرمایه اجتماعی بالا در یک جامعه بازتولید نمی‌شود مگر آن‌که بعد ذهنی سرمایه اجتماعی که همانا گسترش اعتماد اجتماعی در آن جامعه است، تحقق پیدا کند. از این منظر در ذیل تئوری‌های مرتبط با اعتماد اجتماعی از آراء و اندیشه‌های رابرت پوتنام و آنتونی گیدنز استفاده کردیم. بر طبق نظر آنان اگر اعتماد اجتماعی و بالاخص اعتماد نهادی و انتزاعی در میان جوانان دو کشور ایران و تاجیکستان گسترش پیدا کند اعتماد جوانان نسبت به نظام اجتماعی و ساختار سیاسی تقویت می‌گردد که یکی از نتایج  آن می‌تواند افزایش مشارکت اجتماعی جوانان در   عرصه‌های گوناگون باشد.

یافته‌های به‌دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از آن است که متغیر اعتماد اجتماعی و ابعاد آن (اعتماد بین شخصی و اعتماد نهادی) در دو جمعیت آماری مورد مطالعه بر طبق تحلیل توصیفی داده‌ها متوسط  می‌باشد (جدول4). این امر فرسایش سرمایه اجتماعی را در دو جمعیت آماری مورد مطالعه متذکر می‌شود. چراکه اعتماد اجتماعی به‌عنوان بعد ذهنی، یکی از ابعاد مهم سرمایه اجتماعی قلمداد می‌گردد. علاوه بر این نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌ها در بخش تحلیل دو متغیره (جدول7) و نیز تحلیل  چند متغیره (جداول8 و10 و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر اعتماد اجتماعی و ابعاد آن(اعتماد بین شخصی و اعتماد نهادی) با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد.  نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیرگذاری اعتماد اجتماعی بر مشارکت اجتماعی جوانان به لحاظ تجربی با نتایج پژوهش‌های رونالد اینگلهارت (1373)، غلامرضا غفاری (1380)، علیرضا دهقان و غلامرضا غفاری (1384)، میرطاهر موسوی(1385)، مژگان عظیمی (1382)، احمد آقایی (1382)، مریم صادقی و خدیجه سفیری(1388) و مهدی اختیاری (1389) همخوانی دارد.

2- از دید تالکوت پارسونز این ارزش‌ها هستند که در عمل، شرایط ساختی کنش اجتماعی را در قالب متغیرهای الگویی می‌سازند. وی متغیرهای الگویی را در قالب مواردی همچون:                   1- عام گرایی در برابر خاص گرایی،2- ماهیت در برابر دستاورد،3- اشاعه در برابر ویژگی                   4- کنش عاطفی در برابر کنش غیرعاطفی،5- فعال گرایی در برابر انفعال گرایی مطرح             می‌کند. لذا با توجه به شقوق دو گانه متغیرهای الگویی پارسونز می‌توان چنین استنباط کرد که بسط عام گرایی (توجه به منافع جمعی) موجب افزایش مشارکت اجتماعی افراد در جامعه می‌گردد.

یافته‌های به‌دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از آن است که متغیر نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی جوانان بر طبق تحلیل توصیفی داده‌ها در دو جمعیت آماری مورد مطالعه بینابین (ما بین عام گرایی و خاص گرایی) می‌باشد (جدول4). این امر نسبتاً مشخص نبودن نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی جوانان را در جمعیت آماری مورد مطالعه متذکر می‌شود. علاوه بر این؛ نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌ها در بخش تحلیل دو متغیره (جدول7) و نیز تحلیل  چند متغیره(جداول8 و10و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی جوانان با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیرگذاری نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی جوانان بر مشارکت اجتماعی جوانان به لحاظ تجربی با نتایج پژوهش‌های رونالد اینگلهارت (1373)، دیوید سیلز (محسنی تبریزی، 1369)، غلامرضا غفاری (1380)، لیلا یزدان پناه (1382)، حسین دانش مهر و رشید احمدرش (1388)، علیرضا دهقان و غلامرضا غفاری(1384)، مژگان عظیمی (1382)، احمد آقایی (1382)، فاطمه صمدیان و لیلا یزدان پناه (1387)، مهدی اختیاری (1389) همخوانی دارد.

