علمی
مسعود چلبی؛ غلامرضا عظیمی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1386، صفحه 1-36
چکیده
مقاله حاضر به بررسی رابطه تحولات سیاسی با اولین نوسازی (اقتصادی) در سه کشور ایران، چین و ژاپن میپردازد. این مطالعه به روش تطبیقی ـ تاریخی انجام گردیده است. زمان مورد مطالعه از سالهای 1800 ـ 1920 را دربر میگیرد. سه رویداد مهم در این بررسی انقلاب میجی (1868)، انقلاب مشروطه (1905) و انقلاب 1911 چین میباشد. در این پژوهش دو نوع ساختار سیاسی عمده ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی رابطه تحولات سیاسی با اولین نوسازی (اقتصادی) در سه کشور ایران، چین و ژاپن میپردازد. این مطالعه به روش تطبیقی ـ تاریخی انجام گردیده است. زمان مورد مطالعه از سالهای 1800 ـ 1920 را دربر میگیرد. سه رویداد مهم در این بررسی انقلاب میجی (1868)، انقلاب مشروطه (1905) و انقلاب 1911 چین میباشد. در این پژوهش دو نوع ساختار سیاسی عمده از هم تمیز داده شدهاند: یکی «پاتریمونیالیزم» در مورد ایران و چین و دیگری «فئودالیزم» در مورد ژاپن. اولی مخل پیشرفت اقتصادی تشخیص داده شد، در حالیکه دومی در ژاپن مانع تحولات اقتصادی نشد. در بررسی نقش نظام جهانی از دو مفهوم ادغام سیاسی و ادغام اقتصادی استفاده گردید. و در بررسی وفاق نخبگان، نخبگان در چهارگروه: نخبگان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مد نظر قرار گرفتند. یافتهها نشان میدهد وجود ساختار سیاسی فئودالی در جامعه ژاپن قبل از انقلاب میجی، امکان شکلگیری طبقات مختلف را بهوجود آورد در نتیجه در هنگام برخورد این جامعه با نظام جهانی یکی از طبقات بالا (ساموراییها) از بدنه قدرت جدا شده و نوسازی را آغاز ساختند در مقابل ساختار پاتریمونیالی قدرت در ایران و چین اجازه شکلگیری هیچ طبقه یکدست و متحد را نداد. در نتیجه در قرن 19 با برخورد این دو جامعه با نظام جهانی و با ضعف ساختار متمرکز قدرت تمام گروههای مختلف با خواستههای متفاوت وارد عرصه عمومی جامعه شدند. در نتیجه دو انقلاب مشروطه و 1911 چین به آشوب و بینظمی منجر شد.
.
علمی
اکرم محمدی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1386، صفحه 37-55
چکیده
جامعهشناسان علم بر اهمیّت ارتباطات به عنوان ساز و کار اصلی تکوین و تولید علم تأکید کردهاند و پیشرفت علم را بازتابی از نظام ارتباطی آن میدانند. ارتباطات علمی در درون سازمانهای آموزشی و پژوهشی و نیز فراتر از مرزهای نهادهای مزبور، همواره یکی از عوامل تأثیرگذار بر تولید و گسترش دانش بوده است. این ارتباطات زمینه ایجاد انسجام و هماهنگی ...
