نوع مقاله : علمی

نویسنده

مدرس جامعه شناسی در دانشگاه فرانکفورت آلمان و دانشگاه علامه طباطبایی

چکیده

نوشتار زیر خوانشی است از شکل گیری و تطور دولت در عصر مشروطه(دوران سلطنت پهلوی) بر اساس نظریه دولت پسااستعماری.پس از ارائه چهارچوب نظری ،تحولات ساختاری حاصل از انضمام نیمه استعماری ایران به بازار جهانی سرمایه داری و تاثیر آن بر نظام حاکمیت سیاسی بررسی می شود.بر اساس این بازخوانی در بخش های بعدی چگونگی شکل گیری ،منطق تحول و مکانیسم بحران دولت مدرن در عصر پهلوی ترسیم می شود و در نهایت تلاش می شود تا سه برنهاده زیر اثبات شود:1.گرچه دولت مدرن بر اساس پروژه ای شدیدا تمرکزگرا ،در گسست با و در نفی ما به ازای نیمه استعماری نظام دیرین ملوک الطوایفی شکل گرفت ،اما در فرایند تحقق خصلتی پاتریمونیالیستی پیدا کرد.این خصلت در جذب ساختارهای قدرت منطقه ای مبتنی بر وفاداری ها و وابستگی های غیر مدرن از سوی مجموعه دربار/ارتش ریشه داشت.2. سامان یابی پاتریمونیالیستی آغازین دولت مدرن تداوم آن را مشروط به تولید مجدد و روزآمد کردن نقش میانجی گرانه در بار میان دو گرایش مدرنیسم  بوروکراتیک تمرکز گرا و محافظه کاری شبه سنتی منطقه گرا کرد.3. مگانیسم بحران دولت مدرن در دوران پهلوی ریشه در ناتوانی دربار در رسمیت بخشی و نهادینه سازی این نقش میانجی گرانه داشت.رژیم پهلوی را در این مناسبت می توان رژیمی شبه پاتریمونالیستی نامید.نه تنها گرایش به خودکامگی شاهان پهلوی بلکه فروپاشی آن نیز نتیجه همین سبه پاتریمونالیسم یا عدم تحقق کامل پاتریمونیالیسم بود.
 

کلیدواژه‌ها