3- چلبی (1375) بر مبنای تئوری نظام شخصیت و نیز نظام اجتماعی تالکوت پارسونز اذعان می‌دارد که اگر افراد جامعه و بالاخص جوانان دارای نظام شخصیتی رشد یافته باشند، در این‌صورت نسبت به سایر افراد جامعه خود اعتماد کرده و سعی در برقراری کنش عاطفی، مبادله‌ای و نیز گفتمانی با آن‌ها می‌کنند، در نتیجه تعاملات اظهاری بین آن‌ها به‌وجود می‌آید که این امر به نوبه خود بر مشارکت اجتماعی تأثیر می‌گذارد. به‌طور کلی چلبی تعاملات از نوع اظهاری را یکی از ابعاد بنیادین ساخت اجتماعی می­داند که در عرصه نظم بخشیدن به جامعه و یا هر نوع سازمان اجتماعی و گسترش همکاری‌های اجتماعی و تقویت هنجارهای مشارکت جویانه مردم بسیار مؤثر است.

یافته‌های به‌دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از آن است که متغیر نوع تعاملات اجتماعی جوانان بر طبق تحلیل توصیفی داده‌ها در دو جمعیت آماری مورد مطالعه بینابین (ترکیبی از تعاملات اظهاری و ابزاری) می‌باشد (جدول4). این امر نامشخص بودن و بسته به شرایط عمل کردن نوع تعاملات اجتماعی جوانان و ابعاد آن را در جمعیت آماری مورد مطالعه متذکر می‌شود. علاوه بر این؛ نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌ها در بخش تحلیل دو متغیره (جدول7) و نیز تحلیل چند متغیره (جداول8 و10و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر نوع تعاملات اجتماعی جوانان با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیرگذاری نوع تعاملات اجتماعی جوانان بر مشارکت اجتماعی به لحاظ تجربی با نتایج پژوهش‌های احمد آقایی (1382)، مژگان عظیمی (1382)، باقر ساروخانی و محمد امیرپناهی (1385)، میرطاهر موسوی (1385)، علیرضا دهقان و غلامرضا غفاری (1384) و غلامرضا غفاری(1380) همخوانی دارد.

4- رابرت مرتنهمه صور اختلالات رفتاری و اجتماعی را به‌عنوان یک مسأله اجتماعی که برخاسته از ساخت اجتماعی است در نظر می‌گیرد.

یافته‌های به‌دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از آن است که متغیر احساس بی هنجاری اجتماعی جوانان بر طبق تحلیل توصیفی داده‌ها در دو جمعیت آماری مورد مطالعه متوسط               می‌باشد (جدول4). این امر وجود شرایط آنومیک دو جامعه و احساس بی هنجاری اجتماعی جوانان را در دو جمعیت آماری مورد مطالعه متذکر می‌شود. علاوه بر این؛ نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌ها در بخش تحلیل دو  متغیره (جداول7) و نیز تحلیل  چند متغیره (جداول8 و 10 و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر احساس بی هنجاری اجتماعی حوانان با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیرگذاری احساس بی­هنجاری اجتماعی جوانان بر مشارکت اجتماعی به لحاظ تجربی با نتایج پژوهش‌های لیلا یزدان پناه (1382)، غلامرضا غفاری (1380) و علیرضا محسنی تبریزی (1370) همخوانی دارد.

5- امیل دورکیم مضمون بیگانگی را در بی معنایی و بی هنجاری ناشی از شرایط آنومیک                        می‌داند که بخاطر انتقال جامعه از همبستگی مکانیکی به همیستگی ارگانیکی یا از جامعه سنتی به جامعه مدرن ایجاد شده که نتیجه آن جدایی فرد از نظام اجتماعی است.  این امر در نهایت زمینه بروز انواع آسیب‌ها و مشکلات فردی و اجتماعی از جمله کاهش مشارکت و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی را فراهم می‌سازد.