بیشتر
جامعهشناسان علم بر اهمیّت ارتباطات به عنوان ساز و کار اصلی تکوین و تولید علم تأکید کردهاند و پیشرفت علم را بازتابی از نظام ارتباطی آن میدانند. ارتباطات علمی در درون سازمانهای آموزشی و پژوهشی و نیز فراتر از مرزهای نهادهای مزبور، همواره یکی از عوامل تأثیرگذار بر تولید و گسترش دانش بوده است. این ارتباطات زمینه ایجاد انسجام و هماهنگی در جامعه علمی، تعامل دیدگاهها ترکیب ایدهها و ایجاد نظریههای جدید، گسترش رویکردهای بینرشتهای و ایجاد رشتههای جدید دانش، برقراری روابط بیننهادی در علم و کاربرد نتایج علم در صنعت و تکنولوژی و در نتیجه تحول ساختاری نهاد علم و بازسازی مداوم سیستمهای بنیادی دانش را فراهم میآورند. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت مقوله مزبور، انواع ارتباطات علمی درون نهادی و فرانهادی را در بین اعضای هیئت علمی دانشگاهها و تأثیر آنها را بر میزان تولید علمی آنان بررسی میکند. چهارچوب نظری این پژوهش با کاربرد رویکردهای کارکردی، انتقادی، ساختاری و نظریه پویایی پیچیده و بازتابی ارتباطات علمی فراهم آمده است. نمونه آماری پژوهش 250 نفر از اساتید رشتههای فیزیک و شیمی را در بر میگیرد. دادهها و اطلاعات با استفاده از روش پیمایشی و کاربرد تکنیک پرسشنامه جمعآوری شدهاند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان و نوع ارتباطات علمی اساتید و میزان استفاده آنها از ابزارهای ارتباط علمی بر فعالیت علمی آنان تأثیرگذار است.
علمی
حسن محدثی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1386، صفحه 56-80
چکیده
این مقاله شرایط اجتماعی ایران را در حالیکه حدود بیست و نه سال از انقلاب میگذرد، بر مبنای تفسیری از جامعه مدرن و جامعه به نحو فزاینده در حال مدرن شدن مورد بحث قرار داده است و تناسب و همخوانی آن را با نوع معینی از حضور اجتماعی دین مطرح میسازد. درباره حضور اجتماعی دین چهار دیدگاه را میتوان از هم تمیز داد: دیدگاه ضددینی (حذف دین)، ...
بیشتر
این مقاله شرایط اجتماعی ایران را در حالیکه حدود بیست و نه سال از انقلاب میگذرد، بر مبنای تفسیری از جامعه مدرن و جامعه به نحو فزاینده در حال مدرن شدن مورد بحث قرار داده است و تناسب و همخوانی آن را با نوع معینی از حضور اجتماعی دین مطرح میسازد. درباره حضور اجتماعی دین چهار دیدگاه را میتوان از هم تمیز داد: دیدگاه ضددینی (حذف دین)، دیدگاه مدافع خصوصی شدن دین (عدم حضور اجتماعی)، دیدگاه سیاست دیندارانه (حضور حداقلی)، دیدگاه سیاست دینی (حضور حداکثری). مقاله با چارچوب نظریای که مفاهیم اصلی آن مأخوذ از آرای چارلز دیویس و جامعهشناسانی چون پیتر برگر، و هرویولژه است، آغاز میشود و با بحث از پیامدهای منفی جامعه قدسی در ایران بعد از انقلاب ادامه مییابد. بر مبنای تحلیل وضعیتی که مقاله با طرح برخی مفاهیم نظیر تکثر اجتماعی، چندگانگی نظامهای ارزشی، و بحران جامعهپذیری دینی ارائه میکند، این نتیجه حاصل میشود که گزینه سیاست دینی یا طرح قدسی جامعه دیگر گزینه کارآمد و سازگار با شرایط اجتماعی نخواهد بود. به عبارت دیگر، شرایط اجتماعی مساعد برای تداوم آن دیگر موجود نیست. این البته به معنای پایان اجتماعی گزینه مذکور است و نه پایان سیاسی آن. انحصارگرایی دینی مندرج در این گزینه پیامدهایی منفی به بار آورده است که اجمالا به پارهای از آنها اشاره شده است. در ادامه گزینه بدیل باز هم بر مبنای چارچوب مفهومی مأخوذ از چارلز دیویس و آرای وی در باب طرح کثرتگرایانه جامعه مورد بحث قرار گرفته و شرایط اجتماعی برای تحقق آن مساعد ارزیابی شده است. گزینههای یک و دو به دلیل اینکه هر گونه حضور اجتماعی دین را نفی میکنند، اساسآ محل نزاع نبودهاند و در این مقاله نیز جز به اشاره به آنها پرداخته نشده است.
