هدف این مقاله، شناخت و تحلیل زندگی روزمره کاربران ایرانی در تلگرام است. تلگرام در چند سال اخیر به محبوبترین برنامه پیامرسان در ایران تبدیل شده است و بنابراین تحقیق درباره ابعاد مختلف کاربری در این برنامه ضروری است. در این تحقیق با استفاده از بستر نظری زندگی روزمره و خصوصا نظرات شوتز درباره زیست - جهان امر روزمره به تحلیل زندگی ...
بیشتر
هدف این مقاله، شناخت و تحلیل زندگی روزمره کاربران ایرانی در تلگرام است. تلگرام در چند سال اخیر به محبوبترین برنامه پیامرسان در ایران تبدیل شده است و بنابراین تحقیق درباره ابعاد مختلف کاربری در این برنامه ضروری است. در این تحقیق با استفاده از بستر نظری زندگی روزمره و خصوصا نظرات شوتز درباره زیست - جهان امر روزمره به تحلیل زندگی رومزه کاربران در تلگرام پرداختهایم. برای انجام این تحقیق از تلفیقی از روشهای مشاهده مشارکتی و مصاحبه کیفی استفاده شده است. علاوه بر مشاهده مشارکتی که بهصورت مستمر انجام میشد، با 8 نفر از کاربران پرمصرف تلگرام مصاحبه انجام گرفته است. بر اساس یافتههای تحقیق، عناصر معرفی شده توسط شوتز برای زیست جهان را برای تلگرام نیز در نظر گرفته شده است. یافتهها نشان میدهد که مفهوم زمان در تلگرام تغییر کرده است و همچنین "تو- جهت" و "ما - رابطه"ها سادهتر شکل میگیرد. همچنین، تلگرام بخشی از جهان بالقوه فرد را به جهان بالفعل تبدیل کرده است و دایره همقطاران را نیز گسترانیده است. علاوه بر اینها، تلگرام باعث تغییر سطوح مختلف موقعیتها بر اساس میزان ربط شده و موقعیتها با میزان ربط کم را به موقعیتهای مربوط تبدیل کرده است. این امر خود به پیشروی آرام مردم عادی منجر شده که نوعی از مقاومت است. نوع دیگر مقاومت که در تلگرام شکل میگیرد، استفاده از این بستر برای بروز تکنیکهاست؛ تکنیکهای مقاومت که عمدتا در متنها رخ میدهد.
در پژوهش حاضر با اتخاذ یک رویکرد پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، ادراکات و تجربیات زیسته زنان تهرانی از کنشهای انقیاد آور و یا برعکس کنشهای قدرتزا در زندگی روزمره مطالعه شده است. کنشهایی که زنان با استفاده از آنها تلاش میکنند از موقعیتهای زندگی روزمره به عنوان منبع قدرت برای افزایش عاملیت خود در محیط استفاده کنند. روش ...
بیشتر
در پژوهش حاضر با اتخاذ یک رویکرد پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، ادراکات و تجربیات زیسته زنان تهرانی از کنشهای انقیاد آور و یا برعکس کنشهای قدرتزا در زندگی روزمره مطالعه شده است. کنشهایی که زنان با استفاده از آنها تلاش میکنند از موقعیتهای زندگی روزمره به عنوان منبع قدرت برای افزایش عاملیت خود در محیط استفاده کنند. روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریه پردازی مبنایی بوده است. تکنیک گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق بوده که در کنار آن از مشاهده مشارکتی نیز استفاده شده است. مصاحبه شوندهها عبارتند از 28 نفر از زنان 20 تا 60 ساله تهرانی که بر اساس نمونهگیری نظری و مطابق با منطق اشباع نظری در نمونه تحقیق قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش حاکی از تاثیر دو الگوی هویت ساز متضاد (الگوی پدر در مقابل الگوی مادر) در ادراک و تفسیر سیال و همزمان از لحظات و کنشهای انقیادآور و قدرتزا در زندگی روزمره زنان است. بسته به میزان تضاد تجربه شده بین دو الگوی ذکر شده از سوی زنان، میزان تجربه بحران معنا در آنان نیز متغیر خواهد بود و این نیز به نوبه خود به دستیازی متناوب زنان به دو منبع اعمال قدرت یعنی قدرت نمایشی و قدرت غیرنمایشی در موقعیت های مختلف اجتماعی منجر میشود. هر یک از این دو منبع اعمال قدرت، خود را در زندگی روزمره زنان باز تولید میکنند.