یافته‌های به‌دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از آن است که متغیر  بیگانگی اجتماعی- سیاسی بر طبق تحلیل توصیفی داده‌ها در دو جمعیت آماری مورد مطالعه متوسط می‌باشد (جداول4). این امر وجود بیگانگی اجتماعی – سیاسی را در دو جمعیت آماری مورد  مطالعه متذکر می‌شود. علاوه بر این نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌ها در بخش تحلیل دو  متغیره (جدول7) و نیز تحلیل چند متغیره(جداول8 و 9 و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر بیگانگی اجتماعی- سیاسی با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیرگذاری بیگانگی اجتماعی- سیاسی جوانان بر مشارکت اجتماعی به لحاظ تجربی با نتایج پژوهش‌های لیلا یزدان پناه (1382)، غلامرضا غفاری (1380) و علیرضا محسنی تبریزی (1370)، احمد آقایی (1382) و علیرضا دهقان و غلامرضا غفاری (1384) همخوانی دارد.

6- ملوین سیمن از خود بیگانگی را معلول ساختار دیوانسالاری جدید (عثلانیت صوری) می‌داند که در آن انسانها قادر به کنترل عواقب اعمال و رفتارهای خود نیستند. در چنین وضعیتی است که احساس از خود بیگانگی بر فرد غلبه می‌کند. ملوین سیمن پنج شاخص: احساس بی قدرتی، احساس بی معنایی، احساس بی هنجاری؛ احساس ازخودبیزاری و احساس انزوای اجتماعی را از ویژگی‌های بارز انسان ازخودبیگانه بر می‌شمرد. این امر به مرور زمان منجر به بیگانگی اجتماعی- سیاسی و کاهش فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی از جمله کاهش مشارکت اجتماعی فرد در جامعه می‌گردد.

یافته‌های به‌دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از آن است که متغیر احساس ازخود بیگانگی بر طبق تحلیل توصیفی داده‌ها در دو جمعیت آماری مورد مطالعه متوسط می‌باشد(جداول4). این امر وجود احساس ازخود بیگانگی را در دو جمعیت آماری مورد مطالعه متذکر می‌شود. علاوه بر این؛ نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌ها در بخش تحلیل دو  متغیره(جدول7) و نیز تحلیل چند متغیره (جداول8 و 10 و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر احساس ازخود بیگانگی با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیرگذاری احساس ازخود بیگانگی جوانان بر مشارکت اجتماعی به لحاظ تجربی با نتایج پژوهش‌های نلسون و رایت(به نقل از دهقان و غفاری،1384) و نیز علیرضا محسنی تبریزی (1370) همخوانی دارد.

7- مفهوم محرومیت نسبی به‌عنوان برداشت افراد از وجود اختلاف میان انتظارات ارزشی و توانایی‌های ارزشی‌شان تعریف می‌شود؛ به معنای دقیقتر؛ انتظارات فزاینده و شکاف میان وضع موجود و وضع مطلوبی که فرد انتظار دارد؛ داشته باشد. سوق دهنده فرد به سوی احساس محرومیت نسبی قلمداد می‌گردد. نظریه محرومیت نسبی بیان می‌دارد که افراد دارای محرومیت نسبی از یک سو مستعد جرایم، انحرافات و آسیب‌های اجتماعی هستند و از سوی دیگر؛ از جمع و نظام اجتماعی و فعالیت‌های اجتماعی خاصه مشارکت اجتماعی دوری می‌جویند.

یافته‌های به دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از این مطلب می‌باشد که متغیر احساس محرومیت نسبی بر طبق تحلیل توصیفی داده‌های پژوهش در دو جمعیت آماری مورد مطالعه متوسط می‌باشد (جداول4). علاوه بر این؛ نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌های پژوهش در قسمت تحلیل دو متغیره (جداول7) و نیز تحلیل چند متغیره (جداول8 و10 و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر احساس محرومیت نسبی با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد.

8- همان‌گونه که در چارچوب نظری هم بیان شد؛ جامعه پذیری به باور هورتون و‌هانت فرایندی است که از طریق آن افراد هنجارها و ارزشهای گروه و جامعه خود را درونی می‏کنند و تبدیل به یک شخص اجتماعی می‏شوند.