علمی
غلامرضا ذاکر صالحی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1386، صفحه 81-101
چکیده
پس از فراگیر شدن موج سوم مهاجرت نخبگان در ایران، از سال 1376 به بعد موضوع توسعه سرمایه انسانی نخبه و پیشگیری از مهاجرت نخبگان مورد توجه پژوهشگران، نویسندگان و مدیران جامعه ما قرار گرفت. این مقاله پس از طرح چهارده رویکرد نظری مرتبط با موضوع نخبگان، تلاش دارد از طریق فراتحلیل کیفی مطالعات انجام شده در داخل کشور، به نظریه مشترک و بنیادین ...
بیشتر
پس از فراگیر شدن موج سوم مهاجرت نخبگان در ایران، از سال 1376 به بعد موضوع توسعه سرمایه انسانی نخبه و پیشگیری از مهاجرت نخبگان مورد توجه پژوهشگران، نویسندگان و مدیران جامعه ما قرار گرفت. این مقاله پس از طرح چهارده رویکرد نظری مرتبط با موضوع نخبگان، تلاش دارد از طریق فراتحلیل کیفی مطالعات انجام شده در داخل کشور، به نظریه مشترک و بنیادین آنها دست پیدا کند. پژوهش حاضر ضمن نیل به نظریه جاذبه ـ دافعه در فرآیند مطالعه اکتشافی خود تلاش میکند راهکارهای سازگار با این نظریه را به منظور جذب و نگهداشت سرمایه انسانی نخبه ارائه نماید. همچنین در این مقاله اطلاعات توصیفی کاملی در قالب ده مؤلفه روششناسی مربوط به آثار علمی مورد مطالعه و چهار مؤلفه محتوایی آنها ارائه شده است.
علمی
سوسن باستانی؛ منیره ساعیمهر
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1386، صفحه 102-127
چکیده
پژوهش حاضر به مقایسه سرمایه اجتماعی مهاجرین به شهر تبریز در چهار دوره زمانی (مهاجرین تازه وارد، مهاجرین دهه 70 ، مهاجرین دهه 60 و مهاجرین قبل از انقلاب اسلامی) پرداخته است. هدف تعیین نقش سرمایه اجتماعی شبکه (روابط قبل از مهاجرت) در مهاجرت و استقرار مهاجرین است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ...
بیشتر
پژوهش حاضر به مقایسه سرمایه اجتماعی مهاجرین به شهر تبریز در چهار دوره زمانی (مهاجرین تازه وارد، مهاجرین دهه 70 ، مهاجرین دهه 60 و مهاجرین قبل از انقلاب اسلامی) پرداخته است. هدف تعیین نقش سرمایه اجتماعی شبکه (روابط قبل از مهاجرت) در مهاجرت و استقرار مهاجرین است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جمعیت آماری تحقیق شامل 12 سازمان/اداره و شرکت دولتی میباشد که از این تعداد 5 مورد را شرکتهای دولتی و 7 مورد دیگر را سازمانها و ادارات دولتی تشکیل میدهند. نمونه بررسی در این تحقیق تعداد 348 فرد یا مستخدم مهاجر مرد و زن به شهر تبریز میباشند. بر اساس نتایج بهدست آمده پیوندها و شبکههای خویشاوندی و تماسهای شخصی، خانوادگی و قومی در مقصد نقش عمدهای در مهاجرت دارند. مهاجران طی تماسهایی که با دوستان و بستگان در مقصد برقرار میکنند اطلاعات ارزندهای در خصوص مشاغل جدید، محل اسکان و غیره بهدست میآورند. همچنین مهاجران پس از استقرار، تمایل دارند برای جلب حمایتهای مورد نیازشان بر پیوندهای اجتماعی موجود در مبدأ، تکیه کنند. مهاجرین بیشتر با خویشاوندان درجه یک خود ــ والدین، خواهر و برادر و فرزند ارشد ــ ارتباط دارند. این تماسها اغلب به جهت دوری مسافت از طریق تلفن صورت میپذیرد. این مسئله بیانگر آن است که خویشاوندان نزدیک از نظر اجتماعی نزدیکترین اعضای شبکه و مهمترین منبع حمایت ــ حمایتهای عاطفی، مالی و مشورتی ــ بهخصوص برای مهاجرین جوانتر محسوب میشوند. همچنین یافتهها حاکی از آن است که گروههای مهاجر در بدو ورود به تبریز نیازها و حمایتهای متفاوتی داشتهاند. در حالیکه مهاجرین تازهوارد و مهاجرین دهه 70 نیاز به کمک در زمینه اسکان را مطرح کردهاند، مهاجرین قبل از انقلاب بیشتر به نیاز عاطفی و مالی اشاره نمودهاند. اهداف و انگیزههای مهاجرین نیز متفاوت بوده است: مهاجرین دهه 60 و مهاجرین قبل از انقلاب به قصد ادامه تحصیل و پیوستن به خویشاوندان، مهاجرین دهه 70 به انگیزه اشتغال و مهاجرین تازهوارد با انگیزه بهرهمندی بیشتر از امکانات رفاهی و ارتقاء شغلی به تبریز آمدهاند.