یافته‌های به دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از این مطلب می‌باشد که متغیر عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری بر طبق تحلیل توصیفی داده‌های پژوهش در دو جمعیت آماری مورد مطالعه متوسط می‌باشد (جداول4). علاوه بر این؛ نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌های پژوهش در قسمت تحلیل دو متغیره (جداول7) و نیز تحلیل چند متغیره (جداول8 و10و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری یا متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیرگذاری عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری بر مشارکت اجتماعی جوانان به لحاظ تجربی با نتایج پژوهش‌های محمد امیرپناهی و باقر ساروخانی (1385)، مهدی اختیاری (1389)، منصور وثوقی و افسانه یوسفی آقابین (1384) و دیوید سیلز (به نقل از محسنی تبریزی، 1369) همخوانی دارد.

9- نظریه دگرگونی ارزشی اینگلهارت می‌تواند به لحاظ جوان بودن ساختار جامعه ایرانی و تاجیکی قادر به توضیح جهت تغییرات فرهنگی و بالاخص تغییرات ارزشی باشد. از این منظر می‌توان چنین استنباط کرد که مشارکت اجتماعی در ایران و تاجیکستان منوط به دگرگونی ارزشی جامعه از ارزش‌های مادی به ارزش‌های فرامادی است؛ چراکه توجه به مباحث آزادی بیان، مشارکت مردم در تصمیم گیری‌های دولت، اعطای حق بیشتر مردم در تصمیم گیری‌های مربوط به کار و فعالیت‌های اجتماعشان در زمره ارزش‌های فرامادی تلقی می‌شوند.

یافته‌های به دست آمده از پژوهش میدانی حاکی از این مطلب می‌باشد که متغیر نوع ارزش‌های اجتماعی حلکم بر جامعه بر طبق تحلیل توصیفی داده‌های پژوهش در دو جمعیت آماری مورد مطالعه بینابین (ترکیبی از ارزش‌های مادی و فرامادی) می‌باشد (جداول4). علاوه بر این نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده‌های پژوهش در قسمت تحلیل دو متغیره (جداول7) و نیز تحلیل چند متغیره (جداول8 و10و نیز نمودار2) گویای معناداری رابطه متغیر نوع ارزش‌های اجتماعی حاکم بر جامعه با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان می‌باشد. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیرگذاری نوع ارزش‌های اجتماعی حاکم بر جامعه بر مشارکت اجتماعی جوانان به لحاظ تجربی با نتایج پژوهش‌های اینگلهارت (1373) همخوانی دارد.

با استناد بر نتایج و یافته‌های به‌دست آمده از تحلیل رگرسیونی چند متغیره در ارتباط با روابط بین متغیرها، مدل رگرسیونی چند متغیره مشارکت اجتماعی جوانان (جدول8) معادله رگرسیونی به‌عنوان مدل و الگوی نهایی پذیرفته می‌شود. با توجه به نتایج و یافته‌های به‌دست آمده از تحلیل مسیر در ارتباط با روابط علّی بین متغیرها(جدول10)، مدل علّی تجربی مشارکت اجتماعی جوانان (نمودار2) به عنوان مدل و الگوی نهایی پذیرفته می‌شود. در نهایت می‌توان چنین نتیجه گرفت که اولاً وضعیت مشارکت اجتماعی کشورهای در حال توسعه ایران و تاجیکستان تقریباً مشابه هم می‌باشد. ثانیاً جنبه‌های ذهنی مشارکت اجتماعی(آگاهی، آمادگی و تصمیم گیری) به مراتب بیشتر از جنبه‌های عینی مشارکت اجتماعی(مشارکت واقعی و اقدامات هماهنگ) می‌باشد. در این قسمت با استناد به سوابق نظری و نیز یافته‌های تجربی به منظور افزایش میزان مشارکت اجتماعی جوانان در دو کشور ایران و تاجیکستان راهکارهایی در ذیل چند محور کلی ارائه می‌گردد:

1- افزایش میزان مشارکت اجتماعی جوانان در گرو افزایش سرمایه اجتماعی در دو جامعه ایران و تاجیکستان می‌باشد؛ بدین ترتیب که: با توجه به این که در تحقیق حاضر متغیرهای مستقل اعتماد اجتماعی جوانان (اعم از اعتماد افقی یا بین شخصی و اعتماد عمودی یا نهادی)، نوع تعاملات اجتماعی جوانان و نیز نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی جوانان از عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی جوانان قلمداد شدند؛ همچنین با توجه به این‌که متغیرهای مستقل مذکور و نیز متغیر وابسته تحقیق که مشارکت اجتماعی جوانان است؛ به‌عنوان ابعاد و مولفه‌های سرمایه اجتماعی قلمداد می‌شوند؛ میزان متغیرهای اعتماد اجتماعی(بین شخصی و نهادی)، تعاملات اجتماعی (به‌ویژه تعاملات اظهاری)، نوع جهت‌گیری کنش اجتماعی و مشارکت اجتماعی، فرسایش سرمایه اجتماعی را در دو جامعه ایران و تاجیکستان گوشزد می‌کند. لذا سرمایه اجتماعی[24] که اشاره به مجموعه روابط و هنجارهایی دارد که به کیفیت و کمیت روابط اجتماعی افراد سامان  می‌بخشد و در واقع اتصال دهنده افراد در قالب نهادها و شبکه‌ها و تشکل‌های داوطلب است؛ می‌تواند بستر مشارکت اجتماعی را فراهم سازد و موجب ارتقای سطح همکاری اعضای جامعه گردد.

2- افزایش میزان مشارکت اجتماعی جوانان در گرو کاهش و کنترل شرایط آنومیک اجتماعی حاکم بر جوامع ایران و تاجیکستان می‌باشد؛ بدین ترتیب که: بالاتر از سطح متوسط بودن میزان متغیرهای مستقل احساس بی هنجاری اجتماعی جوانان، احساس محرومیت نسبی جوانان، احساس بیگانگی اجتماعی- سیاسی جوانان و احساس ازخودبیگانگی، شرایط آنومیک را در دو سطح فردی و اجتماعی گوشزد می‌کند. لذا به جاست که از سوی مسئولین و دست اندرکاران دو کشور اقداماتی به شرح زیر در جهت کاهش و کنترل شرایط آنومیک(نابهنجاری) صورت گیرد:

1- مقابله با فساد اداری و برخورد جدی با افرادی که قوانین و مقررات را نقض می‌کنند.

2- برخورد با افرادی که روابط را بر ضوابط در حل و فصل امور به کار می‌گیرند.

3- مقابله با انتصاب گرایی و توجه به شایسته سالاری و لیاقت در تفویض مشاغل به افراد و یا ارتقاء شغلی در جامعه.

4- برخورد جدی با افرادی که از راههای نامشروع کسب ثروت و یا منصبی کردند و به اصطلاح مرتونی در زمره نوآوران محسوب می‌شوند.

5- برنامه ریزی و تدوین استراتژی‌های لازم از سوی مسئولین و دست اندرکاران مربوطه به منظور انجام اقدامات پیش‌گیرانه و مداخلاتی برای مقابله با انواع انحرافات و آسیب‌های اجتماعی در جامعه که به اصطلاح مرتونی گروه واگرایان و مطرودین اجتماع با آن مواجهه هستند.

6- باید تدابیری اندیشید تا انتظارات فزاینده جوانان کاهش یابد. مکانیسم‌های جامعه پذیری بالاخص نهاد آموزش و رسانه‌های گروهی نقش مهمی ‌را می‌توانند در زمینه کاهش انتظارات فزاینده افراد جامعه ایفاء کنند.

7- توجه به وضعیت اشتغال جوانان متناسب با دانش، مهارت و توانایی‌های آن‌ها در دو جامعه مورد بررسی، زیرا جوانان با پرداختن به کار و فعالیت‌های اقتصادی علاوه بر این‌که موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور می شوند؛ توانایی لازم را برای انجام فعالیت‌های اجتماعی به دست می‌آورند. البته باید توجه شود که مشاغل باید جامعه باشند.