علمی
نازنین شاهرکنی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1386، صفحه 128-150
چکیده
در دورانی به سر میبریم که جامعهشناسی بیش از پیش از دنیای مورد مطالعهاش فاصله گرفته است و نیازِ به آنچه من جامعهشناسی مردممدار مینامم بیش از پیش حس میشود. مقصود من از جامعهشناسی مردممدار آن علمی است که دغدغهاش «گروههای مردمی» و روشش آمیختن با آنان است. فراخوان من برای به رسمیت شناختن جامعهشناسی مردممدار ...
بیشتر
در دورانی به سر میبریم که جامعهشناسی بیش از پیش از دنیای مورد مطالعهاش فاصله گرفته است و نیازِ به آنچه من جامعهشناسی مردممدار مینامم بیش از پیش حس میشود. مقصود من از جامعهشناسی مردممدار آن علمی است که دغدغهاش «گروههای مردمی» و روشش آمیختن با آنان است. فراخوان من برای به رسمیت شناختن جامعهشناسی مردممدار همهجا به مذاق مخاطبانم خوش آمده و تحرکاتی در این زمینه صورت گرفته است. من در این مقاله 11 تز ارائه میدهم. ابتدا در مورد ضرورت وجود جامعهشناسی مردممدار دلایلی ارائه کرده و انواع گوناگون آن را برمیشمرم. سپس ماتریس چهارگانه جامعهشناسی (جامعهشناسی حرفهای ، جامعهشناسی سیاستگذار ، جامعهشناسی مردممدار و جامعهشناسی جامعهشناسی انتقادی) را که از زمانی تا زمان دیگر، و از کشوری به کشوری دیگر متفاوت است، بررسی کرده و نهایتآ به آن ویژگیهایی میپردازم که جامعهشناسی را نه به عنوان علم که به عنوان نیرویی اخلاقی و سیاسی از سایر رشتهها متمایز میسازد. فرشته تاریخ را اینگونه مجسم کنید: او همواره رو به گذشته دارد. آنچه را ما به زنجیرهای از وقایع تعبیر میکنیم، برای او حکم مصیبتی را دارد که از انباشت ناکامیهای پی در پی حاصل شده است. فرشته تاریخ خوشتر میدارد که بماند، مردهها را برانگیزاند و ویرانهها را آباد کند. اما طوفانی که از جانب بهشت وزیدن گرفته با چنان هیبتی در میان بالهای او میوزد که توانایی بستن بالها را از او میگیرد. طوفانی که ناگزیر او را به سمت آیندهای سوق میدهد که به آن پشت کرده بود و اینهمه در حالی است که آوار پشت آوار در برابر چشمانش تلنبار میشود. ما این طوفان را توسعه و پیشرفت نامیدهایم. والتر بنیامین والتر بنیامین 9 تز معروف خود را در مورد فلسفه تاریخ زمانی نوشت که ارتش نازی پاریس را که برای او مظهر تحقق آرمانهای تمدن و مدنیت بود، به تصرف در آورده بود. او آرمانهای از دسترفته تمدن و مدنیت را در قالب شخصیت تراژیک فرشته تاریخ به تصویر میکشد. فرشتهای که به عبث میکوشد تا تمدن را از حرکت به سمت تخریب و تباهی باز دارد. در سال 1940 ، زمانیکه سرمایهداری به فاشیسم، و