3- افزایش میزان مشارکت اجتماعی جوانان در گرو بهبودی عملکرد مکانیسم‌های جامعه پذیری در دو جامعه ایران و تاجیکستان می‌باشد؛ یعنی عملکرد مکانیسم‌های جامعه‌پذیری در دو جامعه چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی بهبود یابند. بدین ترتیب که: مکانیسم‌های جامعه پذیری به‌واسطه آموزش و آگاهی دادن در پرورش افراد مشارکت جو نقش قابل توجهی را دارند. در این رابطه راجرز که از تئوریسین‌های مکتب نوسازی می‌باشد؛ عنصرآگاهی و آموزش اجتماعی را مهمترین ارکان تغییر و تحول فردی و اجتماعی می­داند و فقدان آن را از موانع مشارکت و توسعه به حساب می‌آورد. لذا هر چه میزان آگاهی جوانان نسبت به پدیده مشارکت به‌واسطه آموزش‌های رسمی ‌(توسط نهاد رسانه و نهاد آموزش) و آموزش‌های غیر رسمی (توسط نهاد خانواده و همسالان) بیشتر باشد؛ میزان مشارکت اجتماعی آنها نیز بیشتر خواهد شد.

4- افزایش میزان مشارکت اجتماعی جوانان در گرو عام گرا بودن جهت‌گیری کنش اجتماعی و اظهاری بودن نوع تعاملات اجتماعی جوانان در جوامع ایران و تاجیکستان می‌باشد؛ لذا این وظیفه خرده نظام فرهنگی جامعه است که به کمک ابزارهایی همچون نهاد رسانه و نهاد آموزش به‌گونه‌ای افراد جامعه را جامعه پذیر کنند که در کنش‌های خود منافع جمعی را در نظر گیرند، یعنی دارای جهت‌گیری عام باشند. همچنین در تعاملات اجتماعی خود، اظهاری رفتار کنند؛ یعنی دارای روابط گرم، صمیمی و اطمینان بخش با دیگران باشند و سعی کنند که مشکلات خود را از طریق منطق و گفتگو و تبادل اطلاعات حل کنند.   

5- افزایش میزان مشارکت اجتماعی جوانان در گرو دگرگونی ارزشی و تغییرات فرهنگی در دو جامعه ایران و تاجیکستان می‌باشد؛ یعنی باید تغییرات فرهنگی در جهت انتقال ارزش‌های مادی به ارزش‌های فرامادی امکان پذیر باشد زیرا توجه به مباحث آزادی بیان، مشارکت مردم در تصمیم گیری‌های دولت، اعطای حق بیشتر مردم در تصمیم گیری‌های مربوط به کار و فعالیت‌های اجتماعشان در زمره شاخص‌های ارزش‌های فرامادی تلقی می‌شوند.

6- افزایش میزان مشارکت اجتماعی جوانان در گرو تغییرات ویژگی‌های جمعیتی یا فردی          - اجتماعی می‌باشد؛ بدین ترتیب که: با توجه به معناداری رابطه پایگاه اقتصادی- اجتماعی، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت شغلی، سن با متغیر مشارکت اجتماعی جوانان به لحاظ تجربی مبنی بر این‌که افراد متعلق به طبقات اجتماعی متوسط و بالا، افراد دارای تحصیلات بالا، افراد متأهل، افراد شاغل و افراد در سنین بالاتر از میزان مشارکت اجتماعی بالاتری برخوردار می‌باشند، لازم  می‌آید که علاوه بر لحاظ شدن تناسب سنی با نوع فعالیت اجتماعی به منظور افزایش مشارکت اجتماعی جوانان، دولتمردان نسبت به وضعیت شغلی و معیشتی جوانان توجه نشان دهند و تصمیمات و تسهیلات لازم را در این خصوص در نظر گیرند.


 
آرون، ریمون (1377)، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه‌شناسی، مترجم: باقرپرهام، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم.
ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا (1380)، بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در نواحی روستایی کاشان، نامه علوم اجتماعی، شماره17.
ازکیا، مصطفی (1384)، جامعه شناسی توسعه، تهران: انتشارات کیهان، چاپ پنجم.
ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا (1380)، توسعه روستایی با تأکید بر انقلاب اسلامی، تهران، نشر نی.
ازکیا، مصطفی(1387)، توسعه پایدار روستایی، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ اول.
امیر کافی، مهدی (1375)، «اعتماد اجتماعی  وعوامل موثر بر آن»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی.
امیرانی محمد مهدی (1380)، بررسی زمینه‌های مشارکت روستاییان و ارتباط آن با ترویج کشاورزی، مجله جهاد، سال 10، شماره 214و215.
اوکلی، پیتر و مارسدن، دیوید (1370)، رهیافت‌های مشارکت در توسعه روستایی، مترجم: منصور محمود نژاد، تهران: انتشارات مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی وزارت جهاد سازندگی.
اینگلهارت، رونالد(1373)، تحول فرهنگی، تهران: نشر مرکز.
اینگلهارت، رونالد (1373)، «تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی»، مترجم: مریم وتر، تهران: انتشارات کویر.
باتامور، تی.بی (1368)، جامعه‌شناسی سیاسی، مترجم: منوچهر صبوری کاشانی، تهران: انتشارات کیهان.
بیرو، آلن(1375)،  فرهنگ علوم اجتماعی، مترجم: باقر ساروخانی، تهران: انتشارات کیهان، چاپ سوم.
بیکر. ترز. ال(1377)، نحوه انجام تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران: نشر نی.
توسلی، غلامعباس (1374)، نظریه‌های جامعه شناسی، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول.
تونکیس، فران (1387)، اعتماد و جامعه مدنی (اعتماد و سرمایه اجتماعی)، مترجم: محمدتقی دلفروز، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، چاپ اول.
حامد مقدم، احمد (1370)، مشارکت و توسعه مشارکتی، مجموعه مقاله‌های سمینار جامعه شناسی و توسعه، تهران، انتشارات سمت.
خالقی‌فر، مجید (1381)، «بررسی نظام ارزشی (ارزش‌های مادی/ فرامادی) دانشجویان دانشگاه‌های تهران و شناسایی عوامل موثر بر آن به همراه  روابط آن با برخی از نشانگان فرهنگی»، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد.
چلپی، مسعود(1381)، بررسی تجربی نظام شخصیت در ایران، تهران: موسسه پژوهشی فرهنگ، هنر و ارتباطات، چاپ اول.
چلپی، مسعود(1375)، جامعه شناسی نظم: تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی، تهران: نشر نی.
چمبرز، رابرت(1378)، جابجایی الگوها و شیوه کار پژوهش و توسعه مشارکتی، ترجمه: عبدالرسول مرتضوی، مجله روستا و توسعه، سال سوم، شماره 3 و 4 .
رابرتسون، یان (1377)، درآمدی بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
رضایی، عبدالعلی (1375)، مشارکت اجتماعی: هدف یا وسیله، مجله اطلاعات سیاسی- اجتماعی، سال دهم، شماره 110- 109.
روشه، گی (1377)، جامعه شناسی تالکوت پارسونز، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران: انتشارات تبیان.
روشه، گی (1370)، کنش اجتماعی، ترجمه دکتر هما زنجانی‏زاده، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی.
ریتزر، جورج (1384)، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، مترجم: محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی، چاپ هشتم.
ستوده، هدایت الله (1380)، روانشناسی اجتماعی، تهران: انتشارات آوای نور، چاپ پنجم.
شهسواری، محمد(1384)، «بررسی الگوگزینی جوانان از الگوهای غربی»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی.