سوسیالیسم به استالینیسم بدل شده و بین فاشیسم و استالینیسم ائتلافی شکل گرفته بود، بنیامین تصویری دلگیر از آینده داشت. امروز، در سالهای آغازین قرن 21 نیز، گرچه کمونیسم مضمحل شده و فاشیسم به خاطرهای دهشتناک بدل گشته است، آوارهایی که تمدن از خود به جا میگذارد همچنان بر روی هم تلنبار میشوند. سرمایهداریِ لجامگسیخته امروزه به سلطه مستبدانه بازار منجر شده است. گفتمانی که حول احیا و استقرار دموکراسی شکل گرفته است اغلب به ابزاری برای سرپوشگذاری بر منافع قدرتمندان، تحدید حقوق شهروندان، و حتی اعمال خشونت بدل گشته است. فرشته تاریخ، باردیگر در چنبره طوفان وحشتزایی گرفتار آمده است که از سمت بهشت میوزد.
علمی
مهدی ابراهیمی؛ علیرضا صادقی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1386، صفحه 151-156
چکیده
این کتاب تحولات نظری و عملی در عرصه سیاستگذاری اجتماعی را با نگاهی ویژه به اوضاع و احوال کشورهای جنوب مورد بررسی قرار میدهد. در فصل نخست (سیاستگذاری اجتماعی برای توسعه: ابعاد محلی، ملی و جهانی)، ضمن بازنگری و نقد سیاستها و راهبردهای پیشین و مرسوم توسعه، زمینه شکلگیری و نهادینه شدن سیاستگذاری اجتماعی نوین در سطوح داخلی و بینالمللی ...
بیشتر
این کتاب تحولات نظری و عملی در عرصه سیاستگذاری اجتماعی را با نگاهی ویژه به اوضاع و احوال کشورهای جنوب مورد بررسی قرار میدهد. در فصل نخست (سیاستگذاری اجتماعی برای توسعه: ابعاد محلی، ملی و جهانی)، ضمن بازنگری و نقد سیاستها و راهبردهای پیشین و مرسوم توسعه، زمینه شکلگیری و نهادینه شدن سیاستگذاری اجتماعی نوین در سطوح داخلی و بینالمللی مورد بررسی قرار میگیرد. در بحث باز تعریف سیاستگذاری اجتماعی نیز به نحوی نقادانه به سه رویکرد عمده رفاهی، حمایتی و معیشتی پرداخته شده است. اهداف سیاستگذاری اجتماعی و نهادهای اجرایی آن از محورهای دیگر مورد بحث در این فصل است. کاهش فقر، حمایت اجتماعی، مقابله با محرومیت و طرد اجتماعی، پیشبرد حقوق بشر و آزادیهای اساسی، ارتقای عدالت اجتماعی و حفاظت از منابع طبیعی در زمره این اهدافاند که از طریق چهار مجموعه نهادی عمده یعنی دولت، جامعه مدنی، بخش خصوصی و مؤسسات بینالمللی توسعه دنبال میشوند. سهم و نقش هر یک از این مجموعهها، دامنه فعالیت، نحوه عمل، چالشها و محدودیتها و ارتباط آنها با یکدیگر نیز تشریح و تحلیل شده است. مؤلفین همچنین با تأکید بر نقش نظریه در درک مفروضات ایدئولوژیک و طبقهبندی مدلها و رویکردهای مختلف در سیاستگذاری اجتماعی به معرفی سه نوع نظریه بازنمایی ، تبیینی یا تحلیلی و هنجاری پرداختهاند.