علوی تبار، علیرضا (1379)، مشارکت در اداره امور شهرها، بررسی الگوی مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها، تجارب جهانی و ایرانی، تهران: مرکز مطالعات در برنامه ریزی شهری وزارت کشور، جلد1. 
غفاری، غلامرضا،  نیازی، محسن (1386)، جامعه شناسی مشارکت، تهران: انتشارات نزدیک.
غفاری،  غلامرضا (1380)، «تبیین عوامل اجتماعی، فرهنگی مؤثر بر مشارکت اجتماعی- اقتصادی سازمان یافته به‌عنوان مکانیسمی برای توسعه روستائی در ایران»، پایان نامه دکترا،دانشگاه تهران.
طالب، مهدی (1375)، مفهوم مشارکت و مشارکت در منابع طبیعی، مجموعه مقالات اولین همایش مشارکت و توسعه، 28 و 29 دی ماه ، تهران: دفتر ترویج و مشارکت مردمی وزارت جهاد کشاورزی.
طالب، مهدی(1375)، مدیریت روستایی در ایران، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
طوسی، محمدعلی (1379)، مشارکت و مدیریت مشارکت جو (نظام پذیرش و بررسی پیشنهادها)، تهران: انتشارات مدیریت صنعتی.
فوکویاما، فرانسیس (1379)، پایان نظم سرمایه اجتماعی و حفظ آن، مترجم: غلامعباس توسلی، تهران: انتشارات جامعه ایرانیان.
فیلد، جان(1386)، سرمایه اجتماعی، مترجم: غلامرضا غفاری و حسین رمضانی، تهران: انتشارات کویر، چاپ دوم.
کرایب، یان (1382)، نظریه اجتماعی کلاسیک، مترجم: شهناز مسمّی پرست، تهران: انتشارات آگه، چاپ اول.
کائوتری، هوئین و دیگران (1379)، مشارکت در توسعه، مترجم:‌هادی غبرایی و دیگران، تهران: انتشارات روش.
کلمن. جیمز (1377)، بنیادهای نظریه اجتماعی، ترجمه منوچهر صبوری، چاپ اول، نشر نی.
کیویتسو، پیتر (1383)؛ اندیشه‌های بنیادی در جامعه‌شناسی، مترجم: منوچهر صبوری،تهران، انتشارات نی، چاپ اول.
کوزر، لوئیس و روزنبرگ، برنارد (1378)؛ نظریه‌های بنیادی جامعه شناختی، مترجم: فرهنگ ارشاد، تهران، انتشارات نی.
گر، تد.رابرت.(1377)‌، چرا انسان‌ها شورش می‌کنند، ترجمه علی مرشدی‌زاده، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
لیپست و دوز(1373)؛ جامعه شناسی سیاسی، مترجم، محمدحسین فرجاد، تهران، انتشارات طوس.
محسنی تبریزی، علیرضا (1369)، بررسی زمینه‌های مشارکتی روستائیان و ارتباط آن با ترویج کشاورزی، تهران: معاونت ترویج و مشارکت‌های مردمی، وزارت جهاد سازندگی.
محسنی تبریزی، علیرضا(1370)، بیگانگی مانعی برای مشارکت و توسعه ملی؛ بررسی رابطه بین بیگانگی و مشارکت اجتماعی و سیاسی، نامه پژوهش، شماره1.
محسنی تبریزی، علیرضا (1370)، بیگانگی، نامه علوم اجتماعی، تهران: دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، شماره دوم.
محسنی تبریزی، علیرضا (1379)، ”مبانی نظری و تجربی وندالیسم: مروری بر یافته‌های یک تحقیق“، نامة علوم اجتماعی، دانشکدة علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
محسنی تبریزی، علیرضا (1383)؛ وندالیسم، تهران: انتشارات آن، چاپ اول.
موسوی، میرطاهر (1385)، مشارکت اجتماعی یکی از مولفه‌های سرمایه اجتماعی، تهران: فصلنامه علمی و پژوهشی رفاه اجتماعی، سال ششم، شماره23.
موسوی، میرطاهر؛ پیران، پرویز (1391)؛ درآمدی بر مشارکت اجتماعی، تهران: انتشارات جامعه شناسان، چاپ اول.
یزدان پناه،لیلا (1386)، موانع مشارکت شهروندان تهرانی، فصلنامه علمی و پژوهشی رفاه اجتماعی، سال هفتم، شماره26.
یزدان پناه، لیلا (1382)،"بررسی عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی شهروندان 18 سال به بالا مناطق 22 گانه شهر تهران"، تهران: پایان نامه دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده علوم اجتماعی.
یوسفی، محمدرضا (1383)، "بررسی تأثیر سرمابه اجتماعی بر عملکرد شوراهای اسلامی (مطالعه موردی روستاهای کندوله شهرستان صحنه استان کرمانشاه)،" پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی.